آیا درسته که برخی قائلند قبر حضرت زینب در مصر است؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا درسته که برخی قائلند قبر حضرت زینب در مصر است؟

آیا درسته که برخی قائلند قبر حضرت زینب در مصر است؟

با سلام

یکی از موضوعات مورد پرسش از سوی مؤمنین و مبلغان محترم، تعیین محل دقیق قبر مطهر حضرت زینب کبری علیها السلام است.


از قدیم الایام سه مکان به عنوان قبر مطهر این بانوی بزرگوار مطرح است و هرکدام نیز طرفدارانی دارد.
1- قبری که در شهرک زینبیه امروز در نزدیکی دمشق، پایتخت فعلی کشور سوریه وجود دارد.
علمای قدیم از این مکان (شهرک زینبیه) به «غوطه » یا «راویه » تعبیر آورده اند. زائران ایرانی که جهت زیارت به سوریه می روند، این مکان را زیارت می کنند.

2- محلی که در شهر قاهره پایتخت مصر به نام «زینبیه » مشهور است.

3- شهر مدینه نیز به عنوان محل دفن حضرت زینب علیها السلام معرفی شده است، گرچه در مدینة النبی محلی به این نام مثل دمشق و قاهره وجود ندارد.

آیا از میان علما و دانشمندان، هر یک از این سه احتمال طرفدارانی دارند؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، چه کسانی طرفدار هر یک از این سه احتمال هستند؟
برای هر یک از این احتمالات می توان چند نفر از علماء را نام برد.
تعدادی از عالمان مصری مثل قاضی شبراوی شافعی (1) ، شبلنجی ، شیخ حسن عدوی خمراوی (4) و عده دیگری از علمای مصری که ظاهرا یا از عرفا و یا شافعی و از محبین و علاقمندان اهلبیت بوده اند معتقدند که حضرت زینب علیها السلام، در مصر مدفون شده است. مرحوم شیخ جعفر نقدی مؤلف کتاب «زینب الکبری علیها السلام » و نسابه عبیدلی نواده امام سجاد علیه السلام در کتاب «اخبار الزینبات » (5) نیز این احتمال را تقویت کرده اند. در محافل علمی مانیز بعضی از بزرگان مثل مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی متمایل به مصر است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی به نقل از استاد خودش مرحوم محدث نوری (6) ، محمد حسن خان در «خیرات حسان » (7) ، سید حسن صدر در «نزهة اهل الحرمین » (8) و محقق و نویسنده بزرگ، محمد حسنین سابقی در کتاب «مرقد العقیله زینب علیها السلام » (9) احتمال شام را تقویت کرده اند.
محقق اخیر با روشی عالمانه احتمال مصر را رد کرده و با قرائن و شواهدی اثبات کرده است که حضرت زینب کبری علیها السلام در شام دفن شده است.
از میان کسانی که معتقدند این بانوی گرامی در مدینه مدفون است، می توان مرحوم بیرجندی مؤلف کتاب «کبریت الاحمر» ، عباسقلی خان سپهر مؤلف کتاب «الطراز المذهب » (10) ، که در تکمیل «ناسخ التواریخ » بوده ویک جلد آن مربوط به حضرت زینب علیها السلام است و مرحوم سید محسن امین در «اعیان الشیعه » (11) را نام برد.
در صورت امکان دلایل هر یک از این بزرگان را به صورت اختصار بیان کنید و اگر نقدی بر مطالب آن ها دارید ارائه بفرمایید.
برای هر یک از این سه احتمال دلائلی ذکرشده است که پس از بیان هر یک، به نقد و بررسی آن ها خواهیم پرداخت .

الف: احتمال مصر

برای این احتمال دلایل زیر بیان شده است:
دلیل اول:

