آیا امام حسین برای مادر وهب چشمه ای از زمین خارج کرد؟
تبهای اولیه
آیا امام حسین برای مادر وهب چشمه ای از زمین خارج کرد؟ می گویند مادر وهب در راه رفتن به کربلا به شدت تشنه شد و آبی نیافت و پسرش را به دنبال آب فرستاد. در این بین امام حسین به خیمه ایشان رفت و نوک شمشیرش را به زمین زد و چشمه ای جوشید و وهب برگشت و به این خاطر مسلمان شدند و همراه حضرت به کربلا رفتند. آیا این داستان سند تاریخی دارد؟ اگر امام می توانست برای ایشان چشمه از زمین خارج کند چرا برای اهل بیت خود این کار را نکرد؟
با سلام
در سایت حوزه نت اشاره ای به این قضیه شده !
قهر، مادر وهب
وهب بن وهب بن عبداللّه کلبى، با مادرش قهر و همسرش هانیه، در منزلى بین مکه و کربلا به نام ثعلبیه چادر زده بودند و با چوپانى روزگار مى گذراندند.
زمانى که کاروان امام حسین(ع) به منزل ثعلبیه رسید، امام حسین(ع) از دور چادرى دیدند. به آنجا رفتند. پیرزنى کنار چادر نشسته بود. از او درباره وضعیت شان پرسیدند و پیرزن، از سختى روزگار گفت.
امام حسین(ع) نیزه اى بر زمین زند. چشمه اى جارى شد. وقتى وهب از صحرا بازگشت، از مادرش درباره چشمه پرسید.
قهر گفت: آقایى با این صفات آمدند و نیزه اى به زمین زدند و چشمه جارى شد. ایشان فرمودند به شما بگویم به دیدارش بروید و حق را یارى کنید.
وهب چادر را جمع کرد و با مادر و همسرش به خدمت امام حسین(ع) رفت. و نزد امام حسین(ع) اسلام آورد و در کاروان امام حسین(ع) بود تا اینکه در روز عاشورا، به میدان جنگ رفت.
وهب، تازه داماد بود و تنها هفده روز از عروسى او با هانیه گذشته بود که به جنگ رفت.حمله هاى سنگینى به دشمن کرد تا اینکه دستگیر شد و او را نزد ابن سعد بردند. ابن سعد که از دلاورى ها و حمله هاى شجاعانه وى در شگفت شده بود، دستور داد سرش را بریدند و به سوى مادرش انداختند. مادر وهب سر پسر را برداشت، نوازش کرد و گفت: من از تو راضى ام، خدا از تو راضى باشد. بعد سر پسرش را به سوى سپاه دشمن انداخت و با عمود خیمه به جنگ با دشمنان رفت.
امام حسین(ع) متوجه قهر شد و خطاب به او فرمود: برگرد، تو و پسرت با رسول خدا هستید. جهاد از زنان برداشته شده است.
او وقتى به سوى خیمه برمى گشت، گفت: خداوندا امید مرا قطع نکن.
امام حسین(ع) فرمود: خداوند امید تو را قطع نمى کند.
ام وهب به خیام بانوان کربلا بازگشت و در بین زنان، هم درد و هم ناله با زینب کبرا(س) بود.
منابع: ــــــــــــــــــــــــــ
1. قمى، شیخ عباس، منتهى الامال، ج اول، دو جلد در یک مجلد، تصحیح چند نفر از حوزه علمیه قم، انتشارات علمى، چاپ دوم، 1363، ص448 ـ 443.
2. ابى مخنف، لوط بن یحیى، نخستین گزارش مستند از نهضت عاشورا یا واقعة الطف، تحقیق: محمدهادى یوسفى غروى، ترجمه: جواد سلیمانى، قم، مؤسسه آموزشى و پرورشى امام خمینى، چاپ اول 1383، ص160 ـ 159.
3. طبرى، محمد جریر، تاریخ طبرى، ج3، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، 1408، ص322 ـ 321.
4. امام حسین، دیوان الامام الحسین، تحقیق: محمد شرادحسانى و حیدر کامل فرحان الرزقانى، بیروت، دارمکتبة الهلال و دارالبحار، چاپ اول، 2006 م، ص87.
5. بیطار، محمد شفیق، دیوان شعرا، «بنى کلب بن وبرة اخبارهم و اشعارهم فى الجاهلیة و الاسلام»، بیروت، دارصادر، چاپ اول، 2002 م، ص559 ـ 555.
