نشانه هاي بحران (بشر قرن 21 بحران زده ترين بشر معاصر )

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نشانه هاي بحران (بشر قرن 21 بحران زده ترين بشر معاصر )

نشانه های بحران در آخرالزمان

(گفتگوی نشریه موعود با مهدی نصیری)



مقدمه موعود بر گفتگو

جناب آقاي مهدي نصيري را عموم کساني که طي دهه‌هاي شصت و هفتاد با دقت و وسواس مباحث سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران را دنبال مي‌کردند مي‌شناسند.
از آن زمان که سردبيري روزنامه کيهان را در اوج هجوم فرهنگي غرب و روشنفکران در عهده داشت تا زماني که هفته نامه مستقل، امّا پرخواننده «صبح» را منتشر ساخت؛ هفته‌نامه‌اي که در زمان خودش بسياري از جوانان و به ويژه دانشجويان را شيفته خود ساخته بود و ذهن و زبان آنها را درگير معضلات و مسايل جاري کشور مي‌ساخت.


اگرچه امروز از مهدي نصيري در عرصه مطبوعات خبر چنداني نيست و کمتر تن به گفت و گو مي‌دهد اما چاپ کتاب اسلام و تجدد،(1) ديگر بار بسياري را متوجه مواضع او درباره جهان امروز و بحران آخرالزمان و تمدن غربي ساخت.


براي گفت و گويي کوتاه، اما صميمي در همين باره به سراغ مهدي نصيري رفتيم و اينک حاصل اين نشست را تقديم خوانندگان موعود مي‌کنيم.

گفتگوی نشریه موعود با مهدی نصیری را در ادامه مطالعه نماييد ...

(1) جهت دانلود كتاب "اسلام و تجدد اينجا را كليك كنيد.


*
چرا شرايط «آخرالزمان» در همه جا و در ميان همه منابع ديني و غيرديني قرين با «بحران» فرض شده و بر آن پاي مي‌فشارند. اين بحران حاصل چيست؟


-از روايات و نيز واقعيات ملموس چنين بر مي‌آيد که در «آخرالزمان» بيشترين و قوي‌ترين حجاب‌ها بين افراد و جوامع با حقيقت دين و وحي حائل مي‌شود و بيش از هر مقطع زماني ديگر، ساحت نفس اماره فردي و جمعي، عرصه را بر ساحت دين و آموزه‌هاي وحياني تنگ مي‌کند.

جوامع فاصله گرفته از دين ممکن است در يکي از سه وضعيت زير باشند:
الف) بي‌اعتنايي به ارزش‌ها؛
ب) مقابله با ارزش‌ها؛
ج) وارونگي ارزش‌ها؛

تقسيم‌بندي فوق را از روايتي از رسول گرامي اسلام(ص) مي‌توان فهميد که روزي به اصحاب فرمودند:
زماني خواهد آمد که امر به معروف و نهي از منکر را ترک خواهيد نمود [وضعيت اول]، اصحاب با تعجب پرسيدند، آيا واقعاً چنين خواهد شد؟ حضرت(ص) فرمود، بله و بدتر از اين خواهد شد، و آن روزي است که امر به منکر و نهي از معروف کنيد [وضعيت دوم]، باز اصحاب با ناباوري پرسيدند، آيا چنين خواهد شد؟ حضرت(ص) فرمود، بله و بدتر از اين خواهد شد، و آن روزي است که معروف را منکر و منکر را معروف مي‌پنداريد [وضعيت سوم] .

آخرالزمان، وضعيت سوم است که به مراتب بدتر از دو وضعيت ديگر است.
خواص و عوام اغلب در چنين وضعيتي، احساس رضايت از وضع موجود دارند:
خواجه پندارد که طاعت مي‌کند
ليکن او از معصيت جان مي‌کند

با اينکه در وضعيت غلبه منکرات و انزواي معروف‌ها هستند، ولي چون معيارها وارونه شده است، احساسشان بر اين است که آنچه جاري است معروف است و مطلوب، بنابراين هيچ نيازي به اصلاح و بازنگري و تغيير نمي‌بينند.

شما اگر به شرايط کنوني عالم بنگريد به وضوح مي‌توانيد نشانه‌هاي وضعيت سوم را مشاهده کنيد. مفهوم بسياري از واژه‌ها تغيير و تحريف يافته، و معنايي وارونه پيدا کرده‌‌اند.

در دنياي امروز، بر جهل نام علم، بر طغيان و فزون‌خواهي و ويرانگري نام عقل، بر اسارت نام آزادي، بر انحطاط نام پيشرفت، بر خرابي نام توسعه و آباداني، بر غفلت نام بيداري، بر لهو و لعب و پرده‌دري نام هنر و خلاصه بر توحش نام تمدن نهاده‌اند.

ادامه دارد ...

