جمع بندی ما چه عهدی با خدا بسته ایم؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ما چه عهدی با خدا بسته ایم؟

بسم الله الرحمن الرحیم
در بسیاری از آیات قرآن کریم خداوند از عهد انسان ها سخن می گوید مانند یس/60 و بسیاری از آیات دیگر.
سوال اینجاست که این عهد دقیقا چیست و کی بسته شده است و مدت آن تا کی است؟

با نام الله



کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

الحیاة;487113 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در بسیاری از آیات قرآن کریم خداوند از عهد انسان ها سخن می گوید مانند یس/60 و بسیاری از آیات دیگر.
سوال اینجاست که این عهد دقیقا چیست و کی بسته شده است و مدت آن تا کی است؟

«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»
آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟! و اين كه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟! (یس، 60و61)

با سلام و درود

در مورد این عهد و پیمان، تفسیرهایی ارائه شده، از جمله این که خداوند از تمام انسان ها بر اطاعت خود، عهد و پيمان گرفته است و طبق اين پيمان همه انسان ها بايد خدا را بشناسند و از او اطاعت كنند.

اما اين پيمان كى و كجا از انسان گرفته شده؟

اين پيمان از هر انسانى بر اساس فطرتى كه دارد گرفته شده و خداوند در فطرت انسان خداشناسى را قرار داده و به انسان استعدادها و نيروهايى داده كه اگر مانعى از قبيل محيط زندگى و تبليغات گمراه كننده سر راه آن را نگيرد، خود به خود خداشناس مى‏ شود و او را اطاعت مى‏ كند؛ كسى كه از خدا دور مى ‏شود و او را اطاعت نمى ‏كند، در واقع پيمان فطرت خود را مى ‏شكند.

مى توان گفت كه اين پيمان علاوه بر فطرت انسانى در عالمى به نام «عالم ذرّ» و روز «الست» از انسان گرفته شده و انسان پيش از آنكه به دنيا بيايد در چنين عالمى با خدا پيمان بسته است كه او را اطاعت كند.(كوثر، ج ‏1، ص 107)

به بیان دیگر؛ خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان، شعور مخصوص و نيروهاى ويژه‏ اى قرار داده كه از طريق هدايت آن مى ‏تواند، راه راست را پيدا كند و از شيطان و هواى نفس تبعيت ننمايد، به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازند.

قرآن از اين فطرت مخصوص تعبير به عهد خدا و پيمان الهى مى ‏كند، در حقيقت اين يک "پيمان تكوينى" است نه تشريعى و قانونى. (تفسير نمونه، ج ‏1، ص 154)

«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ»
و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى‏ دهيم!» (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم (و از پيمان فطرى توحيد بى‏خبر مانديم)»! (اعراف، 172)

بیان توضیحی در باره عالم ذر

آيات فوق سخن از پيمانى به ميان مى‏آورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است توضيحى در باره جزئيات آن در متن آيه نيامده، ولى مفسران به اتكاء روايات فراوان و گوناگونى كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است:

1. هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»(آيا پروردگار شما نيستم؟!)
همگى در پاسخ گفتند: «بَلى‏ شَهِدْنا»(آرى بر اين حقيقت همگى گواهيم)

سپس همه اين ذرات به صلب آدم (يا به گل آدم) باز گشتند و به همين جهت اين عالم را عالم ذر، و اين پيمان را پيمان الست مى ‏نامند.

بنابر اين پيمان مزبور يك "پيمان تشريعى" و قرارداد خود آگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.

2. منظور از اين عالم و اين پيمان همان "عالم استعدادها" و "پيمان فطرت" و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران، كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهى به صورت يک حس درون ذاتى به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يک حقيقت خودآگاه!.

بنابر اين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده ‏اند نيز به همين زبان است.

نویسندگان تفسیر نمونه، پس از ایراد چندین اشکال بر قول اول، قول دوم را مناسب دانسته و انتخاب کرده اند.(تفسير نمونه، ج ‏7، ص 6)

سلام جناب میقات ...
راستش من این سوال خیلی وقت پیش برام بوجود اومده بود ... که اگر ما این پیمان رو بستیم پس برایه چی یادمون نمیاد ... اصولا پیمانی که به یادمون نیاد به چه دردی میخوره ....

