داستان کمربند طلای امام حسین در عاشورا چیست ؟
تبهای اولیه
داستان کمربند طلای امام حسین در عاشورا چیست ؟ در کدام کتاب آمده ؟
روضة دروغینی بدین شرح که در بین جواهرات گران بهایی که بی بی شهربانو از خزانة پدرش ، یزدگرد آورده بود ، کمربند گران بهایی وجود داشت که خانوادة سلطنت برای داماد خود تحفه نهاده بودند ، کمربندی از جنس طلای خالص ، که امام حسین روز عاشورا آنرا به کمر بسته ، به میدان برفت و و شهید شد . ساربان امام حسین که از جنس و قیمت بالای کمربند طلا آگاه بود ، مترصد فرصتی بود و پس از این که امام از اسب به زمین افتاد ، در فرصتی استثنایی و با کیفیتی سوزناک و جان گداز ، پس از قطع دستان امام حسین کمربند را تصاحب کرد
از قدیم الایام گفته اند دروغگو کم حافظه است ، شگفتا افسانه سرایان عوام ، از بدیهی ترین اصل فقهی یعنی حرمت استعمال طلا برای مردان هم غفلت کرده اند و به بهای اندکی بیشتر اشک گرفتن ، به نام خدا و معصوم دروغزنی میکنند
. معالی السیطین » ، جلد ثانی ، ص 25-26به نقل از سايت تالاربحث وگفتگوي هم ميهن
[="]برای مطالعه این افسانه به بحارالانوار ج 45، ص 316- 319 ،و نیز معالی السبطین ج 2 ص 25- 26 رجوع کنید. در ادامه این داستان آمده است ساربان ، که همن قاتلین امام حسین باشند، پیامبر و امام علی و حضرت زهرا را و امام حسن را دیدند که فرود آمده گریه می کردند. جای تعجب است که قاتلین حضرت هم اهل مکاشفه شده بودند. بحار هم سندی برای این سخن و این افسانه نقل نکرده است.[/]
آنچه درباره کمربند سید الشهدا نوشته شده در واقع برگرفته از حديث جمال است.
چون امام عليه السلام به شهادت رسيد ساربان آمد و بدن آن بزرگوار را بدون سر يافت، دست برد تا کمربند حضرت را بردارد، آن بزرگوار دست راست خود را آورد و کمربند را گرفت، پس جمال دست آن حضرت را قطع کرد، و سپس مجددأ خواست که کمربند را باز کند، امام عليه السلام با دست چپ خود کمربند را گرفت، جمال دست چپ آن حضرت را نيز قطع کرد.
شیخ حر عاملی، اثباة الهداة، ج 2 ص 588 .
درسته بنده هم اینگونه شنیده ام ولی نه کمربند طلا بلکه گران بها بوده است فقط و اینکه موفق به بردن کمربند نمی شود ...