اثبات ازدواج حضرت عمر با دختر حضرت علي

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات ازدواج حضرت عمر با دختر حضرت علي

با سلام. در چند جاي اين تالار ديدم كه برخي از دوستان شيعه چنين ازدواجي را انكار ميكنند. يا اينكه ميگويند كه ام كلثوم دختر حضرت علي نبوده است. به اميد خدا با استناد به منابع معتبر از كتب شيعه اين ازدواج را اثبات خواهيم كرد. ادله و برهان خود را در پستهاي بعد خواهيم نوشت

iman2010;75008 نوشت:
با سلام. در چند جاي اين تالار ديدم كه برخي از دوستان شيعه چنين ازدواجي را انكار ميكنند. يا اينكه ميگويند كه ام كلثوم دختر حضرت علي نبوده است. به اميد خدا با استناد به منابع معتبر از كتب شيعه اين ازدواج را اثبات خواهيم كرد. ادله و برهان خود را در پستهاي بعد خواهيم نوشت

سلام جناب ایمان :Gol:
اصلا ما اعتراف داریم بلکه ایمان داریم به این ازدواج . خوب است ؟
ثم ماذا ؟
چه می خواهید بفرمایید
با یک ازدواج چند مساله اصولی را می خواهید حل کنید
مساله منصوص بودن یا نبودن امامت و خلافت با ازدواج حل می شود ؟
این ازدواج مدلول آیه 124 سوره بقره و دهها آیه و حدیث دیگر دال بر ولایت و امامت علی ع را نفی می کند ؟
چه می خواهید بفرمایید
آقاجان اصول را حل بفرمایید اینها حشیش متبشث غریق است
به خدا که با این بهانه ها معذور نیستید
موفق در راه اسلام:Gol:

با سلام

خواهشا دوست عزیز قبل از ورود به بحث این نکات رو خوب ببینید هر چند بنده کمی زحمت شما رو کمتر میکنم:



1. مسئله ازدواج امّ کلثوم در هیچ یک از دو کتاب معتبر نزد اهل سنت، یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم که در نزد اهل سنت معتبرترین کتابها بعد از قرآن شمرده می شوند ذکر نشده است.

هیچ یک از صحاح ششگانه اهل سنّت ازدواج امّ کلثوم را ذکر نکرده اند.

2. برخی از مسانید معتبر نزد اهل سنت، مانند: مُسند احمد بن حنبل نیز این رویداد را بیان ننموده اند.

3. فقط برخی از منابع تاریخی و روایی اهل سنّت، مانند: «طبقات» ابن سعد و «المستدرک» حاکم نیشابوری، ازدواج ام کلثوم با خلیفه دوم را مطرح نموده اند. در این باره، دو نکته شایان ذکر است:

الف. براساس مبانی رجالی اهل سنّت، تمام راویان این روایت، متّهم به صفات «کذّاب»، «وضّاع»، و «ضعیف» و «مدلَّس» می باشند؛ لذا براساس منابع اهل سنت، موضوع ازدواج امّ کلثوم با عمر بن خطّاب به لحاظ سندی فاقد اعتبار و ارزش می باشد.

ب. صرف نظر از ضعف سندی، این روایت به لحاظ دلالت و معنی نیز دچار تعارض، چندگانگی و تشویش در نقل می باشد؛ به گونه ای که برخی از نقلها برخی دیگر را تکذیب می نمایند.


به عنوان مثال، در برخی نقلها این گونه آمده است که وقتی عمر به خواستگاری امّ کلثوم آمد، علی علیه السلام مسئله کوچکی سنّ ام کلثوم را مطرح نمودند و در برخی نقلها آمده است که حضرت فرمودند: «من او را برای فرزندان برادرم جعفر بن ابی طالب نگه داشته ام.» در نقل دیگری بیان شده است که علی علیه السلامدرنگ ام کلثوم را نزد عمر فرستاد تا او را نگاه کند.

