مواقف پنجاه گانه قیامت

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مواقف پنجاه گانه قیامت

آیا واقعا قیامت پنجاه موقف دارد؟ چه سوالاتی دراین مواقف پرسیده می شود؟

درباره چگونگي حسابرسي در قيامت بايد دانست، خداوند «سريع الحساب» (بقره، آيه 202) است و هيچ گونه محدوديتي از جهت حسابرسي اعمال همه بندگان به طور هم زمان وجود ندارد. حتي با احاطه علمي خود نيازي به زمان حسابرسي ندارد.
اما بايد دانست قيامت نيز همانند دنيا داراي نظام است البته با ويژگي هاي خاص خودش لذا بنا بر آن چه در روايات آمده است مواقف پنجاه گانه وجود دارد و هر ايستگاهي به نوعي از اعمال رسيدگي مي شود و در حقيقت عالم قيامت پرده نمايش و ظهور اعمال و عقايد ما در دنياست همچنان که در دنيا ما در عرصه هاي مختلف زندگي شخصي، خانوادگي، اجتماعي و عبادت و... رفتارهاي گوناگوني داشتيم در آنجا نيز ايستگاه حق الله، حق الناس، حق نماز، حق قرآن و... از انسان بازخواست مي کنند و در حقيقت جلوه اي از اجراي عدالت خداست که به نمايش در مي آيد به هر ميزان که در اين دنيا به اين حقوق بيش تر و آسان تر پرداخته شده باشد. در صحنه قيامت سريع تر آن ايستگاه ها طي مي شود بنا بر آن چه گفته شد اين گونه نيست که انسان در صف هاي طولاني بايستد تا نوبت او برسد بلکه بايد در صف هاي متعدد پاسخ گو باشد. که زمان پاسخ گويي هر کس چه بسا طولاني باشد.
براي توضيح بيشتر در اين باره توجه شما به متن زير جلب مي کنيم (کتاب آشنايي با مفاهيم قرآن، (3) ص 233 - 238).
با استفاده از آيات قرآن مجيد، روز قيامت را در سه مرحله کلي مي توان ترسيم کرد:
- مرحله اول: برانگيخته شدن همگاني: «و نفخ في الصور فجمعناهم جمعا؛ در صور دميده مي شود و ما همه آنها را گرد مي آوريم» (کهف، آيه 99).
- مرحله دوم: حرکت به سوي ايستگاه هاي حسابرسي و سؤال: «و جاءت کل نفس معها سائق و شهيد؛ هر انساني وارد محشر مي گردد در حالي که همراه او حرکت دهنده و گواهي دهنده اي است» (ق، آيه 21).
- مرحله سوم: حرکت به سوي جايگاه کيفر و پاداش: «و سيق الذين کفروا الي جهنم زمرا؛ و کساني که کافر شدند؛ گروه گروه به سوي جهنم رانده مي شوند» (زمر، آيه 71).
و درباره پرهيزکاران و مؤمنان وارسته مي خوانيم: «و سيق الذين اتقوا ربهم الي الجنه زمرا؛ و کساني که تقواي الهي پيشه کردند، گروه گروه به سوي بهشت برده مي شوند» (زمر، آيه 73).
اين مراحل سه گانه داراي ايستگاه هاي بسيار و گردنه هاي سختي مي باشند که پيمودن هر کدام تا هزار سال طول مي کشد. چنان که در قرآن مجيد مي خوانيم: «ثم يعرج اليه في يوم کان مقداره الف سنه مما تعدون؛ سپس در روزي که مقدار آن هزار سال از سال هايي است که شما مي شمريد؛ به سوي او بالا مي رود» (سجده، آيه 5).
حالت انتظار و بازخواست گناهکاران در قيامت آن چنان سخت است و گرفتاري تبهکاران در آن روز به گونه اي شديد مي باشد که طي تمامي ايستگاه ها و مشاهد تا پنجاه هزار سال طول مي کشد. چنان که در آيه شريفه ديگر مي خوانيم: «تعرج الملائکه والروح اليه في يوم کان مقداره خمسين الف سنه؛ فرشتگان و روح (که بزرگ فرشتگان است) به سوي او بالا مي روند در آن روزي که مقدارش پنجاه هزار سال است (معارج، آيه 4).
روايت امام صادق(ع) مؤيد اين معناست که فرموده اند: «الا فحاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا فان في القيامه خمسين موقفا کل موقف مثل ألف سنه مما تعدون، ثم تلا هذهه الايه (في يوم کان مقداره خمسين الف سنه)؛ آگاه باشيد! پس به حساب خود رسيدگي کنيد قبل از آن که به حساب شما رسيدگي شود؛ به درستي که در قيامت پنجاه توقفگاه هست که هر کدام مانند هزار سال است از آنچه شما مي شمريد، سپس [آن حضرت] اين آيه را تلاوت فرمودند: «در روزي که مقدار آن پنجاه هزار سال است» (کافي، ج 8).
البته سختي روز قيامت براي مؤمنان راستين آسان مي شود «و طول مدت آن» براي پرهيزکاران کوتاه مي شود؛ چنانکه در قرآن مجيد مي خوانيم: «فأما من أوتي کتبه بيمينه . فسوف يحاسب حسابا يسيرا؛ پس کسي که نامه اعمال او به دست راستش داده شود، به زودي از او حسابرسي آساني مي شود» (انشقاق، آيات 8 - 7).
و به هر اندازه ايمان و عمل انسان با اخلاص بيشتري باشد؛ از آسايش و آرامش بيشتري در آن روز بهره مند خواهد بود، تا آنجا که براي اولياي الهي و اهل بيت پاک پيامبر(ص) هيچ گونه گرفتاري و سختي نخواهد رسيد «فوقيهم الله شر ذلک اليوم و لقيهم نضره و سرورا؛ خداوند آنان را از شر آن روز نگه مي دارد و آنها را شادابي و شادماني عنايت فرمايد» (دهر، آيه 11).
