چند قول درباره شهادت حضرت علی اصغر وجود دارد؟ کدامیک صحیح است؟ چرا؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند قول درباره شهادت حضرت علی اصغر وجود دارد؟ کدامیک صحیح است؟ چرا؟

چند قول درباره شهادت حضرت علی اصغر وجود دارد؟ کدامش صحیح است ؟ چرا؟ قبر ایشان کجاست؟ چه کسی ایشان را دفن کرد؟ آیا سرشان بریده شد؟

[=Century Gothic]با سلام

[=Century Gothic]يكى از فرزندان امام حسين«ع»كه شير خوار بود و از تشنگى،روز عاشورا بى تاب شده بود.

[=Century Gothic]امام،خطاب به دشمن فرمود:از ياران و فرزندانم،كسى جز اين كودك نمانده است.نمى‏بينيد كه چگونه از تشنگى بى تاب است؟
[=Century Gothic]در«نفس المهموم»آمده است كه فرمود:«ان لم ترحمونى فارحموا هذا الطفل»در حال گفتگو بود كه تيرى از كمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم على اصغر را دريد.
[=Century Gothic]امام حسين«ع»خون گلوى او را گرفت و به آسمان پاشيد.(1)

[=Century Gothic] در كتابهاى مقتل،هم از«على اصغر»ياد شده،هم از طفل رضيع(كودك شيرخوار)و در اينكه دو كودك بوده يا هر دو يكى است،اختلاف است.:Sham:
[=Century Gothic]در زيارت ناحيه مقدسه،درباره اين كودك شهيد،آمده است:«السلام على عبد الله بن الحسين،الطفل الرضيع،المرمى الصريع،المشحط دما،المصعد دمه فى السماء،المذبوح بالسهم فى حجر ابيه،لعن الله راميه حرملة بن كاهل الأسدى».(2)

[=Century Gothic] و در يكى از زيارتنامه‏هاى عاشورا آمده است:«و على ولدك على الأصغر الذى فجعت به»از اين كودك،با عنوانهاى شيرخواره،ششماهه،باب الحوايج،طفل رضيع و...ياد مى‏شود و قنداقه و گهواره از مفاهيمى است كه در ارتباط با او آورده مى‏شود.

[=Century Gothic]طفل شش ماهه تبسم نكند،پس چه كند

[=Century Gothic]آنكه بر مرگ زند خنده،على اصغر توست‏

[=Century Gothic]«على اصغر،يعنى درخشانترين چهره كربلا،بزرگترين سند مظلوميت و معتبرترين زاويه شهادت ...چشم تاريخ،هيچ وزنه‏اى را در تاريخ شهادت،به چنين سنگينى نديده است.»(3) على اصغر را«باب الحوائج»مى‏دانند،گر چه طفل رضيع و كودك كوچك است، اما مقامش نزد خدا والاست.

[=Century Gothic]در گلخانه شهادت را

[=Century Gothic]مى‏گشايد كليد كوچك ما

[=Century Gothic]
[=Century Gothic] مرقد مطهر حضرت علی اصغر علیه السلام
مرقد مطهر حضرت علی اصغر در کربلا نزدیک قبر امام حسین علیه السلام در کنار شهدای دیگر کربلا است.

[=Century Gothic]
[=Century Gothic]پی نوشتها[=Century Gothic]
[=Century Gothic]1معالی السبطین،ج 1،ص .423[=Century Gothic]
[=Century Gothic]2بحار الأنوار،ج 45،ص .66[=Century Gothic]
3اولین دانشگاه و آخرین پیامبر،شهید پاک نژاد،ج 2،ص .42

سید مهران;68316 نوشت:
چند قول درباره شهادت حضرت علی اصغر وجود دارد؟ کدامش صحیح است ؟ چرا؟ قبر ایشان کجاست؟ چه کسی ایشان را دفن کرد؟ آیا سرشان بریده شد؟

