تسلیم خدا بودن پیام عاشورا بود

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تسلیم خدا بودن پیام عاشورا بود

تسلیم خدا بودن پیام عاشورا بود
یکی از بزرگترین پیام ها و درس های عاشورا تسلیم خدا بودن و هموار بودن در مقابل خواست اوست و اطاعت محض که انسان را به قله صعود میرساند.
.....
به نظر شما

* تسلیم خدا بودن یعنی چی؟

* کدام صحنه و اتفاق عاشورای کربلا نشان دهنده درس تسلیم بود؟


* کدام یک از شخصیت های عاشورا تسلیم رو خوب به تصویر کشید؟

* در زندگی روزمره ما تسلیم به شکله؟

نقل قول:
* تسلیم خدا بودن یعنی چی؟
تسليم خدا بودن يعني اينكه در روز ازل وقتي پروردگار مي پرسد كه چه كسي حاضر است براي حفظ دين خدا پيشمرگ امت شود نداي او را لبيك بگويي.

تسليم خدا بودن يعني با اينكه مي داني فرستاده ات را كشتند و با كرور كرور لشكر در انتظارت هستند باز هم به راهت ادامه دهي.

تسليم خدا بودن يعني اينكه دل بكني از عزيزترين هايت و آنها را نيز تقديم خدا كني.

تسليم خدا بودن يعني اينكه زماني كه تمام لشكر جنيان و فرشتگان به ياريت بيايند دست رد بر سينه همه بزني و با نفسي مطمئن و روحي آرام بگويي:

آیات قرآن
1- فالهکم اله واحد فله اسلموا ؛ خدای شما معبود واحدی است تنها در برابر او تسلیم باشید.حج/34
این آیه از ما میخواهد تسلیم یکتا خدای عالم باشیم یعنی ملاک و معیار زندگی اطاعت از او باشد نه از غیر او.
تنظیم برنامه روزمره زندگی بخاطر او و تحمل سختیها با یاد او و درمان و طبیب درد ها او باشد.
تسلیم یعنی بی چون و چرا اجراء اوامر.
2- فلا و ربکّ لایومنون حتی یحکموک فیما شجر ... ؛ به پروردگارت سوگند که آنها مومن نخواهند بود مگر اینکه در اختلافات خود تو را به داوری طلبند و سپس از داوری تو در دل خود احساس ناراحتی نکنند و کاملا تسلیم با شند.
نساء/65
نشانه تسلیم در برابر خدا تسلیم پیامبر او بودن است.همان پیامبری که فریاد در مقابل ظالم بر آورد و با کفار و بت پرستان زمان خود جنگید تا حق حاکم شود.
ادامه دار

بگذاريد همين جا گريزي بزنم

بازتاب اطاعت از خداوند و رسولان او

خداوند درباره جايگاه كسانى كه صراط مستقيم خدا را كه همان اطاعت از خدا و رسول اوست، بر مى‌گزينند مى‌فرمايد: «وَ مَنْ يُطِعِ اللهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً؛(1) و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را مورد اِنعام قرار داده [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگان [خواهند بود] و آنان چه نيكو همدمانند».
آن گاه در آيه 66 همين سوره ضمن اشاره به جريان بنى اسرائيل و مخالفت آنان با فرمان حضرت موسى(عليه السلام) و پرستش گوساله سامرى در غياب آن حضرت و كيفرى كه خداوند براى آنان در نظر گرفت، پند گرفتن از سخنان خدا و به كار بستن آنها را موجب ثبات و پايدارى در عبوديت خدا در گفتار، رفتار و پندار معرفى مى‌كند: «وَ لَوْ أَنّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاّ قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبِيتاً؛ و اگر بر آنان مقرر مى‌كرديم كه تن به كشتن همديگر دهند و يا از خانه هاى خود به در آيند، جز اندكى از ايشان آن را به كار نمى‌بستند، و اگر آنان آنچه را بدان پند داده مى‌شدند به كار مى‌بستند، قطعا بر ايشان بهتر و در ثبات قدم ايشان موثرتر بود».
درباره فرمان قتل در جمله «أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» تفسيرهاى مختلفى بيان شده كه مشهورتر از همه آن است كه خداوند به بنى اسرائيل دستور داد كه همديگر را بكشند. بر اساس اين تفسير، حضرت موسى(عليه السلام) پس از برگشتن از
1. نساء (4)، 69.

