سكوت حضرت علي عليه سلام ..........براي چه؟

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سكوت حضرت علي عليه سلام ..........براي چه؟

حضرت علي عليه السلام در سكوتش در مقابل غصب ولايت وخانه نشيني ايشان دنبال چه چيزي بودند :
1 - حفظ جان خودش از گزند..............
2 - حفظ نظام حاكم آن روز از سقوط ..........
3 - حفظ اسلام ومكتب از نابودي ..............

1- حفظ جان خودش از گزند..............
2 - حفظ نظام حاكم آن روز از سقوط ..........
3 - حفظ اسلام ومكتب از نابودي ..............
جواب :
مولا مي فرمايد :
1 - اگر تمام عرب در مقابل من صف آرايي كنند من پشت به آنها نمي كنم
ايشان مي فرمايد:
فرزند ابو طالب چنان به مرگ مشتاق است همچون بچه شير خوار به پستان مادرش .........
2 - حضرت علي (ع) نظام حاكم آنرا روز را قبول نداشت ودر چندين وچند مرتبه به حاكمان نظام گفت وگوشزد نمود ............
ايشان نظام حاكم انروز را باطل ميدانست واگر ياور داشت ؛ ان را ساقط ميكرد
3- سكوت مولا براي حفظ اسلام ومكتب بود ولاغير

پس حفظ اسلام از حفظ نظام وحفظ جان امام معصوم بالاتر وواجب تر است

امام ونظام براي اسلام واجراي احكام مكتب است و نه بعكس

به اعتقاد حضرت امير المؤمنين عليه السلام حفظ اسلام از اهم واجبات است واصرار شديد وي واستواري ايشان بر اين عقيده ؛ باعث شهادت خود وخاندانش وسقوط نظام كه پنج سال دراختيار داشت.......... شد
واين شيوه وراه ورسم مولا علي است

وامام حسين همچون پدر گراميش .............براي چه قيام كرد؟

یاس من;70535 نوشت:
حضرت علي عليه السلام در سكوتش در مقابل غصب ولايت وخانه نشيني ايشان دنبال چه چيزي بودند :


با سلام

در مورد اين سوالتان به اين تايپك هم نظري بيفكنيد

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3106

[=&quot]حوادث تاریخی پیش آمده پس از سقیفه بنی‌ساعده نشان می‌دهد:[/]

[=&quot]«[/][=&quot]وقتی ابوسفیان از جریان سقیفه و بیعت ابوبکر مطّلع شد، با انگیزه‌های قومی و نژادی فریاد زد ... و سپس به علی‌علیه‌السّلام گفت: دست خود را بگشا تا با تو بیعت کنم و به خدا سوگند اگر بخواهی مدینه را برایت پر از مردان جنگی و اسب خواهم کرد ... علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السّلام با ردّ این پیشنهاد، نشان داد که در مکتب سیاسی او، صحیح نیست که جهت رسیدن به هدف، از هر وسیله‌ای استفاده نماید. علی‌علیه‌السّلام در این تردید نداشت که حق از آن اوست؛ ولی رسیدن به آن را از هر جا جایز نمی‌دانست و لذا با پی بردن به نیّت ابوسفیان صریحاً به وی جواب رد داد، چرا که قصد ابوسفیان ایجاد اختلاف و فساد و فتنه‌انگیزی در میان مسلمانان بود و لذا علی[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام [/][=&quot]این عمل ابوسفیان را به عنوان فتنه‌انگیزی یاد می‌نماید.[/][=&quot]»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی‌علیه‌السّلام در قبال مخالفین، ص 42)[/]

[=&quot]با توجّه به این که این واقعه، مشهورترین موردی است که امیرالمؤمنین[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] حمایت از خلافتشان را رد نموده[/][=&quot]‌[/][=&quot]اند؛ چنین به نظر می‌رسد که القاکنندگان این شبهه، به همین واقعه نظر داشته و واکنش امام‌علیه‌السّلام را شاهدی بر صحّت ادّعای خود گرفته‌اند. در حالی که واکنش امیرالمؤمنین‌علیه‌السّلام، تنها در مقابل پیشنهاد حمایت نظامی توسّط ابوسفیان و به جهت خنثی‌سازی اهداف او بوده است. [/]

