آثار بی ایمانی چیست؟
تبهای اولیه
اگر چه آثار و آفات «بی ایمانی» روشن است، ولی به برخی از آثار آن اشاره میشود:
1 – پوچی گرایی:
کسی که خدا را باور ندارد و زندگی انسان را در ارتباط با نظام هستی پوچ و بی هدف میداند و معتقد نیست که جهان بر اساس طرح و نقشۀ قبلی توسط طراح حکیم و هدفدار، لباس هستی به تن کرده تا هدف و مقصدی از پیش تعیین شده داشته باشد.
چنین دیدگاهی زندگی را فاقد هدف و معنی و جهت میسازد.
2 – فقدان آرامش روحی:
کسی که به خدا ایمان ندارد، توجه او تنها به دنیا است و جز دنیا و لذات آن هدف و خواسته دیگری ندارد. نتیجه طبیعی این بینش آن است که نگران از دست دادن چیزی است که دارد، و حسرت چیزی که ندارد میخورد، از این رو هرگز روی آرامش نمیبیند. خدا در مورد کسانی که از یاد او فاصله گرفتهاند میفرماید: «کسی که از یاد من رو گرداند، زندگانی او تنگ میشود» نیز میفرماید: « آگاه باشید که تنها با یاد خدا و ارتباط به او دلها آرام میگیرد».(2)
آلوین تافلر، نویسنده مشهور آمریکایی در توصیف جامعۀ غربیِ جدا شده از دین مینویسد: « افسردگی روانی همه گیر شده است، تقریباً هیچ خانوادهای بدون نوعی ناهنجاری روانی وجود ندارد. زندگی روزمره به طرز افتضاحآمیزی کیفیت خود را از دست داده است. اعصاب همه خرد است».(3)
3 – فرار از مسئولیت:
کسی که خدا را باور دارد، معتقد است که همۀ کارهای او در نامۀ اعمالش ثبت میشود، از این رو خود را در برابر حق تعالی مسئول میشناسد. اما کسی که خود را در برابر خدا مسئول نمیداند، در عمل بنده و بردۀ هوی و هوس است.
اساساً یکی از علل گرایش به مادیگری و انکار مبدأ و معاد، گریز از مسئولیتها و کسب آزادی برای هر گونه هوسرانی و ظلم و بیدادگری و گناه و شکستن هر گونه قانون الهی است.(4) چنان که قرآن میفرماید: «بل یرید الانسان لیفجر امانه؛(5) انسان میخواهد جلو او برای گناه باز باشد».
4 – احساس تنهایی:
دوری از خدا آن چنان مردم را گرفتار بحران عاطفی کرده و زندگیشان را به حیات بیروح و سرد و فاقد روابط انسانی تبدیل ساخته که هر کس تنها به فکر خویش است.
پناه بردن به حیوانات و همدم و همراه شدن با آنها تلاشی است برای پر کردن خلأ و بحران عاطفی موجود.
«تافلر» بحران عاطفی پدید آمده در غرب را (که نتیجه بی ایمانی و دوری از آموزههای دینی است) به «طاعون رو به گسترش» تعبیر میکند.
وی ضمن بر شمردن آثار این بحران در جوامع غربی مینویسد: تنهایی امروز چنان همه جا گیر شده، که به طرز باور نکردنی به صورت یک تجربۀ مشترک درآمده است. امروزه افراد کمی پیدا میشوند که به چیزی مهمتر و بهتر از خودشان احساس تعلق کنند.(6)
5 – دگرگونی ارزشها و انقلاب در معیارها:
یکی از آثار بی ایمانی، دگرگونی ارزشهای اخلاقی و فضایل انسانی است.
در جامعۀ جدا شده از دین،اخلاق و افکار و رفتارهای زشت، زیبا معرفی میشود.(7)پستی ها و خودفروشیها که در شأن و شخصیت انسان نیست، نشانه افتخار و تمدن و روشنفکری شمرده میشود. نیز بدبختیها و سیهروزیها، خوشبختی تلقی میگردد.
انقلاب در معیارها باعث شده که «معروف» را جای «منکر» و منکر را جای معروف نشانده و آن چنان مورد استقبال قرار گیرد که نویسندۀ معروف آمریکایی مینویسد. بربریت و جنایت در جامعه آمریکائی مُد شده است.(8)
6 – حیرت و سرگردانی:
قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «کسانی که ایمان به آخرت ندارند... در طریق زندگی «حیران و سرگردان» میشوند.»(9)
چرا امروز با وجود پیشرفتهای شگفت انگیز علوم و فنون و صنعت شاهد گسترده تر شدن افسردگیهای روحی، اضطراب و استرسها هستیم؟ چرا هر چه به دانش و پیشرفتهای علمیِ بشر افزوده میشود، حیرت و سرگردانی آنان نیز فزونی میگیرد و چه کنم، چه نکنم، بلای رو به گسترش و فراگیر شده است؟
7 – عدم پایبندی به اصول اخلاقی:
از آن جا که مذهب پشتوانۀ اخلاق است، کسی که ایمان ندارد، خود را متعهد به رعایت موازین اخلاقی نمیداند و هر جا با منافع مادی او در تزاحم بود، به راحتی آنها را کار میگذارد.
