جمع بندی کیفیت تجرد بهشت قیامتی و نحوهٔ ظهور قیامت

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کیفیت تجرد بهشت قیامتی و نحوهٔ ظهور قیامت

شبهه اول: اگر عوالم هستی طبق قرآن شامل دنیا و برزخ و قیامت یا طبق برهان و شهود شامل طبیعت و ماده، عالم مثال و عالم عقل و نفس هست و در عالم مثال تجرد از ماده هست ولی صور اشیاء هستن اما در عالم قیامت و نفس هم تجرد از جرم ماده طبیعی هست اشتراک قیامت و برزخ هم تجرد از صور اشیاء اختلاف قیامت و برزخ حال با این توضیح آیات جنات تجری من تحتها الانهار و لذات اینچنینی مثل حور عین و عسل و ... در بهشت چطور قابله توجیه هست با توجه به اینکه بهشت قیامت تجرد از ماده و صورت دارد و این آیات حداکثر تجرد ماده را میرساند نه تجرد صورت را و ترسیم نعمات بهشت خالدین فیهای قیامت شبیه بهشت برزخی است چون قیامت نه ماده هست نه صورت آیا باید ظواهر آیات اینچنینی را به دلیل اختلاف با مبانی عقلی تأویل کرد و گفت منظور حقایق غیر قابل توصیف هست از اسماء و صفات حق و حور و قلمان و درخت و عسل همه و همه تمثیل هستند؟

شبهه دوم: بحث اصلی معراج پیامبر است که در جهنم قیامت حاضر شد و جهنمی ها را هر یک با احوالاتی که در کتب نقل معراج ذکر شده مشاهده کرد. حالا شبهه این است اگر طبق آیات قرآن قیامت با زوال عالم طبیعت مثل پودر شدن کوهها یا درهم پیچیدن ستارگان یا ... قیام می کند چطور در معراج پیامبر کافری را که مسلما باید در جهنم برزخ می بود در جهنم قیامت دید نتیجه کلی اینکه قیام قیامت امر عمومی است برای کل انسانهای واقع در دنیا و برزخ یا امری است شخصی؟

با نام و یاد دوست



با سلام به شما دوست عزیز

seyyed*;336088 نوشت:
شبهه اول: اگر عوالم هستی طبق قرآن شامل دنیا و برزخ و قیامت یا طبق برهان و شهود شامل طبیعت و ماده، عالم مثال و عالم عقل و نفس هست و در عالم مثال تجرد از ماده هست ولی صور اشیاء هستن اما در عالم قیامت و نفس هم تجرد از جرم ماده طبیعی هست اشتراک قیامت و برزخ هم تجرد از صور اشیاء اختلاف قیامت و برزخ حال با این توضیح آیات جنات تجری من تحتها الانهار و لذات اینچنینی مثل حور عین و عسل و ... در بهشت چطور قابله توجیه هست با توجه به اینکه بهشت قیامت تجرد از ماده و صورت دارد و این آیات حداکثر تجرد ماده را میرساند نه تجرد صورت را و ترسیم نعمات بهشت خالدین فیهای قیامت شبیه بهشت برزخی است چون قیامت نه ماده هست نه صورت آیا باید ظواهر آیات اینچنینی را به دلیل اختلاف با مبانی عقلی تأویل کرد و گفت منظور حقایق غیر قابل توصیف هست از اسماء و صفات حق و حور و قلمان و درخت و عسل همه و همه تمثیل هستند؟

شبهه دوم: بحث اصلی معراج پیامبر است که در جهنم قیامت حاضر شد و جهنمی ها را هر یک با احوالاتی که در کتب نقل معراج ذکر شده مشاهده کرد. حالا شبهه این است اگر طبق آیات قرآن قیامت با زوال عالم طبیعت مثل پودر شدن کوهها یا درهم پیچیدن ستارگان یا ... قیام می کند چطور در معراج پیامبر کافری را که مسلما باید در جهنم برزخ می بود در جهنم قیامت دید نتیجه کلی اینکه قیام قیامت امر عمومی است برای کل انسانهای واقع در دنیا و برزخ یا امری است شخصی؟

اگر آیات و روایات را ملاک قضاوت و پاسخ نهائی در نظر داشته باشید، اعلان نمائید بحث را آغاز کنیم.

موفق باشید.

صالح;336767 نوشت:
با سلام به شما دوست عزیز

اگر آیات و روایات را ملاک قضاوت و پاسخ نهائی در نظر داشته باشید، اعلان نمائید بحث را آغاز کنیم.

موفق باشید.

سلام

عقل چراغ و پیامبر درونه و وحی و نبوت و امامت حجت بیرونی و راه نه چراغ بدون راه به درد میخوره نه راه بدون چراغ. اهل بیت به ما یاد دادن اگه سخنی از ما دیدید که خلاف نص صریح عقل بود اون روایت رو به دیوار بزنید البته باید مراقب بود نص صریح عقلانی نشه وهم و خیال و مغالطه لذا اگه حجت درون نباشه قرآن و اهل بیت که چه عرض کنم خود خدا هم که این نعمت رو داده برای انسان موضوعیتی نداره حالا اگه شما هم موافق بررسی عقلایی روایات به قدر وسع هستید و موافق اخباریون هم نیستید آماده ام که از مطالبتون استفاده کنم.

seyyed*;336088 نوشت:
شبهه اول: اگر عوالم هستی طبق قرآن شامل دنیا و برزخ و قیامت یا طبق برهان و شهود شامل طبیعت و ماده، عالم مثال و عالم عقل و نفس هست و در عالم مثال تجرد از ماده هست ولی صور اشیاء هستن اما در عالم قیامت و نفس هم تجرد از جرم ماده طبیعی هست اشتراک قیامت و برزخ هم تجرد از صور اشیاء اختلاف قیامت و برزخ حال با این توضیح آیات جنات تجری من تحتها الانهار و لذات اینچنینی مثل حور عین و عسل و ... در بهشت چطور قابله توجیه هست با توجه به اینکه بهشت قیامت تجرد از ماده و صورت دارد و این آیات حداکثر تجرد ماده را میرساند نه تجرد صورت را و ترسیم نعمات بهشت خالدین فیهای قیامت شبیه بهشت برزخی است چون قیامت نه ماده هست نه صورت آیا باید ظواهر آیات اینچنینی را به دلیل اختلاف با مبانی عقلی تأویل کرد و گفت منظور حقایق غیر قابل توصیف هست از اسماء و صفات حق و حور و قلمان و درخت و عسل همه و همه تمثیل هستند؟ شبهه دوم: بحث اصلی معراج پیامبر است که در جهنم قیامت حاضر شد و جهنمی ها را هر یک با احوالاتی که در کتب نقل معراج ذکر شده مشاهده کرد. حالا شبهه این است اگر طبق آیات قرآن قیامت با زوال عالم طبیعت مثل پودر شدن کوهها یا درهم پیچیدن ستارگان یا ... قیام می کند چطور در معراج پیامبر کافری را که مسلما باید در جهنم برزخ می بود در جهنم قیامت دید نتیجه کلی اینکه قیام قیامت امر عمومی است برای کل انسانهای واقع در دنیا و برزخ یا امری است شخصی