البته بحث ازدواج عمر با ام کلثوم در پستهای متعدد آمده واین پست نیز تکرارمکررات است .
حقیر خود تمام منابع این داستان را دیده ام اما به هر حال منتظریم جناب ایمان چگونه با برهان می خواهند فضیلتی برای عمر بتراشند.شاید با برهان قاطع.

سلام ایمان عزیز
لطفا سری به این آدرس بزنید و مطالب کاملی را در این موضوع مشاهده بفرمایید.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=801&page=4

هم چنان که برادر عزیزمان آقای کاوه فرمودند این موضوع قبلا بحث شده وهر حرفی تکرار مکررات است بر فرض صحت این موضوع شما به پست (سوالاتی مهم از اهل سنت ص 17)بروید وجواب بنده رابدهید که ایا با این حرفهامی شود پرده برروی اختلافی انداخت که در کتابهای خودتان بین حضرت علی علیه السلام وخلفای قبل از ایشان آمده وبنده در آنجا آورده ام؟ایا این اختلافات قابل انکار است؟
یک راهنمایی:بنده اگر به جای شما بودم به جای انکار اختلاف بین حضرت علی علیه السلام وخلفای پیش از ایشان دنبال توجیه اختلاف می رفتم نه انکار آن،انکار قابل اثبات نیست ولی ولی توجیه هم اثباتش راحت تر است و عوام فریبانه تر است مثلا درهمین جریان غدیر خوب اصل رانمی توانید انکار کنید دنبال توجیه معنای ولی رفته اید اینجا نیز این برایتان بهتر است برادر

حامد;75058 نوشت:
سلام جناب ایمان :gol:
اصلا ما اعتراف داریم بلکه ایمان داریم به این ازدواج . خوب است ؟
ثم ماذا ؟
چه می خواهید بفرمایید
با یک ازدواج چند مساله اصولی را می خواهید حل کنید
مساله منصوص بودن یا نبودن امامت و خلافت با ازدواج حل می شود ؟
این ازدواج مدلول آیه 124 سوره بقره و دهها آیه و حدیث دیگر دال بر ولایت و امامت علی ع را نفی می کند ؟
چه می خواهید بفرمایید
آقاجان اصول را حل بفرمایید اینها حشیش متبشث غریق است
به خدا که با این بهانه ها معذور نیستید
موفق در راه اسلام:gol:

سلام به شما.
فعلا بحث بر سر ازدواج ام کلثوم دختر حضرت علی با حضرت عمر است. بحثهای دیگر را در جای خود مطرح کنیم لطفا. و اما شما که میگویید فرض کن چنین شده باشه و این ازدواج حقیقت داشته باشه که چی؟؟؟
جواب ساده است: هیچ پدری حاضر نیست دختر خود را به یک انسان قاتل و ظالم و پست و....بدهد و اگر پدری چنین جفایی را در حق فرزندش بکند باید در آن دنیا جوابگو باشد.

در جواب سایر دوستان نیز که میگویند این بحث تکراری است میگویم: متاسفانه در این تالار چیزی به اسم نظم وجود ندارد و در یک تایپیک بیش از ده ها موضوع بحث میشود در حالیکه باید هر تایپیک اختصاص به یک موضوع داشته باشد نه بیشتر. به همین دلیل ممکن است چنین باشد ولی من میخواهم جداگانه و مستقل آن را بیان کنیم

شبهات شیعیان در مورد این ازدواج موارد زیر است:
1. چنین ازدواجی صورت نگرفته است
2. دخترى به نام ام كلثوم بنت فاطمه وجود نداشته است؟
3. این ازدواج زوری بوده است و حضرت علی در اثر زورگویی حضرت عمر تن به چنین ذلتی داده است!!!!!!!!

