جمع بندی سوء ظن، آفت رفاقت!

تب‌های اولیه

36 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سوء ظن، آفت رفاقت!

سوءظن در روايات اسلامى

نكوهش از سوء ظن به عنوان يكى از بدترين و زشت ترين رذائل اخلاقى در روايات اسلامى بازتاب گسترده اى دارد. به عنوان نمونه به روايات زير توجه فرماييد:
1ـ در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «اِيّاكُمْ وَ الظَّنُّ فَاِنَ الْظَنَّ اَكْذَبُ الْكِذْبِ; از گمان بد بپرهيزيد كه گمان بد، بدترين نوع دروغ است».(1)
2ـ در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اَنَّ اللّهَ حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالُهُ وَ عِرْضُهُ وَ اَنْ يَظُنَّ بِهِ السُّوءِ; خداوند خون و مال و آبروى مسلمانان را بر يكديگر حرام كرده و همچنين گمان بد درباره آنها».(2)
3ـ در حديث تكان دهنده اى از على(عليه السلام) مى خوانيم: «لا اِيْمانَ مَعَ سُوءِ ظَنٍّ; كسى كه سوء ظن دارد ايمان ندارد».(3)
اين تعبير ممكن است اشاره به سوءالظن نسبت به مردم يا نسبت به خدا و يا هردو بوده باشد.
4ـ در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اِيّاكَ اَنْ تُسِيىءَ الظَنَّ فَاِنَّ سُوءَالظَّنِ يُفْسِدُ الْعِبادَةَ وَ يُعَظِّمُ الْوِزْرَ; از سوء ظن بپرهيز چرا كه سوء ظن عبادت را فاسد، و پشت انسان را از بار گناه سنگين مى كند».(4)
5ـ در حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: «سُوءُ الظَّنِ بِالُْمحْسِنِ شَرُّالاِْثْمِ وَ اَقْبَحُ الظُّلْمِ; بدگمانى نسبت به افراد نيكوكار بدترين گناه و زشت ترين ستمگرى است».(5)

1. وسائل الشّيعه، جلد 18، صفحه 38 (حديث 42)، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 195.
2.المحجّة البيضاء، جلد 5، صفحه 268.
3.غررالحكم، جلد 6، صفحه 362.
4.همان مدرك، جلد 2، صفحه 308.
5.همان، جلد 4، صفحه 132.
:Gol::Gol::Gol:

ادامه بحث جناب یاعلی...

6ـ ونيز از همان حضرت روايت شده است كه فرمود: «سُوءُ الظَّنِ يُفْسِدُ الاُْمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّرُورِ; سوءظن كارها را به فساد مى كشد و سبب انواع شر مى شود».(1)

7ـ واز همان امام بزرگوار نقل شده است كه فرمود: «شَرُّ النّاسِ مَنْ لايَثِقُ بِاَحَد لِسُوءِ ظَنِّهِ وَ لايَثِقُ بِهِ اَحَدٌ لِسُوءِ فِعْلِهِ; بدترين مردم كسى است كه به خاطر سوءظن به هيچ كس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش كسى به او اعتماد نمى كند».(2)

8ـ در نهج البلاغه نيز مى خوانيم: «لاتَظُنَّنَّ بِكَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَيْرِ مُحْتَمَلا (مَحْمِلا); هر سخنى كه از دهان كسى خارج مى شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالى كه مى توانى آن را حمل بر صحيح كنى».(3)

9ـ در حديث ديگرى از امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است: «وَاللّهِ ما يُعَذِّبُ اللّهُ سُبْحانَهُ مُؤمِناً بَعْدَ الاِْيمانِ اِلاّ بِسُوءِ ظَنِّهِ وَ سُوءِ خُلْقِهِ; به خدا سوگند خداوند سبحان مؤمنى را بعد از ايمان عذاب نمى كند، مگر به خاطر سوء ظن و بداخلافى او».(4)

ونيز در حديث ديگرى از همان امام بزرگوار مى خوانيم: «مَنْ غَلَبَ عَلَيْهِ سُوءُ الظَنِّ لَمْ يَتْرُكْ بِيْنَهُ وَ بَيْنَ خَليل صُلْحاً; كسى كه سوءظن بر او غالب شود هرگز ميان او و دوستانش صلح و صفا برقرار نخواهد شد».(5)

1.غررالحکم، صفحه 132، حديث 5575.

2.غررالحکم، صفحه 178.

3. نهج البلاغه، كلمات قصار،حديث 360، بحارالانوار، جلد 71، صفحه 187.

4. غررالحكم، جلد 6، صفحه 244، حديث 10140.

5. غررالحكم، جلد 5، صفحه 406.

بُعد دیگر...

در مورد سوء ظن یک نکته دیگر هم بسیار مهم است که سوء ظن به خدا و عدم ايمان به وعده هاى پروردگار نيز روايات زيادى وارد شده و ما را متوجه اثرات بسیار بسیار بد آن در زندگى معنوى و مادى انسان دارد، از جمله:
1ـ در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در ضمن حديثى چنين نقل مى كند كه فرمود: «وَاللّهِ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ لا يُعَذِّبُ اللّهُ مُؤمِناً بَعْدَ التُوبَةِ وَالاِْسْتِغْفارِ اِلاّ بِسُوءِ ظَنِّهِ بِاللّهِ وَ تَقْصِير مِنْ رَجائِهِ بِاللّهِ وَ سُوءُ خُلْقِهِوَ اِغْتِيابِهِ لِلْمُؤمِنينَ; به خدايى كه معبودى جز او نيست سوگند كه خداوند هيچ مؤمنى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى كند مگر به خاطر سوءظن به خداوند و كوتاهى در اميدوارى به ذات پاك او و
بداخلاقى و غيبت مؤمنين».(1)
در حديث ديگرى از حضرت على(عليه السلام) مى خوانيم كه از داود پيامبر(عليه السلام) چنين نقل مى كند: «يا رَبِّ ما آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ فَلَمْ يُحْسِنِ الظَنَّ بِكَ; پروردگارا! كسى كه تو را بشناسد و حسن ظن به تو نداشته باشد به تو ايمان نياورده است».(2)
اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرمود: «اَلْجُبْنُ وَ الْحِرْصُ وَ الْبُخْلُ غَرائِزُ سُوء يَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ بِاللّهِ سُبحانَهُ; ترس و حرص و بخل غريزه هاى مختلفى هستند كه تمام آنها در سوء ظن به خداوند جمعند».(3)
به يقين كسى كه به امدادها و نصرت الهى ايمان داشته باشد ترسى از دشمنان خدا به خود راه نمى دهد، و كسى كه به وعده هاى پروردگار در زمينه روزى مطمئن باشد حرص نمى زند و از بخل بيزار است بنابراين صفات سه گانه مزبور در واقع از سوء ظن به خداوند سرچشمه مى گيرد.

* * *

آنچه در روايات بالا آمد كه آميخته با نكته هاى لطيفى درباره علل و انگيزه ها و پى آمدهاى سوءظن به مردم و به خدا بود بخشى از روايات فراوانى است كه درباره سوءظن در منابع معتبر آمده است و ما از ميان آنها ده روايت درباره سوءظن نسبت به مردم و سه روايت در مورد سوءظن به خداوند را گلچين كرديم و در بخش تحليل ها به نكات مختلفى كه در اين روايات آمده است مى پردازيم.
_______________________________________
1. بحارالانوار، جلد 67، صفحه 394.
2.همان مدرك، صفحه 394.
3.شرح غرر، جلد 2، صفحه 60.

