غیبت در کتاب داستان (رمان)!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غیبت در کتاب داستان (رمان)!

بنام خدا

با سلام

در بسیاری از کتابهای داستان (یا رمان) مشاهده می شود که فردِ گویندهء داستان، غیبتِ مخاطب خود را می کند. و یا احساس می شود که به او تهمتِ نابجا می زند. بعنوان مثال:

در کتاب (برگ ریزان - داستان واقعی دختری که ناخواسته بدنیا آمد) نوشته (آدلاین یِن ما)

(آدلاین ین ما) از داستان زندگی خود می گوید، از ابتدا تا انتها... و در مورد آزار و اذیت های پدر و نامادری اش صحبت می کند.

(نکته مهم) اینجاست که: در بسیاری از جاهای کتاب، آدلاین از پدر خود و یا نامادری اش و یا سایر افراد داستان، بدگویی می کند، که در جاهایی از کتاب، شاید بدگویی های او بجا بوده، ولی، در بخش هایی از آن، که خیلی هم زیاد است. به بدگویی ها یا تهمت هایی پرداخته، که از دیدگاه ما مسلمانان، شاید عملی صحیح و بجا بوده:

مثلا: در قسمتی می گفت: « ما که بچه بودیم، سر سفره که می نشستیم، خدا نکند که در انتهای غذا، یک دانه برنج در بشقابمان می ماند، پدر آنچنان چپ چپ نگاه می کرد که ما ناراحت می شدیم »

یا مثلا در صفحهء 298 او در مورد یکی از برادرانش جیمز می گوید: « پیش از برگزاری جشن عروسی، پدر به جیمز دستور داد، که یکی از آپارتمان هایی را بخرد که پدر اخیرا ساخته بود، بدون توجه به شرایطِ حساس سیاسی یا بازار بسیار راکِدِ معاملات املاک، و به بهای کامل از او خریداری کند. جیمز در طول دو سالی که به او گفته شده بود باید با لوئیز ازدواج کند، حقوق ناچیزش را دلار دلار ذخیره کرده بود تا زمانی که بخواهد سر و سامان بگیرد، بتواند لانهء کوچکی برای خودش تهیه کند. حالا پدر به او دستور داده بود که همهء پس اندازش را صرفِ خریدِ یکی از واحد هایی کند که پدر ساخته بود و در حال حاضر هیچ کس خریدار آن نبود! جیمز با دلخوری دستور پدر را اطاعت کرد! »

در واقع پدر او، به شدت ثروتمند بوده، ولی شاید هدف او از اینکه جیمز تمام پولهایش را برای خانه بدهد آموزش استقلال به او بوده و یا اینکه اگر گفته که یکی از آپارتمانهای او را بخرد، شاید هدفش این بوده، که او اولین نفر باشد تا بتواند بهترین آپارتمان را انتخاب کند، و جایی را بخرد که پدرش به خوبی آن ساختمان ایمان دارد و خیالش راحت است. ولی آدلاین، در واقع، در این کتاب، غیبتِ پدرش را کرده، در حالیکه ممکن است هدف پدر او، چیزی ورای آنچه او تصور می کرده بوده باشد. و او بدون توجه به اهداف حکمت آمیز پدرش، شروع به بدگویی از آن تصمیم ها کرده!

از این موارد، در این کتاب بسیار زیاد است. که اکثرا، مواردی است، که غیر مستقیم، ما انسانها را، به عدم پیروی از پدر و مادر و سرکشی فرا می خواند... و طوری داستان را می نویسد که هرکسی نداند فکر می کند، آدلاین چقدر بیچاره بوده است. البته در جاهایی حق با آدلاین بوده است و در واقع گوشه هایی از شخصیتِ بسیار زشت پدرش را هم بیان کرده که کاملا حق با او بوده و واقعا ظلم محسوب می شده. ولی در بسیاری از قسمت های رمان، روباهی را می بینم که خواسته یا ناخواسته در حال فریبِ مخاطب و هدایت او به سمت بی بند و باری است.