ادامه دار

كوه طور كه مدتى در آنجا مشغول عبادت خدا شده بود، مشاهده كرد كه بنى اسرائيل به پرستش گوساله سامرى مشغول هستند. حضرت به نكوهش و برخورد با آنان پرداخت. مردم وقتى متوجه انحراف و گناه خود شدند، تصميم گرفتند كه توبه كنند. خداوند فرمود در صورتى توبه آنان پذيرفته مى‌شود كه با سلاح به صحرا برويد و همديگر را بكشيد. همچنين براى اينكه عواطف و وابستگى هاى فاميلى مانع اجراى حكم خدا نشود، دستور داده شد كه صورت هاى خود را بپوشانند تا يكديگر را نشناسند. پس از آنكه به كيفر ارتداد آن قوم تعدادى كشته شدند، خداوند توبه آنان را پذيرفت و فرمود: «ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ؛(1) پس از آن شما را بخشيديم، باشد كه شكرگزارى كنيد».
نكته اصلى در اين آيه، توصيه به فرمان بردن از خدا و توجه به خواست، امر و نتيجه‌اى است كه عمل به اين توصيه مهم در پى دارد. شكى نيست كه ما بنده خدا هستيم و او خالق و مالك ما است. انتظار خدا از ما اين است كه نعمت هايى را كه در اختيار ما نهاده، در جهت خواست او به كار ببنديم. خداوند از ما مى‌خواهد كه در آنچه مورد رضايت و خشنودى اوست؛ از چشم، گوش و ساير اعضاى بدنمان استفاده كنيم.
1. بقره (2)، 52.

«من طلبنی، وجدنی و من وجدنی، عرفنی و من عرفنی، أحبنی و من أحبنی، عشقنی و من عشقنی، عشقته و من عشقته، قتلته»
کسی که مرا طلب کند، می یابد و کسی که مرا بیابد، مرا می شناسد و کسی که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و دوستدار من، شیفته من می شود و کسی که عاشق من شده، عاشقش می شوم و کسی که من شیفته او باشم، او را خواهم کشت.
همان گونه که از این حدیث، بر می آید، اول قدم از عشق، طلب است و عشق، مرتبه عالی محبت می باشد و نهایت عشق نیز فنای در معشوق و کشته شدن در راه اوست. منشأ و سرچشمه عشق، درک کمال محبوب و معشوق است. ذات مقدس خداوند، کمال و جمال مطلق و منشأ و سرچشمه تمامی خوبی ها و زیبایی ها است. بنابراین انسان از درون ذات خود عاشق خداوند است . عشق حقیقی و راستین، تنها به کمال محض و جمیل مطلق توجه دارد، تنها او را می خواهد و می جوید. این عشق، التیام بخش، رام کننده، صبرآور، انس برانگیز، رضایت بخش، نیروزا، طلب آور، درهم شکننده خودپرستی، سرورانگیز، نشاط آور، پایا و پویاست. این، عشقی است که وصالش، مقتل عاشق است نه مسلخ وی؛ یعنی هنگام وصال، عاشق قامت برکشیده، قیامت به پا می کند و عشقش زنده تر و فعال تر می گردد، نه آن که سرد و خاموش شود. از همین رو، قرآن کریم تنها محبوب حقیقی و اصلی را خداوند متعال دانسته، و در روایات، بر محبت خداوند سبحان تأکید فراوان شده است.

عاشق در عشق، بجز جمال معشوق طلب نمی کند و در راه عشق چون و چرایی ندارد. هر چه می بیند و به هر چه می اندیشد، جمال معشوق است و تمام دوستی ها و دشمنی های او در رضای معشوق، خلاصه شده است. عاشق به خود اجازه کاری را که در رضای معشوق که هیچ، حتی تردید داشته باشد که معشوق به آن ناراضی است، انجام نمی دهد و تنها چشم بر امر معشوق دارد که رضای او در رضای معشوق است و هماره گوید: «رضا برضاک»
اگر محبتی هست در گرو محبت معشوق است و همه چیز فدای معشوق که جان پر مقدار نیز در محضر او بی مقدار می شود. عاشق، فراز و نشیب ره عشق را به عشق محبوب خود، هیچ انگارد و ره پر فراز و نشیب عشق را طریقت زیبای وصال داند.
اما معشوق، عاشق در طلب را محک زند؛ تا مدعی عشق، وفای خود را به اثبات رساند. که ابراهیم علیه السلام را به ذبح عزیزش سنجیدند تا آن حضرت بداند عزیز، تنها خداست و بس؛ و حسین را به دو ذبح سنجیدند علی أصغر و علی أکبر.
بر هـدف تیر مراد خود نشاند
گـرد هستی را به کـلی برفشاند
گرد ایثار آنچه گردآورده بود
سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود
از تعلق پرده‌ای دیگر نماند
سـد راهـی جز عـلی‌اکبر نماند