نسابه عبیدلی در کتاب «اخبار الزینبات » 6 روایت نقل کرده است که بر اساس مضمون آن ها باید حضرت زینب علیها السلام درمصر دفن شده باشد.
این روایات را عینا و بدون ترجمه نقل می کنیم:
1- حدثنا زهران بن مالک قال سمعت عبدالله بن عبدالرحمن العتبی یقول حدثنی موسی بن سلمة عن الفضل بن سهل عن علی بن موسی قال اخبرنی قاسم بن عبدالرزاق و علی بن احمد الباهلی قالا: اخبرنا مصعب بن عبدالله قال کانت زینب بنت علی و هی بالمدینة تالب الناس علی القیام باخذ ثار الحسین و خلع یزید، بلغ ذالک اهل المدینة فخطبت فیهم زینب و صارت تولبهم علی القیام للاخذ بالثار، فبلغ ذلک عمرو بن سعید فکتب الی یزید یعلمه بالخبر فکتب الیه ان فرق بینها و بینهم فامران ینادی علیها بالخروج من المدینة و الاقامة حیث تشاء فقالت: قد علم الله ما صار الینا، قتل خیرنا و انسقنا کما تساق الانعام و حملنا علی الاقتاب فو الله لاخرجنا و ان اهریقت دماؤنا.
فقالت لها زینب بنت عقیل با ابنة عماه قد صدقنا الله وعده و اورثنا الارض نتبوء منها حیث نشاء فطیبی نفسا و قری عینا و سیجزی الله الظالمین، اتریدین بعد هذا هوانا، ارحلی الی بلد امن، ثم اجتمع علیها نساء بنی هاشم و تلطفن معها فی الکلام و واسینها.
2- و بالاسناد المذکور مرفوعا الی عبیدالله بن ابی رافع قال سمعت محمدا اباالقاسم بن علی یقول:
لما قدمت زینب بنت علی من الشام الی المدینة مع النساء و الصبیان ثارت فتنه بینها و بین عمروبن سعید الاشدق والی المدینه من قبل یزید، فکتب الی یزید یشیر علیه بنقلها من المدینة، فکتب له بذلک فجهزها هی و من اراد السفر معها من نساء بنی هاشم الی مصر فقدمتها لایام بقیت من رجب .
3- حدثنی ابی عن ابیه عن جدی عن محمد ابن عبدالله عن جعفر بن محمد الصادق عن ابیه عن الحسن بن الحسن قال:
لما خرجت عمتی زینب من المدینه خرج معها من نساء بنی هاشم فاطمة ابنة عمی الحسین و اختها سکینة .
4- و حدثنی ابی قال: روینا بالاسناد المرفوع الی علی بن محمد بن عبدالله قال:
لما دخلت مصرفی سنة 145 سمعت عسامة المعافری یقول: حدثنی عبدالملک بن سعید الانصاری قال حدثنی وهب بن سعید الاوسی عن عبدالله بن عبدالرحمن الانصاری قال: رایت زینب بنت علی علیهما السلام بمصر بعد قدومها بایام فوالله ما رایت مثلها و وجهها کانه شقة قمر.
5- و بالسند المرفوع الی رقیة بنت عقبة بن نافع الفهری قالت کنت فیمن استقبل زینب بنت علی علیهما السلام لما قدمت مصر بعد المصیبة، فتقدم الیها مسلمة بن مخلد و عبدالله بن الحارث و ابوعمیرة المزنی فعزاها مسلمة و بکی فبکت و بکی الحاضرون و قالت هذا ماوعد الرحمن و صدق المرسلون ثم احتملها الی داره بالحمراء، فاقامت به احد عشر شهرا و خمسة عشر یوما و توفیت و شهدت جنازتها و صلی علیها مسلمة بن مخلد فی جمع بالجامع و رجعوا بها فدفنوها بالحمراء بمخدعها من الدار بوصیتها.
6- حدثنی اسماعیل بن محمدالبصری - عابد مصر و نزیلها - قال حدثنی حمزة المکفوف قال اخبرنی الشریف ابوعبدالله القرشی قال سمعت هند بنت ابی رافع بن عبیدالله بن رقیة بنت عقبة بن نافع الفهری تقول:
توفیت زینب بنت علی علیهما السلام عشیة یوم الاحد لخمسة عشر یوما مضت من رجب سنة 62 من الهجرة و شهدت جنازتها و دفنت بمخدعها بدار مسلمة المستجدة بالحمراء القصوی حیث بساتین عبدالله بن عبدالرحمن بن عوف الزهری. (12)

نقد و بررسی

این روایات از نظر سند و محتوا قابل اعتماد نیست. محمد حسنین سابقی نویسنده کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام اشکالاتی را براین احادیث وارد کرده است که به اختصار بیان می گردد:

بررسی روایات از نظر سند

1- اکثر راویانی که عبیدلی این روایات را از آنان نقل کرده است، مجهول هستند و پس از بررسی و تتبع فراوان در کتب رجال وتراجم و نسب هیچ اثری از آنان به دست نیاوردیم. اینان عبارتند از:
زهران بن مالک - عبدالله بن عبدالرحمن العتبی - علی بن احمد الباهلی - قاسم بن عبدالرزاق - محمد بن عبدالله - علی بن محمد بن عبدالله - عسامة المعافری - عبدالملک بن سعید الانصاری - وهب بن سعید الاوسی - اسماعیل بن محمد البصری - حمزة المکفوف .
با آنکه سیوطی شرح حال تابعان و محدثان و راویان و مورخان قدیم و جدید مصر را نوشته است، اما شرح حال هیچکدام از این چند نفر که یاد کردیم در کتاب وی نیامده است. و چون وضع اینان بر ما مجهول است، طبعا روایتشان نیز فاقد اعتبار خواهد بود.
از این گذشته سند روایت دوم به مصعب بن عبدالله بن مصعب بن ثابت زبیری (متوفی 233) می رسد که از یک خانواده مخالف و دشمن سرسخت اهل بیت بوده و دشمنی این خانواده با علی علیه السلام و خاندان او در میان مورخان و دانشمندان ما مشهور و امر مسلمی است، بنابر این روایت چنین شخصی نمی تواند قابل اعتماد و استناد باشد.