*آيا مصاديق و نشانه‌هاي بحران آخرالزمان را در شرايط کنوني حيات بشر، يعني قرن 21 مي‌بينيد و مي‌شود مصاديق آن را مطرح کرد؟

- فکر مي‌کنم ما در اوج بحران آخرالزمان قرار داريم و بشر قرن 21 بحران‌زده‌ترين بشر تاريخ است.
مهم‌ترين بحران بشر معاصر، «بحران معنا» است.


«آندره مالرو» گفته است: تمدن ما (تمدن جديد) نخستين تمدني، در تاريخ، است که به پرسش «معني زندگي چيست؟» پاسخ داده است.
بشر قرن 21 که به او «بشر مدرن» نيز گفته مي‌شود، از حيث معنوي، تهي‌ترين بشر تاريخ است و به همين دليل هم سرگردان‌ترين و مضطرب‌ترين. بشر مدرن ارتباطش را با خداوند قطع کرده است و خود، به جاي خدا، نشسته است. «ظلمت» عقلِ خود بنياد بشر مدرن جاي «نور» عقلِ خدا بنياد بشر ديني را گرفته است و در عرصه‌هاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و... فرمان مي‌راند.

بشر جديد مصداق بارز اين آيه قرآن است که:
أفرأيت من اتّخد إلهه هواه.1
آيا آنکه هواي نفسش را معبود خويش گرفته، مشاهده کردي؟
و نيز مصداق اين آيه که:
ولاتکونوا کالذين نسوا الله فأنسيهم أنفسهم.2
مانند کساني که خدا را فراموش کردند، پس خداوند آنها را به خود فراموشي دچار کرد، نباشيد.

بشر مدرن، که مولود رنسانس و تمدن جديد غرب است، بدجوري دچار مکر خداوند شده است و از خداوند در حال بازي خوردن است.
بشر مدرن يعني همين انسان‌هاي موجود با معيارهاي حاکم بر ذهنشان، که ما هم البته کم و بيش جزء آنها هستيم، مثلاً فکر مي‌کند که تسلطش بر طبيعت و جهان و درياها و کوه‌ها و فضا و ژن‌ها و امواج و... نشانه خوشبختي و تکامل و ترقي‌اش است و لذا بسي به خود مي‌بالد و مي‌نازد و درباره بشر اعصار پيشين که از چنين قدرتي برخوردار نبود، احساس ترحم مي‌کند، اما بيچاره غافل از اين است که اين همه فتوحات مادي و تکنيکي، به خاطر تنبيه و مجازات اوست که از «ذکر» رويگردان شده است :

فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا عليهم أبواب کلّ شيء حتي إذا فرحوا بما اُوتوا أخذناهم بغته فإذا هم مبلسون.3
آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش کردند، همه درها [ي قدرت] را بر آنها گشوديم و چون بدانچه دست يافتند، سرمست شدند، ناگهان فروگرفتيمشان و آنگاه بود که نوميد شدند.

بشر مدرن، سخت، گرفتار سنت الهي امهال و استدراج شده است و وقتي به اوج غرور و تفاخر رسيد (حتي إذا فرحوا) آنگاه نوبت عذاب فرا مي‌رسد (أخذنا هم بغته).

جالب است بدانيد که مصداق اصلي و نهايي اين آيه آخرالزمان است و امام معصوم(ع) درتفسير آيه مي‌فرمايد: «مقصود از أخذناهم بغته ظهور قائم (عج) ما است.»

که چون صاعقه و طوفاني بر تمدن مقتدر و سلطه‌جوي کفر و مدرن فرود مي‌آيد و همه چيز را ويران مي‌کند تا زمينه را براي استقرار تمدن باشکوه الهي و انساني مهدوي(عج) فراهم نمايد.4
بحران معنا که اساسي‌ترين بحران آخرالزمان است منجر به بحران‌هاي ديگري چون بحران اخلاق، بحران اجتماعي، بحران اقتصادي، بحران اطلاعات و آگاهي، بحران محيط‌زيست، بحران سلامتي و بحران امنيت شده است که هر روز مي‌توانيم مصاديق آن را در اخبار رسانه‌ها و بلکه دور و برمان مشاهده کنيم.

ادامه دارد...


* آيا مصاديق و نشانه‌هاي بحران آخرالزمان را در شرايط کنوني حيات بشر، يعني قرن 21 مي‌بينيد و مي‌شود مصاديق آن را مطرح کرد؟

فکر مي‌کنم ما در اوج بحران آخرالزمان قرار داريم و بشر قرن 21 بحران‌زده‌ترين بشر تاريخ است.
مهم‌ترين بحران بشر معاصر، «بحران معنا» است.

«آندره مالرو» گفته است: تمدن ما (تمدن جديد) نخستين تمدني، در تاريخ، است که به پرسش «معني زندگي چيست؟» پاسخ داده است.

