ریشه های فلسفی-دینی نوروز و سفره هفت سین در ایران باستان و معنای ماه

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ریشه های فلسفی-دینی نوروز و سفره هفت سین در ایران باستان و معنای ماه

دوستان گرامی
درود
آیا می خواهید از ریشه فلسفی-دینی نوروز و سفره هفت سین در ایران باستان آگاه شوید؟

دوستان گرامی درود
آیا میخواهید معنای نام ماه ها را در گاهشمار ایرانی و گریگوری (اروپایی) بدانید؟

سلام:Gol:

فقط جدا جدا بگین با فنت درشت
چون وقتی طولانی و ریز میشه آدم حوصله نمیکنه بخونه

موبدیار مهران;94382 نوشت:
دوستان گرامی
درود
آیا می خواهید از ریشه فلسفی-دینی نوروز و سفره هفت سین در ایران باستان آگاه شوید؟

دوستان گرامی درود
آیا میخواهید معنای نام ماه ها را در گاهشمار ایرانی و گریگوری (اروپایی) بدانید؟


[="Blue"]با سلام ودرود محضر حضرتعالی
وتبریک پیشاپیش سال جدید
لطفا دو موضوع را در همین مبحث ادامه دهید
با تشکر از حضرتعالی:Gol:[/]

دوستان گرامی
درود
امیدوارم که در پناه دی، با بهمن و اسفند، از فروردین برخوردار شوی تا هر روزت نوروزی از پیروزیهای نیک باشد.
مرا برای دیر کرد چند روزه ببخشید. به اینتر نت دسترسی نداشتم.
پیش از آغاز بایستی بنویسم که 1- در گاهشمار ایرانی-زرتشتی (یزدگردی) سال دارای 12 ماه سی روزه است. هر روز هم با نامی شناخته میشود. نام روز نخست و سه روز دیگر با فاصله های هشت و هفت روزه، اورمزد و دی (خداوند) هستند. در این چهار روز مانند جمعه امروزین رفتار میشد (تعطیلی و نماز جماعت). 2- پنج روز پایانی سال با نام پنجه (خمسه) از ماه گاتابیو دانسته میشد. 3- در باور ایرانیان باستان، خداوند جهان را در شش گامه آفرید. برای هر آفرینش جشن (نماز جماعت) برگزار میشد تا از خداوند برای آفرینش آن بخش از جهان سپاسگزاری شود. این شش گامه به ترتیب چنینند: آسمان، آب، زمین، گیاه، جانور، مردم. 4- مردم در پنجه آفریده شد. در نوروز از فره ایزدی=
فروهر=فروشی=فرورتی=فروردین برخوردار و نو شد. در فرزانش (فلسفه) زرتشتی، فروهر=فروردین ذره از هستی خداوند است که برای راهنمایی مردم به سوی خداوند در نهاد مردم نهاده شده است. اگر روان به آموزشهای فروهر گوش دهد و آنگونه رفتار کند، همچنین پس از رسایی و پاکشدن در زندگی پس از مرگ، روان و فروهر یکی میشوند.
5- واژه سال در زبان اوستایی یائیر است. همین واژه به زبان اروپایی شده است ییر (year).
6- سال هنگام هخامنشیان از زمستان آغاز میشد.
7-نام ماه در گاهشمار هخامنشی چندان همخوانی با نام ماه در گاهشمار یزدگردی ندارد، ولی نام نخستین ماه در گاهشمار هخامنشی دی است.
دی یعنی دادار= دانای دهنده(=آفریننده). نخستین کاری که خداوند کرد، در گاتها هات 31 بند 7، روشن کردن هستی از فروغ خودش است. در ازل پرتو حسنت به تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد.
