تعريف حديث منقطع، معضل، مرسل و معلق

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعريف حديث منقطع، معضل، مرسل و معلق

با سلام

منقطع: حديثي که در سند آن يک راوي يا بيشتر ( که بصورت متوالي و پشت سر هم نباشد) ذكر نشده باشد، حديث منقطع گويند.

البته در زير مجموعه اين حديث، يعني حديث منقطع، سه نوع حديث ديگر گنجانده مي شود زيرا همه آنها به نوعي در سندشان انقطاع دارند يعني يک يا چند راوي بسته به محل سند، در آن گم شده اند که عبارتند از:

1-حديث مرسل: حديثي که به پيامبر صلي الله عليه وسلم برمي گردد ولي کسيکه آن حديث را مستقيما از ايشان شنيده از سند افتاده باشد يا مي توان گفت حديثي که در آن، يک راوي در ابتداي سند افتاده باشد (تعريف اين نوع حديث در ماهنامه گذشته نيز ذكر شد).

2-حديث معلق: حديثي که در انتهاي سندش يک راوي افتاده باشد. مثلا در طرفي که مصنف حديث (منظور افرادي همچون بخاري و ترمذي و...) است يک راوي افتاده باشد.
مثلا حديثي که در آن بخاري از علي و او نيز از حسن و او نيز از ابوبکر و او نيز از عمر روايت مي کنند که مثلا پيامبر فرمود... اگر در اين سند "علي" افتاده باشد، حديث را معلق گويند. البته بعضي از علما مي گويند اگر همه افراد سند نيز از سند بيافتند و مثلا در اين مثال بخاري مستقيما بگويد: قال النبي، باز هم اسم معلق بر آن حديث مي گذارند.

3-معضل: حديثي که نه در ابتداي سند و نه در آخر سند، بلکه در مابين اين دو، يک راوي يا چند راوي پشت سر هم از سند افتاده باشند، را حديث معضل گويند.

به همه سه نوع احاديث فوق، منقطع السند گويند.

مثال:


حديثي از بخاري که روايت کرده:

قال :حدثنا الحُمَيدي عبدالله بن الزبير قال: حدثنا سفيان، قال: حدثنا يحيي بن سعيد الانصاري قال:اخبرني محمد بن ابراهيم التيمي انه سمع علقمة بن وقاص الليثي يقول: سمعت عمر بن خطاب رضي الله عنه علي المنبر قال : سمعت رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول : « انما الاعمال بالنيات...» منبع : بخاري کتاب آغاز وحي شماره 1.


حال با توجه به اين حديث، با مشاهده در سند آن متوجه مي شويم که:

1- اگر "عمر ابن خطاب" (كه مستقيما حديث را از پيامبر صلى الله عليه و سلم شنيده است) حذف شود، حديث را مرسل گويند.


2- اگر "حُمَيدي" (كه در سند حديث آخرين راوى است) از سند حذف شود، حديث را معلق گويند.

3- اگر "سفيان" و "يحي بن سعيد" که پشت سر هم هستند از سند حذف شوند، حديث را معضل گويند.

4- اگر "سفيان" را به تنهايي حذف کنيم و يا به همراه او "التيمي" را نيز حذف کنيم (توجه شود اين دو راوي پشت سر هم نيستند) در اينصورت حديث را منقطع گويند.

حکم حديثي که در سند آن انقطاع داشته باشد حال به يکي از اشکال فوق، در کل مي توان به آن حديث منقطع يا منقطع الحديث گفت و بنابراين همه انواق حديث مذکور زير مجموعه حديث منقطع هستند و در مواردي به آنها منقطع گفته مي شود جدايي ازمحل قطع سند و اين نوع احاديث مردودند و قابل قبول نيستند و به آنها احتجاج نميشود و جزو احاديث ضعيف هستند.


البته حديث مرسل صحابي استثنا است زيرا:

حديث مرسل صحابي، به حديثي گويند که در آن يک صحابي از يک صحابي ديگر حديثي را نقل مي کند که آن صحابي که حديث را از پيامبر شنيده است معلوم نيست چه کسي است و يا به اصطلاح آن صحابي از سند حديث افتاده است ولي چون يک صحابي ديگر از وي شنيده است و اصحاب پيامبر صلى الله عليه و سلم همگي "عادل" هستند بنابر اين علما حديث مرسل صحابي را بعنوان حديث ضعيف نشمرده اند و بدان احتجاج مي کنند.