با سلام به دوستان خوبم
در مقاتل معتبر آنچه وارد شده آن است كه حضرت اباعبداللّه‏(ع)، جناب علي اصغر را در بغل داشتند كه تيري گلوي او را شكافت و به شهادت رساند.
پاسخ به سؤال هاي شما دوست عزيز در قالب طرح زير ارائه ميكنم انشاءالله مفيد باشد:
الف - آيا در روز عاشورا كودك شيرخواري از امام حسين (ع ) به شهادت رسيد؟
ب - آن كودك چگونه به شهادت رسيد؟
ج - آيا تقاضاي آب در روز عاشورا توسط امام حسين (ع ) براي علي اصغر صحت دارد؟
د - نام آن كودك چه بود؟
ه - سن آن كودك چه مقدار بود؟
پاسخ ها: در مورد بند (الف ) بايد گفت جواب مثبت است و دلايل اثبات آن در پاسخ به بند (ب ) خواهد آمد. در مورد پاسخ به بندهاي (ب ) و (ج ); دو نظر در باره چگونگي شهادت حضرت علي اصغر(ع ) وجود دارد كه البته نزديك به هم بوده و اختلاف اندكي با يكديگر دارند. ابومخنف چگونگي شهادت طفل شيرخواره را چنين آورده است ; هنگامي كه امام حسين (ع ) بر روي زمين نشست كودك شيرخواره اي را آوردند و امام آن را روي دامن خويش نشانده بود. ابومخنف او را چنين معرفي مي كند: ((زعموا انه عبدالله بن الحسين )) يعني گمان كردند او عبدالله بن حسين است .
در ادامه روايتي از عقبه بن بشير اسدي به نقل از امام باقر(ع ) آورده كه امام به عقبه فرمود: شما بني اسد خوني از ما ريختيد كه حق ما بر شماست . پرسيدم آن چيست و چه گناهي است ؟ امام فرمود: ((فرزند خردسال امام را نزد حضرت آوردند و امام آن را در دامن داشت كه تيري از بني اسد (حرمله بن كاهل اسدي ) آمد و گلويش را دريد. امام حسين (ع ) دست خود را از خون گلوي طفل پر كرد و به آسمان پاشيد سپس ...)) . اين روايت با اين سند معتبر چگونگي شهادت آن طفل صغير را بيان مي كند.(نصوص من تاريخ ابي مخنف , ج 1, ص 487.)
ابن طاووس گزارشي دارد كه مي توان آن را مكمل گزارش قبلي دانست , و آن اين است كه ; امام حسين (ع ) وقتي كه براي وداع و خداحافظي با زنان و كودكان به خيمه ها آمد, به حضرت زينب (س ) فرمود ((ناوليني ولدي الصغير حتي اودعه)) حضرت فرمود طفل كوچكم را بياوريد تا با او وداع كنم , آن را در آغوش گرفت كه ناگهان حرمله , وي را با تيري بكشت... .
ابن طاووس در ادامه خبري از امام باقر(ع ) دارد كه فرمود: از آن خوني كه امام به آسمان پاشيد هيچ قطره اي به زمين باز نگشت .(اللهوف في قتلي الطفوف , ص 68.) در زيارت صادره از ناحيه مقدس امام زمان (عج ) چنين آمده است : ((السلام علي عبدالله الرضيع , المرمي , الصريع , المتشحط دماا, و المصعد بدمه الي السما, المذبوح بالسهم في حجر ابيه ,...))(مقرم , مقتل الحسين (ع ), ص 272.)

ادامه دارد...

