یمن

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
یمن

سرزمین یمن در جنوب جزیرة العرب قرار دارد. این منطقه پیش از اسلام به علّت رونق و آبادانی به بلاد العربیة السعیدة معروف بود. از این رو و بعلّت موقعیت خاصّ جغرافیایی و شرایط آب و هوایی چه پیش از اسلام و چه پس از آن همواره مورد توجه قرار داشته است. از حیث جمعیت این منطقه بیشترین سکنه شبه جزیره را به خود اختصاص می داده است. به جزء بخش بیابانی، سایر مناطق آن از کشاورزی و اقتصادی بارونق برخوردار بوده و مناطق ساحلی آن محلی برای کناره گیری کشتی های تجاری بوده اند. از این رو مورّخان و منابع قدیمی یمن را به علت کثرت درختان، میوه ها و مزارعش به یمن الخضراء توصیف کرده اند.
منابع:
1.جرجی زیدان، العرب قبل الاسلام (بیروت: دار المکتبة الحیاة، 1979 م) ص139
2.منذر عبد الکریم البکر، دراسات فی تاریخ العرب قبل الاسلام،( عراق: دانشگاه بصره، 1980 م)، ص75.
3.همدانی، صفة جزیرة العرب، دار الشئون الثقافیة العامة، 1989 م، ص90 .

.

IMAGE(<div style="text-align:center"><a href="http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQqzLj9g2W1569_huAradfw7EeGtpXdlO9Q98__AmBi8Qeqst0SHw" class="bb-url" rel="nofollow">http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcQqzLj9g2W1569_huAradfw7EeGtpXdlO9Q98__AmBi8Qeqst0SHw</a></div>)

[="Red"]یمن در دوران رسول اکرم(ص)[/]
یمن در دوران رسول اکرم(ص) از طریق دو سفیر باذان – حاکم ایرانی یمن- که نزد پیامبر اسلام(ص) آمده بودند با اسلام آشنا شدند.
خبر غیبی پیامبر (انّ ربی عزّوجلّ قد قتل ربّکماسلّط اللّه علیه ابنه شیرویه، قتله البارحه) به دو فرستاده باذان سبب شگفتی آنان شد.
با اطلاع باذان از کشته شدن خسرو پرویز، او و همه اهل فارس که با او در یمن بودند مسلمان شدند و طبق وعده پیامبر که به دوفرستاده باذان داده شده بود، حکومت یمن در دست باذان باقی ماند تا زمانی که فوت کرد و معاذ بن جبل از سوی پیامبر به یمن فرستاده شد.در این دوره پیامبر گرامی اسلام(ص) حضرت علی(ع)نزد قبیله هَمدان و ابوموسی اشعری را به عنوان قاضی به یمن فرستاد.
از این دوران تا سال دهم هجری تقریباً همه اهل حجاز و یمن مسلمان شدند. در سال 11 هجری آخرین سال حیات پیامبر (ص)اولین پیامبر دروغین به نام اسود بن کعب عنسی در یمن دعوی پیامبری کرد و پیامبر برای سرکوبی او گروهی را به سویش فرستاد،اما خبر کشته شدنش پس از رحلت پیامبر به مدینه رسید.

منابع:
أبو جعفر محمد بن جرير الطبري، تاريخ الأمم و الملوك ، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387هـ/1967م، ج‏3،ص:132
احمد بن أبى يعقوب بن جعفر بن وهب يعقوبى، تاريخ اليعقوبى،بيروت: دار صادر، بى تا، ج2 ،ص130
أبو الحسن أحمد بن يحيى البلاذرى، فتوح البلدان(بيروت: دار و مكتبة الهلال،1988 م)، ص111-109
[/SIZE]