{اخلاق در قرآن/ ج3}:Gol::Gol::Gol:

تعريف سوءظن و حسن ظن

هنگامى كه اين دو واژه در مورد مردم به كار مى رود مفهوم روشنى دارد; مفهوم سوءظن آن است كه هرگاه كارى از كسى سر زند كه قابل تفسير صحيح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستى تفسير كنيم، مثلا هنگامى كه مردى را با زن ناشناسى ببيند فكر كند آن زن نامحرم است و نيت آنها ارتكاب اعمال خلاف مى باشد، در حالى كه حسن ظن مى گويد بگو حتماً محرم يا همسر او است. يا هنگامى كه شخصى اقدام به ساختن مسجد يا بناى خير ديگرى مى كند مقتضاى سوءظن آن است هدفش رياكارى يا اغفال مردم است، در حالى كه حسن ظن مى گويد اين عمل را با انگيزه الهى و نيت خيرخواهانه انجام داده است.
از اينجا روشن مى شود كه دائره حسن ظن و سوءظن بسيار وسيع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلكه در مسائل اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و سياسى نيز جارى مى شود.
و هنگامى كه اين دو واژه درباره خداوند به كار رود، منظور از حسن ظن آن است كه به وعده هاى الهى اميدوار باشد، وعده رزق و روزى، وعده يارى كردن يارانش، وعده پيروزى مجاهدان، وعده آمرزش گناهان و مانند اينها. و معنى سوء ظن آن است كه به هنگام بروز مشكلات نسبت به وعده هاى الهى متزلزل شود، وهنگام پيش آمدن امتحانات دشوار در مسائل مالى و غير آن، وعده هاى خداوند را فراموش كرده رو به گناه آورد.
در روايات گذشته نيز تعبيرات زنده و روشنى ديده مى شود كه آنچه را در بالا گفتيم تأييد مى كند.

{اخلاق در قرآن ج3} :Gol::Gol::Gol:

پيامدها و آثار شوم سوءظن

گسترش دامنه سوء ظن در جوامع بشرى، آثار بسيار زيانبار و نامطلوبى دارد كه به طور اجمال بر كسى پوشيده نيست، ولى در توضيح آن، جهات ذيل قابل توجه است:
الف) از ميان رفتن «اعتماد» كه مهمترين سرمايه جامعه است، به خاطر گسترش سوء ظن از مهمترين آثار سوء اين رذيله اخلاقى مى باشد كه در اخبار گذشته نيز به آن اشاره شده بود، از جمله اين كه مى فرمود: «بدترين مردم كسى است كه به خاطر سوءظن به هيچ كس اعتماد ندارد، و به خاطر اعمال بدش كسى به او اعتماد نمى كند».
در جامعه اى كه بى اعتمادى حكمفرما است، همدلى، همكارى و تعاون وجود ندارد و آثار و بركات زندگى دسته جمعى از ميان مى رود.
در حديثى از امام على(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ سائَتْ ظُنُونُه اِعْتَقَدَ الْخِيانَةَ بِمَنْ لا يَخُونُه; كسى كه بدگمان باشد نسبت به كسى كه به او خيانتى نكرده بدبين مى شود و او را خائن مى پندارد».(1)
ب) سوءظن آرامش جامعه را بر هم مى زند، همان گونه كه آرامش روح صاحبان اين رذيله اخلاقى را بر هم مى زند، كسى كه سوءظن دارد، از همه وحشت دارد و گاه تصور مى كند كه همه بر ضد او گام بر مى دارند و دائماً بايد حالت دفاعى به خود بگيرد.
ج) اضافه بر اين در بسيارى از موارد به دنبال سوءظن خود حركت مى كند و حادثه مى آفريند، و گاه حتى به خون ريزى منتهى مى شود. مخصوصاً در مواردى كه افراد، سوءظنّى به نواميس خود پيدا كنند، يا گمان كنند كه ديگران در پى اموال يا
1.غررالحكم، حديث 8837.
{اخلاق در قرآن ج3}:Gol::Gol::Gol:

...دنباله

نواميس آنها هستند، به گونه اى كه مى توان گفت عامل اصلى بسيارى از پرونده هاى جنايى سوءظن هاى بيجا است كه بى گناهان را هدف گيرى كرده است.
به همين دليل در روايات گذشته از على(عليه السلام) خوانديم كه مى فرمود: «سُوءُالظَّنِّ يُفْسِدُ الاُْمُورَ وَ يَبْعَثُ عَلَى الشُّروُرِ; سوءظن كارها را به فساد مى كشد و مردم را به انواع بدى ها وادار مى كند».
و از اين مهمتر اين است كه در بسيارى از موارد بر اثر سوءظن مرتكب جنايات مى شوند، زمانى از اشتباه خود با خبر مى گردند كه كار از كار گذشته، به همين دليل احساس گناهكارى شديدى به آنها دست مى دهد كه گاه آنها را تا سر حد جنون مى كشاند.
به عنوان نمونه به ماجرايى مى توان اشاره كرد كه براى يكى از پزشكان روانى واقع شده بود كه به هنگام بازديد از تيمارستانى به فرد مجنونى برخورد كرد كه مرتب كلمه دستمال را تكرار مى كرد، هنگامى كه پيگيرى نمود به اينجا رسيد كه عامل جنون او اين بوده است كه روزى در كيف همسرش دستمالى را مى بيند كه محتوى ادكلن و بعضى از هداياى مناسب مردان است، بلافاصله نسبت به همسرش بدبين مى شود كه با مرد بيگانه اى ارتباط دارد، و بدون تحقيق بيشتر همسر خود را بر اثر خشم زياد به قتل مى رساند، بعد كه دستمال را باز مى كند كاغذى در آن مى بيند كه روى آن نوشته است اين هديه را براى سال روز تولد شوهرم گرفته ام، ناگهان شوك شديدى به او دست مى دهد و ديوانه مى شود و مرتب به ياد آن دستمال مى افتد.
د) سوءظن در واقع يك ظلم آشكار است، چرا كه افراد بى گناه را در منطقه فكر خود هدف انواع تيرهاى تهمت قرار مى دهد، و اگر آثار عملى بر آن بار كند، مرتكب ظلم هاى بيشتر مى شود، روى اين جهت در احاديث گذشته از على(عليه السلام) خوانديم كه مى فرمود: «بدگمانى بدترين ظلم ها است».
هـ) سوءظن سبب مى شود كه انسان به سرعت دوستان خود را از دست بدهد، حتى نزديكانش او را تنها بگذارند، و اين وحشتناك ترين غربت است چرا كه هيچ
انسان با شخصيتى حاضر نمى شود با كسى معاشرت كند كه اعمال نيك او را با بدگمانى تفسير كند و او را به هر كار خلافى متهم سازد. در احاديث گذشته نيز از اميرمؤمنان على(عليه السلام) خوانديم كه مى فرمود: «كسى كه سوءظن بر او غالب شود، راه صلح و صفا ميان او و دوستانش را مى بندد».

...ادامه

و) در پاره اى از روايات گذشته خوانديم كه سوءظن، عبادت انسان را فاسد مى كند و پشت او را از بار گناه سنگين مى نمايد.
اگر منظور از سوءظن در اين روايت، سوءظن به پروردگار باشد علت فساد عبادت روشن است. و اگر نسبت به مردم باشد (همان گونه كه ذيل روايت گواهى مى دهد) به خاطر آن است كه در بسيارى از موارد به دنبال سوءظن انسان مرتكب تجسّس، و به دنبال تجسّس مرتكب غيبت و گاه تهمت مى شود، و مى دانيم غيبت و تهمت يكى از اسباب عدم قبولى عبادت است.
ز) سوءظن چون يك تفكر انحرافى است تدريجاً در ساير افكار انسانى نيز اثر مى گذارد، و تحليل هاى او نيز از حوادث نادرست مى شود، و از رسيدن به واقعيت ها كه زمينه پيشرفت و موفقيت است باز مى ماند. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام)چنين نقل شده است كه فرمود: «مَنْ ساءَ ظَنُّهُ ساءَ وَهْمُه; كسى كه سوء ظن داشته باشد تفكر او خراب مى شود».

