چرا عبدالله بن جعفر در کربلا حاضر نشد ؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا عبدالله بن جعفر در کربلا حاضر نشد ؟

چرا عبدالله بن جعفر در کربلا حاضر نشد ؟ مریض بود یا خودش نیامد؟

با سلام

برای روشن شدن جواب به چند مطلب باید توجه شود:الف) شوهر زینب کبری عبدالله پسر جعفر طیار و برادر زاده حضرت علی علیه السلام است.
عبدالله در حبشه متولد شد و پس از اینکه پیامبر اسلام به مدینه هجرت کرد به همراه پدر و مادرش به مدینه آمدند و عبدالله به همراه پدر و مادرش در خدمت پیامبر بودند. عبدالله شخصیتی بود بسیار بزرگوار و صاحب ایمان قوی.
او عاشق حضرت علی علیه السلام بود و پس از آن حضرت در خدمت امام حسن علیه السلام و پس از آن در خدمت امام حسین علیه السلام بود.
عبد الله در جنگل جمل، جنگ صفین و جنگ نهروان همراه علی علیه السلام با نیروهای مخالف جنگید و به علت کوری چشمهایش نتوانست شخصا در کربلا حاضر شود. (منتهی الآمال، ج1 ص382 چاپ هجرت؛ زینب کبری، الشیخ جعفر النقدی، ص87 چاپ نجف)
ب) وقتی که امام حسین علیه السلام تصمیم گرفت به مکه برود، زینب کبری همسر عبدالله از همسرش اجازه خواست که با برادرش به مکه برود و عبدالله هم اجازه داد و از همان لحظه زینب به خانه برادرش امام حسین علیه السلام آمد و آماده خروج شد. زینب کبری علیها السلام، عاشق برادرش حسین بود و برای همین برخی از بزرگان آورده اند که وقتی علی علیه السلام دخترش زینب را به برادر زاده اش عبدالله تزویج کرد، با او شرط کرد که اگر زینب خواست با برادرش حسین به سفر برود، مانع نشود و عبدالله هم پذیرفت. (زینب الکبری، ص94)
و در ریاحین الشریعه آورده است که زینب کبری از کودکی عاشق حسین بود و برای همین وقتی که همسر عبدالله شد گفت: همسر تو می شوم به شرط اینکه اجازه بدهی من هر روز حسین را ببینم. عبدالله هم قبول کرد. (ریاحین الشریعه، ج3 ص41 چاپ اول) شهید آیت الله دستغیب در کتاب «زندگانی زینب کبری» به نقل از ریاحین الشریعه آورده است که وقتی علی علیه السلام زینب را به همسری عبدالله در می آورد دو شرط با عبدالله کرد.
یکی اینکه اجازه دهد زینب هر روز حسین را ببیند و دوم اینکه اگر حسین به سفر رفت و زینب خواست با او برود، اجازه رفتن بدهد و عبدالله هم این دو شرط را قبول کرد. (ص15 چاپ اول)
اصولا عبدالله ابن جعفر در برابر امام حسین علیه السلام تسلیم کامل بود و امام حسین را امام معصوم و همه کاره خود می دانست.
زینب کسی است که امام حسین علیه السلام در کربلا برای پس از خودش او را جانشین خود ساخت و امام سجاد علیه السلام هم او را جانشین خود کرده بود. (تنقیح المقال، ج3 فصل زنان ص79)
پس نمی شود زینب کبری در این سفر نباشد و جالب توجه این است که زینب با اینکه همسر دارد ولی همراهی برادرش حسین را بر ماندن در کنار شوهرش ترجیح می دهد و شوهرش هم به این سفر راضی می شود. (اعیان الشیعه، ج7 ص137 ستون دوم، س12)
و این از افتخارات زینب کبری و عبدالله است که در این امر مهم شرکت می کنند. عبدالله نه تنها همسر خود را با امام حسین علیه السلام فرستاد بلکه دو پسرش محمد و عون را هم با امام حسین فرستاد و به آنان سفارش کرد که در رکاب امام حسین علیه السلام بجنگند و آنان نیز چنین کردند و روز عاشورا هر دو در برابر چشمان مادر به شهادت رسیدند. (همان و بحار ج45 ص34)
آورده اند که روز عاشورا محمد پسر عبدالله ابن جعفر، ده نفر از دشمنان را کشت و به شهادت رسید و عون پسر دیگر عبدالله و زینب کبری، سه سواره را کشت و 18 پیاده را و پس از آن به شهادت رسید. (بحار، ج45 ص34)در زیارت ناحیه از زبان حضرت مهدی علیه السلام درباره پسران زینب کبری و عبدالله آمده است: «السلام علی عون بن عبدالله بن جعفر الطیار ... السلام علی محمد بن عبدالله بن جعفر...» (بحار، ج45 ص68)
.

