افسوس بر گذشته اسلام و مسلمین ....

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
افسوس بر گذشته اسلام و مسلمین ....

با سلام

متاسفانه ما مسلمانها قدر سابقه درخشان و پیشینه متعالی خود را نمیدانیم و اکثر کتب ومنابع خطی ما هم اکنون در غرب نگهداری میشود مثلا در همین اواخر که برای دیدن منشور کوروش را که متعلق به ایران خودمان است باید دست بسوی غارتگران دراز کنیم !

یکی از موضوعاتی که بتازگی بوسیله یک دانشمند عرب بنام الدكتور نورالدين آل علي ازکتب اصیل ترجمه شده داستانیست از امام باقر (ع) و تدریس درس جغرافی ایشان که در این مجلس یک فرد بنام محمد بن فتی یک کره از مصر خدمت امام آورده وامام صادق که در آن مجلس کودکی 11 ساله بوده ، اساس هیات بطلمیوس را باطل میسازد وموجب تعجب همگان میشود ، البته لازم به ذکر است که برای یافتن اصل این کتب لازمست که همگان همکاری کنند ، از وزارتخانه های متولی و تا آحاد مردم تا این مواریث درخشان نابود نشوند وبدست نالایق دیگران نیفتد.هرچند که اینجانب اصل داستان مربوطه در در غیر این کتاب در جایی دیگر نیافتم.

اما اصل ماجرا :

جعفر الصادق في مدرسة الإمام الباقر
منذ سنة 90 هجرية وجعفر الصادق (عليه السلام) يحضر درس أبيه الإمام الباقر (عليه السلام)، والمؤرخون متفقون على أن جعفراً الصادق (عليه السلام) يحضر درس ابية (الدروس العامة) وهو في العاشرة من عمره.

.............
ترجمه :

جعفر صادق در محضر درس پدر

تحصیلات عالی جعفر صادق از 10 سالگی شروع شد و این برای او غیر عادی نبود .در مغرب زمین نیز می توان اشاره به کسانی کرد که در سن ده سالگی چیزهایی که در دانشگاه به دانشجویان می اموزند را فرا میگرفتند.جعفر صادق ع در جلسه ی اول درس پدر که جغرافیا بود از زبان پدر شنید که زمین مدور است و اولین بار محمد بن فتی از مصر برای محمد باقر ع کره جغرافیایی به ارمغان اورد و این کره به شکل یک پایه مدور بود که کره ای روی ان قرار گرفته بود ان پایه ی مدور زمین بود و کره ای که روی ان قرار داشت اسمان بود و روی کره مجموعه ستارگان بر طبق انچه بطلیموس در قرن دوم میلادی گفته بود به چشم میرسید بطلیموس برای ستارگان اسمان که در زمان او با چشم دیده میشد چهل و هشت تصویر در نظر گرفت .و روی ان کره اسمانی شکل هر مجموعه را کشیده و اسم ان را به مصری نوشته بود .در ان کره اسمانی دوازده مجموعه از ستارگان از حمل تا حوت یعنی از بره تا ماهی چون کمر بند ان کره را احاطه می کرد و خورشید را هم در ان قسمت از کره کشیده بودند تا نشان بدهند که خورشید هر سال یک بار یک مرتبه در اسمان از ان منطقه عبور میکند و ماه و سیارات نیز اطراف ان میگردند خلاصه در ان کره اسمانی مرکز دنیا زمین بود و ان کره اسمانی اولین شکلی بود که که جعفر صادق ع از زمین دید و بیش از یازده سال نداشت که بر ان کره و بر کل جغرافیای بطلیموس ایراد گرفت .و گفت خورشید سالی یک مرتبه اطراف کره ی زمین می گردد و خط سیر ان دازده برج است و در هر یک از برجها سی روز مقام دارد و مدت سی روز طول می کشد تا اینکه یک برج را بپیماید و و ارد برج دیگر شود پس چرا خورشید شب از نظر ما نا پدید می شود و صبح مجددا طلوع می کند بطلیموس بزرگترین دانشمند ان ان زمان در کشور خود یونان می گوید زمین دو حرکت دارد یکی در منطقه البروج و سالی یک مرتبه از دوازد ه برج میگذرد و اطراف زمین می گردد و حرکت دوم که پیرامون کره ی زمین می گردد و در هر شبانه روز یک مرتبه اطراف زمین می گردد .ودر نتیجه هر بامداد و هر شامگاه غروب میکند جعفر صادق ع گفت این امکان ندارد این دو حرکت با هم جفت شوند چون در حالی که خورشید در منطقه البروج در حال گردش است چگونه ان را ترک کند تا اطراف زمین گردش نماید ؟ اورنده ی ار مغان گفت خورشید در شب منطق البروج را ترک می کند تا اینکه دور زمین بگردد و بتواند بامداد از مشرق زمین طلوع کند .زمانی که جعفر صادق ع ان کره ی اسمانی را دید تقریبا 560 سال از مرگ بطلیموس می گذشت .و تا ان زمان هیچ کس نتوانسته بود بر هیات او ایراد بگیرد و بگوید گردش افتاب دور زمین با خروج ان از منطقه البروج از لحاظ عقلانی درست نیست و یک پسر بچه 11 ساله متوجه شد که سیستم نجومی بطلیموس مورد ایراد می باشد و نمیتوان ان را پذیرفت .علم جغرافیا هم مانند هندسه و هیئت از راه مصر بویسله ی دانشمندان قبطی به محمد باقر رسید .هر کس که از یونان قدیم خبر دارد میداند که در بین دانشمندان قدیم یونان به ندرت کسانی بوده اند که در صدد بر امده اند بعلت تفاوت روز و شب پی ببرند سه نفر از معروف ترین انها سقراط و افلاطون و ارسطو می باشد به علم الاجتماع بیش از چیزهای دیگر علاقمند بودند و حتی ارسطو که فیزیک و هواشناسی را نیز نوشته به علم الاجتماع علاقه مند بوده و از فلسفه مشایی او ((از مشی به معنای راه رفتن چون در موقع تدریس راه میرفت ))دور از علم الاجتماع نیست که در اینجا مجال بحث ان نمی باشد.اقلیدس که یک مهندس بود نه یک منجم در صدد پی بردن به علت تفاوت روز وشب بر امد .او که تقریبا 450 سال قبل از بطلیموس در اسکندریه می زیست .گفت خورشیدی که از مشرق طلوع می نماید خورشید روز قبل است و علت اینکه روز بعد از مشرق طلوع میکند این است که در هر شبانه روز دور زمین که مدور است می پیماید .
الإمام الصادق فی نظر علماء الغرب, از ص 85 تا 102 به كوشش نورالدین آل علی, استاذ ودیع‌فلسطین, ط 2 , دار فاضل دمشق, 1996 م‌ـ مغز متفكر جهان شیعه از ص 36 تا 108