زنانی که راوی حدیث بودند!!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زنانی که راوی حدیث بودند!!

ام اسلم وام سلمه چه کسانی هستند؟وآیا روایتی از معصومین علیهم السلام نقل نموده اند؟

با سلام به خدمت matin گرامی:Gol::Gol:

ام اسلم:
که به کنیه اش معروف است یکی از سه زنی است که به (صاحبةالحصاة)یعنی دارنده سنگ ریزه ها مشهور می باشد. بجز حدیثی که کلینی درباره اش نقل کرده است اطلاعی از شرح حال وی در دست نیست.
کلینی می نویسد روزی ام اسلم در منزل ام سلمه خدمت رسول خدا وگفت موسی (ع)در زمان حیات خود وپس از آن وصی داشت حضرت عیسی نیز وصی داشت. پس وصی شما کیست؟رسول خدا(ص)فرمودند ای ام اسلم ،وصی من در زمان حیات ومماتم یک نفر است. ای ام اسلم هر که این کار را مانند من انجام دهد،وصی من است. سپس سنگ ریزهای از زمین برداشت وآن را با انگشتانش خرد کرد وبا انگشترش بر آن مهر زد.(1)ام اسلم میگوید نزد امیر المومنین آمدم وگفتم آیا شما وصی رسول خدا هستید؟آنحضرت فرمودندآری. سپس سنگ ریزه ای را از زمین برداشت وآن را خرد کرد وبا انگشترش برآن مهر زد.واین سوال را از امام حسن واز امام حسین وامام سجاد(علیهم السلام )در زمان حیات خویش در فرصتهای پیش آمده می پرسید وآنان وصایت خود را همان گونه که پیامبر اکرم(ص) فرموده بودند بر ایشان آشکار می نمودند(2)
از این روایت فهمیده میشود ام اسلم از اصحاب وراویان رسول خدا وامامان بزرگوار علیهم السلام بوده و به محضرشان شرف یاب شده است وحامل سر امامت بوده است.
علامه مامقانی ام اسلم را در زمره نساء حدیث ذکر کرده ومی نویسد ایشان امامی مذهب ودارای حالتی نیکو(حسن) ومورد عنایت خاندان پیامبر بوده است.(3)

ام سلمه:
نامش هند ودختر ابوامیه بودکه پیش از ازدواج با پیامبر(ص)همسر ابو سلمه(عبد الله بن عبد الاسد )بود ودو بار با او به حبشه مهاجرت کرد .ام سلمه از اولین گروندگان به اسلام واولین زنان از مهاجر بود.اولین زنی که درن هودج وارد مدینه شد ام سلمه بود(4)وی در غزوه خیبر وفتح مکه وحصارةالطائف وغزوه هوازن وثقیف ونیز در حجةالوداع،همراه رسول خدا بود.او خواندن میدانست اما نوشتن نمی توانست.(5)علماءعلم رجال ایشان را به یقین از صحابه رسول خدا شمرده اند(6)وی در سال 62هجری در سن هشتاد وچهار سالگی در شهر مدینه وفات کرد ودر بقیع به خاک سپره شد
ام سلمه حافظ ودایع ومحرم اسرار اهل البیت بودبه گونه ای که رسول خدا (ص)پوست گوسفندی که مملو ازعلم بود را به ام سلمه سپرد وفرمود هرکه پس از من آن را طلب کرد او امام و خلیفه پس از من خواهد بود.امیر المومنین(ع) نیز آن را نزد ام سلمه نهاد تابه دست امام حسن(ع)رسید ووی نیز به ام سلمه دادتا به امام حسین (ع)وسپس به امام سجاد(ع) رسید(7).همچنین پیامبر اکرم آنچه بر اهل البیت در آینده اتفاق افتاد ونیز چگونگی شهادتشان را برای ام سلمه گفت بود حتی تربت مدفن امام حسین را به وی عطا کرده بود.
تمام علمای اسلام اتفاق دارند که ام سلمه در علم وتقوا وفصاحت وبلاغت وولاء ومحبت نسبت به خاندان رسالت {کالنور علی شاهق الطور }است(8)

از آن چه آمد میتوان نتیجه گرفت که این دو زن از از جمله راویان وناقلین حدیث معصومین (علیهم السلام )به شمار آمده وحامل اسرار خاندان اهل البیت(علیهم السلام) بوده اندودر زمره دوستداران واقعی ایشان به شمار آمده اند.

منابع::Sham:

1-کلینی،اصول کافی،تصحیح علی اکبر غفاری،چ سوم،تهران،دارالکتب الاسلامیه،1367،ج1،ص355.
2-همان.ص355.
3-عبد الله بن محمد مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال،نجف،1352،ج3،ص70.ر.ک:فصلنامه بانوان شیعه،سال دوم ،شماره 3،بهار 1384،صص207-208.
4-ابن اثیر، اسد الغابهفی معرفة الصحابه، قاهره،دارشعب،ج5،ص589.
5-عمر رضا کجاله، اعلام النساء،چ5،موسسه الرسالة،1404،ج5،ص227.
6-رجال طوسی،قم،دفتر انشارات اسلامی،1425،ص32:رجال خویی،چ5،قم،مدینةالعلم،ج23،ص177.
7-محمد باقر مجلسی،بحار الانوار،چ2،بیروت،موسسه الوفاه،1403،ج22،ص223.
8-ذبیح الله محلاتی،ریاحین الشریعه،چ5،تهران ،دارالکتب الاسلامیه،1368،ج2،ص288.