رضا;191655 نوشت:
البته حديث مرسل صحابي استثنا است زيرا: حديث مرسل صحابي، به حديثي گويند که در آن يک صحابي از يک صحابي ديگر حديثي را نقل مي کند که آن صحابي که حديث را از پيامبر شنيده است معلوم نيست چه کسي است و يا به اصطلاح آن صحابي از سند حديث افتاده است ولي چون يک صحابي ديگر از وي شنيده است و اصحاب پيامبر صلى الله عليه و سلم همگي "عادل" هستند بنابر اين علما حديث مرسل صحابي را بعنوان حديث ضعيف نشمرده اند و بدان احتجاج مي کنند.

با سلام و تشکر از رضا
ظاهرا مطالب شما برگرفته از آثار اهل سنت است چرا که همه صحابه را عادل می دانند.

در حجيت روايت مرسل و عدم آن ، در بین خود اهل سنت و نیز در بین خود شیعه اختلاف است .

سيوطى در حجيت مرسل (نسبت به احاديث اهل سنت)ده قول نقل نموده است:1.حجيت مطلقا، 2.عدم حجيت مطلقا، 3. حجيت مرسلات در قرن اول، 4.حجيت مرسلات عدول، 5.فقطحجيت مرسلات سعيد بن مسيب، 6. حجيت مرسل در موردى كه حديث ديگرى در آن زمينه نباشد، 7.اقوائيت مرسل از مسند، 8. حجيت مرسل در زمينه مستحبات، 9.فقط حجيت مرسلات صحابه(قول دهم در تدريب الراوى ذكر نشده است) ابن صلاح از مسلم نقل كرده كه مرسل حجت نيست، ولى مالك و ابى حنيفه به آن عمل كرده اند.
مشهور بين اماميه، حجيت مرسلات اصحاب اجماع است كه جمعا هيجده نفر از ثقات اصحاب ائمه اند، چه اينان معمولا از غير ثقات، نقل حديث نمى كرده اند (برخی همچون آیه ا..خویی با این نظر نیز مخالف است)

[=Century Gothic] با سلام
و تشکر از رسا گرامی
مطالب آمده از سایت دائر المعا رف شبکه اسلامی میباشد !!

http://islamwebpedia.com/list_madkhal.php?alpha=%D8%AD%&pagenumber=13

[=Century Gothic]اخبار و حدیث‏هایی که به پیامبر اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) انتساب دارند، یا دارای یک زنجیره سند تکمیل تا شخص معصوم هستند، یعنی همه افراد و راویان حدیث تا امام معصوم، نامشان ذکر شده است، یا این که سندشان تکمیل نیست، بلکه یک یا چند نفر از راویان سند، نامشان حذف شده است.
در صورت اوّل حدیث را سند و در صورت دوم مرسل مینامند.
حدیث مرسل دو قسم است:
اگر یک راوی حذف شده باشد، آن را حدیث منقطع و اگر بیش از یکی حذف شده باشد، آن را حدیث منفصل میگویند.
پس حدیث مرسل حدیثی است که راوی و محدّث آن با حذف واسطه‏های قرار گرفته در زنجیره سند، آن را مستقیماً به شخص معصوم(ع) برساند. حدیث مرسل از احادیث ضعیف به شمار میرود.(1)
------------------------------------------------------------------------
پی نوشت‏ها:
1. ابوالفضل شکوری، سنت، ص 87.

اقوال درباره حجیت مراسیل

درباره حجیت احادیث مرسل اقوال را تا 18 قول رسانده اند (المستدرک، رقم 126) ; اما در میان آنها دو قول مهم وجود دارد (مقباس الهدایه، ج 1، صص 341 - 350):

برخی به طور مطلق به حجیت مراسیل در صورتی که مرسِل، موثق باشد، قایلند . این قول، به کسانی چون محمد بن خالد برقی و فرزندش احمد بن محمد بن خالد از علمای شیعه نسبت داده شده است و از علمای عامه، مالک بن انس (93 - 179ق)، احمد بن محمد بن حنبل (124 - 241ق) و ابو هاشم معتزلی (247 - 321ق) و پیروان وی از معتزله، و نیز سیف الدین الآمدی (551 - 631ق) این قول را پذیرفته اند .