امکانش هست یه توضیحی بدین که چرا خدا چنین پیمانی رو از ما گرفت ... بعد این پیمان رو از ذهن های ما پاک کرد .... و دوباره اون رو در قرآن یادآور شد .... البته میدونم سوال سختی هست ... چون به حکمت خداوند برمیگرده ... فقط میخواستم بدونم نظرتون در این باره چی هست ...

ممنون .

[="Tahoma"]

نفرنفر;487826 نوشت:
سلام جناب میقات ...
راستش من این سوال خیلی وقت پیش برام بوجود اومده بود ... که اگر ما این پیمان رو بستیم پس برایه چی یادمون نمیاد ... اصولا پیمانی که به یادمون نیاد به چه دردی میخوره ....

امکانش هست یه توضیحی بدین که چرا خدا چنین پیمانی رو از ما گرفت ... بعد این پیمان رو از ذهن های ما پاک کرد .... و دوباره اون رو در قرآن یادآور شد .... البته میدونم سوال سختی هست ... چون به حکمت خداوند برمیگرده ... فقط میخواستم بدونم نظرتون در این باره چی هست ...

ممنون .

با سلام و درود

این عهد و پيمان، يک پيمان فطرى بوده است كه الآن هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى ‏يابد.

حس مذهبی در انسان ها یکی از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانی است؛ و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوى خداشناسى رهنمون بوده است.

لذا این عهد و پیمان، در نهاد هر فردی و بر اساس فطرت الهی، به ودیعه نهاده شده است:

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏»
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى‏ دانند. (روم، 30)

میقات;488025 نوشت:

با سلام و درود

این عهد و پيمان، يک پيمان فطرى بوده است كه الآن هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى ‏يابد.

حس مذهبی در انسان ها یکی از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانی است؛ و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوى خداشناسى رهنمون بوده است.

لذا این عهد و پیمان، در نهاد هر فردی و بر اساس فطرت الهی، به ودیعه نهاده شده است:

«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏»
پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى‏ دانند. (روم، 30)

سلام جناب میقات ...
آخه اون زمانی که من با خدام عهد بستم که اون رو پرستش بکنم و از شیطان دوری گزینم ... نمیدونستم که شرایط دنیا اینجوریه ... وگرنه غلط میکردم عهد ببندم .
آخه من رو مهربون بودن خدا حساب کرده بودم که زیر اون عهد نامه رو امضا کردم ... وگرنه عمرا حاضر میشدم بیام این دنیا ...
گول خوردیم دیگه ...

ممنون از راهنمائیتون ... موفق باشین .

نفرنفر;488038 نوشت:
سلام جناب میقات ...
آخه اون زمانی که من با خدام عهد بستم که اون رو پرستش بکنم و از شیطان دوری گزینم ... نمیدونستم که شرایط دنیا اینجوریه ... وگرنه غلط میکردم عهد ببندم .
آخه من رو مهربون بودن خدا حساب کرده بودم که زیر اون عهد نامه رو امضا کردم ... وگرنه عمرا حاضر میشدم بیام این دنیا ...
گول خوردیم دیگه ...

ممنون از راهنمائیتون ... موفق باشین .

با عرض سلام

چون زیاد از این مساله شکایت دارید خواستم بگویم این اشتباهست که بعضی از ما انسانها فکر میکنیم باید خداوند دنیا را برایمان بهشت میکرد و هیچ مشکلی برای کسی پیش نمیامد.

خداوند حکیم است و چه بسا رسیدن به بهشت و آسایش ، لازمه اش آمدن به این دنیا و گذراندن مراحلی باشد.

همانطور که در تاپیک "هدف از خلقت جهنمیان" هم عرض شد که هدف خداوند از خلقت ، همان عبودیت است و تنها بدینوسیله است که بهشت و رحمت الهی نصیب انسان میشود.

