زمان بازگشت امام سجاد(ع) براي دفن پيكر مطهر شهداي كربلا كي بود؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
زمان بازگشت امام سجاد(ع) براي دفن پيكر مطهر شهداي كربلا كي بود؟

با سلام.
امام سجاد(ع) چه مدت پس از واقعه عاشورا براي دفن پيكرهاي مطهر شهدا به كربلا بازگشتند؟

با سلام


پیكرهای مطهر شهدای كربلا سه روز بر روی زمین ماند تا این كه روز دوازدهم محرم قبیله بنی اسد برای به خاكسپاری شهدا وارد زمین پر بلای كربلا می‌شوند.
امام سجاد(علیه السلام) جهت تدفین و تشخیص شهدای كربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(علیه السلام) به حكم این ‌كه «امام را جز امام كسی تغسیل و تكفین و تدفین نمی‌كند» از راه اعجاز از كوفه و زندان ابن زیاد به كربلا آمد و پیكرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
امام‌‌رضا(علیه‌السلام) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (علیهماالسلام) امام بود؟ گفت آری.
فرمود: پس چه كسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(علیه السلام).
امام فرمود: علی بن الحسین كجا بود؟ گفت در كوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این كه آنها با خبر شوند به كربلا آمد و امر دفن پدر را سپری كرد و سپس به زندان برگشت.
عمر بن سعد، فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، پس از پایان ماجرای عاشورا، در روز یازدهم محرم أجساد كشته های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری كرد و آنان را دفن نمود و در حالی كه كشته های اهل بیت(ع) و بدن مقدس امام حسین(ع) و سایر شهیدان و یارانش بر زمین مانده بود، كربلا را به قصد كوفه ترك كرد.
گروهی از قبیله بنی اسد كه در "غاضریه" در نزدیكی كربلا ساكن بوده و به كشته شدن امام حسین(ع) و یارانش به دست سپاه حكومتی امویان اطلاع یافتند، در روز سیزدهم محرم وارد كربلا شده و پیكرهای مقدس شهیدان را گردآوری نمودند و سپس بر آنان نماز گزارده و در همان جا به خاك سپردند.
بدین گونه، بدن مطهر اباعبدالله الحسین(ع) را در همین مكانی كه اكنون معروف است، دفن كرده و فرزند رشیدش حضرت علی اكبر(ع) را در پایین پای پدر به خاك سپردند و برای سایر شهیدان در پایین قبر امام حسین(ع)، قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن نمودند. غیر از بدن های مطهر حضرت عباس بن علی(ع)، حبیب بن مظاهر و حرّ بن یزید ریاحی كه هر یك را در مكانی دیگر به خاك سپردند.

امام رضا (علیه السلام) فرمود: كسی كه علی بن الحسین را قدرت داد كه به كربلا بیاید، پدرش را دفن كند و برگردد، مرا نیز می‌تواند به بغداد ببرد تا پدرم را كفن و دفن كنم در حالی كه نه در زندان هستم و نه در اسارت.(1)

حضور امام سجاد(علیه السلام) در كربلا و قتلگاه، یك امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی كه خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد(علیه السلام) قرار داد، در چنین موردی لازم است. چرا ‌كه اولا طایفه بنی اسد برای شناسایی پیكرهای بی سر شهیدان كربلا و بدن‌هایی كه بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزه‌ها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند

و به خاطر ترس از بقایای احتمالی سپاه دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر می‌پرسیدند و هیچ كدام هم واقعاً نمی‌شناختند. در ثانی، امام معصوم را جز امام نباید كفن و دفن كند.

ابوبصیر از امام صادق(علیه‌السلام) در وصایایی كه ابوجعفر باقر(علیه السلام) به آن بزرگوار كرده چنین روایت می‌كند: «وقتی كه من از دنیا رفتم، كسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا كه امام را جز امام كسی غسل نمی‌دهد.»(2)
بنی‌اسد در آغاز مراسم تدفین، سواركاری را دیدند، پس، از ترس خود را پنهان كردند. پس از شناختن سوار، همه دور امام جمع شدند، تسلیت و تعزیت گفتند. امام به حكم «لانّ الامام لایلی امره الا الامام مثله»، شهدای بنی‌‌هاشم و انصار و اصحاب را معرفی كرد و خود به گودال قتلگاه رفت و صورت به رگ‌های بریده پدر نهاد و گریه‌های زیادی كرد. آنگاه چند قدم عقب‌تر، خاك را با دست خود كنار زد، قبری ساخته و لحدی آماده نمایان شد كه پیكر پدر شهید را در آن دفن و به خاك سپرد. (3)

پی‌نوشت‌ها:
1- زندگانی امام زین‌العابدین(علیه السلام)، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمه حبیب روحانی، ص 578.
2- زندگانی امام زین‌العابدین(علیه السلام)، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمه حبیب روحانی ، ص 421.
3- تحلیلی از زندگانی امام سجاد(علیه السلام)، باقر شریف قرشی، ترجمه محمدرضا عطایی، ج 1، ص243 .