سلام
در مقام نازل مقام عالی بعینه مفقود است اما در مقام عالی مقام نازل بطور اشرف وجود دارد لذا سخن از جنات تجری من تحتها الانهار در مقام ظهور قیامتی می تواند راجع به همین حقیقت باشد یا اینکه همان حقیقت قیامتی را قرآن کریم تنزل داده و در این عبارات ریخته تا به نحوی مفهوم شود و حرف آخر اینکه جمع هردو هم برای کاملان ممکن است
والله الموفق

حامد;336934 نوشت:
سلام
در مقام نازل مقام عالی بعینه مفقود است اما در مقام عالی مقام نازل بطور اشرف وجود دارد لذا سخن از جنات تجری من تحتها الانهار در مقام ظهور قیامتی می تواند راجع به همین حقیقت باشد یا اینکه همان حقیقت قیامتی را قرآن کریم تنزل داده و در این عبارات ریخته تا به نحوی مفهوم شود و حرف آخر اینکه جمع هردو هم برای کاملان ممکن است
والله الموفق

سلام

اصلا در عالم مجردات خصوصا قیامت که تجرد تام نسبت به برزخ و دنیا دارد لذت جنسی معنا نداره در تزویج با حور العین چون اونجا نه غریزه ای هست و نه کشش شهوت و نه ابزار و آلات جسمانی. حتی نفس از قالب برزخی و مثالی اش هم خارج شده. خوب پس با این اوصاف آیات رو باید تأویل کنیم تا دچار تناقض نقل با عقل نشیم. سوال اینجاست چه اشکالی داشت قرآن حقایق بهشت رو عینا هم چیزی که بود تشریح میکرد میگفت مثلا بهشتی تحت فلان اسم اعظم و غیره قرار میگیره یا مثلا میگفت بهشت او قائم به نفس توحیدی خودشه و از این قبیل مسائل. چون تشبیهات معقول به محسوس همیشه بیانگر حقایق عقلی نیستن و به عبارتی الکن هستن.

با سلام به شما دوست عزیز

seyyed*;336820 نوشت:
عقل چراغ و پیامبر درونه و وحی و نبوت و امامت حجت بیرونی و راه نه چراغ بدون راه به درد میخوره نه راه بدون چراغ.

قطعا همینطور است، زیرا انتخاب از روی آگاهی وقتی است که با راهنمائی اصولی عقل باشد، و اصل معاد از جانب عقل ضروری است، و برای این دلائل زیادی را دارد، اما ناگفته پیداست که هر چند دلایل عقلی، اصل معاد را می پذیرد، اما هرگز کیفیت معاد و چگونگی آن را بیان نمی کند.

نه اینکه عقل لیاقت درک سرای دیگر را ندارد بلکه ابزاری برای شناخت آن در اختیارش نیست، چگونه می تواند تأیید کند؟ با چه و سیله ای؟!

پس دلایل عقلی نمی تواند ثابت کند که معاد چگونه است آیا روحانی محض است، یا روحانی و جسمانی است و بر فرض دوم، آیا این جسم، جسم عنصری و مادی است یا جسم برزخی و مثالی؟ این ها مسائلی نیست که از طریق برهان عقلی بتوان آن را ثابت کرد.

تنها چیزی را که می توان با برهان عقلی ثابت کرد این است که معاد به صورت روحانی و یا روحانی و جسمانی، بی اشکال است، اما از میان این صورت های ممکن، کدام تحقق خواهد پذیرفت باید به آیات قرآن و احادیث صحیح مراجعه کرد و حقیقت آن را بازیافت.

قرآن و روایات نیز به صورت مشخص و مؤکد، حیات اخروی را جسمانی-روحانی می داند.

از میان آنها فقط به دو نمونه اشاره می شود:
قُلْ يُحْييهَا الَّذي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَليمٌ، بگو: «همان كسى آن را زنده مى‏كند كه نخستين بار آن را آفريد و او به هر مخلوقى داناست!(1)

و اعلموا انه لیس لهذا الجلد الرقیق صبر علی النار فارحموا نفوسکم؛ بدانید برای این پوست نازک، صبر و بردباری بر آتش نیست، پس به خودتان رحم کنید.(2)
موفق باشید.
ــــــــــــــ
1.یس/79.
2. نهج البلاغه (صبحی صالح) ص 267، خطبه 182.

seyyed*;337702 نوشت:
سلام اصلا در عالم مجردات خصوصا قیامت که تجرد تام نسبت به برزخ و دنیا دارد لذت جنسی معنا نداره در تزویج با حور العین چون اونجا نه غریزه ای هست و نه کشش شهوت و نه ابزار و آلات جسمانی. حتی نفس از قالب برزخی و مثالی اش هم خارج شده. خوب پس با این اوصاف آیات رو باید تأویل کنیم تا دچار تناقض نقل با عقل نشیم. سوال اینجاست چه اشکالی داشت قرآن حقایق بهشت رو عینا هم چیزی که بود تشریح میکرد میگفت مثلا بهشتی تحت فلان اسم اعظم و غیره قرار میگیره یا مثلا میگفت بهشت او قائم به نفس توحیدی خودشه و از این قبیل مسائل. چون تشبیهات معقول به محسوس همیشه بیانگر حقایق عقلی نیستن و به عبارتی الکن هستن.

سلام
نکاح در عالم ماده به نحوی است در عالم مثال به نحوی در عالم عقول و اسماء الهی به نحو دیگر پس بحث از نکاح در بیانات شرعی در خصوص بهشت قیامتی با تجرد تام منافات ندارد
والله الموفق

حامد;338078 نوشت:
نکاح در عالم ماده به نحوی است در عالم مثال به نحوی در عالم عقول و اسماء الهی به نحو دیگر پس بحث از نکاح در بیانات شرعی در خصوص بهشت قیامتی با تجرد تام منافات ندارد والله الموفق

سلام
با اين حساب آيا درست است كه بگوييم نكاح در عالم ماده در واقع تجلي و ظهور نكاح ،در عالم عقول است؟

معلق;338777 نوشت:
سلام با اين حساب آيا درست است كه بگوييم نكاح در عالم ماده در واقع تجلي و ظهور نكاح ،در عالم عقول است؟

سلام
با دل پاک و نگاه شستشو شده و رها از قیود عرف و رسوم عادی بشری
بله
والله الموفق

حامد;338078 نوشت:
سلام
نکاح در عالم ماده به نحوی است در عالم مثال به نحوی در عالم عقول و اسماء الهی به نحو دیگر پس بحث از نکاح در بیانات شرعی در خصوص بهشت قیامتی با تجرد تام منافات ندارد
والله الموفق

سلام

هدف از نکاح در عالم طبیعت حفظ نوعه انسان هست حالا در برزخ و قیامت که تولد و تناسل نیست چه هدفی برای نکاح وجود دارد؟

Seyyed*;339300 نوشت:
هدف از نکاح در عالم طبیعت حفظ نوعه انسان هست حالا در برزخ و قیامت که تولد و تناسل نیست چه هدفی برای نکاح وجود دارد؟