انسان اگر مطیع پروردگارش نباشد نمیتواند راه را از چاه تشخیص دهد. پس برای رسیدن به آسایش و راحتی باید عبد بود

[="Tahoma"][="Navy"]

الحیاة;487113 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
در بسیاری از آیات قرآن کریم خداوند از عهد انسان ها سخن می گوید مانند یس/60 و بسیاری از آیات دیگر.
سوال اینجاست که این عهد دقیقا چیست و کی بسته شده است و مدت آن تا کی است؟

سلام
اگر انسان روشن بینانه به واقعیت هستی خود نگاه کند می یابد که مجموعه ای گسترده از پدیده های عالم عده دار تامین نیازها و پرورش او هستند . همه این امور خود پدیده های نیازمندند لذا در ورای آنها حقیقتی است که به تربیت و اداره امور ما می پردازد اعتراف به این حقیقت در نهان همه انسانها وجود دارد و این همان پیمان الهی در مورد پذیرش ربوبیت تکوینی حق تعالی است و هرچند غبار غفلت بر آن می نشیند اما در شرایطی خاص انسان به این حقیقت آشکار متوجه و بدان معترف می گردد
این پیمان با تکوین وجود انسان بسته می شود و دیگر هیچگاه منقضی نمی گردد چون بسته به وجود بی پایان اوست
یا علیم[/]

[="Tahoma"]

نفرنفر;488038 نوشت:
سلام جناب میقات ...
آخه اون زمانی که من با خدام عهد بستم که اون رو پرستش بکنم و از شیطان دوری گزینم ... نمیدونستم که شرایط دنیا اینجوریه ... وگرنه غلط میکردم عهد ببندم .
آخه من رو مهربون بودن خدا حساب کرده بودم که زیر اون عهد نامه رو امضا کردم ... وگرنه عمرا حاضر میشدم بیام این دنیا ...
گول خوردیم دیگه ...

ممنون از راهنمائیتون ... موفق باشین .

با سلام و درود

چند نکته:

1. اگر انسان باشد و فطرت پاک الهی اش، باز هم در قبال چنین عهد و پیمانی، بله می گوید.

2. همه هستی ـ به اختیار یا اجبار ـ در برابر خدا تسلیم است: «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْها»؛ و تمام كسانى كه در آسمانها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليمند. (آل عمران، 83)

3. خداوند بسیار مهربان است: «وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد»؛ خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است‏. (بقره، 207؛ آل عمران، 30)

4. خداوند راه جبران را نشان داده: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا»؛ بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده‏ ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است. (زمر، 53)

5. این که به دنیا آمدن انسان به اختیار او نبوده، معنایش گول خوردن او نیست، زیرا می تواند از این زمینه و فرصت استفاده کرده و یک زندگی ابدی و همیشگی، با تمام نعمتهای بهشتی برای خودش فراهم سازد. لذا آمدنش اجباری بوده، ولی چگونگی سرانجامش به اختیار خودش است.

پرسش:
در بسیاری از آیات قرآن کریم خداوند از عهد انسان ها سخن می گوید؛ این عهد چیست و چه موقع بسته شده و مدت آن تا کی است؟

پاسخ:
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَبَنىِ ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»؛ آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟! و اين كه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟!(1)
با سلام و درود
در مورد این عهد و پیمان، تفسیرهایی ارائه شده، از جمله این که خداوند از تمام انسان ها بر اطاعت خود، عهد و پيمان گرفته است و طبق اين پيمان همه انسان ها بايد خدا را بشناسند و از او اطاعت كنند.
اما اين پيمان كى و كجا از انسان گرفته شده؟
اين پيمان از هر انسانى بر اساس فطرتى كه دارد گرفته شده و خداوند در فطرت انسان خداشناسى را قرار داده و به انسان استعدادها و نيروهايى داده كه اگر مانعى از قبيل محيط زندگى و تبليغات گمراه كننده سر راه آن را نگيرد، خود به خود خداشناس مى‏ شود و او را اطاعت مى‏ كند؛ كسى كه از خدا دور مى ‏شود و او را اطاعت نمى ‏كند، در واقع پيمان فطرت خود را مى ‏شكند.
مى توان گفت كه اين پيمان علاوه بر فطرت انسانى در عالمى به نام «عالم ذرّ» و روز «الست» از انسان گرفته شده و انسان پيش از آنكه به دنيا بيايد در چنين عالمى با خدا پيمان بسته است كه او را اطاعت كند.(2)
به بیان دیگر؛ خداوند در عمق روح و باطن سرشت انسان، شعور مخصوص و نيروهاى ويژه‏ اى قرار داده كه از طريق هدايت آن مى ‏تواند، راه راست را پيدا كند و از شيطان و هواى نفس تبعيت ننمايد، به دعوت رهبران الهى پاسخ مثبت داده و خود را با آن هماهنگ سازند.
قرآن از اين فطرت مخصوص تعبير به عهد خدا و پيمان الهى مى ‏كند، در حقيقت اين يک "پيمان تكوينى" است نه تشريعى و قانونى.(3)
آیه ای دیگر:
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني‏ آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ»؛ و (به خاطر بياور) زمانى را كه پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم، ذريه آنها را برگرفت و آنها را گواه بر خويشتن ساخت (و فرمود:) «آيا من پروردگار شما نيستم؟» گفتند: «آرى، گواهى مى‏ دهيم!» (چنين كرد مبادا) روز رستاخيز بگوييد: «ما از اين، غافل بوديم (و از پيمان فطرى توحيد بى‏خبر مانديم)»!(4)

