نیکوکار کیست؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نیکوکار کیست؟

لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾ بقره
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد بلكه نيكوکار آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كسانى كه راست گفته‏اند و آنان همان پرهيزگارانند (۱۷۷)
یعنی اگر کسی به خدا و پیامبرانش و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی آنها و دعا کردن و بخشش در راه خدا ایمان داشته باشدو ... نیکوکار است و بهشتی
حال سوال اینجاست که چرا با وجود این تعریف از نیکوکاری شیعیان به این موارد ایمان به امامت را نیز یکی از اصول دین اسلام می دانند و بر این باورند که اگر کسی امامت را نپذیرد گناهکار است
مگر غیر از این است که در این آیه اصول دین اسلام را خدا برای ما آوزده است ؟
مگر برای سعادت به بیش از عمل به دستورات خدای متعال نیاز دازیم؟
اگر امامت یکی از اصول دین بود به نظر شما خداوند حکیم از بیان آن خودداری می کرد؟

shela;72054 نوشت:
لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾ بقره
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد بلكه نيكوکار آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كسانى كه راست گفته‏اند و آنان همان پرهيزگارانند (۱۷۷)
یعنی اگر کسی به خدا و پیامبرانش و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی آنها و دعا کردن و بخشش در راه خدا ایمان داشته باشدو ... نیکوکار است و بهشتی
حال سوال اینجاست که چرا با وجود این تعریف از نیکوکاری شیعیان به این موارد ایمان به امامت را نیز یکی از اصول دین اسلام می دانند و بر این باورند که اگر کسی امامت را نپذیرد گناهکار است
مگر غیر از این است که در این آیه اصول دین اسلام را خدا برای ما آوزده است ؟
مگر برای سعادت به بیش از عمل به دستورات خدای متعال نیاز دازیم؟
اگر امامت یکی از اصول دین بود به نظر شما خداوند حکیم از بیان آن خودداری می کرد؟

[=Century Gothic]با سلام
دوست عزیز در همین سایت به اندازه کافی در اثبات سوال شما !تاپیک وجود دارد !
لطفا این تاپیکها را ملاحظه بفرماید !!

امامت چیست؟ و آیا از اصول است یا فروع؟

اثبات امامت از طریق آیه تطهیر

امامت در قرآن

چرا نام ائمه در قرآن نیامده؟

چرا نام علي(ع) در قرآن نيامده است؟

کی گفته آیه 55 سوره مائده در شأن علی بن ابیطالبه ؟؟؟؟؟؟

امامت ---- امامت به عنوان اصل دين

به نظر من که این قصیه چیز کوجکی نیست که با چند topic ساده حل شه
هر آیه قرآن که در این ضمینه است باید مورد بخث و گفت و گو قرار بگیره که انشاالله همه به جواب سوالاشون برسن
من از وقتی که قرآن رو شناختم و فرق خوب و بد و فهمیدم این سوال ها توی ذهنم شکل گرفتن و تا الانم جوابی قانع کننده از هیچ کس نه دیدم و نشنیدم
حالا از نظر شما کاری که می کنم اشتباست که توضیح بیشتری رو طلب می کنم؟

shela;72054 نوشت:
لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾ بقره
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد بلكه نيكوکار آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كسانى كه راست گفته‏اند و آنان همان پرهيزگارانند (۱۷۷)

[=Century Gothic]با سلام
دوست عزیز خوشحالم که با قرآن آشنایی دارید!!
اما یه تذکر ! این آیه که فرمودید ربطی به سخن شما در مورد امامت در قرآن ندارد!
اگر شان نزول آیه را نظاره کنید متوجه میشوید که این آیه در مورد چیست؟

[=Century Gothic] شان نزول آیه
[=Century Gothic] چون تغيير قبله سر و صداى زيادى در ميان مردم بخصوص يهود و نصارى به راه انداخت، يهود كه بزرگترين سند افتخار خود يعني پيروى مسلمين از قبله آنان را از دست داده بودند، زبان به اعتراض گشودند، كه قرآن در آيه 142 سوره بقره با جمله (سَيَقُولُ السُّفَهاءُ) به آن اشاره كرده است. آيه فوق نازل گرديد و تاييد كرد كه اين همه گفتگو در مساله قبله صحيح نيست. بلكه مهم‏تر از قبله مسائل ديگرى است كه معيار ارزش انسانهاست و بايد به آنها توجه شود و آن مسائل را در اين آيه شرح داده است.

shela;72054 نوشت:

مگر برای سعادت به بیش از عمل به دستورات خدای متعال نیاز دازیم؟
اگر امامت یکی از اصول دین بود به نظر شما خداوند حکیم از بیان آن خودداری می کرد؟

[=Century Gothic]دقیقا بنده ام همین را میگویم مگر برای سعادت نیاز به دستور خداوند نداریم!!؟
به همین خاطر این تاپیکها را گذاشتم!!
که به دستور خداوند بیشتر دقت کنیم !

shela;72063 نوشت:
به نظر من که این قصیه چیز کوجکی نیست که با چند topic ساده حل شه
هر آیه قرآن که در این ضمینه است باید مورد بخث و گفت و گو قرار بگیره که انشاالله همه به جواب سوالاشون برسن

من از وقتی که قرآن رو شناختم و فرق خوب و بد و فهمیدم این سوال ها توی ذهنم شکل گرفتن و تا الانم جوابی قانع کننده از هیچ کس نه دیدم و نشنیدم
حالا از نظر شما کاری که می کنم اشتباست که توضیح بیشتری رو طلب می کنم؟

[=Century Gothic]دوست گرامی میشه بیشتر توضیح بدهید که به دنبال چه جوابی میگردید تا دوستان راهنمایی کنند!!
این تاپیکها تاپیکهای ساده ای نیست!!درست نیست که زحمت کارشناسان عزیز و کاربران گرامی را کم لطف جلوه دهیم!!!
اگر
[=Century Gothic]شبهه[=Century Gothic] ای دارید ان را مطرح کنید!!:Sokhan:
ولی اگر سخنی که عنوان کردید شبهه شماست!،باید بگویم که به ان جواب محکم در همین سایت داده شده!!
[=Century Gothic]از آياتى كه به اتفاق شيعه و اهل سنت در شأن اميرمؤمنان على، عليه‏السلام، نازل شده آيه 55 سوره مائده است كه به »آيه ولايت« مشهور شده است؛
در اين آيه مى‏خوانيم: إنّما وليّكم اللّه و رسوله و الّذين امنوا الّذين يقيمون الصّلوة و يؤتون الزكوة و هم راكعون.
جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى كه نماز مى‏خوانند و همچنان كه در ركوعند انفاق مى‏كنند.
:Sham:
کی گفته آیه 55 سوره مائده در شأن علی بن ابیطالبه ؟؟؟؟؟؟:Sham:
.

شان نزول آیه
چون تغيير قبله سر و صداى زيادى در ميان مردم بخصوص يهود و نصارى به راه انداخت، يهود كه بزرگترين سند افتخار خود يعني پيروى مسلمين از قبله آنان را از دست داده بودند، زبان به اعتراض گشودند، كه قرآن در آيه 142 سوره بقره با جمله (سَيَقُولُ السُّفَهاءُ) به آن اشاره كرده است. آيه فوق نازل گرديد و تاييد كرد كه اين همه گفتگو در مساله قبله صحيح نيست. بلكه مهم‏تر از قبله مسائل ديگرى است كه معيار ارزش انسانهاست و بايد به آنها توجه شود و آن مسائل را در اين آيه شرح داده است.

به نظر شما آیات قرآن محدود به زمان و مکان خاصی است که ما نتوانیم در مساءل دیگر از آن ها بهره مند شویم؟
سوال اصلی من که شما به آن توجهی نکردید (یا شاید من خوب سوالم رو بیان نکردم ) این بود که خداوند اصل راه سعادت را در این آیه گفته است . حالا اگر من به (یا امثال من ) به همین اصول ذکر شده در آیه کفایت کنیم جزو گمراهانیم؟؟
با تشکر به خاطر صبر و حوصله شما دوستان کارشناس

سلام به جناب شیلا:Gol:
نظر من اینستکه دین یک مجموعه است . اصولی دارد و فروعی . اعتقادات الزامی دارد و اعمالی الزامی . الزامات در دین نشان نقش حیاتی این امور در کمال معنوی و سعادت انسان است . پس نمی توان پذیرفت کسی که می تواند همه آنها را داشته باشد خود را محروم سازد .
سوال اختصاصی شما در مورد این آیه شریفه بستگی به این دارد که شما تنها به آن دسترسی داشته باشید یا به تمام قرآن و توصیه های آن بلکه به تمام قوانین و عقاید دین یا نه . اگر دسترسی ممکن باشد دلیلی بر اکتفا نیست بخصوص در امور ضروری . خداوند در قرآن از یهودیان انتقاد کرده است و می فرماید : بعضی از کتاب را می گیرند و بعضی را پشت سر می اندازند . پس خدای متعال تعهد به تمام کتاب را می خواهد نه بخشی از آن چه اینکه اگر بخشی کافی بود به همان مقدار کفایت می کرد و بقیه را نازل نمی فرمود که او حکیم است . :Gol:
اما اگر دسترسی نداشته باشد خب به هر مقدار که دسترسی دارد عمل کند غنیمت است .:Gol:
موفق در پناه حق
:Gol:

با تشکر از نظری دادید

حامد;72355 نوشت:
نظر من اینستکه دین یک مجموعه است . اصولی دارد و فروعی . اعتقادات الزامی دارد و اعمالی الزامی . الزامات در دین نشان نقش حیاتی این امور در کمال معنوی و سعادت انسان است . پس نمی توان پذیرفت کسی که می تواند همه آنها را داشته باشد خود را محروم سازد .

من می تونم از این جواب شما به این نتیجه برسم که امامت جز فروع دینه که بیان نشده؟

shela;72148 نوشت:

به نظر شما آیات قرآن محدود به زمان و مکان خاصی است که ما نتوانیم در مساءل دیگر از آن ها بهره مند شویم؟
سوال اصلی من که شما به آن توجهی نکردید (یا شاید من خوب سوالم رو بیان نکردم ) این بود که خداوند اصل راه سعادت را در این آیه گفته است . حالا اگر من به (یا امثال من ) به همین اصول ذکر شده در آیه کفایت کنیم جزو گمراهانیم؟؟
با تشکر به خاطر صبر و حوصله شما دوستان کارشناس

[=Century Gothic]
با سلام
[=Century Gothic]دوست گرامی در مورد آیات قرآن و آشنایی و شناخت با آنها نیاز به خیلی از شناختها در مورد قرآن داریم !! شما آیه ای را عنوان کردید و بعد در ارتباط با امامت سخن گفتید با اشاره به این آیه!![=Century Gothic]
[=Century Gothic]بنده یکی از آیاتی که مربوط به امامت میشد برای شما قرار دادم!که متوجه باشید به دستورات خداوند![=Century Gothic]
[=Century Gothic]اما برای توضیحات بیشتر در مورد راه سعادت !! شما را با بیانی از امام باقر(ع)آشنا میکنم ![=Century Gothic]:Sham:

[=Century Gothic]محمد بن مسلم از حضرت باقر يا صادق (عليه السلام ) نقل مى كند كه به آنجناب عرض كردم بعضى از مردم را مشاهده مى كنيم جديت در عبادت دارند و با خشوع بندگى مى كنند ولى اقرار به ولاى ائمه (عليهم السلام ) ندارند و حق را نمى شناسند آيا اين عبادت و خشوع آنها را نفعى مى بخشد؟!
فرمود محمد! مَثَل اهل بيت پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مثل همان خانواده اى است كه در بنى اسرائيل بودند.:Sham:
هر يك از آن خانواده كه چهل شب عبادت و كوشش مى كرد پس از آن دعائى كه مى نمود مستجاب مى شد.
يك نفر از همان خانواده چهل شب را به عبادت گذرانيد، بعد از آن دعا كرد ولى مستجاب نشد.
خدمت حضرت عيسى (عليه السلام ) آمد از وضع خود شكايت كرد. عيسى (عليه السلام ) تطهير نموده و نماز خواند آنگاه از خداوند راجع به آن مرد درخواست كرد. خطاب رسيد عيسى ! اين بنده من از راه و درى كه نبايد وارد شود وارد شده او مرا مى خواند با اينكه در قلبش نسبت به نبوت تو شك وجود دارد، اگر آنقدر دعا كند كه گردنش قطع شود و انگشتانش از هم بپاشد دعايش را مستجاب نخواهم كرد.
عيسى (عليه السلام ) رو به او كرده فرمود خدا را مى خوانى با اينكه درباره نبوت پيغمبرش مشكوكى ؟!
عرض كرد آنچه فرمودى واقعيت دارد، از خدا بخواه اين شك را از دل من بزدايد.
عيسى (عليه السلام ) دعا كرد خداوند او را بخشيد و به مقام ساير آن خانواده نائل شد (كه پس از چهل شب عبادت دعاشان مستجاب شد.)(1)

1-اصول كافى ، ج 2، ص 400.

کسی در نبوت پیامبر شکی نکرده

موضوع قفل شده است