جمع بندی منبع تاریخ؟!!

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
منبع تاریخ؟!!

با سلام
اگرما از کتابهای تورات ، انجیل و قرآن صرف نظر کنیم؛ آیا در کتاب دیگری و یا در تاریخ ملتی میتوانیم آثاری از پیامبرانی چون ابراهیم، موسی و یوسف پیدا کنیم؟ مثلا آیا در تاریخ فراعنه مصر ودر نوشته های هیروگلیف اثری از موسی ومعجزاتش دیده میشود؟
به طور کلی برای مطالعه تاریخ قبل از ظهور این ادیان آیا مرجعی وجود دارد؟
با تشکر

abcdefg;74400 نوشت:
با سلام
اگرما از کتابهای تورات ، انجیل و قرآن صرف نظر کنیم؛ آیا در کتاب دیگری و یا در تاریخ ملتی میتوانیم آثاری از پیامبرانی چون ابراهیم، موسی و یوسف پیدا کنیم؟ مثلا آیا در تاریخ فراعنه مصر ودر نوشته های هیروگلیف اثری از موسی ومعجزاتش دیده میشود؟
به طور کلی برای مطالعه تاریخ قبل از ظهور این ادیان آیا مرجعی وجود دارد؟
با تشکر

سلام و درود بر شما
صرف نظر از کتاب تورات و انجیل و قرآن؛ می توان از تاریخ های دیگر مسلمانان استفاده کرد و این مسائل را در آنها دید.
1-کتبی مانند تاریخ طبری، و اخبار الطوال دینوری، البدء و التاریخ مقدسی و ... که به نیکی به پیدایش و معجزات اقوام و پیامبرانشان پرداخته اند.
2- کتب تاریخ تمدن و تاریخ ملتها مانند تاریخ تمدن ویل دورانت که وی در جلد ا ول تا حدودی به داستان انبیا اشاره می کند.
3- نوشته های سرچارلز مارستن، درباره فلسطین و حضرت ابراهیم هم می تواند کمک کار شما باشد. دید او یک نگاه باستان شناسی و کالبد شکافانه تاریخی است .گرچه افرادی به او اشکال می گیرند.
4- کتابهای تاریخ ادیان مثل شذور العقود فی تاریخ الیهود، تاریخ الاسرائیلیین، از شاهین مکاریوس وتاریخ الیهود نوشته، یوسفیوس
5- آثار باستانی کشف شده از مصر و فلسطین که در باره آنها مستند سازی شده و بسیار با ارزش است. مثل جسد مومیایی فرعون و یا بررسی نیل که خود می تواند بسیار به باور این حقیقت به ما کمک کند.
6- مقبره پیامبران مدفون و محل سکونت ایشان. مانند محل سکونت حضرت یوسف در مصر و مقبره پیامبران یهودی در ایران و تحقیق درباره این افراد به ما در باور معجزات کمک می کند. مخصوصا اگر نوشته جات و اشیائی در آنجا نهفته باشد، مانند کتب و یا نوشته جات قدیمی.
7- تاریخ هخامنشیان و سلسله های قدیمی که حاکم در بابل که توانستند به مصر و فلسطین حمله کرده و تا مدتها حکمران بلامنازع باشند. مانند خشایار و ...
یک نکته اینکه: غالب مورخین در درباره پرورش می یافتند و تشویق به نگارش می شدند. چه آنکه دیگران معمولا از حوادث خبر نداشتند یعنی فرض بفرمایید اگر کسی در شهر دیگری بود خیلی از احوالات شهرهای دیگر خبری نداشت و خیلی دیر بعضی از اخبار به ایشان می رسید. و اگر خود به خود به نگارش کتاب تاریخ اقدام می کردند معمولا کتاب از بین می رفت. چه انکه توجهی به کتابهای ایشان نمی شد و از سوی دیگر موافق میل شاه و سلطان نگاشه نشده بود. از همین باب بسیاری از کتب مربوط به معجزات انبیا از بین رفت و بسیاری هم نوشته نشد. بویژه در مصر که مصریان باستان فلسطینان و قوم بنی اسرائیل را غریبه می دانستند و به شدت با ایشان مخالف بودند. نمونه آن را در برخورد با بنی اسرائیل و تلاش برای اخراج ایشان ارا ز مصر می توانید ببینید.

