****درباره مختار بیشتر بدانیم****

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
****درباره مختار بیشتر بدانیم****

مختار در آیینه روایات
روایاتی که درباره مختار به دست ما رسیده است؛ بر دو قسم است: روایاتی که در مدح و ستایش او ایراد گردیده­اند و دیگر، اخبار و روایاتی است که در مقام مذمت او بیان شده­اند. غالب روایات ذم از اسناد بسیار ضعیفی برخوردار است(1) و از اعتبار چندانی نزد اهل حدیث برخوردار نیستند؛ اما در مقابل روایات مدح از قوت و استحکام اسنادی بیشتری نسبت به روایات ذم برخوردارند.
در بعضی از روایات مدح، به آمدن مختار بشارت داده شده و در بعضی دیگر، عمل او مورد تمجید قرار گرفته و مورد دعای خیر قرار گرفته است. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که فرمود: «به مختار ناسزا نگویید، زیرا او بود که قاتلین شهدای ما را کشت و انتقام خون ما را از دشمنان گرفت و بیوه­زنان ما را شوهر داد و در تنگدستی به ما کمک مالی کرد.»(2) شیخ طوسی نیز روایتی را از عبدالله بن شریک نقل کرده که: «روز عید قربان در منا، خدمت امام باقر(ع)رسیدیم؛ در حالی­که امام(ع) در خیمه­گاهشان نشسته بودند، ایشان شخصی را در پی سلمانی فرستادند تا بیاید و موی حضرت را اصلاح نماید. من روبروی حضرت نشسته بودم که ناگهان پیرمرد محترمی از اهل کوفه بر امام(ع) وارد شد و خواست دست ایشان را ببوسد؛ اما حضرت نگذاشت، سپس رو به پیرمرد کرده فرمودند: شما کیستید؟ آن مرد عرض کرد: من ابوالحکم فرزند مختار بن ابی­عبید هستم. امام(ع) تا او را شناخت با وجود آن که فاصله کمی با آن مرد داشت، دست او را گرفت و به نزدیک خود کشاند تا جایی که نزدیک بود روی زانوی خود بنشاند، سپس او را در کنار خود جای داد. فرزند مختار رو به امام(ع) کرد و عرض نمود: خداوند کارت را اصلاح کند مردم درباره پدرم حرف­های زیادی می­زنند و چیزهایی می­گویند؛ اما حق همان است که شما بفرمائید؛ امام(ع) پرسید: چه می­گویند؟ گفت: می­گویند کذّاب؛ امام(ع) با شگفتی فرمود: سبحان الله؛ به خدا سوگند پدرم(ع) به من خبر داد که مهر مادر من همان پولی بود که مختار برایش فرستاده بود، سپس امام(ع) ادامه داده فرمودند: مگر او نبود که خانه­های خراب ما را از نو ساخت؟ مگر او قاتل قاتلین ما نیست؛ مگر او خونخواه ما نبود، خدا رحمتش کند. به خدا سوگند پدرم به من خبر داد که هر گاه مختار به خانه فاطمه دختر امیرالمومنین(ع) وارد می­شد، آن بانو او را احترام می­گذاشت و فرش برایش می­گستراند و متکایی می­گذاشت مختار بر آن می­نشست و از او حدیث می­شنید. آنگاه امام باقر(ع) رو به فرزند مختار کرده فرمودند: خدا پدرت را رحمت کند، خدا پدرت را رحمت کند او حق ما را گرفت و قاتلین ما را کشت و به خون­خواهی ما قیام کرد.(3)
روایاتی نیز در ذم مختار از سوی ائمه معصومین(ع) بیان شده که بی­تردید این روایات یا از روی تقیه از سوی حضرات معصومین(ع) بیان شده و یا ساخته و پرداخته دشمنان اوست که با این ترفند خواسته­اند شخصیت ممتاز او را زیر سئوال ببرند تا او را از انظار شیعیان و دوستداران بیندازند این مطلب تازگی ندارد، چرا که درباره علی(ع) نیز چنین کردند و بعدها نیز از این کارها بسیار انجام شده است. (4)