[=&quot]بنابراین: تحلیل صحیح از واکنش امیرالمؤمنین‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] در قبال غصب خلافت را نمی‌توان از این قبیل ماجراها به دست آورد.[/]
[=&quot]به راستی، اگر مبنای پاسخ امیرالمؤمنین‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] به ابوسفیان، خاموشی گزیدن در قبال غصب خلافت بود، چرا در مقابل حمایت[/][=&quot]‌[/][=&quot]های یارانش، چنین عکس[/][=&quot]‌[/][=&quot]العملی را از خود نشان ندادند و بلکه فراتر از آن، اگر امام‌علیه‌السّلام قصد سکوت و عدم موضع[/][=&quot]‌[/][=&quot]گیری در قبال غصب خلافت را داشتند، اقدامات خودِ آن حضرت[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] جهت اعاده حقّ غصب شده‌اش ـ که با طرح حقّ خلافت نیز همراه بود ـ چه معنایی می‌دهد[/][=&quot]؟[/]

[=&quot]«[/][=&quot]علی‌علیه‌السّلام بیعت ابوسفیان را نپذیرفت ... از جانب دیگر، به شدّت از بیعت با حاکمیّت جدید (ابوبکر) هم پرهیز کرد و به این وسیله مخالفت خود را نشان داد.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام [/][=&quot]در قبال مخالفین، ص 43[/][=&quot])[/]
[=&quot]«[/][=&quot]فراهم کردن نیرو و متّحد کردن یارانش، از اقدامات دیگر او بود. علی‌علیه‌السّلام هنگامی که با ابوبکر بیعت شد، به تلاش در جمع‌آوری یاران و انسجام آنان پرداخت و در این راه، شخصیّت معنوی و روحی همسرش فاطمه[/][=&quot][/][=&quot]علیهاالسّلام[/][=&quot] دختر رسول الله‌صلّی‌الله‌علیه‌وآله نیز با او همراه بود.»[/]

[=&quot]([/][=&quot]اصغر قائدان: تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السّلام، ص 83)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]از این مرحله به بعد است که مبارزه حضرت به صورت جدّی‌تر در مقابل حاکمیّت جدید پدیدار می‌گردد و حالتی ویژه به خود می‌گیرد و طبعاً خانه فاطمه دختر پیامبر اکرم‌صلّی‌الله‌علیه‌وآله به عنوان کانون این مخالفت در می‌آید و فاطمه‌علیهاالسّلام در این کشمکش، نقش پشتوانه پرقدرت علی‌علیه‌السّلام را ایفا می‌کند و حتّی در بعضی موارد پیشتاز ابراز مخالفت می‌شود تا جائی که از درگیر شدن با دشمن نیز نهراسید.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی‌علیه‌السّلام در قبال مخالفین، ص 44)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السّلام جهت اعاده حقّ خویش حتّی مردم را به بیعت خود فرا می‌خوانَد.[/]
[=&quot]از جمله این حرکت‌ها، رفتن حضرت علی[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] و حضرت فاطمه[/][=&quot]‌علیهاالسّلام به مجالس انصار است که از آن‌ها طلب یاری می‌کردند.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی‌علیه‌السّلام در قبال مخالفین، ص 44)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]امام علی‌علیه‌السّلام برای آن‌که بر مسلمین اتمام حجّت شود تا بعدها کسی سکوت امام را دلیل بر انصراف ایشان از رهبری اسلامی تلقّی ننماید و نیز برای اعتراض به دستگاه حاکم، به در خانه‌های مسلمانان مدینه آمد و آن‌ها را به یاد سفارشات پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله در زمینه خلافت بعد از خود انداخت و از آن‌ها برای ارجاع رهبری به مسیر اصلی‌اش کمک خواست.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]علی محمّد میرجلیلی: امام علی‌علیه‌السّلام و زمامداران، ص 79 ـ 80)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]آن حضرت ... در همان روزهای نخست، دست زن و فرزندان خود را گرفت و به خانه‌های انصار رفت تا حقّ از دست رفته خود را بازیابد. این اصرار در حدّی بود که او را متّهم کردند که حریص بر خلافت است.»[/]

[=&quot]
رسول جعفریان:

تاریخ و سیره سیاسی امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot]، ص 18[/][=&quot])[/]
[=&quot]«[/][=&quot]بنابراین، مسلّم است که امیرمؤمنان‌علیه‌السّلام، به مقابله با جنبش ارتجاعی و بازگشت جاهلی برخاست.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]مصطفی دلشاد تهرانی: میراث ربوده، ص 89)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]اگر فعّالیّت‌های امام[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] در این‌باره نبود، چه بسا آیندگان درباره خلیفه بلافصل بودنِ امیرمؤمنان[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] شک می‌کردند، و این احتمال قوّت می[/][=&quot]‌[/][=&quot]گرفت که رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله اصرار خود بر خلافت امیرمؤمنان[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] را نسخ کرده است.[/][=&quot]»[/]
[=&quot]([/][=&quot]سیّد حسن فاطمی: مقاله «سقیفه» مندرج در دانشنامه امام علی‌علیه‌السّلام، ج 8، ص 446)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]او به نیکی دریافته بود که سکوت مطلق ممکن است با توجّه به حجم گسترده تبلیغات دستگاه کودتا در افکار عمومی به عنوان تأیید حادثه سقیفه قلمداد شود و برای مردم آن روزگار و همیشه تاریخ، دلیلی بر حقّانیّت حاکمان کودتا شمرده شود. پس می‌بایست سکوت را شکست.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]حشمت الله قنبری همدانی: اسرار و آثار سقیفه بنی‌ساعده، ص 85)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]در این مسأله، یاران نزدیک حضرت، او را همراهی می‌کردند و بعضی از صحابه نزدیک پیامبر چون: ابوذر، سلمان، خالد بن سعید، ابوایّوب انصاری، عثمان بن حُنیف، براء بن عازب، در مسجد مدینه، رسماً حمایت گسترده‌ای از حقّ علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السّلام کردند.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی‌علیه‌السّلام در قبال مخالفین، ص 43 ـ 44)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]سخنان آنان به گونه‌ای صریح و گویا بود که ابوبکر سه روز از خانه بیرون نیامد، تا سرانجام در روز سوم، شماری بسیار از هواخواهانش ـ با شمشیر کشیده ـ او را از خانه بیرون آوردند و به منبر نشاندند و دیگران را با شمشیر تهدید کردند که دیگر حق ندارند مانند آن سخنان را به زبان آورند. پس از آن بود که احدی جرأت نکرد سخن بگوید.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]سیّد حسن فاطمی: مقاله «سقیفه» مندرج در دانشنامه امام علی‌علیه‌السّلام، ج 8، ص 458؛ به نقل از: احتجاج طبرسی، ج 1، ص 186 ـ 199)[/]

[=&quot]تمام شواهد تاریخی حاکی از آن است که آن حضرت‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] جهت اعاده حقّ غصب شده خویش، از انجام هرگونه اقدامی که برای ایشان امکان‌پذیر بود و شرایط زمانی اجازه آن را می‌داد، کوتاهی نفرمودند.[/]

[=&quot]همچنین شواهد تاریخی حاکی از احتجاج‌های کوبنده امیرالمؤمنین‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] می‌باشد:[/]
[=&quot]«[/][=&quot]ابوبکر در همان روزهای نخست خلافت، برای امام‌علیه‌السّلام پیام فرستاد که خواسته خلیفه رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله را برای بیعت اجابت کند.[/]
[=&quot]امام‌[/][=&quot]علیه‌السّلام به قاصد فرمود: چه زود به رسول خداصلّی‌الله‌علیه‌وآله دروغ بستید؛ او و اطرافیانش خوب می‌دانند که خدا و رسولش جز مرا خلیفه نکرد. (به نقل از: کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 583)[/]

[=&quot]چون امام‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] را به مسجد بردند، در ابتدای برخورد با ابوبکر، به وی فرمود: ... آیا دیروز به امر رسول خدا[/][=&quot]صلّی‌الله‌علیه‌وآله[/][=&quot] با من بیعت نکردی؟ (به نقل از: کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 865)[/]

[=&quot]امام‌[/][=&quot]علیه‌السّلام خطاب به مسلمانان حاضر در مسجد، همه آنچه را پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله در روز غدیر خم فرموده بود، یادآور شد و آنان را به خدا سوگند داد که آیا آن سخنان را شنیده‌اند یا نه.[/]
[=&quot]حاضران جواب مثبت دادند و حتّی ابوبکر نیز تأیید کرد.[/][=&quot] (به نقل از: کتاب سلیم بن قیس، ج 2، ص 589)[/]