برخی دیگر به طور مطلق به عدم حجیت مراسیل اعتقاد دارند . این قول را گروه بسیاری از علمای امامیه برگزیده اند; از جمله شیخ طوسی (م 460ق)، محقق حلی (م 676ق)، شهید اول (م 786ق) و شهید ثانی (م 965/966ق) و سایر علمای متاخر .

از علمای عامه نیز، از جمع زیادی نظیر حاجبی (م 646ق) از فقهای مالکیه و قاضی عضدی شافعی (م 757ق)، بیضاوی (م 685ق) از اعلام شافعیه، فخر رازی (م 606ق) صاحب تفسیر کبیر، قاضی ابوبکر باقلانی (م 403ق) و محمد بن ادریس شافعی (م 204ق) و دیگران نقل شده است که مراسیل را مطلقا حجت نمی دانند .

بسیاری از قائلین به عدم حجیت مراسیل، احادیث مرسلی را که مرسل آنها معروف به وثاقت و عدالت باشد و از غیر ثقه روایت نکند، مثل محمد بن ابی عمیر نزد شیعه و سعید بن مسیب نزد شافعیه حجت دانسته و آنها را در رتبه مسانید قرار داده اند . آنان عبارت اند از: شیخ طوسی، علامه، شهید، شیخ بهایی، فاضل آبی، محقق اردبیلی، محقق سبزواری، محقق صاحب جامع المقاصد، شیخ حر عاملی و جز آنان .

آیه ا.. سبحانی در کتاب اصول الحدیث و احکامه، درباره حجیت مرسل را هفت قول به این قرار آورده است: (همو; اصول الحدیث و احکامه، ص 95و96)

1 . حجیت مرسل به طور مطلق، که منسوب به محمد بن خالد برقی مولف المحاسن و نیز فرزندش احمد بن خالد است .

2 . عدم حجیت به طور مطلق، که قول برگزیده علامه در تهذیب الاصول است .

3 . حجیت مرسل، در صورتی که راوی آن معروف است، به این که جز با واسطه راوی عادل روایت نمی کند; مثل مراسیل ابن ابی عمیر . (این قول را میرزای قمی صاحب القوانین برگزیده است) .

4 . حجیت مرسل، در صورتی که راوی معروف باشد که جز از راوی ثقه روایت نمی کند وگرنه حجیت آن منوط است به این که حدیث مسند صحیح با آن معارض نباشد . (این قول مختار شیخ طوسی است) .

5 . توقف در مسئله (از ظاهر کلام محقق در المعارج این قول به دست می آید) .

6 . تفصیل بین آنجا که واسطه با آگاهی راوی، حذف و اسقاط شده است و بین آنجا که به طور مبهم ذکر شده است که تنها در صورت اول، پذیرفته می شود .

7 . همان صورت پیشین، با این تفاوت که راوی به طور قطع، حدیث را به معصوم (ع) اسناد دهد; چنانکه شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه می فرماید: قال الصادق (ع) .

تعريف و تقسيم بندى حديث مسند حديثى است كه راويان آن از ابتداى سند تا شخص پيامبر اكرم (ص ) ذكر شده باشند و هيچ راويى نيفتاده باشد .
هر حديثى كه جز اين باشد نزد فقيهان و اصوليين مرسل خوانده مى شود.

مرسل به اعتبار طبقه و عصر راويان به چهار دسته تقسيم مى پذيرد:

الـف ـ مرسل صحابى : عبارت است از روايت كردن چيزى از سوى صحابى كه خود آن رانديده و يا در زمـان وقـوع آن نـبـوده اسـت , همانند روايت عايشه كه مى گويد: نخستين چيزى كه وحى بر پيامبر به وسيله آن آغاز شده رؤياى صادق بود.
ب ـ مرسل تابعى , يا مرسل قرن دوم .
ج ـ مرسل تابعين تابعين يا مرسل قرن سوم .
د ـ مرسل بعد از اين سه قرن .
در اين مساله كه مى توان به مرسل صحابى استناد كرد ميان عموم فقيهان اختلافى وجود ندارد .
صدرالشريعه مى گويد: مـرسـل صـحـابـى مـقـبـول اسـت و بـر سـمـاع [ ايـن كـه او خود آن را شنيده و يا ديده است ] حمل مى شود.
ابوالبركات مى گويد: حديث مرسل اگر از صحابه باشد به اجماع همگان مقبول است .