براي توضيح بيشتر پيرامون چگونگي حضور در ايستگاه هاي قيامت، به سه مورد از تفاوت هاي مؤمنان و تبهکاران در هنگام برپايي قيامت اشاره مي شود:
1. ترس و وحشت و ايمني:
بي تابي و آرامش انسان، در هنگام ورود به صحنه قيامت، بستگي کامل با چگونگي اعتقاد و اعمال او دارد. در حالي که ميزان گرفتاري انسان در توقفگاه هاي قيامت، به مقدار سرپيچي او، از تکاليف پروردگار مي باشد. چنان که در قرآن مجيد مي خوانيم: «و ما ادريک ما العقبه . فک رقبه . او اطعم في يوم ذي مسغبه . يتيما ذا مقربه . او مسکينا ذا متربه؛ و تو نمي داني آن گردنه چيست! آزاد کردن برده اي. يا غذا دادن در روز گرسنگي. به يتيمي از خويشاوندان. يا به مستمندي از خاک نشين» (بلد، آيات 12 - 16).
انسان هاي مؤمن، به تناسب انجام نيکي ها و عمل به واجبات و ترک محرمات از آشفتگي و پريشاني روز قيامت در امان هستند: «من جاء بالحسنه فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون؛ کساني که نيکي با خود بياورند پاداشي بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان مي باشند» (نمل، آيه 89).
و در آيه شريفه ديگر مي خوانيم: «لا يحزنهم الفزع الاکبر؛ وحشت بزرگ [صحنه قيامت] آنان را اندوهگين نمي کند» (انبياء، آيه 103).
اما کافرانو تبهکاران همراه با اضطراب و هراس شديد وارد صحراي محشر مي شوند. چنانکه در قرآن مجيد مي خوانيم: «قلوب يومئذ واجفه . ابصرها خشعه؛ دل هايي در آن روز، سخت مضطرب است و چشم هاي آنان از شدت ترس فرو افتاده است» (نازعات، آيات 9 - 8).
و در هنگام حسابرسي و سؤال، آنان را با شدت و سختي توقيف مي کنند «وقفوهم انهم مسئولون؛ آنها را نگهداريد که بايد بازپرسي شوند» (صافات، آيه 24).
2. سکوت و صحبت کردن:
از جلوه هاي حاکميت مطلق خداوند در روز قيامت، آن است که هيچ کس، حق سخن گفتن ندارد؛ مگر به اجازه و فرمان پروردگار. «يوم يأت لاتکلم نفس الا باذنه؛ روزي فرا مي رسد که هيچ کس جز به اجازه «او» سخن نمي گويد» (هود، آيه 105).
و حکمت آن، اين است که پس از حضور مردم در صحنه قيامت، ذلت و حقارت تبهکاران و عزت و کرامت فرزانگان بيشتر نمايان شود. از اين رو در برخي از ايستگاه هاي قيامت، اجازه سخن گفتن به گناهکاران داده نمي شود تا با حقارت بيشتر به اعمال آنان رسيدگي شود. «اليوم نختم علي افوههم و تکلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما کانوا يکسبون؛ امروز بر دهانشان مهر مي نهيم و دستهايشان با ما سخن مي گويند و پاهايشان به آنچه که انجام مي دادند شهادت مي دهند» (يس، آيه 65).
مهر سکوت نيز خود عذابي خوار کننده مي باشد. چنانکه خداوند به جهنميان مي فرمايد: «اخسئوا فيها ولا تکلمون؛ در جهنم گم شويد و با من سخن مگوييد» (مؤمنون، آيه 108).
و اگر تبهکاران در برخي ديگر از ايستگاه هاي قيامت، اجازه سخن مي يابند، يا براي اثبات جرم آنان مي باشد «يوم تشهد عليهم ألسنتهم؛ روزي که زبانها بر عليه آنان گواهي مي دهند» (نور، آيه 24).
و يا در جهت آشکارتر شدن دشمني و تخاصم ميان آنان مي باشد «ثم انکم يوم القيمه عند ربکم تختصمون؛ سپس شما روز قيامت نزد پروردگارتان به مبارزه و دشمني بر مي خيزيد» (زمر، آيه 31).
و يا سخن آنان نمايانگر شدت نياز و بدبختي آنان مي باشد «يوم يقول المنفقون والمنفقت للذين ءامنوا انظرونا نقتبس من نورکم؛ روزي که زنان و مردان منافق به مؤمنان به مؤمنان مي گويند: نظري به ما بيفکنيد تا از نور شما پرتوي برگيريم» (حديد، آيه 13).
اما سخن گفتن مؤمنان و شايستگان، نشانه مقام والاي آنان نزد پروردگار است. چنانکه درباره مسلمانان و پيامبر(ص) مي خوانيم: «وکذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علي الناس و يکون الرسول عليکم شهيدا؛ بدين ترتيب شما را امت ميانه اي قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر هم بر شما گواه باشد» (بقره، آيه 143).
بنابراين، تنها کساني توانايي سخن گفتن دارند که از سوي خداوند اجازه داشته باشند و سخن حق بگويند «ايتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا؛ هيچ کس جز به اجازه خداوند رحمان سخن نمي گويد [و آنگاه که مي گويد] درست و حق مي گويد» (نبأ، آيه 38).

موضوع قفل شده است