دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

قسمت اول

مقدمه :

در اين مجال اندك ، تاريخچه و انواع دين – حقانيت آنها – قلمرو تعاليم دين و مسئول فهم آن- هدف از احكام و حدود – ارتداد – حجاب – كرامت ذاتي انسان ها - حقوق بشر و دخالت دولت در اجرا و اقامه آنها و جايگاه پيامبران در اقامه عدالت ، در 19بند ، به اختصار بيان مي شود .

1- سابقه تاریخی دین تا کجاست ؟ 1

تاريخ انسانها نشان ميدهد كه رفتار آنان آكنده از تمايل به دين است . به تعبيري تاريخ انسان با تاريخ دين يكي است . اين واقعيت در منابع اسلامي هم منعكس شده است . اولين انسان - طبق آنچه در قرآن كريم آمده - آدم (ع) بوده كه سخن از امر و نهي خدا به او و نبوت اوست .(1) انسانها بنا به خواسته دروني شان ، يا خود دين هايي ساخته اند و يا انبياي الهي از جانب خداوند براي آنان دين حقي را آورده اند ، مانند دين هاي ابلاغ شده توسط حضرت موسي (ع) و عيسي (ع) و پيامبراسلام (ص).

2- انواع دین کدامست ؟ 2

اديان را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد :
ادياني كه بدون بعثت پيامبري از جانب خداوند به وجود آورده شده اند ،
و ادياني كه پيامبران از جانب خداوند آورده و به مردم ابلاغ كرده اند .
اديان غير آسماني به دليل اين كه خدا و پيامبران منشاء آن نبوده اند ، مثل همه ساخته هاي بشري ارزش ديني ندارند ; هر چند نام دين بر آنها اطلاق شود .
آنچه را كه اكنون به عنوان اديان الهي مطرح است ، سه دين يهوديت ، مسيحيت و اسلام است .
بنابر نظري - همان گونه كه در قرآن كريم آمده است - مجوسيت (دين زرتشتيان) و دين صابئان نيز از اديان آسماني اند :)(2)
ولي از اين آيه ها آسماني بودن دين آنان استفاده نمي شود ، هرچند از اخبار وارده به دست ميآيد كه " مجوس" اهل كتاب آسماني ميباشند .
مجوسيان معتقد به كتاب آسماني و پيامبري زرتشت هستند ، و صابئان مدعي اند كه كتابي آسماني دارند و معتقد به خدا ، ملائكه ، بهشت ، جهنم و برخي از انبيايند .

3- دین یا شریعت ، تفاوت در چیست ؟ 3

دين در اصطلاح ، به برخي امور مقدس گفته ميشود كه ارتباط تنگاتنگي با ذات انسان دارد ، و خواست معنوي انسان را پاسخ ميدهد و او را سيراب ميكند . به نظر ما ، چنين چيزي در صورتي حق است كه از جانب خداوند نازل شده باشد ؛ تنها در اين صورت است كه حقيقتا ميتوان نام دين بر آن گذاشت . در قرآن كريم به صراحت آمده است :
" و من يبتغ غير الاسلا م دينا فلن يقبل منه . " (3)
" و هر كس غير از اسلام ديني جويد از او پذيرفته نشود ." (4)
كلمه دين گاهي در برابر شريعت استعمال ميشود و مراد اصول دين است ؛
و شريعت بخش هاي اخلاقي و فقهي را در بر ميگيرد .

4- پذیرش ادیان مختلف چگونه است ؟ 4

نفس قبول يك دين ، پاسخ به خواست فطري و احساس انجام تكليف است . در صورتي كه شخصي به ديني ايمان آورده و به آن قانع و راضي شود ، دل در گرو آن دارد و خود را به آن قانع ميداند و براي او پذيرفتن دين ديگر مشكل است . اين شخص را نمي توان مصداق دين گريز دانست ، اگر چه ممكن است دين حق را نپذيرفته باشد .
در واقع با پذيرفتن ديني ، او خواست قلبي و تكليف خود را انجام يافته تلقي ميكند و نداي فطرتش را پاسخ داده است .
بسيار كسان در دنياي دينداري و عقيده از اين قبيل اند . اكثريت جمعيت دنيا نوعي دين را براي خود انتخاب كرده اند و دل به آن بسته اند و با همان زندگي ميكنند .


دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

قسمت دوم

5- حقانیت ادیان به چیست ؟ 5

آنچه در اينجا درصدد بيان آن هستيم توجه به جنبه هاي تاريخي دين نيست ، بلكه پرداختن به اين نكته است كه آيا هر يك از اديان سهمي از حقانيت دارند يا خير ؛ و كساني كه ديني را طبق مقتضاي محيطي و تربيتي ميپذيرند آيا همان دين از ايشان پذيرفته است و يا خير .
در صورتي كه پيروان اديان سابق به رغم آمدن دين جديد همچنان بر عقيده خود اصرار بورزند و پايبندي خود را بر آن اعلام كنند ، دو صورت براي آن قابل تصور است :
يكي اين كه واقعا به آن اعتقاد دارند و آن را از جانب خداوند ميدانند و حقانيت دين جديد براي آنان ثابت نشده است ؛
و ديگر اين كه از سر لجاجت و عناد و با علم به حقانيت دين جديد آن را نمي پذيرند .
در صورت اول ايمان آنان پذيرفته است و اسلام هم آنان را به رسميت ميشناسد . (5)
گروه دوم كه در برابر دين حق سرسختي نشان ميدهند و آن را نمي پذيرند و حاضر نيستند تعصب و سرسختي بي دليل خود را كنار گذاشته و دين حق را بپذيرند ، همانند كافراني اند كه حاضر نمي شدند در برابر پيامبران الهي تسليم شوند (6)

6- دین چه می آموزد ؟ 6

· دين به انسانها ميآموزد تا خود را با عالمي كه در آن زندگي ميكنند هماهنگ سازند . چرا كه بدون چنين هماهنگي ميان انسان و جهان پيرامونش ، تداوم زندگي برايش دشوار ميشود و احساس پوچي و بيگانگي به او دست ميدهد .

· آنچه دين به انسانها ميآموزد ، چه در بخش اعتقادات و چه در بخش احكام ، به منظور رساندن آنان به كمال و سعادت است . دو چيزي كه جزء خواسته هاي ذاتي انسانها است و چنين سعادت و كمالي منحصر در رشد مادي و دستاوردهاي رفاهي نيست .

· دين حرفه اي نيست كه با آموختن آن بتوان رنج ها را كاهش داد و نابساماني ها را از بين برد . دين احساسي قلبي است كه وجودش آثار و ثمرات پيش گفته را دارد .

7- جامعیت دین به چه معناست ؟ 7

جامعيت و كمال دين ، به داشتن رهنمودهايي در راستاي راهنمايي انسان به مقصد تعيين شده است ، كه از آنها به هدايت تعبير ميشود.
راز و رمز اصلي اين رهنمودها ، ايجاد رابطه زيستي متناسب ميان انسان و عالم هستي است .....

همين است كه دين در راستاي دعوت مردم به خداوند و تبيين ارزشهاي معنوي ، آنچه را كه انسانها بدون دين نمي توانستند به دست آورند ، در بر دارد و از اين جهت هيچ كاستي ندارد .

بر اين اساس توقع از دين براي برآوردن نيازهايي كه با عقل و خرد جمعي قابل تحصيل ميباشد ، توقعي بي جا است .

8- قلمرو تعاليم دين کجاست ؟ 8

جهت گيري اصلي دين ، دعوت مشفقانه مردم به خدا و اصلاح امور آنان به دست خودشان است ....
دين هيچ گاه در صدد ارائه شكل خاصي براي زندگي نيست . زندگي شهري يا روستايي ، صحرانشيني و امثال اينها ، توصيه دين نيستند .
دين به انسانها ، در هر كجا كه هستند ، سفارش ميكند تا اموري را رعايت كنند....