مختار در نگاه علما
در حسن عقیده و درستی کار مختار از سوی علمای بزرگ شیعه سخن بسیار گفته شده است. علامه امینی در کتاب ارزشمند خود الغدیر در شرح حال ابی­تمام شاعر، ضمن تعریف و تمجید از شخصیت او به قسمتی از اشعار رائیه او ایراد گرفته از بصیرت و آگاهی او اظهار تعجب می­کند که چرا شاعری با این درجه از آگاهی و معرفت نسبت به علوم و فنون مختلف چنین مطلبی را عنوان کرده است. ایشان در ادامه می­فرماید: «هر که با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و علم رجال بنگرد درمی­یابد که مختار از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است و همانا نهضت مقدس او، تنها برای برپایی عدالت بوسیله ریشه کن کردن ملحدان و ظلم اموی­ها بوده است، سپس علامه، کیسانی بودن مختار را رد کرده آن را تهمتی از سوی دشمنان و منحرفان می­داند؛ در ادامه ایشان احادیث ائمه معصومین(ع) در ستایش مختار را متذکر شده، حضرات معصومین(ع) را قدردان همیشگی این خدمت معرفی کرده­اند. (5) آیت­الله خویی نیز در کتابش از مختار چنین سخن به میان می­آورد: «در حسن حال مختار همین بس که او با کشتن قاتلان امام حسین(ع) دل اهل بیت پیامبر(ص) را شاد کرد، این خود خدمتی بزرگ به ساحت مقدس خاندان پیامبر(ص) می­باشد که استحقاق پاداش از سوی آن بزرگواران را دارد...». (6)

1 - خویی؛ معجم رجال الحدیث، بیجا، چاپ پنجم، 1413، ج19، ص105.

2- کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، دانشگاه مشهد، 1348ش، ص125 و حلی، ابن داود؛ رجال ابی داود، دانشگاه تهران، 1383ق، ص513.

3- رجال کشی، پیشین، ص125 – 126 و رجال ابن داود، پیشین، ص513.

4- معجم رجال الحدیث، پیشین، ص105- 108.

5- علامه امینی؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامه، چاپ اول، 1416، ج2، ص487- 488.

6- معجم رجال الحدیث، پیشین، ص108.

مختار ابن ابی‌عبید بن مسعود بن عمرو بن عوب بن عقدۀ بن قسی بن منیۀ بن بکر بن هوازن. نام مادرش «دومۀ» بود.
لقب مختار: کِیسان (به معنای زیرک و تیزهوش است) قبیله او «قسی» و «ثقیف» می‌باشد. قبیله مشهور ثقیف از اعراب منطقه طائف است که به این شخص منسوب می‌شود.