در باره چگونگي شهادت علي اصغر(ع ) روايت ديگري نيز گزارش شده است ; گزارش ابن اعثم در كتاب فتوح , نظير گزارش ابومخنف است .(الفتوح , ج 5, ص 209 - 210.) ناگفته نماند كه از كتاب الفتوح ترجمه اي در قرن ششم انجام گرفته است . گويا در آن گزارشي اضافه تر وجود دارد, كه از نسخه ديگري از اين قرار بوده است : ((]امام [ طفل شيرخوار خود را... در پيش زين گرفته , ميان هر دو صف آورد و آواز برآورد: اي قوم , اگر من به زعم شما گناهكارم , اين طفل گناهي نكرده او را جرعه اي آب دهيد. چون آواز حسين (ع ) شنيدند, يكي از آن گروه تيري به سوي آن حضرت روان كرد. آن تير بر گلوي آن طفل شيرخوار آمد و از آن سوي بر بازوي حسين (ع ) رسيد آن حضرت تير را بيرون آورد و هم در آن ساعت , آن طفل جان داد.))(الفتوح , ترجمه , ص 908.)
سيد بن طاووس نيز پس از نقل گزارشي كه از ايشان ياد كرديم خبري شبيه به فتوح نقل مي كند و در آغاز با استناد به يإ دليل عقلي اين را ترجيح مي دهد و اين را صحيح تر مي انگارد, و آن عبارت است از اين كه , حضرت زينب (س ) طفل را نزد امام آورد و عرض كرد اين بچه تشنه لب است , براي او درخواست آب كن . امام كودك را بر روي دست گرفت و فرياد برآورد:
((يا قوم قد قتلتم شيعتي و اهل بيتي , و قد بقي هذا الطفل يتلظي عطشا فاسقوه شرب من الماء؛ اي مردم پيروان و اهل بيتم را كشتيد و تنها اين كودك باقي مانده است كه از تشنگي لبانش را بر هم مي زند, او را با جرعه آبي سيراب كنيد». در اين بين كه كلام امام تمام نشده بود تيري گلوي او را دريد.(الملهوف علي قتلي الطفوف , ص 169.)
ابن طاووس اين گزارش را معقولتر مي داند و مي گويد وداع و خداحافظي در آن شرايط و اوضاع كه آتش جنگ شعله ور بود نامعقول است . بايد به ايشان عرض كرد اتفاقا آن وداع خيلي هم معقول است و مقاتل دو وداع تا سه وداع براي امام گزارش كرده اند و هيچ استبعادي ندارد, امام كه كانون محبت است در يكي از اين چند وداع ها با كودكش وداع كرده باشد, و از نظر عاطفي و رابطه محبت پدر و فرزندي توجيه پذير است . از طرفي اين درخواست حضرت زينب (س ), كه خود شاهد ماجراي شهادت و تشنه كامي امام و اصحاب و عيال اوست , شايد جز داغ دل امام را تازه تر كردن چيزي نباشد و خوب مي دانست كه بستن آب براي آن بود كه همين مصيبت ها بر اهل بيت تحميل شود.
در هر صورت درخواست آب براي كودإ شيرخواره در منابع كهن گزارش نشده است و اگر هم اتفاق افتاده باشد, اشكالي ندارد و هيچ نشانه ضعف و زبوني امام نيست، بلكه مي توان گفت ويژگي امام(ع) آن است كه در عرصه هاي مختلف عاطفه، عقلانيت و عرفان به خوبي حضور پيدا مي كند. به طوري كه نهايت محبت به خانواده را ابراز مي كند و از سوي ديگر نهايت قساوت و سنگدلي دشمنان را در تاريخ به نمايش مي گذارد و از نظر معرفتي و عرفاني آن چنان با خداوند مناجات مي كند كه مقام «فنا في الله» را به ظهور مي رساند. بنابراين اگر طلب آب واقعيت داشته باشد هيچگونه منافاتي با عزت مداري امام (ع) ندارد بلكه از جهت اتمام حجت و نشان دادن قساوت دشمنان در طول تاريخ قابل دفاع است.
لذا اصل عطش در روز عاشورا و طلب آب را مي توان پذيرفت اما با رعاغيت عزت و ابتكار عمل نه به طور ذليلانه و انفعالي كه شأن امام و اهل بيت(ع) و حتي مؤمنان متوسط از چنين ضعف و زبوني به دور است.