بنا به نقل بيشتر مورخان، امام علی(ع) دو مرتبه ـ یک بار در آخر سال هشتم هجري و ديگر بار در سال دهم هجري به دستور پيامبر اكرم(ص) براي دعوت مردم يمن به اسلام، عازم اين سرزمين شد.1 آن حضرت در ورود به يمن مورد استقبال مردم قرار گرفت و در فاصلة زماني كوتاهي گروه زيادي از مردم يمن از جمله قبيله حمدان به اسلام گرويدند كه اين امر موجب خشنودي پيامبر اعظم(ص) شد. متن پيش‌رو دعايي است كه امام علي(ع) به هنگام حرکت به يمن قرائت كرده است.
خدايا به درگاه تو توجه كنم، در حالي كه اعتمادي به جز تو ندارم و نه ماية اميدي كه مرا به درگاه تو جاي دهد و نه نيرويي كه بر آن تكيه زنم و نه چاره‏اي كه بدان پناهنده گردم، جز درخواست فضل تو و در آمدن در معرض مهر و رحمتت و دلگرمي به نيكوترين روش و عادتت و تو (اي خدا) داناتري بدانچه در اين راه (در سر راه من) پيشي جسته، از آنچه من خوش و ناخوش دارم، پس هر كدام از آنها كه قدرت تو در آن بر من در آيد، بلاي تو در آن ستوده و قضا و قدر تو در آن از روي خيرخواهي است و تويي كه محو كني آنچه را خواهي و ثبت فرمايي هر چه خواهي و اساس همة كتاب‌ها نزد تو است. خدايا از من بگردان پيمانه‏هاي بلا و ريشه هر سختي را و سايه‏اي از رحمت خود و وسعتي از فضل و لطفي از بخششت بر سر من بگشاي تا چنان شوم كه نخواهم زود رسيدن آنچه را پس انداختي و نه پس افتادن آنچه را تو زود آوردي و اضافه بر اين از تو خواهم كه مرا در مورد خاندان و فرزندانم و پيش‌آمدهايي كه براي آنها مي‌كند، محافظت كني (و آنها را از شرّ حوادث محفوظ داري) بهترين وجهي كه در غياب مردمان با ايمان از آنها محافظت كني، در اينكه بپوشي از او هر آنچه پوشيدنش لازم باشد و مستور داري از او هر بدي را و بريزي از او هر گناهي و كفايت كني از او هر پيش آمد ناگواري را. و روزي‌ام گردان سپاسگزاري و ذكر خود را بر اين حال و همچنين عبادت نيكو و خشنودي به مقدراتت را اي سرپرست مؤمنان و قرار ده مرا و فرزندانم و هر آنچه را به من عطا فرموده و روزي‌ام كرده‏اي از مردان و زنان با ايمان، همه را در كنف حمايتت كه مورد دستبرد واقع نگردد و در پيمانت كه شكسته نشود و آن پناهت كه سوء قصدي بدان نشود و آن امان تو كه نقض نگردد و آن پرده‏ات كه دريده نشود؛ زيرا هر كس در تحت حمايت و پيمان و پناه و امان و پردة تو بود (پيوسته) در امان و محفوظ است و جنبش و نيرويي نيست جز به خداي والاي بزرگ.2

پي‌نوشت‌ها:

1. در اين‌باره ر. ك: علامه سيد محسن امين، سيرة معصومان، ترجمة علي‌حجّتي كرماني، ج3، ص327.
2. صحيفة علويه، ص 339.




و در امالی شیخ(ره)است که چون پیغمبر خواست علی(ع)را به یمن اعزام کند بدو سفارش کرده چنین گفت:
«یا علی اوصیک بالدعاء فان معه الاجابة،و بالشکر فان معه المزید،و ایاک ان تخفر عهدا و تعین علیه و انهاک عن المکر فانه لا یحیق المکر السی ء الا بأهله،و انهاک عن البغی فانه منبغی علیه لینصرنه الله».
[ای علی تو را سفارش می کنم به دعا زیرا اجابت با او قرین و همراه است،و به شکر و سپاسگزاری زیرا فزونی نعمت را به دنبال دارد.عهدی و پیمانی را که بسته ای محترم بشمار و در صدد نقض آن برنیا و از مکر و حیله تو را بسختی نهی می کنم زیرا حیله و نیرنگ بد به صاحبش باز می گردد و تو را از ظلم و ستم نهی می کنم زیرا کسی که بر او ستم شود خداوند به طور حتم او را یاری خواهد کرد.]
علی(ع)به یمن آمد و مدتی در میان مردم آن ناحیه توقف و داوری کرد که قسمتی از داوریهای شگفت انگیز آن حضرت را در کتابهای حدیث ضبط کرده اند و اگر خدای تعالی توفیق داد شاید در جای خود آنها را نقل کنیم و پس از انجام مأموریت با لشکریان خود به سوی مدینه حرکت کرد و چون مطلع شد که پیغمبر اسلام برای انجام حج به جانب مکه آمده راه خود را به سمت مکه کج کرده و هنگام حج در مکه به آن حضرت ملحق شد.

