چند کودک در کربلا زیر دست و پا کشته شدند؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند کودک در کربلا زیر دست و پا کشته شدند؟

چند کودک در کربلا زیر دست و پا کشته شدند؟سندش کجا هست؟

با سلام

یکى از جلوه هاى باشکوه حرکت کاروان امام حسین علیه السلام ، حضور کودکان همراه امام حسین علیه السلام و خاندان مکرم ایشان است. این حضور شورانگیز به شکوه حرکت امام حسین علیه السلام رنگ و بوى خاصى بخشید. برخى از این جلوه ها عبارتند از:

على اصغر علیه السلام

یکى از فرزندان امام حسین علیه السلام نوزاد شیرخوارى بود که از تشنگى در روز عاشورا بى تاب شده بود. امام، خطاب به دشمن فرمود: «از یاران و فرزندانم، کسى جز این کودک نمانده است. نمى بینید که چگونه از تشنگى بى تاب است؟» در «نفس المهموم» آمده است که فرمود: «اِنْ لَمْ تَرْحَمُوُنى فَاْرحَمُوا هَذَا الطِّفْل» و در حال گفت وگو بود که تیرى از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر را درید. امام حسین علیه السلام خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشید.
رقیه

دختر سه یا چهار ساله ابا عبداللّه الحسین علیه السلام است که در سفر کربلا، همراه اسیران اهل بیت بود و در شام، شبى، پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و بى تابى کرد. خبر به یزید رسید. به دستور او، سر مهطر امام علیه السلام را نزد او بردند. رقیه از این منظره، بیشتر ناراحت و رنجور شد و همان روزها در خرابه شام (که محل اقامت موقت اهل بیت علیهم السلام بود) جان داد.
امام محمدباقر علیه السلام

تنها فرزند امام سجاد علیه السلام بود. مادر بزرگوارش، فاطمه دختر امام حسن مجتبى علیه السلام معروف به ام عبدالله است. در کربلا، سه سال و نیم بیشتر نداشت و حوداث خونین عاشورا و دوران اسارت را در حافظه خویش ثبت کرد.
قاسم بن الحسن

نوجوانى نابالغ بود که روز عاشورا در کربلا حضور داشت. وى فرزند امام حسن علیه السلام بود و برخى مادرش را رمله و برخى نفیله مى دانند. وى با اصرار زیاد، عمویش حسین علیه السلام را راضى کرد تا به میدان برود.
حمید بن مسلم مى گوید:
«در این گیر و دار بودیم که دیدم پسرکى به سوى ما مى آید که چهره اش همانند پاره ماه بود. در دستش، شمشیرى و در تنش، پیراهنى و اِزارى و نعلینى پوشیده بود که بند یکى از آن دو پاره بود و فراموش نمى کنم که آن بند کفش پاى چپش بود. عمرو بن سعید بن نفیل ازدى از وى چون او را دید، گفت: «به خدا سوگند! اکنون بر او حمله مى برم.» به او گفتم: «سبحان الله! تو از این کار چه هدفى دارى؟ همان کسانى که دور او را گرفته اند و حتى یک نفر از ایشان را باقى نمى گذارند، او را کفایت مى کنند.» گفت: «به خدا سوگند! من بر او حمله خواهم کرد». سپس بر او حمله کرد و پیش از آنکه این نوجوان روى برگرداند، با شمشیر چنان بر سرش کوبید که فرقش شکافته شد. پسرک با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: «اى عمو جان!» و با این کلمه از حسین علیه السلام یارى خواست.
در زیارت ناحیه مقدسه درباره وى چنین آمده است:
«سلام بر قاسم، پسر امام حسن علیه السلام ، آن نوجوانى که دشمن فرقش را شکافت و لباس جنگى اش را ربود. آن گاه که عمویش، حسین علیه السلام را به کمک طلبید، مانند بازِ تیزپروازى بر بالین او حاضر شد. در این هنگام، امام فرمود: «از رحمت خدا دور باشند قومى که تو را کشتند. آنان که جد و پدر بزرگوار تو در روز قیامت، دشمنشان است».
سپس حسین علیه السلام پیکر او را از زمین برداشت و به سینه چسبانید و به جانب خیمه ها برد، درحالى که پاهاى آن نوجوان، به زمین کشیده مى شد و در کنار فرزند جوانش على اکبر و دیگر شهیدان خاندان خویش بر زمین نهاد.
عبد اللّه بن حسن بن على علیه السلام

وى نوجوان 11 ساله و فرزند امام حسن مجتبى علیه السلام بود که روز عاشورا وقتى دید سید الشهداء علیه السلام بر زمین افتاده است، براى دفاع از عموى مظلومش به سوى میدان شتافت و جنگید و عده اى را کشت و با تیغ بحر بن کعب به شهادت رسید. برخى هم نقل کرده اند، حرمله با شمشیر، دست او را که در آغوش عمویش حسین علیه السلام قرار گرفته بود، برید و همان جا شهیدش کرد.
عون بن عبدا...