بررسی مفاد روایات

مفاد این روایات نیز خالی از تناقض و اشکال تاریخی نیست. مثلا روایت مصعب حاکی از این است که عبدالله بن زبیر در مکه قیام کرد و مردم را به خونخواهی حسین علیه السلام دعوت نمود. در حالی که دعوت وی به خونخواهی حسین علیه السلام در هیچ یک از تواریخ نقل نشده است، بلکه آنچه مسلم است این است که عبدالله بن زبیر مردم را به خلافت خود دعوت کرد.
از طرف دیگر، پس از حادثه کربلا یزید در مدینه چندان نفوذ و قدرتی نداشت که بتواند حضرت زینب علیها السلام را مجبور به هجرت از این شهر بکند، بلکه بر عکس پس از فاجعه کربلا و رسوا شدن حکومت یزید، وی از آزار و اذیت خاندان امام حسین علیه السلام پرهیز می کرد تا اسباب بدنامی بیشتری فراهم نشود .چنانکه در جریان شورش مردم مدینه علی بن الحسین علیهما السلام و خاندان علوی از تعرض مصون ماندند.

علاوه بر این ها چند تناقض دیگر نیز در این روایات به چشم می خورد که نشان می دهد احتمالا جعل و تحریف در این روایات وجود دارد از آن جمله:
1. روایت اول حاکی است که حضرت زینب قسم یاد کرد مدینه را ترک نکند ولی روایات دیگر می گوید: او از مدینه هجرت کرد و به مصر رفت; یعنی سوگند خود را نقض کرد. آیا این معنی از حضرت زینب باور کردنی است؟
2. روایت دوم حاکی است که حضرت زینب علیها السلام چند روز به آخر ذیحجه مانده وارد مصر شد و روایت پنجم می گوید:
حضرت زینب علیها السلام پس از یازده ماه و پانزده روز اقامت در مصر درگذشت. بر این اساس وفات آن بانوی بزرگ باید در ذیقعده سال بعد رخ داده باشد در حالی که روایت ششم حاکی است که او در رجب سال 62 وفات یافته است و با هم سازگار نیستند.
3. چنانکه ملاحظه می شود روایت سوم از امام صادق علیه السلام نقل شده است و آن حضرت از پدرش امام باقر علیه السلام و او از حسن بن الحسن نقل کرده است.
در حالی که می دانیم حضرت باقر علیه السلام در کربلا حضور داشته است و قطعا موقع خروج حضرت زینب از مدینه شاهد قضیه بوده است.
بنابراین معنی ندارد که حسن بن حسن این موضوع را بشنود ولی حضرت باقر و پدرش علی بن الحسین علیهما السلام بزرگ خاندان هاشمی در آن زمان از قضیه بی خبر باشند و امام باقر علیه السلام آن را از حسن بن الحسین علیهما السلام روایت کند. از این گذشته این روایت فقط حاکی از خروج حضرت زینب از مدینه است اما از رفتن او به مصر سخنی به میان نیاورده است، بنابراین ارتباطی به موضوع ندارد.
4. راوی روایت چهارم یعنی عبدالرحمن انصاری می گوید: «زینب را چند روز پس از ورود به مصر دیدم، صورت او مثل پاره ماه بود. » این معنی هرگز با حیاء و حجاب حضرت زینب سازگار نیست و ما می دانیم که حضرت زینب حتی در دوران اسارت وسختی، نمونه اعلای حیاء و پوشش و عفت بوده است .بنابراین چگونه ممکن است او با چنین وضعی در برابر بیگانگان حاضر شود؟

