ترس منشاء اعتقاد به خدا و دينداري

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترس منشاء اعتقاد به خدا و دينداري


زيگموند فرويد, روان پزشك نامدار اتريشي (1856 - 1939 م ) در پاره اي از اظهار نظرهايش ((ترس )) را منشائ اعتقاد به خدا و دينداري دانسته است البته پيش از او نيز اين نظريه مطرح بوده است


خلاصه اين نظريه آن است كه ترس از عوامل طبيعي مانند سيل , طوفان , زلزله , بيماري و مرگ موجب شده كه انسان ها براي همه ي عوامل طبيعي ترس آور, منشائ مشتركي ساخته او را خدا بنامند


. به نظر فرويد خدا مخلوق انسان است , نه خالق او. در واقع منشائ پيدايش عقايد ديني در ذهن انسان ها, آرزوي محفوظ ماندن از آسيب اين عوامل بوده است .

انسان هاي اوليه براي فرار از ترس و دلهره در برابر عوامل آسيب رسان رفته رفته به موجوداتي صاحب قدرت و شعور و مسلط بر طبيعت قايل شدند تا بتوانند از طريق خواهش , قرباني , عبادت , دعا و كارهايي از اين قبيل , مهر و محبت آن موجودات را بر انگيخته و خود را از خطر برهانند.


از نظر وي انگيزه ي انسان به خدا نه تنها در دوران اوليه ي تاريخ مسائله ترس بوده است , بلكه امروزه نيز اين نظريه هم چنان به قوت خود باقي است

چرا كه انسان موجودي است تاريخي و عناصر موجود در گذشته به وسيله نسل هاي بي شمار به انسان كنوني منتقل شده است , (خدا در انديشه ي بشر, عبدالله نصري , صص 38 - 40).


اما نقدهاي اين ديدگاه :


1- اين نظريه , در حد يك فرضيه و احتمال است , و هيچ دليل بر اثبات تاريخي آن وجود ندارد.


2- به طور كلي دو عامل منشائ ترس به شمار مي رود. يكي عدم آگاهي و ديگري عدم توانايي روحي , انسان در برابر بسياري از چيزهايي نمي شناسد احساس ترس و وحشت مي كند و از همين روي هر چه بر آگاهي هاي انسان افزوده شود, ترس نيز كاهش مي يابد.
مثلا" انساني كه دچار بيماري شده و علت آن را نمي شناسد, همواره دچار رنج و اندوه است زيرا وي احتمال دهها نوع مرض را كه احيانا" قابل علاج نيستند مي دهد
ولي همين كه با مراجعه ي به پزشك از علت بيماري آگاهي يافت و متوجه گشت كه بيماري چنداني مهمي نيست , ترس و دلهره وي از ميان مي رود.

ناتواني روحي نيز موجب ترس مي شود بدين معنا كه اگر فردي دچار بعضي از عوارض رواني شود, همواره دچار دلهره و اضطراب خواهد بود,
اما كساني كه از سلامت روان برخوردارند در برابر بسياري از خطرات ترس به خود راه نمي دهند.


بنابراين , اگر بر آگاهي فرد افزوده شود و از هر گونه عارضه رواني و بيماري روحي ايمن باشد هيچ گاه دچار ترس نخواهد شد. با در نظر گرفتن


اين مطلب مي گوييم فرويد علت گرايش به خدا را ترس مي داند, به اعتقاد ما اگر با افزايش آگاهي و سلامت رواني ترس از ميان برود معلول كه همان گرايش به خداست بايد از ميان برود. در حالي كه همواره بر خلاف اين مشاهده مي شود.


3- بر فرض كه همه يا گروهي از انسان ها به انگيزه ي ترس , موجودي به نام خدا را باور كرده و او را پرستش كنند, به لحاظ منطقي نمي توان نتيجه گرفت كه ((خدايي وجود ندارد و همه ي اديان پوچ و باطل اند))

نهايت چيزي كه اين نظريات - بر فرض صحت - اثبات مي كنند آن است كه انگيزه ي مردم در دينداري و اعتقاد به خدا نادرست است و اين غير از نفي وجود خدا و نفي حقانيت هر ديني است .


مثلا" بسياري از اختراع ها و اكتشاف هاي علمي در طول تاريخ بشر, به انگيزه ي شهرت طلبي يا كسب مال و موقعيت اجتماعي صورت گرفته است

و اين انگيزه ها همگي غير اخلاقي و نادرست اند, اما نادرست بودن انگيزه ي يك اكتشاف علمي هرگز به معناي باطل بودن آن نيست .


جان كلام آن كه : در اين نظريه ها ميان انگيزه (آنچه انسان را به چيزي سوق مي دهد) و انگيخته (آنچه انسان به سوي آن حركت مي كند, يا آن را به دست مي آورد) خلط شده و بطلان يكي به حساب بطلان ديگري گذارده شده است .


4- مواردي صحت اين نظريه را نقض مي كند:


1-4- تاريخ گواهي مي دهد كه پيام آوران دين و كساني كه مردم را به سوي خداوند مي خواندند, همواره از شجاع ترين مردم بوده و در برابر سخت ترين شكنجه ها پايداري مي كردند.


2-4- انسان هاي ترسوي فراواني بوده و هستند كه هيچ اعتقادي به خدا نداشته و ندارند. به اعتقاد ما, نوعي باور مرموز به وجود خدا در همه ي انسان هاي طول تاريخ وجود داشته است


يعني چنانكه حس حقيقت جويي و زيبايي دوستي مثلا" در كليه انسان ها فطرتا" وجود دارد و نيازمند اكتساب يا علت نيست , حس خداشناسي و خدا پرستي نيز, در همه ي انسانها بوده و هست و همين فطرت الهي است كه آنان را به سوي اعتقاد به خداوند سوق مي دهد.
براي آگاهي بيش تر ر.ك : فطرت , شهيد مطهري , صدرا.



اولا دلایل فروید کاملا منطقیه این چه روشیه شما دارید نظریات دیگران ر وبی پایه واساس میدونید اون وقت نظرات مثلا بزرگان خودتان ر و کاملا بی نقص جلوه میدهید این روش منطقی نیست فقط تعصب داخلش است الان حدود 25 میلیون بی خدا در سراسر جهان داریم اونا دلایل عقلانی برای بی خدائیشون دارند و هر گز تعصب رو داخل بر عقایدشون نمیکنند من پستهای شما ر وبا دقت مطالعه کردم اکثر دلایلتون نقلیه نه عقلیه خب اینکه کاری نداره یه بچه هم بلده دلایلی ر وکه دیگران گفت هاند کپی پیسن کنه دلیلی محکم است که اولا استدلال خودتان باشد دوما منطقی و عقلی باشید

با سلام و وقت بخیر
عزیز برادر شما می توانید دلیلی را که بنده نقل کرده یابه قول شما گپی پیست کرده ام را ذکر کرده و نقد کنید
جان برادر کلی گویی که ما را به راهی نمی رساند
ذکر دلیل کرده ونقدکنید
با جان ودل می خوانیم واگر دلایلتان نزدیک به صواب باشد می پذیریم
منتظر دلایل تان می نشینم

موضوع قفل شده است