عون، فرزند حضرت زینب علیهاالسلام در کربلا و روز عاشورا همراه مادرش، حضورى فعال داشت و به شهادت رسید. این نوجوان شجاع نزد امام آمد و با اصرار مادرش، حضرت اجازه فرمود که به میدان برود. وى شمارى از دشمنان را به هلاکت رساند و سرانجام به شهادت رسید. رجزى که در میدان جنگ مى خواند، چنین بود: «اگر مرا نمى شناسید من پسر عبداللّه جعفرم همان که در بهشت با دو بال پرواز مى کند...».
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«سلام بر عون فرزند عبدالله بن جعفر، همان طیّار بهشت، هم پیمان ایمان، هماورد همگنان، یاور خداى رحمان و تلاوت کنندگان قرآن. خداوند، قاتل او عبدالله بن قطبه طایى را لعنت کند.
محمد بن عبداللّه

محمد بن عون عبداللّه نیز شجاعانه قدم به میدان گذاشت و خود را معرفى کرد و در یک نبرد سنگین، سه سوار و هجده پیاده از دشمنان خدا را به دوزخ فرستاد و سرانجام به شهادت رسید.
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است:
«سلام بر محمد بن عبدالله بن جعفر که جایگاه جدش را در بهشت دید و پس از برادرش، به شهادت رسید و نگه دار بدن برادر بود. خداوند، قاتل او عامر بن نهشل تمیمى را لعنت کند».
طفلان مسلم

محمد و ابراهیم، دو فرزند مسلم بن عقیل بودند که در حادثه کربلا اسیر شدند. ابن زیاد دستور داد آن دو را زندانى کردند. این دو نوجوان نابالغ، مدت یک سال در زندان بودند. سپس با کمک «مشکور»، پیرمرد زندان بان که هوادار اهل بیت بود، شبانه از زندان گریختند. شب به خانه زنى پناه بردند که شوهرش در سپاه ابن زیاد بود. حارث، آن دو را کنار رود فرات برد و بى رحمانه سر از تنشان جدا کرد و پیکرشان را در فرات افکند و سرهاى آن دو را براى دریافت جایزه نزد ابن زیاد برد.
عمرو بن جُناده انصارى

از شهیدان نوجوان کربلا است که پدرش در رکاب سیدالشهداء علیه السلام شهید شد. او هنگامى که خواست به میدان برود، امام فرمود: «پدر این جوان کشته شد، شاید مادرش راضى نباشد که به میدان رود.» گفت: مادرم دستور داده که به میدان بروم و لباس جنگ بر من پوشانده است. او که 9 یا 11 ساله بود، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد. نام او در زیارت ناحیه مقدسه آمده است.
عبداللّه بن مسلم

عبداللّه ، فرزند مسلم بن عقیل، نوجوانى بود که همراه دایى و مادرش در کربلا حضور داشت. مادر او رقیه، دختر على علیه السلام است. عبداللّه در روز عاشورا، با اجازه حسین علیه السلام به میدان نبرد رفت و این رجز را خواند: «امروز پدرم، مسلم و جوانانى را که در راه دین رسول خدا صلى الله علیه و آله شهید شده اند، ملاقات مى کنم».
عبدالله شمارى از مردان جنگىِ دشمن را در سه حمله از پاى درآورد و سرانجام به دست عمرو بن صبیح صیداوى و اسد بن مالک به شهادت رسید.
محمد بن مسلم

نوجوانى 12 یا 13 ساله بود که روز عاشورا در کربلا با امام حسین علیه السلام شهید شد. پس از شهادت عبدالله بن مسلم، جوانان بنى هاشم به طور دسته جمعى، بى اجازه بر دشمن حمله کردند. امام حسین علیه السلام فریادى کشید و آنان را از حمله گروهى بازداشت و با صدایى رسا فرمود: «اى پسر عموهاى من! براى مرگ، شکیبا باشید.» جوانان اهل بیت، دست از حمله برداشتند و بازگشتند، ولى در این فاصله، محمد بن مسلم (فرزند دیگر مسلم بن عقیل) به دست ابومرهم ازدى و لقیط بن ایاس جُهنى به شهادت رسید.
عمروبن الحسن