ازاین تاریخ به بعد یمن کانون دوست داران اهل بیت بوده به طوری که درهنگام حرکت امام حسین علیه السلام از مکه به کوفه محمدبن حنفيه از روى دلسوزى، به فاصله گرفتن از يزيد و رفتن به شهرهاى دور از تحت نفوذ دستگاه غاصبانه بنى اميه، توصيه مى‏كردند.
مورّخان نوشته‏اند كه پس از تصميم قطعى امام، مبنى بر خروج از مدينه و وداع با قبر جد و مادر و برادر خود، به خانه بازگشت؛ هنگام صبح برادرش محمدبن حنفيه نزد او آمده، عرض كرد:
برادرم! جانم به فدايت، تو محبوب‏ترين و عزيزترين مردم نزد من هستى، به خدا سوگند! كسى را چون تو شايسته خيرخواهى خود نمى‏بينم؛ زيرا تو همچون خود من و جان من و بزرگ خاندان من و تكيه گاه و پيروى‏ات بر من واجب است؛ زيرا خدا تو را شرافت بخشيده و از بزرگان بهشت قرار داده است. مى‏خواهم تو را پندى دهم، آن را بپذير.
امام حسين‏عليه السلام فرمود: آنچه مى‏خواهى، بگو. عرض كرد: نصيحت مى‏كنم تا مى‏توانى خود را از يزيد بن معاويه و شهرها برهان و رسولان خود را به سوى مردم روان ساخته، آنان را به بيعت خود فراخوان... امام فرمود: برادرجان! كجا بروم؟ عرض كرد: به مكه برو؛ اگر آنجا برايت امن بود، اين همان است كه تو دوست دارى و من مى‏خواهم و گرنه، به شهرهاى يمن برو كه آنان ياران جد و پدر تواند و آنان مهربان‏ترين و با محبّت‏ترين و مهمان نوازترين و خردمندترين مردم‏اند. اگر سرزمين يمن برايت امن ماند، كه خوب و گرنه، به شنزارها و شكاف كوه‏ها رفته، از شهرى به شهر ديگر كوچ كن تا ببينى كار اين مردم به كجا مى‏كشد و خدا ميان تو و اين قوم تبهكار داورى كند...1


1.فرهنگ جامع سخنان امام حسين، ص 238.


درکتاب نقش قبايل يمني در حمايت از اهل بيت، ص200 آمده است از مجموع شهداي کربلا 34 نفر از يمنيان به شهادت رسيدند.)

.
پس ازآنکه مبازان علوی درقیامهای خود برعلیه بنی امیه وبین عباس شکست خوردند واکثر این قیامها سرکوب شد (قیام زید ،یحیی ،ممد نفس زکیه ابراهیم برادرش دربصره ،شهید فخ و....سادات چاره ای ندیدند که قیامهای خود را به بیرون از مرکز حکومت به کشانند که از پایتخت خلیه بدور باشد ولذا به نقاط دور دست از جمله یمن که ÷یش زمینه برای علویان فراهم بود رفتند
قبائل يمني براي نخستين بار در سال 280 قمري از سادات مستقر در مدينه منوره براي اعزام برگزيده‌اي از خاندان اهل بيت براي حل اختلاف داخلي دعوت كردند.
قاسم بن ابراهيم رسي (246 ق) از معروفترين امامان زيديه در نيمه نخست قرن سوم بود كه اين دعوت را پذيرفت و به يمن مهاجرت
كرد اما در سفر اول موفق به كسب نتيجه و جلب توجه قبايل سرشناس يمني نشد در نتيجه به مدينه مراجعت كرد. در سال 284 بار ديگر يمني‌ها از قاسم دعوت به عمل آوردند كه اين بار بازگشت مجدد او با موفقيت همراه بود و وي موفق به تاسيس حكومتي شيعي مبتني بر عقايد مذهب زيديه در مناطق شمالي شد

لذا سرزمين يمن از قرن دوم تا قرن چهاردهم شاهد تلاش زيديان براي بسط و تداوم حكومت شيعي بود.
بعد از مرگ قاسم، يمنيان از پسرش حسين براي حضور در يمن و به دست گرفتن زمام امور دعوت كردند و حسين از هند به يمن آمد و چون به زهد و تقوا مشهور بود توانست حمايت قبايل يمن را جلب كند و از اين رو مردم در سال 288 با وي بيعت كردند و او توانست حكومتي بر اساس عقايد زيديه در يمن تشكيل دهد.
بعد از مرگ حسين شيعيان يمن با نواده قاسم، يعنى يحيى بن حسين بن قاسم رسّى كه جوانى سى و پنج ساله، و در فضليت و شجاعت سرآمد بود، بيعت كردند. اولين ماموريت يحيى بن حسين پس از مدتى با مشكل مواجه شد و وى به مدينه بازگشت. تا اين‏كه براى دومين بار در سال 284 هجرى قمرى و بنابر درخواست مجدد قبائل يمن، يحيى بن حسين به يمن بازگشت و اين بار با برقرار كردن حكومتى پايدار، بنيان‏گذار حكومتى شيعى مبتنى بر عقايد مذهب زيديه در مناطق شمالى آن ديار شد. (مهدويت و فرقه حسينيه زيديه، سيد علي موسوي‌نژاد، فصلنامه هفت آسمان، شماره27)
ادامه دارد