سلام خدمت همه دوستان عزيز

با تشكر از جناب عرفان به خاطر تاپيك جالبشان

عرفان;69379 نوشت:
* تسلیم خدا بودن یعنی چی؟
[quote

تسليم خدا بودن يعني :

يكي درد و يكي درمان پسندد يكي وصل و يكي هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد

تسليم خدا بودن يعني :

هر آنچه معشوق انجام مي دهد نه تنها درست است بلكه زيباست.

ما رايت الا جميلا


[=عرفان;69379]* کدام یک از شخصیت های عاشورا تسلیم رو خوب به تصویر کشید؟

عرفان عزيز مي تواني بگويي كدام يك از شخصيت هاي كربلا تسليم بودن را خوب به تصوير نكشيد .

موفق باشيد

:Gol::Gol::Gol:

تصوير يك تسليم در كربلا
اولين پلان اين تصوير از اينجا شروع ميشه شب عاشورا سيد الشهداء همه ياران و هاشميين رو در خيمه خودشون جمع نمودند و با حرفاي سوزناكي، اينو به همه فهموندند كه مجبور نيستند تا پايان همراه ايشون بمونند و امشب وقت دارند راهشون رو انتخاب كنند.
ايشون فرمودند: عبا رو روي سرشون ميكشند و چراغ خيمه رو خاموش ميكنند كه اگر كسي شرم حضور داشت....
حسين داره امتحان ورودي براي كلاس تسليم از اونها ميگيره.ميدونيد تسليم درجاتي داره و هر كسي در اين راه پا نميگذاره.
ياران و هاشميين در اين امتحان ورودي چند گرفتند؟

:Sham: شما چند ميگيريد و دوست داريد چند بگيريد؟ :Sham:


عرفان;70254 نوشت:
.
ياران و هاشميين در اين امتحان ورودي چند گرفتند؟

:sham: شما چند ميگيريد و دوست داريد چند بگيريد؟ :sham:


سلام.

معلومه استاد .20.

ما هنوز امتحان ورودي نداديم...فعلا داريم امتحان شفاهي ميديم...
مردم كوفه همه توي امتحان شفاهي 20 گرفتند اما در امتحان كتبي 0.
ولي دوست داريم 20 بگيريم.هم شفاهي هم كتبي.

سادات;70256 نوشت:
سلام.

معلومه استاد .20.

ما هنوز امتحان ورودي نداديم...فعلا داريم امتحان شفاهي ميديم...
مردم كوفه همه توي امتحان شفاهي 20 گرفتند اما در امتحان كتبي 0.
ولي دوست داريم 20 بگيريم.هم شفاهي هم كتبي.

پس ما چه کردیم تا به نمره 20 برسیم؟چند بار پشت نفس و شیطان رو به زمین زدیم؟

عرفان;70537 نوشت:
پس ما چه کردیم تا به نمره 20 برسیم؟چند بار پشت نفس و شیطان رو به زمین زدیم؟

هنوز تا 20 فاصله داريم.

حالا حالاها بايد با شيطان و نفس بجنگيم.

تصویر دوم از یک تسلیم با نمره بالا در کربلا
تصویرگر این قسمت قمر منیر بنی هاشم است.برای او از طرف سپاه کفر امان نامه آوردند و علاوه بر این ، دعوت به سپه سالاری در جمعشان نمودند،اما ابوالفضل العباس با جوابی قاطع و محکم ، دل سیاه دلان رو پر خون نمودند.عباسی که وقتی به شط فرات رفت به امر مولایش حسین شمشیر همراه خود نبرد.

:Gol: به فدای تو ای سپه سالار بی همتای حسین :Gol:
موضوع قفل شده است