بشر قرن 21 که به او «بشر مدرن» نيز گفته مي‌شود، از حيث معنوي، تهي‌ترين بشر تاريخ است و به همين دليل هم سرگردان‌ترين و مضطرب‌ترين. بشر مدرن ارتباطش را با خداوند قطع کرده است و خود، به جاي خدا، نشسته است. «ظلمت» عقلِ خود بنياد بشر مدرن جاي «نور» عقلِ خدا بنياد بشر ديني را گرفته است و در عرصه‌هاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و... فرمان مي‌راند.

بشر جديد مصداق بارز اين آيه قرآن است که:
أفرأيت من اتّخد إلهه هواه.1
آيا آنکه هواي نفسش را معبود خويش گرفته، مشاهده کردي؟
و نيز مصداق اين آيه که:
ولاتکونوا کالذين نسوا الله فأنسيهم أنفسهم.2
مانند کساني که خدا را فراموش کردند، پس خداوند آنها را به خود فراموشي دچار کرد، نباشيد.

بشر مدرن، که مولود رنسانس و تمدن جديد غرب است، بدجوري دچار مکر خداوند شده است و از خداوند در حال بازي خوردن است.
بشر مدرن يعني همين انسان‌هاي موجود با معيارهاي حاکم بر ذهنشان، که ما هم البته کم و بيش جزء آنها هستيم، مثلاً فکر مي‌کند که تسلطش بر طبيعت و جهان و درياها و کوه‌ها و فضا و ژن‌ها و امواج و... نشانه خوشبختي و تکامل و ترقي‌اش است و لذا بسي به خود مي‌بالد و مي‌نازد و درباره بشر اعصار پيشين که از چنين قدرتي برخوردار نبود، احساس ترحم مي‌کند، اما بيچاره غافل از اين است که اين همه فتوحات مادي و تکنيکي، به خاطر تنبيه و مجازات اوست که از «ذکر» رويگردان شده است :

فلمّا نسوا ما ذکّروا به فتحنا عليهم أبواب کلّ شيء حتي إذا فرحوا بما اُوتوا أخذناهم بغته فإذا هم مبلسون.3
آنگاه چون پند و هشدارها را فراموش کردند، همه درها [ي قدرت] را بر آنها گشوديم و چون بدانچه دست يافتند، سرمست شدند، ناگهان فروگرفتيمشان و آنگاه بود که نوميد شدند.

بشر مدرن، سخت، گرفتار سنت الهي امهال و استدراج شده است و وقتي به اوج غرور و تفاخر رسيد (حتي إذا فرحوا) آنگاه نوبت عذاب فرا مي‌رسد (أخذنا هم بغته).

جالب است بدانيد که مصداق اصلي و نهايي اين آيه آخرالزمان است و امام معصوم(ع) درتفسير آيه مي‌فرمايد: «مقصود از أخذناهم بغته ظهور قائم (عج) ما است.»

که چون صاعقه و طوفاني بر تمدن مقتدر و سلطه‌جوي کفر و مدرن فرود مي‌آيد و همه چيز را ويران مي‌کند تا زمينه را براي استقرار تمدن باشکوه الهي و انساني مهدوي(عج) فراهم نمايد.4
بحران معنا که اساسي‌ترين بحران آخرالزمان است منجر به بحران‌هاي ديگري چون بحران اخلاق، بحران اجتماعي، بحران اقتصادي، بحران اطلاعات و آگاهي، بحران محيط‌زيست، بحران سلامتي و بحران امنيت شده است که هر روز مي‌توانيم مصاديق آن را در اخبار رسانه‌ها و بلکه دور و برمان مشاهده کنيم.

ادامه دارد...

* در اين ميانه «مسلمين در چه وضعي هستند» بحران‌زده؟ بحران‌زا؟ و يا...

بحران آخرالزمان بحراني فراگير است و کمتر کسي از آن در امان است و تنها ممکن است در شدت و ضعف بحران‌زدگي تفاوت‌هايي وجود داشته باشد.

براساس روايت معروف «يملأ الله الأرض عدلاً و قسطاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً» آخرالزمان لبريز از بي‌تعادلي و بي‌توازني و بحران است، و جالب اينکه حتي معدود کساني که به فهم اين بحران نائل مي‌آيند و از آن تبري مي‌جويند نيز به نحوي گرفتار بحران‌اند.
بنابراين ما شيعيان نيز بحران زده‌ايم . ما به ميزاني که غرب‌زده و علم‌زده و تکنيک‌زده و مغروق در مناسبات و ساختارهاي تمدن غيرالهي مدرن هستيم، به همان ميزان بحران‌زده‌ايم و البته بحران‌زا هم مي‌توانيم باشيم.

اصولاً هر بحران‌زده‌اي اگر بر بحران‌زدگي خويش وقوف نداشته باشد، بحران‌زا خواهد شد. ما به ميزاني که امروز تمناي مدرنيته را (اعم از علم و تکنيک و دموکراسي و رسانه و هنر و فرهنگ‌اش) داريم بحران‌زده و بحران‌زا هستيم و حتي اگر به لحاظ نظري به رد مدرنتيه بپردازيم و غيرالهي بودن اين تمدن را درک کنيم، چون در ميدان زندگي و عمل، مفرّي از ابزار و ساز و کارهاي مدرن نداريم، پس باز بحران‌زده‌ايم و اگر خيلي هنر داشته باشيم مي‌توانيم از بحران‌زايي‌مان بکاهيم.