با سلام وتشکر از کاوه عزیز:Gol:
شاید سوالم را درست مطرح نکرده باشم. منظورم از این سوال این بودکه:
آیا درنوشته ها و مکتوبات تاریخی( آثار تاریخی کشف شده) اثری از حضرت موسی هست؟
مثلا ما از کوروش یا ذوالقرنین یک منشور در دست داریم که به منشورحقوق بشر معروف است. آیا چنین اثری ازموسی یا حضرت یوسف نیز وجود دارد؟ حالا شاید حضرت موسی در حکومت دست نداشته باشد ولی حضرت یوسف که عزیز مصر بود و خود قسمتی ازحکومت مصر را برای دوره ای در دست داشت. آیا درنوشته های هیروگلیف باستانی در مصر آثاری وجود دارد که بیانگر دوران عزیزی حضرت یوسف برمصرباشد؟

از باب دشمنی اهل مصر با کنعانیان معمولا سعر در کتمان این اشخاص و هویت و معجزات آنها شده است. همانگونه که می دانید پس از حضرت یوسف بنی اسرائیل در مصر به شدت آزار دیدند و در نهایت از مصر فرار کردند. حتی زمانی که حضرت موسی ایشان را دعوت می کرد ،او را جادو گر خطاب می کردند. پس چنین چیزی از مصریان بعید است. پس از غرق شدن فرعون، ما بقی فرعونیان جسدش را بیرون کشیدند و نگهداشتند و البته انان هیچ علاقه ای به حضرت موسی نداشتند. حتی اگر نوشته ای هم بوده به دلیل دشمنی های قبطیان و کنعانیان از بین رفته است . همانگونه که ساسانیان کوشیدند هر اثری که از اشکانیان هست همه را از بین ببرند لذا از دوره ایشان اطلاعات خیلی کمی در اختیار است و بیشتر انچه هست اثر کاوشهای بعدیست. البته این را هم عرض کنم شاید کسانی که در تاریخ مصر کار کرده انده و بویژه چند منبعی که ذکر شد، بتوانند تا حدی به شما کمک کنند.

اما اين جواب قانع كننده نيست !
به هرحال هرطور هم كه نابود كرده باشن بازم بايد يه چيزي مونده باشه ديگه !
به قوله دوستمون مگه ميشه شخصي به نام يوسف كه عزيز مصر بوده و خوابه فرعون رو تعبير كرده در صورتي كه هيچكس نتونسته هيچي ازش نباشه ؟
كسي كه گندم ها رو دستور داد ذخيره كنند و .....
اصلا همين ماجراي عشق يوسف و زليخا !
مگه ميشه جسما هيچي ازش نمونده باشه ؟
اما يه چيزي هست !
اونها حتما بودند كه حتي در قرن 21 هم پيرواني دارند !
مثه يهود و ...

پرسش:
آيا اثبات وجود پیامبرانی چون حضرت ابراهیم و حضرت موسي (عليه السلام) امكان دارد با وجود اينكه در منابع تاريخي مصر اسمي از ايشان نيامده است؟