عوامل و انگيزه هاى سوءظن

اين رذيله اخلاقى، همانند رذائل ديگر از سرچشمه هاى متعددى نشأت مى گيرد:
آلودگى درون و برون: افرادى كه خود آلوده اند، ديگران را همچون خود آلوده مى پندارند. و از طريق «مقايسه به نفس»، كه يكى از صفات غالب انسان ها است مردم را به كيش خود و به روش خود مى پندارند، و تا از آلودگى پاك نشوند، حسن ظن به ديگران نخواهند داشت. در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم:
«لايَظُنُّ بِاَحَد خَيْراً لاَِنَّهُ لايَراهُ اِلاّ بِطَبْعِ نَفْسِهِ; آدم بد به هيچ كس گمان خوب نمى برد، زيرا ديگران را همچون خود مى پندارد».(1)
همنشينى با بدان: كسى كه معاشرانش را از افراد فاسد و مفسد انتخاب كرده است، طبيعى است كه نسبت به همه مردم سوء ظن پيدا كند، چرا كه تصور مى كند معاشران او نمونه هايى از ساير مردمند، همانگونه كه در حديث معروف اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است كه فرمود: «مُجالَسَةُ الاَْشْرارِ تُورِثُ سُوءَ الظَّنِّ بِالاَْخْيارِ; همنشينى با بدان سبب بدگمانى نسبت به نيكان مى شود».(2)
زندگى در محيط هاى فاسد: هنگامى كه انسان در خانواده يا در شهر و كشورى كه فساد بر آن حاكم شده است زندگى كند، نظر او نسبت به همه افراد حتى به نيكان بد مى شود. هر چند معاشران او افراد خوبى باشند ولى غلبه فساد بر محيط كار، خود ايجاد سوءظن مى كند.
حسد و كينه توزى و تكبر و غرور: بخشى ديگر از عوامل سوءظن است چرا كه شخص حسود و كينه توز مى خواهد از اين طريق از مقام شخص محسود بكاهد و كينه خود را از اين طريق اعمال كند، افراد متكبر براى تحقير ديگران متوسل به سوء ظن مى شوند تا آنها را در فكر خود و جامعه، افرادى پست و حقير جلوه دهد.
عقده حقارت: يكى ديگر از عوامل سوءظن است. كسى كه گرفتار خود كم بينى شده، و يا از سوى ديگران مورد تحقير واقع گشته است سعى مى كند ديگران را هم در محيط فكر خود حقير و پست و آلوده و گنهكار حساب كند، تا از عقده خود بكاهد، و آرامش كاذبى براى خويش فراهم سازد.
اما سوءظن نسبت به خداوند، عمدتاً از ضعف ايمان ناشى مى شود، عدم ايمان به صفات ذات و صفات افعال، و ضعف باورها نسبت به علم و قدرت و رحمانيت و رازقيّت و ساير صفات پروردگار او را به سوءظن در وعده هايش مى كشاند، و راههاى سعادت و نجات را به روى انسان مى بندد.

1. غررالحكم،حديث 1903.
2.بحارالانوار، جلد 71، صفحه 197.
اخلاق در قرآن

مراتب سوءظن

يكى از سؤالات مهمى كه در اينجا مطرح است اين است كه اصولا آيا سوءظن يك امر اختيارى است يا غير اختيارى؟ اگر انسان صحنه اى را مى بيند و بى اختيار گمان بدى درباره شخص يا اشخاص مى برد، آيا اين قابل نكوهش است؟ و ممكن است در دائره تكليف قرار گيرد، با اين كه همه مقدمات آن غير اختيارى بوده؟ و چگونه ممكن است آن همه مذمت و كيفر به يك امر غير اختيارى تعلق گيرد؟
براى پاسخ اين سؤال دو راه را مى توان پيمود:
1ـ نخست اين كه: اين بدگمانى كه در فكر انسان پيدا شده به تنهائى مشمول مجازاتها و نكوهش ها نيست، بلكه اگر در مرحله عمل ظاهر نشود، و انسان ترتيب اثرى بر آن ندهد، سخنى نگويد، و كارى كه دلالت بر بدگمانى مى كند انجام ندهد، نه جاى نكوهش دارد و نه كيفر.
به همين دليل بعضى از بزرگان علم اخلاق، چنين گفته اند: «وَ اَمّا الْخَواطِرُ وَ حَدِيْثُ النَّفْسِ فَهُوَ مَعْفُوٌّ عَنْهُ...وَلكِنَّ الْمَنْهِىَّ عَنْهُ اَنْ تَظُنَّ، وَ الظَّنُّ عِبارَةٌ عَمّا تَرْكَنُ اِلَيْهِ النَّفْسُ، وَ تَمِيْلُ اِلَيْهِ الْقَلْبُ; آنچه به خاطر، خطور مى كند و انسان با خودش مى گويد، مورد عفو واقع شده...آنچه از آن نهى شده اين است كه: گمان (بد) ببرى، و گمان آن است كه فكر تو به آن اعتماد كند، و قلب به آن مايل شود (و طبعاً در عمل ظاهر گردد)».(1)
كوتاه سخن اين كه سوءظن داراى سه مرحله است: «سوءظن قلبى»، «سوءظن زبانى»، «سوءظن عملى». آنچه در قلب است مشمول تكليف نيست چون از اختيار بيرون است، ولى آنچه در زبان و در عمل است، حرام و ممنوع مى باشد.
به همين دليل، در بعضى از روايات مى خوانيم: «سه چيز است كه هيچكس از آن بركنار نمى ماند، يكى از آنها گمان بد است» سپس فرمود: «وَاِذا ظَنَنْتَ فَلا تَحَقَّقْ; هنگامى كه گمان بدى بردى ترتيب اثر به آن مده».(2)
1.المحجة البيضاء، جلد 5، صفحه 268.
2. فرائد الاصول شيخ انصارى، در بحث حديث رفع. بحارالانوار، جلد 55، صفحه 320، ذيل حديث 9.

ديگر اينكه: بسيارى از سوءظن هاى غير اختيارى يا در ابتدا مقدمات
اختيارى دارد يا در ادامه راه، افرادى كه با افراد بد همنشينى مى كنند سوءظن به نيكان پيدا خواهند كرد، بنابراين بر آنها لازم است از همنشينى با بدان بپرهيزند تا حالت سوءظن آنان بر طرف گردد، و اين يك امر اختيارى است. و اگر بدون مقدمات اختيارى چنين گمانى براى انسان پيدا شد انسان درباره آن بايد بينديشد، و احتمالات صحيح را مد نظر قرار دهد. مثلا بگويد: اين زن ناشناس كه با فلان كس است شايد خواهر او يا فرزند خواهر، يا فرزند برادر، يا همسر او است، و ممكن است من آنها را نشناسم، بى شك انديشه در اين احتمالات صحيح، سبب مى شود كه سوءظن سست گردد يا به كلى برطرف شود. به همين دليل حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم: «اُطْلُبْ لاَِخِيْكَ عُذْراً فَاِنْ لَمْ تَجِدْ لَهُ عُذْراً فَالَْتمِسْ لَهُ عُذْراً; براى برادر مسلمانت (جهت توجيه اعمالش) عذرى جستجو كن و اگر عذرى نيافتى باز هم كوشش كن عذرى بيابى».(1)

و در حديثى كه قبلا از اميرمؤمنان على(عليه السلام) روايت كرديم، خوانديم كه مى فرمود: «كار برادرت را به بهترين صورت حمل كن... و گمان بدى به سخنى كه از برادرت شنيده مى شود، مبر، در حالى كه مى توانى محمل صحيحى براى آن پيدا كنى»
به اين ترتيب ما مى توانيم از يك نظر سوءظن را به سه گونه تقسيم كنيم:
1ـ سوءظنى كه آثارش در سخن و رفتار پيدا مى شود. اين سوءظن حرام است.
2ـ سوءظنى كه اثر ظاهرى ندارد، ولى با تفكر و انديشه و از بين بردن مقدمات خارجى، زوال مى پذيرد، اين گونه سوءظن احتمال دارد مشمول ادله حرمت باشد.
3ـ سوءظنى كه هيچ اثر خارجى بر آن مترتب نمى شود و به كلى از اختيار انسان بيرون است، و با هيچ كارى از ميان نمى رود چنين سوءظنى مشمول تكاليف شرع نيست، مادام كه انسان ترتيب اثرى بر آن نداده باشد.
و اين كه در قرآن مجيد در آيه 36 سوره اسراء مى خوانيم: «وَ لاتَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ اِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ اُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْئُولا; از آنچه علم به آن ندارى پيروى نكن، چرا كه گوش و چشم و دل، همه مسئولند.» نيز ناظر به همين معنى است.
1.بحارالانوار، جلد 72، صفحه 196، حديث 15.