از دیدگاه شما استاد عزیز، مطالعهء اینگونه کتابهای داستانی و رمان، که حاوی غیبت و یا تهمت به شخصیت های داستانی هستند، (با فرض اینکه آن شخصیت ها قبلا وجود داشته اند / و یا خیالی بوده اند) برای مسمانان واقعی که هدفی جز تقوای الهی ندارند، چه حکمی دارد؟

با تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سجاد

ladder;747807 نوشت:
بنام خدا

با سلام

در بسیاری از کتابهای داستان (یا رمان) مشاهده می شود که فردِ گویندهء داستان، غیبتِ مخاطب خود را می کند. و یا احساس می شود که به او تهمتِ نابجا می زند. بعنوان مثال:

در کتاب (برگ ریزان - داستان واقعی دختری که ناخواسته بدنیا آمد) نوشته (آدلاین یِن ما)

(آدلاین ین ما) از داستان زندگی خود می گوید، از ابتدا تا انتها... و در مورد آزار و اذیت های پدر و نامادری اش صحبت می کند.

(نکته مهم) اینجاست که: در بسیاری از جاهای کتاب، آدلاین از پدر خود و یا نامادری اش و یا سایر افراد داستان، بدگویی می کند، که در جاهایی از کتاب، شاید بدگویی های او بجا بوده، ولی، در بخش هایی از آن، که خیلی هم زیاد است. به بدگویی ها یا تهمت هایی پرداخته، که از دیدگاه ما مسلمانان، شاید عملی صحیح و بجا بوده:

مثلا: در قسمتی می گفت: « ما که بچه بودیم، سر سفره که می نشستیم، خدا نکند که در انتهای غذا، یک دانه برنج در بشقابمان می ماند، پدر آنچنان چپ چپ نگاه می کرد که ما ناراحت می شدیم »

یا مثلا در صفحهء 298 او در مورد یکی از برادرانش جیمز می گوید: « پیش از برگزاری جشن عروسی، پدر به جیمز دستور داد، که یکی از آپارتمان هایی را بخرد که پدر اخیرا ساخته بود، بدون توجه به شرایطِ حساس سیاسی یا بازار بسیار راکِدِ معاملات املاک، و به بهای کامل از او خریداری کند. جیمز در طول دو سالی که به او گفته شده بود باید با لوئیز ازدواج کند، حقوق ناچیزش را دلار دلار ذخیره کرده بود تا زمانی که بخواهد سر و سامان بگیرد، بتواند لانهء کوچکی برای خودش تهیه کند. حالا پدر به او دستور داده بود که همهء پس اندازش را صرفِ خریدِ یکی از واحد هایی کند که پدر ساخته بود و در حال حاضر هیچ کس خریدار آن نبود! جیمز با دلخوری دستور پدر را اطاعت کرد! »

در واقع پدر او، به شدت ثروتمند بوده، ولی شاید هدف او از اینکه جیمز تمام پولهایش را برای خانه بدهد آموزش استقلال به او بوده و یا اینکه اگر گفته که یکی از آپارتمانهای او را بخرد، شاید هدفش این بوده، که او اولین نفر باشد تا بتواند بهترین آپارتمان را انتخاب کند، و جایی را بخرد که پدرش به خوبی آن ساختمان ایمان دارد و خیالش راحت است. ولی آدلاین، در واقع، در این کتاب، غیبتِ پدرش را کرده، در حالیکه ممکن است هدف پدر او، چیزی ورای آنچه او تصور می کرده بوده باشد. و او بدون توجه به اهداف حکمت آمیز پدرش، شروع به بدگویی از آن تصمیم ها کرده!

از این موارد، در این کتاب بسیار زیاد است. که اکثرا، مواردی است، که غیر مستقیم، ما انسانها را، به عدم پیروی از پدر و مادر و سرکشی فرا می خواند... و طوری داستان را می نویسد که هرکسی نداند فکر می کند، آدلاین چقدر بیچاره بوده است. البته در جاهایی حق با آدلاین بوده است و در واقع گوشه هایی از شخصیتِ بسیار زشت پدرش را هم بیان کرده که کاملا حق با او بوده و واقعا ظلم محسوب می شده. ولی در بسیاری از قسمت های رمان، روباهی را می بینم که خواسته یا ناخواسته در حال فریبِ مخاطب و هدایت او به سمت بی بند و باری است.

از دیدگاه شما استاد عزیز، مطالعهء اینگونه کتابهای داستانی و رمان، که حاوی غیبت و یا تهمت به شخصیت های داستانی هستند، (با فرض اینکه آن شخصیت ها قبلا وجود داشته اند / و یا خیالی بوده اند) برای مسمانان واقعی که هدفی جز تقوای الهی ندارند، چه حکمی دارد؟

با تشکر

با عرض سلام و احترام و تشکر از سؤال شما

در فرض سؤال حتی اگر داستان هم واقعی باشد ، چون شخصیت ها برای مخاطب ، ناشناخته و غیر مسلمان هستند ، غیبت محسوب نمی شود.

