۩^*^۩ زبان را در بند کش ۩^*^۩

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
۩^*^۩ زبان را در بند کش ۩^*^۩



بسمه تعالی



درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)

متن حديث:

عَنْ نافِعِ عَنْ ابْن عُمَرَ، قالَ، قَال رَسُولُ الله(ص): رَحِمَ عَبْداً تَكَلَّمَ فَغَنِمَ، اَوْ سَكَتَ فَسَلِمَ. اِنَّ اللِّسانَ اَمْلَكُ شَىْء لِلاِْنْسانَ، اَلا وَ اِنَّ كَلامَ الْعَبْدِ كُلَّهُ عَلَيْهِ، اِلاّ ذِكْرُ اللهِ تَعالى، اَوْ اَمْرٌ بِمَعْرُوف، اَوْ نَهْىٌ عَنْ مُنْكَر، اَوْ اِصْلاحٌ بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ. فَقال لَهُ مُعاذُ بْنُ جَبَل: يا رَسُولَ اللهِ، اَنُؤاخَذُ بِما نَتَكَلَّمُ؟ فَقالَ: وَ هَلْ يَكُبُّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهِمْ فِى النّارِ، اِلاّ حَصائِدُ اَلْسِنَتِهِمْ، فَمَنْ اَرادَ السَّلامَةَ، فَلْيَحْفَظْ ما جَرى بِه لِسانُهُ... .(1)


ترجمه حديث:

نافع از ابن عمر روايت مى كند كه پيامبر(ص) فرمود: خدا بيامرزد بنده اى را كه از گفتارش سود ببرد و يا سكوت كند تا سالم بماند. زبان بيش از هر چيز ديگرى بر انسان حاكميت دارد. آگاه باشيد تمام سخنانى كه از انسان صادر مى شود به ضررش است، مگر ياد و ذكر خدا، امر به معروف، نهى از منكر و اصلاح بين مؤمنان.

(يكى از اصحاب به نام) معاذ بن جبل گفت: اى رسول خدا! سخن گفتن هم چيزى است كه انسان براى آن مجازات مى شود؟!
فرمود: آيا چيزى به جز درويده (محصول هاى) زبان، انسان را با صورت به جهنم مى افكند؟ پس هركس مى خواهد سالم بماند (و در امان باشد); بايد مراقب زبان و گفته هايش باشد.

شرح حديث: ادامه دارد .......


در اينجا پيامبر(ص)، به مسأله زبان اشاره مى كند(2) و مى فرمايد: «خدا رحمت كند عبدى را كه از گفتارش بهره ببرد، و يا سكوت كند تا سالم بماند.»

در اين حديث دو مطلب مهم وجود دارد:

1- زبان انسان بيش از هر چيز ديگر بر او حاكميّت دارد. خصوصيّات منحصر به فردى كه زبان دارد در هيچ يك از اعضاى بدن و موجودات ديگر نيست.

الف- زبان هميشه در اختيار انسان است و گاهى براى تشبيه مى گويند: سخن گفتن براى او «مثل آب خوردن» است; باز آب خوردن نياز به مقدماتى دارد، اما سخنگويى، مقدّماتى را نمى طلبد.

ب- خطرات زبان، قابل مقايسه با هيچ يك از اعضاى ديگر نيست. گناهان كبيره اى كه با زبان انجام مى شود به بيست يا سى گناه مى رسد.(3)

ج- قبح گناهان زبان، نزد مردم كم است، وقتى چنين بود، خطرات و آلودگى به آن نيز بيشر مى شود. اگر - نعوذ بالله - كسى مرتكب عمل شنيع زنا شود در نظر مردم كار زشتى كرده است، ولى غيبت - كه در روايات داريم از زنا و شرب خمر بدتر و عقوبتش سخت تر است - معمولا در نظر آنان قبح اندكى دارد و يا اصلا قبحى ندارد.

سپس رسول خدا(ص) مى فرمايد: تمام سخنانى كه از انسان صادر مى شود، به ضرر او است، مگر چهار سخن - حصر در اينجا حصر حقيقى است و مبالغه اى در كار نيست.

ذكر الله تعالى; امر به معروف; نهى از منكر; اصلاح بين مؤمنين.

بايد كارى كنيم كه همه سخنان زندگى ما منحصر به همين چهار موضوع باشد و اگر از اين دايره بيرون رفت، انسان ضرر مى كند.

در ذيل حديث، تعبير جالب و تكان دهنده اى آمده و آن اينكه بعد از سخنان پيامبر(ص) معاذ بن جبل گفت: «اى رسول خدا! سخن گفتن هم چيزى است كه انسان براى آن مؤاخذه شود!؟»

پيامبر(ص) فرمود: «اصلا آيا چيزى جز ثمرات زبان، انسان را با صورت به جهنّم وارد مى كند؟»

معلوم مى شود گناهانى كه به سبب آنها انسان با صورت، به جهنّم مى رود، سينه يا پا و يا دست نيست، بكله دست آوردهاى زبان است ، شايد چنين عقوبتى براى اين باشد كه وقتى كسى را به سبب گناهى به آتش جهنّم مى افكنند با آن عضوى كه گناه كرده مى اندازند و لذا چون با زبان گناه كرده، با صورت او را به جهنّم، مى افكنند، تا اين كه اوّل زبانش با آتش بسوزد، چون همين زبان، آتش ها بر افروخته، و توهين و اذيّت ها كرده است. بايد هر روز صبح كه از خواب بيدار مى شويم از خدا بخواهيم ما را از شرّ زبان حفظ كند و شب هم وقتى به بستر مى رويم استغفار كنيم از گناهانى كه ممكن است با زبان انجام شده باشد، زيرا واقعاً انسان به سبب زبان در خطر عظيمى قرار دارد.(4)

پي نوشتها :

1. بحار، ج 74، ص 178.