5. طبق روایت پنجم، وقتی که حضرت زینب علیها السلام وارد مصر شد مسلمة بن مخلد به استقبال او رفت و به او تسلیت گفت وگریه کردو حضرت زینب را به خانه اش برد و پس از وفات حضرت زینب علیها السلام در تشییع جنازه او حاضرشد و بر او نماز خواند واو را در همان خانه به خاک سپرد. در حالی که به گواهی تاریخ، مسلمة بن مخلد انصاری یکی از بزرگترین هواداران بنی امیه و از آغاز جوانی از دشمنان سرسخت امیرمؤمنان علیه السلام بود و با آن حضرت بیعت نکرد و به شام فرار کرد و با معاویه به جنگ با علی علیه السلام رفت. معاویة بن ابی سفیان، مسلمه و دوستش معاویة بن خدیج را که در مصر بودند دعوت کرد که در خونخواهی عثمان شرکت کنند.
آن دو دعوت وی را اجابت کردند و به او نامه نوشتند که سپاه خود را هر چه زودتربه به مصر بفرست، ما تو را یاری می کنیم. آنگاه معاویه عمروعاص را با شش هزار نفر به آنجا فرستاد. مسلمه پس از مرگ معاویة بن ابی سفیان برای پسر او یزید از مردم مصر بیعت گرفت.
معاویة بن خدیج دوست و همکار مسلمه همان کسی است که محمد بن ابی بکر نماینده علی علیه السلام در مصر را به قتل رساند و سپس جنازه او را در شکم الاغی قرارداد و آن را آتش زد. با این تفاصیل چگونه باور کردنی است که چنین شخصی از حضرت زینب علیها السلام استقبال و پذیرایی کند؟
و چگونه قابل قبول است که حضرت زینب علیه السلام به خانه چنین شخصی برود؟ و چگونه ممکن است که در مدت اقامت حضرت زینب در مصر، هیچ کس از بنی هاشم و علویان به دیدار او نرود و کسی در بیماری از او عیادت نکند و کار به جایی بکشد که پس از مرگش نیز عنصر پلیدی مثل مسلمه بر جنازه او نماز بخواند؟
در پایان این قسمت این نکته را نیز یادآوری می کنیم که روایت پنجم از «رقیة » دختر «عقبة بن نافع » نقل شده است و می دانیم که پدر وی از کاسه لیسان معاویه و یزید بود و یزید او را به حکمرانی آفریقا منصوب کرد. وضع خود رقیه نیز برما مجهول است ، بنابراین روایتی که تنها او نقل کرده قابل اعتماد نمی باشد. (13)

دلیل دوم:

، شیخ حسن عدوی خمراوی (16) و شعرانی به یکی از عرفای قدیم مصر به نام «علی خواص » برمی گردد و همه از او به «سیدی علی خواص » یاد می کنند. نقل می کنند که سید علی خواص گفته است که «حضرت زینب علیها السلام در این مکان (قناطر السباع مصر) دفن شده است و من به زیارت او می روم.» علماء مصر بسیار بر این نکته تکیه می کنند که ما به آنجا رفته و متوسل شده ایم و حاجتمان برآورده شده است. پس اینجا واقعا قبر حضرت زینب علیها السلام است.

نقد و بررسی:

از اینکه انسان در جایی به یکی از بزرگان متوسل شود و حاجتش برآورده شود اثبات نمی شود که قبر آن بزرگوار نیز در آنجاست، مثلا رسول خدا صلی الله علیه و آله در مدینه مدفون است و ما در ایران به او متوسل می شویم و حاجتمان برآورده می شود در حالی که یقینا قبر رسول خدا در ایران نیست.

اشکالات دیگر

1- صاحب کتاب مرقد العقیله زینب علیها السلام می گوید:
براساس نوشته کتاب های تاریخی مصر، خلفای فاطمی روزهای عید و متبرک به زیارتگاه ها می رفتند، ولی یک نفر از این مورخان ننوشته اند که در فلان روز به زیارت قبرحضرت زینب علیها السلام رفته اند، در حالی که فاطمی بودند و اگر قبر حضرت زینب علیهما السلام آنجا بود حتما می رفتند. (17)
2- موضوع دفن حضرت زینب علیها السلام دختر علی در مصر تنها از دو نفر از مورخین نقل شده است: 1- ابن عساکر
2- ابن طولون، در حالی که ابن عساکر در تاریخ خودش در جلد مربوط به شرح حال زنان، زندگی نامه حضرت زینب علیها السلام را نوشته است ولی در مورد تاریخ و محل در گذشت این بانوی بزرگوار کوچکترین مطلبی ندارد.
مطلب منسوب به ابن طولون نیز در بی پایگی کمتر از مطالب منقول از ابن عساکر نیست. زیرا قاضی نورالدین عدوی شامی متوفی 1035 هجری در کتاب «زیارات » نقل می کند که ابن طولون در کتاب «سیرة السیدة زینب » نوشته است که مدفن عقیله زینب در قریه راویه در غوطه دمشق است.

