امام خمینی رحمة الله
تبهای اولیه
حضرت امام خمینی در سال 1320 هجری قمری در شهر خمین، به دنیا آمدند. امام در پنج ماهگی پدر بزرگوار خویش و در شانزده سالگی مادر مهربانشان را از دست دادند.
امام(ره) از همان کودکی در راه کسب علم و دانش کوشش بسیار کردند. در حوزۀ علمیّه قم به تدریس پرداختند در سال 35 سالگی به درجۀ اجتهاد رسیدند.
امام (ره) از همان زمان به فکر پیشرفت اسلام بودند و مسلمانان را به اتحاد و مبارزه با ظلم و فساد دعوت می کردند. هرگاه خطری برای مسلمانان پیش می آمد با شجاعت در برابر آن می ایستادند. ایشان در طول زندگی هرگز در برابر خیانت های رژیم پهلوی ساکت ننشستند و کارهای خلاف آن رژیم را به آگاهی مردم می رساند.
پس از قیام 15 خرداد سال 1342 رژیم شاه ابتدا امام را زندانی کرد و سپس به خارج از کشور فرستاد. امام در خارج از کشور هم مبارزه دست برنداشتند و قیام مردم را رهبری می کردند. به طوری که روز به روز مخالفت مردم با شاه و رژیم او بیشتر می شد. امام به کشور باز گشتند. مردم کشور هیچ وقت آن روز را که امام به کشور باز گشتند را فراموش نمی کنند. در آن روز[="][1][/] میلیون ها نفر از مردم کشور برای استقبال ایشان به تهران آمده بودند.
با ورود امام (ره)، مبارزه مردم بر ضدّ رژیم بیشتر می شد. تا اینکه با یاری خداوند و رهبری امام و اتحاد مردم، رژیم شاه سرنگون شد و انقلاب اسلامی به پیروز رسید.
بعد از پیروزی انقلاب در کشور ما، حکومت جمهوری با بیش از 98% درصد برقرار شد.
امام خمینی(ره) از آن به بعد نیز تا پایان عمر پر برکتشان لحظه ای از راهنمایی مردم غافل نبودند.
متأسفانه در شب 14 خرداد سال 1368 حضرت امام خمینی (ره) به سرای باقی شتافتند. مردم حق شناس ایران و مسلمانان حهان و آزادگان دنیا، پیکر پاک امام را با شکوه تمام تشیع کردند، به طوری که خبرنگاران خارجی خبر دادند که در حدود ده میلیون نفر در مراسم تشیع پیکر پاک امام شرکت کردند. حضرت برای اجرای احکام قرآن و اتحاد مسلمانان جهان، رنج فراوان کشیدند. از این جهت نسبت به مردم ایران و مسلمانان جهان حق زیادی دارند.
به ملّت عزیز ایران توصیه می کنم، این نعمتی که با جهاد بزرگ خودتان و خون جوانان برومندتان به دست آورده اید، قدرش را بدانید و از آن حفاظت و پاسداری کنید. در مشکلات دولت جمهوری اسلامی با جان و دل شریک شوید و در رفع آنها کوشا باشید. دولت و مجلس را از خود بدانید، به مجلس، دولت و دست اندرکاران توصیه می کنم که قدر این ملّت را بدانند و خود را از مردم و آنان را از خود بدانند.
ولادت
حضرت آيت الله العظمى سيد روح الله مصطفوى خمينى فرزند سيد مصطفى، در 20 جمادى الثانية سال 1320 هجرى قمرى در شهر خمين به دنيا آمد.
هنوز چهار ماه و 22 روز از تولد او نگذشته بود كه پدرش شهيد شد و او از نعمت پدر محروم شد.
در 16 سالگى مادر و عمهى خود را نيز از دست داد و غبار غم و اندوه بر چهرهى او نقش بست، اما غم يتيمى نتوانست در روح استوار او خدشهاى ايجاد نمايد، چرا كه مردان بزرگ هميشه در سختىها و مشكلات پرورش يافتهاند.
او با توكل بر خدا و اعتماد به نفس، مسير زندگى خود را به سوى آيندهاى درخشان ترسيم نمود.