سلام، به تاپیک زیر مراجعه فرمایید
http://www.askdin.com/thread23869.html

معلق;339382 نوشت:
سلام، به تاپیک زیر مراجعه فرمایید
http://www.askdin.com/thread23869.html

سلام

نه علت غایی نکاح در دنیا حفظ نوعه بشره نه لذت بردن به این دلیل که اگه خدا این لذت جنسی رو قرار نمیداد کسی مشقت تشکیل خانواده رو برای حفظ نوع متحمل نمیشد همچنانکه لذت اکل و شرب هم علت تامه خوردن و آشامیدن نیست بلکه این لذت مقدمه​ایست برای حفظ شخص. نتیجه بحث اینکه لذت جنسی برای حفظ نوعه انسانه و لذت خوردن برای حفظ شخص و اشاراتی که در تایپیک «اگر در بهشت زاد و ولد نیست وجود غریزه جنسی چه توجیحی دارد؟» صحیح نیستن حداقل شبهه علت غایی نکاح در برزخ و قیامت حل نشده باقی میمونه چون شاید لذت بردن علت متوسط باشه ولی علت نهایی نیست.

seyyed*;339384 نوشت:
نه علت غایی نکاح در دنیا حفظ نوعه بشره نه لذت بردن به این دلیل که اگه خدا این لذت جنسی رو قرار نمیداد کسی مشقت تشکیل خانواده رو برای حفظ نوع متحمل نمیشد همچنانکه لذت اکل و شرب هم علت تامه خوردن و آشامیدن نیست بلکه این لذت مقدمه​ایست برای حفظ شخص. نتیجه بحث اینکه لذت جنسی برای حفظ نوعه انسانه و لذت خوردن برای حفظ شخص و اشاراتی که در تایپیک «اگر در بهشت زاد و ولد نیست وجود غریزه جنسی چه توجیحی دارد؟» صحیح نیستن حداقل شبهه علت غایی نکاح در برزخ و قیامت حل نشده باقی میمونه چون شاید لذت بردن علت متوسط باشه ولی علت نهایی نیست.

سلام

به نظر من لذت خودش هدفه ، اصلا به جز لذت چه هدف دیگری را برای زنده بودن(دنیایی واخروی) میتوان تصور کرد؟
فقط مراتبش فرق می کنه یکی غایت لذتش هم نشینی با زنان بهشتیه و یکی دیگر همنشینی با انبیا و فنای در حق غایت آرامش و لذتشه

در جواب این سوال که ،اساسا انسان به دنبال چیه؟ چه جوابی به جز «لذت ، آرامش و حال خوب» می توان گفت؟

seyyed*;339300 نوشت:
سلام هدف از نکاح در عالم طبیعت حفظ نوعه انسان هست حالا در برزخ و قیامت که تولد و تناسل نیست چه هدفی برای نکاح وجود دارد؟

سلام
اصل نکاح آمیزش است یعنی آمیخته شدن دو یا چند چیز با هم
ظاهرا در عالم مجردات آمیزش به تحقق چیز دیگری می انجامد
مرد جلوه جلال و زن جلوه جمال است که آمیختن ایندو به هم موجب استوای مظهریت برای الله تبارک و تعالی می شود چه اینکه اسم الله در مظهریت ذات تنها اسمی است که تمام اسماء به نحو علی السویه در آن مستکن هستند
به عبارتی در نکاح مظهر جلال و جمال، نوعی تقرب در مظهریت تحقق می یابد
در عالم ماده این چیز دیگر شدن علاوه بر حس روانی خاص که لذت بخش است اثری مادی به نام فرزند هم دارد که بقای نوع را محقق می سازد
اشاره به این نکته هم لازم است که این درآمیختگی اسماء است که موجب تحقق عوالم دیگر وجود می شود لذا اثر بقای نسل هم به نوعی ظهور همان تداوم سیر نزولی تحقق عوالم وجود است
والله العالم الموفق

با عرض سلام

اگر قیامت و بهشت و جهنم مجرد باشه بازگشت ارواح کافی است در صورتیکه خداوند میفرماید:

ثم اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تخرجون (روم 25)

سپس هنگامیکه شما را از زمین فراخواند ناگهان همه خارج میشوید.

seyyed*;339300 نوشت:
سلام

هدف از نکاح در عالم طبیعت حفظ نوعه انسان هست حالا در برزخ و قیامت که تولد و تناسل نیست چه هدفی برای نکاح وجود دارد؟

شما هدف رو اشتباه گرفتید. هدف تامین همه نیازهای انسان هست نه تنها یک نیاز.

یک کارخانه ساخت خودرو هدفش ساختن ماشین هست اما وقتی دقت کنیم میبینیم هدف اصلی تامین نیازهای مالک یا مالکین و کارگرانش هست. در

دنیا هدف از خوردن و آشامیدن حفظ حیات است اما طبق آیات شریفه در بهشت گرسنگی و تشنگی و مرگ وجود نداره. پس با این دید شما بهشتیان نباید چیزی بخورند.

نتیجه اینکه این غریزه ای که خداوند در انسانها نهاده باید در هر شرایطی در خدمت انسان باشه نه اینکه انسان در خدمتش باشه تا بگوییم در بهشت که توالد و تناسلی نیست پس انسان به اون نیازی نداره...

rahavard;339434 نوشت:
با عرض سلام اگر قیامت و بهشت و جهنم مجرد باشه معاد ارواح کافی است در صورتیکه خداوند میفرماید: ثم اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تخرجون (روم 25) سپس هنگامیکه شما را از زمین فراخواند ناگهان همه خارج میشوید.

سلام
منظور از ارض ، ارض وجود جسمانی است لذا در روایت فرمود هرکس مُرد فقد قامت قیامته ، قیامتش برپا میشود
والله العالم الموفق

معلق;339388 نوشت:
سلام

به نظر من لذت خودش هدفه ، اصلا به جز لذت چه هدف دیگری را برای زنده بودن(دنیایی واخروی) میتوان تصور کرد؟
فقط مراتبش فرق می کنه یکی غایت لذتش هم نشینی با زنان بهشتیه و یکی دیگر همنشینی با انبیا و فنای در حق غایت آرامش و لذتشه

در جواب این سوال که ،اساسا انسان به دنبال چیه؟ چه جوابی به جز «لذت ، آرامش و حال خوب» می توان گفت؟

سلام

پس با این توجیه شما در عالم طبیعت نکاح برای علت غایی لذت و حفظ نوع از فروعات این مسئله است این که دیدگاه سکولاریسم هست اصالت با لذت و تبعاتش حرکت جوامع غربی به سمت کاهش جمعیته چون در این دیدگاه فقط لذت مد نظره نه فرزند داشتن و تربیت اون.