آمدى مى گويد: شافعى گفته است : اگر حديث مرسل از احاديث مرسل صحابه باشد مقبول است .
سالمى اباضى نيز مى گويد: اگر مرسل از صحابى باشد, بدون هيچ اختلافى پذيرفته مى شود.
امـا فقيهان درباره پذيرش يا عدم پذيرش مرسل غير صحابه اختلاف ورزيده و چنين ديدگاههايى را برگزيده اند:

الـف ـ حـنـفـيـه :

فـقـهـاى حـنـفى اتفاق دارند كه به مرسل قرن دوم و سوم عمل مى شود, زيرا هـمـان عـلـتـى كه مقتضى پذيرفتن مرسل صحابى است , يعنى عدالت , پذيرفتن مرسل تابعين و تابعين تابعين را نيز ايجاب مى كند, چه , عدالت در اين دو طبقه هم وجود دارد. ) فقهاى حنفى در مرسلى كه از غير اين سه طبقه باشد چنين اختلاف كرده اند:
1 ـ شـيـخ ابـوالـحـسـن كـرخـى و پيروانش مى گويند: ارسال هر راوى عادلى در هر عصرى كه باشدپذيرفته است , زيرا علت , يعنى عدالت و ضبط, همه نسلها را دربرمى گيرد.
2 ـ عيسى بن ابان تنها حديث مرسل كسانى همانند محمدبن حسن شيبانى را مى پذيرد كه خوداز پـيـشوايان حديث و در ميان مردم مشهور باشند, بدين دليل كه دوران [پس از سه نسل نخستين ] دوران فسق و كذب است . بزدوى نيز همين نظر را برگزيده است ) .
3 ـ ابوبكر رازى جصاص روايت مرسل كسانى را كه پس از سه قرن نخستين آمده اندنمى پذيرد مگر آن كه بدان شهرت داشته باشند كه تنها از راويان عدل و ثقه نقل مى كنند.شمس الائمه سرخسى نيز همين ديدگاه را اختيار كرده است .

ب ـ امام مالك :

مالك احاديث و بلاغات ( را مى پذيرفت و ظاهرا همان شيوه اى راداشت كه بـيشتر فقيهان عصر او داشتند, چه , حسن بصرى و سفيان بن عينيه و ديگران نيزحديث مرسل را مى پذيرفتند و آن را رد نمى كردند.
مـالـك حـديـث مـرسـل را بـر قـيـاس مقدم مى داشت , و هر كس به الموطا او مراجعه كنداحاديث مرسل بسيارى خواهد يافت .

ج ـ شـافـعـى :

در ايـن بـاره كـه آيـا شافعى به خبر مرسل عمل مى كرد يا نه نظرهايى گوناگون ارائه شده است : قـاشى عبدالوهاب در الملخص ـ چنان كه قرافى نقل كرده است ـ مى گويد: ظاهر مذهب شافعى رد حديث مرسل است , چونان كه اهل حديث نيز همين را مى گويند, همچنين از شافعى نقل شده كـه گـفـتـه است : از ميان همه احاديث مرسل تنها احاديث مرسل محمدبن حسن رامى پذيرم , و سـرانـجام برخى از پيروان او مى گويند: مذهب او پذيرش احاديث مرسل سعيدبن مسيب و حسن بصرى است , نه كسان ديگر. واقعيت آن است كه شافعى حديث مرسل را به شرطهاى ذيل پذيرفته است :
1 ـ راوى صحابى باشد.
2 ـ يا از تابعين معروف همانند حسن بصرى و سعيدبن مسيب باشد.
3 ـ يا يك حديث مسند هم مضمون با حديث مرسل آن را تقويت كند.
4 ـ يا دو راوى عادل و ثقه , كه شيخ آنها در حديث با همديگر متفاوت است , آن را به صورت مرسل آورده باشند.
5 ـ يا حديث به وسيله آيه يا سنت مشهورى تاييد شود.
6 ـ يا حديث با قولى مشهور كه از يكى از صحابه نقل مى شود موافقت داشته باشد.
7 ـ يا عالمان آن را پذيرفته و گروهى از آنها فتوايى همانند مضمون حديث داده باشند. د ـ امام احمد: در تعيين موضع امام احمد نسبت به خبر مرسل اقوالى ناهمگون رسيده است :برخى از پـيروان احمد او را از كسانى مى دانند كه به طور مطلق خبر مرسل را حجت مى شمرد,برخى از آنـان مـى گـويـند كه وى حديث مرسل را به طور مطلق رد مى كرد, و برخى نيز مى گويندتنها احاديث مرسل سه قرن نخستين را معتبر مى دانست .
واقـعـيـت آن اسـت كـه امـام احـمد حديث مرسل را مى پذيرفت , اما بيش از استاد خود, شافعى , درپـذيـرش آن مـسـامـحـه روا نـمـى داشـت , او در صـورتى كه به راوى حديث مرسل اطمينان كامل نداشت حديث را نمى پذيرفت و تنها در صورتى آن را حجت مى شمرد كه راوى ثقه بود, يايكى از مـجـتهدان تشخيص دهنده حديث صحيح از ضعيف آن را ثابت يا صحيح خوانده و ياگفته بود كـه (رسول خدا چنين فرموده است ) و آن گاه خود بدان استدلال كرده بود, و ياحديث با قراينى ديگر جز اينها تاييد شده بود. هـ شـيـعه اماميه : نزد شيعه اماميه سندى كه به معصوم متصل نباشد, خواه معصوم آن را به پيامبر رسـانـده و خـواه نـرسانده باشد, مورد اختلاف است ولى نظر ترجيحى آن است كه چنين حديثى پذيرفته نيست و به فرض پذيرفته شدن صحيح و قوى شمرده نمى شود.