یکى دیگر از کودکانى است که در کربلا حضور داشت و پس از حادثه عاشورا اسیر شد. نقل شده است روزى یزید به او گفت: آیا با پسرم عبدالله کشتى مى گیرى؟ عمروبن الحسن گفت: نیرویى براى کشتى ندارم ولى با یک چاقو به من و یک چاقو هم به او بده تا با هم بجنگیم. اگر او مرا کشت، من به جدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و پدرم على بن ابى طالب علیه السلام مى پیوندم و اگر من او را بکشم، او به جدش ابوسفیان و پدرش معاویه خواهد پیوست.
یزید گفت: «این خویى است که من مى شناسم. مار جز مار نمى زاید؟». کنایه از اینکه عمرو بن الحسن، شجاعت و دلاورى را از پدران و اجداد خود به ارث برده است.
نقش کودکان و نوجوانان در نهضت حسینى علیه السلام

در جنگ ها، اگر نیروهاى نظامى در برابر یکدیگر قرار بگیرند، مردم تلفات جانى و مالى آن را عادى مى دانند و عواطف آنان جز براى مدتى کوتاه برانگیخته نمى شود. با این حال، اگر جنگ به شهرها و مناطق غیرنظامى سرایت کند و زنان و کودکان و نوجوانان و افراد بى طرف، طمعه آتش جنگ شوند، حتى انسان هاى سنگ دل و بى عاطفه نیز عاملان آن را سرزنش مى کنند. در واقعه عاشورا، کودکان و نوجوانان همپاى بزرگ سالان، نقش مؤثرى ایفا کردند که در سه جنبه قابل بررسى است:
الف) زنده نگه داشتن یاد عاشورا

شهادت و اسارت کودکان و نوجوانان در کربلا، دلِ سنگ را مى شکند و دیده هر خشک چشمى را تر مى کند و این مسئله، سبب زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا مى شود.

ب) هدایت گنه کاران

شهادت کودکان و نوجوانان سبب هدایت گنه کاران مى شود؛ زیرا عواطف آنها را برمى انگیزد و آنها را متأثر مى سازد و اشکشان را جارى مى کند. آشکارا است که اشک چشم، آلودگى هاى دل را شست وشو مى دهد و هنگامى که این مسئله تکرار شود، سرانجام چشم دل او باز مى شود و چراغ پر فروغ هدایت و کشتى نجات را مى بیند و به آن سو حرکت مى کند.
ج) پیام رسانى نهضت عاشورا

کودکان و نوجوانان عاشورا یا جنگیدند و به شهادت رسیدند یا به اسارت درآمدند و پیام نهضت عاشورا را به مردم رساندند.

ویژگى هاى الگویى کودکان و نوجوانان عاشورایى

الگوپذیرى و سرمشق گرفتن از رفتار دیگران از ویژگى هایى است که به حکم آفرینش در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. این ویژگى در گروه سنى کودک و به ویژه نوجوان نمود بیشترى دارد. به همین دلیل، در این قسمت، برخى از ویژگى هاى کودکان و نوجوانان حاضر در کربلا را که قابلیت الگودهى به کودکان و نوجوانان امروزى را دارند، بیان مى کنیم:
الف) ولایت پذیرى

کودکان و نوجوانان عاشورایى، تسلیم مطلق مقام ولایت امامِ زمانِ خود بودند و در راه دفاع از امام و آرمان هاى او تا پاى فداى جان پیش رفتند.
ـ پیام براى کودکان و نوجوانان امروز:
1. مقام ولایت را بشناسیم.
2. از اوامر و نواهى مقام رهبرى اطاعت کنیم.
3. از مقام رهبرى ـ که دنباله ولایت خدا، پیامبراعظم صلى الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام است ـ دفاع کنیم.
ب) عشق به شهادت

یکى از الگوهاى رفتارى آنان، عشق به شهادت و نهراسیدن از مرگ بود. هنگامى که امام حسین علیه السلام نظر قاسم بن الحسن علیه السلام را درباره مرگ مى پرسد، مى گوید: «عموجان! مرگ در راه خدا و در رکاب تو، نزد من از عسل شیرین تر است».
- پیام:
- معنى شهادت را درک کنیم.
- از سختى ها و مرگ نهراسیم.
- مقام و رتبه شهید را بشناسیم.
ج) شجاعت و شهامت