ادامه دارد...َ

از اين گزارش ها و شواهد, چگونگي شهادت حضرت علي اصغر(ع ) دانسته شد. در مورد پاسخ به بندهاي (د) و (ه'); در باره آن بزرگوار گفتگوهاي علمي اي صورت گرفته است كه برخي از آن مباحث تاريخي را از نظر خواهيم گذراند. - قديمي ترين منبعي كه نام علي اصغر را در آن يافتيم كتاب فتوح ابن اعثم است كه گويد, حضرت فرزند شيرخواري به نام علي داشت و گزارش شهادت او نظير ابومخنف است .(الفتوح , ج 5, ص 209 - 210.)
ناگفته نماند كه از كتاب الفتوح ترجمه اي در قرن ششم انجام گرفته است . گويا در آن گزارشي اضافه تر وجود دارد, كه از نسخه ديگري از اين قرار بوده است : ((]امام [ طفل شيرخوار خود را كه علي اصغر نام داشت و از تشنگي اضطراب مي نمود در پيش زين گرفته , ميان هر دو صف آورد و آواز برآورد: اي قوم , ...)).(الفتوح , ترجمه , ص 908.) - در مورد سن آن حضرت گزارشي يافت نشد جز اين كه مؤرخان آن را شيرخواره گفته اند, و سيد بن طاووس آن را سه روزه شناسانده ,(ابن طاووس , الملهوف علي قتلي الطفوف , ص 168, بدون سند آورده است , و در نسخه اللهوف في قتلي الطفوف اين نيامده است .)
و يعقوبي گفته است كه آن طفل همان زمان در كربلا در روز عاشورا بدنيا آمد, وي را نزد امام آوردند تا كامش را بردارد و اذان در گوشش بگويد كه تيري آمد و...(تاريخ اليعقوبي , ج 2, ص 245, بدون ذكر نامي از طفل تازه بدنيا آمده .)
ظاهراا يعقوبي تنها كسي است كه اين راصي را دارد و سن شش ماهگي آن جناب مشهور است . - در مورد نام آن حضرت اختلاف نظر است ; آيا علي اصغر همان عبدالله رضيع (ع ) است ؟ شيخ مفيد شش فرزند براي امام حسين (ع ) نام مي برد: علي بن حسين ائكبر با كنيه ائبومحمد امام سجاد (ع ), و علي بن حسين ائصغر كه در كربلا شهيد شد مادرش ليلي بنت ائبي مره بن عروه بن مسعود ثقفي بود - او هموست كه ما او را به علي اكبر شهيد مي شناسيم - و جعفر بن حسين كه پيش از حادثه كربلا وفات يافت , و عبد الله بن حسين كه در كودكي با تيري كه از سوي دشمن پرتاب شد در دامن امام حسين (ع ) گلويش ذبح شده و شهيد شد, و دختراني از امام نام مي برد.(الارشاد, ج 2, ص 137.)
خليفه بن خياط, طبري , قاضي نعمان , ابن اثير و ذهبي نيز نام آن طفل شيرخوار را عبدالله آورده اند,(تاريخ الطبري , ج 5, ص 468; قاضي نعمان , شرح الاخبار, ج 3, ص 178; الكامل في التاريخ , ج 3, ص 429; ذهبي , تاريخ الاسلام , ج 5, ص 21; شمس الدين , انصار الحسين (ع ), ص 130 - 131, با استناد به طبري , مقاتل الطالبيين , مروج الذهب , ارشاد و زيارت ناحيه مقدسه گويد بين علي اصغر و عبدالله تفاوت است .)
همو در ميان ما به علي اصغر(ع ) معروف است .(ر.إ: شهيد مطهري , گفتارهاي معنوي , ص 264. ) خوارزمي نيز از فرزندان شهيد امام حسين (ع ), علي و عبدالله را كه از همه كوچكتر بود نام برده است .(مقتل خوارزمي , ج 2, ص 53, او در يإ روايت در همين صفحه از طفل شيرخواري بدون نام ياد كرده است .) مرحوم قاضي طباطبايي در كتاب خود, ثابت كرده است كه عبدالله رضيع غير از علي اصغر است و معتقد است مؤرخين نيز در اينجا دچار اشتباه شده اند كه علي اصغر را همان عبدالله رضيع دانسته اند.(قاضي طباطبايي ; تحقيق در باره اولين اربعين , ص 670 به بعد.)
سيدمحمد تقي آل بحر العلوم در مجلس دهم و محمد بن طاهر سماوي , عبدالله رضيع را نام برده اند.(آل بحر العلوم , سيدمحمد تقي ; مقتل الحسين (ع ), ص 436; سماوي , محمد بن طاهر; ابصار العين , ص 54..) اختلاف نظر در باره شهادت علي اكبر و علي اصغر (غير از طفل شيرخوار) زياد است . چكيده و نتيجه گفته بيشتر مؤرخان عبارتست از اين كه ; كسي كه در كربلا شهيد شد علي اكبر(ع ) و كسي كه زنده ماند علي اصغر امام زين العابدين (ع ) بود و تمامي نسل امام حسين (ع ) نسب به او مي برند. اين مطابق نظر صريح ابن سعد, بلاذري , مزأي أ, طبري , مقدسي , مسعودي , ابن جوزي و ديگران است .
گواه بر اين گزارش , فرمايش امام سجاد(ع ) در مجلس عبيدالله بن زياد است كه فرمود: من علي بن حسين ام . ابن زياد گفت : مگر خدا علي بن حسين را نكشت ؟ امام فرمود: ((كان لي اخ يقال له علي هو اكبر مني قتله الناس )). برادر بزرگتري به نام علي داشتم كه مردم او را كشتند.(خوارزمي , مقتل الحسين (ع ), ج 2, ص 42 - 43.) يعقوبي گويد: از جمله فرزندان امام حسين (ع ) علي اكبر بود كه فرزندي نداشت و در واقعه طف به شهادت رسيد, مادرش ليلي دختر ابي مره ثقفي بود; و علي اصغر (فرزند ديگر امام بود) كه مادرش حرار دختر يزدجرد بود و امام نامش را به غزاله تغيير داد.(يعقوبي , تاريخ , ج 2, ص 246 - 247.)

ادامه دارد...