پاسخ:
اثبات يك شخصيت يا رويداد تاريخي روشهاي مختلفي دارد كه يكي از آنها تصريح در منابع تاريخي است. نبود منبع و سند تاريخي به معناي نبود آن شخصيت يا رويداد تاريخي نيست بلكه بايد به سراغ ابزار ديگر براي اثبات مسئله مورد نظر رفت. بهترين راه براي اثبات پیامبرانی چون حضرت ابراهیم و حضرت موسي(عليه السلام)براي كسي كه قرآن و متون ديني را قبول ندارد اين است كه نام ايشان در منابع تاريخي غير ديني مخصوصا در منابع مربوط به مصر باستان آمده باشد اما اگر چنين سندي نباشد بايد به انكار حضرت موسي(عليه السلام) روي آوريم؟ بديهي است كه نه چرا كه راه هاي ديگري نيز براي اثبات وجود چنين شخصيتي داريم.
صرف نظر از اينكه قرآن كتاب آسماني است و هر چه در آن وجود دارد به طور قطع از طرف خداوند تبارك و تعالي نازل شده. اگر دين نداشته باشيم و اين را مطلب را هم نپذيريم قطع داريم كه قرآن يك سندي است متعلق به 1400سال پيش. پس مي توان گفت كه نام حضرت موسي
(عليه السلام) در منابع 1400سال پيش آمده است.(1) وقتي به دنبال منابع قديمي ترمثل عهد جديد(كتاب مقدس مسيحيان) و عهد عتيق(كتاب مقدس يهوديان) مي رويم (2)سابقه اثبات وجود حضرت موسي(عليه السلام) به قبل از 1400سال بلكه 2000سال مي رسد. وقتي مسئله اي حداقل از 2000سال پيش سند دارد نمي توان با اين سخن كه در منابع تاريخي مصر باستان نيامده،‌ اصل وجود حضرت موسي(عليه السلام) را انكار كرد. همانطور كه عرض شد اگر كافر باشيم و متون ديني را قبول نداشته باشيم نيز در قدمت اين متون نمي توانيم شك كنيم.
گذشته از آن برخي اشخاص و ريدادهاي تاريخي از تواتر تاريخي برخودارند وقتي پيروان سه دين اسلام، مسيحيت و يهوديت بر وجود شخصي اذعان دارند وجود اين شخص اثبات مي شود.
اين بر فرض آن است بي دين باشيم و متون ديني را قبول نداشته باشيم اما براي كسي كه يه يكي از اديان اسلام،‌مسيحيت ويهوديت اعقتاد دارد صرف آمدن نام شخصي در متون ديني اين اديان، دليل بر وجود شخص است به عبارت ديگر اثبات یک امر اثبات لوازم اون رو هم در پی داره اگر شما قائل به وجود قرآن کریم هستید باید قائل به وجود محتوای آن نیز باشید مثلا در مورد همین قضیه حضرت موسی
(عليه السلام) اگر نزول قران کریم برای شما ثابت شده باشد باید به وجود حضرت موسی(عليه السلام) هم اعتقاد داشته باشید ودیگر نیازی به اثبات تاریخی وجود حضرت موسی و دیگر شخصیت های قرآنی نخواهید داشت.

ما از زمان حضرت زردشت كتابي نداريم و تاريخي از ايران باستان نيز وجود ندارد آيا مي توان با اين دليل وجود زدشت را انكار كرد.
كتاب تاريخي تاليف شده در ايران باستان وجود ندارد آيا مي توان با اين دليل وجود هخامنشيان، سلوكيان و اشكانيان را ناديده گرفت.
نه تنها كتابهاي تاريخي در مورد ايران باستان(كه در زمان هخامنشان نگارش شده باشد) وجود ندارد و نامي از كورش نيامده است آيا مي توان با توجه به اينكه فردوسي و حافظ و سعدي اسمي از كورش نياورده اندوجود اين شخصيت را به طور كلي انكار كرد.
انكار شخصيت هاي تاريخي كه جزء متوارات تاريخي هستند امري معقول نيست البته برخي از مبالغه گويي ها را مي توان با ادله متقن انكار كرد اما اصل وجود را نمي توانيم انكار كنيم.

كليدواژه: اثبات، وجود،‌ موسي عليه السلام، مصر باستان
منابع:

  1. نام حضرت موسي در سورهاي مختلف قرآن از جمله بقره آمده است.
  2. جان ناس / تاريخ جامع اديان 331.
موضوع قفل شده است