چه کسانی در کربلا به امام حسین پیوستند؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چه کسانی در کربلا به امام حسین پیوستند؟

چه کسانی در کربلا به امام حسین پیوستند؟ لطفا نام ببرید.چند نفر بودند؟

با سلام

اصحاب، در سه مقطع زمانی به حسین بن علی (ع) ملحق شدند.
الف. عده ای از آنان، از همان شهر مدینه، همراه کاروان امام (ع) حرکت کرده اند. از حرکت این یاران می شود دریافت که آنان از ابتدا عاشقانی صادق بودند و دل در گرو ولایت و محبت و اطاعت آن حضرت داشتند و لحظه ای از همراهی او دست برنداشتند.
ب. گروه دوم کسانی بودند که در بین راه (در فاصله مکه تا کربلا) به امام حسین (ع) پیوستند، زیرا به مقام شناخت امام خود رسیده و دعوت آن حضرت را پاسخ داده و از میانه ی راه، خود را به امام رسانده و به یاریش شتافته بودند.
ج. گروه سوم افرادی که در سرزمین کربلا به خدمت امام (ع) درآمدند و به سپاه او پیوستند. به گواهی تاریخ، برخی از این گروه، از ابتدا با هدف پیوستن به سپاه امام حسین (ع)، خود را با لشگر عمر سعد همراه کردند و توانستند بعد از ورود به سرزمین کربلا، به سپاه حسینی بپیوندند. ولی عده ی دیگری از این گروه، اصلا از سربازان لشگر عمر سعد بودند،

اما بعد از اینکه تصمیم یزیدیان را مبنی بر جنگ با حسین (ع) و کشتن او قطعی دیدند، هدایت الهی شامل حال آنها شد و در آخرین روزها- و در مواردی، آخرین ساعت ها- به یاری حسین بن علی (ع) شتافتند و در رکاب آن حضرت، به شهادت رسیدند.
نام برخی از این شهدا، در منابع و روایات، به صورت های گوناگون ذکر شده است.

این اختلاف ها ممکن است ناشی از تغییراتی باشد که در طول زمان، در نگارش یا اعراب این اسامی ایجاد گردیده است؛ یا ممکن است برخی از آنان با نام پدر یا اجدادشان، معرفی شده باشند.
از این رو، در این کتاب، هر یک از آنان، با معروف ترین نام خود آورده شده اند و در پاورقی، به نام های دیگرشان اشاره شده است.
اغلب این شهدا (که مورخان تعدادشان را بین 41 تا 52 ذکر کرده اند) در «جمله ی اولی» با اجازه از امام خود و به صورت گروهی به میدان رفته و پس از نبردی شجاعانه، قبل از ظهر عاشورا به شهادت رسیدند. (حمله ی اولی یورش اولیه و همه جانبه ی لشگر عمربن سعد با تمام ادوات جنگی و سواره نظام و پیاده نظام و تیراندازان و.... به سپاه حسینی در صبح روز عاشورا بوده است.)
این افراد اکثرا همان عده از لشگر عمرسعد بودند که به کاروان امام حسین(ع) پیوسته بودند و شاید برای جبران همین کار، زودتر از بقیه ی یاران و پیشاپیش امام (ع) و قبل از شهادت مولایشان و خاندان او جنگیدند و خود را قربانی آن حضرت کردند. و این خود، نشانه ی کمال ایمان به امامشان بود.
این شهدا در کربلا همراه با مولای خود، حسین بن علی (ع)، 3 روز بعد از واقعه عاشورا، توسط قبیله ی بنی اسد به خاک سپرده شدند.
آرامگاه جمعی این شهدا در کربلا، در حرم حسینی، در ضلع شرقی حرم و پایین پای حسین بن علی (ع) است و نامشان با خطی زیبا، بالای آرامگاهشان، ثبت و حک شده است.