حامد;339421 نوشت:
سلام
اصل نکاح آمیزش است یعنی آمیخته شدن دو یا چند چیز با هم
ظاهرا در عالم مجردات آمیزش به تحقق چیز دیگری می انجامد
مرد جلوه جلال و زن جلوه جمال است که آمیختن ایندو به هم موجب استوای مظهریت برای الله تبارک و تعالی می شود چه اینکه اسم الله در مظهریت ذات تنها اسمی است که تمام اسماء به نحو علی السویه در آن مستکن هستند
به عبارتی در نکاح مظهر جلال و جمال، نوعی تقرب در مظهریت تحقق می یابد
در عالم ماده این چیز دیگر شدن علاوه بر حس روانی خاص که لذت بخش است اثری مادی به نام فرزند هم دارد که بقای نوع را محقق می سازد
اشاره به این نکته هم لازم است که این درآمیختگی اسماء است که موجب تحقق عوالم دیگر وجود می شود لذا اثر بقای نسل هم به نوعی ظهور همان تداوم سیر نزولی تحقق عوالم وجود است
والله العالم الموفق

سلام

نظر خوبیه اما اگر نقل معتبر یا برهانی در تایید اون نباشه مظنه است.

seyyed*;339456 نوشت:
سلام نظر خوبیه اما اگر نقل معتبر یا برهانی در تایید اون نباشه مظنه است.

سلام
به روایات اشتقاق اسماء از یکدیگر و همچنین اشتقاق انوار مقدسه معصومین و همچنین عوالم از ایشان مراجعه فرمایید
معمولا در هنگام پاسخ به این مطالب منابع متنوعی مد نظر قرار میگیرد که چه بسا از لحاظ موضوعی با هم متفاوتند
مثلا در بحث استوای ظهور اسماء در اسم الله باید به کتاب مصباح الهدایه امام ره در بحث نکاح به نظرات علامه حسن زاده در فص حکمه فاطمیه در مظهریت زن و مرد برای اسم جلال و جمال به منابع دیگر
والله الموفق

rahavard;339434 نوشت:
با عرض سلام

اگر قیامت و بهشت و جهنم مجرد باشه بازگشت ارواح کافی است در صورتیکه خداوند میفرماید:

ثم اذا دعاکم دعوه من الارض اذا انتم تخرجون (روم 25)

سپس هنگامیکه شما را از زمین فراخواند ناگهان همه خارج میشوید.

سلام

نه معاد جسمانی است اما بحث مشکل اینه که جسمی که در عین داشتن تمام خصوصیاتش متبدل شده مثل ارض و سماء در قیامت طبق آیه «یوم تبدل الارض غیر ارضها»

rahavard;339441 نوشت:
شما هدف رو اشتباه گرفتید. هدف تامین همه نیازهای انسان هست نه تنها یک نیاز.

یک کارخانه ساخت خودرو هدفش ساختن ماشین هست اما وقتی دقت کنیم میبینیم هدف اصلی تامین نیازهای مالک یا مالکین و کارگرانش هست. در

دنیا هدف از خوردن و آشامیدن حفظ حیات است اما طبق آیات شریفه در بهشت گرسنگی و تشنگی و مرگ وجود نداره. پس با این دید شما بهشتیان نباید چیزی بخورند.

نتیجه اینکه این غریزه ای که خداوند در انسانها نهاده باید در هر شرایطی در خدمت انسان باشه نه اینکه انسان در خدمتش باشه تا بگوییم در بهشت که توالد و تناسلی نیست پس انسان

به اون نیازی نداره...

در موردن خوردن درست گفتید حفظ شخص انسان هدف خوردن در دنیاست حالا که در بهشت گرسنگی نیست هدف از خوردن چیه؟ اگه بگید لذت بردن این اشکال وارده که چطور میشه هدف متوسط در عالم مادون یعنی طبیعت بشه هدف عالی در عالم مافوق؟

غریزه هم فقط در دنیا هست چون در ماوراء طبیعت نه شهوتی هست نه غضبی و نه ابزاری تا کششی در درون انسان بین قوای مادون و عقل برای تکامل به وجود بیاد.

seyyed*;339463 نوشت:
غریزه هم فقط در دنیا هست چون در ماوراء طبیعت نه شهوتی هست نه غضبی و نه ابزاری تا کششی در درون انسان بین قوای مادون و عقل برای تکامل به وجود بیاد.

سلام
این مطلب صحیح نیست
از امام علی بن موسی الرضا ع نقل است که انسانهای الهی از این جهان به آن جهان پی می برند به عبارت ساده پدیده های این جهانی سایه پدیده های اصیل آن جهانی است پس حقایق این امور آنجا هست
خوردن هست نکاح است میل هست شهوت هست ووو اما همه خالص شده از شرایط و ویژگیهای اینسویی
والله الموفق

حامد;339484 نوشت:
سلام
این مطلب صحیح نیست
از امام علی بن موسی الرضا ع نقل است که انسانهای الهی از این جهان به آن جهان پی می برند به عبارت ساده پدیده های این جهانی سایه پدیده های اصیل آن جهانی است پس حقایق این امور آنجا هست
خوردن هست نکاح است میل هست شهوت هست ووو اما همه خالص شده از شرایط و ویژگیهای اینسویی
والله الموفق

سلام

در عالم ماوراء طبیعت بساط تکامل و تکلیف برداشته میشه وقتی امتحانی نباشه و تکاملی دیگه لازم نیست نزاعی بین عقل و شهوت و غضب باشه تا عقل قوای دیگه رو تعدیل کنه تا قوه به فعلیت برسه اونجا نشئه فعلیته نه استعداد.

seyyed*;339588 نوشت:
سلام در عالم ماوراء طبیعت بساط تکامل و تکلیف برداشته میشه وقتی امتحانی نباشه و تکاملی دیگه لازم نیست نزاعی بین عقل و شهوت و غضب باشه تا عقل قوای دیگه رو تعدیل کنه تا قوه به فعلیت برسه اونجا نشئه فعلیته نه استعداد.

سلام
بنده از تعارض سخنی نگفتم از بودن گفتم
و اما می فرمایید آنجا جای فعلیته فعلیت چی ؟
والله الموفق

seyyed*;339455 نوشت:
پس با این توجیه شما در عالم طبیعت نکاح برای علت غایی لذت و حفظ نوع از فروعات این مسئله است این که دیدگاه سکولاریسم هست اصالت با لذت و تبعاتش حرکت جوامع غربی به سمت کاهش جمعیته چون در این دیدگاه فقط لذت مد نظره نه فرزند داشتن و تربیت اون.

باسلام
اولا : آيه صريح قرآن است كه ما زن و مرد را براي آرامش يكديگر آفريديم ، پس در همين دنيا هم فقط بحث توليد مثل نبوده .
تكليف اقتضاي اين دنيا است ولي لذت و كمال خواهي همه عوالم را در برگرفته، اگر لذت نبود توليد مثل هم نبود

ثانيا: اگر دقت فرماييد(در پستي كه براي شما گذاشتم) متوجه ميشويد كه منظور بنده از لذت و آرامش فقط لذت جنسي نبوده و نيست ، بله جامعه سكولار هم اصالت را به لذت داده است اما بااين تفاوت اساسي كه شعاع آنرا در امور حسي مي داند ولي شخي كه معتقد به خداوند عادل و جهان واپسين است گاه لذت را در كشته شدن براي حق ميداند و آن را زيبا مي يابد .