«اصبغ بن نباته»، از اصحاب وفادار و از شاگردان بر جسته علی(ع) است، وی می‌گوید: «روزی امیرالمومنان(ع) را دیدم که مختار را [که طفلی کوچک بود] روی زانوی خود نشانیده [و با نوازش و محبت] دست روی سر او می‌کشید و می‌فرمود: «یا کیس، یا کیس» و بعضی، آن را با تشدید (کیّس) به معنای (بسیار زیرک) نیز خونده‌اند. و چون امیرالمومنان(ع) دوبار کلمه (کیس) را بر زبان آورد وجه تسمیه آن (کیسان) نیز همین است و سپس ملقب به مختار گردید. به احتمال قوی، علت آن که مختار به این لقب معروف شد، همین سخن امام علی(ع) می‌باشد. فقیه بزرگ شیعه علامه «ابن‌نما» و آیۀ‌الله «خوئی» این نظریه را اختیار کرده‌اند.
او به کارهای بزرگی دست زد، و دارای عقلی سرشار و حاضر جواب و دوراندیش بود، و صاحب صافت پسندیده و بسیار سخاوتمند بود، وی ذاتا انسانی بافراست و هوشمندو بلند همت بود که بهاوج شرافت و عزت نائل شده بود نیز حدسش به خطا نمی‌رفت و با دست پرتوان و بازوی قدرتمندش، در میدان کارزار به خوبی جواب حریف را می‌داد و سختی‌ها و فراز و نشیب زندگی را تجربه کرد و به خوبی از کوران حوادث بیرون آمد. او واقعیت‌های مهم را خوب درک می‌کرد و اندیشه‌اش را از شائبه و خطا و ناخالصی‌ها پاک و مهذّب ساخت.
علامه «شریف‌القرشی» گوید: «...مختار از زهد و تقوای زیادی برخوردار و نسبت به مبانی دین سخت پای‌بند بود».
در استیعاب و نیز در اسدالغابه و الاصابه ذکر دشه است که خاندان مختار همه از شیعیان مخلص و علاقه‌مند به اهل بیت(ع) بودند. شیعه و سنی از او به عنوان یکی از صحابه برجسته یاد کرده‌اند.
مختار پیوسته مردم را به فضائل اهل بیت پیامبر(ص) تبلیغ می‌کرد و مناقب ائمه(ع) را بین مردم منتشر و رسما حقانیت آنان را اعلام می‌نمود و می‌گفت: انّهم احق بالامر من کل احد بعد رسول الله(ص)، و یتوجع لهم ممّا نزل بهم؛ همانا اینها از هر کس به حکومت و امامت و جانشینی پیامبر سزاوارترند و از مصائبی که بر اهل بیت(ع) می‌رفت سخت ناراحت و منقلب بود.
آیۀ‌الله خویی درباره مختار می‌نویسد: والاخبار الواردۀ فی حقه، علی قسمین: مادحۀ و ذامۀ. اما المادحۀ، فهی متضافرۀ؛ اخبار و روایاتی که درباره مختار رسیده، دو قسم است: ۱/اخباری در مدح و ستایش او 2.اخباری که در مذمت اوست اما اخبار در مدح، قوی‌تر و برتر است.
حضرت علی(ع) فرمود: «بزودی ستمکاران به بلایی توسط کسی که خداوند برای انتقام، بر آنان مسلط خواهد نمود، گرفتار خواهند شد و ای به خاطر فسق و جنایتی است که بر سیدالشهداء و اهل بیت آن حضرت انجام دادند، همانگونه که بنی‌اسرائیل گرفتار عذاب شدند». عرض کردند: او کیست؟ حضرت فرمود: «جوانی از قبیله ثقیف که او را مختار بن ابی‌عبید می‌گویند».
هنگامی که مختار سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را به نزد امام سجاد(ع) فرستاد؛ حضرت به سجده افتاد و در سجده شکر، خدا را این‌گونه سپاس گفت: الحمد لله الذی ادرک لی ثاری من اعدانی و جزی الله المختار خیرا؛ ستایش خدای را که انتقامم را از دشمنانم گرفت و خدا به مختار، پاداش و جزای خیر عنایت فرماید».
امام صادق(ع) فرمود: بعد از حادثه عاشورا هیچ زنی از زنان ما(بنی هاشم) آرایش نکرد و خضاب نبست تا زمانی که مختار، سر بریده ابن زیاد و عمر سعد را برای ما به مدینه فرستاد.