و ـ شـيـعـه زيـديـه :

چـنـان كـه از گفته مؤلف الفضول اللؤلؤيه فهميده مى شود, ظاهرا موضع شـيـعـه زيـديـه در پـذيرش احاديث مرسل به طور مطلق تفاوتى با موضع حنفيه و مالكيه ندارد, اومى گويد: روايـت مـراتـبـى دارد: روايـت خـويـشـاونـدان [پيامبر], بعد صحابه , سپس مفسران تابعين و آن گاه راويان ثقه .
از ايـن سـخـن بـرمـى آيـد كـه نـزد آنـان اتصال سند به پيامبر(ص ) شرط پذيرش حديث نيست , بـلـكـه احـاديـث مـرسـل , تـا زمـانـى كـه تـابـعـى ثـقه باشد ـ خواه مجتهد و خواه غيرمجتهد ـ پذيرفته است .

ز ـ ظاهريه :

ظاهريه مى گويند: حديث مرسل پذيرفته نيست و حجيت ندارد, چه , حديث مرسل از مـجـهول نقل شده است و اگر وضعيت كسى بر ما مجهول باشد بايد, تا معلوم شدن وضعيتش , از پـذيرش خبر و گواهى او خوددارى كنيم .
در اين مساله تفاوتى نمى كند ك راوى عادل كه ارسال كـرده بـگـويـد راوى ثقه اى برايم نقل كرد, يا چنين چيزى نگويد .
همچنين در اين مساله كه خبر مـرسـل حـجـيـت نـدارد تـفـاوتـى مـيـان خـبر سعيدبن مسيب و حسن بصرى و ديگران وجود ندارد.

اقسام احادیث ضعیف

در این بحث به بررسی احادیثی می‌پردازیم كه از اقسامِ حدیث ضعیف هستند، به این معنا كه اصل اولیه اقتضا می‌كند، این روایت ضعیف باشد؛ ولی گاهی به جهت وجود دلیل و قرینه‌ای خاص، روایت معتبر شده‌ است؛ بلكه آن را صحیح شمرده‌اند؛ مثلاً از اقسام روایات ضعیف مرسله می‌باشد. ارسال به حدیث ضرر می‌رساند و باعث ضعف آن می‌شود؛ ولی پاره‌ای از مرسلات، معتبر و حجت است؛ مثل مرسلات مشایخ ثلاثه و اصحاب اجماع.

برخی از اقسام حدیث ضعیف:
1. مُرْسَل

الف) شهید در كتاب الرعایه «مُرسل» را چنین تعریف می‌كند:
«هو مارواه عن المعصوم من لَمْ یُدْرِكه؛مرسل، روایتی است، كه شخصی آن را از معصوم نقل كند؛ در حالی كه او را درك نكرده است.»مراد از ادراك، تلاقی معصوم در همان حدیث است؛ بنا بر این، ممكن است صحابی، از پیامبر حدیث نقل كند، و در عین حال، حدیث او مرسل باشد؛ بدین معنا كه احادیث را از پیامبر، ولی از طریق صحابی دیگری نقل كند. محقق مددی در حاشیه الرعایه می‌فرماید: روایت ابن عباس از پیامبر، این گونه است؛
زیرا هرچه از پیامبر روایت كرده است، از طریق علی ـ علیه السلام ـ و سایر صحابه می‌باشد.