امیرالمومنین علی)ع( در وصیت خویش به امام مجتبی)ع( میفرماید: سوء ظن و بدگمانی بر تو چیره نگردد كه میان تو و هیچ رفیقی جای صلح و صفا باقی نمیگذارد ».در این فراز از سخن، حضرت علی)ع( ما را با یكی از آفات معاشرت، به نام سوء ظن، آشنا و از پیامدهای سوء و ناخوشایند آن برحذر میدارند. شاید بتوان گفت كه سوء ظن بزرگترین آفت دوستی، همسایگی، رفاقت،برادری، همكاری و هر شكل از اشكال معاشرت است. اگر سوء ظن در جامعه رخنه كند آن را از پای بست ویران
میكند و ریشه های آن را میسوزاند. بی تردید آفت زدایی از پیكره جامعه از لاز مترین كارهاست كه یكایك اعضای اجتماع باید مسئولیت خود را در قبال آن انجام دهند تا
هم خود و هم جامعه را مصونیت بخشند. ذیل موضوع سو ءظن در آیات و روایات مباحث اساسی فراوانی مطرح شده است. در قرآن كریم سوء ظن یكی از صفات اخلاقی مذموم به شمار آمده و صریحاً مورد نهی واقع شده است: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا كثیرا من الظن ان بعض الظن اثم »)حجرات: 12 (. در این آیه از سوء ظن به عنوان اثم و گناه بزرگ یاد شده است. همین طور روایات بسیار زیادی
در این زمینه بیان شده است كه همگی آنها سوء ظن را یك معصیت میشمارند. بنابراین جای هیچ شكی نیست كه سوء ظن از جمله صفات مذموم است و اسلام چنین حالت روحی و ویژگی اخلاقی را نمیپذیرد. اما در اینجا سئوالها و ابهامهایی وجود دارد مثلایكی از آن ابها مها این است كه حالات و روحیاتی همانند ظن و گمان یا وهم و شك و یا حتی یقین، حالات نفسانی هستند و حالات نفسانی هم تحت اختیار آدمین یستند تا مورد امر و نهی واقع شوند،پس چگونه آدمی از آنچه تحت اختیارش نیستن هی شده است؟ در پاسخ به این سئوال میتوان گفت: درست
است كه وقتی زمینه روحیه ها و احتمالاتی همچون ظن، شك و وهم فراهم میشود این حالات خود به خود پدیدار میشوند و دیگر آدمی اختیاری از خود ندارد، اما انسان در تحصیل مقدمات آنهابا اختیار خود اقدام میكند و میتواند در آنها تصرف كند. به عبارت دیگر چون مقدمات این حالات و احتمالات در اختیار خود انسان است، به اعتبار این مقدمات میتوان گفت این حالات اختیاری است و به همین اعتبار میتوانند مورد تكلیف قرار بگیرند. مثلااز جمله مقدمات موثر تلقین به نفس است. در بسیاری از موارد ابتدا یك احتمال ذهنی برای فرد پیش میآید و ذهن او را مشغول میسازد كه البته احتمال بسیار ضعیفی است اما وی آنچنان این احتمال را در ذهنش میپروراند و به خودش تلقین كرده، تقویتش میكند كه كم كم به صورت ظن و گاهی هم به صورت جزم برای او نمودار میگردد. گاهی اوقات نیز یك احتمال قوی برای فرد پیدا میشود ولی بعد خود فرد در ذهنش آن را مورد تشكیك قرار میدهد و آن را از استحكام و قوت ساقط میسازد مثلاپیوسته با خود میگوید از كجا معلوم كه این گونه باشد؟ شاید به این شكل نبوده و من اشتباه كرد ه ام و ... و به این ترتیب آن حالت قوی نفسانی را سست كرده و به این شكل از بین میبرد. پس با اینكه پیدایش ظن و شك صددرصد در اختیار انسان نیست، اما از راه مقدماتش در اختیار آدمی قرار میگیرد و انسان میتواند اختیار و اراده خود را در آن اعمال نماید و از همین طریق میتواند آن را ایجاد و یا محو سازد؛ از این روست كه میتواند مورد تكلیف قراربگیرد.

اگر به فردی که او را کاملا نمی‌شناسیم و یا به کاری که از درستی آن اطمینان نداریم، گمان بد داشته باشیم، در حقیقت دچار سوءظن شده ایم.


هر یک از رذایل اخلاقی، ساخته ذهن و افکار آدمی اند. سوءظن نیز ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است .حُسن ظنّ به ديگران، از پاكي درون و صفاي نفس شخص خبر مي‌دهد و سوءظنّ بيجا از ضعف نفس انسان و تيرگي قلب او حكايت مي‌كند.


البته بعضی از افعال شرایط خوبی را برای سوءظن به وجود می آورد از جمله غیبت کردن که خود بستر مناسبی برای سوءظن است.غیبت بستر ساز بدگمانی است. زیرا غیبت کننده که وارد حریم خصوصی دیگران می‌شود. سستی‌ها و کاستی‌های اخلاقی و اعتقادی آنان را آشکار می‌سازد، بی تردید این حرکت بدخواهانه ، شک و بدبینی انسان‌ها نسبت به یکدیگر را فراهم می‌سازد.


سوء‌ظن و بدگمانی به دیگران، آدمی را منزوی و گوشه‌گیر می‌سازد زیرا انسان بدگمان به دلیل عدم اعتماد به مردم، همیشه در رنج و ناراحتی به‌سر می‌برد و كسی را برای معاشرت با خود واجد صلاحیت نمی‌داند.


كسی كه سوءظن دارد ذهنش پر است از افكار منفی كه اگرچه تیر این افكار را به سمت دیگران نشانه می‌گیرد ولی ندانسته به جنگ خود بلند شده است .


در قرآن نیز خداوند ما را از این خصوصیت بد اخلاقی بر حذر داشته است آنجا که می فرماید:یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ، ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا


علامه طباطبایی (ره) در این باره می نویسد :
« مراد به اجتناب از ظن ، اجتناب از خود ظن نیست ، چون ظن خود نوعی ادراک نفسانی است ، و در دل باز است ؛ ناگهان ظنی در آن وارد می شود و آدمی نمی تواند برای نفس و دل خود دری بسازد تا از ورود ظن جلوگیری کند ، پس نهی کردن از خود ظن صحیح نیست ، مگر آنکه از پــاره ای مقدمات اختیاری آن نهی کنند . پس منظور از آیه مورد بحث نهی از پذیرفتن ظـن بد است ،
می خواهد بفرماید : اگر درباره ی کسی ظن بدی به دلت وارد شد آن را نپذیر و ترتیب اثر به آن مده .

آثار سوء ظن
در پست های گذشته کمی از آثار سوء ظن صحبت شد، اما به نظر می رسد بهتر است پست های جداگانه و دقیق تری داشته باشیم.
سوء ظن از مهمترین آفات ارتباط اجتماعی می باشد و شناخت جوانب آن در حل این مشکل بزرگ که دامن گیر افراد زیادی است،به ما کمک می کند.
شناخت آثار سوءظن، عمق زشتی و فساد این خصلت بد را که به رفتار تبدیل می گردد به ما نشان می دهد.
مثلا به این حدیث شریف از پیامبر گرامی اسلام دقت فرمایید:
.... اى على ترس و بخل و حرص غرائزى هستند كه از سوء ظن‏ تولد پيدا می كنند.
(بحار الانوار کتاب ایمان و کفر)

با دیدن این حدیث متوجه می شویم سوءظن آثار مختلفی چه در دنیا و چه در آخرت و چه اخلاقی و .... دارد.
حال بیایید با هم همه آثار سوءظن را بررسی کنیم.

عرفان;25666 نوشت:
در بسيارى از موارد به دنبال سوءظن انسان مرتكب تجسّس، و به دنبال تجسّس مرتكب غيبت و گاه تهمت مى شود، و مى دانيم غيبت و تهمت يكى از اسباب عدم قبولى عبادت است.