با تشکر از «پنج تن» عزیز از مطالبی که روی سایت گذاشتند.
اما بهتر بود قبل از این کار مطالب رو ارزیابی میکردند. قبل از هر چیز باید بگویم که آقای موسوی نژاد استاد و مشاور بنده بوده اند و نوشتن مطالب اشتباه و نسبت دادن آن به ایشان کار صحیحی نیست.
آنچه ایشان در مقاله شان آورده اند: «یحی بن حسین بن قاسم رسی» است که نوه قاسم رسی است و او است که به یمن رفته و حکومت تشکیل داده است و قاسم رسی هیچگاه به یمن نرفته است.

قاسم رسی

قاسم رسی که شخصیتى ممتاز داشت، با طرح اندیشه‏هاى خود به تفکرات زیدیه بالندگى خاصى بخشید و با رشد زیدیه در دیلم و یمن، مکتب و تعالیم او پیروانى یافت که از آنان با نام قاسمیه یاد شده است. امام قاسم رسی در سال 169 هـ ق/785 م به دنیا آمده است.قاسم رسی در قیام برادرش ابن طباطباء در سال 199 هـ ق علیه عباسیان حضور داشت.
پس از شکست ابن طباطباء، قاسم رسی به مصر فرار کرد و ده سال به صورت مخفیانه زندگی کرد.وی از آن جا به صورت سرّی، دعاتش را به طالقان، بلخ و جورجان می فرستاد. پس از ده سال به خاطز اینکه از طرف مامون تحت تعقیب بود به مدینه فرار کرد.در منطقه رس نزدیک مدینه، زمینی را خریداری نمود و در آنجا ساکن شد.قاسم بن رسی را مردی تام الخلقه، سفید رنگ، با ریشی پر و بسیار سفید بود.
1. فواد سید ایمن، تاریخ المذاهب الدینیة فی البلاد الیمن حتی نهایت القرن السادس الهجری (دار المصر اللبنانیه، ط1، 1408 هـ ق/1988 م)، ص 228).
2. عصام الدین عبد الرئوف الفقی، الیمن فی ظل الاسلام منذ فجره حتی قیام دولت بنی رسول (قاهره: دار الفکر العربی، ط3، 1994 م ص104.
3. رس به معنی چاه و معدن است.(یاقوت حموى، معجم البلدان، بيروت: دار صادر، 1995م، الطبعة الثانية، همان، ج‏3،ص:44)
4. یحی بن حسین هارونی، الافاده فی تاریخ ائمة الزیدیه، تحقیق محمد یحیی سالم عزان، یمن: دار الحکمة الیمانیه، الطبعة الاولی، 1417هـ ق/1996 م، ص116و127

جناب آقاي بنان باتشكر از تذكر جناب عالي بنده نيز از يحيي به بعد رابه استاد عزيزم جناب آقاي موسوي نژادنسبت داده ام وماقبل آن از فرمايشات ايشان نيست يخني ازاينجا
بعد از مرگ حسين شيعيان يمن با نواده قاسم، يعنى يحيى بن حسين بن قاسم رسّى كه جوانى سى و پنج ساله، و در فضليت و شجاعت سرآمد بود، بيعت كردند. اولين ماموريت يحيى بن حسين پس از مدتى با مشكل مواجه شد و وى به مدينه بازگشت. تا اين‏كه براى دومين بار در سال 284 هجرى قمرى و بنابر درخواست مجدد قبائل يمن، يحيى بن حسين به يمن بازگشت و اين بار با برقرار كردن حكومتى پايدار، بنيان‏گذار حكومتى شيعى مبتنى بر عقايد مذهب زيديه در مناطق شمالى آن ديار شد. (مهدويت و فرقه حسينيه زيديه، سيد علي موسوي‌نژاد، فصلنامه هفت آسمان، شماره27)

