جریان گردنبند دختر حضرت علی حقیقت داره ؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جریان گردنبند دختر حضرت علی حقیقت داره ؟

یه جایی خوندم ام کلثوم یه گردنبند از خزانه بر می داره و ازش استفاده می کنه این حقیقت داره :Gig:بعدش حضرت علی خیلی عصبانی میشه

[=&quot] با سلام داستانش از قرار زیر است:

[=&quot]علي بن ابي‏رافع مي‏گويد:
[=&quot]من نگهبان خزينه بيت‏المال حضرت علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام بودم. درميان بيت‏المال گردن بند مرواريد گران قيمتي وجود داشت که در جنگ بصره به غنيمت گرفته شده بود. دختر اميرالمؤمنين کسي را نزد من فرستاد و پيغام داد که شنيده‏ام در بيت‏المال گردن بند مرواريدي هست. من ميل دارم آن را به عنوان امانت، چند روزي به من بدهي تا در روز عيد قربان خود را با آن آرايش دهم و پس از آن بازگردانم. من پيغام دادم به صورت مضمونه که در صورت تلف به عهده گيرنده باشد) مي‏توانم به او بدهم. دختر آن حضرت نيز پذيرفت. من با اين شرط به مدت سه روز گردن بند را به آن بانوي گرامي دادم.
[=&quot]اتفاقا علي عليه‏السلام گردن بند را در گردن دخترش ديده و شناخته بود و از وي مي‏پرسيد: اين گردن بند از کجا به دست تو رسيده است؟
[=&quot]او اظهار مي‏کند: از علي بن ابي‏رافع، خزينه‏دار شما به مدت سه روز امانت گرفته‏ام تا در روز عيد قربان خود را زينت دهم و سپس بازگردانم.
[=&quot]علي بن ابي‏رافع مي‏گويد:
[=&quot]اميرالمؤمنين عليه‏السلام مرا نزد خود احضار کرد و من خدمت آن حضرت رفتم.
[=&quot]چون چشمش به من افتاد فرمود:
[=&quot]«أتخون المسلمين يا ابن ابي رافع؟»
[=&quot]«اي پسر ابي‏رافع! آيا به مسلمانان خيانت مي‏کني؟!»
[=&quot]گفتم: پناه مي‏برم به خدا از اينکه به مسلمانان خيانت کنم.
[=&quot]حضرت فرمود: پس چگونه گردن بندي را که در بيت‏المال مسلمانان بود بدون اجازه من و مسلمانان به دخترم دادي؟
[=&quot]عرض کردم: اي اميرالمؤمنين! او دختر شماست و از من خواست که گردنبند را به صورت عاريه که بازگردانده شود به او دهم تا در عيد با آن خود را بيارايد. من نيز آن را به عنوان عاريه به مدت سه روز به ايشان دادم و ضمانت آن را به عهده گرفتم که صحيح و سالم به جاي اصلي خود بازگردانم. حضرت علي عليه‏السلام فرمود:
[=&quot]همين امروز بايد آن را پس گرفته و به جاي خود بگذاري و اگر بعد از اين چنين کاري از تو ديده شود کيفر سختي خواهي ديد.
[=&quot]سپس فرمود: اگر دختر من اين گردنبند را به عاريه مضمونه نمي‏گرفت، نخستين زن هاشميه‏اي بود که دست او را به عنوان دزد مي‏بريدم. اين سخن به گوش دختر آن حضرت رسيد به نزد پدر آمده و گفت:
[=&quot]يا اميرالمؤمنين! من دختر شما و پاره تن شما هستم. چه کسي از من شايسته‏تر به استفاده از اين گردنبند بود؟
[=&quot]حضرت فرمود: دخترم! انسان نبايد به واسطه خواسته‏هاي نفس و خواهشهاي دل، پاي از دايره حق بيرون بگذارد. آيا همه زنان مهاجر که با تو يکسانند، در اين عيد به مانند چنين گردن بند خود را زينت داده‏اند تا تو هم خواسته باشي در رديف آنها قرار گرفته و از ايشان کمتر نباشي؟ [=&quot][1]

[=&quot][1][=&quot] - المناقب، ابن شهر آشوب (م 588هجری)، قم: موسسه العلامه، 1379ق، ج 2، ص 108؛مجموعة ورام، ورام بن ابی فراس( م قرن 6)، قم: مکتبه الفقیه، بی تا، ج 2، ص 3؛ التهذیب، شیخ طوسی (م 460)، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج 10، ص 151؛ بحارالانوار، مجلسی، بیروت: موسسه الوفاء، 1404ق، ج 40، ص 337.