رضا;68589 نوشت:

[=century gothic] به علت کوری چشمهایش نتوانست شخصا در کربلا حاضر شود.

این جریان که پس از بازگشت بازماندگان کاروان کربلا به مدینه عبدالله بن جعفر به میان کاروان امد و دنبال حضرت زینب می گشت از کنار کجاوه ی حضرت زینب عبور کرد اما ایشان را نشناخت به قدری که حضرت زینب پیر شکسته شده بودند
چطور با این نقل سازگار است اگر عبدالله بن جعفر نابینا بوده پس چگونه :Gig:؟

صلوات;68755 نوشت:
این جریان که پس از بازگشت بازماندگان کاروان کربلا به مدینه عبدالله بن جعفر به میان کاروان امد و دنبال حضرت زینب می گشت از کنار کجاوه ی حضرت زینب عبور کرد اما ایشان را نشناخت به قدری که حضرت زینب پیر شکسته شده بودند
چطور با این نقل سازگار است اگر عبدالله بن جعفر نابینا بوده پس چگونه :gig:؟


با سلام
لطفا با سند گفتار خود را ارائه دهید!
در ضمن شاید مراد از کور بودن ضعیف بودن بیش از حد چشمها باشد!

[=&quot]موضع گیری عبدالله بن جعفر در کربلا:
[=&quot]عبداللّه بن جعفر، پس از وقوع فاجعه كربلا و شهادت فرزندانش- عون و عبدالله- در ركاب دايى‏ شان ابا عبد الله الحسين (ع)، مواضعى بزرگوارانه گرفت.
[=&quot]از جمله مواردى كه براى عدم حضور وى در كربلا بدان استناد مى ‏شود، مطلبى است كه در زيارت ناحيه مقدسه، منسوب به امام زمان (ع) آمده است. آنجا كه در حقّ فرزندش مى ‏گويد: «سلام بر محمّد بن عبداللّه بن جعفر كه به جاى پدرش حضور يافت».[=&quot][1]
[=&quot]شايد او براى حضور عذرى داشت كه ما نمى ‏دانيم.
[=&quot]از جمله مواردى كه ما را به موضع مثبت او رهنمون مى ‏شود، مطلبى است كه طبرى از عبدالرحمن بن عبيد ابى الكنود نقل كرده است: «هنگامى كه خبر قتل دو پسر عبد الله بن جعفر به همراه حسين (ع) به وى رسيد، برخى از دوستان بر وى وارد شدند؛ و مردم به او تسليت مى‏ گفتند. گويد غلام او- كه گمان ندارم كسى جز ابالسلاس باشد- گفت: اين چيزى است كه از حسين (ع) ديديم و بر سرما آمد، گويد: عبد الله بن جعفر او را با كفش زد و گفت: اى پسر زن فرومايه، آيا اين سخن را درباره حسين (ع) مى‏ گويى؟ به خدا سوگند، اگر نزد او حضور داشتم، دوست نداشتم از او جدا شوم تا همراهش‏ به قتل برسم. به خدا سوگند، من آن دو را به او مى‏بخشم و مصيبت آن دو بر من آسان است. آنان همراه برادر و پسر عمويم كشته شدند و او را يارى دادند و در راهش شكيبايى ورزيدند.
[=&quot]آن گاه رو به اهل مجلس كرد و گفت: خداى را سپاس كه با شهادت حسين (ع) بر من منّت نهاد و اگر من خود نتوانستم او را يارى دهم، فرزندانم او را يارى دادند».[=&quot][2]

[=&quot][1][=&quot] - زیارت ناحیه منسوب به امام زمان.