ممنون جناب رضا.
بسيار زيبا بود.
احتمالا آقا از طريق طي الارض خودشان را به كربلا رساندند.
اما در مورد سر مقدس سيد الشهدا و ساير شهيدان، آنها كي به كربلا بازگشتند؟

سادات;69039 نوشت:
ممنون جناب رضا.
بسيار زيبا بود.
احتمالا آقا از طريق طي الارض خودشان را به كربلا رساندند.
اما در مورد سر مقدس سيد الشهدا و ساير شهيدان، آنها كي به كربلا بازگشتند؟

[=Century Gothic]
با سلام
پس از شهادت امام حسین(ع) به دستور عمرسعد، سر همه‎ی شهدا را از بدن جدا کردند، به جز دو سر؛ یکی سر حضرت علی اصغر؛ زیرا امام حسین(ع) او را دفن کرد ، و دوم سر حرّ بن یزید ریاحی که خویشان او مانع از بریدن سر او شدند.
به گزارش تاریخ، سرهای شهدا را بین طوایف مختلف تقسیم کردند تا به کوفه و شام برده، جایزه بگیرند.
پس از ورود به کوفه، ابن زیاد ـ طبق فرمان یزید ـ اسرا را به مخفر بن ثعلبة و شمر بن ذی الجوشن سپرد و با وضعی دلخراش به سوی شام روانه کرد و بر اساس برخی روایات، چهل نفر از مأموران، اسیران را با سرها حرکت دادند و راه طولانی کوفه تا شام را که پانزده منزل بود، پیمودند تا به دارالاماره شام رسیدند.[10]
و اما این که سرانجام سر امام حسین(ع) و دیگر سرها چه شد و در کجا دفن شدند، اختلاف است، که در ذیل، ابتدا اقوال گوناگون را در مورد محل دفن سر امام حسین(ع) و سپس سایر سرها نقل می‎کنیم.[11]

[=Century Gothic]سرانجام سر امام حسین(ع): [=Century Gothic]1. برخی از علمای شیعه با استفاده از اخبار و روایاتی که از ائمه معصومین(ع) رسیده،[12] فرموده‎اند: سر مقدس سیدالشهدا در نجف اشرف، کنار مرقد مطهّر امیرمؤمنان(ع) دفن شده است؛
2. یزید ـ لعنة الله علیه ـ سر مبارک امام را برای حاکم مدینه ـ عمرو بن سعید بن ابی العاص ـ فرستاده، و او آن را در بقیع، کنار قبر مادرش زهرا(س)، دفن نمود؛[13]
3. در دمشق دفن شده که در مکان آن اختلاف است. به گفته‎ی ابن ابی الدنیا، در باب الفرادیس و به گفته‎ی بلاذری و واقدی، در دارالاماره دمشق دفن شده است؛
4. گفته شده که خلفای فاطمی سر مقدس را از باب الفرادیس به عسقلان که بین شام و مصر است، بردند و از آن‎جا به مصر منتقل کردند و در مشهدی که معروف است، دفن نمودند که زیارتگاه علاقه‎مندان است؛
5. سر مطهر را به کربلا آوردنده، به بدن مقدس آن حضرت ملحق کردند.

