خداوند با الاغ خودش از آسمان ها به آسمان دنیا مي آيد

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوند با الاغ خودش از آسمان ها به آسمان دنیا مي آيد

يكي از اعتقادات جالب برادران اهل تسنن اينه كه نعوذبالله خدا با الاغ خودش در روز قيامت از آسمان ها به آسمان دنيا مياد:Labkhand: وهمه ميتونن خدا رو ببينن .حالا از اين عزيزان مي خوام در اين خصوص توضيح بدن:Ealam: مدرك اين عقيده اونها هم اينه:

شرح ابن ابی الحدید ( 3 - 224 )

کنز العمال ( 1 - 228 )

الدر المنثور ( 6 - 124 )

تفسیر الخازن ( 4 - 193 )

جامع البیان ( ج 27 - ص 28 )

تفسیر روح البیان ( 9 - 232 )

صحیح بخاری ( 4 - 54 )

صحیح مسلم ( 2 - 482 )

مسند امام احمد ( ج 1 - ص 388 )

تفسیر طبری ( ج 27 - ص 28 )

لطفا متن را بیاورید چون من چنین چیزی در این آدرس ها پیدا نکردم

رواياتي از كتب اهل تسنن در باب ديده شدن خداوند:

روزى پيامبر اكرم صلى‏الله‏ عليه‏ و‏آله به ماه شب چهارده نگريست و فرمود: همان‏طور كه شما اين ماه را مى‏بينيد به زودى پروردگارتان را بى‏هيچ مانع و مزاحمتى خواهيد ديد


روزى مردم از رسول خدا صلى‏الله‏ عليه‏ و ‏آله‏وسلم پرسيدند آيا ما پروردگارمان را روز قيامت مى‏بينيم؟ فرمود: آيا در ديدن ماه در شب چهارده كه ابرى مانع نباشد ضرر مى‏كنيد؟ گفتند: نه، يا رسول اللّه! فرمود: آيا در ديدن خورشيد كه ابرى جلوى آن نباشد ضررى مى‏نمائيد؟ گفتند: نه. فرمود: همانا شما خدا را مى‏بينيد


چون قيامت برپا شد مؤمنين دنبال كسى مى ‏روند كه از آنها شفاعت كند. ابتدا نزد حضرت آدم عليه‏السلام رفته و از او تقاضا مى‏كنند. او گناه خويش را يادآورى كرده و عذر مى‏خواهد و مى‏گويد به نزد نوح عليه‏السلام برويد آنها نزد حضرت نوح عليه‏السلام مى‏روند و همان تقاضا را از او مى‏نمايند او آنها را به إبراهيم عليه‏السلام ارجاع مى‏دهد و آن حضرت به موسى و او به عيسى عليهماالسلام (و هر كدام ـ غير از حضرت عيسى عليه‏ السلام ـ گناهان خود را مانع شفاعت مى‏دانند!) تا آنكه نزد پيامبر اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله‏ وسلم مى‏روند. آن حضرت نزد خدا رفته و از او اجازه مى‏گيرد و چون او را ديد به سجده مى‏افت


براى خدا فرشتگانى است كه در ميان مردم مى‏روند و اهل ذكر را مى ‏جويند و چون آنان را يافتند با بالهايشان آنها را احاطه مى‏كنند. خدا از اينان مى‏پرسد كه بندگان من چه مى‏گويند؟ در جواب اظهار مى‏دارند كه آنان ترا تسبيح گفته و به حمد و تمجيد تو مشغولند. مى‏پرسد آيا مرا ديدند؟ مى‏گويند نه، به خدا ترا نديدند. مى‏گويد: چگونه خواهند بود آنگاه كه مرا ببينند؟ مى‏گويند: اگر ترا ببينند هم بهتر ترا عبادت مى‏كنند و هم بيشتر ترا تسبيح و تمجيد مى‏نمايند