چه اين كه دخالت در چنين اموري دين را با مشكلات عديده اي مواجه خواهد ساخت و پيشرفت ها و تحولات ، دين را به تدريج از زندگي مردم خارج ميكند .

دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

قسمت سوم

9- فهم دین در اختیار کیست ؟ 9

منابع ديني - كتاب و سنت - بنا بر آنچه در خود آنها آمده ، براي همگان قابل فهم است و در انحصار طبقه و قشر خاصي نيست ؛ هر كسي ميتواند از اين منابع استفاده كند .....
اما فهم دين به رغم همگاني بودن و منحصر در گروه خاصي نبودن ، بي قاعده و بي ضابطه هم نيست ...
طول زمان براي نسل هاي بعدي و آميختگي ذهن هاي مردم هر منطقه اي با آداب و فرهنگ خود ، چه بسا تأثير خود را در فهم متفاوت از دين بر جا بگذارد .
در طي زمان ممكن است تحريف ها و جعلياتي نيز رخ داده باشد ....
از اين رو لازم است كساني كه در زمينه دين به تحقيق ميپردازند ، شرايط لازم را به دست آورند و آنگاه در دين اجتهاد كنند و نظر بدهند ؛ همان گونه كه در ساير علوم نيز چنين است .

10- دستورات دین آسان یا سخت ؟ 10

دين را خداوند حكيم تشريع كرده است . نوع مردم مخاطب آن هستند و مردم داراي استعدادهاي متفاوتي اند. برخي ضعيف و برخي ديگر استعدادي قوي دارند.
دين با رعايت حال نوع مردم تشريع شده است . دين با فطرت انسانها هماهنگ است و بنابراين نمي تواند سخت و پيچيده و فرسوده كننده و رنج آور باشد.
اگر دين تكاليف سختي را براي مكلفان تحميل كند ، موجب فرار مردم از معنويت و در نتيجه نقض غرض ميشود و نمي تواند به اهداف خود برسد .
فلسفه هماهنگي دين با طبيعت و فطرت انسانها، تربيت آنهاست . سختي و فشار و جبر و اكراه ، به دليل ناسازگار بودن با طبع اولي انسان نتيجه مطلوبي ندارد . خداوند فرموده است :
" ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم ..." (7)
" خداوند نخواسته است كه بر شما دشواري قرار دهد ، بلكه خواسته است تا شما را پاك و طاهر بدارد... ."

11- تکالبف دینی ، اجبار یا اختیار ؟ 11

تكاليف ديني مانند اعتقادات اجبارناپذير است . يعني همان طور كه اجبار در عقيده و استفاده از زور براي پذيرش عقيده ممكن و جايز نيست ، اگر كسي بخواهد جامعه اي را متدين و مقيد به تكاليف ديني كند نمي تواند مردم را به زور و اجبار متدين كند و ارزشي ندارد.
حكومت ديني ميتواند برنامه ريزي كند تا مردم با اشتياق به عبادت و دعا بپردازند ، نماز بخوانند و روزه بگيرند ، اما حق اجبار و اكراه آنان را ندارد .
البته اگر كسي بخواهد حرمت شريعت را بشكند مثل اينكه بدون عذر و از روي علم و عمد در اماكن عمومي در ماه رمضان روزه خواري كند حاكم شرع ميتواند وي را به خاطر آن تعزير كند ولي همان طور كه قبلا اشاره شد اين به معناي اجبار بر انجام تكاليف شرعي نيست .
خلاصه فرق است ميان اجراي شريعت از طريق اجبار ، و تشويق حكومت به رغبت به شريعت . تصدي گري حكومت در امر اجراي شريعت نه تنها مشكل پايبندي مردم را به اين دستورات حل نمي كند، كه چه بسا موجب گريز و ستيز با دين هم ميگردد .