آرام آرام تمام این شبهات را ج.اب میدهیم. فقط خواهش میکنم بحثهای غیره را قاطی این بحث نکنید

با سلام به همه دوستان
این موضوع و بحث تکراریست و از ایجاد موضوعات تکراری بپرهیزید و گفتگوهای گذشته را بخوانید و در ادامه آنها بحثهای مطرح نشده را مطرح نمایید .
لینک های زیر را به دقت ببینید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=801

http://www.askdin.com/showthread.php?t=208

http://www.askdin.com/showthread.php?t=208
با تشکر :Gol:

من مسائلی مطرح می کنم اگر شما قبول کردید اعلام کنید::(اهل سنت چه توهیناتی می کنند به خلیفه شون )
ابن حجر عسقلاني كه يكي از استوانه هاي علمي اهل سنت و حافظ علي الاطلاق آن ها است، در كتاب تلخيص الحبير و الاصابة و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت، اين جملات توهين آميز را نقل كرده اند:

عن مُحَمَّدِ بن عَلِيِّ بن الْحَنَفِيَّةِ أَنَّ عُمَرَ خَطَبَ إلَي عَلِيٍّ ابْنَتَهُ أُمَّ كُلْثُومٍ فذكر له صِغَرَهَا فقال أَبْعَثُ بها إلَيْك فَإِنْ رَضِيت فَهِيَ امْرَأَتُك فَأَرْسَلَ بها إلَيْهِ فَكَشَفَ عن سَاقِهَا فقالت لَوْلَا أَنَّك أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ لَصَكَكْت عَيْنَك وَهَذَا يُشْكَلُ علي من قال إنَّهُ لَا يَنْظُرُ غير الْوَجْهِ وَالْكَفَّيْنِ.

از محمد بن علي روايت شده است كه عمر امّ كلثوم را از علي (عليه السلام) خواستگاري كرد، امام خردسال بودن او را يادآوري كرد. امام علي عليه السلام فرمود: من امّ كلثوم را به نزد تو مي فرستم، اگر خوشت آمد، او را به همسري خود انتخاب كن. امام عليه السلام امّ كلثوم را نزد عمر فرستاد، عمر ساق پاي امّ كلثوم را برهنه كرد! امّ كلثوم فرمود: اگر خليفه نبودي چشمت را كور مي كردم!

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 6، ص 163، ح10352، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛

الخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي227هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج 1، ص 173، ح1011، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولي، 1403هـ ـ 1982م .

القرطبي، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفاي463 هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1955، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ.
ذهبي يكي ديگر از استوانه هاي علمي اهل سنت در سير أعلام النبلاء و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت، اين توهين را به صورت ديگري نقل كرده اند:

قال عمر لعلي: زوجنيها أبا حسن، فإني أرصُدُ من كرامتها مالا يرصد أحد، قال: فأنا أبعثها إليك، فإن رضيتها، فقد زَوَّجْتُكها، يعتل بصغرها، قال: فبعثها إليه ببُرْدٍ، وقال لها: قولي له: هذا البرد الذي قلت لك، فقالت له ذلك. فقال: قولي له: قد رضيت رضي الله عنك، ووضع يده علي ساقها، فكشفها، فقالت: أتفعل هذا؟ لولا أنك أمير المؤمنين، لكسرت أنفك، ثم مضت إلي أبيها، فأخبرته وقالت: بعثتني إلي شيخ سوء!.

عمر به علي ( عليه السلام ) گفت: امّ كلثوم را به همسري من در بياور، من مي خواهم به وسيله اين ازدواج به كرامتي برسم كه احدي نرسيده است. امام گفت: من او را نزد تو مي فرستم، اگر رضايتش را جلب كردي، او را به عقدت درمي آورم ـ گر چه امّ كلثوم به خاطر خردسال بودن بهانه آورد ـ امام (عليه السلام) امّ كلثوم را به همراه پارچه اي نزد عمر فرستاد و به او گفت: از جانب من به عمر بگو، اين پارچه اي است كه به تو گفته بودم، امّ كلثوم نيز سخن امام را به عمر رساند. عمر گفت: به پدرت از جانب من بگو، من راضي شدم خدا از تو راضي باشد. سپس عمر دستش را بر ساق امّ كلثوم نهاد و آن را برهنه كرد. امّ كلثوم گفت: چرا چنين مي كني؟ اگر خليفه نبودي، دماغت را مي شكستم. سپس نزد پدرش رفت و او را از عمل عمر خبردار كرد و گفت: مرا به نزد پير مرد بدي فرستادي.