* آيا مي‌توان وضع ديگري را برايشان فرض کرد و گفت اي کاش مسلمين چنين يا چنان بودند؟

بهترين وضعيت اين است که در گام اول، ظلمت آخرالزمان و به‌ويژه دوره ظلماني کنوني را درک نمايند که شرط آن فهم بحران‌زده و بحران‌زا بودن تمدن مدرن است و خلاصه اينکه از «وضع موجود» بيزار شده و تمناي «وضع موعود» را پيدا کنند، اگر گام اول به نحو مطلوبي محقق شود و خواص و عوام بر سر آن اجماع نسبي و مؤثري پيدا کنند آنگاه نوبت به گام بعدي مي‌رسد و آن اصلاح وضعيت در حد توان است که البته پيوسته همراه با تمناي وضع موعود است که همان حادثه عظيم ظهور است و اين تعبيري ديگر از همان استراتژي و راهبرد انتظار است که در ماهنامه ارجمند موعود نيز از آن بسيار سخن گفته مي‌شود.

ادامه دارد...

آذر بانو;72192 نوشت:
بشر قرن 21 که به او «بشر مدرن» نيز گفته مي‌شود، از حيث معنوي، تهي‌ترين بشر تاريخ است و به همين دليل هم سرگردان‌ترين و مضطرب‌ترين. بشر مدرن ارتباطش را با خداوند قطع کرده است و خود، به جاي خدا، نشسته است. «ظلمت» عقلِ خود بنياد بشر مدرن جاي «نور» عقلِ خدا بنياد بشر ديني را گرفته است و در عرصه‌هاي سياسي و فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي و... فرمان مي‌راند.

سلام،
درست است که بشرقرن 21دراوچ بحران قرار دارد اما بشرامروز به دنبال حقیقت می گردد وازفساد عدم معنویت خسته شده است اما متاسفاته بازهم اهل باطل ومفسدین واقعی با ارائه معنویت های کاذب ازاین فرصت به نفع خود استفاده می کنندوالا مردم این عصر به دنبال حقیقت هستند.اگربازاز فرقه های نوظهور ومعنویت های کاذب پررونق است بخاطر اینست که مردم ازفسادووزندگی مادی صرف وماشینی وبی خدایی خسته شده اند اما مفسدین باارائه خدای قلابی گمراهشان می کنند.
ماباید ازاین فرصت استفاده کنیم وبانشرمعارف ناب اسلامی مردم دنیاراازدست حیله گران نجات دهیم چرا که مردم این عصر تشنه حقائق هستندوآمار نشان می دهد گرایش به اسلام درکشورهای غربی روزبه روز افزایش می یابد.(مناف)

مناف;176714 نوشت:
سلام،
درست است که بشرقرن 21دراوچ بحران قرار دارد اما بشرامروز به دنبال حقیقت می گردد وازفساد عدم معنویت خسته شده است اما متاسفاته بازهم اهل باطل ومفسدین واقعی با ارائه معنویت های کاذب ازاین فرصت به نفع خود استفاده می کنندوالا مردم این عصر به دنبال حقیقت هستند.اگربازاز فرقه های نوظهور ومعنویت های کاذب پررونق است بخاطر اینست که مردم ازفسادووزندگی مادی صرف وماشینی وبی خدایی خسته شده اند اما مفسدین باارائه خدای قلابی گمراهشان می کنند.
ماباید ازاین فرصت استفاده کنیم وبانشرمعارف ناب اسلامی مردم دنیاراازدست حیله گران نجات دهیم چرا که مردم این عصر تشنه حقائق هستندوآمار نشان می دهد گرایش به اسلام درکشورهای غربی روزبه روز افزایش می یابد.(مناف)

با سلام و احترام
ان شاءالله دو پست ديگه مقاله تموم ميشه و بعد بهتر ميشه در اين مورد گفتگو كرد ان شاءالله؛

با تشكر

* وضع شيعيان را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟

همانگونه که گفتم ما شيعيان نيز بحران زده‌ايم و بسياري از علائم و نشانه‌هاي انحطاط آخرالزمان که در روايات و احاديث شريف ما مطرح شده است، بيانگر وضع شيعيان است که البته تکليف غيرشيعيان هم معلوم است که چيست.