ثالثا: پاسخ سوال بنده را نداديد ، چه هدف و غايتي را به عنوان كمال مي توان براي انسان فرض كرد كه لذت و آرامش در آن نباشد؟

حامد;339453 نوشت:
سلام
منظور از ارض ، ارض وجود جسمانی است لذا در روایت فرمود هرکس مُرد فقد قامت قیامته ، قیامتش برپا میشود
والله العالم الموفق

سلام به شما

بازم برگشتیم سر خونه ی اول.
صرفا با یک روایت نمیشه چنین ادعایی کرد. برزخ میتوانه نقطه آغاز باشه یا همون قیامت صغری اما طبق آیات کریمه بازگشت ارواح به بدنها در قیامت کبری صورت میگره همان قیامتی که احدی از وقوعش اطلاعی نداره.

دوم اینکه این جمله شما"منظور از ارض وجود جسمانی است " هیچ پایه و اساس قرآنی و روایی نداره. شاید بشه تشبیه کرد اما تشبیه اساس اثبات چیزی نیست. در این آیه ی کریمه خداوند میفرماید:

و از ایات او اینست که آسمان و زمین به فرمان او برپاست سپس
هنگامیکه شما را از زمین فراخواند ناگهان همه خارج میشوید.

حالا اگراز این سماوات و ارض به بدن انسانها تعبیر بشه یک کار بسیار عجیبه.علاوه بر اینکه این وجود جسمانی از هم پاشیده شده و کوچکترین صورتی از اون باقی نمانده. اگر هم بفرمایید به اذن خدا این جسم دوباره بصورت اول بر میگرده که چه نیازی به اینکار است وقتی که اعتقاد دارید معاد روحانی است

اونوقت اگر منظور همین آسمان و زمین باشه باید از چه عباراتی استفاده بشه؟

حامد;339605 نوشت:
سلام
بنده از تعارض سخنی نگفتم از بودن گفتم
و اما می فرمایید آنجا جای فعلیته فعلیت چی ؟
والله الموفق

سلام

منظور اینه که قوه ای در نشئه آخرت تبدیل به فعلیت نمیشه انسان با همان میزان فعلیتی که در دنیا داشته وارد نشئه دیگر میشود.

معلق;339613 نوشت:
باسلام
اولا : آيه صريح قرآن است كه ما زن و مرد را براي آرامش يكديگر آفريديم ، پس در همين دنيا هم فقط بحث توليد مثل نبوده .
تكليف اقتضاي اين دنيا است ولي لذت و كمال خواهي همه عوالم را در برگرفته، اگر لذت نبود توليد مثل هم نبود

ثانيا: اگر دقت فرماييد(در پستي كه براي شما گذاشتم) متوجه ميشويد كه منظور بنده از لذت و آرامش فقط لذت جنسي نبوده و نيست ، بله جامعه سكولار هم اصالت را به لذت داده است اما بااين تفاوت اساسي كه شعاع آنرا در امور حسي مي داند ولي شخي كه معتقد به خداوند عادل و جهان واپسين است گاه لذت را در كشته شدن براي حق ميداند و آن را زيبا مي يابد .

ثالثا: پاسخ سوال بنده را نداديد ، چه هدف و غايتي را به عنوان كمال مي توان براي انسان فرض كرد كه لذت و آرامش در آن نباشد؟

سلام

شما بیان کردید اگر لذت نبود تولید مثل هم نبود پس اگر حفظ نوع هدف غایی نیست و لذت هست چرا ائمه اطهار و عرفا لذات حسی رو حجاب نفس برای سیر مراتب معنوی میدونند طوریکه مثل عوام عمل جنسی رو یا خوردن غذا رو اصلا برای لذت بردن انجام نمیدن مثلا در حالات هیچکدام از معصومین خوردن غذاهای رنگین و مفصل حتی در موقعی که وضع جامعه خوب بوده بیان نشده یا در نقلی امام راحل آیت الله خمینی هوس خوردن هندوانه ای میکنه خودش میگه برای غلبه بر نفس و لذت خوردن به هندوانه سرخ نمک زدم و بعد خوردم. یا عارفی یک بار هوس خوردن فالوده و سیرابی کرد شغلش رو به فالوده و سیرابی فروشی تغییر داد چهل سال بر همین شغل بود و برای تنبیه نفسش یک بار هم لب به فالوده و سیرابی نزد. بله بهشت جنات تجری برای مؤمنانی است که لذت خوردن و عمل جنسی برای آنها در دنیا جذابتر از عبادت خدا و روزه بوده.

اما پاسخ سوال شما کمالی برای انسان بالاتر از معرفت شهودی حق تعالی نیست و معرفت شهودی موجب ازدیاد علم هست نه لذت. یعنی گریه های امام سجاد برای لذات مختلفه بوده؟ اعم از عقلی حتی؟

seyyed*;339460 نوشت:
سلام

نه معاد جسمانی است اما بحث مشکل اینه که جسمی که در عین داشتن تمام خصوصیاتش متبدل شده مثل ارض و سماء در قیامت طبق آیه «یوم تبدل الارض غیر ارضها»

seyyed*;339463 نوشت:
در موردن خوردن درست گفتید حفظ شخص انسان هدف خوردن در دنیاست حالا که در بهشت گرسنگی نیست هدف از خوردن چیه؟ اگه بگید لذت بردن این اشکال وارده که چطور میشه هدف متوسط در عالم مادون یعنی طبیعت بشه هدف عالی در عالم مافوق؟

غریزه هم فقط در دنیا هست چون در ماوراء طبیعت نه شهوتی هست نه غضبی و نه ابزاری تا کششی در درون انسان بین قوای مادون و عقل برای تکامل به وجود بیاد.



سلام. به نظر من در این مسائل نمیشه شبهه وارد کرد چون هیچکس از اون دنیا نیامده تا مثل جنابعالی اینطور با قاطعیت از خصوصیات آن عالم صحبت کنه.

تنها میشه به آیات و روایت استناد کرد. مثلا اگر در عالم آخرت شهوتی نباشه چرا باید در قرآن از خصوصیات همسران بهشتی صحبت بشه. همان چیزهایی که دقیقا برمیگرده به شهوت نه چیز دیگه ای. اشتباه نشه این صحبت من از این جهت هست که نمیشه منکر سخن خدا شد. ما هر چی ام که بخواهیم ژست آدمای زاهد و بی رغبت به امیال جسمانی رو بگیریم از خدا که نمیتونیم تندتر بریم. اینها حتی برای انبیاء و اولیای الهی هم هست تنها فرقش با بهشت آدمای معمولی اینه که اونها در جوار الهی هستند و از لذت معرفت و قرب خداوند بهره مند میشوند و ادمای معمولی از آن محرومند.

rahavard;339883 نوشت:

سلام. به نظر من در این مسائل نمیشه شبهه وارد کرد چون هیچکس از اون دنیا نیامده تا مثل جنابعالی اینطور با قاطعیت از خصوصیات آن عالم صحبت کنه.