و

سینا;136004 نوشت:
جمله غیبت کردن که خود بستر مناسبی برای سوءظن است.غیبت بستر ساز بدگمانی است. زیرا غیبت کننده که وارد حریم خصوصی دیگران می‌شود. سستی‌ها و کاستی‌های اخلاقی و اعتقادی آنان را آشکار می‌سازد، بی تردید این حرکت بدخواهانه ، شک و بدبینی انسان‌ها نسبت به یکدیگر را فراهم می‌سازد.

این یعنی اینکه در جریان سوء ظن هر دو حالت ممکن است
یعنی در مورادی گناهانی مانند غیبت موجب سوء ظن می شوند و در مواردی دیگر سوء ظن زمینه ساز گناهانی چون غیبت میشود.

آثار و پیامد های سوء ظن که در پست های قبل اشاره شدبه طور تیتر وار:

:ok!: از میان رفتن اعتماد از مهمترین سرمایه های جامعه

:ok!: از میان رفتن آرامش جامعه

:ok!: درصورت دنبال کردن سوء ظن >>حادثه آفرینی های وحشتناک(بخصوص اگر در مورد نوامیس باشد)

:ok!: سوء ظن به عنوان یک ظلم آشکار( حضرت علی(علیه السلام):بدگمانی بدترین ظلم هاست)

:ok!: از دست دادن دوستان

:ok!: فاسد شدن عبادت انسان

:ok!: باز داشتن شخص از رسیدن به واقعیت ها که زمینه پیشرفت و موفقیت است(حدیثی از حضرت امیر علیه السلام:مَنْ ساءَ ظَنُّهُ ساءَ وَهْمُه; كسى كه سوء ظن داشته باشد تفكر او خراب مى شود)

عرفان;144194 نوشت:

در پست های گذشته کمی از آثار سوء ظن صحبت شد، اما به نظر می رسد بهتر است پست های جداگانه و دقیق تری داشته باشیم.

حال بیایید با هم همه آثار سوءظن را بررسی کنیم.

و اما
بررسی دقیق تر و جداگانه آثار سوء ظن به عنوان یکی از مهمترین آفات اجتماعی که:

به حدیث شریف از پیامبر گرامی اسلام دقت فرمایید:
.... اى على ترس و بخل و حرص غرائزى هستند كه از سوء ظن‏ تولد پيدا می كنند.
(بحار الانوار کتاب ایمان و کفر)

(نقل قول از پست استاد عرفان)

شناخت جوانب آن در حل این مشکل بزرگ که دامن گیر افراد زیادی است،به ما کمک می کند.

همانگونه که در پستهای قبلی اشاره شد مهمترین وظیفه ی ما در هنگام سوءظن این است که به آن ترتیب اثر ندهیم یا در واقع آن را به مرحله ی عمل نرسانیم .که علمای علم اخلاق از آن به «عقد القلب» تعبیر كرده اند. یعنی زمانی كه انسان گمان خود را كه در ابتدا یك تصور ساده بیش نیست در ذهن بسـپارد، سپس آن را پرورش دهد و به صورت نوعی باور (عقدالقلب) در آورد، به طوری كه امر بر خودش نیز مشتبه شود وحدس گمان خود را جایگزین یقین کندو آثار علم و یقین را بر آن بار كند. در چنین وضعیتی، انسان نسبت به دیگران بدگمان شده و حس اعتمادش سلب می گردد. این حالت نوعی بیماری روحی و اخلاقی است كه در صورت شمول و عمومیت آن، اساس زندگی متزلزل می گردد و جامعه به فساد و تباهی كشیده می شود.

نسبت به خدا هم نباید سوءظن داشته باشیم.

امام هشتم حضرت رضا عليه السلام می فرمايند :

أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُول :ُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَإِنْ شَرّاً فَشَرّاً

گمانت را به خدا نيكو گردان چرا كه خداوند می فرمايد : من نزد گمان بنده ام هستم اگر او به من خوش بين باشد من با او به خوبی معامله می كنم و بالعكس اگر نسبت به من بدبين باشد من هم مطابق همان نيت با او معامله می كنم .

وسائل الشيعة ج15 ص229

بعضی از گناهانی که ما انجام می دهیم به این شکل است که خودش مقدمه ای می شود برای گناه بعدی وآن گناه نیز مقدمه ای و...به این ترتیب ما با گناهان زنجیره ای روبرو هستیم.یکی از آن گناهان سوءظن است چرا که گمان بد به دیگران ما را به سایر گناهان نیز رهنمون می کند.

در حقیقت گمان بد عاملی است برای جستجوگری ((گناه تجسس)و جستجوگری عاملی برای كشف اسرار و رازهای نهانی مردم است. اگر اجازه داده شود هر كس به جستجوگری دربارة دیگران برخیزد حیثیت و آبروی مردم بر باد می رود و اسلام هرگز اجازة چنین كاری را نمی دهد.


افراد بدبین از صفای روح غالباً بی بهره اند زیرا همیشه در دل خود مشغول به غیبت افراد دیگرند و به همین دلیل بعضی از علمای اخلاق سوءظن را به عنوان « غیبت با قلب »‌ عنوان نموده اند.

سوءظن ما را به تجسس وتجسس ما را به غیبت وغیبت ما را به فاش کردن اسرار دیگران واین کار نیز ما را به ریختن آبروی مؤمن می کشاند واین یعنی افتادن در دام همان گناهان زنجیره ای که به آن اشاره کردیم.

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه مى فرمایند:

«لاتَظُنَّنَّ بِکَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ اَحَد سُوءً وَ اَنْتَ تَجِدُ لَها فِى الْخَیْرِ مُحْتَمَلا (مَحْمِلا);

هر سخنى که از دهان کسى خارج مى شود، گمان بد نسبت به آن مَبر، در حالى که مى توانى آن را حمل بر صحیح کنى».

یکی ازراههایی که ما می توانیم از طریق آن نسبت به سوءظن به دیگران مقابله کنیم کنترل ادراکات واحساساتمان است .
قرآن کریم تمام مجاری فهم انسان را مسؤول دانسته و می‌فرماید:
و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا (إسراء/۳۶)

از آنچه که بدان علم ندارى پیروى مکن، زیرا گوش و چشم و دل، همه را بدان بازخواست کنند.

قطعاً‌ چشم و گوش و دل همگی مسؤولند. اگربه عوامل به وجود آورنده ی سوءظن توجه کنیم می‌بینیم که ادراکات حسی و بالاخص دیدنی‌ها و شنیدنی‌های ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم بسزایی دارند در نتیجه یکی از بهترین راههای تدبیر خواست‌ها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی و وساوس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران؛ مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و گوش است .

تا این جای تاپیک در رابطه با سوءظن وآثار آن صحبت کردیم .یکی از مصادیقی که ما بیشتر شاهد این نوع نگاه هستیم وآثار بد بدبینی را مشاهده می کنیم سوءظن داشتن در بین همسران است.

حتی بعضی مواقع ما شاهد هستیم که زن وشوهر چندین سال با آرامش در کنار هم زندگی کرده اند وناگهان در اثر پیدا شدن این رذیله ی اخلاقی در بین یکی از آن دو زندگی آنها دچار آسیب شده است.

ان شاء الله در ادامه تاپیک بیشتر روی این مصداق پست می زنیم.

سوءظن ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است. وقتی فردی در خانواده دچار سوءظن می‏شود، بی‏شک ایمان در قلبش زایل می‏گردد و شک و تردید در دلش نفوذ می‏کند.این مشکل اخلاقی را امروزه در بین تعداد زیادی از همسران مشاهده می کنیم.

آنچه که می توان گفت این است که به طور قطع سطح آگاهی افراد و میزان شناخت آنها از یکدیگر در پیدایش این معضل دخالت دارد. هر چه که شناخت دو طرف از یکدیگر کامل تر باشد گرفتار شدن در این معضل کمتر خواهد بود.