فاطمه دختر حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: پس از شهادت امام حسین(ع) هیچ زنی از ما حنا نبست و میل سرمه‌ای به چشمش نگردانید و مویش را شانه نکرد تا آن گاه که مختار سر بریده ابن زیاد را به مدینه فرستاد.
هنگامی که مختار سر بریده ابن زیاد را نزد محمد حنفیه فرستاد، وی برای مختار اینگونه دعای خیر نمود: جزاه الله خیرا، جزاه الله خیرا الجزاء، فقد ادرک ثارنا و وجب حقه علی کل ولد عبدالمطلب...؛ خداوند به او پاداش خیر دهد. خداوند به او بهترین پاداش را بدهد. همانا و انتقام ما را گرفت. و رعایت حق او بر همه فرزندان عبدالمطلب (بنی‌هاشم) واجب گردید.
علامه امینی صاحب الغدیر در دفاع از شخصیت مختار چنین می‌نگارد: هر که با دیده بصیرت و تحقیق بر تاریخ و حدیث و علم رجال بنگرد؛ در می‌یابد که، مختار، از پیشگامان دینداری و هدایت و اخلاص بوده است. و همانا نهضت مقدس او تنها برای برپایی عدالت به وسیله ریشه‌کن کردن ملحدان و ظلم اموی‌ها بود. و به درستی که، ساحت مختار از مذهب کیسانی به دور بود. و نسبت‌ها و تهمت‌های ناجوانمردانه‌ای که نسبت به او داده‌اند، حقیقت ندارد و بی‌جهت نیست که ائمه هدی و سروران ما مانند امام سجاد(ع) و امام باقر(ع)، به گونه‌ای بسیار زیبا، او را مورد ستایش قرار داده‌اند و همیشه خدمات او در نزد اهل بیت(ع) مورد تقدیر و تشکر بوده است... .
علامه بزرگ مرحوم امینی، در ضمن تجلیل فوق‌العاده از مقام مختار، هدف قیام او را چنین بیان می‌کند: «... و همانا نهضت او مقدس نبود مگر برای اقامه عدل یا ریشه‌کن کردن ملحدان و براندازی اساس ظلم و ستم امویان...»

علامه امینی، اسامی علمای بزرگ شیعه که در مدح و تعظیم و تجلیل مختار سخن گفته‌اند، یادآور می‌شود و می‌فرماید: اسامی آن دسته از علمای اعلام که در تنزیه و بزرگداشت او سخن گفته‌اند عبارتند از:
۱/ جمال الدین ابن طاووس، در رجالش.
۲/ آیت الله علامه حلی، در خلاصه.
۳/ ابن داود، در رجالش.
۴/ فقیه بزرگوار، ابن نما که کتابی مستقل در شخصیت مختار نوشته است. ذوب النضار.
۵/ محقق اردبیلی، در حدیقۀ الشیعه.
۶/ صاحب معالم، در تحریر طاووسی.
۷/ قاضی نوراله مرعشی، در مجالس.
۸/ شیخ ابو علی، در منتهی المقال.
۹/ علامه مامقانی، در تنقیح المقال.
۱۰/ محدث قمی، در منتهی الآمال.
۱۱/ آیت الله خویی، در معجم رجال الحدیث.
۱۲/ استر آبادی، در حاشیه‌ای بر منهج المقال.
۱۳/ مرحوم سید مصطفی، در نقد الرجال.
۱۴/ سید یوسف بن محمد، در جامع الاقوال.
۱۵/ حاج ابراهیم الخوئی، در ملخّص المقال.
۱۶/ سید حسین بروجردی، در منظومه رجالیّه‌اش به نام زبدۀ المقال.
۱۷/ حاج ملا علی یاری تبریزی، در شرح منظومه فوق الذکر به نام بهجۀ الآمال.
۱۸/ حاج میرزا حبیب‌الله خوئی، در منهاج البلاغه، شرح نهج‌البلاغه.
این بزرگان،همه بر نزاهت و قداست و پاکی و علو مقام و جلالت قدر مختار بن ابی‌عبید ثقفی اتفاق نظر دادند و همه یک صدا می‌گویند: مختار از سابقین اخبار است

