چگونگی انتقال مفاهیم دینی به کودکان! (واقعا نیاز هست بدونیم)

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونگی انتقال مفاهیم دینی به کودکان! (واقعا نیاز هست بدونیم)

برنامه دین تضمین کننده سعادت بشری است، از این رو اگر تربیت طبق مبنای دین باشد، در این صورت می توان به آینده خوب فرزندان امیدوار شد.

اگر آموزش برای فرزندان جذاب و روشمند نباشد، شاید اقبالی از سوی فرزندان نباشد، و یا در این راستا موفق نشویم.
در کنار آموزش توجه به عامل زمان هم در این تربیت امر مهم و جدی است، که بعدا توضیح خواهیم داد.
امام علی علیه السلام می فرماید:
«آداب و رسوم زمان خود را بر فرزندان تحمیل نکنید، زیرا آنها برای زمانی غیر از شما آفریده شده اند»
( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج20،ص267)


پس اگر دغدغه دین دارید، دوست دارید فرزند صالحی داشته باشید، اگر دوست دارید نوعی تربیت کنید که مورد رضایت امام زمان علیه السلام باشد، لازم است که اطلاعات جامعی در این راستا داشته باشیم.

با سلام

رسول اکرم صلی الله علیه و آله : «الولد الصّالح ریحانة من ریاحین الجنّة؛ فرزند صالح، گلی از گل های بهشت است».

انسان هنگام تولد، موجودی ناتوان و نیازمند به پرستار، ولی دوست داشتنی و با یک سلسله استعدادهای مختلف است که با تولد خویش، به زندگی پدر و مادر رونقی تازه و گرمی و صفا می بخشد و ساعت ها آنان را سرگرم خود می سازد.

از همین لحظات آغازین زندگی یک کودک با پرورش جسمی و روحی او، آینده و سرنوشت او نیز رقم می خورد. کودک برای اینکه بتواند انسانی مستقل، اجتماعی، تکامل یافته و دارای صفات و ملکات نیکو گردد، نیاز به یک مربی شایسته و پرهمت دارد تا استعدادها و توان مندی های او را به ثمر برساند.
مربیان طفل، از جمله پدر و مادر او، معلم و یا بزرگان او موظفند گام به گام، او را به شاهراه ترقی و تکامل هدایت کنند و یاریگر او باشند تا آنجا که بتواند تا حدودی مستقل از آنان پیش رود و در کوره آزمون زندگی، به صورت فردی باتجربه درآید که شلاق عادات و سنن زشت، روح و ذهنش را مکدر نسازد.
این نوشتار بر آن است تا راهکارهای تربیت دینی کودک را به مربیان طفل، یعنی پدر و مادر بیاموزد. ازاین رو، می کوشیم تا از میان رهنمودهایی که در زمینه تعلیم و تربیت دینی کودکان ارائه شده است، دو شیوه عملی مهم و اساسی را معرفی کنیم و سپس به شرح و بیان هر کدام بپردازیم. اولین راهکار، درباره راه های ایجاد شوق و رغبت در کودکان و نیز موانع آن بحث می کند.
راهکار دوم، اصل تشویق و پاداش است که از اینها به عنوان دو ابزار مؤثر برای تقویت نیروی مربی یاد می شود و به بحث درباره میل روانی بشر به تشویق و پاداش می پردازد.