خاندان
پدرش شهيد سيد مصطفى از علما و چهرههاى درخشان منطقهى خمين بود.
او در نجف و سامرا تحصيل كرده بود و در منطقهى خمين به نشر احكام اسلام و حمايت از مردم در برابر برخى خوانين ستمگر پرداخت.
او سرانجام در 12 ذى القعدة سال 1320 هجرى در راه خمين به اراك توسط اشرار منطقه به شهادت رسيد. بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در جوار حرم مطهر آقا امير المؤمنين على عليهالسلام به خاك سپردند. از او سه فرزند به يادگار ماند:
1 - سيد مرتضى معروف به آية الله پسنديده از علماى شهر قم.
2 - سيد نور الدين كه ساكن تهران شد.
3 - سيد روح الله كه كوچكترين فرزند او بود.
تحصيلات
سيد روح الله از همان كودكى تحصيلات خود را آغاز نمود و از زمانى كه طفلى خردسال بود شروع به فراگيرى علوم محمد و آل محمد صلوات الله عليهم نمود.
در آغاز، معلمى به نام ميرزا محمود به خانه مىآمد و او را درس مىداد. پس از آن نزد معلم ديگرى به نام ملا ابو القاسم رفت. بعد از آن به مدرسه رفت تا از علوم جديد نيز بهرهمند گردد. او مدتى نيز نزد برادر بزرگش آيت الله پسنديده به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت.
در سال 1339 هجرى در 19 سالگى به اراك رفت تا از حوزهى علميهى اراك كه در آن زمان زير نظر حضرت آيت الله حائرى اداره مىشد بهرهمند گردد.
دروس سطح را نزد استاد خود سيد على يثربى كاشانى به پايان رساند و پس از آن به فراگيرى علم اجتهاد در درس خارج حضرت آيت الله حائرى مشغول شد تا به درجهى اجتهاد نائل آمد.
سفر به قم
حضرت امام خمينى در سال 1340 هجرى، در سن 20 سالگى همراه استادش حضرت آيت الله حائرى، مؤسس حوزهى علميهى قم به شهر قم هجرت كرد.
شخصيت علمى
در سال 1355 كه حضرت آيت الله حائرى وفات نمود، امام خمينى از چهرههاى سرشناس علمى حوزهى علميهى قم به شمار مىآمد و در بسيارى از علوم عقلى و نقلى به مراتبى عالى رسيده بود و به دليل احاطهى گستردهى ايشان در علوم عقلى و تحقيقات فلسفى، استاد اول فلسفه در حوزهى علميهى قم به شمار مىآمد و عهدهدار پاسخگويى به شبهات عقلى و ايراداتى كه منحرفان به اسلام وارد مىكردند بود.
يكى از آن شبهات كتاب «اسرار هزار ساله» بود كه اشكالات فلسفى بر اسلام و تشيع ايراد كرده بود و حضرت امام كتاب «كشف الأسرار» را در پاسخ آن نگاشت.
تدريس فقه و اصول
امام خمينى درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگى و در سال 1364 هجرى آغاز نمود، كه مصادف با ورود حضرت آيت الله بروجردى به شهر قم بود.
از امتيازات درس ايشان طرح اشكالات هر مسأله و شرح و بسط كامل مباحث آن و مخلوط نكردن فقه و اصول با مباحث فلسفى بود.
ديگر ويژگى درس ايشان طرح نظريات نو و ابتكارى و تقليد نكردن از علماى سابق بود كه در عين احترام و تجليل خاصى كه از آنها به عمل مىآورد هيچگاه مقلدانه مطالب علمى را مطرح نمىكرد.
تدريس فلسفه
درس فلسفهى ايشان قبل از سال 1348 هجرى قمرى شروع شده بود (يعنى قبل از 28 سالگى). وى در آن زمان در مدرسهى دار الشفا سكونت داشت و از اساتيد بزرگ فلسفه و حكمت الهى به شمار مىآمد.
شاگردان او از چهرههاى فاضل و انديشمند حوزهى علميهى قم بودند. حضرت امام شاگردان خود را انتخاب مىكرد و مرتب با امتحانات كتبى و شفاهى آنها را مورد آزمون قرار مىداد.