ردّ پاي بحران و وضعيت وارونگي ارزش‌ها را در عرصه‌هاي مختلف فرهنگي و سياسي و اجتماعي و اقتصادي خودمان مي‌توانيم بيابيم. من چند نمونه را ذکر مي‌کنم . مثلاً:
ـ نظام تعليم و تربيت مدرن (مدارس جديد و دانشگاه)، محصول رنسانس و مبتني بر مباني فلسفي و معرفت‌شناسي مدرن است و در تقابل با مباني ديني، اما همه ما اين نظام را کم و بيش همان نظام تعليم و تربيت مطلوب مي‌دانيم و مي‌خواهيم در اين ظرف، نخبه‌پروري کنيم و انسان مؤمن و مسلمان تربيت کنيم.
حالا البته اگر واقعيت‌هاي عيني هم بيانگر اين باشد که خروجي اين نظام و تعليم و تربيت به شدت آسيب‌ديده و تا حد زيادي سکولار و لاييک است، تغييري در ديدگاهمان نمي‌دهيم و باز هم بحران را نمي‌فهميم.

ـ علم جديد و تکنولوژي جديد به دلايل بسياري که اين مقال جاي شرح آنها نيست، از مصاديق علم مطلوب دين و کتاب و عترت نيست و بر آيند نهايي اين علم و تکنولوژي از خدا و خودبيگانگي است اما ما اصرار داريم که بگوييم رواياتي چون «طلب العلم فريضه علي کل مسلم» و «أطلبوا العلم من المهد إلي اللحد» و «أطلبوا العلم و لو بالصين» ناظر به همين علم است.

ـ از نظر آموزه‌هاي اسلامي، مقدس‌ترين جايگاه براي زن مسلمان خانه و خانواده است و زن به ميزاني که مستور و محجوب باشد، ارزش والاتري مي‌يابد و بيشتر مرضي خداوند است اما اکنون ما شيعيان و محبان حضرت فاطمه زهرا(س) در کار بيرون کشاندن زن از کانون خانواده و همدوشي او با مردان و حضور همه جانبه و مختلط او با مردان در دانشگاه و اداره و خيابان و ورزشگاه و مجلس و دولت هستيم و اين منکر آشکار را معروف مي‌پنداريم و با ادله‌اي واهي، آن را رسالت اسلامي و شيعي خويش مي‌پنداريم و البته چون کبک هم سر در برف مي‌کنيم و مفاسد حضور همه جانبه بانوان در همه عرصه‌هاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي را که عبارت است از بي‌بند و باري و فساد و طلاق و فرار از ازدواج و... را ناديده مي‌گيريم و از سير روزافزون اين مفاسد، لرزه بر انداممان نمي‌افتد.

ـ بدتر از همه اين معضل فکري و نظري است که شديداً بر ضد وظيفه انتظار و منتظر بودن است و آن اينکه، عصر جديد را مظهر تکامل و پيشرفت تاريخ بشري مي‌دانيم و في‌المثل نظامات سياسي جديد مثل دموکراسي را تکامل نظامات سياسي گذشته حتي نظام ولايي مي‌دانيم و يا اينکه رسانه‌هاي غفلت‌زا و تکثر‌زده و لهو و لعب مدار جديد را تکامل مي‌دانيم و نيز معماري و شهرهاي بي‌قواره و زشت و اضطراب‌آفرين افريت مدرن را تکامل معماري و شهرهاي موزون و آرامش‌بخش سنتي مي‌دانيم و بدتر از همه، فضاي علمي و فرهنگي پر از تعارض و تکثر و اختلاف نظر و التقاط‌زده جديد را تکامل فضاي علمي و فرهنگي نسبتاً واحد و منسجم و راه‌گشاي سنتي مي‌دانيم و... اين نگاه به عصر جديد و اين نوع زمان‌شناسي وارونه، بدترين آفت و گرفتاري بشر مدرن و نيز ما مسلمانان و شيعيان مدرنيته‌زده است.

اين ديدگاه غلط در مسير بسط و توسعه خودش به بدترين بحران و زشتي آخرالزمان مي‌انجامد که عبارت است از تغيير دين خداوند و دگرگوني در احکام الهي که از آن با عنوان تکامل فهم معرفت ديني همپاي با تکامل تمدن بشري، ياد ‌مي‌شود، پناه بر خدا.

و البته برخي از فقها در چنين مداري قرار مي‌گيرند. شما هم لابد اين روايت تکان‌دهنده را شنيده‌ايد که آخرين مقاومت در برابر حضرت حجت(ع) از ناحيه گروهي از فقها انجام مي‌پذيرد. از روايات ديگر چنين مي‌شود که اين فقها، فقهاي نوگرا و تحول‌خواه هستند که با ديدن دوران جديد و تمدن جديد و عدم وصول به باطن غيرديني آن، در صدد انطباق دين با مشتهيات و تمنّيات بشر مدرن بر مي‌آيند و پوستين وارونه بر تن اسلام مي‌پوشانند.

ادامه دارد...

