چرا به حضرت علی حیدره می گویند؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا به حضرت علی حیدره می گویند؟

چرا به حضرت علی حیدره می گویند؟ این نام را چه کسی بر وی گذاشت؟

با سلام خدمت سید مهران عزیز

از برخی متون دینی و تاریخی استفاده می‌شود بعد از ولادت امام علی(ع) مادرش فاطمه بنت اسد نام حضرت را «حیدر» ( شیر )به نام پدرش(اسد) نامید. آن گاه پدر حضرت ابوطالب آن نام را عوض کرد و او را علی نامید. برخی گفته‌اند: «حیدر» نامی است که قریش برای آن حضرت انتخاب کرده بودند،‌ ولی قول نخست صحیح‌تر است،‌ زیرا خود آن بزرگوار در جنگ خیبر هنگامی که «مرحب» به جنگ حضرت آمد و گفت: أنا الّذی سمّتنی اُمّی مرحبا، پاسخ داده و گفت: «أنا الّذی سمّتنی اُمّی حیدره؛ منم آن کسی که مادرم مرا حیدر نام نهاد».(1)

1. رسولی محلاتی. زندگانی امیر المؤمنین، ، ص 29 ـ 30؛ بحار، ج 39، ص 14.

[=tahoma][=&quot]علامه ابن‏منظور،عالم لغوی می گويد: حيدره يعني شير از هري، از ابوالعباس احمد بن يحيي نقل کرده است که راويان اختلاف ندارند در اينکه اين ابيات از علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام است:[/][/]
[=tahoma][=&quot]انا الذي سمتني امي حيدرة کليث غابات غليظ القصرة «اکيلکم بالسيف کيل السندرة»[/][=&quot] «من آنم که مادرم حيدر ناميد، بسان شير قوي هيکل بيشه، که با شمشير مانند پيمانه‏اي بزرگ شما را پيمانه مي‏کنم (و گروه گروه شما را از زمين بر مي‏چينم».[/][/]
[=tahoma][=&quot]سندره به معناي جرأت آمده و رجل سندر يعني مرد با جرأت، و نيز به معناي پيمانه بزرگ است[/][=&quot] و حيدر يعني شير. ابن‏اعرابي گفته: حيدره در ميان شيران مانند شاه در ميان مردم است. ابوالعباس گفته: به خاطر درشتي گردن و نيروي دستهايش شاه شيران است. و از همين ماده است غلام حادر يعني جوان قوي هيکل زورمند، و ياء و هاء آن زايدند (و اصل آن «حدر» است). اين بري اين رجز را چنين آورده:[/][/]
[=tahoma][=&quot]اکيلکم بالسيف کيل السندرة اضرب بالسيف رقاب الکفرة «... با شمشير گردن کافران را مي‏زنم.»[/][/]
[=tahoma][=&quot]ابن‏ بري اضافه مي‏کند که منظور اين سخن آن است که مادرم مرا اسد (شير) ناميد و چون به جهت حفظ قافيه نمي‏توانست اسد بگويد لفظ حيدره را به کار برده است،زيرا مادرش او را حيدره نناميد بلکه او را به نام پدر خودش «اسد» ناميد، زيرا او فاطمه بنت است، و ابوطالب در هنگام ولادت و نامگذاري آن حضرت نبود،چون آمد نام اسد را نپسنديد و او را علي ناميد. و چون علي اين رجز را در جنگ خيبر خواند خود را به همان نامي که مادرش بر او نهاده بود ناميد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]جابر انصاري گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در روز خيبر پس از آنکه براي علي عليه‏السلام دعا کرد پرچم را به دست او داد، او با شتاب حرکت کرد و يارانش هم مي‏گفتند: بشتاب؛ [/][/]
[=tahoma][=&quot]او رفت تا به قلعه رسيد، در قلعه را از جا کند و به زمين افکند، آن گاه هفتاد نفر از ما جمع شديم و کوشيديم تا در را به جاي خود باز گردانيم. [/][/]

[=tahoma][=&quot]وله يوم خيبر فتکات کبرت منظرا علي من راها يوم قال النبي اني لاعطي رايتي ليثها وحامي حماها فاستطالت أعناق کل فريق ليروا أي ماجد يعطاها فدعا أين وارث العلم و الحلم مجير الأيام من بأساها أين ذوالنجدة الذي لو دعته في الثريا مروعة لباها فأتاه الوصي أرمد عين فسقاهابريقه وشفاها ومضي يطلب الصفوف فولت عنه علما بأنه أمضاها ويري مرحبا بکف اقتدار أقوياء الأقدار من ضعفاها ودحي بابها بقوة بأس لو حمته الافلاک منه دحاها عائذ للمؤ ملين مجيب سامع ما تسر من نجواها انما المصطفي مدينه علم وهو الباب من أتاه أتاها وهما مقلتا العوالم يسراها علي و أحمد يمناها «او علي عليه‏السلام» در روز خيبر دلاوريها از خود نشان داد که در نظر بينندگان بسيار بزرگ آمد».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«روزي که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: من پرچم خود را به شير اين امت و پاسدار آن خواهم سپرد».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«گردن همه گروهها کشيده شد تا ببينند که اين پرچم به کدام مرد بزرگواري سپرده مي‏شود».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«پيامبر صدا زد: کجاست وارث علم و حلم، و آن که در جنگها به فرياد مي‏رسد))؟[/][/]
[=tahoma][=&quot]«کجاست آن دلاوري که اگر در ثريا شخص بيمناکي از او کمک بخواهد به فرياد او مي‏رسد»؟[/][/]
[=tahoma][=&quot]«در اين هنگام وصي آن حضرت در حالي که درد چشم داشت پيش آمد و پيامبر آب دهان در جشم او انداخت و شفا يافت ».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«و او بر صفهاي دشمن تاخت و آنها گريختند، چرا که مي‏دانستند او کاري‏ترين مرد جنگي است ».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«و با دست اقتدار خود به مرحب نشان داد که بزرگترين قدرتمندان در برابر او ناتوانند».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«و با نيروي هر چه تمام ‏تر در قلعه را از جا کند که اگر افلاک آسماني در برابر او مقاومت مي‏کردند همه را با خاک يکسان مي‏نمود».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«او پناه دهنده آرزومندان و اجابت کننده آنهاست و رازهاي نهاني آنها را مي‏شنود».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«بي شک مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم شهر علم است و او در آن شهر است که هر که از آن در وارد شود به شهر رسد».[/][/]
[=tahoma][=&quot]«و هر دو ديدگان همه عوالمند، علي عليه‏السلام دست چپ و احمد صلي الله عليه و آله و سلم دست راست آنهاست». [/][/]

موضوع قفل شده است