البته باید مرز مشخصی میان هوشیاری و آگاهی در برابر بی اعتمادی قائل شویم.چرا که بعضی از افراد هم به دلیل اعتماد بیش از حد وعدم دقت وریز بینی در مسائل، دچار مشکلاتی می شوند که شاید اگر زودتر به آن پی می بردند دچار چنان مشکلاتی نمی شدند. به بیان دیگر هوشیاری لازمه زندگی فردی و اجتماعی و بی اعتمادی نقطه شروعی بر سست شدن پایه های دوام خانواده و جامعه است.

پس مهمترین وظیفه ی ما ایجاد تعادل بین این دو نوع نگاه است.

معنای سوء ظن در علم اخلاق : به معنای بدگمانی و تفسیر منفی نسبت به کسی یا چیزی آن هم به ناحق و یا خلاف واقع است . و در مقابل آن حسن ظن و یا همان خوش بینی و خوش گمانی قرار دارد .

ماهیت سوء ظن : ضد اخلاقی و ضد ارزشی در غالب موارد . در مواردی هم مثبت ، عاقلانه و ممدوح است .

مراحل سوء ظن مذموم :
1 - قلبی و ذهنی : مذموم ولی کیفری بر آن مترتب نیست چون ظهورخارجی ندارد .
2 - زبانی : که مذموم و جای نکوهش و کیفر دارد و آثار مخربی بر آن مترتب است .
3 - جوارحی : که مذموم و جای نکوهش و کیفر دارد و آثار مخربی بر آن مترتب است .

ادامه دارد ...

موارد سوء ظن :
1 - سوء ظن به خالق متعال : مذموم است .
2 - سوء ظن به عموم مؤمنین : مذموم است ، ( سوء ظن به همسر نیز از این قبیل است ) .
3 - سوء ظن به دشمنان : ممدوح است .

محدوده ی سوء ظن : محدوده ی آن موسّع است و عبادات و غیر عبادات حوزه های مختلف اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی و سیاسی را نیز در بر می گیرد .

مولّد سوء ظن :
1 - جهل و عدم تعقل .
2 - وسوسه ی فکری .
3 - ضعف نفسانی .
4 - تبلیغات شیطانی .
5 - دنیا طلبی .
6 - تحلیل با مبانی غلط .
7 - عقده ی حقارت .
8 - زندگی در محیط فاسد و غیرعقلانی .
9 - همنشینی با بدان .
10 - انحراف فکری و عقیدتی .

ادامه دارد ...

پیامدها و آثار شوم سوء ظن :
1 - ترس و بی اعتمادی فردی و اجتماعی .
2 - پسرفت و رکود به جای پیشرفت .
3 - افزایش جرم و جنایت .
4 - تنهایی و انزوای صاحبان سوء ظن .
5 - عدم قبولی عبادات .
6 - واژگونی به رذائل و گناهان دیگر از قبیل تجسس - غیبت و ... .
7 - گرفتن نتیجه ی غلط و خلاف واقع .
8 - ناراحتی دائمی و بیماری های روحی .
9 - کمک به دشمنان اسلام .
10 - انحراف از حق و حقیقت .
11 - ضعف ایمان .
12 - تعرض به جان و مال و حقوق بی گناهان .
13 - فرو پاشی نظام خانواده .
14 - متزلزل شدن نظام جامعه .
و بسیار آثار مخرب دیگر .

ادامه دارد ....

راه های علمی و عملی علاج سوء ظن :
1 - علم و آگاهی .
2 - ترتیب اثر ندادن .
3 - احتمال خلاف دادن .
4 - حمل بر صحت کردن .
5 - اندیشه و تعقل .
6 - اصلاح نفس .
7 - انس با خوبان .
8 - کنترل ادراکات و احساسات .
9 - دعا و توسّل .

و من الله التوفیق

علائم سوءظن:

1) زود باوری

2)قضاوت عجولانه

3)به حرف هر کس گوش دادن

4)آلودگی دل

سینا;149440 نوشت:
علائم سوءظن:

1) زود باوری

2)قضاوت عجولانه

3)به حرف هر کس گوش دادن

4)آلودگی دل


4)آلودگی دل

استاد سینای گرامی توضیح بفرمایید منظور از آلودگی دل چیست؟

نکته ای که بنده به نظرم میاید اینکه علاوه بر این ویژگیهای چهار گانه، پنجمی هم هست که باید در نظر داشت:

5) منفی نگری و منفی بافی


خمیر مایه اولیه هر سوءظن منفی بافی و نگاه منفی به رفتار و کارهای دیگران است.
وقتی به چهار مورد بالا منضم می گردد، پنج ضلعی سوءظن شکل می گیرد.

البته بعد از توضیح کامل و بحث و گفتگو درباره این پنج ضلعی باید به سراغ اقسام سوءظن بریم تا تعریف و اضلاع این رذیله بزرگ اخلاقی بهتر پدیدار شوند.

عرفان;149623 نوشت:
4)آلودگی دل

استاد سینای گرامی توضیح بفرمایید منظور از آلودگی دل چیست؟

نکته ای که بنده به نظرم میاید اینکه علاوه بر این ویژگیهای چهار گانه، پنجمی هم هست که باید در نظر داشت:

5) منفی نگری و منفی بافی


خمیر مایه اولیه هر سوءظن منفی بافی و نگاه منفی به رفتار و کارهای دیگران است.
وقتی به چهار مورد بالا منضم می گردد، پنج ضلعی سوءظن شکل می گیرد.

البته بعد از توضیح کامل و بحث و گفتگو درباره این پنج ضلعی باید به سراغ اقسام سوءظن بریم تا تعریف و اضلاع این رذیله بزرگ اخلاقی بهتر پدیدار شوند.

اینکه افراد دچار رذیله ی سوءظن می شوند دلایل مختلفی دارد مثلا شخصی به دلیل منفی بافی ومنفی نگری این خصوصیت را در خود پرورش می دهد .گاهی بعضی از افراد به دلیل زود باوری ویا اعتماد به سخن هر شخص ویا قضاوت عجولانه به این خصوصیت بد اخلاقی دچار می شوند .اما گاهی افرادی را مشاهده می کنیم که نه منفی بافی دارند ونه قضاوت عجولانه، اما دلیل دیگری برای متخلق شدن به این اخلاق در آنها وجود دارد وآن آلودگی دل است.

منظور از آلودگی دل یک نوع آمادگی روحی است که به دلیل انجام گناهان در انسان پدیدار شده است واین آمادگی، به آنها ، برای داشتن این نوع نگرش کمک زیادی می کند. چرا که فضائل ورذائل اخلاقی زنجیروار به هم وابسته اند وگناه کردن هر چند کوچک هم باشد انسان را در برابر خدا جسور می کند.بنابراین انسانی که به دلیل گناه جسور شده است خیلی راحت ممکن است نسبت به دیگران سوءظن داشته باشد.در صورتی که اگر انسان کمتر دچار گناهان شود به همان نسبت کمتر دچار این نوع نگاه در مورد دیگران می شود.

ملااحمد نراقي در این رابطه می فرمایند:

«سوءظن و گمان بد و ناروا از نتيجه‌هاي جُبن و ضعف نفس محسوب مي‌شود؛ چه، هر ترسوي ضعيف‌النفس، هر فكر فسادانگيزي را كه از خاطرش خطور مي‌كند، پذيرفته و به دنبالش مي‌رود. مضافاً بر اينكه گمان بد بردن از نشانه خبث نفس مي‌باشد، همچنان‌كه حُسن ظنّ از نشانه‌هاي سلامت نفس و طهارت قلب محسوب مي‌شود. بنابراين، هركس كه نسبت به مردمان سوءظنّ داشته باشد و عيب‌ها و لغزش‌هاي آنان را جست‌وجو كند، داراي قلبي بيمار و چركين است.

شیطان آرام وبی سروصدا ما را همراهی می کند

سوء ظن از شیطان و اثرات اوست و شیطان به کم قانع نیست بلکه از کم شروع می کند. وسوسه ی فکری که باعث می شود انسان سوء ظن پیدا کند این چنین است که اول از کم شروع می شود اما این کم ،آن قدر زیاد می شود که سوء ظن به همه چیز و همه کس پیدا می شود تا بدان جا که حتی ممکن است شخص به خدا نیز سوء ظن بیابد .