برخلاف حرف شماسرکار آذربانوبایدبگویم قرن 21قرن اعتلای به اسلام است
ومامی بینیم که قرن 21،درصدگرویدگان به اسلام بیش ازانتظارشده است
شایداین خودبه خاطرپیشرفت علم وبصیرت مردم است
به گفته سازمان های بین المللی آمارادیان ،هیچ دینی دردنیابه اندازه ی اسلام خواهان ندارد
روشنفکران ودانشمندان بزرگ غرب سرخشوع وتواضع درمقابل قرآن ،کتاب آسمانی اسلام ،فرومی آورند
عالم به سمت همان آرمان مشترک می شتابد
شایدشمابه حرف رسانه های فاسدجهانی فکرکنیدکه دنیاخراب ترشده است
ولی نه چنین نیست،عالم سرعقل آمده است واکثریت به یک نقطه ی مشترک حرکت می کنند
همان نقطه ای که تمام بشرهزاران سال است منتظرش هستند،همان نقطه ی اشتراک عالم
همان منجی بزرگ بشریت،همان مولای عالم ،همان مردخدا،همان نورخدا،همان مسیح خدا،همان پسرانسان،همان منصور،همان سوشیانت،همان آخرین حجت وفرزندآخرین پیامبر
که بسیارزیباست همه ی نام هایش
آری ،این دفعه اکثریت عالم عاشقانه ودیوانه وارخودشان به سمت حجت بن الحسن ،حضرت مهدی صاحب الزمان علیه السلام حرکت می کنند
همه ی ماخوب می بینیم شیعیان،مردم آفریقا،مردم چین وهندومردم نقاط دیگردنیا،ازهمه وقت بیشترآرزوی ظهورمنجی رادارند
مردم غرب به کمبودبزرگ خودپی می برند
مردم غرب کمبودخداورحمتش رادرجمع خودبه خوبی درک می کنند
اهل دنیاازاین دنیاخسته شدند
همه ی شماطبق روایات خوب می دانیدکه به خاطرخطبه ی بسیارتأثیرگذارحضرت مهدی درروزظهور،اکثریت عالم فوج به فوج وفرقه به فرقه وملت به ملت ولشگربه لشگربه اومی گروند
وشیطان واطرافیانش دیگردارندبه آخرخط می رسندواین رابزرگانشان هم خوب می دانندولی تلاش هایشان رابرای گمراهی مردم دوچندان کرده اندوواقعاً انتظاردیگری ازآنهاهم نیست

دکترزکیرنایک(یک دانشمند غربی) :
امروزغرب روبه اسلام آورده است
اسلام پاسخ مشکلات غرب رادارد
دنیای غرب عمدتاً به نیازهای مادی وفیزیکی توجه می کندوکمبودرحمت خدادربین خودرابیشترازهردوران دیگردرک می کنند
اسلام جنبه ای روحانی داردکه می تواند مرحم زخمهای غرب باشد
اسلام تنهادینی است که به اندازه ی نیازهای معنوی به نیازهای مادی نیزتوجه می کند
تمام عالم غرق این شکوه وعظمت روحانی اسلام هستند
ولی این راهم بگویم دشمنان خداتلاش برای نابودی این شکوه وعظمت می کنند،که هیچ کس نمی تواندمنکرآن شود
ولی به من بگوییدآن کیست که بتواندنورخداراخاموش کند ؟؟؟


*از نقطه نظر معصومين(ع) شيعيان در چنين شرايطي چگونه بايد باشند؟

معصومين(ع) پيش بيني چنين روزگاري را براي ما کرده‌اند که در روايات آخرالزمان منعکس است.

اولاً هشدارهاي متعددي نسبت به دشواري‌هاي حفظ دين و اعتقاد صحيح در آخرالزمان به‌ويژه هرچه به اوج آن نزديک مي‌شويم داده‌اند و در واقع خواسته‌اند بگويند که بايد همه هوش و حواس شيعيان نسبت به حفظ ايمانشان جمع باشد.

امام باقر(ع) در روايتي مي‌فرمايند:
(در آخرالزمان) فرد در آغاز روز، بر روش ماست و در آخر روز، از آن خارج مي‌شود و شب بر طريقت و شيوه ماست اما صبح از آن خارج شده است.3

همين طور امام صادق(ع) مي‌فرمايند:
واي بر شما، امروز صبح کتاب «جفر» را مطالعه مي‌کردم و در زندگي مولودي مي‌انديشيدم که از ديده‌ها نهان مي‌شود، غيبتش به درازا مي‌انجامد و عمرش طولاني مي‌شود و مؤمنين در آن زمان به سختي آزموده مي‌شوند و از غيبت طولاني‌اش دچار ترديد شده و بيشتر آنها از دينشان دست مي‌شويند و طوق اسلام را از گردن خود، بر مي‌دارند.4

و نيز امام رضا(ع) فرموده‌اند:
به خدا سوگند آنچه را انتظار مي‌بريد [ظهور قائم (عج)] به وقوع نخواهد پيوست مگر آن که به سختي آزمايش شويد تا جايي که جز عده اندکي از شما [بر ايمان و عقيده خود] استوار نماند.5

همچنين در باب تنگناهايي که براي عمل به احکام خداوند و شريعت براي مؤمنين در آخرالزمان ايجاد مي‌شود، که به نظر بنده اوج اين تنگناها در دوران کنوني حاکميت مدرنيته بر جوامع و جامعه ماست، پيش‌گويي کرده‌اند و به نوعي نيز به خاطر سختي شرايط، نحوي تساهل و تسامح در عمل را قائل شده‌اند.