[=&quot]برابر گفته زید بن اَرقَم، دوازده بدری به صحّت سخن امام‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] گواهی دادند و بحث در مسجد بالا گرفت و سر و صدا بلند شد. عمر از ترس این‌که مردم به امام‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] متمایل شوند، مجلس را برهم زد و مردم از مسجد رفتند.[/][=&quot]»[/]
[=&quot](به نقل از: احتجاج طبرسی، ج 1، ص 185)[/]

[=&quot]این سندهای تاریخی نشان می‌دهند که آن حضرت[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] در سخت‌ترین شرایط، یعنی در زمانی که می‌خواستند ایشان را با تهدید به قتل، وادار به انجام بیعت با ابوبکر نمایند، به نصوص خلافت خویش استناد جسته و با طرح مباحث امامت و ارائه مکتب خلافت، سعی در بازگرداندن حقّ غصب شده خویش داشته‌اند.[/]

[=&quot]
«[/]
[=&quot]علی[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] پیوسته در دوران خلافت خلفا از بیان این مطلب که خلافت، حقّ طلق اوست خودداری نمی‌کرد.[/][=&quot]»[/]
[=&quot]([/][=&quot]استاد شهید مرتضی مطهری: سیری در سیره ائمّه اطهارعلیهم‌السّلام، ص 22)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]علی‌علیه‌السّلام از اظهار و مطالبه حقّ خود و شکایت از ربایندگان آن خودداری نکرد، با کمال صراحت ابراز داشت و علاقه به اتّحاد اسلامی را مانع آن قرار نداد.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]استاد شهید مرتضی مطهری: سیری در سیره ائمّه اطهارعلیهم‌السّلام، ص 20)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]این که علی بن ابی‌طالب‌علیه‌السّلام از حقّانیّت خو هیچ نگفته باشد نظری بر خلاف واقعیّت تاریخی است.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]یوسف غلامی: پس از غروب، ص 191)[/]

[=&quot]دقّت و توجّه در نقل‌های مطرح شده، به وضوح ثابت می‌کند که آن حضرت‌[/][=&quot]علیه‌السّلام هرگز از حقّ خو نمی‌گذرند و هیچ‌گاه از آن صرفنظر نمی‌کنند و به هیچ روی آن را به خلفا واگذار نمی‌نمایند؛ چه رسد به آن‌که در این زمینه، خاموشی گزینند[/]

[=&quot]همچنین عدم سکوت امیرالمؤمنین[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] در مقابل غصب خلافت را می‌توان در ماجرای دو نوبت هجوم به خانه فاطمه[/][=&quot]‌علیهاالسّلام[/][=&quot] و شدّت استنکاف آن حضرت[/][=&quot][/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] نسبت به قبول انجام بیعت با ابوبکر مشاهده نمود.[/]

[=&quot]«[/][=&quot]ابوبکر و عمر با آگاهی کامل از حقّ علی‌علیه‌السّلام و احترام خاصّی که وی در گروهی از اصحاب پیامبرصلّی‌الله‌علیه‌وآله داشت و[/][=&quot]ترس این‌که عکس‌العمل جدّی از طرف او و یارانش صورت گیرد، آنان را برای بیعت به مسجد فرا می[/][=&quot]‌[/][=&quot]خواندند، ولی حضرت صریحاً از آمدن سر باز زدند و در جواب فرمودند:[/]

[=&quot]من به خلافت حقّ بیشتری دارم؛ با شما بیعت نمی‌کنم و شما به بیعت کردن با من اولی[/][=&quot][/][=&quot]تراید...[/]
[=&quot]ولی عمر بن خَطّاب به علی‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] گفت که تا بیعت نکنی تو را رها نخواهیم کرد. در این میان، بیشترین تلاش را عمر صورت می‌داد تا جائی که علی[/][=&quot]‌علیه‌السّلام[/][=&quot] به او فرمود: شیری را بدوش که بخشی از آن متعلّق به توست و امروز در تقویت ابوبکر تلاش کن که فردا خلافت به تو برسد[/][=&quot].[/]
[=&quot]سپس هرگونه بیعت با حاکمیّت مسلّط را رد می‌کند...[/][=&quot]»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی‌علیه‌السّلام در قبال مخالفین، ص 44 ـ 45)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]در پی مخالفت‌های علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام و یاران وی و اجتماع در خانه فاطمه‌علیهاالسّلام، عمر که پیرو سیاست شمشیر بُرنده و زور بود، به ابوبکر توصیه کرد که وی، سریعاً و قبل از این‌که اوضاع برگردد، وارد عمل شود و لذا، با گروه مسلّحی به طرف خانه علی‌علیه‌السّلامرفت و خانه حضرت را محاصره کرده و تهدید کرد که اگر وی و هوادارانش از خانه خارج نشوند و با خلیفه بیعت نکنند، آن را به آتش خواهند کشید و این مطلب مؤیّد این حقیقت است که مخالفت علی‌علیه‌السّلام برای حاکمیّت جدید چقدر بحران‌زا بوده است[/]