خداوند در قيامت به صورتى غير از صورتى كه مردم مى‏شناسند نزد آنها مى‏آيد و مى‏ گويد: من پروردگارتان هستم. گويند: از تو به خدا پناه مى‏بريم. ما همين‏جا مى‏مانيم تا پروردگارمان بيايد، چون بيايد ما او را مى‏شناسيم. آنگاه خدا به صورتى كه مى‏شناسند مى‏آيد و مى‏گويد كه من پروردگار شما هستم. گويند كه تو پروردگار مائى آيا بين شما و او نشانه‏اى است كه به وسيله آن او را بشناسيد؟ گويند: آرى، ساق؛ و خدا ساق خويش را آشكار مى ‏كند


دو بهشت از نقره است ـ ظروف آن و آنچه كه در آن است ـ و دو بهشت از طلا است ـ ظروف آن و آنچه كه در آن است ـ و بين قوم (يعنى آنانكه در آن دو بهشت جاى دارند) و بين ديدن پروردگارشان (مانعى) نيست مگر آنكه بر چهره خداوند رداء كبريايى در بهشت عدن مى‏ باشد (كه مانع ديدن چهره او مى‏باشد)


وقتى اهل بهشت داخل بهشت شدند خداى تبارك و تعالى مى ‏فرمايد: آيا چيزى مى‏خواهيد بيفزايم؟آنگاه خداوند حجاب را كنار مى‏ زند. چيزى به آنها محبوب‏تر از نظر به پروردگارشان داده نشده است



اهل بهشت به نعمت‏هاى آن سرگرمند كه ناگهان نورى بر آنان مى ‏تابد. اينان سر را بلند مى‏كنند. در اين هنگام (مى‏بينند كه) پروردگارشان از بالاى سر آنها بر آنان اشراف پيدا كرده است. مى‏گويد: سلام عليكم اى اهل بهشت! و اين همان قول خداوند است (كه در سوره ياسين، آيه 58 فرمود:) سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ. (يعنى سلام، كلمه‏اى از جانب خداى مهربان). خدا به آنان مى‏نگرد و آنان به خدا، و تا وقتى كه به او نگاه مى‏كنند به چيزى از نعمتهاى بهشت توجّه نمى‏نمايند. تا آنگاه كه (خداوند) در حجاب قرار مى‏گيرد و نور و بركتش در سرزمينشان مى‏ ماند

واقعا یه همچین افکاری بین مسلمان وجود دارد :moteajeb::Gig:
جناب محمد یه کم دقت کنید شاید اشتباهی پیش اومده

tobeh;12778 نوشت:
واقعا یه همچین افکاری بین مسلمان وجود دارد جناب محمد یه کم دقت کنید شاید اشتباهی پیش اومده

بين اهل تسنن آن هم در معتبر ترين كتب آنها يعني صحيحين

عقیل;12756 نوشت:
لطفا متن را بیاورید چون من چنین چیزی در این آدرس ها پیدا نکردم

دوست عزيز متن هم قرار داده شد...

tobeh;12778 نوشت:
واقعا یه همچین افکاری بین مسلمان وجود دارد جناب محمد یه کم دقت کنید شاید اشتباهی پیش اومده


با سلام

بله همچين مطالبي در بين منابع فرقه اي از مسلمانان است

خدا قسمت شما هم بكند در بقيع در كنار قبر امامان چند تا از عالمان وهابي را گذاشته بودند كه به زبان فارسي مسلط يودند و به قول خودمان شروع به نصيحت كردن شيعيان مي كردند كه به قبرها توسل نجوييد و....

بگذريم از اين كه هيچ كس به حرفهاشون كوش نمي داد و هركس با امامش درد دل مي كرد

ما هم در بحث اين عالم مشاركت كرديم و كار به جايي رسيد كه از مشاهده خدا در قيامت سخن امد و ايشان حديث و استدلال ريخت كه در قيامت خدا را خواهيم ديد.

براي بنده كه در كتابه اشون ديده بودم و خونده بودم هم جاي تعجب داشت كه براي چنين سخني استدلال هم مي اورند ومعتقدند من هم حالت تعجب شما را داشتم.

ابن تيميه در رساله «عقيدة الحمويّة» مى نويسد: خداوند مى خندد، و روز قيامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مى كند:
((مجموعة الرسائل الكبرى، رساله يازدهم: 451.)).