رسول گرامي اسلام(ص) روزي خطاب به گروهي از اصحاب خود فرمودند:
در روزگار شما اگر کسي يک دهم وظايف ديني‌اش را ترک کند هلاک مي‌شود اما روزگاري خواهد آمد که اگر کسي به يک دهم از تکاليفش عمل کند، نجات خواهد يافت.6

از مجموعه روايات چنين فهميده مي‌شود که در چنين شرايطي شيعيان بايد همه تلاش خود را براي حفظ عقيده و ايمان صحيح، که همان معارف کتاب و عترت(ع) است به ‌کارگرفته و دچار ارتداد و نفي اصول و احکام ديني نشوند و در حد وسع و توان عملي‌اي که دارند، به احکام خدا عمل کنند و در شرايط اضطراري هم حرجي بر آنها نيست.

به عبارت ديگر در آخرالزمان حفظ عقيده و نظر صحيح مقدم بر عمل است، چرا که ممکن است روز به روز شرايط عملي سخت‌تر شود و خداوند هم به خاطر اين شرايط سخت با ديده اغماض به برخي اعمال ما بنگرد اما اعتقادات صحيح داشتن چون امري قلبي است در سخت‌ترين شرايط هم قابل حفظ است و هيچ عذري براي دست برداشتن از آن پذيرفتني نيست.

رسول گرامي(ص) اسلام در روايتي فرمودند:
اعتقاد نيک در آخرالزمان بهتر از پاره‌اي از کردار است.7

اين نکته را هم اضافه کنم که در روزگار ما يکي از مهم‌ترين عوامل حفظ ايمان، فهم عميق و دقيق مدرنيته و رسوخ به باطن شيطاني و بحران‌زده تمدن جديد غرب (اعم از علم و تکنولوژي و ساختارهاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي مدرن) است و اينکه به قول اقبال لاهوري دريابيم که:

فساد عصر حاضر آشکار است




سپهر از زشتي او شرمسار است

اگر پيدا کني ذوق نگاهي
دو صد شيطان تو را خدمتگزار است




همه کساني که اين موضوع مهم را در نيابند و فکر کنند که در عصر پيشرفت و ترقي و تکامل هستندـ حتي اگر اين پيشرفت را فقط در علم و تکنولوژي و ساختارهاي مادي غرب ببينند و فرضاً در بعد فرهنگي قائل به فساد غرب باشند ـ بالاخره در مقابل اين دجال کوچک به نحوي کم و بيش به زانو در مي‌آيند و يا حکم به کهنگي شريعت و دين ـ حداقل در پاره‌اي از احکام ـ مي‌دهند و يا آنکه در صدد تغيير احکام الله و ارائه قرائت‌هاي امروزپسند از دين بر مي‌آيند تا به زعم خود طراوت دين را حفظ کنند که هر دو از مصاديق ارتداد خواهد بود.

نکته ديگر اينکه شيعه در آخرالزمان در کنار تلاش براي اصلاح امور در حد وسع و توانش، بايد پيوسته حالت انتظار و تمناي وضع موعود را در انديشه و جان خويش زنده نگهدارد و پيوسته متذکر اين نکته باشد که حيات طيبه ديني و جامعه مطلوب ايماني، تنها با ظهور محقق خواهد شد، لذا بايد شب و روز در فراق آن محبوب غايب از انظار ناله کند:
اللّهمّ إنّا نشکو إليک فقد نبينا و غيبه ولينا و شدّه الفتن بنا و تظاهر الزمان علينا.

نکته ديگر در ارتباط با اين سؤال اين است که براساس روايات، پيش از ظهور گروه‌هايي از شيعيان از آگاهي و آمادگي بيشتري نسبت به ديگران براي ظهور برخوردارند و با مشاهده اولين نشانه‌هاي ظهور براي پيوستن به حضرت(عج) تلاش مي‌کنند مثل سپاه سيد خراساني، سپاه يمني و سپاه مغربي.
شايد بيشترين ياران حضرت از کشور ما باشند که جاي دارد همگان تلاش کنيم با حفظ اعتقادات اصيل و صحيح و آراستگي به اعمال و رفتار صالح در حدّ توان، انشاءالله در زمره ياران حضرتش(عج) قرار بگيريم.

