علت نامگذارى قرآن و اهلبيت به «ثقلين»

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت نامگذارى قرآن و اهلبيت به «ثقلين»

[=arial][=&quot]علت نامگذارى قرآن و اهلبيت به «ثقلين[/][=&quot]»[/][/]


[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot]كلمه [/][=&quot]«ثقلين» تثنيه است از ماده ثَقَل، به معناى متاع و توشه سفر و هر چيز نفيسى كه احتياج به محافظت داشته باشد(1) يا از ماده ثِقل به معناى سنگينى است.[/][/]


[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot]ثعلب مى گويد: كتاب و عترت را ثقلين ناميدند؛ زيرا عمل به آن دو سنگين است و آن ها را به دليل بزرگ جلوه دادن قدر و منزلتشان ثقلين ناميدند.(2[/][=&quot])[/][/]


[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot]ابن حجر مكّى مى گويد: «رسول خدا(ص) قرآن و عترت را ثقلين ناميد. «ثقل» به هر چيز نفيسى گفته مى شود و كتاب و عترت از اين قبيل است؛[/][/]


[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot] زيرا هر كدام از آن دو معدن علوم لدنّى و اسرار و حكمت هاى الهى اند، از همين رو، پيامبر(ص)مردم را به پيروى از آن دو تأكيد و سفارش نموده است.»(3[/][=&quot])[/][/]

[=arial][=&quot]
[/]
[/]

[=arial][=&quot]به بيانى ديگر: ثقل، عيارى است كه براى تثبيت ترازو وضع مى شود و آن دو به اين دليل به عيار تشبيه شده كه كتاب و عترت مايه استقرار حيات و زندگانى مردمند؛ يعنى با از بين رفتن آن دو استقرار و طمأنينه از حيات مردم برچيده خواهد شد.(4[/][=&quot])[/][/]



[=arial][=&quot][/][/]

[=arial][=&quot]پي نوشت:
[/]
[/]

[=arial][=&quot]1. قاموس المحيط، ماده ثقل.[/][/]


[=arial][=&quot]2. لسان العرب، ماده ثقل.[/][/]


[=arial][=&quot]3. الصواعق المحرقه، ص 90.[/][/]


[=arial][=&quot]4. على اصغر رضوانى، امام شناسى و پاسخ به شبهات(2)، ص 327.[/][/]


سلام
کاش طاها جان این را هم اضافه می کرد :
و اما من ثقلت موازینه فهو فی عیشه راضیه
هرکس میزانهای سنگین ( معیار حق و حقیقت سنگین و وزین ) داشته باشد در حیات خشنود کننده ای است
آری ثقلین سنگینند به سنگینی حق و حقیقت
امیر بیان هم فرمود : حق سنگین است و باطل سبک
ثقل باشید

باید خاطر نشان گردیم که اهل بیت ثقل کبیرند و قرآن ثقل اکبر و این دو گنجینه گران­بها از هم جدایی ندارند و برای روشن شدن فلسفه حدیث ثقلین لازم است که بطور اجمال به چند مطلب اشاره کنیم:
*اولا فهم قرآن با وجود اهل بیت ممکن خواهد بود.
قرآن راجع به خودش می­فرماید:
« وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظّالِمینَ إِلاّ خَسارًا
و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‏کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‏افزاید.».
پس قرآن نسخه شفابخش است. بعد از تهیه نسخه باید دو مرحله دیگر طی شود تا نسخه­ای موجب شفای مریضی گردد:
1- منطق اقتضا می­کند که دقیقا مورد فهم قرار گیرد.
2- به دستوراتش عمل شود.
انسانی که در دام گناه و جهل و ... گرفتار آمده است هم مریض است (مرض قلب در اصطلاح قرآن و روایات همین است که اشاره شد) و هم راه گم کرده.
و در پرتو عمل به دستورات قرآن است که شفا می­یابد و هدایت می­شود، منتهی در مرحله فهم قرآن و اینکه چه کسانی قرآن را می­فهمند، خداوند بعنوان معلم قرآن معرفی شده:
«الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَخداوند رحمان، قرآن را تعلیم فرمود،»[ii]
و در جای دیگر می فرماید:
«فی کِتابٍ مَکْنُونٍ ا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ‏[iii]
که در کتاب محفوظی جای دارد، و جز پاکان نمی‏توانند به آن دست زنند [= دست یابند].»
که بیان می­دارد برای مس ظاهری، طهارت ظاهری و برای مس باطنی، طهارت باطنی لازم است، یعنی اگر کسی بخواهد به باطن قرآن برسد، باید طهارت روحی داشته باشد و مفسران واقعی قرآن کسانی­اند که از طهارت روحی برخوردار باشند که خود قرآن اینان را معرفی نموده و فرموده است که اهل بیت، مطهر از رجس و دنائت بوده و طهارت روحی دارند،
إِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا[iv]
خداوند فقط می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد (تفصیل این مساله را در کتب و مقالات مفصل بیابید.)
لذاست که ما معتقدیم برای هدایت جامعه در مسیر صحیح، هم نیاز به قرآن داریم و هم نیاز به اهل بیت، و قرآن در پرتو تفسیر اهل بیت است که هم نسخه شفا بخش است و هم هادی و نجات دهنده انسان، از امراض قلبی و خطر گمراهی.
آنها حافظ دین و شریعتند و از اصول و فروع اسلام محافظت و مراقبت می­کنند یعنی مرجع تشخیص حق و باطل در عقایدند و چون قرآن ناطق­اند، از سوء استفاده منحرفین در اثبات عقاید باطل خود از طریق قرآن جلوگیری می­کنند، و هم برای حل اختلاف در فروع و حفظ احکام واقعی، وجود آنها لازم و ضروری به نظر می­رسد.
علاوه، آنها باز دارنده مفسدان و شیادان از جعل حدیث و وارد کردن اباطیل ملل سلف در اسلام­اند و حافظ سنت پیامبر (ص).
*ثانیا قرآن مشتمل بر قوانین و دستوراتی است که باید در جامعه اجرا شود و هر جامعه­ای نیاز به رهبر دارد و رهبر جامعه اسلامی باید مجری دستورات قرآن باشد و ائمه بخاطر ویژگی عصمت، بهترین مجریان قرآنند و لذاست که ما معتقدیم این دو، دو گنجینه گرانب­ها هستند که از همدیگر جدایی ندارند و هر دو جلوه­ای از یک حقیقت واحدند. جدا کردن قرآن از اهل بیت، همانا جدا کردن چیزی از خودش است که محال می­باشد.
و با این بیان روشن شد که قرآن بعنوان اصل و محور است، لذا ثقل اکبر است و اساس همه معارف اسلامی قرآن کریم است و ائمه علیهم السلام نیز مفسران حقیقی و نمونه­ها و الگوهای حقیقی معارف آن و نیز مجریان آن در جامعه و ثقل کبیر هستند.

-سوره اسراء، آیه 82.

[ii]-سوره الرحمن، آیات 1 و 2.

[iii]-سوره الواقعه، آیات 78 و 79.

[iv]-سوره احزاب، آیه 33 * وَ قَرْنَ فیِ بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبرََّجْنَ تَبرَُّجَ الْجَهِلِیَّةِ الْأُولیَ‏ وَ أَقِمْنَ الصَّلَوةَ وَ ءَاتِینَ الزَّکَوةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمُ‏ْ تَطْهِیرًا * و در خانه‏های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید خداوند فقط می‏خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد.

موضوع قفل شده است