[=&quot]عمر در راستای تهدید خویش، مقدّمات کار را نیز فراهم کرد و دستور داد هیزم جهت این کار جمع کنند و وقتی که تصمیم گرفت درب خانه را به آتش بکشد، به عمر گفته شد که فاطمه[/][=&quot]‌علیهاالسّلام[/][=&quot] در خانه است، او گفت: اگر چه... [/]
[=&quot]ولی هیچ‌کدام از این‌ها باعث نشد که علی‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] جهت بیعت بیرون آید و نشان داد که در مقابل غصب حاکمیّت، مقاومت خواهد کرد[/][=&quot].[/]

[=&quot]... عمر مصرّانه تلاش می‌کرد که به ابوبکر توصیه کند که به هر ترتیب شده باید بیعت علی‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] را به دست آورد، لذا ابوبکر مجدّداً علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] را به بیعت فراخواند، ولی علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] در پاسخ این‌که خلیفه رسول خدا شما را فرا می‌خوانَد، فرمودند: چه سریع بر رسول خدا[/][=&quot]صلّی‌الله‌علیه‌وآله دروغ بستید[/][=&quot].[/]

[=&quot]ولی عمر دست‌بردار نبود و مجدّداً به ابوبکر تأکید کرد که نباید به علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] مهلت داد و ابوبکر نیز مجدّداً درخواست بیعت کرد، ولی علی‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] قاطعانه آن را رد کرد و فرمود: چیزی را ادّعا می‌کند که از آنِ او نیست. تحمّل این وضع برای عمر قابل قبول نبود و لذا با تکیه بر سیاست زور و شمشیر بُرنده به خانه علی[/][=&quot]‌علیه‌السّلام[/][=&quot]هجوم می‌بَرد و از وی می‌خواهد که بیعت کند وگرنه گردنش را خواهد زد و نهایتاً او را با تهدید و زور و اهانت به مسجد کشاندند[/][=&quot]...[/]
[=&quot]این جریان به خوبی بیان‌کننده عمق مقاومت علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot]در مقابل مخالفان خود و غصب خلافت می‌باشد.[/][=&quot]»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] در قبال مخالفین، ص 46 ـ 47[/][=&quot])[/]

[=&quot]امیرالمؤمنین علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] به جهت انجام وظایفی که در جایگاه تصدّی مقام امامت و در مسیر حفظ دین اسلام، از جانب خدای متعال بر عهده داشتند، نوع و شیوه خاصّی از برخورد با غصب خلافت و غاصبان آن را ـ به ویژه پس از حمله به خانه فاطمه[/][=&quot]‌علیهاالسّلام[/][=&quot] ـ در پیش گرفتند که اصطلاحاً بدان [/][=&quot]«[/][=&quot]سکوت» گفته می‌شود. [/]

[=&quot]سکوت امام[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot]، نه به معنای واگذاری حقّ خویش به خلفا و گذشتن از آن؛ و نه به معنای عدم طرح خلافت و صرفنظر نمودن از، بلکه تنها و تنها به معنای انصراف از [/][=&quot]«[/][=&quot]قیام با شمشیر[/][=&quot]»[/][=&quot] و ترک مبارزه مسلّحانه با غاصبان خلافت ـ آن هم (حدوداً) پس از بیست روز مقاومت سرسختانه در مقابل کودتاچیان و تلاش گسترده برای براندازی حکومت نامشروع ابوبکر ـ می‌باشد. [/]