[=Century Gothic]سرانجام سرهای سایر شهدا:
[=Century Gothic]1. در باب صغیر شام که قبرستان بسیار بزرگی است، مقبره‎ای است معروف به «مشهد رؤوس شهداء کربلا» که نام بسیاری از شهدای مدفون در آن مقبره، ذکر شده است؛[14]
2. مؤلف «اعیان الشیعه» می‎نویسد: بعد از سال 1321 هجری قمری، مقبره‎ای را دیدم که سنگی بالای آن نصب و در آن نوشته شده بود: «هذا مدفن رأس عباس بن علی، رأس علی بن الحسین الاکبر و رأس حبیب بن مظاهر». دو سال بعد، بنا را تخریب و تجدید نمودند و آن سنگ را برداشتند، و در ضریحی که داخل مقبره نصب نموده‎اند، اسامی بسیاری از شهدای کربلا را بر آن نقش کرده‎اند و بعید نیست که این رؤوس در آن‎جا دفن شده باشند.[15]
3. بر اساس رأی مشهور بین علمای امامیه، بقیه سرهای اهل بیت که به شام فرستاده شده بودند، به همراه امام سجاد )ع) و زینب(س) به کربلا آورده شده، به اجساد مطهرشان ملحق گردیدند.[16]
اما قول صحیح: مشهور بین علمای امامیه، هم‎چنان که علامه‎ی مجلسی (ره) بر آن تصریح فرموده، آن است که امام سجاد(ع) رأس مطهّر سیدالشهدا و سایر شهدا را در روز اربعین همان سال، (بیستم ماه صفر سال 61 هـ ق) از شام وارد کربلا کرده، به بدن‎های مطهّر آن‎ها ملحق گردانیده است.[17]
سید بن طاووس در «لهوف» ‎آورده است: امّا سر مبارک امام حسین(ع)، روایت شده که از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد شریف دفن شده است و عمل شیعه بر این اساس قرار گرفته است.[18]
از کلام سید روشن می‎شود که شیعه بر این باور است که سر مقدس امام(ع)، به جسد مطهر ملحق شده است.
سید اسرار حسینی تنکابنی نیز در کتاب «مصائب الهداة»، پس از نقل اقوال، درباره‎ی دفن سر مطهر امام(ع) می‎گوید: «لیکن خبر حمل کردن امام سجاد(ع) سر مبارک را به کربلا و دفن آن با جسد مطهر، اشهر و اظهر و مؤید به عقل و نقل است؛[19]
در کتاب «مقتل‎الحسین(ع)» آمده است:[20] «بر این که سرهای مطهر به کربلا آورده شدند، تصریح وجود دارد و این تصریح در کتاب‎های شیعه و سنی از جمله: حبیب السیر و نفس‎المهموم، ص 253، و در روضة الواعظین فتال نیشابوری، ص 165، و در مثیر‎الاحزان ابن نما حلی، ص 58، و در لهوف سید بن طاوس، ص 112 و در اعلام الوری طبرسی، ص 151 و در مقتل‎العوالم، ص 154 و در مناقب ابن شهرآشوب، ج 2 ، ص 200 و در عجایب المخلوقات قزوینی، ص 67 و در الاتحاف بحب الاشراف شبراوی، ص 12 و 23 و در تذکرة الخواص سبط ابن الجوزی، ص 150 و در الکواکب الدریة شیخ مناوی، ج 1، ص 57 و قرطبی نیز این مطلب را ترجیح داده است،[21] و همچنین در نورالابصار نوشته شبلنجی، ص 115 چاپ مصر و نیز اسعاف الراغبین علامه شیخ محمد صبّان ـ از علمای اهل سنت ـ در حاشیه نورالابصار، ص 160 وجود دارد.[22]

[=Century Gothic]نظریه‎ ی تدفین سر مطهر در عسقلان:
[=Century Gothic]اما درباره‎ی این قول چهارم که سر مطهر را خلفای فاطمی از باب الفرادیس در دمشق که از خزانه‎ی یزید پیدا کرده و در آن‎جا دفن نمودند و سپس از عسقلان به مصر برده، در قاهره دفن کردند و برای آن نیز بارگاه عظیمی بنا نمودند؛ هم‎چنان‎که سبط بن جوزی گفته است: «علامه امین عاملی (ره) در لواجع الاشجان این قول را پذیرفته است و می‎گوید: بنا به اتفاق مورخان، خلفای فاطمی مصر، سری از عسقلان قاهره انتقال داده ‎اند و به نام رأس مطهر امام حسین(ع) در آن‎جا دفن کرده‎اند و مشهد بزرگی بالای آن ساختمان نموده‎اند.»[23] اما این که «آیا آن سر مطهر، از آن امام حسین(ع) بوده است؟» هرگز روشن و ثابت نشده است؛ به ویژه که دست سیاست و ریاست خلفای فاطمی با آن بازی کرده است و این که از انتقال سر مقدس از عسقلان به مصر چه هدف سیاسی تأمین می‎شده، خدا می‎داند. آیا از ترس صلیبی‎ها این کار را کرده‎اند؟ صلیبی‎ها به چه منظوری آن مشهد را خراب می‎کردند.
(این قول به اهل ‎سنت اختصاص دارد و هیچ یک از شیعیان بر آن نیست.)[24]