شهيد در دروس گويد: علي بن حسين را زيارت كنيد و بنابر نظر صحيح او همو علي اكبر است . برخي از دانشمندان نظير شيخ مفيد, طبرسي و علامه حلي بر خلاف نظر پيشين اعتقاد دارند. به نظر مي رسد در باره اعتقادي كه مطابق رأي اكثر دانشمندان است , مي توان بحث كرد و آن را در معرض نقد و بررسي قرار داد. مطابق نظر اكثر مؤرخان امام سجاد - علي اصغر- (ع ) در سال 33, يا 36, و يا 37 هجري بدنيا آمد و عمر شريفش در روز عاشوراص 23, 25 و يا 28 سال بوده است , و علي اكبر(ع ) در سن 18, 19, و يا 25 سالگي به شهادت رسيد.
در اين صورت چگونه مي توان امام سجاد(ع ) را علي اصغر و شهيد كربلا را علي اكبر دانست ؟ بله در اين موارد گوناگون و مورد اختلاف , يإ صورت متصور است كه با گزارش ها نيز مطابق باشد و آن اين است كه امام سجاد(ع ) 23 ساله و علي اكبر(ع ) 25 ساله بوده باشد, كه البته اندإ دانشمنداني بر اين اعتقادند. والله اعلم بالصواب .

منابع مطالعاتي و ارجاعي اي كه در گزارش بالا از آن ها استفاده شده است :
الطبقات الكبري , ج 5, ص 211 - 212; همان ,
ترجمه امام حسين (ع ), تراثنا, ش 10, ص 127و 182و 185و 188;
انساب الاشراف , ترجمه الامام الحسين (ع ), ص 146, 200;
الاخبار الطوال , ص 256; تاريخ اليعقوبي , ج 2, ص 160;
تاريخ الطبري , ج 4, ص 240. 347; ذيل المذيل , ص 24, 119;
الكافي , كتاب الحجه, ج 2, ص 367;
مروج الذهب , ج 3, ص 71;
مقاتل الطالبيين , ص 86, 119 - 120;
طبراني , المعجم الكبير, ج 3, ص 103;
شرح الاخبار, ج 3 ص 152, 154, 196, 2504;
الارشاد, ص 238; البدص والتاريخ , ج 6, ص 11;
تجارب الامم , ج 2, ص 71;
اعلام الوري , ص 19;
تاريخ دمشق , ترجمه الامام السجاد(ع ), ص 11, 12, 15, 19, 20;
مناقب آل ابي طالب , ج 2, ص 85, 118;
المنتظم , ج 5, ص 340, 345;
صفه الصفه, ج 1, ص 54;
الشجره المباركه, ص 72 - 73;
الكامل في التاريخ , ج 2, ص 569;
روضه الواعظين , ص 201;
تذكره الخواص , ص 254- 258;
تهذيب الاسماص و اللغات , ج 1, ص 343و 420;
رجال العلامه, ص 91;
تهذيب الكمال , ج 20, ص 384-403;
سير اعلام النبلاص, ج 3, ص 303و 321, ج 4, ص 386- 387و 401;
تاريخ الاسلام حوادث سنه 81-100, ص 432;
البدايه و النهايه, ج 8, ص 187و 191;
حياه الحيوان , ج 1, ص 196(بغل );
الدروس , ص 153;
بحارالانوار, ج 45, ص 45;
نور الابصار, ص 277و 280.
و نيز ر.إ. زندگاني امام علي بن الحسين , تاصليف شهيدي . كتابنامه
(برخي از منابع بالا در كتابنامه درج نگرديده است .)