تدريس عرفان
يكى ديگر از مجالس درس حضرت امام درس عرفان بود. اين درس براى شاگردان خصوصى و مورد اعتماد آن حضرت داير مىشد.
درس اخلاق
از ديگر مجالس درس حضرت امام، درس اخلاق بود. اين درس عمومى بود و حتى تجار و بازارىها و ديگر اقشار جامعه مىتوانستند در آن حضور يابند و جمع فراوانى نيز علاوه بر علما و طلاب علوم دينى از تهران براى شركت در آن حاضر مىشدند.
اين جلسه دو روز در هفته در روزهاى پنج شنبه و جمعه برگزار مىشد و بسيار مورد حساسيت حكومت رضاشاه قرار گرفت و از حضرت امام خواستند كه آن جلسه را تعطيل نمايد، اما حضرت امام پاسخ دادند كه: «من اين جلسات را ادامه خواهم داد، مأمورين بيايند و آن را تعطيل كنند.»
مرجعيت
بعد از وفات حضرت آيت الله بروجردى، جمع فراوانى از علما و فضلاى حوزه به حضرت امام اصرار نمودند كه رسالهى عمليهى ايشان را چاپ نمايند، اما آن حضرت نپذيرفت. فتاواى آن حضرت را از حاشيهى ايشان بر كتاب وسيلة النجاة سيد ابو الحسن اصفهانى و حاشيهى ايشان بر عروة الوثقى به دست مىآوردند. بعد از وفات حضرت آيت الله حكيم جمع فراوانى مقلد ايشان شدند.
مبارزات انقلابى
امام خمينى مبارزه با ظلم و ستم را از پدر و اجداد طاهرين خود به ارث برده بود.
به دنبال مبارزات آن حضرت، حكومت ظالم در 15 خرداد سال 1342 هجرى شمسى آن حضرت را به زندان انداخت و منجر به قيام پانزده خرداد و شهادت هزاران نفر شد. رژيم شاه 8 ماه حضرت امام را زندانى كرد.
پس از آزادى امام، با طرح لايحهى كاپيتولاسيون در مجلس شوراى ملى بار ديگر حضرت امام سخنانى آتشين عليه رژيم شاهنشاهى ايراد فرمود كه منجر به تبعيد ايشان به تركيه و از آنجا به عراق شد.
تدريس در نجف
رژيم شاهنشاهى با تبعيد حضرت امام به نجف اشرف مىخواست شخصيت آن حضرت را تحت الشعاع ديگر علماى آن حوزهى بزرگ قرار دهد، اما شخصيت درخشان امام همچون خورشيدى در ميان ستارگان درخشيد و مورد احترام علماى حوزهى نجف قرار گرفت.
وى در آن حوزه درس خارج فقه خود را شروع كرد كه از پربارترين درسهاى آن حوزه به شمار مىآمد. كتاب حكومت اسلامى يا ولايت فقيه حضرت امام نيز متن يكى از درسهاى خارج فقه آن حضرت در آن دوران است.
امام خمينى در مدت پانزده سال تبعيد خود در نجف، شاگردان فراوانى تربيت كرد كه هر يك استوانهاى محكم براى انقلاب اسلامى ايران شدند.
شهادت فرزند
يكى از ضربههايى كه رژيم شاهنشاهى در سال 1356 هجرى شمسى به حضرت امام زد شهادت فرزند بزرگ و بازوى تواناى او، آيت الله سيد مصطفى خمينى بود.
ايشان زمانى كه خبر شهادت فرزندشان را شنيد مصمم و استوار فرمود: شهادت مصطفى از الطاف خفيهى الهى بود.
آرى چنين بود، شهادت سيد مصطفى منجر به اوج تظاهرات مردم انقلابى ايران شد و پس از يكسال در 22 بهمن 1357 هجرى شمسى انقلاب اسلامى ايران به پيروزى رسيد و درخت انقلاب به ثمر نشست.
انقلاب اسلامى
حضرت امام با تشكيل جمهورى اسلامى ايران فلسفهى عملى فقه را به تصوير كشيد. و عملا به دنيا اعلام كرد كه اسلام مىتواند جهان را اداره كند و اسلام حامى مستضعفان است و سرانجام، مستكبران را سرنگون خواهد كرد.
