نهضت كربلا از ديدگاه اهل سنت

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
نهضت كربلا از ديدگاه اهل سنت


نهضت كربلا از ديدگاه اهل سنت, نهضت امام حسين(ع)از نادرترين رخدادهايى است كه تفكر انسانها را به خود معطوف داشتـه است و در تـاريخ اسلام ارزش والايى دارد. شهادت حسين بن على(ع)حيات تازه اى بـه اسلام بـخشيده، خونها را بـه جـوشش آورد و تـن ها را از رخوت خارج ساخت.
امام حسين(ع)بـا حركت قهرمانانه خـود روح مردم مسـلمان را زنده و احـسـاس ذلت و زبـونى و اسارت را ـ كه از اواخر حـكومت عثـمان بـر روح جـامعه اسلامى حكمفرما شده بودـ تضعيف كرد.
آنچه امت اسلامى از زمان وقوع اين حادثه عظيم تا امروز بـر آن متفق است، اين است كه انقلاب كربلا هيبت و ابـهت اسلام راـ كه بـه علت حـاكميت فرمانروايان ضعيف النفس و تـحـقير ارزشها و مقدسات دينى رو به افول گذارده بودـ احـيا كرد. حـركت امام حـسين(ع)، حركتى است مستمر براى همه نسلها و همه عصرها است.
اين انقلاب تـنها انقلابـى است كه اگر كليه صحـنه هايش چـنان كه بـوده ، تـصوير شود، هيچ كس نمى تـواند از بـروز احساسها و عواطف فطرىاش جلوگيرى كند؛ زيرا اين فاجـعـه بـه قول شـافعـى دنيا را لرزانده و نزديك است قله كوهها را آب كند. حادثه كربـلا در ميان اهل تسنن موجى ايجاد كرد كه زبـان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواستـه و زمانى بـا شجـاعت بـه تـوصيف و تجزيه و تحليل آن پـرداخته است. شوكانى در كتاب ((نيل الاوطار)) در رد بعضى از سخنوران دربـارى مى گويد: بـه تحقيق عده اى از اهل علم افراط ورزيده، چنان حكم كردند كه: ((حسين(ع)نوه پيامبر ـ كه خداوند از او راضى باشد.ـ نافرمانى يك آدم دائم الخمر را كرده و حرمت شريعت يزيد بن معاويه را هتك كرده است.)) خداوند لعنتـشان كند، چه سخنان عجيبـى كه از شنيدن آنها مو بر بدن انسان راست مى گردد.
تفتازانى در كتاب ((شرح العقايد)) مى نويسد: حـقيقت اين است كه رضايت يزيد بـه قتـل حـسين(ع)و شاد شدن او بدان خبر و اهانت كردنش به اهل بيت پيامبـر(ص)از اخبـارى است كه در معنى متواتر است؛ هر چند تـفاصيل آن متـواتـر نيست. دربـاره مقام يزيد بلكه درباره ايمان او ـ كه لعنت خدا بـر او و يارانش باد.ـ توافقى نداريم. جاحظ مى گويد: منكراتى كه يزيد انجام داد، يعنى قتـل حسين(ع) و به اسـارت گرفتـن زن و فرزند او و تـرسـاندن اهل مدينه و منهدم ساختن كعبه، همه اينها بر فسق و قساوت و كينه و نفاق و خروج از ايمان او دلالت مى كند. بنابراين، يزيد فاسق و ملعون است و كسى كه از لعن او جلوگيرى كند، نيز ملعون است.
ابـن حجـر هيثـمى مكى در كتـاب ((الصواعق المحرقه)) مى نويسد: پسرامام حنبل در مورد لعن يزيد از وى پرسيد. احمد در جواب گفت: چـگونه لعنت نشود كسى كه خداوند او را در قرآن لعن كرده است.
آنجا كه مى فرمايد: ((فهل عسيتم ان توليتم أن تفسدوا فى الارض و تـقطعوا أرحامكم اولئك الذين لعنهم الله)) و چه مفاسدى و قطع رحمى از آنچـه يزيد انجام داد، بالاتر است؟! عبدالرزاق مقرم در كتاب ((مقتـل الحسين)) مى گويد: بـه تـحقيق گروهى از علما از جـمله قاضـى ابـويعلى و حـافظ ابـن الجـوزى و تـفتـازانى و سـيوطى در مورد كفر يزيد نظر قطعـى داده اند و بـا صداقت تمام لعن او را جايز شمرده اند. مولف كتـاب ((شذرات الذهب)) مى نويسد: در مورد لعن يزيد، احمد بن حنبل دو قول دارد كه در يكى تلويح و در ديگرى تصريح بـه لعن او مى كند.
مالك و ابوحنيفه نيز هر كدام هم تـلويحا و هم تـصريحا يزيد را لعنت كرده اند؛ و بـه راستـى چـرا اين گونه نبـاشد و حال آنكه او فردى قمار باز و دائم الخمر بود. شيخ محمد عبـده مى گويد: هنگامى كه در دنيا حكومت عادلى وجـود دارد كه هدف آن اقـامه شـرع و حـدود الهى اسـت و در بـرابـر آن حكومتى ستـمگر است كه مى خواهد حكومت عدل را تـعطيل كند، بـر هر فرد مسلمانى كمك كردن حكومت عدل واجـب است؛ و از همين بـاب است انقلاب امام حسين كه در بـرابـر حكومت يزيد ـ كه خدا او را خوار كند.ـ ايستاد.
از سبط بن جوزى در مورد لعن يزيد پرسيده شد. او در جواب گفت: احمد حنبـل لعن او را تجويز كرده است، ما نيز بـه خاطر جناياتى كه دربـاره پـسر دختر رسول خدا مرتكب شد،او را دوست نداريم؛ و اگر كسى بـه اين حد راضى نمى شود، ما هم مى گوييم اصل، لعنت كردن يزيد است. حادثه كربلا چنان در قلوب نفوذ كرد كه بـسيارى از بـزرگان اهل تسـنن آن را در قالب شعر مطرح سـاخـتـه ، اندوه خـويش را ابـراز كردند.
امام شافعى كه در دوستى اهل بـيت زبـانزد است.ـ دربـاره نهضت كربلا چنين سروده است: قتــيل بلا جـرم كـان قميـصه صبيغ بماء الارجوان خصيب نصلى على المختار من آل هاشم و نوذى بنيه ان ذاك عجيب لئن كان ذنبى حب آل محمد(ص) فذلك ذنب لست عنه اتوب هم شفعائى يوم حشرى و موقفى و بغضهم للشافعى ذنوب حسين(ع) كشته اى بى گناه است كه پيراهن او به خونش رنگين شده و عجب از مـا مـردم آن اسـت كـه از يك طرف بـه آل پـيامـبـر(ص) درود مى فرستـيم و از سوى ديگر فرزندانش را بـه قتـل مى رسانيم و اذيت مى كنيم! اگر گناه من دوستى اهل بيت پـيامبـر(ص) است، پـس من هيچ گاه از آن توبه نمى كنم. اهل بـيت پـيامبـر(عليهم السلام)در روز محشر شفيعان من هستند و اگر نسبـت بـه آنان دشمنى داشتـه بـاشم، گناهى نابـخشودنى است.

شمس الله صفرلكى