[=Century Gothic]امام یافعی یمنی مکی (متوفی سال 768) در «مرآة الجنان» می‎گوید: «این مطلب که سر امام حسین(ع) به عسقلان یا قاهره منتقل شده صحیح نمی‎باشد.»[25] بنابر این سخن، آنچه نزد یافعی صحت دارد این است که، سری در عسقلان و یا قاهره می‎باشد، ولی سر مطهرسیدالشهدا(ع) نیست، او بر این باور است که یزید سر مطهر را به همراه خاندان رسالت و جمعی از بنی‎هاشم و عده‎ای از موالی ابوسفیان به مدینه منوره فرستاد و در مدینه نزد مادرش فاطمه(س)، در قبرستان بقیع دفن شده است و می‎گوید: «و این صحیح‎ترین قول در این مورد است.»[26] و این قول را از زبیر بن بکار نقل کرده است، و او هم از دشمنان اهل‎بیت(ع) است و اقوالش ارزشی ندارد.[27] اگر سر مطهر را به مدینه برده باشند، در آن‎جا دفن نکرده‎اند؛ زیرا در این فرض باید کنار قبر مادرش حضرت فاطمه زهرا(س) در بقیع باشد، در‎حالی که مکان قبر حضرت فاطمه(س) دقیقاً معلوم نیست و به طور معین نمی‎توان آن را در بقیع دانست، بلکه فاطمه بنت اسد ـ جده‎ی امام حسین )ع) ـ در بقیع مدفون است و آن گروه از مورخان که گفته‎اند سر مطهر را به مدینه برده‎اند،بر این باورند که آن را از مدینه به کربلا انتقال داده، به جسد مطهرملحق کرده‎اند.
[=Century Gothic]سبط ابن الجوزی در «تذکرة الخواص» می‎گوید: «علما درباره‎ی رأس مطهر، اختلاف کرده‎اند و مشهورترین این اقوال آن است که یزید سر مطهر را همراه اسرای اهل‎بیت به مدینه فرستاد و از مدینه به جسد مطهر در کربلا برگردانیده شد و دفن گردید و این رأی هشام و غیر او است.»[28]
[=Century Gothic]بر اساس این قول، اگر اسرای اهل بیت(ع) در اربعین همان سال به کربلا آمده باشند، به یقین سر مطهر را با خود آورده و در کربلا دفن کرده‎اند و دوباره با خودشان به مدینه نبرده‎اند، این نظریه نیز که از احوال سنی‎ها مؤید قول مشهور امامیه است که سر مطهر به کربلا بازگردانیده و با جسد مطهر آن حضرت دفن شده است. فرهاد میرزا ـ پسر عباس میرزا ـ در سال 1292 هـ ق، در سفر حج به مصر رفته، و بارگاه «مشهد رأس الحسین )ع)» را در قاهره می‎بیند و عظمت آن ساختمان در نظر وی جلوه می‎کند و چون ذهن او را مقام و عظمت امامت گرفته، تصور کرده است که از جهت بودن رأس مطهر در آن مکان است؛ از این رو می‎گوید: قول یافعی را در این باب صحیح نمی‎دانم.[29]
اما علی جلال در کتاب «الحسین» می‎گوید: «امامیه و بعضی از اهل سنّت معتقدند که سر مطهر امام حسین(ع) در کربلا در کنار جسد مدفون است.»[30] او پس از نقل اقوال درباره‎ی سر مطهر در کتاب یاد شده، نتوانسته است به یکی از آن‎ها، به طور قطع، جزم نماید و در آخر کلامش گفته است: دفن کردن سر مطهر در دمشق و انتقال از آن‎جا به عسقلان و از عسقلان به قاهره ثابت نشده است.[31]