هر حرکتی که از انسان سر می زند، در قالب یکی از چهار شکل زیر صورت می گیرد:
الف) حرکت غریزی که تابع غریزه است؛ مثل گنجشک که در فصل بهار لانه می سازد و اراده و عقل ندارد.
ب) حرکت انعکاسی که در واقع واکنشی است که موجود، در برابر پاره ای از تحریکات از خود نشان می دهد و در این شکل هم اراده ای لازم نیست.
ج) حرکتی است از نوع حرکات عادی که نتیجه عادت های ما محسوب می شود.
د) دسته آخر، حرکات ارادی هستند که مهم تر از سه نوع پیشین است.
ارزش کار انسان بسته به اراده اوست و بر این اساس، اگر کسی کاری انجام دهد که در آن اراده ای نداشته باشد، این کار او ارزشی ندارد، حتی می توان گفت چنین فردی، در حقیقت برده ای بیش نیست؛ زیرا آزادی عمل نداشته است. این سخن در مواردی که والدین کارهایی را بر کودکانشان تحمیل می کنند نیز صحت دارد، یعنی زمانی که ما فرزندانمان را وادار به انجام کارهایی می کنیم، در واقع او اراده ای از خود ندارد و بر آن مجبور است. اگر اجبارش کنیم نماز بخواند، تهدیدش کنیم درس بخواند، یا با اکراه شدید او را به مسجد ببریم و یا او را به خواندن قرآن مجبور سازیم، این کار نه تنها اثر تربیتی ندارد، بلکه کار کودک نیز ارزشی ندارد. ممکن است در این کار موفقیت آنی نصیبمان شود، ولی تا زمانی این کار، بدون مشکل صورت می گیرد که کودک احساس کند نیرویی برتر او را مجبور می کند و به محض اینکه حس کرد اجباری نیست، از انجام آن کار دست می کشد؛ زیرا در این حالت ها، هم به شخصیت او اهانت می شود، هم این کار را از روی بی میلی انجام می دهد. بنابراین، تهدیدها و اجبارها بر روح و روان کودکان آثار ناگواری برجای می گذارد.


مشکل دیگر آن است که بسیاری از بزرگ ترها فقط آمرند و ناهی و فقط به کودک می گویند این کار را نکن، دروغ نگو، راست بگو و... و چون کودک می بیند که والدین خودشان در عمل برخلاف گفته خویش هستند و عامل به گفتارشان نیستند، انگیزه ای برای این کارها پیدا نمی کند. در روایت های گوناگون حتی در قرآن کریم نیز توصیه شده است که آنچه را می گویید، خودتان هم عمل کنید: «لم تقولون ما لا تفعلون؛ چرا آنچه را می گویید، انجام نمی دهید».
امام صادق علیه السلام می فرماید: «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم؛ بکوشید به وسیله اعمالتان انسان ها را به نیکی ها و خوبی ها دعوت کننده باشید».

نقل است که شخصی پسر خودش را پیش یحیی بن اکثم، قاضی القضات زمان مأمون الرشید عباسی برد و گفت: پسرم نماز نمی خواند، تربیتش کن و نصیحتش کن نماز بخواند، قاضی نصیحت کرد: جوان چرا نماز نمی خوانی، نماز فریضه دینت است، مسلمان باید نماز بخواند و از این سخن ها بسیار گفت. پسر گفت: من نماز می خوانم، پدرم دروغ می گوید. پدر به قاضی گفت: نخیر، من دلیل دارم که نماز نمی خواند، ایشان حمد و سوره هم بلد نیست. پسر گفت نخیر حمد و سوره را هم بلدم. پدر گفت: سؤال کن قاضی، بپرس ببین حمد و سوره را می تواند بخواند یا نه؟ که پسر شروع کرد به خواندن مصرع تصنیفی و گفت:

علّق القلب الربابا ما شبّ و شابا انّ حکم اللّه حق لا ارادفه الارتیاب

من در پیری و جوانی به تار و تنبور دل بستگی دارم و حکم خدا هم حق است و شکی در آن نیست.
پس پیش از آنکه قاضی حرفی زده باشد، پدر دست پاچه شد، صدا زد جناب قاضی پسر من حمد و سوره را دیروز یاد گرفته و قبلاً بلد نبوده است، پس از آن، تازه معلوم شد خود پدر هم حمد و سوره را نمی داند، ولی انتظار دارد پسرش نماز بخواند و حمد و سوره صحیحی را هم تحویل دهد.
از آنجا که خود پدر و مادر یا مربی مظهر عمل نیستند، بلکه مظهر و اهل حرفند، اجبارها و تهدیدها در تربیت کودک، معمولاً به شکست می انجامد.

با تشکر

نشاط;760755 نوشت:
برنامه دین تضمین کننده سعادت بشری است، از این رو اگر تربیت طبق مبنای دین باشد، در این صورت می توان به آینده خوب فرزندان امیدوار شد.

