این آیه درباره چه کسی است؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
این آیه درباره چه کسی است؟

وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ (31)و گفتند: «چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن‏] دو شهر فرود نيامده است؟» این مرد بزرگی که در طائف و مکه سرشناس بوده نامش چیست؟ چرا انتظار داشتند آیات قران بر او نازل شود؟


با سلام

بعضى كفّار توقّع نابجا داشتند و مى‏گفتند: چون فلانى ثروتمند است پس وحى بايد به او نازل مى‏شد، در حالى كه برترى مادى دليل برترى معنوى نيست.
مكّه و طائف دو شهر مهم اعراب در عصر بعثت بود.
1- سنّت خداوند كامياب كردن مؤمن و كافر و مهلت دادن به همه‏ى مردم است. «متعت هؤلاء و اباءهم»
2- براى اتمام حجّت هم كتاب لازم است و هم رهبر. «جاءهم الحقّ و رسول مبين»
3- قرآن، سخن سراسر حقّ و حقيقت است. «جاءهم الحق»
4- تبليغ دين و رسالت بايد روشن و رسا باشد. «رسول مبين»
5- تأثير قرآن بر جان و دل كفّار به حدّى بود كه آن را سحر و جادو مى‏خواندند. «هذا سحر»
6- انسان ذاتاً توجيه‏گر است. كفّار تهمت سحر مى‏زدند تا كفر خود را توجيه كنند. «هذا سحر و انّا به كافرون»
7- بهانه‏گيران هر لحظه حرفى مى‏زنند، يك بار مى‏گويند: قرآن سحر است و يك بار مى‏گويند: چرا قرآن به فلانى نازل نشد. «هذا سحر... لولا نزل»
8- بزرگى، نزد عدّه‏اى از مردم داشتن مال و عنوان است. «رجلٍ... عظيم»
تفسیر نور

هوريا شاهويي;70129 نوشت:
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظيمٍ (31)و گفتند: «چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن‏] دو شهر فرود نيامده است؟» این مرد بزرگی که در طائف و مکه سرشناس بوده نامش چیست؟ چرا انتظار داشتند آیات قران بر او نازل شود؟

با سلام
در آيات قبل سخن از بهانه‏جوئيهاى مشركان در برابر دعوت پيامبران بود، گاه آن را سحر مى‏خواندند و گاه به تقليد نياكانشان متوسل شده به سخن خدا پشت مى‏كردند در آيات مورد بحث به يكى ديگر از بهانه‏هاى واهى و بى اساس آنان اشاره كرده مى‏فرمايد:" آنها گفتند چرا اين قرآن بر مرد بزرگى از اين دو شهر (مكه و طائف) مردى ثروتمند و سرشناس! نازل نشده است"؟! (وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلى‏ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ).
آنها از يك نظر حق داشتند سراغ چنين بهانه‏هايى بروند، زيرا از ديدگاه آنها معيار ارزش انسانها مال و ثروت و مقام ظاهرى و شهرت آنان بود، اين سبك مغزان تصور مى‏كردند ثروتمندان و شيوخ ظالم قبائل آنها مقرب‏ترين مردم در درگاه خدا هستند، لذا تعجب مى‏كردند كه اين موهبت نبوت و رحمت بزرگ الهى، چرا بر يكى از اين قماش افراد نازل نشده است؟ و به عكس بر يتيم و فقير و تهيدستى به نام محمد ص نازل شده، اين باور كردنى نيست! آرى آن نظام ارزشى نادرست چنين استنباطى هم به دنبال داشت، و بلاى بزرگ جوامع بشرى و عامل اصلى انحراف فكرى آنها همين نظامات ارزشى غلط است كه گاه حقايق را كاملا واژگون نشان مى‏دهد.
حامل اين دعوت الهى بايد كسى باشد كه روح تقوى سراسر وجودش را پر كرده باشد، انسانى آگاه، با اراده، مصمم، شجاع، عادل، و آشنا به درد محرومان و مظلومان، اين است ارزشهايى كه براى حمل اين رسالت آسمانى لازم است، نه لباسهاى زيبا و قصرهايى گرانبها و مجلل و انواع زينتها و تجملات، مخصوصا هيچيك از پيغمبران خدا داراى چنين شرائطى نبودند، مبادا ارزشهاى اصيل با ارزشهاى دروغين اشتباه شود.
در اينكه منظور بهانه‏جويان كدام شخص در مكه و طائف بود؟ در ميان مفسران گفتگو است، ولى غالبا" وليد بن مغيره" را از مكه" و عروة بن مسعود ثقفى" را از طائف شمرده‏اند، هر چند بعضى نام" عتبة بن ربيعه" از مكه و" حبيب بن عمر ثقفى" از طائف را نيز به ميان آورده‏اند.
ولى گفتار آنها ظاهرا روى شخص معينى دور نمى‏زد بلكه هدف آنها اشاره به يكى از افراد پرپول و سرشناس و قوم و قبيله‏دار بوده است.

تفسير نمونه، ج‏21، ص: 49و50

با سلام مجدد
علامه طباطبایی می فرماید:
مقصودشان از اين كلام اين بوده است كه رسالت، مقامى شريف و الهى است، و چنين مقامى سزاوار نيست كه به هر كس داده شود، بلكه بايد به كسى داده شود كه فى نفسه شريف باشد، و در قوم خود حكمفرما و مطاع باشد، و رسول خدا (ص) مردى فقير است، كه به همين جهت چنين شرافت و مقامى را ندارد، پس اگر قرآن او به راستى نازل از ناحيه خدا مى‏بود، بايد به مرد عظيمى در مكه و يا مرد عظيمى در طائف نازل شود كه داراى مال بسيار و نفوذ بى اندازه‏اند

در مجمع البيان گفته: منظور از دو مرد عظيم در يكى از دو شهر، وليد بن مغيره از مكه و ابا مسعود عروة بن مسعود ثقفى از طائف بوده- به نقل از قتاده. بعضى ديگر گفته‏اند: عتبة ابن ابى ربيعه از مكه و ابن عبدياليل از طائف بوده- به نقل از مجاهد. بعضى ديگر گفته‏اند:
وليد بن مغيره از مكه و حبيب بن عمر ثقفى از طائف بوده- به نقل از ابن عباس «1».
ليكن حق مطلب اين است كه اين تطبيق‏ها از خود نامبردگان بوده، و گر نه مشركين شخص معينى را در نظر نداشتند، بلكه بطور مبهم گفته‏اند كه جا داشت يكى از بزرگان مكه و طائف پيامبر بشوند، و اين معنا از ظاهر آيه به خوبى استفاده مى‏شود.

ترجمه الميزان، ج‏18، ص: 146

موضوع قفل شده است