وی با شعار «هدف وسیله را توجیه میکند» از زشتترین رفتارها برای رسیدن به اهداف غیر انسانی خود بهرهمیگیرد.
تذکر:
1 - آن چه به عنوان پیامدهای بیایمانی ذکر شده قسمتی از واقعیتها است. در این جا مجال ذکر و بیان همه آنها نظیر پیدایش سوء ظن و بدبینی و عدم اعتماد میان انسانها و عافیت طلبی و ظهور انواع بیماریها جسمی و روحی نیست.
2 – هرگاه خواستید حقیقتی یا آثار وجودی چیزی را دریابید، لازم است آثار عدم وجود آن یا آثار و پیامدهای وجودی نقطه مقابل آن را نیز بشناسید.
شناخت آثار و نتایج ایمان در زندگی فردی و اجتماعی بشر را مورد مطالعه قرار میدهید.
پی نوشت:
1 – طه (20)، آیه124.
2 – رعد (13)، آیه 28.
3 – موج سوم، ص 288.
4 – تفسیر نمونه، ج 25، ص 279.
5 – قیامت (75)، آیه 5.
6 – موج سوم، ص 9 – 507.
7 – زیّن لهم الشیطان اعمالهم / نمل (27)، آیه 24.
8- موج سوم، ص 504.
9 – نمل، آیه 4.
با سلام:Gol:
کسی که به خدای هستی بخش و غیب ایمان داشته باشد، یاد خدا را همیشۀ ایام و لحظات، سرلوحۀ زندگی و امور خویش، قرار می دهد. و این یاد خداست که او را در خلوت و جلوت نگاه دارنده و بازدارنده است، تا جائیکه به اطمینان و آرامش حقیقی می رساند. "الا بذکر الله تطمئن القلوب".
در مقابل، بزرگترین آفتِ بی ایمانی، غفلت و نسیان و خروج از مأمن و ملجای یاد خداست و آنکه چنین شود، یعنی از یاد خدا اعراض و رویگردانی کند به حکم این آیۀ قرآن که سنتی از سنن الهی است گرفتار خواهد آمد، "من اعرض عن ذکری فإن له معیشة ضنکا، و نحشره یوم القیامة" سنتی که دو وجه دارد:
وجه اول آن؛ روزی و معیشت تنگ و قبض شده است، البته نه اینکه گمان شود، قبض و تنگی در روزی های و نعمات مادی و دنیوی مقصود است که قطعاً محدودیت و قبض در نعمات و عنایات معنوی و هدایت های خاصی که خداوند به بندگان پرهیزکارش وعده داده، بیشتر است.
چه بسیار پل ها که بواسطۀ غفلت و نسیان و گناه و عصیان، در پس و پیش انسان ویران و چه سکوهای پرتابی که برای انسان تقدیر شده برداشته می شود و در مقابل، چه بن بست ها ایجاد و چه حیرتها و سرگردانی ها که نصیب انسان می گردد.
وجه دوم؛ کوری و نابینائی در روز حشر است، که در ادامۀ آیه برای چنین انسانی سؤال می شود که خدایا من در دنیا چشم داشتم و بینا بودم چرا؟؟؟
خطاب می شود تو در دنیا چشم داشتی اما تنها به مادیات و ظواهر نظر افکندی، اما باطن امور، حقایق هستی و خصوصاً نور حقیقت ما را ندیدی، و چون این عالم، عالم باطن است، و تو در دنیا از دیدن حقیقت و باطن امور گریزان بودی، اینجا نخواهی توانست که باطن و حقیقت را ببینی.
حقیقت اینست که تو خود نعمتی را که به تو دادیم زائل و ضایع کردی، تو در دنیا چشمانت را بر حقایق بستی و کور بودی و این کوری (نشئۀ آخرت) اثر عمل و جهت گیری خود توست، نه آنکه چشمی از تو گرفته باشند و تو را از نعمتی که داشتی محروم کرده باشند.
باید از هشدار عظیم این آیه به رحمت و لطف خدا پناه ببریم ...:Gol: