حضور فرشتگان و اجنه در کربلا صحت دارد؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حضور فرشتگان و اجنه در کربلا صحت دارد؟

حضور فرشتگان و اجنه در کربلا صحت دارد؟ رئیس هر کدامشان چه کسی بود؟ تعدادشان چند نفر بود؟

[=Book Antiqua]سلام

[=Book Antiqua]
[=Book Antiqua] هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود در بئر ذات العلم ، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود . در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می اید. زعفرجنی گفت Sad کیست که در وقت شادی ، گریه می کند؟!)) دراین هنگام دو نفر از جنیان حاضر شدند وزعفر از آنان سبب گریه را پرسید .آنان گفتند : (( ای امیر ! وقتی که ما را به فلان شهر فرستادی ، در حین رفتن به آن شهر ، عبور ما به رودفرات افتاد که عربها به ان نواحی نینوا می گویند .
ما دیدیم که درآنجا لشکریان زیادی از انسانها جمع شده ودر حال جنگ هستند .وقتی که نزدیک آنان شدیم ، مشاهده کردیم که حضرت حسین بن علی علیه السلام ، پسر همان اقای بزرگواری که ما را مسلمان کرده ، یکه و تنها برنیزه ی بی کسی تکیه داده و به چپ وراست خود نگاه می کرد ومی فرمود : ((آیا یاری دهنده ای هست تا ما را یاری دهد ؟!)) و نیز شنیدم که اهل و عیال آن بزرگوار ، فریاد العطش العطش بلند کرده بودند .
وقتی که این واقعه ناگوار را مشاهده کردیم فی الفور خود را به بئر ذات العلم رساندیم تا شما را خبر نماییم که اکنون پسر رسول خدا (ص) را به شهادت می رسانند .)) به محض اینکه زعفر جنی این سخنان را شنید ، تاج شاهی را از سر خود بر داشت و لباسهای دامادی را از تن خود خارج کرد و طوایف مختلف جن را با سلاحهای آتشین آماده کرد وهمگی با عجله به سوی کربلا حرکت نمودند .
خود زعفر گفته است : (( وقتی که ما وارد زمین کربلا شدیم ، دیدیم که چهار فرسخ در چهار فرسخ رالشکریان دشمن فراگرفته است ، بعلاوه صفهای فرشتگان زیادی را دیدیم .
ملک منصور با چندین هزار فرشته ی دیگر یک طرف، ملک نصر با چندین هزار فرشته از طرف دیگر ، جبرئیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف و در یک طرف دیگر میکائیل با چندین هزار فرشته ی دیگر در ان طرف ، ودر یک طرف دیگر اسرافیل ، ملک ریاح ( فرشته بادها ) ، فرشته ی دریاها ، فرشته ی کوهها ، فرشته ی دوزخ و فرشته ی عذاب و... هر یک با لشکریان خود منتظر گرفتن اجازه از حضرت بودند .
بعلاوه ارواح یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر ( علیهم السلام ) از ادم تا خاتم همه صف کشیده ، مات و متحیر مانده بودند . تمام موجودات و حقیقت کل اشیا در کربلا بودند و همگی گریان .
چه کربلا و چه غوغائی .خاتم پیامبران ( ص ) آغوش خود را گشوده و به امام حسین علیه السلام می فرمود:(( پسرم ! عجله کن ! عجله کن ! به راستی که مشتاق تو هستیم .))

حسین بن علی علیه السلام یکه و تنها در میان میدان با زخمها و جراحات فراوان ، پیشانی شکسته، با سری مجروح، با سینه ای سوزان و با دیده ای گریان ایستاده بود و در هر نفسی که میکشید ، از حلقه های زره خون می چکید اما اصلا" توجهی به هیچ گروهی از ان فرشتگان نمی کرد به من هم کسی اجازه نمی دادتا خدمت ان حضرت برسم .


[=Book Antiqua] همانطور که از دور نظاره میکردم ودر کار ان حضرت حیران بودم ،ناگهان دیدم که اقا امام حسین علیه السلام سر غربت از نیزه ی بی کسی بلند کرد و با گوشه چشم به من نگاه کرد و اشاره ای فرمود که : ای زعفر ! بیا .در این هنگام همه فرشتگان به سوی من نگاه کردند و مرا اجازه دادند تا نزد حضرت بروم . من خود را خدمت حضرت رساندم و عرض کردم : من با نود هزار جن به یاری شما امده ام . اگر بخواهی تمام دشمنانت را قبل از اینکه از جای خود حرکت کنی نابود میسازیم .

[=Book Antiqua]حضرت فرمود : ای زعفر زحمت کشیدی ! خدا و رسولش از تو راضی باشند . خدمت تو مورد قبول درگاه حق باشد .اما لازم نیست که زحمت بکشید ،شما برگردید :Sham:
.عرض کردم : قربانت شوم چرا اجازه نمی فرمائید ؟!:Sham:
حضرت فرمود : خداوند چنین نخواسته است و باید به لقای حضرت دوست برسم .:Sham:
اگر من در جای خود بمانم خداوند بوسیله چه کسی این مردم نگونبخت را مورد امتحان قرار دهد ؟
و چگونه از کردار زشت خود آگاه خواهند شد و..........
:Ealam:
[=Book Antiqua]
جنیان گفتند : ای حبیب خدا و ای فرزند حبیب خدا ! به خدا سوگند اگر اطاعت از تو لازم و مخالفت با تو حرام نبود ، سخنت را قبول نمی کردیم و تمام دشمنانت را پیش از دستیابی به تو از میان می بردیم .
حسین بن علی علیه السلام فرمود : به خداوند سوگند که ما بر این کار از شما جنیان تواناتریم ولی باید حجت بر مردم تمام شود تا (( آنکس که گمراه می شود با دلیل گمراه شود و انکس که هدایت می شود با دلیل هدایت شود .)):Sham:

من (زعفر ) به امر آن حضرت مایوسانه برگشتم .وقتی که ما جنیان به محل خود رسیدیم ، بساط شادی را جمع کرده و اسباب عزا را فراهم کردیم . مادرم به من گفت : پسرم چه میکنی ؟! کجا رفته بودی که اینچنین ناراحت بر گشتی ؟!

گفتم :مادر ! پسر ان بزرگواری که ما را مسلمان کرد ، اینک در کربلا در چنان حالی است که من رفتم تا یاریش کنم اما ان حضرت اجازه نفرمود و چون امر امام واجب بود ، باز گشتم .مادرم وقتی که سخنان را شنید ، گفت : ای فرزند ! تو را عاق می کنم .
من فردای قیامت در جواب مادرش حضرت فاطمه (س ) چه بگویم ؟! زعفر گفت : مادر ! من خیلی ارزو داشتم تا جانم را فدای آنحضرت کنم ولی ایشان اجازه نفرمود . مادرم گفت : ((بیا برویم ، من همراهت می آیم . مادرم جلو و من با لشکریانم از پشت سرش ، دوباره به سوی کربلا حرکت کردیم . )) و هنگامی که به انجا رسیدم ، از لشکریان کفار صدای تکبیر شنیدم و چون نگاه کردیم ، دیدیم که سر مبارک و درخشان اقا امام حسین علیه السلام بالای نیزه است و دود و آتش از خیمه های حرم بلند است .
مادرم خدمت حضرت امام سجاد علیه السلام رسید اجازه خواست تا با دشمنان آنان بجنگد ولی ان حضرت اجازه نداد و فرمود : (( در این سفر همراه ما باشید و در شبها اطفال ما را مواظبت کنید تا از بالای شتران بر زمین نخورند .))

در نتیجه جنیان اطاعت کردند و تا سرزمین شام با اسیران بودند تا حضرت سجاد علیه السلام آنان را مرخص فرمود .

سند روایت:داستان زعفر جنی (این داستان را نخستین بار کاشفی نقل کرده است، رک به: محدث نوری/ همان/ ص 183)؛ داستان منصور ملک (فرهنگ عاشورا/ محدثی، جواد/ ص343/ نشر معروف/ 1374. به نقل از مرآه‌العقول/ علامه مجلسی/ ج 5/ ص 368

بسیاری از جنیان نیز به خاطر حایل نمودن خود بین شلاق ان کفار و ال الله شهید شدند

با تشکر از رضای عزیز
سوالی که در باره منبع این مطالب به ذهنم رسید این است که آیا منظور از کاشفی همان مولفی است که شهید مطهری انتقاداتی را به ایشان وارد نموده است؟ یا اینکه منظور کس دیگری است؟ اگر لطف کنید ونام کوچک وی را بنویسید ممنون میشوم.

matin;72476 نوشت:
با تشکر از رضای عزیز
سوالی که در باره منبع این مطالب به ذهنم رسید این است که آیا منظور از کاشفی همان مولفی است که شهید مطهری انتقاداتی را به ایشان وارد نموده است؟ یا اینکه منظور کس دیگری است؟ اگر لطف کنید ونام کوچک وی را بنویسید ممنون میشوم.

با سلام

نسل سوم مقتل نويسي که با روضه الشهدا کاشفي آغاز شد، چند بدعت و تحريف آشکار وارد نهضت کربلا کرد که البته با اعتراض علماي بزرگ شيعه روبه رو شد، که از آن جمله اند؛ محدث نوري صاحب مستدرک و کتاب لولو و مرجان، 8
شيخ عباس قمي در نفس المهموم9
و برخي ديگر از آثارش، علامه محسن امين در نوشته هايش و از جمله رساله معروف عزاداري هاي نامشروع که توسط زنده ياد جلال آل احمد ترجمه و چاپ شده است، 10 شهيد مطهري در کتاب تحريفات عاشورا 11 و بسياري از بزرگان ديگر که ذکر اسامي آنها موجب اطاله کلام مي شود.

8- محدث نوري/ همان

9- نفس المهموم/ قمي، شيخ عباس/ بصيرتي/ 1405 ق. اين کتاب يک بار توسط مرحوم کمره يي و بار ديگر توسط مرحوم شعراني ترجمه شده است. نکته يي که نفس المهموم را در ميان کتب مقاتل ممتاز کرده است، يکي تبحر و مهارت و اشراف مولف بر کتب پيشينيان و اخبار و حديث است، ديگري روحيه نقادانه او که هر آنچه را مخالف واقع و عقل تشخيص مي دهد به صراحت نقد يا رد مي کند و در اين خصوص وارد جزئيات مسائل مي شود. شيخ عباس در اين کتاب حداقل 30 مرتبه موضوعات مختلف را نقد کرده است. ويژگي مهم نفس المهموم اين است که خواننده با بررسي و مطالعه دقيق اين کتاب مي تواند حداقل با مهم ترين مقاتلي که از قرن دوم هجري تا پايان قاجاريه نگارش يافته اند، آشنا شود و نمونه آراي هرکدام از اين مقاتل را در يک موضوع مشخص ببيند.

10- عزاداري هاي نامشروع/ امين، محسن/ ترجمه جلال آل احمد/ بوشهر/ 1364 به همت قاسم ياحسيني. اين کتاب در سال 1386 مجدداً تحت عنوان دو رساله و دو نامه از جلال آل احمد، به کوشش و مقدمه سيدهادي خسروشاهي توسط انتشارات اطلاعات چاپ و منتشر شده است.

11- مطهري/ همان

بااین وجود آیا مطالبی که درباره اجنه مطرح شده جزو همون تحریفات میشه یا نه؟اسم کوچیک کاشفی چی شد؟

matin;72551 نوشت:
بااین وجود آیا مطالبی که درباره اجنه مطرح شده جزو همون تحریفات میشه یا نه؟اسم کوچیک کاشفی چی شد؟

[=century gothic]با سلام
و تشکر از متین گرامی !
اینکه اولین بار این داستان از کاشفی گفته شده دال بر اینکه این داستان صحت ندارد نیست چرا که علمای بزرگ شیعه که قبلا نام بردم تمامی تحریفات را مشخص کردند و در منابع اگر دقت کنیم نام علمای بر تائید
[=century gothic]این داستان[=century gothic] آمده است !!
ا[=century gothic]گر به کتاب مراجعه کنید در آنجا کامل توضیح داده شده
[=times new roman](حماسه حسینی)فصل 1 و2 نوشته شهید آیت ا... مطهری

ملاحسين کاشفي
******************

[=century gothic]البته فراموش نشود که این کتاب از این لحاظ اولین کتاب است چون به فارسی ترجمه شده اگر نه که
شهید مطهری در کتاب (حماسه حسینی) میفرماید ؛
[=century gothic]
[=century gothic]كتاب معروفی است به نام " روضة الشهداء " كه نويسنده آن ملا حسين‏
كاشفی است . حاجی نوری می‏گويد اين داستان زعفر جنی و عروسی قاسم اول بار
در كتاب اين مرد نوشته شده
و من اين كتاب را نديده بودم و خيال می‏كردم‏
در آن يكی دو تا از اين حرفهاست .
بعد كه اين كتاب را كه به فارسی هم‏ هست و تقريبا 500 سال پيش تاليف شده است ، . . . ( 1 )
اولين كتابی كه در مرثيه به فارسی نوشته شده همين كتاب است كه در پانصد سال پيش نوشته شده است .
قبل از اين كتاب ، مردم به منابع اصلی مراجعه می‏كردند . شيخ مفيد رضوان الله عليه "ارشاد"
را نوشته است و چقدر متقن نوشته است .

ما اگر به " ارشاد " شيخ‏ مفيد
خودمان مراجعه كنيم
، احتياج بجای ديگر نداريم :Sham:
از اهل‏تسنن ، طبری نوشته‏ ، ابن اثير نوشته ، يعقوبی و ابن عساكر و خوارزمی نوشته‏اند .
من نمی‏دانم‏ اين بی‏انصاف چه كرده است ! وقتی كه اين كتاب را خواندم ديدم حتی اسمها
جعلی است ! يعنی در اصحاب امام حسين ( ع ) اسمهايی را ذكر می‏كند كه اصلا
وجود نداشته‏اند ، در ميان دشمن هم اسمهايی را می‏گويد كه همه جعلی است .
داستانها را بشكل افسانه درآورده است .
اين كتاب چون اولين كتابی است كه بزبان‏فارسی نوشته شد ، لذا مرثيه‏ خوانها كه اغلب بی‏سواد بودند و به كتابهای عربی مراجعه نمی‏كردند ، همين‏ كتاب را می‏گرفتند و در مجالس ازرو می‏خواندند .
اينست كه امروز مجالس‏ عزاداری امام حسين ( ع ) را روضه خوانی می‏گوئيم . در زمان امام‏حسين ( ع ) و حضرت صادق (ع) و امام حسن عسكری ( ع ) اصطلاح روضه خوانی رايج نبوده و
بعد، در زمان سيد مرتضی و خواجه نصيرالدين طوسی هم روضه خوانی نمی‏گفته‏اند .
از پانصد سال پيش به اين طرف اسمش روضه خوانی شده ، روضه خوانی يعنی‏
خواندن كتاب روضة الشهداء، يعنی خواندن همان كتاب دروغ. از وقتی كه اين‏ كتاب بدست مردم افتاد ، كسی تاريخ واقعی امام حسين (ع) را مطالعه نكرد.

پاورقی :
1 - جمله ، در متن سخنرانی به همين صورت است .

با سلام
این مطلب هم خالی از لطف نیست !
شبي را كه حاملين سرها و اسرا در «وادى النخله» فرود آمدند، سربازان در طول شب صداى نوحه جنيان را مى‏شنيدند:(1)
نساء الجن يبكين من الحزن شجيات و اسعدن بنوح للنساء الهاشميات و يند بن حسينا عظمت تلك الرزيات و يلطمن خدودا" كالدنانير نقيات و يلبسن ثياب السود بعد القصبيات(2)؛‌ زنان جن از غصه و حزن مى‏گريند، و براى زنان هاشمى نوحه مى‏نمايند؛ بر حسين و بزرگى اين مصيبت‌ها ندبه مى‏كنند و بر چهره خود لطمه مى‏زنند؛ و جامه‏هاى سياه بعد از لباس‌هاى كتانى در بر مى‏كنند.»


1- مقتل الحسين مقرم، ص 346.
2- قمقار زخار، ج 2، ص548.

موضوع قفل شده است