از جمله :گروه سوم افرادی که در سرزمین کربلا به خدمت امام (ع) درآمدند

مالک بن عبد بن سریع و سیف بن عبد بن سریع
مالک و برادرش سیف از قبیله همدان بودند که در کربلا به لشکر امام حسین (ع) پیوستند. در روز عاشورا از اظهار ناراحتی از تنهایی امام حسین (ع) با ایشان ، به دشمن حمله کردند و بعد از اینکه تعداد زیادی از یزیدیان را به هلاکت رساندند ، شربت شهادت را نوشیدند و به دیار دوست شتافتند


ابوالحتوف و سعد بن حرث
ابوالحتوف با برادرش سعد بن حرث مذهب خوارج داشتند و با عمر سعد برای جنگ با حضرت امام حسین (ع) به کربلا آمدند و تا روز عاشورا در لشکر عمر سعد بودند . هنگامی که اصحاب حضرت شهید شدند و صدای یاری خواهی حضرت بلند گردید ، آنها با خود اندکی تأمل کردند و در اینجا شمشیرهای خود را غلاف نموده وبه سوی امام رفتند و پس از پیوستن به امام حسین (ع) با دشمنان جنگیدند و جمعی از آنان را به هلاکت رساندند و عده ای را نیز مجروح ساختند و سر انجام هر دو در یک مکان به شهادت رسیدند .



هَفهاف راسِبی
هفهاف راسبی از شجاع ترین و دلاورترین مردم بصره بود که در جنگ‌های زیادی در رکاب حضرت‌علی (ع) و امام حسن (ع) جنگیده بود . وی هنگامی که شنید امام حسین عازم کوفه شده از بصره خارج شد و به سوی کربلا حرکت کرد . در عصر عاشورا به کربلا رسید و به عمر سعد گفت : مولای ما حسین (ع) کجاست ؟ گفتند : تو کجا بودی و چه کسی هستی ؟ گفت من هفهاف راسبی بصری هستم . آنها گفتند : ما حسین را کشتیم و از برادران و فرزندان و یاران او کسی را باقی نگذاشتیم مگر یک بیمار و گروهی از زنان و دختران او را که اکنون لشکر عمر سعد به غارت آنها مشغول است . دنیا در نظر هفهاف تاریک شد و آهی کشید و به لشکر حمله کرد و جمعی را به هلاکت رساند و عده ای را مجروح کرد . پس از آن با فرمان عمر سعد لشکر وی را محاصره کردند و اسب او را از پای در آوردند ولی هفهاف از پای ننشست و با پای پیاده جنگید تا آنکه از شدت جراحات بر زمین افتاد و به شهادت نایل آمد .



حرّ بن یزید ریاحی
حرّ ریاحی از بزرگان ، اشراف و از شخصیت‌های برجسته کوفه بود . به همین سبب عبید ا... بن زیاد او را به فرماندهی هزار نفر جنگجو منصوب ساخت تا مانع ورود امام حسین (ع) به کوفه شوند . حرّ پس از آنکه رحمت الهی شامل حالش شد و به سپاه امام حسین (ع) پیوست ، همانند شیری غضبناک بر دشمن حمله کرد . مدتی بدین نحو جنگید تا اینکه جماعتی از لشکر عمر سعد بر او حمله آوردند و شهیدش کردند . وقتی امام حسین (ع) به نزد او آمد در مرثیه‌اش این ابیات را خواند :
« چه مرد نیکی بود حرّ از دودمان ریاح ، چه مرد نیکی بود حرّ به هنگام بارش نیزه‌ها ، چه مرد نیکی بود که حسین را خواند و به او پیوست و جان خودش را در طبق اخلاص گذاشت . »



بُکیر بن حرّ بن یزید ریاحی
بکیر فرزند حرّ بن یزید ریاحی همراه با پدرش بر قوم ستمگر حمله کردند و با آنها جهاد نمودند .آن جوان سعادتمند پس از اجازه نبرد از امام حسین (ع) وارد کار زار شد و پس از مبارزه‌ای جانانه ، به درجه شهادت نایل آمد .
و...و...

كتاب «رسم وفا»

با تشکر از دوست خوبم رضا:Gol:
به کسانی که در کربلا به امام حسین پیوستند اشاره خواهد شد.
[=&quot]ابوالحتوف بن حرث و سعد بن حرث
[=&quot]رجال مامقاني و اعيان الشيعه والکني والالقاب از کتاب حدائق الورديه نقل مي کنند که: اين دو برادر از خوارج نهروان بودند، و با عمر سعد براي جنگ با حضرت حسين (عليه السلام)و مقاتله با امام معصوم به سرزمين کربلا آمدند و تا روز عاشورا در لشگر عمر سعد بودند.
[=&quot]چون ياران حضرت حسين (عليه السلام) در کمال معرفت و اخلاص به جهاد برخاستند، و با جانفشاني از تنگناي زندگي موقت دنيا رستند و به لقاي حق پيوستند، آن دو برادر صداي غربت امام و ياري خواهي او را با جمله:
[=&quot]هل من ناصر ينصرني و هل من معين يعينني [ خواننده محترم دقت بفرماید که این عبارت عین عبارت امام حسین علیه السلام نیست بلکه تغییر داده شده است]

