‍۩~ شیوه ها و تجربه های تبلیغی ~۩ دانلود

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
‍۩~ شیوه ها و تجربه های تبلیغی ~۩ دانلود

شیوه ها و تجربه های تبلیغی
مولف: محمد موحدی نژاد

شامل 200 آموزه از قرآن و حدیث ، خاطرات و تجربه های تبلیغی
فرمت:pdf
(454.8 کیلو بایت)

دریافت از کتابخانه اسک دین

در پیشگفتار کتاب آمده است؛
شيوه‌ها و تجربه‌هاي تبليغي [=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] «الّذين يبلّغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احداً الا اللّه و كفى بالله حسيباً» «احزاب، 39»
«(پيامبران)كسانى بودند كه تبليغ رسالت‏هاى الهى مى‏كردند و (تنها) از او مى‏ترسيدند و از هيچ كس جز خدا واهمه و ترسى نداشتند، و همين بس كه خداوند حسابگر (و پاداش دهنده اعمال آنها)است.»
هيچ نعمتى برتر از نعمت هدايت نيست و هيچ خدمتى برتر از اعطاى اين نعمت به انسان نمى‏باشد و به همين دليل پاداش اين كار برترين پاداش‏هاست.
لذا در حديثى از امير كلام على بن ابيطالب‏عليه السلام مى‏خوانيم كه مى‏فرمايد:
«هنگامى كه رسول خداصلى الله عليه وآله مرا به سوى يمن فرستاد، فرمود: با هيچ كس پيكار مكن مگر آن كه قبلاً او را دعوت به سوى حق كنى،
«وايم الله لئن يهدى الله على يديك رجلاً خير ممّا طلعت الشمس و غربت» «بحارالانوار، ج‏21، ص‏361»
«به خدا سوگند اگر يك انسان به دست تو هدايت شود، براى تو بهتر است از تمام آنچه خورشيد بر آن طلوع و غروب مى‏كند.»
آرى مبلّغان راستين داراى جايگاه و خصوصيات ويژه‏اى هستند كه نترسيدن و توكل به خدا از جمله آن‏هاست، و خداترسى مقدمه شجاعت و شهامت، و ايمان و اعتقاد به حسابرسى خداوند زمينه صبر و تحمل آنان در مقابل دشمنان سرسختى است كه همواره آنان را تهديد مى‏كنند.
آيه‏ى فوق براى موفقيّت در امر تبليغ، اصولى را بر مى‏شمارد:
الف: تداوم در تبليغ.
ب: تقوا در عمل.
ج: شهامت و قاطعيّت.
د: توكّل به خداوند.

پس «تبليغ» كه يكى از مهم‏ترين و حساس‏ترين امور است، اگر بخواهيم به نحو مطلوب و شايسته به نتيجه و مقصود برسيم لازم است به روش و شيوه و آداب آن هم آشنايى داشته باشيم، همان گونه كه على‏عليه السلام در سفارش و توصيه خود به كميل مى‏فرمايد:
«يا كميل! ما من حركة الا و انت محتاج فيه الى معرفة» «بحارالانوار، ج 74، ص‏414»
«هيچ حركتى را انسان آغاز نمى‏كند، مگر اين كه به معرفت و شناخت نياز دارد.»
از سوى ديگر خاطرات و تجربيات مبلّغان مى‏تواند در جهت موفقيّت امر تبليغ درس آموزى‏هاى فراوانى داشته باشد.
على‏عليه السلام در اين باره مى‏فرمايد:
«السعيد من وُعِظَ بغيره»؛ «سعادتمند كسى است كه از ديگران پند و عبرت بياموزد.» «نهج البلاغه، خطبه 86»
لذا بر اين اساس نوشتارى كه پيش روى شماست در دو بخش تقديم حضور شما خواننده محترم مى‏گردد:
الف - شيوه و آداب تبليغ در آيات و روايات.
ب - تجربه‏ها و خاطرات تبليغى.
از خداوند بزرگ خواستارم كه اين كتاب را براى عموم خوانندگان مفيد قرار دهد.
و پيشاپيش از همه‏ى عزيزانى كه اينجانب را از نظرات خود بهره‏مند نمايند تشكّر مى‏نمايم.
شب 17 ربيع الاول تولد منجى عالم بشريت حضرت محمد بن عبدالله و رئيس مذهب جعفرى امام صادق‏عليهما السلام
مطابق با پنجشنبه 17 / 2 / 83
محمد موحدى نژاد
[/]

بخشی از کتاب:
حضرت على‏عليه السلام مى‏فرمايد:
«السعيد من وعظ بغيره»؛
«سعادتمند كسى است كه از ديگران درس و پند و عبرت بياموزد.»
از سخنان آن حضرت است كه به امام حسن‏عليه السلام مى‏فرمايد:
«و اعرض عليه اخبار الماضين»؛
«داستان پيشينيان را به خاطرات عرضه بدار.»
در اين بخش با تجربيات تبليغى فرزانه فرهيخته مبلّغ نمونه جناب حجة الاسلام و المسلمين حاج شيخ محسن قرائتى كه ده‏ها سال عمر گرانمايه‏ى خود را با موفقيت در راه تبليغ اسلام و قرآن گذرانده آشنا مى‏شويم.


«تكبّر در صلوات»
با اتوبوس از قم به تهران مى آمدم و برمى گشتم. روزى بعد از برنامه، با اتوبوس به سمت قم در حركت بودم. نزديك بهشت زهرا كه رسيديم خواستم بگويم: براى شادى ارواح شهدا صلوات، ديدم در شأن من نيست و من حجة الاسلام و...
به خودم گفتم: بى انصاف! خودت و موقعيت تو از شهدا است، تكبّر نكن. بلند شدم و باز نشستم، مسافران گفتند: آقا چته؟ صندليت ميخ داره؟ گفتم: نه. خودم گير دارم!
بالاخره از بهشت زهرا گذشته بوديم كه بلند شدم و گفتم: صلوات ختم كنيد. آنجا بود كه فهميدم كه علم و شخصيّت سبب تكبّر من شده است. «در مَثَل، مناقشه نيست!»
در يكى از برنامه ها كه موضوع بحثم نگاه بود، براى بيان اين مطلب كه نگاه به زن نامحرم اگر عميق و ادامه دار باشد، حرام است و اگر گذرا و سطحى باشد، اشكالى ندارد، اين گونه مثال زدم كه در خيابان يك ماشين هندوانه مى بينيد، گاهى به مجموعه هندوانه ها نگاه مى كنيد و گاهى يك هندوانه را زيرنظر مى گيريد.
در طول هفته تلفن هاى زيادى زدند كه مگر خانم‏ها هندوانه هستند؟
در برنامه بعد سخنم را اصلاح كردم و جمع خانم‏ها را به گلستان گلى تشبيه كردم و در پايان گفتم:
در مَثَل، مناقشه نيست.