نوجوانان عاشورایى با وجود کمى سن، مردانه در مقابل دشمن وحشى و سنگل دل ایستادند و جنگیدند. آنان هنگامى که پاى در میدان نبرد مى گذاشتند، با شجاعت هرچه تمام، ابتدا خود را معرفى مى کردند و سپس در میدان جنگ ده ها مرد جنگى را از پاى در مى آوردند.
قاسم بن الحسن علیه السلام ، هنگامى که به میدان مى رود، با جسارت هرچه تمام، خود را چنین معرفى مى کند: «اگر مرا نمى شناسید، پس بدانید من فرزند امام حسن علیه السلام نوه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هستم.
به روایتى، وى در میدان جنگ، 35 مرد جنگى را از پاى درآورد.
عون فرزند حضرت زینب علیهاالسلام نیز در میدان جنگ چنین مى گوید: «اگر مرا نمى شناسید، من پسر جعفر طیارم! آن شهید راستینى که در بهشت مى درخشد و با بال سبزى که خداوند به او عطا فرموده است، پرواز مى کند. این افتخار، براى من و او در محشر کافى است».
او 21 سپاهى را به یزید دوزخ فرستاد.
پیام:
- در برابر دشمنان باید شجاع بود.
- در برابر سختى ها و مشکلات زندگى باید با شهامت و دلیرى ایستادگى کرد.
- در برابر توطئه هاى دشمن باید از تمامى وسایل ممکن استفاده کرد.
د) رعایت ادب و اجازه گرفتن از بزرگ تر

تمامى نوجوانان حاضر در کربلا، هنگامى که قصد رفتن به میدان را داشتند، نزد امام حسین علیه السلام آمدند و از ایشان اجازه گرفتند.
پیام:
- همواره و در تمامى لحظات باید به بزرگ تر از خود احترام گذاشت.
- در انجام کارها به ویژه کارهاى مهم باید به بزرگ ترها اطلاع بدهیم.
- در انجام کارها، بر بزرگ ترها پیش دستى نکنیم.
توجه به نماز و ارتباط با خدا

کودکان و نوجوانان عاشورایى در سخت ترین لحظات، نماز به جاى آوردند. فرزندان مسلم پیش از شهادت، از قاتل خود درخواست کردند که نماز بخوانند. هنگامى که او اجازه داد، وضو گرفتند، دو رکعت به جاى آوردند و دست به مناجات با خدا برداشتند و گفتند: «اى خداوند حى داور! بین ما و این مرد، تو خود، داورى فرما!».
پیام:
- هیچ گاه نماز را ترک نکنیم.
- نماز، بهترین راه ارتباط با خداست.
- نماز در مشکلات، تسلى دل و مایه صبورى و بردبارى است.
ز) معرفت بالاى دینى و جانبازى در راه اسلام

شناخت حق از باطل و معرفت بالا، نسبت به تعالیم دین و آشنایى با انحراف دین از ویژگى هاى آنان بود. محمد با اینکه نوجوانى بیش نیست، هنگام رجزخوانى در میدان جنگ مى گوید: «از دشمنان کوردل و پستى که به جنگ ما آمده و دستورهاى قرآن را وارونه کرده و کفر و طغیان را آشکار کرده اند، به خداوند شکایت مى کنم. سپس شجاعانه جنگید و به همراه عون به شهادت رسید.
امام محمد باقر علیه السلام که در کربلا کودک خردسالى بیش نبود، وقتى یزید تصمیم به کشتن پدرش امام سجاد علیه السلام مى گیرد و نظر مشاورانش را در این زمینه مى خواهد و آنها پاسخ مثبت مى دهند، به یزید مى فرماید: «اى یزید! اینها براى خوشایند تو، برخلاف هم نشینان فرعون رأى دادند. آن گاه که فرعون درباره موسى و هارون با آنها مشورت کرد، گفتند: موسى و برادرش را مهلت بده! اما اینان راى به کشتن ما دادند و این بى علت نیست.»
یزید گفت: علت آن چیست؟
فرمود: «آنها عاقل بودند و اینها نادان؛ زیرا جز حرام زادگان، پیغمبران و فرزندان آنان را نمى کشند.» یزید سر به زیر انداخت و از کشتن امام سجاد علیه السلام صرف نظر کرد.
پیام:
- باید از مفاهیم دینى درک عمیق پیدا کرد.
- باید اطلاعات و معلومات دینى خود را بالا ببریم.
- در برابر توطئه هاى دشمن باید هشیار باشیم.