در زمان قیام مختار بن ابی‌عبید ثقفی علیه نیروهای ابن زیاد، وقتی که ابن زیاد به هلاکت رسید و سپاهیانش هزیمت شدند، ابراهیم بن اشتر که فرمانده سپاه مختار بود با این پیروزی بر تمام منطقه شمال و غرب عراق، تسلط یافت و موصل را مقرّ استانداری خویش قرار داد و در آنجا ماند زیرا مختار وی را به این پست نصب کرده بود. سپس فرمانداران خود را به شهرهای «جزیره» اعزام نمود که عبارت بودند از:
۱/ اسماعیل بن زفر به فرمانداری قرقیسا.
۲/ حاتم بن نعمان باهلی بر هران و رها و سمیساط.
۳/ عمیر بن حباب سلمی را بر کفر توثا.
۴/ مسلم بن ربیعه را بر آمِد.
۵/ سفاح بن کردوس را بر سنجار.
۶/ عبدالله بن مسلم را بر میافارقین و خود به شهر نصیبین رفت و در آن شهر ماند.
مزار شریف مختار از قدیم الایام جزو مشاهد متبرکه نزد شیعیان بوده و دارای قبه و بارگاه است آن چنان اکه ابن بطوطه جهانگرد معروف عرب در قرن هفتم در سفرنامه‌اش به آن اشاره دارد و می‌گوید: در محل شرقی جیانه کوفه قبه و بارگاه مختار میباشد.
مرقد مطهر این بزرگوار از دیر زمان تاکنون به صورتی متروک و غریب باقی مانده و بنای آن، کهنه و مندرس شده بود به خاطر همان بی توجهی‌ها و تبلیغات سوء و تهمت‌های ناجوانمردانه و نشر و نقل احادیث دروغ و جعلی که برای ترور شخصیت بارز این قهرمان ثار (قهرمان خون) که در طول تاریخ به کار رفته است.
اما با همه اینها خداوند دلهای بعضی از اویای خود را متوجه این مزار شریف کرده و مورد عنایت بزرگان واقع شده است. و همین توجه و عنایت سبب گردید که نسبت به تفتیش و تحقیق و صحت اصالت و انتساب آن به مختار، اقدام شود و در اثر کاوش مرقد مقدس، خداوند با انوار خود، جای جسد طیب و پاک او را مشخص نمود.
از سالهای قبل این خبر شایع و مشهور و متواتر بود که بعضی از بزرگان علم، توجه و عنایت خوبی نسبت به این مزار مبذول داشته‌اند. و علامه بزرگ شیخ عبدالحسین طهرانی(ع) در آن عصر که برای تشرف زیارت عتبات عالیات به عراق آمد، نسبت به تعمیر و تجدید بنا و فحص و تفتیش مزار شریف مختار همت نمود و نشانی قبر او در صحن مسلم بن عقیل چسبیده به مسجد جامع اعظم کوفه روبروی حرم هانی بن عروه بر مومضع مرتفع و دکه‌ای قرار دارد.
بنا به دستور آن عالم بزرگ این موضع حفر شد و آثار بنای مخروبه‌ای کشف گردید که می‌گفتند در قدیم حمام بوده است و بر همان علامت قبر حفاری و تحقیق را ادامه دادند، در حین حفاری با هدایت و اشاره مرحوم علامه سیدرضا بحرالعلوم(ره) که فرموده بود: پدرم علامه سید مهدی بحرالعلوم می‌فرمود: مرقد مختار در زاویه شرقی جنب دیوار قدیمی مسجد کوفه می‌باشد (همین محل قبر فعلی) و مرحوم بحرالعلوم در حسین حفر به حضار و کسانی که مشغول حفاری بودند تاکید می‌کرد که برای مختار فاتحه بخوانند و با نظارت او و مرحوم شیخ عبدالحسین طهرانی همان موضع معین را حفاری کردند تا به لوحی رسیدند که بر روی آن این جمله نقش بسته بود «هذا قبر المختار بن ابی‌عبید الثقفی» و بدین گونه قبر مشخص شد و کار ساختمان و تعمیر انجام پذیرفت و بر سر در باب ورودی این جمله را نوشتند: «قد امر السید مهدی بحرالعلوم و الشیخ جعفر کاشف الغطاء بان یشید هذا ضریحا للمختار و عینا هذا الموضع قبرا له» یعنی حسب‌الامر علامه بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف‌الغطاء این مکان بازسازی شد و اینجا را محل قبر مختار معین نمودند.