زینب مدفون در مصر کیست؟ :Sham:

اکنون این پرسش پیش می آید که اگر حضرت زینب علیها السلام دختر علی علیه السلام در مصر دفن نشده است پس قبری که در محله «قناطر السباع » قاهره است متعلق به کیست؟ در پاسخ به این پرسش باید یادآوری کنیم که از بررسی و تتبع در تاریخ روشن می گردد که زینبی که در مصر (قاهره) دفن شده است، زینب بنت یحیی المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب است. ولی از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آن ها می گردد، بسیاری از مردم تصور کرده اند که این همان زینب مشهور یعنی زینب دختر علی بن ابی طالب علیهما السلام است (18) ، در حالی که این تصور کاملا بی اساس است. البته نسبت دادن افراد به جد بزرگ آنان معمول است، چنانکه امامان ما را پسر پیغمبر می خوانند. بنابراین اگر زینب بنت یحیی را زینب بنت علی علیهما السلام بخوانند، هیچ اشکالی نخواهد داشت.

ب: احتمال مدینه

علامه فقید سید محسن امین معتقد است که حضرت زینب علیها السلام در مدینه دفن شده است و برای این مطلب دلیل می آورد که:
بازگشت حضرت زینب علیها السلام پس از فاجعه کربلا به مدینه، قطعی و مسلم است اما خروج مجدد او از این شهر ثابت نشده است، بنابراین باید گفت: در مدینه وفات یافته و در همانجا دفن شده است، گرچه تاریخ وفات و محل دفنش دقیقا روشن نباشد.
این دلیل در واقع نوعی استصحاب است که مرحوم امین به آن استناد کرده است .

نقد و بررسی

البته مقام علمی و تحقیقات و مطالعات ارزنده تاریخی علامه امین بر اهل فضل و مطالعه پوشیده نیست اما برخی از صاحب نظران، نظریه معظم له را نمی پذیرند و معتقدند که:
گرچه دفن حضرت زینب علیها السلام در مدینه (بقیع) یک امر ممکن و کاملا طبیعی است زیرا قبر برادرش امام حسن علیه السلام و بسیاری از بزرگان بنی هاشم در این قبرستان قراردارد که خصوصیات و تفصیل آن ها در کتب مربوط بیان شده است،
اما باید توجه داشت که اگر او در این قبرستان دفن شده بود، طبعا قبرش با توجه به شخصیت و عظمت مقامش مشخص می شد. در حالی که در هیچ یک از کتب مربوط به تاریخ مدینه و مزارات این شهر نامی از محل قبر او به میان نیامده است، با این که نام زنانی همچون «ام البنین » که در بقیع دفن شده اند در کتاب هایی مانند وفاء الوفاء منعکس شده است.
مسعودی در شرح حال امام حسن مجتبی علیه السلام می نویسد: «حسن بن علی در کنار قبر مادرش فاطمه علیها السلام به خاک سپرده شدو در این قبرستان تا این زمان سنگی است که روی آن چنین نوشته شده است:
«الحمدلله مبید الامم ومحیی الرمم هذا فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و آله سیدة نساء العالمین و الحسن بن علی بن ابی طالب و علی بن الحسین بن علی و محمد بن علی و جعفر بن محمد رضوان الله علیهم اجمعین.» (19)
و این نشان می دهد که قبر آن بزرگواران در قرن چهارم یعنی تا زمان مسعودی مشخص بوده است، و اگر قبر حضرت زینب علیها السلام در این قبرستان قرار داشت، نام او هم حداقل تا زمان مسعودی روی قبر نوشته می شد. چنانکه قبر همسرش عبدالله بن جعفر در همان قبرستان مشخص است، بنابراین چگونه ممکن است قبر حضرت زینب در بقیع باشد، اما هیچ نشانی از آن نباشد، و در هیچ تاریخی یاد نشده باشد؟
از طرف دیگر موضوعات تاریخی جای اعمال استصحاب نیست که بگوییم: بازگشت حضرت زینب علیها السلام به مدینه قطعی است، اما خروج او از این شهر ثابت نشده است، پس در همان شهر و همانجا به خاک سپرده شده است. (20)

ج: احتمال شام

طرفداران این نظریه می گویند: در مدینه قحطی و دست تنگی شدیدی به وجود آمد. عبدالله جعفر تصمیم گرفت با همسر خود ; حضرت زینب علیها السلام به شام که مقداری زمین زراعتی داشت سفرکند. پس از مسافرت به شام حضرت زینب علیها السلام در همانجا درگذشت. (21)
نقد و بررسی

1- اینکه گفته شده است که عبدالله بن جعفر در حومه دمشق مزرعه و قریه داشته و همراه همسرش جهت سرکشی یا بهره برداری از آن ها رفته بوده و در این سفر حضرت زینب علیها السلام درگذشته است مطلب بی اساسی است. در هیچ یک از کتب تاریخی از چنین مزرعه ای اسمی به میان نیامده و اصولا چون عبدالله فرد بخشنده ای بوده هرگز مال و ثروت در دست او دوام نمی آورده است،