6. واعظ قزوینى، صدرالدین، ریاض القدس، ج اول، تهران، انتشارات علمى، بى تا، ص212.
http://www.hawzah.net/Hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=6763&id=80788
اگر امام می توانست برای ایشان چشمه از زمین خارج کند چرا برای اهل بیت خود این کار را نکرد؟
[=Comic Sans MS]با سلام
جناب مهران به نوعی سوال شما را کمی کامل تر میکنم و کلی تر در مورد این شبهه میپردازیم !
چرا که بسیاری از شبهه ات حاصل دقت نکردن به این موضوع پیش میاید !
دقت بفرماید!:Sokhan:
[=Comic Sans MS]يكي از شبهاتي که ممكن است ذهن خواننده يا شنونده روضه امام حسين عليه السلام را به خود مشغول كند اين است که امام حسين عليه السلام با اين کار خود را به هلاکتي انداخته اند که خداوند در قرآن با آيه « وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ؛ خود را با دستهايتان به هلاکت نيندازيد » نهي کرده است .
وانجام اين کار، خود کشي است
[=Comic Sans MS]چطور ممكن است امام حسين عليه السلام که فرزند رسول گرامي اسلام و امير المؤمنين عليه السلام است و با دين اسلام آشنايي كامل دارد چنين كاري كرده باشند ؟
[=Comic Sans MS]براي رسيدن به جواب از اين شبهه مقدمه اي را در مورد معناي آيه « هلاكت » اشاره مي نماييم تا معني هلاکت حرام مشخص شود ، تا بعد ببنيم كه آيا اين عنوان در مورد قيام بزرگ امام حسين عليه السلام صدق ميکند يا خير .
[=Comic Sans MS]خداوند در قرآن في فرمايند :
[=Comic Sans MS]وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ . البقره / 195 .
[=Comic Sans MS] در راه خدا انفاق کنيد و خود را با دستهايتان به هلاکت نيندازيد و نيکي کنيد که خداوند نيکو کاران را دوست دارد .
[=Comic Sans MS]« تهلکة» در اين آيه به معناي هلاکت است و مقصود از آن هر کاري است که انجام آن به انسان ضرر بزرگي بزند که تحمل آن در حالت عادي ممکن نيست ؛ مانند فقر يا مريضي يا مرگ .
[=Comic Sans MS]اين آيه کريمه در ابتدا به انفاق در راه خدا ؛ يعني فداکاري در راه وي و بخشش در طريقي که او ميپسندد ، دعوت و پس از آن از انداختن خود در هلاکت منع مي نمايد . پس مراد از هلاكت در اين آيه ، هلاکتي است که از ترک فداکاري و از خود گذشتگي در راه خدا نشأت مي گيرد .
[=Comic Sans MS]سپس ميفرمايد " و نيکي کنيد" . يعني با فداکاري و از خودگذشتگي در راه خدا از نيکو کاران باشيد ؛ پر واضح است که هر نوع فداکاري ، فداکاري نيکو نمي باشد وهر بخششي محبوب و پسنديده درگاه خداوند نيست ؛ زيرا اگر چنين بود بايد فداکاري هاي ديوانگان و نادانان نيز ، در نزد خداوند پسنديده باشد .
[=Comic Sans MS]فداكاري و از جان گذشتگي مورد پسند خداوند شرايطي دارد كه مهمترين آن ، اين دو شرط است :
[=Comic Sans MS]1. فداکاري و از خود گذشتگي در راه و هدفي باشد كه عقلاي عالم آن را ميپسندند ؛ و گر نه اگر از محدوده عقل خارج شده و داخل در اعمال جنون آميز يا ناخود آگاه شود ، مورد پسند خداوند نخواهد بود ؛
[=Comic Sans MS]2 . آن چه در راه او هديه ميشود از نظر ارزش ، از خود هديه ، داراي برتري و فضيلت باشد ؛ مانند گذشتن از مال براي به دست آوردن علم يا سلامتي . و يا قرباني کردن حيواني براي تامين نياز غذايي انسان . در يك كلام ،هرچه هدف والاتر باشد فداکاري در راه آن برتر و کامل تر است .
[=Comic Sans MS]اين دو مطلب ، دو شرط اساسي از شروطي هستند که بايد در هر بخشش و انفاق و فداکاري رعايت شود تا آن فداکاري نيکو بوده و در راه خدا به حساب آيد .:Sham:
[=Comic Sans MS]با اين مقدمه ، به خوبي مشخص مي شود که قيام امام حسين عليه السلام به طور کامل در راه خدا بوده است ؛ زيرا و اين دو شرط را به نحو كامل داشته است ؛ بنابراين تمام فداكاري هايي كه آن حضرت در روز عاشورا انجام دادهاند ، در راه خدا و مورد رضايت الله بوده است.