[=Century Gothic]با سلام[=Century Gothic]

http://www.askdin.com/showthread.php?t=4433

در ادامه مطالب پیشگفته رضای گرامی...:Gol::Gol:

فاطمه بنت حبابة الوالبیه:

را نیز جزو راویان احادیث ائمه علیهم السلام نام برد ه اند. فاطمه دختر حبابة والوالبیه (که توضیحاتی درباره ایشان ارایه خواهد شد )، از زنان فاضل، عالم ،محدث، وراوی حدیث از امام حسن وامام حسین علیهم السلام بوده است وشیخ طوسی او را جزو راویان این دو امام همام ذکر نموده است.(1)شیخ اردبیلی وومیرزا مهدی استر آبادی وی را از راویان حدیث معرفی نموده اند(2)علامه مامقانی امامی بودن وی را تصریح کرده است(3)

حبابة الوالبیه:

حبابه دختر جعفر اسدیة والبیه(4)کنیه اش ام الندیِ یا ام البراء بوده وی نه ماه پس از ملاقات با امام رضا(ع) رحلت کرد وآن حضرت وی را در پیراهن خود کفن نمود(5) باتوجه به حدیثی که از ایشان روایت شده میتوان نتیجه گرفت که حبابه از اصحاب ائمه بزرگواری چون امام علی ,حسن،حسین،سجاد،باقر،صادق،کاظم وامام رضا علیهم السلام اجمعین بوده وایشان را درک کرده است وبنا به همین روایت * مانند ام اسلم به صاحبةالحصاة معروف گردید.
حبابه هنگامی که خدمت امام علی بن الحسین(ع) رسید 113 سال داشت. امام(ع) دعا فرمودند که جوانی به حبابه باز گردد وبا انگشت به او اشاره کردند. وبدینوسیله حبابه تا زمان امام رضا (ع)زنده بود وآنحضرت را ملاقات نمود.(6)مامقانی بعد از بیان روایت می نویسد این حدیث دلالت بر جلالت وبلندی مرتبه ومقام حبابه دارد که بیش از عدالت ووثاقت ایشان می باشد.وروایتی دیگر نیز از حبابه از امام حسین(ع) نقل شده است که میگوید شنیدم از حسین بن علی که فرمود:{نحن وشیعتنا علی الفطرة التی بعث الله علیها محمدا(ص) وسائر الناس منها برآء}یعنی ما وشیعیان بر فطرتی هستیم که
خداوند محمد(ص) را برآن فطرت برانگیخت ومردمان دیگر از آن بدور ند.(7)
در ادامه راویان میتوان اززنان بزرگواری که گاه اوقات مقام نیابت امام را به عهده داشتند(زینب) را نام برد مانند :

زینب بنت علی بن ابیطالب،سکینه بنت الحسین بن علی بن ابیطالب(مادرش رباب بنت امرِءالقیس بن عدی بن اوس بن جابربود)،فاطمه بنت الحسین بن علی بن ابیطالب(مادرش ام اسحق بنت طلحة بم عبیدالله تیمی بود)،ام کلثوم الصغری بنت علی بن ابیطالب(مادرش ام ولد بود)که برخی اورا ام کلثوم وسطی نامیده اند.(8)

بنابر این مجموع زنان راوی که از آنان نام برده شد ، خواهران ،همسران، دختران ،طرفداران وشیعیانی بوده اند که از محضر معصومین علیهم السلام خوشه نشینی کرده وآن را برای مابه یادگار گذاشته اند . خداوند آنان را همنشین حضرت زهرا سلام الله علیها قرار دهد انشاءالله.

منابع::Sham::Sham:

*اصول کافی کلینی ج1،ص346:صدوق، کمال الدین واتمام النعمه، تصحیح غفاری، قم، دفتر اتنتشارات اسلامی،ج2،ص536.
1-محمد بن حسن طوسی رجال طوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی،1425،ص71و81.
2-محمد بن علی اردبیلی غروی، جامع الرواة، بیروت، دار الاضواء،1403،ج2،ص458:میرزا مهدی بن محمد استرآبادی،منهج المقال، تعلیق بهبهانی،چ سنگی،1306ق،ج3،ص400.
3-میرزا مهدی بن محمد استرآبادی،ج3،ص81.
4-والبه منطقه ای از سرزمین قبیله بنی اسد به شمار میرود.عبد الله مامقانی،ج3،ص75:محمد مرتضی الزبیدی، تاج العروس،بیروت،دار المکتبه الحیاة،ج1،ص199.
5-همان.
6-کلینی،اصول کافی،تصحیح غفاری، چ3،تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1367،ج1،ص346.
7-ابو القاسم خویی،معجو رجال الحدیث،چ5،قم،مدینةالعلم،ج23،ص184.
8- سید محسن امین، اعیانالشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت،دارالتعارف،1403،ج2،ص484.

تشکر از لطف شما دوستان عزیز واز مطلب سند دارتان

موضوع قفل شده است