تنها میشه به آیات و روایت استناد کرد. مثلا اگر در عالم آخرت شهوتی نباشه چرا باید در قرآن از خصوصیات همسران بهشتی صحبت بشه. همان چیزهایی که دقیقا برمیگرده به شهوت نه چیز دیگه ای. اشتباه نشه این صحبت من از این جهت هست که نمیشه منکر سخن خدا شد. ما هر چی ام که بخواهیم ژست آدمای زاهد و بی رغبت به امیال جسمانی رو بگیریم از خدا که نمیتونیم تندتر بریم. اینها حتی برای انبیاء و اولیای الهی هم هست تنها فرقش با بهشت آدمای معمولی اینه که اونها در جوار الهی هستند و از لذت معرفت و قرب خداوند بهره مند میشوند و ادمای معمولی از آن محرومند.

سلام

معاد جسمانی از ضروریات دینه و ابن سینا وقتی نتوانست مثل ملاصدرا مبرهنش کنه با قاطعیت گفت چون صادق مصدق پیامبر خبر از معاد جسمانی داده من هم قبول میکنم. جزئیات معاد با برهان قابل درک نیست ولی با نقل معتبر و شهود چرا البته شهود به قدر سعه وجودی عارف. اما کل بحث همینه که همسران بهشتی تنزل یافته یک حقیقت در بهشت هستن یعنی خدا خواسته حقیقتی رو به زبان ساده بگه شده حور و قلمان و ... اینها باید تاویل بشن گرچه در مرتبه تنزل همین مفاهیم هم حقن ولی نکاح و خوردن در بهشت قیامت با طبیعت خیلی فرق داره و مناسب نشئه خودشه به پست های اولیه تایپیک مراجعه کنید. بعد به قولی بهشت از مرتبه بهشت دیوانه و بچه هست به بالا.

seyyed*;339881 نوشت:
اما پاسخ سوال شما کمالی برای انسان بالاتر از معرفت شهودی حق تعالی نیست و معرفت شهودی موجب ازدیاد علم هست نه لذت. یعنی گریه های امام سجاد برای لذات مختلفه بوده؟ اعم از عقلی حتی؟

سلام

چگونه ازدياد علم براي انبيا و اوليا ي الهي بدون لذت است؟ آنچه كه از سخن عارفان بر مي آيد اين است كه نه تنها بدون لذت نيست بلكه از هر لذتي بالاتراست

مگر اين سخن از آقاي حسن زاده آملي نيست كه فرموده اند: اكثر مردم درك لذت هاي عقلي را ندارند!!
و همچنين آقاي بهجت(ره) نيز فرموده اند: اكثر مردم نمي دانند كه نماز بالاترين لذت هاست

seyyed*;339881 نوشت:
شما بیان کردید اگر لذت نبود تولید مثل هم نبود پس اگر حفظ نوع هدف غایی نیست و لذت هست چرا ائمه اطهار و عرفا لذات حسی رو حجاب نفس برای سیر مراتب معنوی میدونند

كي و كجا همچنين سخني گفته شده!؟ برعكس خيلي ها دين اسلام را به عنوان ديني كه به ارضاي غرائز بها داده است ميشناسند

در قرآن خداوند فرموده ما نعمت هاي دنيا را براي اهل ايمان آفريديم (يعني غير مومنان صدقه سري اهل ايمان است كه متنعم اند) و در ادامه فرموده است كه مواهب آخرت هم براي اهل ايمان است كه از مواهب دنيا نيكو تر است

چيزي كه از طرف دين و عقل مانع معرفت و رشد است و مزموم است لذت حرام است(كه در اصل لذت نيست) در مورد عُرفا و اولياء خداوند هم كه عرض كردم كه به خاطر رسيدن به لذت هاي نامحسوس است كه دست از خيلي از نعمت هاي محسوس ميكشند

خلاصه اينكه تمام كششها و گرايشها و بد و خوب آدما به همين نعمت خواهي و لذت برميگردد.
كه بالاترين آن رضايت و خشنودي خداوند است در بهشت
ياحق

معلق;340019 نوشت:
سلام

چگونه ازدياد علم براي انبيا و اوليا ي الهي بدون لذت است؟ آنچه كه از سخن عارفان بر مي آيد اين است كه نه تنها بدون لذت نيست بلكه از هر لذتي بالاتراست

مگر اين سخن از آقاي حسن زاده آملي نيست كه فرموده اند: اكثر مردم درك لذت هاي عقلي را ندارند!!
و همچنين آقاي بهجت(ره) نيز فرموده اند: اكثر مردم نمي دانند كه نماز بالاترين لذت هاست

سلام

نماز رو انسان باید قربت الی الله اقامه کنه یا قربت الی اللذت؟ انبیا و اولیا و امام سجاد عاشق و محب الله بودن یا عاشق وصال و کسب لذات مختلفه رو داشتن؟ هدف نهایی و غایی رو بفرمایید.

معلق;340044 نوشت:
كي و كجا همچنين سخني گفته شده!؟ برعكس خيلي ها دين اسلام را به عنوان ديني كه به ارضاي غرائز بها داده است ميشناسند

در قرآن خداوند فرموده ما نعمت هاي دنيا را براي اهل ايمان آفريديم (يعني غير مومنان صدقه سري اهل ايمان است كه متنعم اند) و در ادامه فرموده است كه مواهب آخرت هم براي اهل ايمان است كه از مواهب دنيا نيكو تر است

چيزي كه از طرف دين و عقل مانع معرفت و رشد است و مزموم است لذت حرام است(كه در اصل لذت نيست) در مورد عُرفا و اولياء خداوند هم كه عرض كردم كه به خاطر رسيدن به لذت هاي نامحسوس است كه دست از خيلي از نعمت هاي محسوس ميكشند

خلاصه اينكه تمام كششها و گرايشها و بد و خوب آدما به همين نعمت خواهي و لذت برميگردد.
كه بالاترين آن رضايت و خشنودي خداوند است در بهشت
ياحق

حسنات الابرار سیئات المقربین. مرحوم قاضی به شاگردانش دستور داده بود در حال ذکر اگر مکاشفه ای رخ داد توجهی نکنید. علامه طباطبایی در حال ذکر بود حوری بهشتی بر او وارد شد از چپ از راست ایشان یاد حرف استاد افتاد توجهی نکرد گرچه این حوری به ایشان حلال بود ولی نکرد. چون موجب توقف او میشد درسته هر حلالی عذاب نداره ولی اینطور نیست که موجب توقف سیر روحی هم نشه.

seyyed*;340397 نوشت:
نماز رو انسان باید قربت الی الله اقامه کنه یا قربت الی اللذت؟ انبیا و اولیا و امام سجاد عاشق و محب الله بودن یا عاشق وصال و کسب لذات مختلفه رو داشتن؟ هدف نهایی و غایی رو بفرمایید.