پاورقي:
1- آل بحر العلوم , سيدمحمد تقي ; مقتل الحسين (ع )
2- ابن اثير, علي بن ابي الكرم محمد بن محمد (630 ه'.); الكامل في التاريخ ; تحقيق ابوالفداص عبدالله قاضي . - بيروت : دار الكتب العلميه, چ 1, 1407 ه'.
3- ابن اعثم , اصبو محمد احمد بن اعثم كوفي (م . حدود 314 ه'.); الفتوح . - بيروت : دار الندوه الجديده, ]بي تا[.
4- ابن اعثم , اصبو محمد احمد بن اعثم كوفي (م . حدود 314 ه'.); الفتوح ; ترجمه محمد بن احمد مستوفي هروي (قرن ششم هجري ); تصحيح غلامرضا طباطبايي مجد. - تهران , انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي , 1372ه'
5- ابن طاووس , علي بن موسي بن جعفر بن محمد (م . 664ه'.); اللهوف في قتلي الطفوف , .- بيروت : مؤسسه الاعلمي للمطبوعات , چ 1, 1414 ه
6- ابن طاووس , علي بن موسي بن جعفر بن محمد (م . 664ه'.); الملهوف علي قتلي الطفوف ; تحقيق فارس تبريزيان (حسون ).- تهران : دارالائسوه للطباعه و النشر, چ 2, 1375 ش .
7- ابومخنف , لوط بن يحيي (157 ه'); نصوص من تاريخ ابي مخنف ; تحقيق كامل سليمان الجبوري .- بيروت : دار المحجه البيضاص و دارالرسول الاكرم , چ 1, 1419 ه'
8- خوارزمي , موفق ابن احمد مكي ; مقتل الحسين (ع ); تحقيق شيخ محمد سماوي .- قم : انوارالهدي ,چ 1, 1418 ه
9- سماوي , محمد بن طاهر; ابصار العين ; تحقيق محمد جعفر طبسي .- ]بي جا[: مركز مطالعات نمايندگي ولي فقيه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي , چ 1, 1377 ش
10- شمس الدين , محمد مهدي ; انصار الحسين (ع ). - بيروت : المؤسسه الدوليه, چ 2, 1417 ه
11- طباطبايي ; تحقيق در باره اولين اربعين
12- مطهري , مرتضي ; حماسه حسيني (ع ).- قم : صدرا, چ 7, 1367 ش
13- مقرم , عبدالرزاق الموسوي ; مقتل الحسين (ع ).- قم : دارالثقافه , 1411 ه
14- يعقوبي , احمد بن ابي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (م . 284 ه'); تاريخ اليعقوبي . - بيروت : دار صادر, [بي تا]
15- ذهبي , محمد بن احمد بن عثمان (م . 748 ه'); تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الائعلام ; تحقيق عمر عبدالسلام تبدمةري . - بيروت : دارالكتاب العربي , چ 8, 1410 ه
16- مطهري , مرتضي ; گفتارهاي معنوي .- قم : صدرا, 1369 ش

با سلام

در چگونگى شهادت على اصغر، دانستن چند نكته ضرورى است:


1 ـآيا امام(عليه السلام)على اصغر را به ميدان برد؟
بعضى مى نويسند: امام فرزند شيرخوار خود را در جلو خيمه به عنوان وداع مى بوسيد كه ناگه تيرى آمد و بر گلوى طفل نشست.1
سيد بن طاووس در لهوف مى نويسد: پس از آن كه نداى طلب يارى امام (عليه السلام) بلند شد، صداى شيون زنان خيام برخاست. امام (عليه السلام) كنار خيمه آمد و فرمود: خواهرم زينب!
«ناوِلينى وَلَدِىَ الصَّغير حَتّى أُوَدِّعَهُ، فَأَخَذَهُ وأَوْمَأَ إِلَيْهِ لِيُقَبِّلَه، فَرَماهُ حَرْمَلةُ بْنُ كاهِل اَلأَسَدي(لع)بِسَهْم فَوَقَعَ في نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقالَ لِزَيْنَبَ: خُذيهِ، ثُمَّ تَلْقَّى الْدَّمَ بِكَفَّيْهِ فَلَمّا امْتَلأتا; رَمى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُمَّ قالَ: هَوْنٌ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أَنَّهُ بِعَيْنِ اللهِ».2
«فرزند خردسالم را بياوريد تا ـ به عنوان وداع ـ او را ببوسم، در اين هنگام مردى به نام حرمله، فرزند كاهل اسدى، با تير گلوى او را دريد. امام (عليه السلام) خطاب به زينب فرمود: اين كودك را از من بگير و سپس مشت خود را از خون آن نازنين پر كرد و به آسمان پاشيد و فرمود: تحمل آن بر من آسان است; زيرا در نظرگاه خدا هستيم.»
ابن اعثم كوفى نيز در «الفتوح» آورده است كه امام (عليه السلام) در كنار خيمه، در حال وداع و بوسيدن كودك شيرخوار بود كه تيرى آمد و بر سينه اش نشست و او جان داد و امام (عليه السلام) بدن او را دفن كرد.3
وى همچنين مى نويسد: امام (عليه السلام) على اصغر را به ميدان آورد و فرمود: اى قوم، اگر من به زعم شم ـ گناهكارم، اين طفل گناهى نكرده است، او را جرعه اى آب دهيد. در اين هنگام تيرى از سوى آن قوم آمد و بر گلوى طفل شيرخواره اصابت كرد و از آن سوى بر بازوى امام خورد.

آن حضرت با دست خود تير را از گلوى طفل بيرون آورد و او در دم جان داد.
امام (عليه السلام) طفل رابه مادرش داد و فرمود: بگير كه از حوض كوثر سيراب گرديد.