بسم الله الرحمن الرحیم

گلبرگ;75863 نوشت:
یه جایی خوندم ام کلثوم یه گردنبند از خزانه بر می داره و ازش استفاده می کنه این حقیقت داره بعدش حضرت علی خیلی عصبانی میشه

التهذيب 10 151 10- باب من الزيادات ..... ص : 144
بحارالأنوار 40 337 باب 98- زهده و تقواه و ورعه ع .....
المناقب 2 108 فصل في المسابقة بالعدل و الأمانة .
عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ الْمُسَيَّبِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي رَافِعٍ قَالَ كُنْتُ عَلَى بَيْتِ مَالِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ كَاتِبَهُ وَ كَانَ فِي بَيْتِ مَالِهِ عِقْدُ لُؤْلُؤٍ كَانَ أَصَابَهُ يَوْمَ الْبَصْرَةِ قَالَ فَأَرْسَلَتْ إِلَيَّ بِنْتُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فَقَالَتْ لِي بَلَغَنِي أَنَّ فِي بَيْتِ مَالِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع عِقْدَ لُؤْلُؤٍ وَ هُوَ فِي يَدِكَ وَ أَنَا أُحِبُّ أَنْ تُعِيرَنِيهِ أَتَجَمَّلُ بِهِ فِي أَيَّامِ عِيدِ الْأَضْحَى فَأَرْسَلْتُ إِلَيْهَا عَارِيَّةً مَضْمُونَةً مَرْدُودَةً يَا بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَتْ نَعَمْ عَارِيَّةً مَضْمُونَةً مَرْدُودَةً بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فَدَفَعْتُهُ إِلَيْهَا وَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع رَآهُ عَلَيْهَا فَعَرَفَهُ فَقَالَ لَهَا مِنْ أَيْنَ صَارَ إِلَيْكِ هَذَا الْعِقْدُ فَقَالَتِ اسْتَعَرْتُهُ مِنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي رَافِعٍ خَازِنِ بَيْتِ مَالِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ لِأَتَزَيَّنَ بِهِ فِي الْعِيدِ ثُمَّ أَرُدُّهُ قَالَ فَبَعَثَ إِلَيَّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَجِئْتُهُ فَقَالَ لِي أَ تَخُونُ الْمُسْلِمِينَ يَا ابْنَ أَبِي رَافِعٍ فَقُلْتُ لَهُ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ أَخُونَ الْمُسْلِمِينَ فَقَالَ كَيْفَ أَعَرْتَ بِنْتَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الْعِقْدَ الَّذِي فِي بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ بِغَيْرِ إِذْنِي وَ رِضَاهُمْ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّهَا ابْنَتُكَ وَ سَأَلَتْنِي أَنْ أُعِيرَهَا إِيَّاهُ تَتَزَيَّنُ بِهِ فَأَعَرْتُهَا إِيَّاهُ عَارِيَّةً مَضْمُونَةً مَرْدُودَةً فَضَمِنْتُهُ فِي مَالِي وَ عَلَيَّ أَنْ أَرُدَّهُ سَلِيماً إِلَى مَوْضِعِهِ قَالَ فَرُدَّهُ مِنْ يَوْمِكَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَعُودَ لِمِثْلِ هَذَا فَتَنَالَكَ عُقُوبَتِي ثُمَّ قَالَ أَوْلَى لِابْنَتِي لَوْ كَانَتْ أَخَذَتِ الْعِقْدَ عَلَى غَيْرِ عَارِيَّةٍ مَضْمُونَةٍ مَرْدُودَةٍ لَكَانَتْ إِذَنْ أَوَّلَ هَاشِمِيَّةٍ قُطِعَتْ يَدُهَا فِي سَرِقَةٍ قَالَ فَبَلَغَ مَقَالَتُهُ ابْنَتَهُ فَقَالَتْ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنَا ابْنَتُكَ وَ بَضْعَةٌ مِنْكَ فَمَنْ أَحَقُّ بِلُبْسِهِ مِنِّي فَقَالَ لَهَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَا بِنْتَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَا تَذْهَبَنَّ بِنَفْسِكِ عَنِ الْحَقِّ أَ كُلُّ نِسَاءِ الْمُهَاجِرِينَ تَتَزَيَّنُ فِي هَذَا الْعِيدِ بِمِثْلِ هَذَا قَالَ فَقَبَضْتُهُ مِنْهَا وَ رَدَدْتُهُ إِلَى مَوْضِعِه‏.

پس ماجرا عاریت گرفتن چند روزۀ گردن بند بوده و نه برداشتن (سرقت) و نیز به صورت ضمانت شده بوده و این نیز که ام کلثوم باشد جایی نیامده و دقیقا مشخص نیست کدام یک از 27 فرزند حضرت بوده ولی قطعا از پسران حضرت نبوده.

با تشکر از نی نوای بزرگوار
در منابعی که ذکر شده نام ام کلثوم آمده است. جهت مشاهده به منابع معرفی شده مراجعه بفرمایید.

موضوع قفل شده است