سلام
جدا نیستند از هم برادر من! چرا عشق را از لذت جدا می کنید؟
آیا انبیا و اولیا از اینکه عاشق خدا هستند و مناجات می کنند رنج می برند و احساس خوبی ندارند؟

seyyed*;340397 نوشت:
حسنات الابرار سیئات المقربین. مرحوم قاضی به شاگردانش دستور داده بود در حال ذکر اگر مکاشفه ای رخ داد توجهی نکنید. علامه طباطبایی در حال ذکر بود حوری بهشتی بر او وارد شد از چپ از راست ایشان یاد حرف استاد افتاد توجهی نکرد گرچه این حوری به ایشان حلال بود ولی نکرد. چون موجب توقف او میشد درسته هر حلالی عذاب نداره ولی اینطور نیست که موجب توقف سیر روحی هم نشه.

مراجعه کنید به پست های 33 و 34

موفق باشید

معلق;340628 نوشت:
سلام
جدا نیستند از هم برادر من! چرا عشق را از لذت جدا می کنید؟
آیا انبیا و اولیا از اینکه عاشق خدا هستند و مناجات می کنند رنج می برند و احساس خوبی ندارند؟

سلام

حالا اگه خدا بنابر قدرت لایتناهی​اش لذت رو از عشق و عبادت بندگانش حذف میکرد آیا انبیاء و اولیاء دست از عبادت و محبت خدا میکشیدند؟ مسلما نه چون هدف که کسب لذت نبوده. حالا لذت هم کنارش هست اون یه بحث دیگه​است که نعمت خداست و باید شکر کرد.

حامد;339484 نوشت:
از امام علی بن موسی الرضا ع نقل است که انسانهای الهی از این جهان به آن جهان پی می برند به عبارت ساده پدیده های این جهانی سایه پدیده های اصیل آن جهانی است پس حقایق این امور آنجا هست خوردن هست نکاح است میل هست شهوت هست ووو اما همه خالص شده از شرایط و ویژگیهای اینسویی والله الموفق

سلام
یعنی حیات حیوانی(حیوانات) هم ریشه در عالم عقول دارد؟ پس چرا فلاسفه اسمش را گذاشته اند عالم عقل؟ همانطور که میدانید لذت های عقلی و حسی در دنیا تفکیک می شوند در حالی که از سخن شما اینگونه مفهوم میشود که ریشه یک چیز است

در واقع سوال اینست که آیا لذت های حسی هم به نوعی عقلی اند؟ توضیح بفرمایید

معلق;340756 نوشت:
سلام یعنی حیات حیوانی(حیوانات) هم ریشه در عالم عقول دارد؟ پس چرا فلاسفه اسمش را گذاشته اند عالم عقل؟ همانطور که میدانید لذت های عقلی و حسی در دنیا تفکیک می شوند در حالی که از سخن شما اینگونه مفهوم میشود که ریشه یک چیز است در واقع سوال اینست که آیا لذت های حسی هم به نوعی عقلی اند؟ توضیح بفرمایید

سلام
بله تمام حقایق اینسویی پرتو حقایق آنسویی است از عقل است که حقایق تابش و تنزل می کند و در کثرات عالم برزخ و ماده جلوه می نماید لذا هر امر مادی حقیقتی در عالم عقول دارد که وقتی از این گسسته شد بدان پیوسته می شود
والله الموفق

حامد;338078 نوشت:
نکاح در عالم ماده به نحوی است در عالم مثال به نحوی در عالم عقول و اسماء الهی به نحو دیگر پس بحث از نکاح در بیانات شرعی در خصوص بهشت قیامتی با تجرد تام منافات ندارد

سلام
يه سوال مهم در اين رابطه برام پيش آمده
شهوت چگونه در عالم عقول وجود دارد؟ در حالي كه ميدانيم فرشتگان حيات عقلي دارند ولي شهوت ندارند
چه طور ميشود انسان به حيات عقلي برسد و اما بر خلاف فرشتگان غريزه هم داشته باشد

معلق;402458 نوشت:
سلام
يه سوال مهم در اين رابطه برام پيش آمده
شهوت چگونه در عالم عقول وجود دارد؟ در حالي كه ميدانيم فرشتگان حيات عقلي دارند ولي شهوت ندارند
چه طور ميشود انسان به حيات عقلي برسد و اما بر خلاف فرشتگان غريزه هم داشته باشد

سلام
تمام امور اینسویی تابشی از امور آنسویی است
شهوت جلوه میل و اشتیاق انسویی است
ظاهرا فعلی که ما اسمش را شهوت میگذاریم قابلیت تحقق در بعد برزخی را دارد همچنانکه در برزخ خودمان یعنی خواب انرا تجربه میکنیم
ولی در مقام عقل دیگر عنوان شهوت ندارد بلکه عنوان شوق دارد آن هم شوق به تجلیات فوق خودش و البته بعید نیست که بخواهد این تجلی را در محلی نازلتر از خودش هم مشاهده کند
والله الموفق

حامد;402494 نوشت:
ظاهرا فعلی که ما اسمش را شهوت میگذاریم قابلیت تحقق در بعد برزخی را دارد همچنانکه در برزخ خودمان یعنی خواب انرا تجربه میکنیم
ولی در مقام عقل دیگر عنوان شهوت ندارد بلکه عنوان شوق دارد آن هم شوق به تجلیات فوق خودش و البته بعید نیست که بخواهد این تجلی را در محلی نازلتر از خودش هم مشاهده کند

با اين حساب چرا پس مي گوييم فرشتگان شهوت ندارند؟
مگر منظور از قرب الهي لذت عقلي نيست؟ لذت عقلي چه سنخيتي با لذات حسي دارد

معلق;402505 نوشت:
با اين حساب چرا پس مي گوييم فرشتگان شهوت ندارند؟
مگر منظور از قرب الهي لذت عقلي نيست؟ لذت عقلي چه سنخيتي با لذات حسي دارد

سلام
عرض شد که برای فرشتگان چیزی تحت عنوان شهوت وجود ندارد چون شهوت میل حیوانی است و فرشته بعد جسمی و حیوانی ندارد تا شهوت داشته باشد بلکه غذای جان آنها تجلیات صفاتی و اسمائی حق تعالی است و بدان میل دارند
و اما لذت از جهت درک کننده اش یکی است اما نشاءه ادراک آن متفاوت است یعنی نفس است که مدرک لذت است اما یک لذت را از مقام جسم و یکی را از مقام عقل می یابد به عبارت دیگر هریک یک به حسب نشاءه خود لذتند
لازم به ذکر است که لذت و میل دوتاست میل سوق به مطلوب است و لذت ، وصول بدان
والله الموفق

حامد;402511 نوشت:
عرض شد که برای فرشتگان چیزی تحت عنوان شهوت وجود ندارد چون شهوت میل حیوانی است و فرشته بعد جسمی و حیوانی ندارد تا شهوت داشته باشد بلکه غذای جان آنها تجلیات صفاتی و اسمائی حق تعالی است و بدان میل دارند
و اما لذت از جهت درک کننده اش یکی است اما نشاءه ادراک آن متفاوت است یعنی نفس است که مدرک لذت است اما یک لذت را از مقام جسم و یکی را از مقام عقل می یابد به عبارت دیگر هریک یک به حسب نشاءه خود لذتند