[=Comic Sans MS]خلاصه اينکه : آيه هلاکت ( يا هر دليلي که خودکشي را حرام مي کند ) شامل هر گونه خود را به خطر انداختن نمي شود ؛ و قرباني کردن جان و مال را اگر براي هدفي بزرگ و شريف - مثل آن قيام جاودان امام حسين عليه السلام – باشد ، حرام نمي کند ؛ چون در فداکاري هاي حضرت شروط فداکاري شريف و از خود گذشتگي مقدس به بهترين نحو موجود است .
[=Comic Sans MS]اگر نبود فداکاري حسين عليه السلام در روز عاشورا ، اسلام ، قرآن و هر آنچه پيامبران در طول تاريخ آورده بودند ، در زير آوار بدعت ها ، سياه نمايي ها و انحرافاتي که خلفاي پيشين به وجود آورده بودند دفن ميشد و اثري از آن باقي نميماند ؛ همانطور که اديان گذشته در زير اين رسوبات مدفون شد و اثر درستي از آنها بر جاي نماند .:Sham:
[=Comic Sans MS]پس قيام امام حسين عليه السلام هم عقلائي است و هم هدفي كه آن حضرت دارد ، از دادن جان و مال و فرزند و در يك كلمه تمام هستي ، باارزشتر است .
.
[="]درباه وهب بن وهب باید بگویم که دیدارشان با امام حسین در ثعلبیه بوده و به موضوع چشمه در اسناد متقدم چیزی یافت نشد. بـه گـفـتـه بـرخـي از مـورّخان، وهب و همسر[="] و مادرش نصراني بودند و در راه کربلا در ثـعـلبـيـه [="][1] بـه دسـت امـام حـسـيـن (ع) مـسـلمان شدند.[="][2] و درباره چشمه آب اشاره ای در تاریخ بدست نیامد.
[="][1][="] - ثعلبیه، منطقه ای است در مسیر مکه به کوفه بعد از شقوق و قبل از خزیمیه ( معجم البدان، ج 2، ص 78 )
[="][2][="] - وسیله الدارین، ص 201؛ وقیع الایام، ج1، ص 409 .
اما در گزارشی تاریخی به چشمه ای که مالکیتش از آن امام حسین بوده است اشاره شده است.
[="]امام حسين (ع) چشمه اي داشته[="] به نام «بجنس» در قطعات ذي خشب که بسيار ذي قيمت بوده است و امام سجاد بعد از شهادت پدر آن را براي پرداخت ديون پدرش فروخت.
[="]عايدات آن بنا به گفتهي کتاب علي و زهرا از عبدالعزيز بن يحيي جلودي براي حسين بن علي (ع) هفتاد هزار و اندي دينار شرعي بود و امام چهارم بعد از شهادت پدر بزرگوار در فکر پرداخت بدهي پدرش بود و در بيشتر روزها از خواب خوارک و استراحت باز ميماند. شبي در خواب به او گفتند دربارهي پرداخت ديون پدرت ناراحت نباش که خدا آنرا به وسيلهي «بجنس» ادا کرد. امام سجاد گفت: من در متروکات پدرم مالي به نام بجنس سراغ ندارم. شب دوم باز مانند همان خواب را ديد و از اهل خانه راجع به آن مال تحقيق نمود. بانوئي ازاهل خانه به او گفت: آري پدرت غلامي داشت رومي که به وي «بجنس» گفته ميشد، آن غلام چشمهي آبي را يا سلسله قناتي در «ذي خشب» براي آن حضرت احداث نمود.
[="]امام دربارهي اين چشمه به تحقيق وسيع تري پرداخت و شهود و بينهي زيادي شهادت دادند که قنات ملک حسين و امام چشمه را تصرف کرد. وليد بن عتبه بن ابي سفيان به حضور امام پيغام فرستاد که در مجلس من دربارهي چشمهي پدرت در ذي خشب معروف به بجنس گفت و گوست. هر گاه به فروش آن مايل باشيد خريدارم.
[="]امام فرمود: آن را به بهاي ديون پدرم ميفروشم و مقداري بدهي را نوشت. سپس امام حق آب شب شنبهي آن را براي سکينه دختر حسين استثنا نمود.[="][1]
[="][1][="] - المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 143 .