چرا به امام رضا ضامن آهو می گویند ؟ داستانش چیست؟

[=Century Gothic]با سلام
[=Century Gothic]در تاريخ آمده است كه حاكم رازي صاحب ابوجعفر عتبي مي گويد: ابوجعفر مرا به جهت كاري به سوي ابو منصور بن عبدالرزاق فرستاد.
[=Century Gothic] هنگامي كه روز پنج شنبه شد, از او خواستم كه به زيارت قبر مطهرامام رضا(ع)بروم . ابومنصور به من گفت : مي خواهي معجزه اي از صاحب اين قبر برايت بگويم ؟

[=Century Gothic]من در ايام جواني ,دشمن صاحب اين قبر بودم و همواره به زوّار و كساني كه به زيارت آن حضرت مي آمدند, ظلم مي كردم و اموال آنان را به غارت مي بردم .

[=Century Gothic]روزي براي صيد بيرون رفتم . آهويي را ديدم .

[=Century Gothic]سگ شكاري را روانه كردم تا آن را صيد كند.

[=Century Gothic]آن را دنبال كرد تا به ديوار قبر رسيد. سگ شكاري , ديگر جلوتر نرفت . دوباره آهو به طرف ديگر فرار كرد.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]سگ شكاري آن را دنبال كرد.

[=Century Gothic]دوباره آهو به آن ديوار پناهنده شد و وقتي پناهنده شد, سگ جلوتر نرفت . همينطور چندنوبت اين عمل تكرار شد تا بالاخره آهو به داخل يكي از اتاق هاي قبر امام رضا(ع)پناهنده شد.

[=Century Gothic]من وارد صحن وچهار ديواره اي كه قبر امام رضا وسط آن قرار داشت شدم .

[=Century Gothic] از ابونصر مقري سؤال كردم : آهويي كه به اينجا وارد شد,كجا رفت ؟
[=Century Gothic]گفت : من آن را نديدم . خودم وارد آن جا شدم . جاي پا و آثار آهو را در آن جا ديدم , اما آهو را نيافتم . بعداز ديدن اين واقعه نذر كردم هرگز متعرّض زوّار اين قبر نشوم , بلكه آنان را كمك كنم . هرگاه مشكلي برايم پيش مي آمد, متوسل به اين قبر مي شدم و به حاجتم مي رسيدم .

[=Century Gothic]از خدا خواستم كه پسري به من عطا كند, خداوند به بركت صاحب اين قبر به من عطا كرد. دوباره از خدا پسري خواستم , كه حاجتم روا شد.(1)

پي نوشت ها:
1.بحارالانوار, ج 49 ص 333 به نقل از عيون اخبارالرضا7 ج 2 ص 285.