در پناه حضرت حق باشید

پی نوشت:
استفتاء از دفتر مراجع تقلید در قم

بنام خدا

با سلام و با تشکر از پاسخگوی محترم

در انتها نظر شما را به پاسخ های دیگر نیز جلب می نمایم:

دفتر مقام معظم رهبری در دانشگاه (porseman.org):

سلام علیكم

از حسن اعتماد شما خرسندیم, امید است بتوانیم پاسخگوی خوبی برای سوالات شما باشیم

اگر شما هدف مثبتی از مطالعه این كتب دارید همچون استفاده از یك تجربه موفق به منظور دریافت و یادگرفتن مهارت های داستان پردازی با هدف استفاده از آن در راههای صحیح و یا مطالعه به منظور آشناشدن با فضای فكری یك مكتب و ایدئولوژی، مطالعه ی كتابهای رمان اشكال ندارد.

رهبر عزیز انقلاب در دیدار با اعضاى «گروه ادب و هنر» صداى جمهورى اسلامى ایران‏ چنین می گویند : « آقایى برداشته ده جلد رمان نوشته، كه علی ‏الظاهر كار قشنگى است؛ اما (به قول ما مشهدی ها) توى بحر كار كه می روید، می بینید كار پوكى است؛ این را نقد كنید. حالا مُد شده است كه بردارند مرتب تعریف بنویسند؛ فلان كس یک رمان ده جلدى نوشته و چنین و چنان كرده؛ خیلى خوب، یک آدم نقادِ واردِ داراى چشم بصیر این را بخواند و عیوبش را پیدا كند؛ عیوبى كه در زبانش هست؛ عیوبى كه در محتوایش هست؛ عیوبى كه در تاریخش هست؛ عیوبى كه در انسجام داستانیش هست. داستان كه فقط گزارش نیست؛ چفت و بند داستانى هم مهم است.

پرسشگر عزیز؛

مطالعهء كتابهای زیر برای شما مفید هستند:

1- كشتی پهلو گرفته ؛ كتابی زیبا از سید مهدی شجاعی

2- روی ماه خداوند را ببوس ؛ مصطفی مستور

3- من او (رمان) ؛ پدیدآورنده: رضا امیرخانی

4- قصه های شیرین موش و گربه (شیخ بهایی) پدیدآورنده: مصطفی رحماندوست (بازنویسی)،

==================================
دفتر مقام معظم رهبری بخش استفتاء (leader.ir):

بسمه تعالی

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

غيبت آن است كه پشت سر مسلمان عيب مستور او (امرى كه مستور عرفى است) گفته شود، مشروط به اينكه به قصد تنقيص باشد، يا در نزد عرف تنقيص به حساب آيد.

موفق و مؤيد باشيد
==================================
دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی (makarem.ir):

بسم الله الرحمن الرحیم

کد رهگیری: 9408110027

:: با اهداء سلام و تحیت؛

مطالعه رمان و داستان، در صورتی که مسائل خلاف شرع در آن نباشد و همچنین موجب مفسده ایمانی و اخلاقی نشود، اشکالی ندارد.

==================================

خدانگهدار

اگر کمی در مسائل جامعه اندیشه کنیم و علل آن را بررسی نماییم، در‌می‌یابیم که اکثر مشکلات، از خطاها و گناهانی است که از افراد جامعه سرمی‌زند و ریشه اصلی بیشتر مشکلات جوامع به آن برمی‌گردد و شاید بتوان گفت در برخی موارد این گناهان آن‌قدر بی‌اهمیت و ساده گشته که در جامعه به صورت عرف درآمده و یا قبح آن از بین رفته است؛ در این میان، گناهان لسانی، مانند غیبت و تهمت از جمله گناهانی هستند که با توجه به مذموم بودن آن در اسلام، بسیار رایج و متداول گشته‌اند تا جایی که حتی برخی از شخصیت‌های مذهبی نیز به این گناه دچار می‌شوند.نگارنده در این مجال بر آن است که با بررسی گناه تهمت ابتدا نفس خویش را متذکر ساخته و سپس محل درنگی برای طالبان خودساختگی ایجاد نماید.( موفق باشید. )

موضوع قفل شده است