بنابراین چگونه ممکن است دارای چنین مزرعه و قریه ای بوده باشد؟

2- اگر فرضا عبدالله بن جعفر چنین مزرعه ای داشته، ممکن بود شخصا برای رسیدگی به وضع آن به شام برود و دیگر نیازی به بردن همسر و دیگر اعضای خانواده خود که مستلزم هزینه زیادی بود، نداشت.
3- مدینه از شهرهای مهمی است که مثل بسیاری از شهرهای مهم دنیا برای آن تاریخ های متعددی نوشته اند. بعضی از این کتاب ها به حوادث مهمی که در مدینه اتفاق افتاده مثل زلزله، آتش گرفتن حرم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، وزیدن باد سرخ و . .. پرداخته اند.
اگر چنان قحطی و گرسنگی در آن سال در مدینه اتفاق افتاده بود، قطعا در این کتاب های تاریخی درباره آن بحث می شد، در حالی که چنین چیزی مطرح نشده است.

نتیجه بحث:Sham:

پس از بررسی سه احتمال در مورد محل دفن حضرت زینب کبری علیها السلام می توان چنین نتیجه گرفت که:
احتمال مصر اشکالات فراوان دارد، احتمال مدینه بدون دلیل است، و احتمال شام به نظر استوارتر می آید گرچه دو اشکال باقی می ماند:
یکی اینکه به چه دلیل عبدالله جعفر حضرت زینب علیها السلام را به شام برده است با اینکه حضرت زینب علیها السلام دل خوشی از شام نداشت، و اشکال دیگر اینکه بسیاری از مورخین نوشته اند: آنکه در شام دفن است «ام کلثوم » فرزند علی علیه السلام است. (22)
اشکال دوم را بدین صورت می توان حل کرد که منظور از «ام کلثوم » همان زینب کبری علیها السلام است چنانکه در «سفرنامه ابن و «بلاغات النساء» ابن طیفور (24) به آن اشاره شده است، ولی مشکل اینجاست که کسانی مثل ابن جبیر از این ام کلثوم به «زینب صغری » و نه «زینب کبری » تعبیر آورده اند و در سنگ نوشته ای که از خاک مقبره در شام استخراج شده است، چنین نگاشته شده است که: «هذا قبر زینب الصغری المکناة بام کلثوم ابنت علی بن ابوطالب امها فاطمة البتول سیدة نساء العالمین ابنت سید المرسلین محمد خاتم النبیین صلی الله علیه و سلم.» (25)
گرچه نتوان به یقین مشخص کرد که قبر حضرت زینب علیها السلام در کجا واقع است ولی می توان گفت: زیارتگاه ها و اماکنی که به این دودمان منسوبند همه از مصادیق آیه شریفه «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه » (26) می باشند.
این خانه ها و زیارتگاه ها ولو منسوب به آن ها باشد - جای ذکر و توجه به خدا و انسان سازی و پیوند با شهیدان و اهل بیت است. محل دفن اهل بیت هر کجا که باشد یاد و خاطره شان زنده است و در سینه های مردم عاشق جای دارند. چه زیبا سروده اند که:
بعد از وفات تربت مادر زمین مجوی
در سینه های مردم عارف مزار ماست
آری مزار زینب علیها السلام در واقع دل های مردم عارف است و در هر نقطه ای که مدفون باشد تمام زیارتگاه های منسوب به او مورد احترام است و محل استجابت دعا. :Sham:
از آنجا که این گفت و گو به مناسبت وفات حضرت زینب علیها السلام ترتیب داده شده است و در این زمان منتشر می شود، لطفا بفرمایید بزرگترین مصیبتی که حضرت زینب علیها السلام دید کدام مصیبت بود؟
مصائب حضرت زینب علیها السلام خیلی زیاد بود و هر کدام از دیگری مهم تر، ولی آنچه الان در نظر دارم و در مقاتل معتبر هم هست این چند مورد است:
1- کسی که در قتلگاه بوده نقل می کند که حضرت زینب علیها السلام در قتلگاه گریه ای کرد که دوست و دشمن را گریاند. معلوم می شود که مصیبت بر او بسیار سخت بوده که چنین گریه کرده است.
2- در خطبه حضرت زینب علیها السلام در کاخ یزید جمله ای است که می توان از آن شدت مصیبت را درک کرد. در آنجا به یزید می فرماید:
تو اصلا چه کسی هستی که من با تو حرف بزنم. تو قابل این حرف ها نیستی. اما چه کنم که دلم به درد آمد .
به نظر می رسد که در آنجا هم بر این بانوی بزرگوار بسیار گران و سخت بوده که این حرف را زده است و الا اصلا یزید را قابل سخن گفتن نمی دانست و با او حرف نمی زد.