[=&quot]شنيدند، و اضطراب و ناله و فرياد اهل بيت و زنان و دختران حرم را ديدند، با اندکي تأمل و انديشه در کار خود و در کار حضرت حسين (عليه السلام)دريافتند که مسيرشان باطل و مسير حضرت حسين (عليه السلام) حق است، و اين تفکر و انديشه پاک سبب شد که رحمت حضرت محبوب آنان را دريابد، و دست لطف و عنايت حق از آنان دست گيري کند.
[=&quot]روي به يکديگر کردند و گفتند: ما شعارمان اين است:
[=&quot]لاَحُکْمَ إلاّ لِلّه وَلاَطَاعَة لِمَنْ عَصَي اللّه
ادامه دارد...

[=&quot]مالک بن عبد و سيف بن حارث [/]
[=&quot]طبري مي نويسد مالک بن عبد وسيف دو برادر مادري و پسر عمو بودند که با شبيب بن حرث به کربلا آمدند و به لشگر حضرت حسين (عليه السلام) پيوستند.[/]
[=&quot]«حلاس بن عمرو هجري»[/]
[=&quot] ظاهرا ايشان شخص ديگري غير از حلاس بن عمرو را در نظر گرفته است. ولي از نظر ما هر دو مربوط به يک نفر هستند. «هجري» منسوب به «هجر» در يمن مي‏باشد و «راسبي» منسوب به[/]
[=&quot]«راسب» مي‏باشد که هر دو قبيله از اعراب يمن به حساب مي‏آيند. پس آوردن نسبت «هجري» هيچ منافاتي با اين مسأله نخواهد داشت که «حلاس» را به قبيله ‏ي «راسب» نسبت دهيم.[/]
[=&quot]چنين گفته شده که او از فرماندهان سپاه اميرمؤمنان علي بن ابي‏طالب در کوفه بوده است. و نيز گفته شده که او و برادرش «نعمان» از همراهان عمر بن سعد بودند و سپس موضع خويش را تغيير داده به لشکريان امام حسين (ع) پيوستند که نام برادرش در شمار شهيدان بيان خواهد شد.[/]
[=&quot]
[/]