فقیه بزرگ شیعه علامه جعفر بن نما در رساله ذوب النضار که در شرح حال مختار نوشته است، از این مطلب سخت اظهار تاسف می‌کند که چرا بزرگان و علما به زیارت قبر این مرد بزرگ شیعه عنایت چندانی نشان نمی‌دهد.
ایشان چنین می‌فرمایند: از دیر زمان، بزرگان و علما از زیارت مختار خود را کنار می‌کشند و نسبت به اظهار فضایل او لب فرو می‌بندند. و همانند سوسماری که از آب فرار می‌کند از بیان فضائل او دوری می‌جویند و او را متهم می‌کنند که قائل به امامت محمد حنفیه بوده است و به قبر او بی‌توجهی می‌کنند و دوری از قبرش را نزدیکی به خدا می‌پندارند. در حالی که قبر او نزدیک و زیارتش سهل الوصول است. و قبه و برگاه او در حنب قبّه و بارگاه مسلم بن عقیل مانند ستاره می‌درخشد و متاسفانه در این کار (دوری و بی‌توجهی به مقام مختار) به علم و تحقیق علم نمی‌کنند و تقلید وار از گذشتگان پیروی می‌کنند و گویا فراموش کرده‌اند که مختار با دشمنان امام مقتول و شهید (امام حسین(ع)) چه کرد و از یاد برده‌اند که او جهادگر در راه خدا، حق جهاد را ادا نمود و برای جلب رضایت امام سجاد(ع)، به اعلی درجه معنوی نائل شد و آن همه مناقب که از او به جای مانده و چشمه‌های سعادت از آن جوشیده را به دست فراموش سپردند.
علامه امینی راجع به زیارت‌نامه مخصوص مختار می‌نویسند: او در بزرگی و عظمت به مقامی نائل شده که شیخ عالیقدر شیعه، شهید اول در کتاب مزار خود زیارتی خاص برای او نقل کرده است که با آن زیارتنامه او را زیارت می‌کنند و در آن به شهادت بر رستگاری و پاکی و خیراندیشی او در ولایت اهل بیت(ع) و اخلاص و اطاعت از خدا و محبت امام سجاد(ع) و خشنودی رسول خدا(ص) و امیرمومنان(ع) تصریح شده است:
و انه بذل فی رضا الائمۀ و نصرۀ العترۀ الطاهرۀ و الاخذ بثارهم
و همانا او (مختار) در راه خشنودی اهل بیت و یاری خاندان پاک پیامبر و گرفتن انتقام خون شهدای آنان جانفشانی کرد.
و از نقل این زیارت‌نامه به دست می‌آید که از قدیم الایام مرقد مبارک مختار زیارتگاه علاقه‌مندان شیعه بوده و از مشاهد متبرکه نزد شیعیان بوده است و دارای گنبد و بارگاه می‌باشد آنچنان که ابن بطوطه در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است.
از جمله تهمت‌هایی که دشمنان شیعه به مختار زده‌اند، نسبت کذّاب به اوست. از آنجایی که مختار، صربه مهلکی بر بنی‌امیّه و سران منافق کوفه وارد کرد، دشمنان او با تمام نیرو در مقابلش ایستاده و ابتدا او را ترور شخصیت کردند. اولین بار بنی امیه و مانند عبدالله بن زیبر، لقب کذّاب را به مختار دادند و این از ناحیه اشراف ضدّ انقلاب کوفه و عاملین فاجعه کربلا بود که ضمن نقل تاریخ، به این گونه تهمت‌ها برخورد می‌کنیم، سپس دشمنان اهل بیت و کسانی که شیعه را به هر تهمتی متّهم می‌سازند، مختار را کذّاب، ساحر، مدعی نبوت و... معرفی کردند. کتاب‌های رجالی اهل سنت هر جا نامی از این قهرمان بزرگ شیعه و خونخواهی شهیدان، برده شد او را «کذّاب» یاد کرده‌اند.
آیت الله خویی می‌فرماید: «و از بعضی روایات روشن می‌شود که قیام مختار با اذن خاص امام سجاد(ع) بوده است»... و یظهر من بعض الروایات ان هذا کان باذن خاص من السجاد علیه السلام... .یعنی ازبعضی ازروایات معلوم می شود که قیام مختاربااذن خاص ازطرف امام سجاد علیه السلام بوده است

به نقل ازسه نقطه

موضوع قفل شده است