12- حجاب ، تکلیف فردی یا الزام ؟ 12

اگر حجاب در حد كيفيت لباس و پوشش مو و امثال آنها باشد كه هر چند از نظر شرعي ، هر زن مسلمان لازم است رعايت كند و مؤمنين در خانواده ها بايد فرزندان خود را به گونه اي تربيت كنند كه اين مسأله را از تكاليف شرعي بشمارند و به آن پايبند باشند ، اما جواز الزام و اجبار مردم بر آن - در صورتي كه رعايت نكردن حجاب تضييع حقوق اكثريت و يا زمينه ساز فساد و اشاعه فحشا نباشد - دليل شرعي ندارد و در اين زمينه بهترين راه كار فرهنگي و آموزشي و استفاده از روش هاي غير مستقيم براي تشويق و ترغيب است .

دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

قسمت چهارم


13- اقامه عدالت ، وظيفه پيامبران يا مردم 13

خداوند در رابطه با هدف از ارسال رسل و انزال كتب ميفرمايد :
" ليقوم الناس بالقسط " (8)
" تا خود مردم در اثر هدايت انبيا و كار فرهنگي و فكري آنان ، عدالت را به پا دارند .
قرآن نفرموده است : تا پيامبران عدالت را به پا دارند ، تا شائبه اجراي شريعت و عدالت با اجبار و زور در بين نباشد .

14- هدف مجازات هاي اسلامي چیست ؟ 14

اصولا هدف از مجازات هاي اسلامي و حدود الهي ، اصلاح جامعه و بازداشتن مجرمين از تكرار جرم و تنبيه آنان ميباشد .
در آيه شريفه :
" و لكم في القصاص حياة يا أولي الالباب لعلكم تتقون (9)
اشاره به اين جهت شده و قصاص را موجب حيات افراد دانسته است .

15- تاثیر تحولات اجتماعي در تغییر مجازات ها چگونه است ؟ 15

تعزيرات و حدود ، داراي مصالح غيبي و غيرقابل فهم براي بشر نمي باشد . و اين معنا از قرائن و تعبيرات زيادي كه در روايات مربوط به حدود و تعزيرات وارد شده است استفاده ميشود .
از اين رو قبلا يادآوري شد كه هدف اصلي از آنها همان تنبه مجرمين و اصلاح آنها ميباشد و بعيد است كه مصالح غيبي غيرقابل فهم ديگري در آنها باشد .
و از طرفي تحولات اجتماعي در علوم مربوط به جرم شناسي و نحوه پيش گيري از آنها و روان شناسي مجرمين و نحوه اصلاح و تربيت آنان پديد آمده است ، به نحوي كه ديگر شيوه هاي گذشته در جوامع كنوني آثار مورد نظر شارع را نخواهد داشت و چه بسا ممكن است گفته شود :
با شيوه هاي جديد زودتر و بهتر هدف اصلي شارع از تشريع بعضي مجازات هاي رايج ، محقق ميشود .
با توجه به جهات مذكور اگر فقيه توانست از ادله مربوطه چنين استنباطي بنمايد ، يعني از آن جهت كه مصالح و مفاسد بعضي احكام مذكور ، كه به منزله موضوع آنها ميباشند ، تغيير يافته و درحقيقت موضوع حكم تغيير يافته است ، ميتواند طبق تغيير مصالح و مفاسد و موضوع بعضي احكام ذكر شده به تغيير حكم نظر دهد .
ولي بايد كاملا مستند به آيات و روايات و ضوابط اجتهاد باشد ، نه براساس تأثير از جو و شرايط موجود .