آرى، امام خمينى با انقلاب اسلامى و دوران دفاع مقدس مانند جد بزرگوارش امام حسين عليهالسلام اعلام نمود كه خون بر شمشير پيروز است و سرانجام جهان، از آن مستضعفان است كه «و نريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمة و نجعلهم الوارثين» اميد آن كه اين انقلاب به انقلاب منجى عالم بشريت، حضرت حجة بن الحسن العسكرى عجل الله تعالى فرجه متصل گردد.
مشايخ روايى
حضرت امام از مشايخ روايى زير اجازهى روايت دارد:
1 - شيخ محمدرضا اصفهانى نجفى، آل شيخ محمد تقى اصفهانى، از محدث نورى، از شيخ انصارى.
2 - سيد محسن امين، از سيد محمد هاشم موسوى رضوى هندى، از شيخ انصارى.
3 - شيخ عباس قمى، از محدث نورى، از شيخ انصارى.
4 - سيد ابو القاسم دهكردى اصفهانى، از ميرزا محمد هاشم اصفهانى، از شيخ انصارى.
اساتيد
حضرت امام از علماى بزرگ دوران خود نيز بهرههاى فراوانى برد كه از جملهى آنهاست:
1 - آيت الله پسنديده، برادر بزرگ ايشان
2 - آيت الله حاج شيخ عبد الكريم حائرى، مؤسس حوزهى علميهى قم
3 - آيت الله اراكى
4 - آيت الله سيد على يثربى كاشانى
5 - آيت الله ميرزا محمد على شاهآبادى
6 - آيت الله حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى و...
شاگردان
شخصيتهاى فراوانى نيز در محضر درس حضرت امام تربيت شدند كه بعدها هر يك استوانههاى مهمى براى انقلاب اسلامى ايران شدند مانند:
1 - فرزندش شهيد آيت الله سيد مصطفى خمينى
2 - شهيد آيت الله مطهرى
3 - شهيد آيت الله دكتر بهشتى
4 - آيت الله خامنهاى (دام ظله)، رهبر معظم انقلاب
5 - آيت الله هاشمى رفسنجانى
6 - شهيد آيت الله دكتر مفتح
7 - آيت الله صانعى
8 - آيت الله فاضل لنكرانى
9 - آيت الله مؤمن
10 - آيت الله موسوى اردبيلى
11 - آيت الله جعفر سبحانى
و بسيارى ديگر از چهرههاى درخشان انقلاب و حوزههاى علميه.
تأليفات
حضرت امام داراى تأليفات ارزشمندى است از جمله:
1 - مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية
اين كتاب در علم عرفان است و امام خمينى در سن 27 سالگى آن را نگاشته است.
2 - شرح دعاى سحر
وى اين كتاب را در 29 سالگى نگاشته است.
3 - شرح اربعين حديث
4 - حاشيه بر فصوص الحكم قيصرى و مصباح الأنس
5 - حاشيه بر مفتاح الغيب
6 - أسرار الصلاة يا معراج السالكين
7 - رسالهاى در طلب و اراده
8 - حاشيه بر رسالهى شرح حديث رأس الجالوت قاضى سعيد و شرح مستقلى بر حديث.
9 - كشف الأسرار
10 - شرح حديث جنود عقل و جهل
11 - آداب الصلاة
12 - الرسائل
13 - كتاب البيع
14 - كتاب الطهارة
15 - أنوار الهداية في التعليقة على الكفاية
16 - مناهج الوصول إلى علم الأصول
17 - رسالة في الاجتهاد و التقليد
18 - زبدة الأحكام
19 - المكاسب المحرمة
20 - تحرير الوسيلة
21 - جهاد النفس يا جهاد اكبر
22 - حكومت اسلامى يا ولايت فقيه
23 - تفسير سورهى حمد
24 - مناسك حج
25 - ديوان اشعار
وفات
حضرت امام خمينى در 14 خرداد سال 1368 هجرى شمسى، مطابق با 18 شوال 1409 هجرى قمرى، پس از عمرى خدمت به اسلام و علوم محمد و آل محمد صلىاللهعليهم ديده از اين دنيا فرو بست و به ملكوت اعلى پيوست.