1. نفس المهموم، فصل شهادت على اصغر ; منتهى الآمال، فصل شهادت على اصغر، نك : ابن اعثم كوفى، ج5، ص210
2. في حكاية المختار: لمّا نظر المختار إلى حَرمَلة قال: الحمد لله الذي مكّنني منك يا عدوّ الله ثمَّ أحضر الجزّار فقالَ له: إقطع يديه وَ رجليه فأحضرت بين يديه فأخذ قضباً من حديد وَ جعله في النّار حتّى إحمرّ ثُمَّ ابيضّ، فوضعه عَلى رقبته فصارت رقبته تُقَلقِلُ مِن النّار. سيأتي في ترجمته الفارسية في آخر الكتاب تحت عنوان «فرجام قاتلان إمام حسين(عليه السلام)».
3 . نك : اعثم كوفى، الفتوح، ص98، چاپ1372


ادامه دارد....!

2 ـ آيا تقاضاى آب براى على اصغر، برخلاف روحيه والاى امام (عليه السلام) بود؟

در اين باره اختلاف نظريه فراوان است;
بعضى نوشته اند كه امام(عليه السلام) خطاب به لشكر عمر سعد فرمودند:«اُسْقُوا هذا الرَّضِيعَ»;
(1)«اين كودك را سيراب كنيد.»
استاد شهيد مطهرى(رحمه الله)تقاضاى آب را برخلاف روحيه والاى امام (عليه السلام) مى دانند .(2)
ولى مرحوم آيتى] كه شهيد مطهرى در كتاب هايش به او عنايت ويژه اى دارد و از ايشان به عنوان فردى برجسته در تاريخ اسلام در روزگار ما ياد مى كند«مى نويسد: امام كودك تشنه كامى را به دست گرفت و گفت:«يا قَوم إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذا الطِّفْلَ».(3)بعيد نيست كه امام (عليه السلام) على اصغر را به سوى سپاه عمربن سعد آورد به مردمان زمان خود و نسل هاى آينده بفهماند كه حكومت طاغوتىِ اموى انسان ها را مسخ كرده و از هويت انسانى وانسانيت دور ساخته است، تا آنجاكه به جاى دادن آب به كودك تشنه لب، گلويش را با تير دريدند.
علاّمه ملاّ احمد نراقى در طاقديس، در باب حضور على اصغر (عليه السلام) در مقابل دشمن و چگونگى برخورد آنان با آن حضرت، چنين مى سرايد:
هان! بياريد آن يكى فرزند من *** وان يكى نوباوه دلبند من
هين بياريدش به قربانگه برم *** بهر مهمانى به سوى شه برم
مادرش را گر به پستان نيست شير *** شير جوشد از دم پيكان تير
پس نهاد آن طفل بر قرپوس زين *** با نشاط آمد سوى ميدان كين
پس به كف بگرفت آن دُردانه را *** سوخت هم دل خويش و هم بيگانه را
شربت آبى طلب كرد از عدو *** تامگر تر سازد آن كودك گلو
جانب صد تير او را راست كرد *** عشق خونريزآنچه خود مى خواست كرد
شه گرفت آن طفل را بر روى دست *** گَرد خجلت بر رخ گردون نشست
چون پى قربانى اش بر كف نهاد *** شست دشمن از كمان تيرى گشاد
هين بگير اين جرعه آب زلال *** ديگر از بى شيرى اى كودك منال
آمد آن تير و نشستن در گلو *** اى جهان دون، تفو بر تو، تفو
بر گرفت آن طفل خون آلود را *** آن ذبيح كعبه مقصود را
طفل خون آلوده در آغوش شاه *** شه عنان گرداند سوى خيمه گاه
كى پرستاران بگيرندش زمن *** دادم از پستان پيكانش لَبَن(4)
پرچم عشق حسينى بين كه هفتاد و دو ملت *** در عجب از آن كه هفتاد و دو تن جانباز دارد
اى بنازم آن سپاهى را كه پيشاهنگ هنگش *** همچو اصغر، كودك شش ماهه اى سرباز دارد


1 . مقتل الحسين، مقرّم، ص272
2 . حماسه حسينى، ج1 و2
3 . گفتار عاشورا، ص32
4 . طاقديس، ص429



ادامه دارد....!