پی نوشت ها:
1) الاتحاف بحب الاشرف، الشیخ عبدالله بن محمد الشبراوی، ص 93 .
2) نورالابصار، شبلنجی ، ص 183 .
3) الطبقات الکبری المسماة بلواقح الانوار، شعرانی، ج 1 ص 27 .
4) مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، الشیخ حسن العدوی الخمراوی، قاهره، 1285 ه . ق.، ص 156.
5) اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، ص 125- 122.
6) هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353.
7) خیرات حسان، محمد حسن خان، سنه 1304ه.، ج 2، ص 29.
Dirol نزهة اهل الحرمین، السید حسن الصدر، ط مطبعة سرفراز الملیة فی لکنهو الهند، 1354ه. ص 39.
9) هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353.
10) الطراز المذهب، ص 485.
11) اعیان الشیعه، سید محسن امین، چاپ بیروت، 10 جلدی، ج 7، صص 137- 141.
12) اخبار الزینبات، نسابه عبیدلی، صص 115- 122.
13) تخلیص از کتاب «مرقد العقلیة زینب » ص 83- 101.
14) الاتحاف بحب الاشراف، شبراوی، ص 93.
15) نورالابصار، شبلنجی ، ص 183.
16) مشارق الانوار فی فوز اهل الاعتبار، الشیخ حسن العدوی الخمراوی، ص 156.
17) مرقد العقلیه زینب علیها السلام، شیخ محمد حسنین سابقی، ص 45.
18) اعیان الشیعه، ج 7، ص 142.
19) التنبیه و الاشراف، ص 260، چاپ مصر.
20) مرقد العقیله زینب، محمد حسنین السابقی، ص 103
21) خیرات حسان، محمد حسن خان، ص 29، هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، حاج شیخ عباس قمی، ص 353; نزهة اهل الحرمین، سید حسن صدر، ص 39.
22) رحلة ابن جبیر، داربیروت، ص 253، معجم البلدان یاقوت حموی، ج 3، ص 20; سفرنامه ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج 1، ص 99.
23) سفرنامه ابن بطوطه، ج 1. ص 99.
24) بلاغات النساء، ابن طیفور، ص 23. در این کتاب وقتی می خواهد ماجرای سخنرانی حضرت زینب را نقل کندمی نویسد: «ورایت ام کلثوم علیها السلام و لم ار خفرة والله انطق منها کانما تنطق و تفرغ علی لسان امیرالمؤمنین علیه السلام » که این عبارت مربوط به حضرت زینب است.
25) سفرنامه حج، میرزا علی خان امین الدوله صدراعظم، مقدمه کتاب، ص 3.
26) نور/ 36.

ضمن تشکر از رضای عزیز

[=&quot]در تایید این سخن اعیان الشیعه که گفته بود، زینبی که در مصر (قاهره) دفن شده است، زینب بنت یحیی المتوج بن الحسن الانور بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب است. ولی از آنجا که ذهن انسان با شنیدن نام مشترک بین چند نفر، متوجه مشهورترین آن ها می گردد، بسیاری از مردم تصور کرده اند که این همان زینب مشهور یعنی زینب دختر علی بن ابی طالب علیهما السلام است، چندین سند را به دوستان عزیز تقدیم می کنیم. البته ناگفته نماند در سلسه نسب ایشان اختلاف است.

[=&quot]زرکلی در الاعلام می گوید: « زَيْنَب بنت يَحْيى (...- 240 ه ...- 854 م) زينب بنت يحيى بن زيد بن عليّ بن الحسين: شريفة علوية، كانت عابدة صالحة، يتبرك بها الناس. توفيت بمصر، و دفنت في المشهد المجاور لقبر عمرو بن العاص. و كان الظافر الفاطمي يأتي إلى زيارتها ماشيا».[=&quot][1]

[=&quot]زینب دختر یحیی پسر زید پسر امام سجاد، زنی عابده بود که مردم خود را به او متبرک می کردند و در مصر دفن شده است و خلیفه فاطمی الظافر پیاده به زیارت او می رفت. شایان توجه است او در سال 240 از دنیا رفته است. سال 240 دوران امام هادی علیه سلام است. با توجه به فاصله امام هادی با اما سجاد یعنی ( امام باقر، امام صادق، امام کاظم، امام رضا، امام جواد) یعنی 5 نسل، این نکته که زینب همزمان با امام هادی زیسته باشد جای تامل دارد. در حالی که زینب بنت یحیی با دو واسطه به امام سجاد علیه السلام می رسد.