بخارى از ابو هريرة از قول يكى از صحابه نقل مى كند كه از مهمانى پذيرائى كرده بود، به محضر پيامبر گرامى(صلى الله عليه وآله وسلم)رسيد و حضرت فرمود: «ضحك اللّه الليلة». خداوند شب گذشته به خاطر پذيرائى تو از مهمان، خنديد

((صحيح بخاري، ج 4، ص 226، كتاب المناقب، باب مناقب الأنصار.)).

بخارى در صحيح خود از ابو هرير نقل كرده كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: «يضحك اللّه إلى رجلين يقتل أحدهما الآخر فكلاهما يدخل الجنّة» خداوند مى خندد بر دو نفرى كه همديگر را مى كشند و هر دو وارد بهشت مى شوند

((صحيح بخاري، ج 3، ص 210، كتاب الجهاد مناقب، باب وجوب النفير، صحيح مسلم، ج 6، ص 40، كتاب الإمارة، باب بيان الرجلين يقتل أحدهما الآخر.)).

قال ابوبكر ابن العربي في العواصم: (الرحمن على العرش استوى)قالوا: «إنّه جالس عليه، متّصل به، وأنّه أكبر بأربع أصابع، إذ لايصحّ أن يكون أصغر منه، لأنّه العظيم، ولا يكون مثله لأنّه (ليس كمثله شيء) فهو أكبر من العرش بأربع أصابع»

((العواصم من القواصم: 209.)).

ابن عربى در تفسير آيه شريفه (الرحمن على العرش استوى)مى گويد: خداوند بر روى عرش مى نشيند و چهار انگشت از عرش بزرگتر (پهن تر) مى باشد زيرا خداوند عظيم است و نمى شود كه با عرش يكسان باشد و از اين روى چهار انگشت از عرش بزرگتر مى باشد.

طبرى در تفسير خود در ذيل آيه شريفه (وسع كرسيّه السماوات والأرض) از عبد اللّه بن خليفه از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل كرده كه فرمود: «وإنّه ليقعد عليه فما يفضل منه مقدار أربع أصابع، ثمّ قال بأصابعه» خداوند بر روى كرسى مى نشيند و از هر طرف به مقدار چهار انگشت از كرسى پهن تر مى باشد، آنگاه حضرت فرمود: به مقدار چهار انگشت خداوند.

وقال الديلمي قال ابن عمر : «إنّ اللّه عزّ وجل ملأ عرشه يفضل منه كما يدور العرش أربعة أصابع بأصابع الرحمن عز وجل».

)) فردوس الأخبار ج 1 ص 219.((

ديلمى از عبد اللّه عمر نقل كرده كه خداوند، عرش خود را پر مى كند به طورى كه از هر طرف، چهار انگشت به اندازه انگشت خداوند، بيشتر مى آيد.

من خود خدا را دیده ام با چشم سر با چشم هوش, زیباست او زیباست او, زیباتر از زیباست او, رعناست او در اعتدال, چون باغها اندر بهار, چون چشمه ها در کوهسار, چون هرچه دیدی با دو چشم, چون هر چه داری دوستش, چون مادر است او مهربان همچون پدر او پر توان, نور است آری نور پاک, همچون خدا آری خداست.

آخر ما که هرچی میخواهیم خدا را به ظاهر بکشیم او را به مخلوقاتش شبه می کنیم چطور یک کل در جزء جا می گیرد مگر انکه ما هم کل باشیم, خستتون نکنم خدا ور میشه دید چون زیبایی های دنیا ذرات تجلی او هستند و اگر او تجلی کند همه بودها به رنگ سفید در او محو می شوند پس زمانی او را می بینیم که ما نباشیم.

اما من تاکنون روایتی از امامان در این رابطه ندیده ام.
فقط میدانم کلمه رایت در عربی هر شهودی را شامل می شود مانند «رایت بلاء»

e_amiri2004;15385 نوشت:
من خود خدا را دیده ام با چشم سر

امام علی ع در یکی از گفته های خود بیان داشته که خدا را میتوان با چشم دل دید ولی نه با چشم سر
موضوع قفل شده است