[=Century Gothic]بررسی روایات منقول در مدفون شدن سر‎مطهر در حرم امیرالمؤمنین(ع):
[=Century Gothic]در خبر مرفوع ابن اسباط از امام صادق(ع) آمده است:
انک اذا اتیت الغری رأیت قبرین؛ قبراً کبیراً و قبراً صغیراً، فاما الکبیر فقبر امیرالمومنین و اما الصغیر فرأس الحسین(ع).[32]
«زمانی که به نجف می‎روی، دو قبر بزرگ و کوچک می‎بینی؛ اما قبر بزرگ از آن امیرالمؤمنین(ع) و قبر کوچک، محل دفن سر مبارک امام حسین(ع) است.»
در خبر است که امام صادق(ع) وقتی که به نجف آمدند، دو رکعت نماز برای زیارت امیرالمؤمنین و دو رکعت برای موضع سر مبارک امام حسین(ع) و دو رکعت برای موضع منبر حضرت قائم حجة ابن الحسن العسکری (عج) نماز خواندند.[33]
در خبر یونس بن ظبیان آمده است: امام صادق(ع) سوار مرکب شد من هم در حضور آن حضرت سوار شدم. حضرت نزد تپه‎های سرخ تشریف آوردند و پیاده شدند و وضو گرفتند؛ سپس از آن‎جا به جایی که مقداری ریگ جمع شده بود، بازگشت و در آن‎جا نماز خواند و گریه کرد، بعد به جایی که پایین‎تر از اولی بود، رفتند و مانند همان عمل را به جا آورد و فرمود: جایی که اول در آن‎جا نماز خواندم موضع قبر امیرالمؤمنین(ع) بود و دیگری موضع سر مطهر حسین(ع) می‎باشد و ابن زیاد ـ لعنة الله علیه ـ وقتی سر مقدس حسین(ع) را به شام فرستاد آن را به کوفه برگردانیدند و برای جلوگیری از شورش مردم، دستور داد تا آن را از کوفه خارج کنند و خداوند سر مطهر را نزد امیرالمؤمنین(ع) باز گردانید و در آن‎جا دفن شد.
فالرأس مع الجسد و الجسد مع الرأس.
و این جمله آخر روایت، ظاهرش مطابق گفته‎ی بعضی اهل تحقیق است:
فالرأس مع الجسد أی بعد ما دفن هناک ظاهراً الحق بالجسد بکربلا.[34]
سر مطهر بر حسب ظاهر پس از آن که نزد امیرالمؤمنین )ع) دفن شد، به جسد مطهر در کربلا ملحق گردیده است.
[=Century Gothic]ولی اشکال این روایات در آن است که هنوز در آن زمان ـ یعنی سال 61 هـ.ق. قبر امیرالمؤمنین(ع) مخفی بود؛ بنابر این، روایت دیگری از امام صادق(ع) که می‎فرماید: «وقتی که سر مطهر امام را به شام بردند یکی از شیعیان ما آن را دزدید و آورد و در کنار قبر امیرالمؤمنین(ع) دفن کرد.»[35] نمی‎تواند روایت صحیحی باشد و استبعاد این معنی که یکی از غلامان آن را از شام بدزدد و به نجف آورده، در آن‎جا دفن نماید، بیشتر روشن می‎شود و علاوه بر آن این روایات خلاف نظر مشهور امامیه نیز می‎باشد.
شیخ حرّ عاملی ـ پس از نقل روایات که به برخی از آن‎ها اشاره شد ـ کلام سید بن طاووس را نقل می‎کند و می‎فرماید: «بین عمل اصحاب امامیه و آن روایات، منافاتی وجود ندارد.» شاید عدم منافات بین عمل امامیه و آن روایات، این باشد که ممکن است سر مطهر را یا در موقع بردن به شام نزد قبر امیرالمؤمنین(ع) گذارده باشند و یا در مراجعت از آن‎جا، سپس باز گردانیده، در کربلا با جسد مطهر دفن کرده‎اند.
مرحوم شیخ الفقها ـ صاحب جواهرالکلام ـ پس از نقل روایات مزبور و کلام سیدبن طاووس که عمل امامیه مطابق آن است، می‎فرماید: «ولعله لامنافاة لامکان دفنه مدة ثم نقل الی کربلا»؛ ممکن است سر مطهر مدتی در نجف، نزد امیرالمؤمنین(ع)، دفن شده باشد و پس از آن به کربلا منتقل، و با بدن مطهر دفن شده باشد.» سپس روایتی را نقل کرده که امام صادق(ع) در نزد قائم مایل در راه غری (نجف) نماز خواند. و از آن حضرت سؤال شد: که آن چه نمازی بود که خواندید؟ فرمود: «این جا موضع سر مطهر جدم حسین(ع) است که آن را در این جا گذاردند.»[36] ممکن است حقیقت امر در روایات مذکور، سرّی از اسرار باشد که واقع آن برای ما روشن نشده باشد و برای مصالحی که در آن زمان وجود داشته، آن احادیث از ائمه(ع) صادر شده است.
افزون بر آن، سندهای این روایات نیز درست تنقیح و تصحیح نشده است و مانند «مبارک خباز» که در کتب رجال از او نامی به میان نیامده و «یونس بن ظبیان» که از وضّاعین حدیث است از راویان آن اخبارند[37] و این روایات حتماّ در دیدرس علمای شیعه و فقها بوده است، ولی با این حال نسبت به آن‎ها بی‎اعتنایی کرده، روی گردانیده ‎اند.
از کتب معتبر و قدیمی که در دسترس است، کتاب «الآثارالباقیة عن القرون الخالیة»، نوشته ابوریحان بیرونی است و در آن تصریح شده که سر مطهر، در بیستم صفر در کربلا، به جسد اطیب ملحق شده است و عبارت او چنین است: «در بیستم صفر سر امام حسین(ع) به جثه‎اش برگردانده شده و با آن دفن گردیده است و در این روز زیارت اربعین وارد شده. کسانی که سر ایشان را برگرداندند حرم آن حضرت بودند که بعد از انصراف از شام به کربلا وارد شدند.»[38]