الزبيري، أبو عبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب (متوفاي236هـ)، نسب قريش، ج 10، ص 349، ناشر: دار المعارف تحقيق: ليفي بروفسال، القاهرة؛
خطيب بغدادي در كتاب تاريخ بغداد تعابير بسيار زشت تر و زننده تري نقل كرده است:

فقام علي فأمر بابنته من فاطمة فزينت ثم بعث بها إلي أمير المؤمنين عمر فلما رآها قام إليها فأخذ بساقها وقال قولي لأبيك قد رضيت قد رضيت قد رضيت فلما جاءت الجارية إلي أبيها قال لها ما قال لك أمير المؤمنين قالت دعاني وقبلني فلما قمت اخذ بساقي وقال قولي لأبيك قد رضيت فأنكحها إياه.

علي (عليه السلام) دخترش را آرايش كرد و نزد عمر فرستاد، عمر هنگامي كه او را ديد، به سوي او آمد و ساق پاي او را گرفت و به او گفت: به پدرت بگو، راضي شدم، راضي شدم، راضي شدم. و امّ كلثوم نزد پدرش آمد، امام از او پرسيد: عمر به تو چه گفت: امّ كلثوم عرض كرد: مرا صدا زد، و بوسيد!، هنگامي كه بلند شدم، ساق پايم را گرفت! گفت: از جانب من به پدرت بگو، راضي شدم.

البغدادي، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج 6، ص 182، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
منبع سایت حضرت ولی عصر عج

------------------------
خدایی می گم حاضرید این روایات را بپذیرید یعنی والله مردید این کارای خلیفه تون را بپذیرید یا خیر عمر که حداقل بالای 40 سالش این کار را بچه 4 یا 5 ساله می کند خدایی چطور روتون میشه بگید ازدواج صورت گرفته است !!!

iman2010;75008 نوشت:
با سلام. در چند جاي اين تالار ديدم كه برخي از دوستان شيعه چنين ازدواجي را انكار ميكنند. يا اينكه ميگويند كه ام كلثوم دختر حضرت علي نبوده است. به اميد خدا با استناد به منابع معتبر از كتب شيعه اين ازدواج را اثبات خواهيم كرد. ادله و برهان خود را در پستهاي بعد خواهيم نوشت

نقل قول:

چنین ازدواجی قطعا صورت گرفته زیرا در منابع اصیل شیعه هم به چنین ازدواجی تصریح شده است ! حتی جناب شیخ کلینی رحمه الله علیه در کتاب اصول کافی باب مستقلی تحت عنوان تزویج ام کلثوم اورده است و در ان روایاتی که صراحت این مطلب را میرساند و این ازدواجی که بوسیله منابع تاریخی هم نقل شده است را بازگو کرده است !
از جمله روایتی از امام صادق علیه السلام اورده که : ان علیا لما توفی عمر اتی ام کلثوم فانطلق الی بیته !
این حدیث شریف و احادیث متشابه که این ازدواج را تحکیم و تثبیت میکند در جلد 5 باب تزویج ام کلثوم و جلد 6 باب المتوفی عنها زوجها المدخول بها این تعتد و ما یجب علیها ... امده است

این ازدواج یکی از مسائل مسلم تاریخی هست که امروزه متاسفانه عده ای قصد تحریف این قضیه را هم در حق خلفا دارند و از هیچ دروغی کوتاهی نمیکنند !

عالم مقدس ملکوت;503659 نوشت:
چنین ازدواجی قطعا صورت گرفته زیرا در منابع اصیل شیعه هم به چنین ازدواجی تصریح شده است ! حتی جناب شیخ کلینی رحمه الله علیه در کتاب اصول کافی باب مستقلی تحت عنوان تزویج ام کلثوم اورده است و در ان روایاتی که صراحت این مطلب را میرساند و این ازدواجی که بوسیله منابع تاریخی هم نقل شده است را بازگو کرده است !
از جمله روایتی از امام صادق علیه السلام اورده که : ان علیا لما توفی عمر اتی ام کلثوم فانطلق الی بیته !
این حدیث شریف و احادیث متشابه که این ازدواج را تحکیم و تثبیت میکند در جلد 5 باب تزویج ام کلثوم و جلد 6 باب المتوفی عنها زوجها المدخول بها این تعتد و ما یجب علیها ... امده است

این ازدواج یکی از مسائل مسلم تاریخی هست که امروزه متاسفانه عده ای قصد تحریف این قضیه را هم در حق خلفا دارند و از هیچ دروغی کوتاهی نمیکنند !