[=&quot] شیخ عباس قمی می گوید: كان مولد السيدة نفيسة بمكة المشرفة سنة خمس و أربعين و مائة و نشأت بالمدينة في العبادة و الزهادة، تصوم النهار و تقوم الليل، و كانت لا تفارق حرم النبي صلّى اللّه عليه و آله و حجت ثلاثين حجة اكثرها ماشية، قالت زينب بنت يحيى المتوج و هو أخو السيدة نفيسة: خدمت عمتي نفيسة أربعين سنة فما رأيتها نامت بليل و لا فطرت بنهار، فقلت: اما ترففين بنفسك؟ فقالت: كيف أرفق بنفسي و قدامي عقبات لا يقطعهنّ الّا الفائزون ‏.[=&quot][2]


[=&quot][1] [=&quot]- الاعلام، ج3، ص 67؛ [=&quot]رحلة ابن جبير 47 طبعة ليدن؛ الخطط و المزارات للسخاوي 214: أنها «زينب بنت يحيى المتوج بن الحسن الأنور بن زيد الأبلج بن حسن السبط ابن علي بن أبي طالب» و أن «تاريخ وفاتها مكتوب بالرخامة التي عند رأسها».

[=&quot][2] [=&quot]- تعریب منتهی الآمال، ج2، ص 255.

[=&quot]زینب خادم سیده نفیسه بوده و چهل سال در خدمت او مشغول بوده است. خواننده گرامی دقت بفرماید که اگر این زینب برادر زاده سیده نفیسه باشد،باید نسبش با عمه اش یکی باشد در حالی که نسب سیده نفیسه بدین ترتیب است: السيدة نفيسة بنت الأمير حسن بن زيد بن الحسن بن علي بن أبي طالب الحسنيّة، صاحبة المشهد بمصر.[=&quot][1] و اما نسب زینب آنگونه که زرکلی گفته است به امام سجاد می رسد و حال آنکه نسب سیده نفیسه به امام مجتبی بر می گردد.

[=&quot]صاحب مستدرک عوالم العلوم نیز اشاره می کند که: أنّ في مصر قبرا و مشهدا يقال له: مشهد السيّدة زينب، و هي زينب بنت يحيى، و الناس يتوهّمون أنّه قبر السيّدة زينب الكبرى بنت أمير المؤمنين عليه السّلام و لا سبب له إلّا تبادر الذهن إلى الفرد الأكمل‏.[=&quot][2] در مصر مقبره ای به نام سیده زینب وجود دارد که مردم می پندارند زینب دختر امام علی علیه السلام است، و این اشتباه به خاطر این است که وقتی نام زینب را می شنوند فکر می کنند این زینب همان زینب دخرت حضرت علی است. چرا که وقتی شما نامی را می شنوی و مشخصات کاملش را ندانی بلافاصله به ذهن می رسد که این شخص احتمالا همان شخصی است که در ذهن ما نامش وجود دارد.

[=&quot]موفق الدین پسر عثمان در کتاب مرشد الزوار الی قبور الابرار، که در سال 650قمری از دنیا رفته است، درباره مکانهای زیارتی شهرهای مصر نوشده شده است چنین بدست می دهد: «در قبرستان امام شافعی در مصر قبر سیده زینب دختر یحی المتوج به چشم می آید».

[=&quot](جبانة الإمام الشافعى و الليث)

[=&quot]مشهد الإمام الشافعى- بقايا المدرسة الصلاحية- مشهد السادة الثعالبة- قبر أبى عبد اللّه القرشى إلى جانب المشهد المذكور قبله- ضريح الشيخ أبى النجا خطيب مسجد الشافعى- ضريح الشيخ عليان أحد علماء الأزهر (متأخر الوفاة)- مشهد السيدة زينب بنت يحيى المتوج.[=&quot][3]
پس گرچه در نهایت در نسب زینب بنت یحیی گوناگونی نقل وجود دارد، اما وجود این شخصیت تایید شده و معلوم می شود که قبری که در مصر است قبر ایشان است نه حضرت زینب دختر امام علی بن ابی طالب.


[=&quot][1] [=&quot]- شذرات الذهب، ابن عماد، ج3 ص 43.

[=&quot][2] [=&quot]-[=&quot] مستدرك عوالم العلوم و المعارف،عبدالله بحرانی اصفهانی، قم : امام مهدی، 1413ق، ج‏11، ص: 979.

[=&quot][3] [=&quot]- موفق الدین بن عثمان ( ت 615)،[=&quot] مرشد الزوار الى قبور الابرار، [=&quot]قاهره: الدار المصرریه اللبنانیه،، 1415.ق[=&quot] ج‏2، ص: 111.
موضوع قفل شده است