به گرما و نور خورشید، مهر میگویند. زاد روز مهر در روز نخست دی است. یلدا واژه ای سریانی است که در عربی تولد از آن ساخته شده است. یلدا زادروز مهر است. در چرخه روزانه روشنایی و تاریک، بلندتری شب در پایان آذر است. از آغاز دیماه بلند شدن روز آغاز میگردد. اروپاییان چون همه گاهشمارشان را از ایرانیان تقلید کرده اند، روزگاری هم مهر پرست بودند که به زور قیصر روم مسیحی شدند، زاد روز مهر را کریستمس نامیدند و جشن زایش مسیح دانستند. در حالی که در انجیل مسیح در ششم ژانویه به دنیا آمده اند.
بهمن= منش نیک، به/وهو از ریشه دوستداشتن است. من/منه/مننگهه همان من و منش در فارسی امروزین است. از این رو مفهوم درست بهمن میشود منشی که دوستار/دوستدار است. شخصیتی که عاشق است. این واژه در دستور زبان نرینه (مذکر) است.
اسفند= سپنتا آرمئیتی/آرمیتا. سپنتا هم ریشه با سپاه به معنای پیشرونده، پیشرفت کننده و افزاینده است. آرمَ همان آرمیدن و آرامش در فارسی امروزین است. در گاتها این ویژگی از دانش، دلدادگی و باور (ایمان) به دست می آید. میتوان آن را با اطمینان قلب یکی دانست. این واژه در دستور زبان مادینه (مونث) است.
مردم (=مردنی، فانی) در پنجه آفریده و از فروردین برخوردار، نو شده و میشوند. از این رو آیین پنجه برای پاکسازی درون و برون برگزار میشده است، تا مردم شایستگی برخورداری از این راهنمای خدایی را پیدا کنند. چهارشنبه سوری، برداشتی نادرست و اهانت بار از این آیین است.
جشن (نماز جماعت) نوروز هم برای سپاسگزاری از خداوند برای آفرینش مردم و برخورداری ایشان از فروردین برگزار شده و میشود. سفره انداختن از آداب جشن است که برای دراز نشدن سخن در نامه ای دیگر به آن پرداخته میشود.
فروردین، فر=فرا+ ورت/ورد= بردن. فروردین/فروهر به معنای راهنما است. نگاره پیرمردی که بال دارد، به این نام خوانده شده است ولی هیچ سند تاریخی برای آن نیست. این کار برای زدودن تهمت غربیان که آن را اهورامزدا خواندند، انجام شد.
اردیبهشت (در زبان اوستایی اشا وهیشتا، در زبان فارسی باستان ارت وهیشت). اشا هنجار هستی است. خداوند در آغاز آفرینش، نخست هنجار هستی (اشا) را آفرید، آنگاه هستی را بر پایه این هنجار آفرید و آن را آزاد رها کرد تا خودگردان به سوی خداوند بازگردد. اگر مردم با منش نیک (بهمن) و آرامشی که از دانش و دلدادگی و ایمان به دست می آید، از این هنجار برخوردار شوند از مشی/مرتم/مردم (=مردنی، فانی) به سوی امشی/امرته/ امرداد (بی مرگ و جاودان بودن، رسا (=خرداد) خواهند شد. سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز*** مرده آنست که نامش به نکویی نبرند. شناخت هنجار هستی دانش نام دارد. از این رو دانشجویی و دانشمندی، یک خویشکاری (وظیفه) بایسته (واجب) دینی است. بدینگونه اردیبهشت را میتوان دانش هم هستی دانست. این واژه در دستور زبان نرینه است.
خرداد، رسایی و کمال، این واژه در دستور زبان مادینه است.
اَمرداد، بی مرگی و جاودانگی. این واژه در دستور زبان مادینه است. اَ نشان نفی است. مرداد= مرگ و نیستی. مرد و مردم= مردنی و فانی، مار= کشنده، مرداب، مردار همگی از همین ریشه هستند.