كساني كه در كربلا به امام حسين عليه السلام پيوستند

و1.اابوالحتوف بن حرث انصاری عجلانی –اول از خوارج بود بابرادرش سعد درلشگر عمرسعد بود عصرعاشوراپس ازشهادت یاران امام حسین علیه السلام امام ندا دادندالاناصرفینصرناآیاکمک کارنیست که به ما یاری کندوزنانوکودکان اهل ببت این صداراشنیدندوگریه سر دادنددراین هنگام ایشان متحول شد وبه همرا پردش وبی درنگ به دشمن حمله کردتاشهید شد
ابصارالعین ص 159- الحدائق الوردیه ص 122
3.بکربن حی تمیمی همراه ابن سعد بودوزوز عاشورا به امام پیوست وبه شهادت رسیدابصار العین ص 194
4. جوین بن مالک تیم درلشگر دشمن بود شبانه به امام پیوست درزیارت ناحیه ورجبیه به ایشان سلام داده شده است
بحارالانوارج 45 ص 72113 مناقب آل ابی طالب ج 4ص 113
5. حارث بن امرئالقیس کندی در سپاه عمر بن سعد بود دراخرین لحظها به امام پسوست وبه شهادت رسید
الحدائق الوردیه ص 122
6.حربن یزید ریاحی که معروف است
7و8حلاس بن عمروازدی راسبی از اهل کوفه بود ازیاران امام علی علیه السلام بود واز شرطه الخمیس بود . با عمر بن سعد به کربلا آمدو بعد به همراه برادرش نعمان که ایشان هم از شرطه الخمیس بود شبانه به امام پیوستند ودر حمله نخست به شهادت رسیدند
ابصارالعین ص 187
8.زهیر بن سلیم ازدی درشب عاشورا به امام پیوست ودرزیارت ناحیه مقدسه به ایشان سلام داده شده است
مناقب آل ابی طا لب ج 4 ص 113
9.زهیر بن قین بجلی که عثمانی بود درراه امام ایشان رادعوت کرد وبا تشویق همسرش به امام پیوست که معروف است
10.ضسرغامه بن مالک از شیعیان کوفه بود باحضرت مسلم علیه السلام بیعت کردب اعمر سعد به کربلا آمد به امام پیوست و درظهر عاشورا به شهادت زسیددرزیارت ناحیه به ایشان سلام داده شده است
ابصارالعین ص 99
11.عبدالرحمان بن مسعود بن بن حجاج همراه پدرش درسپاه عمر سعدبو وبه یاران امام پیوست ور درحمله اول شهید شد
تسمیه من قتل مع الحسین ص 153
12.عبدالله بن بشر خثعمی همرا ه سپاه عمر سعد بود به امام پیوست وپیش از ظهر به شهادت رسید
ابصار العین ص 194
13عمرو بن ضبعه ضبعی بسیار جسور بود همراه عمر سعد رسید به اما پیوست وبه شهادت رسید
انصارالحسین ص 92
14. قاسم بن حبیب بن ابی بشیر ازدی از جوانان کوفه بود در سپاه دشمن بود به امام پیوست در حمله نخست به شهادت رسید بحار الانوار ج 45 ص 73
15.مسعود بن حجاج تیمی از شیعیان کوفه بود ،با سپاه کوفه به جنگ امام امدولی به امام پیوست وبه شهادت رسید مناقب آۀ ابی طالب
16.یزید بن زیاد ابی شعثاء کندی با جسارت وشهید بود بعضی ایشان را از اصحاب حر دانسته اند که به پیک ابن زیاد عتاب کرد از سپاه حر جدا شده و وهمراه اما م علیه السلام شد وبه شهادت شد
بحار الانوار ج 45ص 72

از ديگر رخدادهاي که تاريخ از راه مدينه - مکه نقل مي‏کند، پيوستن گروهي از اعراب به کاروان حسيني، هنگام گذر امام عليه‏السلام بر منزل‏گاه‏هاي آنان است. ازجمله اين منازل، جهينه (آب‏هاي جهينه) است. شماري از ساکنان آن‏جا به امام عليه‏السلام پيوستند. از جمله سه مرد بودند که پس از پراکنده شدن اعراب از گرد امام همچنان باقي ماندند و پيوسته با حضرت همراه بودند و از او جدا نشدند تا آن که به بالاترين مراتب شرافت دنيا و آخرت دست يافتند و در روز عاشورا در سرزمين کربلا و در حضور آن حضرت به شهادت رسيدند. اين سه تن اين‏هايند:
1- مجمع بن زياد بن عمرو و جهني.
2- عباد بن مهاجر بن ابي‏مهاجر جهني
3- عقبه بن صلت جهني

[=tahoma][=&quot]کوفياني که در مکه به آن حضرت پيوستند [/]
[/] [=tahoma][=&quot]بـريـر بـن حـضـيـر هـمـدانـي مـشرقي: برير پيرمردي تابعي، پـارسـا، قاري قرآن، از قاريان بزرگ و از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام و از اشـراف بـني هَمْدان کوفه بود. سيره نويسان گفته اند: وي پس از شنيدن خبر حسين عليه السلام از کوفه به مکه رفت تا به حسين بـپـيـونـدد. سـپـس هـمـراهـش ‍ آمـد تـا بـه شـهـادت رسـيد. طبري به نـقـل از سـروي روايـت مـي کـنـد: پس از آنکه حرّ بر حسين عليه السلام سخت گرفت، امام عليه السلام يارانش را گرد آورد و در سخناني خطاب به آنها گفت: اما بعد، دنيا دگرگون شده است... آنگاه گروهي از يارانش بـه سـخـن درآمدند و آمادگي و پافشاري خود را بر مرگ در رکاب آن حـضـرت اعـلام کـردنـد. بـريـر از جـمـله ايـن سخنرانان بود که بـرخـاسـت و گـفـت: بـه خـدا سـوگـنـد، اي پـسـر رسـول خـدا صلي الله عليه و آله خـداونـد بـه وسيله تو بر ما منت نهاده است که در رکابت بجنگيم و پيکر ما در راه تو پاره پاره شود تا آنکه جد تو در روز قـيـامـت بـيـايـد و از مـا شـفـاعـت کـنـد. مـردمـي که پسر دختر پـيـامـبـرشـان را نابود سازند رستگار نمي شوند، واي بر اينان براي ديدار با خداوند چه در دست دارند؟! اف بر اينان از آن روزيکه در آتش جهنم فرياد آه و ناله سردهند![/]
[/] [=tahoma][=&quot]
[/]