سوء ظن درد بزرگی است اما درمان آن آسان است.

اولین راه درمان بی اعتنایی است .

اذا ظننتم فلاتحقّقوا؛

هنگامى كه گمان بد بردید، به آن ترتیب اثر ندهید.



برخی افراد، ظاهربین و سریع القضاوه هستند; یعنی به محض مشاهده ظاهر کسی یا چیزی، بلافاصله در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت می کنند. این حالت سطحی نگری نه تنها در شان انسان مؤمن نیست، بلکه حتی در شان یک فرد عاقل نیز نمی باشد. قضاوت انسان عاقل باید مبتنی بر تحقیق و دوراندیشی باشد; صرف داشتن ظاهر فریبنده و یا یک رفتار خوب یا بد نباید مبنای قضاوت انسان قرار گیرد. اما متاسفانه بسیاری از مردم این گونه هستند; یعنی منشا قضاوت آن ها را همین ادراکات سطحی و ابتدایی تشکیل می دهد. از این رو، در بسیاری از موارد با قضاوت های نادرست، در دام های شیطان می افتند.

«طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی عینه. لاتنظروا فی عیوب الناس کالارباب و انظروا فی عیوبکم کهیئه العبید. انما الناس رجلان مبتلی و معافی فارحموا المبتلی و احمدوا الله علی العافیه. » (۱)

حضرت عیسی علیه السلام ضمن دادن هشدار نسبت به این آفت، می فرماید: خوشا به حال آن کسی که بینش یا بینایی اش در دلش باشد نه در چشمش: «طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی عینه. » صرف دیدن با چشم، بینش نیست، یک رؤیت سطحی است که حیوانات هم از آن برخوردارند. مصداق واژه «قلب » در این تعبیر، عقل می باشد که جامع ادراکات درونی و عمیق است. بنابراین، ما باید سعی کنیم از قضاوت های منفعلانه و سطحی در مورد اشیا و اشخاص که منشا آن، تنها ادراکات حسی ظاهری است، اجتناب ورزیم. اگر انسان از روی تحقیق و دقت قضاوت کند و عقل خود را به کار گیرد، دیگر فریب زرق و برق دنیا را نمی خورد. در دنیا چیزهایی وجود دارد که ممکن است انسان با مشاهده آن ها به قضاوت های عجولانه ای دست بزند و بر این اساس، فریب بخورد. اگر انسان درست بیندیشد، متوجه می شود که بسیاری از چیزها که ظاهری فریبنده دارند، باطن خوبی ندارند. چه بسا به دنبال یک نگاه، سال ها گرفتاری و بدبختی باشد. همچنین با دیدن ظاهر اشخاص نمی توان در مورد شخصیت حقیقی آن ها قضاوت کرد; ممکن است کسانی ظاهری موجه و – به اصطلاح – حزب اللهی داشته باشند، اما در باطن افرادی دو رو و منافق باشند و به عکس، کسانی ظاهر خوبی نداشته باشند، اما باطن آن ها بهتر از ظاهرشان باشد. بنابراین، ما نباید به دیدنی های ظاهری اکتفا کنیم و بر آن اساس زود قضاوت نماییم، بلکه باید به دنبال ادراکات حسی، عقل خود را نیز به کار بگیریم

در مورد سوء ظن و بدگماني بايد گفت كه آثار فردي و اجتماعي و معنوي زيانباري به دنبال دارد و به همين دليل در دين مقدس اسلام، به آن توجه ويژه‏اي شده و اهل ايمان را سخت از آن برحذر داشته‏اند. بدگماني به ديگران سرچشمه گناهان بزرگي چون تجسّس از كار و حال ديگران، غيبت، تهمت، حسادت و كينه‏توزي نسبت به دوستان و اهل ايمان مي‏گردد و لذا خداوند متعال در قرآن كريم مي‏فرمايد: «اي مؤمنان! از بسياري از گمان‏ها بپرهيزيد. به راستي كه برخي از گمان‏ها، گناه مي‏باشد و نيز تجسس و غيبت نكنيد، آيا كسي از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»حجرات، آيه 12.
البته در ابتدا ممكن است سوء ظن و بدبيني بي‏اختيار حاصل شود و اگر در اين مرحله باقي بماند و به مرحله عمل كشيده نشود حرمتي ندارد و زيان آن محدود مي‏باشد، ولي اگر به آن ترتيب اثر داده شود، گناه و حرام مي‏باشد و ترتيب اثر دادن به آن در دو مرحله مي‏باشد:
1ـ مرحله قلبي: يعني در درون خود اين گمان بدش را تصديق كند و آن را در درون انكار و نفي ننمايد و احتمال اشتباه ندهد. علماي اخلاق اين مرحله را غيبت قلبي مي‏نامند و آن را حرام دانسته‏اند. پيامبر اكرم(ص) در اين باره فرموده است: به هر كس بدگمان شوي، آن را تصديق و باور مكننقطه‏هاي آغاز در اخلاق اسلامي، آيت‏الله مهدوي كني، ص 165
2ـ مرحله عملي: يعني بيان اين گمان بد براي ديگران و يا اتهام وارد نمودن به كسي به صرف اين احتمال و غيبت كردن از او بر اين اساس. در روايتي از پيامبر بزرگوار اسلام(ص) مي‏خوانيم: خداوند، خون و مال و آبروي مسلمان را محترم شمرده و بدگماني به او را حرام نموده استنقطه‏هاي آغاز در اخلاق اسلامي، آيت‏الله مهدوي كني، ص 168

زيان‏ها و آثار بد بدگماني:
1ـ گوشه‏گير شدن شخص بدگمان، در روايتي از علي(ع) مي‏خوانيم: كسي كه به مردم گمان خوبي ندارد و نسبت به آنان خوش‏گمان نمي‏باشد، از تمام مردم وحشت مي‏كندنقطه‏هاي آغاز در اخلاق اسلامي، آيت‏الله مهدوي كني، ص 172.
2ـ بدگماني باعث گسستن رشته الفت و دوستي ميان مردم مي شود و تفرقه و جدايي را بين مردم حاكم مي‏سازد. از امام علي(ع) روايت شده است: بر هر كه بدگماني چيره شود، صلح و صفا ميان او و دوستانش از ميان مي‏رودنقطه‏هاي آغاز در اخلاق اسلامي، آيت‏الله مهدوي كني، ص 173.
3ـ از نظر معنوي نيز بدگماني، عبادت را تباه مي‏سازد و اثر آن را از بين مي‏برد. باز در اين مورد امام علي(ع) مي‏فرمايد: از بدگماني بپرهيز. چون اثر عبادت را از بين مي‏برد و گناه انسان را بزرگ مي‏كند. ايمان با بدگماني جمع نمي‏شود. گمان بد نسبت به انسان نيكوكار، بدترين گناه و زشت‏ترين ظلم استنقطه‏هاي آغاز در اخلاق اسلامي، آيت‏الله مهدوي كني، ص 173
براى جلوگيري از بدگماني نسبت به ديگران بايد به اين نكات توجه داشت:
1ـ بايد در همان مرحله فكر و ذهن، گمان بد را دفع نمود و اجازه ريشه‏دار شدن به آن نداد. 2ـ بايد راه‏هايي را كه ممكن است با آن عمل و يا رفتار فردي را كه به او بدگمان شده‏ايم، توجيه كنيم، بررسي نماييم و تا ممكن است عمل او را به نحوي توجيه كنيم و براي آن وجه درستي بسازيم. 3ـ توجه داشته باشيم كه خود ما بدگماني ديگران را در مورد خود نمي‏پسنديم، پس براي ديگران نيز نپسنيدم. 4ـ به رفتارهاي خوب و جنبه‏هاي مثبت فردي كه به او بدگمان گشته‏ايم توجه كنيم و تنها به اموري كه موجب بدگماني ما شده اكتفا نكنيم. 5ـ به دعا و توسل به ائمه(ع) از خداوند بخواهيم دلِ ما را از آلودگي‏ها و بدبيني‏ها پاك كند تا به ديگران محبت بورزيم. 6ـ به حدي به ضعف و نقايص خود بپردازيم تا فرصتي براي پرداختن به عيوب ديگران نيابيم