[=&quot]«[/][=&quot]به هر سان، امام علی[/][=&quot]‌[/][=&quot]علیه‌السّلام[/][=&quot] برای بازگردانیدن خلافت به جایگاه راستینش بسیار کوشید، امّا کوتاهی مسلمانان سبب شد که حضرت نتواند به موفّقیّت دست یابد.[/]
[=&quot]اگر حضرت به مخالفت خود ادامه می‌داد، نه تنها کنار زدنِ ابوبکر امکان نداشت، بلکه جان خود را به خطر می[/][=&quot]‌[/][=&quot]انداخت.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]سیّدحسنفاطمی: مقاله «سقیفه» مندرج در دانشنامه امامعلی‌علیه‌السّلام، ج 8، ص 449)[/]

[=&quot]«[/][=&quot]نکته سومی نیز وجود داشت و آن جوّ وحشتی بود که دستگاه حاکم بر جامعه اسلامی مسلّط ساخته بود.»[/]
[=&quot]([/][=&quot]جلال درخشه: مواضع سیاسی حضرت علی[/][=&quot]‌علیه‌السّلام در قبال مخالفین، ص 49 ـ 50)[/]

با سلام
در کنار جواب خوب دوستان لازم به ذکر است که بعد از رحلت نبي گرامي اسلام (ص)و غصب خلافت و كنار گذاشتن حضرت علي (ع)از صحنه سياسي و تصميم گيري در امور جامعهء اسلامي , آن بزرگوار لحظه اي درنگ نكرد و براي بازپس گيري حق مسلّم خويش تلاش بسيار نمود.
طبق گفته يكي از علماي بزرگ اهل سنّت , شب ها حضرت فاطمه 3را سوار برچهارپايي مي كرد و در مجالس انصار مي گردانيد و فاطمه 3از آن ها مي خواست از علي 7پشتيباني كنند.
آنها در پاسخ مي گفتند: اي دختر رسول خدا(ص) بيعت ما با اين ابوبكر انجام شده و كار از كار گذشته است و نمي توانيم نقض بيعت كنيم . اگر شوهر تو قبل از ابوبكر به سوي ما مي آمد, ما به او مراجعه كرده و رهبري او رامي پذيرفتيم .(1)
حضرت براي اثبات حقانيت خود بارها با استدلال ها و احتجاج هاي متين خود, از خليفه و هواداران اوانتقاد و به آن ها اعتراض مي كرد, ولي مرور ايام و سير حوادث نشان داد اين اعتراض ها سودي ندارد و خليفه وهوادارانش براي حفظ قدرت پافشاري زيادي دارند.
در اين هنگام امام بر سر دو راهي سرنوشت سازي قرار گرفت : يا مي بايست به كمك خاندان رسالت وعلاقه مندان خود قيام كند و با توسل به زور و قهر و غلبه , حكومت را قبضه كند, و يا وضع موجود را تحمل كرده و در حد امكان به حل مشكلات مسلمانان و انجام وظايف خويش بپردازد; از آن جا كه هدف در رهبري الهي ,مقام و قدرت و موقعيت نيست , لذا اگر رهبري اسلامي بر سر دو راهي قرار گيرد و ناگزير باشد از ميان مقام وهدف يكي را برگزيند, بايد از مقام دست برداشته و هدف را مقدم بدارد. علي (ع)با روبه رو شدن با چنين وضعي , راه دوم را انتخاب كرد.
حضرت در ارزيابي اوضاع و احوال جامعهء اسلامي و خطراتي كه آن را تهديد مي كرد, به اين نتيجه رسيد كه اگر در گرفتن حكومت اصرار بورزد و به زور و قدرت متوسل شود, وضعي پيش خواهد آمد كه تمام زحمات رسول خدا(ص)و خون هاي پاكي كه در راه باور كردن نهال اسلام ريخته شد, هدر برود.
خود مي فرمايد: .(2)
خطرهايي كه در صورت قيام علي
(ع)جامعهء اسلامي را تهديد مي كرد, زياد بود كه در ذيل به چند تا به طوراختصار اشاره مي كنيم :
1 امام اكثر دوستان فدايي و صميمي خود را از دست مي داد. از طرفي بسياري از صحابهء پيامبراكرم (ص) به حكومت علي راضي نبودند, كشته مي شدند. بديهي است با پيش آمدن چنين وضعي , قدرت مسلمانان به ضعف مي گراييد و با يك حملهء دشمنان قسم خورده و زخم ديده سقوط مي كرد.
2 بسياري از قبايل و گروه ها در سال هاي آخر عمر پيامبر6مسلمان شده و هنوز ور ايمان در دل آنان نفوذ نكرده بود; لذا وقتي با خبر شدند پيامبر6رحلت كرد, گروهي پرچم ارتداد را بلند كرده و عملاً باحكومت اسلامي در مدينه به مخالفت برخاستند.
روشن است , قيام امام براي خلافت در چنين وضعي به صلاح اسلام و مسلمانان نبود.
3 علاوه بر خطر مرتدان , خطر بزرگ عده اي بود كه ادعاي نبوت كردند, مانند مسيلمه كذّاب و سجاح , كه هر كدام با جمع بيروهاي زياد قصد حمله به مدينه , مركز حكومت اسلامي را داشتند.
4 خطر احتمالي حملهء روميان مسيحي به سرزمين هاي اسلامي , در صورت دو دستگي مسلمانان .
فعاليت امام
(ع)در طول اين مدت :
1 تفسير قرآن و حل مشكلات بسياري از آيات و تربيت شاگرداني مثل ابن عباس ;
2 پاسخ به پرسش هاي دانشمندان ملل جهان , به خصوص دانشمندان يهودي و نصاري ;
3 تبيين حكم شرعي مسائل جديدي كه سابقه نداشت ;
4 تربيت و پرورش گروهي كه ضميري پاك و روحي آماده براي سير و سلوك داشتند;
5 تلاش و كوشش براي تأمين زندگي بسياري از مستمندان , تا آن جا كه با دست خود باغ احداث مي كرد وقنات حفر مي نمود و آن را در راه خدا انفاق مي كرد;
6 مشاور خوب و مورد اعتماد دستگاه خلافت در مسائل سياسي و حل مشكلاتي مهمي كه بر سر راه حكومت به وجود مي آمد.(3)