از آنجائي كه بعضي از اهل تسنّن از نقل تاريخي اين ازدواج سوء استفاده كرده، و آن را دليل بر دوستي و صميميت بين عمر و اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ شمرده اند، لازم است مقداري گسترده تر بحث شود.
الف ـ آيا اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دختري به نام ام كلثوم ـ از فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ داشته يا نه؟
ب ـ اگر چنين مطلبي ثابت شود،آيا اسناد و رواياتي به اندازة كافي براي حصول اطمينان وجود دارد؟
ج ـ اگر اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دختري به اين نام داشته، اثبات آن به نفع خليفه دوم و اهل تسنّن است يا به ضرر آنها؟
د ـ اگر روايات موجود، دروغ و ساختگي باشد، براي زير سؤال بردن چه كساني طراحي شده اند؟
از مجموع روايات شيعه و سني و اسناد تاريخي فقط يك چيز به دست مي آيد و آن اينكه اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ دختري داشته است به نام (زينب) كه كنيه اش(ام كلثوم) بود.(1) و شواهدي هم بر اين مطلب ارائه شده است.
اولاً. ممكن است مورّخين اسم و لقب يك شخص را دو تا حساب كرده باشند.(2)
ثانياً. هر جا ام كلثوم بدون قرينه گفته شود مراد زينب كبري ـ عليها السّلام ـ است.(3)
ثالثاً. در تاريخ و احاديث اسماء مشترك زيادي وجود دارد كه مورّخين براي شناسايي آنها از القاب و كنيه ها و نظاير آن استفاده كرده اند، ولي در اين مورد علامت خاصي براي شناسايي معرفي نشده است و اين موضوع مي تواند بر اطمينان ما، بر وجود تنها يك دختر بيافزايد و يا حداقل ايجاد ترديد مي كند، و با اين ترديد. وجود ام كلثوم ثابت نخواهد شد.
علماي بزرگ اهل تسنّن افسانه هاي فراواني در اين باب بافته اند كه اشاره به آنها، مي تواند از عقلاي اهل سنّت، نسبت به علماي خود سلب اعتماد نمايد. مثلاً ابن اثير ـ مورّخ اهل سنت ـ عون بن جعفر را يكي از شوهران ام كلثوم بعد از عمر مي شمارد.(4) در حالي كه خود او در همان كتاب نوشته است: عون بن جعفر در سال 17 هـ .ق در جنگ شوشتر به شهادت رسيد و اين جنگ در زمان عمر بوده است.(5) يعني همان سالي كه عمر با ام كلثوم ازدواج كرده است(6) و سال 23 هـ .ق تاريخ قتل عمر مي باشد.(7)
در صورت قبول اين اقوال بايد بپذيريم كه ام كلثوم در سال 17 هـ .ق هم با عمر ازدواج كرد و هم با عون بن جعفر، و در عين حال عون بن جعفر در همان سال 17 هـ .ق شهيد شده است و اين سخن متناقض و كذب خواهد بود. پس اعتماد به اين خيال بافي هاي مورّخين و محدّثين عاقلانه نخواهد بود.
بر فرض قبول ازدواج ام كلثوم با عمر و با در نظر گرفتن كيفيت ازدواج عمر و ام كلثوم كه در كتب اهل سنّت نقل شده، اثبات آن به نفع آنها نخواهد بود، بلكه موجب شرمساري است. زيرا دركتاب هاي اهل سنت آورده اند كه: اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ ام كلثوم را به خانة عمر فرستاد، عمر كاري كرد كه مايه شرمساري است(فكشف عن ساقها). وقتي ام كلثوم شكايت نزد پدر برد كه چرا مرا پيش اين پيرمرد زشت كردار فرستادي؟ اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ گفت: او شوهر توست!!(8)
با در نظر گرفتن اينكه تولد ام كلثوم همزمان با رحلت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ بوده،(9) در سال 17 هـ .ق، او نهايتاً هفت سال داشته، و عمر پيرمردي 59 ساله بوده و آن جسارت شرم آور را كه طبق نقل خود اهل سنت مرتكب شده آيا مي تواند اين كار از افتخارات خليفة دوم و اهل تسنّن باشد؟!
همچنين جعل اين روايات براي زير سئوال بردن شخصيت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بوده است. مثلاً آورده اند: مهرية ام كلثوم چهل هزار درهم بوده است(10) كه با رضايت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ معيّن شده بود. معناي اين سخن آن است كه حضرت به خاطر بعضي مطامع دنيوي از مهر السنة تجاوز كرده است. يا طبق روايت قبلي كه بيان شد اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بدون آگاهي قبلي و به جبر، ام كلثوم 7 ساله را به خانة دامادي 59 ساله، آن هم بدون عقد شرعي ـ و اينكه او در آينده شوهر تو خواهد بود ـ فرستاده است!
با توجه به مسائل فوق ـ كه همه از منابع اهل سنت ذكر شد ـ به نفع اهل تسنّن خواهد بود كه اين ازدواج را مورد انكار قرار داده و از پيامدهاي ننگين آن، خود را رهايي دهند.
در نامگذاري فرزندان، هر سه فرزند زهراي اطهر ـ عليها السّلام ـ توسط رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نامگذاري شده اند. ولي در مورد ساير فرزندان اگر چنين اسم هايي داشته اند مي توانيم امور زير را در جواب مطرح نمائيم:

اولاً. چه بسا اين اسامي، به عنوان كنيه بوده اند.
ثانياً. چه بسا كه براي حفظ جان بوده است.
ثالثاً. ناميده شدن فرزندان يا حتي اصحاب به نام دشمنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، نشان از دوست داشتن آنها نبوده است.
رابعاً. و چه بسا كثرت و شهرت آن نام ها اقتضاء كند كه اشخاص بر فرزندانشان بگذارند.
بنابراين. با درنظر گرفتن شواهد و جريانات تاريخي و موقعيت زماني، مي توان به اين مهم پي برد كه نام گذاري فرزندان يا اشخاص به نام خاصي(چنانچه در تاريخ نمونه هايي زيادي داريم) نشان از دوست داشتن آنان نمي باشد، چه بسا كه افراد با اسامي نيكو، اعمال زشتي مرتكب مي شوند كه روي دشمنان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ راسفيد مي كنند.

پاورقی:
1. الرعايه في علم الدراية، ص 68 ـ 66، شهيد ثاني(شيعه)، المستصفي من علم الاصول، ج 1، ص 134، امام محمد غزالي (سنّي)
2. اعيان الشيعه، ج 1، ص 326،‌ سيد محسن امين عاملي
3. مرقد العقيله، ص 57، محمد حسنين السابقي
4. اسد الغابه، ج 5، ص 615، ابن اثير
5. اسد الغابه، ج 4، ص 157، ابن اثير
6. الكامل في التاريخ، ج 2، ص 537، ابن اثير
7. اسد الغابه، ج 4، ص 77، ابن اثير
8. الاستيعاب، ج 4، ص 491 و 492، ابن عاصم النمري
9. الاستيعاب، ج 4، ص 490، ابن عاصم النمري
10. الاصابه، ج 4، ص 492، ابن حجر عقلاني