سوال:
سوءظن به چه معناست؟سوءظن چه علائم ونشانه هایی دارد؟

پاسخ:
معنای سوء ظن در علم اخلاق : به معنای بدگمانی و تفسیر منفی نسبت به کسی یا چیزی آن هم به ناحق و یا خلاف واقع است . و در مقابل آن حسن ظن و یا همان خوش بینی و خوش گمانی قرار دارد .مفهوم سوءظن آن است كه هرگاه كارى از كسى سر زند كه قابل تفسير صحيح و نادرست باشد آن را به صورت نادرستى تفسير كنيم، مثلا هنگامى كه مردى را با زن ناشناسى ببيند فكر كند آن زن نامحرم است و نيت آنها ارتكاب اعمال خلاف مى باشد،

در حالى كه حسن ظن مى گويد بگو حتماً محرم يا همسر او است. افراد بدبین از صفای روح غالباً بی بهره اند زیرا همیشه در دل خود مشغول به غیبت افراد دیگرند و به همین دلیل بعضی از علمای اخلاق سوءظن را به عنوان « غیبت با قلب »‌ عنوان نموده اند.سوءظن ناشی از وسوسه فکری و مسلط شدن افکار شیطانی بر عقل انسان است.
وقتی فردی در خانواده دچار سوءظن می‏شود، بی‏شک ایمان در قلبش زایل می‏گردد و شک و تردید در دلش نفوذ می‏کند.دائره حسن ظن و سوءظن بسيار وسيع و گسترده است و نه تنها در عبادات بلكه در مسائل اجتماعى، اخلاقى، اقتصادى و سياسى نيز جارى مى شود.

اين دو واژه درباره خداوند نیز به كارمی رود، منظور از حسن ظن آن است كه به وعده هاى الهى اميدوار باشد، وعده رزق و روزى، وعده يارى كردن يارانش، وعده پيروزى مجاهدان، وعده آمرزش گناهان و مانند اينها.
و معنى سوء ظن آن است كه به هنگام بروز مشكلات نسبت به وعده هاى الهى متزلزل شود، وهنگام پيش آمدن امتحانات دشوار در مسائل مالى و غير آن، وعده هاى خداوند را فراموش كرده رو به گناه آورد.سوءظن نسبت به خداوند، عمدتاً از ضعف ايمان ناشى مى شود، عدم ايمان به صفات ذات و صفات افعال، و ضعف باورها نسبت به علم و قدرت و رحمانيت و رازقيّت و ساير صفات پروردگار او را به سوءظن در وعده هايش مى كشاند، و راههاى سعادت و نجات را به روى انسان مى بندد.

امام حضرت رضا (عليه السلام )می فرمايند:
أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يَقُول :ُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَإِنْ شَرّاً فَشَرّاً.(1)

گمانت را به خدا نيكو گردان چرا كه خداوند می فرمايد : من نزد گمان بنده ام هستم اگر او به من خوش بين باشد من با او به خوبی معامله می كنم و بالعكس اگر نسبت به من بدبين باشد من هم مطابق همان نيت با او معامله می كنم .

سوءظن چه علائم ونشانه هایی دارد؟

1) زود باوری

2)قضاوت عجولانه

3)به حرف هر کس گوش دادن

4)آلودگی دل

عوامل و انگيزه هاى سوءظن چه چیزهایی است؟

1 - جهل و عدم تعقل .
2 - وسوسه ی فکری .
3 - ضعف نفسانی .
4 - تبلیغات شیطانی .
5 - دنیا طلبی .
6 - تحلیل با مبانی غلط .
7 - عقده ی حقارت .
8 - زندگی در محیط فاسد و غیرعقلانی .
9 - همنشینی با بدان .
10 - انحراف فکری و عقیدتی .

پیامدها و آثار شوم سوء ظن را اجمالی بیان کنید؟

1 - ترس و بی اعتمادی فردی و اجتماعی .
2 - پسرفت و رکود به جای پیشرفت .
3 - افزایش جرم و جنایت .
4 - تنهایی و انزوای صاحبان سوء ظن .
5 - عدم قبولی عبادات .
6 - واژگونی به رذائل و گناهان دیگر از قبیل تجسس - غیبت و ... .
7 - گرفتن نتیجه ی غلط و خلاف واقع .
8 - ناراحتی دائمی و بیماری های روحی .
9 - کمک به دشمنان اسلام .
10 - انحراف از حق و حقیقت .
11 - ضعف ایمان .
12 - تعرض به جان و مال و حقوق بی گناهان .
13 - فرو پاشی نظام خانواده .
14 - متزلزل شدن نظام جامعه .
و بسیار آثار مخرب دیگر .


راه های علمی و عملی علاج سوء ظن را اجمالی بیان کنید؟

1 - علم و آگاهی .
2 - ترتیب اثر ندادن .
3 - احتمال خلاف دادن .
4 - حمل بر صحت کردن .
5 - اندیشه و تعقل .
6 - اصلاح نفس .
7 - انس با خوبان .
8 - کنترل ادراکات و احساسات .
9 - دعا و توسّل

منبع:
1.وسائل الشيعة ج15 ص229

ادامه پست جمعبندی:

سوال:
آيا سوءظن يك امر اختيارى است يا غير اختيارى؟ اگر انسان صحنه اى را مى بيند و بى اختيار گمان بدى درباره شخص يا اشخاص مى برد، آيا اين قابل نكوهش است؟ و ممكن است در دائره تكليف قرار گيرد، با اين كه همه مقدمات آن غير اختيارى بوده؟ و چگونه ممكن است آن همه مذمت و كيفر به يك امر غير اختيارى تعلق گيرد؟

پاسخ:
براى پاسخ اين سؤال دو راه را مى توان پيمود:

1نخست اين كه: اين بدگمانى كه در فكر انسان پيدا شده به تنهائى مشمول مجازاتها و نكوهش ها نيست، بلكه اگر در مرحله عمل ظاهر نشود، و انسان ترتيب اثرى بر آن ندهد، سخنى نگويد، و كارى كه دلالت بر بدگمانى مى كند انجام ندهد، نه جاى نكوهش دارد و نه كيفر.

سوءظن داراى سه مرحله است: «سوءظن قلبى»، «سوءظن زبانى»، «سوءظن عملى». آنچه در قلب است مشمول تكليف نيست چون از اختيار بيرون است، ولى آنچه در زبان و در عمل است، حرام و ممنوع مى باشد.

2ـ ديگر اينكه: بسيارى از سوءظن هاى غير اختيارى يا در ابتدا مقدمات
اختيارى دارد يا در ادامه راه، افرادى كه با افراد بد همنشينى مى كنند سوءظن به نيكان پيدا خواهند كرد، بنابراين بر آنها لازم است از همنشينى با بدان بپرهيزند تا حالت سوءظن آنان بر طرف گردد، و اين يك امر اختيارى است. و اگر بدون مقدمات اختيارى چنين گمانى براى انسان پيدا شد انسان درباره آن بايد بينديشد، و احتمالات صحيح را مد نظر قرار دهدبى شك انديشه در اين احتمالات صحيح، سبب مى شود كه سوءظن سست گردد يا به كلى برطرف شود.

به اين ترتيب ما مى توانيم از يك نظر سوءظن را به سه گونه تقسيم كنيم:
1ـ سوءظنى كه آثارش در سخن و رفتار پيدا مى شود. اين سوءظن حرام است.
2ـ سوءظنى كه اثر ظاهرى ندارد، ولى با تفكر و انديشه و از بين بردن مقدمات خارجى، زوال مى پذيرد، اين گونه سوءظن احتمال دارد مشمول ادله حرمت باشد.
3ـ سوءظنى كه هيچ اثر خارجى بر آن مترتب نمى شود و به كلى از اختيار انسان بيرون است، و با هيچ كارى از ميان نمى رود چنين سوءظنى مشمول تكاليف شرع نيست، مادام كه انسان ترتيب اثرى بر آن نداده باشد.

موضوع قفل شده است