ستوان دوم شهید محمد هاشمیان

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ستوان دوم شهید محمد هاشمیان


شهید محمد هاشمیان در پنجم شهریور ماه سال 1334 در شهرستان سمنان در خانواده ای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پس از سپری نمودن تحصیلات اولیه و اخذ مدرک دیپلم از طریق شرکت در کنکور ورودی دانشکده افسری در تاریخ 1352/07/01 به استخدام ارتش در آمد. پس از طی دوره سه ساله دانشکده افسری در تاریخ 1355/07/01 در رسته پیاده به درجه ستواندومی نائل گردید. پس از طی دوره مقدماتی رسته پیاده در مرکز آموزش پیاده شیراز به لشکر 23 تکاور پرندک اختصاص یافته و در آنجا مشغول انجام وظیفه گردید.
در تاریخ1362/02/10 در منطقه خوئین شهر در عملیات بیت المقدس مرحله اول بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی به فیض شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش در سمنان- امامزاده اشرف به خاک سپرده شد.
لازم به ذکر است شهید متاهل بوده و از وی 2 فرزند پسر بجای مانده است.

روحش شاد ویادش گرامی
برچسب: 

ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقتلون و يقتلون .

خداوند جانها و مالهاي مومنين را به قيمت بهشت ميخرد آنها در راه خدا جهاد ميکنند که دشمنان دين را بقتل برسانند و خود کشته شوند .

وصيّت بنده حقير و محتاج و ضعيف درگاه حق تعالي به مادر برادر و خواهر و نزديکان و آشنايان .
در نظر داشتم چيزي بعنوان وصيت ننويسم چرا که خودم را جزء صالحان و پذيرفته شدگان درگاه حضرت حق تعالي نميديدم و وقتي به گذشته ام مينگرم سراسر معصيت ميبينم وگرنه اينکه شهدا از نيکان هستند و شرط به فيض شهادت نايل آمدن اخلاص و عمل نيک است که من نه عمل نيک دارم و نه اخلاص اما وقتي نگاه به رحمت واسعه الهي انداختم دلگرم شدم که خدايا گناه من بيش ، اما رحمت نو از گناهان من بيشتر و روي اين انگيزه خود را براي شهادت آماده کرده ام مقصودم و هدفم از رفتن به جبهه ياري کردن احکام اسلام ، وسيله ام شهادت ، که خلقت الله اکبر پوشيده است و در اين راه گام زده ام و اگر خونم ريخته شد آنرا فرا راه مريدان امام هديه کرده ام .
پدر و مادر اي شماهائيکه قدرتان را ندانستم ، در لحظه آخر احساس ميکنم که نياز شديد به رضايت شما نسبت به خود دارم . اي کاش هزاران جان داشتم و در راه خدا هديه مي کردم ، من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر شهيد شدم با صداي رسا به گوش منافقان و کفار برسانيد که با آگاهي و شناخت کافي بدون هيچ جبر و زوري دراين راه را قدم نهادم و دوست دارم که مرگ سراغ من نيايد بلکه من سراغ مرگ بروم و مرگم را خداوند شهادت قرار دهد .
چه مرگي بهتر از کشته شدن در راه خدا و شهادت مقطعي از حرکت تکاملي است که انسان به وجود مطلق مي پيوندد هيچ اجباري در اين پيوند نيست بلکه بايد انسان راه رشد را بيابد و از طغيان و زبوني در آيد تا بتواند به ملاقات حق که ---- تلاش و کوشش اوست نائل گردد .
خانواده عزيزم بدانيد که من بي هدف راه امام و شهيدان را دنبال نکردم و کسي هم مرا مجبور به اين راه نکرده ومرا از دست نداده ايد بلکه مرا هديه کرده ايد و از شما ميخواهم که خود را وارسته از اين جهان و وابسته عالم غيب سازيد و اتصال خود را با خداي تعالي محکم سازيد و در اين طريق فقط اطاعت از خداوند را مد نظر داشته باشيد و اما شما اي برادر و خواهر انجمن اسلامي مدارس ، مسئوليتي بزرگ بر دوشتان است ، شما بايد پاسدار حرمت خون شهيدان باشيد و همراه با روحانيت مبارز کار کنيد و کارتان فقط براي خدا باشد چون چيزي که در اين دنياي فاني و گذرا باقي ميماند بهترين عملهاست چون ما اين دنيا را عبورگاه ميدانيم نه توقفگاه . و در پخش و اشاعه فرهنگ اسلام کوشا باشيد و هميشه خدا را در نظر داشته باشيد .
مسئله مهمي که در آخر متذکر ميشوم اين است که درست دارم اگر شهيد شدم جنازه ام را به روي ميدان مين پرت کنيد تا دشمنان اسلام بدانند که ما از جنازه مان هم براي خدمت به اسلام دريغ نداريم .
اين بود عرائض اين بنده ناتوان خدا که در روز هاي آخر زندگي نوشتم . والسلام 3/7/1362
پايان

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگهدار .

سيد محمد هاشمي