[=&quot][2][=&quot] - تاریخ طبری، ج 4 ص 357؛ الکامل فی التاریخ ج 4 ص 89؛ مقتل خوارزمی ج 2 ص 76؛ الطبقات ( ترجمه الامام الحسین ) ص 85 .

نقل قول:
این جریان که پس از بازگشت بازماندگان کاروان کربلا به مدینه عبدالله بن جعفر به میان کاروان امد و دنبال حضرت زینب می گشت از کنار کجاوه ی حضرت زینب عبور کرد اما ایشان را نشناخت به قدری که حضرت زینب پیر شکسته شده بودند
چطور با این نقل سازگار است اگر عبدالله بن جعفر نابینا بوده پس چگونه

ببخشيد ولي هميني كه صلوات گفته رو تو روضه ها من شنيدم ... تو همين صدا و سيما ... تو مجالس از مداحايي كه اكثرا معروف هستن ... اگه صحت نداره چرا ميگن ؟مگه قصدشون فقط گريه مردم رو درآوردنه ؟ اگه داره پس چرا شما رضا باورش نداري ؟

کاوه;68833 نوشت:
[=&quot][/]
[=&quot]گويد: عبد الله بن جعفر او را با كفش زد و گفت: اى پسر زن فرومايه، آيا اين سخن را درباره حسين (ع) مى‏گويى؟ به خدا سوگند، اگر نزد او حضور داشتم، دوست نداشتم از او جدا شوم تا همراهش‏ به قتل برسم. به خدا سوگند، من آن دو را به او مى‏بخشم و مصيبت آن دو بر من آسان است. آنان همراه برادر و پسر عمويم كشته شدند و او را يارى دادند و در راهش شكيبايى ورزيدند.[/]
[=&quot][/]

چرا فرومايه ؟مگه مادرش چيكار كرده ؟

با سپاس از setare_20
متاسفانه در آن دوره مشکلات اخلاقی به گونه ای بود که برخی بدان مشهور بودند لذا فرزندان آنها را با این القاب صدا می زدند.

البته دیدگاه رهبر انقلاب با توجه به سخنرانی سابق ایشان درباره کربلا به نظر می آید این است که عبدالله بن جعفر، محمدبن حنفیه، عبدالله بن عباس، و بسیاری از سرشناسان آن دوره تمایلی به این سبک مبارزه نداشته و بیشتر بنا را بر مماشات گذاشته بودند لذا می بینیم که آنان به راحتی با یزید کنار می آیند و یا لااقل اینکه مخالفت آشکاری از خود بروز نمی دهند. خود عبدالله بن جعفر هم نه تنها اعتقادی به مبارزه نداشت بلکه می کوشید تا امام را نیز منصرف کند. مثلا ارشاد شیخ مفید آورده است که او برای امام حسین علیه سلام از جابن حاکم اموی مکه (عمرو بن سعید) امان نامه آورد که امام فرمود من خوابی الاهی دیده ام که باید بروم.
صَارَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ إِلَى عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ فَسَأَلَهُ أَنْ يَكْتُبَ لِلْحُسَيْنِ أَمَاناً وَ يُمَنِّيَهُ لِيَرْجِعَ عَنْ وَجْهِهِ فَكَتَبَ إِلَيْهِ عَمْرُو بْنُ سَعِيدٍ كِتَاباً يُمَنِّيهِ فِيهِ الصِّلَةَ وَ يُؤَمِّنُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ أَنْفَذَهُ مَعَ أَخِيهِ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ فَلَحِقَهُ يَحْيَى وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ بَعْدَ نُفُوذِ ابْنَيْهِ وَ دَفَعَا إِلَيْهِ الْكِتَابَ وَ جَهَدَا بِهِ فِي الرُّجُوعِ فَقَالَ إِنِّي رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص فِي الْمَنَام‏( مفید ، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏2، ص: 69)

موضوع قفل شده است