بیان توضیحی در باره عالم ذر:
آيات فوق سخن از پيمانى به ميان مى‏ آورد كه به طور سربسته از فرزندان آدم گرفته شده، اما اينكه اين پيمان چگونه بوده است توضيحى در باره جزئيات آن در متن آيه نيامده، ولى مفسران به اتكاء روايات فراوان و گوناگونى كه در ذيل اين آيات در منابع اسلامى نقل شده است نظراتى دارند كه از همه مهمتر دو نظر زير است:
1. هنگامى كه آدم آفريده شد فرزندان آينده او تا آخرين فرد بشر از پشت او به صورت ذراتى بيرون آمدند (و طبق بعضى از روايات اين ذرات از گل آدم بيرون آمدند) آنها داراى عقل و شعور كافى براى شنيدن سخن و پاسخ گفتن بودند، در اين هنگام از طرف خداوند به آنها خطاب شد «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»(آيا پروردگار شما نيستم؟!)

همگى در پاسخ گفتند: «بَلى‏ شَهِدْنا»(آرى بر اين حقيقت همگى گواهيم)
سپس همه اين ذرات به صلب آدم (يا به گل آدم) باز گشتند و به همين جهت اين عالم را عالم ذر، و اين پيمان را پيمان الست مى ‏نامند.
بنابر اين پيمان مزبور يك "پيمان تشريعى" و قرارداد خود آگاه در ميان انسانها و پروردگارشان بوده است.
2. منظور از اين عالم و اين پيمان همان "عالم استعدادها" و "پيمان فطرت" و تكوين و آفرينش است، به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب پدران به رحم مادران، كه در آن هنگام ذراتى بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگى براى حقيقت توحيد به آنها داده است، هم در نهاد و فطرتشان اين سر الهى به صورت يک حس درون ذاتى به وديعه گذارده شده است و هم در عقل و خردشان به صورت يک حقيقت خودآگاه!.

بنابر اين همه افراد بشر داراى روح توحيدند و سؤالى كه خداوند از آنها كرده به زبان تكوين و آفرينش است و پاسخى كه آنها داده ‏اند نيز به همين زبان است.
نویسندگان تفسیر نمونه، پس از ایراد چندین اشکال بر قول اول، قول دوم را مناسب دانسته و انتخاب کرده اند.(5)
مطلب دیگر؛ ممکن است سؤال شود چرا چیزی از این پیمان در خاطرمان نیست و اصلا پیمانی که به یادمان نیاید چه فایده ای دارد؟ در جواب باید گفت این عهد و پيمان، يک پيمان فطرى بوده است كه الآن هم هر كس در درون جان خود آثار آن را مى ‏يابد. حس مذهبی در انسان ها یکی از احساسات اصیل روان ناخودآگاه انسانی است؛ و همين حس است كه بشر را در طول تاريخ به سوى خداشناسى رهنمون بوده است.

لذا این عهد و پیمان، در نهاد هر فردی و بر اساس فطرت الهی، به ودیعه نهاده شده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏»؛ پس روى خود را متوجّه آيين خالص پروردگار كن! اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده دگرگونى در آفرينش الهى نيست. اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى‏ دانند.(6)
نکته: اگر انسان باشد و فطرت پاک الهی اش، همیشه در قبال چنین عهد و پیمانی، بله می گوید.

_____________

  1. یس، 60و61.
  2. كوثر، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 107.
  3. تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 154.
  4. اعراف، 172.
  5. تفسير نمونه، ج ‏7، ص 6.
  6. روم، 30.
موضوع قفل شده است