ب) اطلاق معروف در نزد فقهای شیعه، آن است، كه مرسل به حدیثی گویند كه تمام راویان زنجیره سند آن، یا برخی از آن‌ها حذف شده باشد و یا به الفاظ مبهم و مجملی؛ همچون عن بعضٍ، عن رجلٍ ... آورده شده باشد.شهید می‌فرماید: به مرسل، مُنْقطِع و مُعضَل نیز می‌گویند. منقطع، آن است كه از سلسله سند آن یك راوی قطع شده باشد، و مُعضَل آن است، كه بیشتر از یك راوی ساقط شده باشد.
2-مُعْضَل
«معضل» روایتی است كه دو راوی یا بیشتر، پشت سرِ هم از سندِ آن حذف شده باشد.در وجه تسمیه حدیث به معضل گفته شده، كه از «أمرٌ معضل» یعنی مستغلق و شدید گرفته شده است. میرداماد در رواشح خدشه كرده، كه اِعضال به معنای استغلاق و اشتداد، فعل لازم است و اسم مفعول آن استعمال نشده است؛ ولی اِعضال متعدی، به معنای «اعیا» است؛ بنابر‌این معضل به معنای متغلق ـ یعنی چیزی كه در سختی و شدت و گره باشد ـ نیست . با مراجعه به كتاب‌های لغت، فرمایش میر داماد تأیید می‌شود؛ بنابراین، بعید به نظر نمی‌رسد، كه معضل از همان معنای متعدی گرفته شده است و حدیثی كه در آن شدت و سختیِ ناشی از سند حدیث وجود دارد، مُعضل نام گیرد. ابن فارس گفته است: «الامرُ المعضل هو الشدید الذی یعی اصلاحه و تداركه ؛امر معضل، یعنی امر سختی كه اصلاح و جبران آن مشكل باشد.»

در این گونه حدیث، راوی با حذف واسطه، مستمع را به سختی و مشقت انداخته است.
علامه مامقانی تأكید دارد، كه در حدیثِ معضل، حتماً از سند آن باید حداقل دو راوی حذف شده باشد و اگر یك راوی حذف شود، مُعَلَّق، و اگر از آخر آن یك راوی حذف شود، مرسل خواهد بود.

3. منقطع
سخاوی می‌گوید: «منقطع» بر مقطوع اطلاق شده است. شهید نیز هردو را یكی دانسته،و شیخ بهایی می‌نویسد: منقطع روایتی است كه در وسط زنجیره آن، یك راوی ساقط شده باشد؛ آیت‌الله خویی معتقد است، كه تمام روایاتی كه ابن أبی عمیر بدون واسطه از زراره نقل می‌كند، یك راوی از سند آن حذف شده است.

التماس دعا

تعريف حديث منقطع، معضل، مرسل، معلق
با صلوات بر محمد وآل محمد
در پست قبلی سه اصطلاح منقطع،معضل ومرسل را تعریف نمودیم اما در مورد «معلق»نکته ای خدمت شما عرض کنم :
معلق: قسمتی از احادیث صحیح بخاری معلقات است که ابن صلاح نسبت به صحت و عدم آن چنین می فرماید:آن چه به الفاظی است که حاکی از قطع وجزم به صدور حدیث از معلّق عنه است، باید صحیح شمرد؛مانند :قال رسول الله کذا ویا قال ابن عباس کذا ؛ولی آن چه حاکی از جزم به صدور نیست ؛مانند رُوی عن رسول الله ،او فی الباب عن النبی کذا ،در واقع حکم به صحت حدیث نیست ؛زیرا اینگونه الفاظ در حدیث ضعیف آورده می شود ؛با این حال ؛چون چنین حدیثی در عداد احادیث صحیح آورده شده است ،اشعار به صحت آن دارد؛منتها اگر معلّق عنه از طبقات پایین صحابه است، حکم به صحت حدیث متوقف بر علم به اتصال سند از وی تا صحابی می باشد .
کتاب درایةالحدیث،کاظم مدیرشانچی،ص 179-180
التماس دعا

موضوع قفل شده است