16- ارتداد یا تغییر عقیده ، معنا چیست ؟ 16

در حقيقت تعبير به آزادي انديشه يا تغيير آن نوعي مسامحه در تعبير است ؛ زيرا پيدايش هر عقيده و استمرار آن معلول شرايط خاص ذهني است كه از اختيار انسان خارج ميباشد . آنچه اختياري انسان است - و انسان نسبت به آن آزاد است - مقدمات آن ميباشد ؛ نظير تحقيق ، مطالعه و تلاش فكري در راه رسيدن به آنچه حق است .
از اين رو تحميل هر عقيده اي به ديگري ، نه امكان دارد و نه صحيح خواهد بود ؛ و هر انساني بالفطرة در پيدانمودن هر انديشه و استمرار آن قابل تحميل و اكراه نخواهد بود .
آيه شريفه :
" لا اكراه في الدين ..." - (10)
چه در مقام خبر از واقع خارجي باشد ، يا انشاء نهي از اكراه - با توجه به شأن نزول آن - قطعا شامل امور اعتقادي دين نيز ميباشد .
بنابراين مجرد انديشه و اعتقاد ، يا تغيير آن ، و يا ابراز آن ، و يا اطلاع از انديشه و تفكري ديگر ، حق هر انساني است ؛ و با هيچ يك از عناوين كيفري نظير : ارتداد ، افساد ، توهين ، افترا و مانند آن مربوط نيست .

دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

قسمت پنجم

17- کرامت انسانها به چیست ؟ 17

بايد دانست انسان كه يك موجود متعلق به ناسوت است و در قوس نزول در عالم ناسوت كه نازلترين عوالم هستي است قرار گرفته است ، خداوند چنان لياقت و استعدادي به او عطا نموده كه در اثر حركت جوهري پس از طي مراحل نباتي و حيواني و نيل به مرحله انسانيت ميتواند با قدرت علم و عمل در قوس صعود به مرحله كون جامع و بالاترين و شريف ترين عوالم هستي يعني عالم عقولمجرده برسد ؛ كه نمونه بارز آن انسانهاي كامل همچون : پيامبراكرم (ص) و ائمه معصومين (ع) ميباشند . جايي كه - بنا بر آموزه هاي ديني - هيچ فرشته و ملك مقربي به آن نمي رسد . و چنين موجودي با چنين لياقت و استعدادي قهرا داراي كرامت ذاتي و شرافت خواهد بود .
بنابراين همه انسانها صرف نظر از دين و مذهب و اعتقادات و اعمال و رفتار، داراي كرامت ذاتي هستند ؛
هرچند انسان باتقوا در نزد خداوند داراي فضيلت و كرامتي بيشتر است . و در حقيقت هرانساني داراي كرامت ذاتي است ؛ اما انسان باتقوا علاوه بر كرامت ذاتي داراي كرامت ارزشي كه با اكتساب به دست ميآيد نيز ميباشد :
" ان اكرمكم عندالله اتقيكم " (11)
" باارزشترين شما نزد خداوند باتقواترين شما هستند."
ولي اين كرامت ارزشي هيچ تأثيري در حقوق اجتماعي ندارد ، و در حقوق اجتماعي ، همه انسانها - صرف نظر از درجه ايمان و تقواي آنها - از اين گونه حقوق بهره مند هستند .

18- حقوق بشر کدام است ؟ 18

كرامت ذاتي انسان كه از قرآن و روايات استفاده ميشود ، نمي تواند بدون حقوق ذاتي براي حقيقت انسان - بدون ملاحظه عقيده او - تصور شود .
زيرا كرامت نوعي ارزش دادن و ترجيح انسان از جهت انسانيت است و اين معنا مستلزم آن است كه انسان داراي حقوق فطري ، طبيعي و اجتماعي از قبيل : حق حيات ، حق آزادي انديشه و بيان و نظاير آن باشد .