ح) حس مسئولیت نسبت به کوچک تر از خود

هنگامى که قاتل مى خواهد سر فرزندان مسلم را از تن جدا کند، برادر بزرگ تر ابتدا از قاتل مى خواهد که چون مادر، برادر کوچک تر را به او سپرده است، ابتدا او را بکشد تا شاهد کشته شدن برادر کوچک تر خود نباشد.
پیام:
- علاقه و محبت شدید نسبت به برادر.
- وظیفه شناسى و احساس مسئولیت نسبت به کوچک تر از خود.
ط) وفادارى

کودکان و نوجوانان عاشورایى، با وجود کوچکى و کمى سن، وفادارترین نوجوانان جهان بودند؛ زیرا آنانى که توان جنگیدن و مبارزه نظامى را داشتند، در رکاب عموى خود جنگیدند تا به شهادت رسیدند و آنانى که توان مبارزه را نداشتند، به اسارت درآمدند و پیام مظلومیت و حقانیت شهداى کربلا را به گوش جهانیان رسانیدند.
- پیام:
- به عهد خود وفادار باشیم.
- در امور مورد رضایت حق تعالى نسبت به اقوام، دوستان و یاران، باوفا باشیم و آنها را در لحظه هاى سخت تنها نگذاریم.
الگوگیرى نوجوان امروز از نوجوان عاشورایى
نوجوان امروز، در انقلاب اسلامى ایران تمام توان خود را به کار گرفت و پا به پاى بزرگ ترها در راه سرنگونى حکومت شاهنشاهى تلاش کرد. او با شرکت در راه پیمایى، شعار دادن علیه نظام، کمک به نیروهاى انقلابى، مجروحان و فراریان، پخش اعلامیه و حتى دادن جان خود در این راه ثابت کرد که ادامه دهنده راه نوجوان عاشورایى است.
نوجوان امروز، در هشت سال دفاع مقدس ثابت کرد که هم چنان وفادار است، عاشورا را فراموش نکرده و در راه حفظ دین و وطن، حاضر به هر نوع جانبازى است. نوجوان عاشورایى، الگوى محمدحسین فهمیده و بهنام محمدى است که هیچ هراسى از مرگ نداشتند و با اراده خود، شهادت را انتخاب کردند.
نوجوان امروز، نوجوان فلسطینى است که سال هاست با سنگ و چوب، در مقابل سربازان رژیم اشغال گر قدس ایستادگى کرده است و پیام رسان مظلومیت مردم فلسطین به گوش جهانیان است. نوجوان فلسطینى همچون قاسم، محمد، عون و... از مرگ نمى هراسد و جان خود را در راه دفاع از آرمان هایش فدا مى کند.
نوجوان امروز، به مقام ولایت خود، بنیان گذار انقلاب اسلامى و رهبر معظم انقلاب، عشق مى ورزد، به او به دیده احترام مى نگرد و به سخنانش گوش جان مى سپرد.
نوجوان امروز، تمام تلاش خود را به کار مى گیرد تا در عرصه هاى علمى، توانایى خود را به جهانیان ثابت کند و با کسب رتبه هاى بالا در مسابقه هاى علمى، پیام قدرت و توان مندى نوجوان مسلمان را به گوش جهانیان برساند.

منابع پیشنهادى در زمینه عاشورا و کودک و نوجوان

7. دست هاى تنهاى من
پهلوانیان، احمد، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، چاپ اول، 1378، 63صفحه.
8. غنچه خونین؛ شرح زندگانى و شهادت حضرت على اصغر
زجاجى مجرد، مجید، کاشان، مرسل، چاپ اول، 1378، 128صفحه.
9. اشکى بر سه ساله
حائرى تبار(قحطانى)، محمد، تهران، عاشورا، چاپ اول، 1380، 306صفحه.
10. داستان غم انگیز حضرت رقیه علیهاالسلام
شیرازى، على، قم، خرم، چاپ اول، 1377، 88 صفحه.
11. داستان هایى از حضرت رقیه علیهاالسلام
میرخلف زاده، احمد و قاسم، قم، روحانى، چاپ اول، 1380، 96 صفحه.
12. ستاره درخشان شام؛ حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام
ربانى خلخالى، على، قم، مکتب الحسین، چاپ اول، 1377، 372 صفحه.
13. حضرت قاسم بن حسن علیه السلام ؛ شکوفه خونین کربلا
گلى زواره، غلامرضا، تهران، ام ابیها، چاپ اول، 1378، 176 صفحه.
14. عبدالله بن حسن علیه السلام ، محمد، عبدالله
کمال سید، مترجم: نثار احمد زین پورى، قم، انصاریان، جلد ششم، چاپ اول، 1377، 32 صفحه.
15. یاران کوچک حسین علیه السلام
موسى وادقانى، سید احمد، چاپ دوم، 1378، 245 صفحه.

موضوع قفل شده است