باسلام خدمت آقای بنان
درباره این مطلب ازآقای موسوی نژاد پرسیده شد گفتند
دربرخی ازمنابع به حضورامام قاسم رسی دریمن اشاره شده است

پنج تن;71612 نوشت:
باسلام خدمت آقای بنان
درباره این مطلب ازآقای موسوی نژاد پرسیده شد گفتند
دربرخی ازمنابع به حضورامام قاسم رسی دریمن اشاره شده است

با سلام مجدد خدمت شما دوست عزیز
همانطور که شما نوشتید به این مطلب اشاره شده اما هیچکس تصریح نکرده و مطلب اختلافی است. در ثانی همانطور که توضیح مطلب امد، آنچه شما درباره قاسم رسی نوشتید کاملا اشتباه بود و ثالثا در مقاله آقای موسوی نژاد مطلب غیر این است و رابعا شما فقط به آن مقاله ارجاع دادید.

به هرصورت از روحیه تحقیقی شما خیلی خوشم اومد. امیدوام در همه مراحل تحقیقیتان موفق و پیروز باشید.

التماس دعا:hamdel:

ایت الله بهجت رحمت الله علیه وقتی راجع به ظهور از ایشان پرسیدند فرمودند مراقب اوضاع یمن باشید

اللهم عجل لولیک الفرج

IMAGE(<div style="text-align:center"><a href="http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcToFMwbmCUFZb4DkXyjOAm6Is4bnesPtzJj7Y8VjbxPS3fQ5iAM6A" class="bb-url" rel="nofollow">http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcToFMwbmCUFZb4DkXyjOAm6Is4bnesPtzJj7Y8VjbxPS3fQ5iAM6A</a></div>)

جغرافیای انسانی:
یمن پر جمعیت ترین کشور شبه جزیره است و مردم آن از اقوام سامی و عرب قحطانی هستند. عرب قحطانی مادر و ریشه عربیت است که عرب ها به آن منصوب هستند. نظام اجتماعی اینان در قدیم براساس دین بوده است و حاکم دینی که «مکرب» نام داشته غیر از حاکم دنیوی (ملقب به رئیس الدوله) بوده است.
در نقوش قدیمی، نام یک صد و پنجاه الهه سامی آورده شده است، همین مطلب نشان می دهد که اکثر یمنی ها بت پرست بوده اند، به ستاره، خورشید و ماه توجه داشته اند و نیروهای طبیعی را تقدیس و عبادت می کردند.
یمنی ها ساختمان ها را براساس مصالح اطرافشان بنا می کردند و از جهت اقتصادی بیشتر به تجارت و کشاورزی وابسته بوده اند. در عصر همدانی، نویسنده کتاب صفة الجزیرة العرب، وجود هشتاد سد آب گزارش شده است.
اکثر جمعیت یمن همانند قدیم در روستاها زندگی می کنند. به علت ساختار قبیله ای، نظام دستوری و مکانیکی بر مردم یمن حاکم است، به این معنی که نظم اجتماعی از بالا (رئیس قبیله) بر زیر دستان اعمال می شود.

منابع:
يعقوبى، احمد بن أبى يعقوب بن جعفر بن وهب، تاريخ اليعقوبى، بيروت: دار صادر، بى تا، ج1، ص15- 18.
کریم لو، داوود، جمهوری یمن، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، 1374هـ ش، ص23-30 .
حسن سلیمان محمود، تاریخ الیمن السیاسی فی عصر الاسلامی، (المجمع العلمی العراقی، ط1، 1996م، ص27-31.

[="DarkRed"]یمن و مدینه[/]
همزمان با رحلت پیامبر، سقیفه شاهد اجتماع اوس و خزرج(انصار مدینه)برای تعیین رهبری پس از پیامبر بود که با حضور ابوبکر،عمر، ابو عبیدة بن جراح، اولین شکاف میان مسلمانان رقم خورد.
هر دو قبیله اوس و خزرج از قبایل یمنی مقیم در مدینه بوده اند. اینان پس از حادثه سیل عرم، از سرزمین خود کوچ کردند و در یثرب در ناحیه ضرار مستقر شدند.

منابع:
1. محمد جعفری، حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمد تقی آیت اللهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1386 هـ، ص71-41.
2.ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد ، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، تحقيق خليل شحادة، بيروت: دار الفكر، 1408 هـ ق/1988 م، ج2، ص348-353.

موضوع قفل شده است