پي‌نوشت‌ها:
1. سوره جاثيه (45، آيه 3.
2. سوره حشر(59)، آيه 19.
3. سوره انعام (6)، آيه 44.
4. حسيني بحراني، سيدهاشم، ترجمه سيدمهدي حائري قزويني، سيماي حضرت مهدي(ع) در قرآن، صص 122ـ121.
5. محمد بن ابراهيم، نعماني، الغيبه، ص 206.
4. همان، ص 169.
6. همان، ص 208.
7. محمد بن علي الکراجکي، کنزالفوائد، ص 97.
8. الآداب المفرد، ص 771.

منبع: وبلاگ مهدي نصيري
ماهنامه موعود شماره 56 شهریور 1384



morteza313;176901 نوشت:
برخلاف حرف شماسرکار آذربانوبایدبگویم قرن 21قرن اعتلای به اسلام است
ومامی بینیم که قرن 21،درصدگرویدگان به اسلام بیش ازانتظارشده است
شایداین خودبه خاطرپیشرفت علم وبصیرت مردم است
به گفته سازمان های بین المللی آمارادیان ،هیچ دینی دردنیابه اندازه ی اسلام خواهان ندارد
روشنفکران ودانشمندان بزرگ غرب سرخشوع وتواضع درمقابل قرآن ،کتاب آسمانی اسلام ،فرومی آورند
عالم به سمت همان آرمان مشترک می شتابد
شایدشمابه حرف رسانه های فاسدجهانی فکرکنیدکه دنیاخراب ترشده است
ولی نه چنین نیست،عالم سرعقل آمده است واکثریت به یک نقطه ی مشترک حرکت می کنند
همان نقطه ای که تمام بشرهزاران سال است منتظرش هستند،همان نقطه ی اشتراک عالم
همان منجی بزرگ بشریت،همان مولای عالم ،همان مردخدا،همان نورخدا،همان مسیح خدا،همان پسرانسان،همان منصور،همان سوشیانت،همان آخرین حجت وفرزندآخرین پیامبر
که بسیارزیباست همه ی نام هایش
آری ،این دفعه اکثریت عالم عاشقانه ودیوانه وارخودشان به سمت حجت بن الحسن ،حضرت مهدی صاحب الزمان علیه السلام حرکت می کنند
همه ی ماخوب می بینیم شیعیان،مردم آفریقا،مردم چین وهندومردم نقاط دیگردنیا،ازهمه وقت بیشترآرزوی ظهورمنجی رادارند
مردم غرب به کمبودبزرگ خودپی می برند
مردم غرب کمبودخداورحمتش رادرجمع خودبه خوبی درک می کنند
اهل دنیاازاین دنیاخسته شدند
همه ی شماطبق روایات خوب می دانیدکه به خاطرخطبه ی بسیارتأثیرگذارحضرت مهدی درروزظهور،اکثریت عالم فوج به فوج وفرقه به فرقه وملت به ملت ولشگربه لشگربه اومی گروند
وشیطان واطرافیانش دیگردارندبه آخرخط می رسندواین رابزرگانشان هم خوب می دانندولی تلاش هایشان رابرای گمراهی مردم دوچندان کرده اندوواقعاً انتظاردیگری ازآنهاهم نیست

دکترزکیرنایک(یک دانشمند غربی) :
امروزغرب روبه اسلام آورده است
اسلام پاسخ مشکلات غرب رادارد
دنیای غرب عمدتاً به نیازهای مادی وفیزیکی توجه می کندوکمبودرحمت خدادربین خودرابیشترازهردوران دیگردرک می کنند
اسلام جنبه ای روحانی داردکه می تواند مرحم زخمهای غرب باشد
اسلام تنهادینی است که به اندازه ی نیازهای معنوی به نیازهای مادی نیزتوجه می کند
تمام عالم غرق این شکوه وعظمت روحانی اسلام هستند
ولی این راهم بگویم دشمنان خداتلاش برای نابودی این شکوه وعظمت می کنند،که هیچ کس نمی تواندمنکرآن شود
ولی به من بگوییدآن کیست که بتواندنورخداراخاموش کند ؟؟؟


با سلام و احترام

گرویدن بیشتر مردم به اسلام بحران‌های آخرالزمان رو نفی نمیکنه.

طبق روایات مختلف (که برخی در پست نهم نیز اشاره شده) و آیات قرآن کریم در آخرالزمان فساد در خشکی و دریا آشکار میشه و اکثریت مردم از دین اسلام خارج میشوند و امتحانات سختی از شیعیان گرفته میشه و همگی غربال میشن.


امام رضا(ع) فرموده‌اند:
به خدا سوگند آنچه را انتظار مي‌بريد [ظهور قائم (عج)] به وقوع نخواهد پيوست مگر آن که به سختي آزمايش شويد تا جايي که جز عده اندکي از شما [بر ايمان و عقيده خود] استوار نماند.

جهت اطلاع بیشتر میتونین مطالب تاپیک زیر رو مطالعه کنید:

●●● اسلام و مدرنيته ●●● (فهم مدرنيته از جدي ترين مباحث امروز )

اللهم عجل لولیک الفرج

موضوع قفل شده است