سلام
من در سایت شما خواندم که در الهوف چگونگی شهادت علی اصغر اینگونه است

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا می آید بر در خیمه می ایستد خطاب می کند به خواهر بزرگوارش: «یا اُختاه! ایتینی بِوَلَدِیَ الرَضیع حَتی اُوَدِعَهُ؛ طفل شیرخوار مرا بیاور برای اینکه می خواهم با او هم وداع و خداحافظی بکنم»
طفل را روی دست گرفت و خواست او را ببوسد که ناگاه حرمله (لعنة الله علیه) او را هدف تیر قرار داد، آن تیر در حلق کودک جا گرفت و از دنیا رفت.
در حالی مداحها ی عزیز میگویند که
امام آمد به خیمه و حضرت علی اصغر رو دید ایشون رو با خود بیرون برد روی دست بلند کرد و سعی کرد به دشمن حرام لقمه و حرام زاده بفهمونه که با من جنگ دارید نه با این نوزاد حداقل ببریدش سیرابش کنید و بیارینش در همین حال و هوا حرمله ابن کاهل اسدی (لعنه الله علیه الی یوم القیامه) ایشون رو به شهادت رسوند...

با سلام

من در همین سایت در این پست:
http://www.askdin.com/thread9358.html#post68402
مطلبی د ر مورد حضرت علی اصغر خواندم
در اینجا منبعی معرفی شده:

[=arial]

عمار;68402 نوشت:

مرحوم قاضي طباطبايي در كتاب خود, ثابت كرده است كه عبدالله رضيع غير از علي اصغر است و معتقد است مؤرخين نيز در اينجا دچار اشتباه شده اند كه علي اصغر را همان عبدالله رضيع دانسته اند.(قاضي طباطبايي ; تحقيق در باره اولين اربعين , ص 670 به بعد).

من در فروشگاه های اینترنتی دنبال این کتاب رفتم همه جا تعداد صفخات رو 488 ذکر کردن
میشه راهنماییم کنید؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

درباره چگونگی شهادت طفل شیر خوار ، از جمع بندی آنچه در منابع کهن آمده است ، می توان دو قول را به دست آورد :

یکی بیانگر آن است که ظفل شیر خوار درهنگامی که در خیمه ها در دامن امام بود وبه شهادت رسید ف اکثر مقتل نویسان و مورخان با تفاوتهایی این قول را مطرح کرده اند (1)

قول دوم : آن است که آن طفل در میدان جنگ برروی دست امام توسط دشمن هدف تیر قرار گرفت وبه شهادت رسید (2)

1. یعقوبی ،ج 2ص 245و شیخ مفید ارشاد ج2ص108طبرسی اعلام الوری باعلام الهدی ص 243 و طبرسی احتجاج ج 2ص 101 ، فتال نیشابوری روضه الواعظین ج 1 ص 188 و ابن جوزی تذکره الخواص ج 2ص 164 و ابن کثیر بدایه ونهایه ج8ص 214 و ابن نما مثیر الاحزان ص70
2. سبط بن جوزی تذکره الخواص ج 2ص 164و الفتوح ترجمه ص 908

عماد;456085 نوشت:
یکی بیانگر آن است که ظفل شیر خوار درهنگامی که در خیمه ها در دامن امام بود وبه شهادت رسید ف اکثر مقتل نویسان و مورخان با تفاوتهایی این قول را مطرح کرده اند (1)
آیا این قول اول در خیمه چگونه حضرتش بهشادت رسیده است؟ بااین حال میتوان گفت که شیعه به قول اول که نقل کردم از شما، بیشتر اعتماد دارد(چون قول دوم از ابن جوزی سنی نقل شده)؟ تشکر

آقا شما به به این سوالم جواب بده که در کتاب اولین اربعین طباطبایی نوشته که 670 به بعد ثابت شده که علی اصغر سوای عبدالله رضیع است
در حالی که همه جا اون کتاب 488 صفحه داره وای خدا دیوانه شدم پس کی میخواد جواب بده؟؟؟

javad_joon;456154 نوشت:
آقا شما به به این سوالم جواب بده که در کتاب اولین اربعین طباطبایی نوشته که 670 به بعد ثابت شده که علی اصغر سوای عبداللهرضیع است
در حالی که همه جا اون کتاب 488 صفحه داره وای خدا دیوانه شدم پس کی میخواد جواب بده؟؟؟

بنده ندیده ام که آن کتاب 488صفحه داشته باشد ، احتمالا اشتباه می کنید یا اینکه چاپی که دست شماست و بنده ندیده ایم 488ص است
نسخه اصلی کتاب که با دستخط شهید قاضی در کتابخانه شخصی آن عالم مجاهد نگهداری می شود، بیش از هزار صفحه دارد. چاپ اول این اثر در دو هزار و 300 نسخه و 680 صفحه در ربیع الاول سال 1393 هجری قمری مطابق با فروردین 1352 در چاپ میهن تبریز به زیور طبع آراسته شد و پس از آن، کتاب از سوی سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به چاپ ششم نیز رسیده است.
موضوع قفل شده است