پـاورقي
1.ابومحمد عبداللّه بن مسلم قتيبة دينوري , الاءمامة و السياسة, طبق نقل محدث قمي در بيت الاءحزان , ص 101 ترجمهء محمدمحمدي اشتهاردي .
2.نهج البلاغهء صبحي صالح , خطبهء 3
3.سيره پيشوايان , مهدي پيشوايي , ص 64ـ 72

نتیجه اینهمه کاواش تاریخ ونقل روایات وداستان ..............چیست؟

اگر حفظ نظام واجبتر از حفظ اسلام بود .........یک

وجذب مردم بسوی خود ومقبولیت نظام مطرح بود ......دو

چرا حضرت علی (ع)در دوران حکومتش با مردم عافیت طلب وخواص

قدرت طلب ویاران رسول الله وهمسر پیامبر خدا ؛ مدارا وکنار نیامد چرا؟

نتیجه عدم مدارا وعدم سازش ایشان با وضع ملت وخواص چه شد؟

شهادت ایشان وهمسر گرامیشان ............

سقوط نظام وحکومتشان ...............

آوارگی ودربدری وکشت وکشتار شعیانشان ..........

:Narahat az: آیا این شیوه مردم سالاری ورسم تشخیص مصلحت نظام :Gig:یا

یاس من;202853 نوشت:
نتیجه اینهمه کاواش تاریخ ونقل روایات وداستان ..............چیست؟

اگر حفظ نظام واجبتر از حفظ اسلام بود .........یک
وجذب مردم بسوی خود ومقبولیت نظام مطرح بود ......دو
چرا حضرت علی (ع)در دوران حکومتش با مردم عافیت طلب وخواص
قدرت طلب ویاران رسول الله وهمسر پیامبر خدا ؛ مدارا وکنار نیامد چرا؟
نتیجه عدم مدارا وعدم سازش ایشان با وضع ملت وخواص چه شد؟
شهادت ایشان وهمسر گرامیشان ............
سقوط نظام وحکومتشان ...............
آوارگی ودربدری وکشت وکشتار شعیانشان ..........
:narahat az: آیا این شیوه مردم سالاری ورسم تشخیص مصلحت نظام :gig:یا

با سلام و عرض ادب
جسارتا عرض می شود نتیجه متفرع بر مقدماتتان را متوجه نشدیم و نفهمیدیم شما به کجای سخنان کارشناس مربوطه اشکال نمودید؟
موفق باشید.

موضوع قفل شده است