چرا در فاصله كوتاه غدير تا رحلت پيامبر مردم حادثه غدير را از ياد بردند

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا در فاصله كوتاه غدير تا رحلت پيامبر مردم حادثه غدير را از ياد بردند

چرا در فاصله كوتاه غدير تا رحلت پيامبر(ص) مردم حادثه غدير را از ياد بردند و آن حوادث بعد از رحلت پيامبر(ص) پيش آمد؟

در دوران غربت بعد از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، كه توأم با اختناق نيز بود، از جمله جاهايى كه مردم مى توانستند با حضرت زهرا عليهاالسلام ديدارى داشته باشند و سؤالاتشان را مطرح نمايند، در خارج از شهر مدينه، بر سر مزار شهداى احد و حمزه سيدالشهدا بود. از جمله كسانى كه در كنار مزار شهدا با حضرت زهرا عليهاالسلام ملاقات كرده، محمود بن لبيد (و يا اسيد) است. او مى گويد:

پس از وفات رسول الله صلى الله عليه و آله فاطمه زهرا عليهاالسلام را در كنار قبر حمزه در احد مشاهده كردم، در حالى كه به شدت منقلب بود و اشك مى ريخت. صبر كردم تا آرام گرفت، آنگاه به حضور ايشان رسيدم و عرضه داشتم: اى بانوى من! سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم با شما در ميان بگذارم .

فرمود: بپرس!

عرض كردم: آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله قبل از وفات خود، تصريحى بر امامت على عليه السلام داشته است؟ و آيا از طرف ايشان نصّى بر اين مطلب وجود دارد؟ فرمود:

«واعجباه! أنسيتم يوم غديرخم؛ شگفتا و عجبا! آيا روز غدير خم را فراموش كرده ايد؟»

عرضه داشتم: روز غدير را مى دانم (و آن غير قابل انكار است)، از آن اسرارى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با شما در ميان گذاشته، مرا آگاه كنيد، فرمود:

«اشهدالله تعالى لقد سمعته يقول: علىٌّ خير من أخلّفه فيكم، و هو الامام والخليفة بعدى، و سبطاى و تسعة من صلب الحسين أئمّة أبرار، لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادين مهديّين، و لئن خالفتموهم ليكون الاختلاف فيكم الى يوم القيامة؛ خدا را شاهد مى گيرم كه شنيدم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: على بهترين كسى است كه او را جانشين خود در ميان شما قرار مى دهم. على امام و خليفه بعد از من است، و دو فرزندم (حسن و حسين) و نه تن از فرزندان حسين پيشوايان و امامانى پاك و نيك هستند. اگر از آنها اطاعت كنيد، شما را هدايت خواهند نمود، و اگر مخالفت ورزيد، تا روز قيامت بلاى تفرقه و اختلاف در ميان شما حاكم خواهد شد.»

پرسيدم: بانوى من! پس چرا على عليه السلام سكوت كرد، و براى گرفتن حق خويش قيام نكرد؟

حضرت زهرا عليهاالسلام در پاسخ فرمود:

«يا اباعمر لقد قال رسول الله صلى الله عليه و آله: مثل الامام مثل الكعبة اذ تؤتى ولا تأتى ـ أو قالت: مثل علىّ ـ ثمّ قالت: أما والله لو تركوا الحقّ على أهله و اتبعوا عترة نبيّه لما اختلف فى الله اثنان، و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتى يقوم قائمنا التاسع من ولد الحسين، و لكن قدّموا من أخّره الله و أخّروا من قدّمه الله، حتى اذا ألحدوا المبعوث و أودعوه الجدث المجدوث، اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم، تبّاً لهم أو لم يسمعوا الله يقول:« و رَبُّكَ يَخْلُقُ مايَشاءُ وَ يَخْتارُ ماكانَ لَهُمُ الخِيَرَةُ»(5)؟ بل سمعوا ولكنهم كما قال الله سبحانه: «فَاِنَّها لا تَعْمَى الاَبْصارُ وَلكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الّتى في الصُّدُورِ»(6) هيهات بسطوا فى الدّنيا آمالهم و نسوا آجالهم، فتعساً لهم و أضلّ أعمالهم، أعوذبك يا ربّ من الحُور بعد الكَوْر؛ اى اباعمر، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: مَثَلِ امام (مثل على)، همانند كعبه است، كه مردم به سراغ آن مى روند، نه آن كه كعبه به سراغ مردم بيايد.

سپس حضرت زهرا عليهاالسلام ادامه داد:

آگاه باش! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار مى كردند و از عترت رسول خدا صلى الله عليه و آله اطاعت مى نمودند، دو نفر هم (در حكم خداوند) با يكديگر اختلاف نمى كردند، و امامت همان گونه كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله معرفى فرمود، از على عليه السلام تا قائم ما، فرزند نهم حسين، از جانشينى به جانشينى ديگر به ارث مى رسيد. اما كسى (ابوبكر) را مقدم داشتند كه خدا او را كنار زده بود، و كسى (على) را كنار زدند كه خدا او را مقدم داشته بود. نتيجه آن شد كه محصول بعثت را انكار كردند و به بدعت ها روى آوردند، آنها هوا پرستى را برگزيدند و بر اساس رأى و نظر شخصى عمل كردند، هلاكت و نابودى بر آنان باد! آيا نشنيدند كلام خدا را كه فرمود:

«پروردگار تو هر چه بخواهد، مى آفريند و هر چه بخواهد، برمى گزيند، آنان (در برابر او) اختيارى ندارند.»

آرى شنيدند، همان گونه كه قرآن فرمود:

«چشم هاى ظاهر نابينا نمى شود، بلكه دل هايى كه در سينه هاست، كور مى شود.»

افسوس كه آنان آرزوها و هوس هاى خود را تحقق بخشيدند و از مرگ و قيامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند.

پروردگارا! به تو پناه مى برم از كمى ياران پس از فراوانى آنان

[=&quot]اشکال :[/]
[=&quot]شیعه میگوید که هزاران نفر از صحابه در غدیر خم حضور داشتند که [/]
[=&quot]پیامبر علی علیه السلام را به عنوان جانشین بعد از خود تعیین کرد.اگر چنین است پس چرا از هزاران صحابه یکی نیامد و بخاطر غصب شدن حق علی علیه السلام اعتراض نکرد؟[/]
[=&quot]پاسخ:[/]
[=&quot]در اشکال فوق مطرح شده است که یک نفر هم معترض به غصب شدن حق امیرالمومنین علی علیه السلام نبوده است!باتوجه به مطلب فوق اسامی تعدادی از افرادی که به این قضیه اعتراض کرده اند واسامی ایشان در کتب اهل سنت آمده است بیان میشود:[/]
[=&quot](تا سیه روی شود هر آنکه در او غش باشد)[/]
[=&quot]1.ابی ابن کعب(الفصول المهمه،ص 180)[/]
[=&quot]2.عباس ابن عبدالمطلب وجماعتی از بنی هاشم وجمعی از مهاجرین و انصار(تاریخ ابی الفدا،ج 1،ص156)[/]
[=&quot]3.مقدادابن اسود(تاریخ یعقوبی ج 2،ص 103،سنن ابن ماجه،ج2،ص 127)[/]
[=&quot]4.سلمان فارسی(انساب الاشراف،ج2 ص 183)[/]
[=&quot]5.ابوذر غفاری(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج 6،ص 5)[/]
[=&quot]6.بریده ابن خضیب اسلمی(الدرجات الرفیعه،ص 325)[/]

موضوع قفل شده است