[/]

[=tahoma][=&quot]عـابـس بـن ابـي شـبـيب شاکري: نام وي در زيارت ناحيه مقدسه و زيـارت رجـبـيـه چـنـيـن آمـده اسـت: عـابـس بـن شـبـيـب شـاکـري.عـابـس از سـرکـردگـان شـجـاع، سخنور، پارسا و شب زنده داران شيعه بود. بني شاکر از ياران باوفاي اميرالمؤمنين عليه السلام بودند.حـضرت در جنگ صفين درباره آنها فرمود: اگر شمار آنان به هزار بـرسـد، خـداونـد آن چـنـانـکه شايسته است عبادت مي شود. اينان از دلاوران نامدار عرب بودند و لقب فتيان الصباح (جوانمردان سپيده) داشتند. هنگامي که مسلم از کوفه براي امام عليه السلام نامه نوشت و خواستار آمدن هـر چـه سـريـع تر وي گشت، نامه را به عابس رضي الله عنه سپرد وغـلامـش، شوذب، را نيز با او همراه ساخت. سپس آن دو در مکه همراه امـام عليه السلام ماندند و در سفر به کربلا، وي را همراهي کردند و هر دو در رکـابـش بـه شـهـادت رسـيـدنـد. [/][/]
[=tahoma][=&quot]شـوذب بـن عـبـدالله همداني شاکري رضي الله عنه: وي غلام شاکر است. شـوذب از سـران و بـزرگـان شـيـعـه و از معدود شجاعان نامبردار بود. او حافظ و حامل احاديث اميرالمؤمنين،علي عليه السلام بود. صاحب حدائق الورديه گويد: شوذب مي نشست و شيعيان براي شـنـيـدن حـديث نزدش مي آمدند. او از پيشگامان (و بزرگان) شيعه بود. .[/][/]
[=tahoma][=&quot]عبدالرحمن بن عبدالله أرحبي: وي عبدالرحمن بن عبدالله بن الکدن بن ارحب، و بني ارحب تيره اي از همدان است. عبدالرحمن از تابعان بزرگ و مردي دلير و پيشگام بود.[/][/]
[=tahoma][=&quot]سـيـره نـويسان نوشته اند: کوفيان او را همراه قيس بن مسهر و 53 نـامـه به مکه نزد حسين عليه السلام فرستادند. اينان دومين هيأتي بودند کـه پـس از عـبـدالله بـن سـبـع و عـبـدالله بـن وال بـه مـکـه آمـدند؛ و هيأت سوم از سعيد بن عبدالله حنفي و هاني بن هاني تشکيل مي شد.[/][/]
[=tahoma][=&quot]ابـومـخـنـف گـويـد: چـون حـسين مسلم را فراخواند و پيش از خود به کوفه فرستاد، قيس،[/][/]
[=tahoma][=&quot]عبدالرحمن و عمارة بن عبيد سلولي را نيز با او هـمـراه کـرد؛ و ايـن يـکـي از هـيـأت هـا بـود. سپس عبدالرحمن نزد حضرت بازگشت و در زمره ي يارانش بود.
[/]
[/]
[=tahoma][=&quot]مـامـقـاني گويد: وي يکي از کساني بود که حسين عليه السلام با مسلم به کوفه فرستاد. چون کوفيان بي وفايي کردند و مسلم کشته شد، عبدالرحمن از کوفه نزد حسين عليه السلام بازگشت و همراهش بود تا آنکه بـه شـرف شـهـادت و درود امـام عليه السلام در دو زيـارت نـاحـيه مقدسه و رجبيه نايل آمد.بـنـابـرايـن عـبدالرحمن بن ارحبي دو بار به امام عليه السلام پيوست. يک بـار در مـکـه و بـار دوم پـس از خـروج از مـکـه. [/][/]

موضوع قفل شده است