قرآن می آموزد ........ توصیف کردن خدا و اولیاء

سلام :Gol:
قرآن کریم کتاب اعتدال است . اگر اهل قرائت و تفکر در قرآن کریم باشیم این را به ما می آموزد مخصوصا قرآن کریم به شیوه ای زیبا توصیف کردن حقایق را بگونه ای که مورد پسند عموم طبایع قرار گیرد به ما می آموزد .
مثلا در توصیف خدای متعال جایی می فرماید :
قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد
یا
الله لا اله الا هوالحی القیوم
یا
هوالله الذی لا اله لا هو عالم الغیب والشهاده هوالرحمن الرحیم

این توصیفات خدا را چنان والا و دست نایافتنی معرفی می کند که شاید کمی انسان دلتنگ شود که از این حقیقت مارا ذوقی نصیب نیست اما چیزی نمی گذرد که خدا را بسیار نزدیک می کند و غربت انسان را به انس و الفت مبدل می سازد
هوالذی انزل من السماء ماءا
یا
هوالذی ارسل الریاح لواقح
یا

الذی یطعمنی و یسقین
یا
و هو معکم اینما کنم
یا
اذا سالک عبادی عنی فانی قریب
یا
و نحن اقرب الیکم من حبل الورید
البته نباید هیچوقت تصور کرد که حقیقت گویی قرآن فدای حالات ما شده است خیر اصلا چنین نیست بلکه حقیقت بما هی علیه اینگونه بوده است که برای ما توصیف شده بلکه بحث در این است که در بیان کوتاهی نشده است و چون انسان خود در متن این حقیقت است از شنیدن اوصاف حقایق هستی پر از نشاط می شود
در توصیف اولیاء الهی نیز همین روش را در پیش می گیرد
قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی
که در همین یک جمله عرشی دو حقیقت از حقایق اولیاء الهی را مورد تاکید قرار می دهد هم بعد معنوی عالی و ظاهرا دست نیافتنی را و هم بعد بشری و نزدیک را یا اینکه در آیاتی معجزات و خوارق عادات اولیاء را بیان می کند و در برخی به ابتلا و سختی و رنج آنها می پردازد تا اولیاء را از سطح عادی زندگی مردم نکنده باشد تا مردم بتوانند با آنها همراه شوند و ایشان را غریب و بیگانه نپندارند
ما هم باید همین روش را در معرفی حقایق و بخصوص معرفی خدای تعالی و اولیاء بزرگوارش در پیش بگیریم چه اینکه مردم بر سه دسته اند
یا والانظر و والا همتند که توصیف حداکثری آنها را راضی می کند
یا دون نظر اند که توصیف حداقلی آنها را بسنده است
یا در میانه اند که ایشان هم به توصیف میانه خشنود می گردند
اما گرفتن یک طرف و عدم ذکر طرف دیگر عمدتا مشکل ساز است
والله الموفق