عالم مقدس ملکوت;503659 نوشت:
چنین ازدواجی قطعا صورت گرفته زیرا در منابع اصیل شیعه هم به چنین ازدواجی تصریح شده است ! حتی جناب شیخ کلینی رحمه الله علیه در کتاب اصول کافی باب مستقلی تحت عنوان تزویج ام کلثوم اورده است و در ان روایاتی که صراحت این مطلب را میرساند و این ازدواجی که بوسیله منابع تاریخی هم نقل شده است را بازگو کرده است !
از جمله روایتی از امام صادق علیه السلام اورده که : ان علیا لما توفی عمر اتی ام کلثوم فانطلق الی بیته !
این حدیث شریف و احادیث متشابه که این ازدواج را تحکیم و تثبیت میکند در جلد 5 باب تزویج ام کلثوم و جلد 6 باب المتوفی عنها زوجها المدخول بها این تعتد و ما یجب علیها ... امده است

این ازدواج یکی از مسائل مسلم تاریخی هست که امروزه متاسفانه عده ای قصد تحریف این قضیه را هم در حق خلفا دارند و از هیچ دروغی کوتاهی نمیکنند !

ammarshia;503649 نوشت:
من مسائلی مطرح می کنم اگر شما قبول کردید اعلام کنید::(اهل سنت چه توهیناتی می کنند به خلیفه شون )
ابن حجر عسقلاني كه يكي از استوانه هاي علمي اهل سنت و حافظ علي الاطلاق آن ها است، در كتاب تلخيص الحبير و الاصابة و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت، اين جملات توهين آميز را نقل كرده اند:

عن مُحَمَّدِ بن عَلِيِّ بن الْحَنَفِيَّةِ أَنَّ عُمَرَ خَطَبَ إلَي عَلِيٍّ ابْنَتَهُ أُمَّ كُلْثُومٍ فذكر له صِغَرَهَا فقال أَبْعَثُ بها إلَيْك فَإِنْ رَضِيت فَهِيَ امْرَأَتُك فَأَرْسَلَ بها إلَيْهِ فَكَشَفَ عن سَاقِهَا فقالت لَوْلَا أَنَّك أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ لَصَكَكْت عَيْنَك وَهَذَا يُشْكَلُ علي من قال إنَّهُ لَا يَنْظُرُ غير الْوَجْهِ وَالْكَفَّيْنِ.

از محمد بن علي روايت شده است كه عمر امّ كلثوم را از علي (عليه السلام) خواستگاري كرد، امام خردسال بودن او را يادآوري كرد. امام علي عليه السلام فرمود: من امّ كلثوم را به نزد تو مي فرستم، اگر خوشت آمد، او را به همسري خود انتخاب كن. امام عليه السلام امّ كلثوم را نزد عمر فرستاد، عمر ساق پاي امّ كلثوم را برهنه كرد! امّ كلثوم فرمود: اگر خليفه نبودي چشمت را كور مي كردم!

الصنعاني، أبو بكر عبد الرزاق بن همام (متوفاي211هـ)، المصنف، ج 6، ص 163، ح10352، تحقيق حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: المكتب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ؛

الخراساني، سعيد بن منصور (متوفاي227هـ)، سنن سعيد بن منصور، ج 1، ص 173، ح1011، تحقيق: حبيب الرحمن الأعظمي، ناشر: الدار السلفية - الهند، الطبعة: الأولي، 1403هـ ـ 1982م .

القرطبي، يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفاي463 هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 4، ص 1955، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولي، 1412هـ.
ذهبي يكي ديگر از استوانه هاي علمي اهل سنت در سير أعلام النبلاء و بسيار ديگر از بزرگان اهل سنت، اين توهين را به صورت ديگري نقل كرده اند:

قال عمر لعلي: زوجنيها أبا حسن، فإني أرصُدُ من كرامتها مالا يرصد أحد، قال: فأنا أبعثها إليك، فإن رضيتها، فقد زَوَّجْتُكها، يعتل بصغرها، قال: فبعثها إليه ببُرْدٍ، وقال لها: قولي له: هذا البرد الذي قلت لك، فقالت له ذلك. فقال: قولي له: قد رضيت رضي الله عنك، ووضع يده علي ساقها، فكشفها، فقالت: أتفعل هذا؟ لولا أنك أمير المؤمنين، لكسرت أنفك، ثم مضت إلي أبيها، فأخبرته وقالت: بعثتني إلي شيخ سوء!.