اگر آموزش برای فرزندان جذاب و روشمند نباشد، شاید اقبالی از سوی فرزندان نباشد، و یا در این راستا موفق نشویم.
در کنار آموزش توجه به عامل زمان هم در این تربیت امر مهم و جدی است، که بعدا توضیح خواهیم داد.
امام علی علیه السلام می فرماید:
«آداب و رسوم زمان خود را بر فرزندان تحمیل نکنید، زیرا آنها برای زمانی غیر از شما آفریده شده اند»
( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج20،ص267)


پس اگر دغدغه دین دارید، دوست دارید فرزند صالحی داشته باشید، اگر دوست دارید نوعی تربیت کنید که مورد رضایت امام زمان علیه السلام باشد، لازم است که اطلاعات جامعی در این راستا داشته باشیم.

برخی ازمفاهیم دینی برای کودکان ثقیل و خام می باشد، باید آنها را مثل شکر در آب حل کنیم، و تبدیل به شربت کنیم تا مزه آن را بچشند.
این شیرینی و شربت باعث ایجاد محبت بیشتر می شود، اما باید هنرمندانه باشد. پس:
1. یکی از روشها کتاب است
ابتدا باید خودمان اهل مطالعه باشیم، کتابهایی که در مورد قصص قرآنی کرامات، شجاعت، و فضائل اهل بیت علیهم السلام نوشته شده مطالعه کرده، و آنها را در قالب داستان شیرین به بچه ها بگوییم.
این داستانها باعث علاقمندی و محبت بیشتر فرزندان خواهد شد.
چند نکته:
1. کتابها را باید با علاقه و حوصله خوانده شود.
2. باید عشق و علاقه ما را در هنگام خواندن، احساس کند.
3. اهمیت دادن ما را متوجه شود.
4. در صورتی که کودک خسته و یا حوصله ای ندارد، او را درک و تحمیلی بر خواندن آن کتابها نداشته باشد.

2. بیان حکمت عبادات


در قالب داستان، درد و دل، گفتگو و... می توان حکمت بسیاری از عبادات را گفت،به ثواب و پاداش کارهای خوب اشاره کرد.
وقتی فرزندان ما از اول بیاموزند، که دستورات خدا لذت بخش و شیرین است ، انجام آن فایده دارد و ثواب دارد. محبت و علاقه اش به مرور زمان بیشتر خواهد شد.( دنبال همین محبت ، معرفت و آگاهی هم به مرور زمان بیشتر می شود)
فقط سعی کنیم، موقع توضیح دادن از مثال هایی استفاده کنیم که قابل فهم برای کودکان هست ( پس نیاز هست بعد از مطالعه ، برای مثالهای ان هم خوب فکر کنیم، مثال خوب باعث درک و فهم راحت هم خواهد شد.)

به عنوان نمونه برا تشویق نماز:
بگوییم : عزیزم همان طور که اگه کسی به ما هدیه ای بدهد، در مقابلش چی کار می کنیم؟، خوب تشکر می کنیم، از خدا هم به سبب نعمت هایش، به وسیله نماز تشکر می کنیم.

3.اهمیت دادن به سن تکلیف

یکی دیگر از وظایف والدین در حین آغاز سن تکلیف فرزندانشان، این است که برای او جشن تکلیف برگزار کنند و معنا و فلسفه آن را برای فرزند خود بیان نمایند.
یکی از بزرگان دین بنام سید بن طاووس (ره) نه تنها به سالروز مکلف شدن خود اهمیت می دهد و از آن روز به عنوان بزرگ ترین عید یاد می کند.
با برگزاری مراسمی و یک جشن خوش خاطره و یاد آوری انجام دستورات الهی می تواند زمینه ساز خوبی برای رشد و تربیت دینی فرزندان باشد، البته طبق سفارش ائمه اطهارعلیهم السلام باید قبل از سن تکلیف عادت دادن به انجام نماز و روزه را در کودکان باید جدی گرفت.


4. ایجاد انگیزه

میل به راحتی و سستی در بچه ها یک چیز طبیعی و عادی است، منتها باید با ظرافت و دقت بیشتر نسبت به حل چنین مشکلی اقداماتی را انجام داد، افزایش انگیزه درونی یکی از راهکارهای موثر در مباحث تربیت دینی و یادگیری و علاقه به دین و تدین است می باشد.
عواملی مانند:
1. تشویق و پاداش 2. اهمیت دادن خود 3. توجه و ارزش دادن به اعمال و رفتار کودکان 4. تعریف و تمجید در حضور دیگران 5. دادن آگاهی و شناخت در مورد اعمال مورد نظر و...می تواند در ایجاد انگیزه موثر واقع شود.