10]. وقعة الطف، ابو مخنف، تحقیق استاد یوسفی غروی، مترجم جواد سلیمانی، ص 192 و 199، نشر مؤسسه امام خمینی، قم.

11]. این اقوال از کتاب مقتل الحسین بحر العلوم و تذکرة الخواص ابن جوزی و حسین نفس مطمئنه آیة الله عالمی، گرفته شده است.
[12]ـ وسایل‎الشیعة، شیخ حر عاملی، ج 10، باب 33 المزار و مایناسبه.
[13]. شذرات الذهب، عماد حنبلی، ج 1، ص 67 ؛ مرأة الجنان، یافعی، ج 1 ، ص ،144؛ البدایة و النهایة، ابن‎کثیر، ج 8 ، ص 204.
[14]. حسین نفس مطمئنة، محمد علی عالمی، ص 365، انتشارات هاد، چاپ اول، 1372.
[15]. همان، به نقل از اعیان الشیعة، ج 1 ، ص 627.
[16]. مقتل الحسین(ع)، سید محمد تقی بحر العلوم، ص 471، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، 1405 هـ ق.
[17]. تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهدا، شهید قاضی طباطبایی، ج 3، ص 304، ناشر بنیاد علمی و فرهنگی شهید قاضی.
[18]. اللهوف، سید بن طاووس، ص 112، چاپ دوم، صیدا.
[19]. شهید قاضی، همان، ص 337، به نقل از مصائب الهداة، طبع تهران، سال 1332 هـ ق.
[20]. مقتل الحسین(ع)، سید عبد الرزاق مقرم، ص 469، انتشارات بصیرتی، قم.
[21]. همان، ص 470، قم.
[22]. همان، شهید قاضی طباطبایی، ص 342.
[23]. لواجع الاشجان، علامه امین عاملی، ص 247، طبع سوم، صیدا، سال 1353 هـ ق.
[24]. رجوع شود به همان، لواجع الاشجان، ص 247، طبع سوم.
[25]. مرآة الجنان، یافعی، ج 1، ص 136، طبع حیدر آباد، سال 1337‌هـ ق.
[26]. همان.
[27]. شهید قاضی، ص 318.
[28]. همان، ص 317 ­ـ 318.
[29]. قمقام زخّار و صمصام بتّار، ص 592، طبع تهران، سال 1377 هـ ق.
[30]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره سال 1349 هـ ق.
[31]. الحسین(ع)، علی جلال، طبع مصر، قاهره، سال 1349 هـ ق.
[32]. جواهر الکلام، شیخ محمّد حسن نجفی، ج 20، ص 93.
[33]. ر.ک: وسایل الشیعه، ج 10، باب 33، از ابواب مزار، چاپ اسلامیه، تهران.
[34]. جواهر الکلام، ج 20، ص 93.
[35]. شهید قاضی، همان، ص 336 ، جواهرالکلام، ج 20، ص 93.
[36]. جواهر الکلام، ج 20، ص 93.
[37]. شهید قاضی، همان، ص 340.
[38]. آثار الباقیة عن القرون الخالیة، ص 392، چاپ تهران، سال 1321هـ ش.

موضوع قفل شده است