پيكر مطهرش در تشييع جنازهاى چند ميليونى و بىسابقه توسط مردم ايران تشييع شد و در بهشت زهراى تهران، در كنار شهداى انقلاب و جنگ تحميلى به خاك سپرده شد و هم اكنون حرم مطهرش زيارتگاه عاشقان اهل بيت رسول خدا صلىاللهعليهم است.
از اوایل سال 1357 هجری شمسی، مبارزه ی مردم با حکومت شاه شدّت گرفت. در این سال، مردم با تظاهرات خود خواستار نابودی حکومت شاهنشاهی، بازگشت امام به کشور و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی شدند.
از فشار شاه و دولت آمریکا و عراق، امام خمینی مجبور شدند عراق را ترک کنند. امام پس از ترک عراق به پاریس رفتند، از این زمان، اعلامیّه های ایشان سریعتر و بهتر در اختیار مردم قرار گرفت. ملّت دلیر ایران نیز با اطاعت از ولایت فقیه، با تظاهرات میلیونی خواستار نابودی حکومت شاهنشاهی (محمّد رضا)، ورود امام و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی شدند.
... سرانجام پس از فرار شاه خائن از ایران امام (ره) پس از دوری پانزده ساله از مردم بزرگ ایران در تاریخ 12 بهمن 1357 به میهن بازگشتند. ده روز بعد، انقلاب شکوهمند اسلام در 22بهمن سال 1357 به پیروزی رسید. انقلاب اسلامی ایران بر پایه ی ایمان به خدا، رهبری امام و وحدت مردم به پیروزی رسید. تا قبل از پیروزی بیگانگان اموال و سرمایه های مردم را به غارت می بردند. آنها با بی توجهی به خواست مردم افرادی را برای حکومت تعیین می کردند و در همه ی امور کشوری دخالت داشتند.
زمانی که شاه خائن در کشور ما حکومت می کرد، ظلم و فساد به حدّی رسید که تحمّل آن برای مردم غیر ممکن بود. در آن زمان هر کس با رژیم مخالف بود او را شهید یا به زندان می انداختند یا شکنجه می دادند.
با وجود این مردم کشور ما از مبارزه دست بر نمی داشتند و مخالفت خود را آشکار می کردند.
در روز 15 خرداد 1342 مردم به رهبری آیت الله خمینی(ره) تظاهرات بزرگی بر ضدّ رژیم (محمد رضا) بر پا کردند. در آن روز حکومت هزاران نفر از مردم حق طلب را به شهادت رساند. آنها برای اینکه میان ملّت و رهبر جدایی اندازند، ابتدا رهبر را به کشور ترکیه و سپس عراق تبعید کردند. امام با اینکه از مردم دور بودند از مبارزه دست بر نمی داشتند و همواره کارهای خلاف رژیم را افشا می کردند. تا اینکه در سال 1357 مبارزه شدید تر شد. مردم به دستور رهبر به تظاهرات خود ادامه می دادند و در تمام تظاهرات فریاد«استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»سر می دادند. سرانجام شاه مجبور شد که از کشور فرار کند. بعد از فرار امام به کشور باز گشتند. با آمدن امام تظاهرات مردم به اوج خود رسیده بود. عاقبت رژیم در 22 بهمن 1357 سرنگون شد و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت آیت الله حضرت امام خمینی(ره) به پیروز رسید. بعد از پیروزی برای تعیین حکومت همه پرسی انجام شد. مردم در روز های دهم و یازدهم فروردین سال1358 به پای صندوق های رأی رفتند و رأی خود را به صندوق ریختند. روز دوازدهم فروردین معلوم شد که بیش از 98% در صد از مردم به جمهوری اسلامی رأی «آری» دادند. از آن روز به بعد حضرت امام(رض) این روز را روز جمهوری اسلامی نامیدند. به همین سبب ما مردم ایران بزرگ و عزیز روزهای 12 تا 22 بهمن را جشن می گیریم و این ده روز را دهۀ فجر می نامند.
[="][="][1][/][/][="] روز دوازدهم بهمن سال 1357.[/][="][/]