عمر به علي ( عليه السلام ) گفت: امّ كلثوم را به همسري من در بياور، من مي خواهم به وسيله اين ازدواج به كرامتي برسم كه احدي نرسيده است. امام گفت: من او را نزد تو مي فرستم، اگر رضايتش را جلب كردي، او را به عقدت درمي آورم ـ گر چه امّ كلثوم به خاطر خردسال بودن بهانه آورد ـ امام (عليه السلام) امّ كلثوم را به همراه پارچه اي نزد عمر فرستاد و به او گفت: از جانب من به عمر بگو، اين پارچه اي است كه به تو گفته بودم، امّ كلثوم نيز سخن امام را به عمر رساند. عمر گفت: به پدرت از جانب من بگو، من راضي شدم خدا از تو راضي باشد. سپس عمر دستش را بر ساق امّ كلثوم نهاد و آن را برهنه كرد. امّ كلثوم گفت: چرا چنين مي كني؟ اگر خليفه نبودي، دماغت را مي شكستم. سپس نزد پدرش رفت و او را از عمل عمر خبردار كرد و گفت: مرا به نزد پير مرد بدي فرستادي.

الزبيري، أبو عبد الله المصعب بن عبد الله بن المصعب (متوفاي236هـ)، نسب قريش، ج 10، ص 349، ناشر: دار المعارف تحقيق: ليفي بروفسال، القاهرة؛
خطيب بغدادي در كتاب تاريخ بغداد تعابير بسيار زشت تر و زننده تري نقل كرده است:

فقام علي فأمر بابنته من فاطمة فزينت ثم بعث بها إلي أمير المؤمنين عمر فلما رآها قام إليها فأخذ بساقها وقال قولي لأبيك قد رضيت قد رضيت قد رضيت فلما جاءت الجارية إلي أبيها قال لها ما قال لك أمير المؤمنين قالت دعاني وقبلني فلما قمت اخذ بساقي وقال قولي لأبيك قد رضيت فأنكحها إياه.

علي (عليه السلام) دخترش را آرايش كرد و نزد عمر فرستاد، عمر هنگامي كه او را ديد، به سوي او آمد و ساق پاي او را گرفت و به او گفت: به پدرت بگو، راضي شدم، راضي شدم، راضي شدم. و امّ كلثوم نزد پدرش آمد، امام از او پرسيد: عمر به تو چه گفت: امّ كلثوم عرض كرد: مرا صدا زد، و بوسيد!، هنگامي كه بلند شدم، ساق پايم را گرفت! گفت: از جانب من به پدرت بگو، راضي شدم.

البغدادي، أحمد بن علي أبو بكر الخطيب (متوفاي463هـ)، تاريخ بغداد، ج 6، ص 182، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.
منبع سایت حضرت ولی عصر عج

------------------------
خدایی می گم حاضرید این روایات را بپذیرید یعنی والله مردید این کارای خلیفه تون را بپذیرید یا خیر عمر که حداقل بالای 40 سالش این کار را بچه 4 یا 5 ساله می کند خدایی چطور روتون میشه بگید ازدواج صورت گرفته است !!!


اقای ملکوت چرا جرات نکردی به روایات جواب بدی !!!این روایات خاک بر سری را جمع بکن اگر مردی
خود اما در شیعه روایات را همش می برند::یک ذره حیا کنید
رجوع کنید به اصول ج5ص346 که عمر می گوید اگر حضرت علی دخترش را ندهد دو شاهد دروغین می گیرم و ودو دست حضرت علی ع را قطع میکنم
أما و الله! لأعورن زمزم و لا أدع لكم مكرمة إلا هدمتها و لأقيمن عليه شاهدين بأنه سرق و لأقطعن يمينه
منبع سایت ولی عصر عج
حضرت لوط حتی دخترانش را به قوم لوط می دهد و دلیل حسنه ای نیست::
قَالَ يَا قَوْمِ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ سوره هود ایه 78.
موضوع قفل شده است