2. زبان مهمترين وسيله ارتباط انسان ها با يكديگر و نقل و مبادله اطلاعات و معلومات از قومى به قوم ديگر، و از نسلى به نسل ديگر است; و اگر اين وسيله ارتباطى نبود هرگز انسان نمى توانست تا اين حد در علم و دانش و تمدن مادّى و مسائل معنوى ترقى كند.

زبان به نوبه خود از اعضاى بسيار شگفت انگيز بدن انسان است، كه وظايف سنگينى بر عهده دارد، علاوه بر اين كه كمك مؤثرى به بلعيدن غذا مى كند، در جويدن نيز نقش مهمّى دارد، مرتباً لقمه غذا را به زير چكش دندان ها هل مى دهد. و اين كار را به قدرى ماهرانه انجام مى دهد كه خود را از ضربات دندان دور نگه مى دارد، در حالى كه دايم كنار آن و چسبيده به آن است.
گاه ندرتاً هنگام جويدن غذا زبان خود را جويده ايم، و فرياد ما بلند شده و فهميده ايم كه اگر آن مهارت در زبان نبود چه بر سر ما مى آمد. در ضمن زبان بعد از خوردن غذا فضاى دهان و دندان ها را رفت و روب و تميز مى كند.
از همه مهمتر، سخن گفتن است كه با حركات سريع و منظم و پى در پى و حركت كردن زبان در جهات ششگانه انجام مى گيرد.

جالب اين كه خداوند براى حرف زدن و تكلم وسيله اى در اختيار انسان ها قرار داده كه بسيار سهل و آسان و در دسترس همه است، نه خستگى مى آورد، و نه از آن ملالى حاصل مى شود، و نه هزينه اى دارد.

از آن عجيب تر مسأله استعداد تكلم در انسان است كه در روح آدمى به وديعه گذارده، و انسان مى تواند جمله بندى هاى زيادى را در بى نهايت شكل مختلف براى تعبير از مقاصد فوق العاده متنوع خود انجام دهد.
و باز از آن مهمتر استعداد وضع لغات مختلفى است كه با مطالعه هزاران زبان كه در دنيا موجود است اهميت آن آشكار مى شود. راستى «اَلْعَظَمَةُ للهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ». (تفسير نمونه، ج 27، ص 17).

3. آية العظمى مكارم در كتاب زندگى در پرتو اخلاق، ص 87 - 90 مى نويسد: «مرحوم فيض كاشانى در كتاب «محجة البيضاء» و غزالى در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان «گناهان زبان» ذكر كرده اند، از جمله غزالى بيست نوع انحراف و گناه براى زبان نقل نموده است، بدين ترتيب:


1- گفتگو در امورى كه به انسان مربوط نيست;
2- سخنان زياد و بيهوده گويى;
3- گفتگو در امور باطل، مانند: وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده;
4- جدال و مِراء (خرده گيرى و اعتراض بر ديگران به منظورهاى غلط، مانند: تحقير ديگران يا اظهار فضل خود);
5- خصومت و نزاع و لجاج در كلام;
6- تصنع در سخن و تكلّف در سجع و مانند آن;
7- بدزبانى و دشنام;
8- لعن كردن;
9- غنا و اشعار غلط;
10- افراط در مزاح;
11- سخريه و استهزاء;
12- افشاى اسرار ديگران;
13- وعده دروغى;
14- دروغ در گفتار;
15- غيبت;
16- سخن چينى;
17- نفاق در سخن (زبان دو گانه داشتن);
18- مدح بيجا;
19- غفلت از دقايق و لوازم سخن و خطاهايى كه از اين رهگذر دامن گير انسان شود;
20- سؤالات عوام از مسائل پيچيده مربوط به عقايد كه در ك آنها از عهده او خارج است.

ناگفته پيداست كه آفات و انحرافات زبان منحصر به آنچه «غزالى» شماره كرده، نيست; و آنچه در كلام او ذكر شده تنها قسمت مهمّى از آن است، و شايد نظر او هم غير از اين نبوده، مثلا، امور زير نيز از انحرافات زبان است كه در گفتار او نيامده است:

1- تهمت زدن;
2- شهادت به باطل;
3- خودستايى;
4- اشاعه فحشا و نشر شايعات بى اساس و اكاذيب - اگر چه به عنوان احتمال باشد;
5- خشونت در سخن;
6- اصرار بى جا (مانند كار بنى اسرائيل و امثال آن);
7- ايذاى ديگران با گفتار خود;
8- مذمّت كسى كه سزاوار نكوهش نيست;
9- كفران نعمت با زبان;
10- تبليغ باطل و تشويق به گناه.

تازه باز ]گناهان زبان[ منحصر به اينها نيز نمى باشد و از اينجا اهميّت زبان روشن مى شود».


4. به قول مولوى:

اين زبان چون سنگ وفم آهن وش است *** آنچه بجهد از زبان، چون آتش است
سنگ و آهن را مزن بر هم گزاف *** گه ز روى نَقل و گه از روى لاف

زانكه تاريك است و از هر سو پنبه زار *** در ميان پنبه چون باشد شرار

ظالم آن قومى كه چشمان دوختند *** وز سخن ها عالمى را سوختند

عالمى را يك سخن ويران كند *** روبهان مرده را شيران كند.


منبع:پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)


موضوع قفل شده است