سلام
آنچه كه بنده در بعضي از تعابير فلسفي از برزخ برداشت كرده ام اين است كه برزخ كانالي است كه وجودي را به وجود ديگر مبدل ميكند و ويژه گي هاي قبلي در موجود جديد محفوظ نيست
به اين تعبير ها نگاه كنيد:
1-برزخ بقاي اُنس با طبيعت است وقيامت پايان اين انس
2-عالم قيامت از صورت مجرد است و اطلاق محض است
3-قيامت عبارت است از خروج از عالم برزخ و داخل شدن در عالم نفس
ويا به اين جمله نگاه كنيد
«مشاهده می‏ کنیم که اکثر مدعیان علم و شریعت از اثبات عالم تجرد روی ‏گردان بوده و دل‏ هایشان از ذکر عمل و نفس و روح و ستایش از عالم تجرد و مذمت عالم اجساد و لذایذ مادی مشمئز می ‏شود و تصورشان از آخرت و نعمت‏ های آن مثل تصورشان از دنیا و نعمت ‏های مادی آن است، تنها با این تفاوت که نعمت ‏های مادی آخرت، لذیذتر و پایدارتر است. و از همین رو آنان راغب به این نعمت ‏ها شده وطاعات الهی را برای رسیدن به آن‏ ها و قضای شهوت بطن و فرج انجام می‏دهند...» ملاصدرا-اسفار9/158
همينطور كه ملا حظه ميكنيد اين تعابير با محفوظ بودن لذت هاي دنيا در آخرت موافقت ندارد

معلق;402572 نوشت:
آنچه كه بنده در بعضي از تعابير فلسفي از برزخ برداشت كرده ام اين است كه برزخ كانالي است كه وجودي را به وجود ديگر مبدل ميكند و ويژه گي هاي قبلي در موجود جديد محفوظ نيست
به اين تعبير ها نگاه كنيد:
1-برزخ بقاي اُنس با طبيعت است وقيامت پايان اين انس
2-عالم قيامت از صورت مجرد است و اطلاق محض است
3-قيامت عبارت است از خروج از عالم برزخ و داخل شدن در عالم نفس
ويا به اين جمله نگاه كنيد
«مشاهده می‏ کنیم که اکثر مدعیان علم و شریعت از اثبات عالم تجرد روی ‏گردان بوده و دل‏ هایشان از ذکر عمل و نفس و روح و ستایش از عالم تجرد و مذمت عالم اجساد و لذایذ مادی مشمئز می ‏شود و تصورشان از آخرت و نعمت‏ های آن مثل تصورشان از دنیا و نعمت ‏های مادی آن است، تنها با این تفاوت که نعمت ‏های مادی آخرت، لذیذتر و پایدارتر است. و از همین رو آنان راغب به این نعمت ‏ها شده وطاعات الهی را برای رسیدن به آن‏ ها و قضای شهوت بطن و فرج انجام می‏دهند...» ملاصدرا-اسفار9/158
همينطور كه ملا حظه ميكنيد اين تعابير با محفوظ بودن لذت هاي دنيا در آخرت موافقت ندارد

سلام
روایت صریحی داریم که هرکس مرد قیامتش برپا میشود
پس تجرد از ماده آغاز قیامت است اما این تجرد به مرور شدت می یابد یا بگو خالصتر میشود
لذا هر تعبیری از قیامت می تواند مربوط به مرحله ای از تجرد باشد هرچند اطلاق لفظ دلالتی بر وجود شکل ندارد همچنانکه مفهوم ذهنی بی شکل و رنگ درخت هم درخت است و در همین زمان درخت خارجی مادی جسمانی شکل و بودار هم درخت است ( دقت فرمایید )
معنایش این است که
اطلاق عبارات درخت و نهر و حورالعین و غیره الزاما به معنای وجود شی صورت دار نیست
والله الموفق

سلام. آیا تجرد در بهشت وجود داره یا همه باید متاهل باشند ؟

ᕘᕚRaiNᕘᕚ;402872 نوشت:
سلام. آیا تجرد در بهشت وجود داره یا همه باید متاهل باشند ؟

سلام
منظور از تجرد در این مباحث مبری بودن از ماده و خواص مادی است نه تجرد در مقابل تاهل
معیار در برخورداری بهشتی اشتهاست
انسان هرچه اشتها کند خواهد داشت تجرد یا تاهل
اما بر اساس ساختار فطری وجود انسان او به زوج مایل است لذا
تصور نمیشود عملا در بهشت کسی مجرد باشد
والله الموفق

حامد;402897 نوشت:
سلام
منظور از تجرد در این مباحث مبری بودن از ماده و خواص مادی است نه تجرد در مقابل تاهل
معیار در برخورداری بهشتی اشتهاست
انسان هرچه اشتها کند خواهد داشت تجرد یا تاهل
اما بر اساس ساختار فطری وجود انسان او به زوج مایل است لذا تصور نمیشود عملا در بهشت کسی مجرد باشد
والله الموفق

بله اطلاع دارم بحث در باره چی بوده و مظنور از تجرد چی هست و ممنون بابت جواب :Gol: اما وقتی گفتید تجرد یاد همین سوال قدیمی که در ذهنم بود افتادم و گفتم بد نیست بپرسم و ببینم چطوره :ok:

الان بهشت خلق شده يانه؟
قيامت كجا برپا ميشه؟
نوع عالمي كه قيامت در اون برپا ميشه چه طوريه
از همين سنخ عالم دنياست؟يا نه؟

حامد;402852 نوشت:
لذا هر تعبیری از قیامت می تواند مربوط به مرحله ای از تجرد باشد هرچند اطلاق لفظ دلالتی بر وجود شکل ندارد همچنانکه مفهوم ذهنی بی شکل و رنگ درخت هم درخت است و در همین زمان درخت خارجی مادی جسمانی شکل و بودار هم درخت است ( دقت فرمایید )
معنایش این است که اطلاق عبارات درخت و نهر و حورالعین و غیره الزاما به معنای وجود شی صورت دار نیست

روحانی بودن منطبق با ملائکه بودن است، به تعبیر زیر توجه کنید:
رها کردن لا جسمیت به مرحله مثالی رسیدن است و وقتی موجودی به آن مرتبه رسید حرکت در امتدادیه جوهریه اش توقف پیدا میکند،
چون اگر فرض شود که آنجا هم این حرکت ادامه دارد، یعنی اگر ممکن باشد که جسم حرکت را ادامه بدهد و از مرتبه مثالی بگذرد و موجودی مجرد و بدون جسم شود
،دیگر معاد جسمانی نخواهد بود بلکه معاد روحانی واقع خواهد شد. چنانچه بعضی از انجیل نقل کرده اند که:
«بعد از چند هزار سال همه تبدیل به ملائکه میشوند»
ولی اینطور نیست ،زیرا عالم مثال حرکت ندارد.
تقریرات فلسفه امام خمینی-جلد3-572

در بیانات ملاصدرا هم دیدم که سعادت را به سعادت عقلی،خیالی و وهمی تقسیم کرده است(که هر کدام متناسب با همان مرتبه است)
اما آنچه که شما میگویید مستلزم این است که ملائکه هم به نوعی از لذت حور و قصور برخوردار باشند و در لذات عقلی جمیع لذات باشد

موضوع قفل شده است