تیر=تیشتر، این واژه نام ستاره ای است، که شعرای یمانی و یا سیریوس، نامیده میشود. برآمدن این ستاره نشانه بارش باران است. این نام به استوره (اسطوره) های ایران باستان پیش از زرتشت باز میگردد.
شهریور (خشثروئیریه)، شهریاری=توانایی برگزیدنی. این واژه در دستور زبان نرینه است. این شهریاری آنگونه شهریاری است که مردم را از اسارت هر چیزی از نفس و شهوت و .... قدرت و .... آزاد میسازد. برای نمونه حسادت، اگر مردم بر آن شهریار باشند، رقابت نامیده شده و سبب پیشرفت است. اگر آن بر مردم شهریار باشد، حسادت نامیده شده و سبب نابودی است. شاید بتوان آن را با ایاک نعبد و ایاک نستعین یکی دانست.
مهر (میثره)، ای واژه از ریشه میث به معنای خانه کردن، سکنی گزیدن، است. مهمان و میهن نیز از همین ریشه است. مهر پیوند و پیمانی است میان چند مهمان (هم زیست) که در یک میهن (زیستگاه) به نیکی و شادی با هم زندگی کنند. نماد این پیوند و پیمان، دادگری است. از این روی ترازو=میزان نشان این ماه است.
آبان، آب ها، آذر، آتش.
در آغاز نخست خداوند بود که از روشنایی خودش جهان را روشن ساخت، سپس پدر (بهمن) و مادر (اسفند) و در دامن چنین خانواده ای، مردم را آفرید. مردم را از راهنما (فروردین) برخوردار ساخت و آزاد گذاشت تا اگر خواستند، از دانش هستی (اردیبهشت)، برخوردار و بدینگونه رسا (خرداد) شده، به جاودانگی (امرداد) برسند. چنین کسی شهریاری نیکوست (شهریور) که شایستگی مهر ورزیدن را دارا خواهد شد. او باید پاک شود (آبان)، باید پالوده شود (آذر) تا شایستگی برگشت به خداوند (دی) را پیدا کند.

دوستان و استادان گرامی
درود
سفره انداختن، نشانی از سفره گسترده داده های خداوند است که به انسان بخشش کرده است. داد و دهش از راه های سپاسگزاری از خداوند است. از آنجا که خداوند جهان را شادی آفرین و برای آسایش آفریده است، از این روی شادی کردن، سیری و سیرابی بخشی از سپاسگزاری از خداوند و ستایش اوست.
از این رو در جشن که ستایش همگانی (نماز جماعت) است. سفره انداخته میشود.
موادی که بر این سفره گذاشته میشود، نماد شش صفت خداوند است که انسان با پرورش آنها در خودش میتواند به خداوند نزدیکتر شود.
1- بهمن= منش نیک، نمادش شیر و تخم مرغ
2- اردیبهشت= بهترین هنجار و قانون، نمادش آتش، شمع، روشنایی
3- شهریور= شهریاری برگزیدنی، نمادش فلز بویژه سکه نقره
4- اسفند= آرامش پیش برنده که از دانش، دلدادگی و ایمان به خداوند به دست می آید. نماد این صفت سنگ صاف که زیر میوه گذاشت می شود و یا سینی که میوه در آن چیده میشود، است.
5- خرداد= رسایی، نماد آن آب و هر نوشیدنی است.
6- امرداد= جاودانگی (مرداد= مرگ و نیستی، مانند مردار، مرداب)، نمادش گیاه و خوراکهایی که از گیاه تهیه میشوند مانند میوه تازه، میوه خشک، نان، کماچ، سیرو، حلوا (چند رنگ)، شیر برنج، شله زرد، قووتو، چغوک بریزو و ......
7- خدایی شدن که نمادش آیینه است. هرگاه این شش صفت در کسی باشد، روان او مانند آیینه خداوند را بازتاب میکند.

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام
شرمنده موبد مهربان منم مثل تو اینترنتم قطع بود
اما یه عالمه تشکر یه چیزهایی می دونستم اطلاعات اون کامل کرد
از صمیم قلب از بودنت خوشحالم

اهورانی;99676 نوشت:
سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام
شرمنده موبد مهربان منم مثل تو اینترنتم قطع بود
اما یه عالمه تشکر یه چیزهایی می دونستم اطلاعات اون کامل کرد
از صمیم قلب از بودنت خوشحالم

اهورانی گرامی
درود
از مهرورزیت سپاسگزارم.
امیدوارم که بتوانیم با زدودن آلودگی من ها، بتوانیم آنگونه که خداوند از مردم میخواهد، راست و درست و پاک تنها برای خداوند به هستی خدمت کنیم.

با درود
در گاه شمار ایرانی زرتشتی= زیگ یزدگردی، هر سال 12 ماه سی روزه است. هر روز هم نامی دارد. این گاهشمار پس از یورش تازیان دگرگونه شده، گاهشمار جلالی از روی آن ساخته شد.
بدنگونه روز آخر آذرماه، یعنی روز انارام و آذرماه برابر با 25 آذر جلالی است. از این روی آیین یلدا بایستی در 25 آذر جلالی برگزار شود، نه 30 آذر جلالی.

موضوع قفل شده است