بر همين اساس نمي توان صرف داشتن عقيده خاص را - گرچه حق باشد - دليل بر امتيازدهي در اعطاي حقوق اجتماعي و شهروندي دانست .
همچنين در قرآن كريم از زبان حضرت ابراهيم (ع) ميخوانيم كه آن حضرت به خداي متعال عرض كرد :
" رب اجعل هذا بلدا آمنا و ارزق اهله من الثمرات من آمن منهم بالله و اليوم الاخر) (12)
" پروردگار من ! اين سرزمين (مكه) را سرزمين امني قرار ده ، و مردم آن را - آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند - از ثمرات آن بهره مند فرما ."
اما خداي متعال در پاسخ تقاضاي ابراهيم (ع) فرمود:
(و من كفر فامتعه قليلا ثم اضطره الي عذاب النار و بئس المصير) (13)
" هر آن كس را كه كافر شود (در اين دنياي فاني و زودگذر از نعمت هاي خود) در زمان كوتاهي بهره مند سازم و سپس ( در روز جزا ) به عذاب آتش ميكشانم ، و چه بد سرانجامي است ."
قيد (قليلا) در آيه شريفه يا به معناي زمان كوتاه است يعني دنيا در برابر آخرت ، و يا به معناي نعمت هاي كم ميباشد يعني نعمت هاي دنيوي در برابر نعمت هاي اخروي ؛ و در هر دو حالت اشاره به دنياي فاني و زودگذر است .
در حقيقت ابراهيم (ع) از خداي متعال خواسته بود كه فقط مؤمنان را از حقوق طبيعي بهره مند سازد ، اما خداوند بهره مندي از مواهب طبيعي در اين دنيا را بر همه انسانها - صرف نظر از ايمان و اعتقاد آنان - مقرر ميفرمايد و انديشه برتري مؤمنان در بهره گيري از حقوق طبيعي در اين جهان را مردود ميشمارد .
از طرفي اگر عقيده منشاء حقوق براي انسانها باشد ، بايد برحسب شدت و ضعف عقايد حقه افراد ، حقوق آنان نيز كم و زياد و ضعيف و قوي گردد ؛ در صورتي كه به يقين چنين نيست و شدت و ضعف عقايد حقه انسانها تنها منشاء كرامت معنوي و ارزشمند بودن آنان نزد خداوند خواهد بود .
از طرف ديگر بايد گفت : همين كرامت ذاتي انسان است كه بنابر مكتب هاي مختلف حقوقي - اعم از مكتب هاي الهي و غيرالهي - زمينه پيدايش حقوق گوناگون براي افراد انسانها ميشود . منتهي الامر هر مكتبي مطابق جهان بيني خاص خود به انسان مينگرد و او را مورد تجزيه و تحليل كامل يا ناقص قرار ميدهد .

19- آزادي انديشه و بيان ، حق کیست ؟ 19

از آنجا كه عقل و تفكر جوهر اصلي انسان ميباشد ، آزادي انديشه و بيان از حقوق مسلم همه انسانهاست و همه حق دارند كه در مسائل مختلف اعتقادي ، سياسي و اجتماعي آزادانه بينديشند و حاصل تفكر و انديشه خود را بيان نمايند ؛
و ميتوان گفت آزادي انديشه و بيان از مهمترين حقوقي است كه هر انساني دارد ، و تجاوز به اين حق و سلب آن ستمي بزرگ بر انسانها ميباشد ; آيه شريفه :
" خلق الانسان _ علمه البيان " - (14)
" خداوند انسان را آفريد و بيان را به او آموخت ."


دين - شاخص ها و آموزه هاي آن

قسمت ششم
زیرنویسها :

1- سوره بقره (2)، آيه 30 ; سوره آل عمران (3)، آيه 33
2- آیه : ان الذين آمنوا والذين هادوا و النصاري و الصابئين من آمن بالله واليوم الاخر و عمل صالحا فلهم أجرهم عند ربهم . - مؤمنان و يهود و مسيحيان و صابئان ، كساني كه به خدا و آخرت ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند، پس پاداششان در پيشگاه پروردگارشان است . - سوره بقره (2)، آيه 62 و آیه : ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصاري و المجوس و الذين أشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيامة - كساني كه مؤمن اند و يهود و صابئان و نصارا و مجوس و كساني كه مشرك هستند، همانا خداوند ميان آنها در روز قيامت قضاوت خواهد نمود . - سوره حج (22)، آيه 17
3- سوره آل عمران (3)، آيه 85
4- يادآوري ميشود اين كه چه ديني نزد خداوند پذيرفته است مقوله اي متفاوت از پاداش دادن به عمل صالح است . همان گونه كه در آيات ديگر قرآن ملاحظه ميشود پيروان ساير اديان نيز اگر ايمان به خدا داشته و عمل صالح انجام دهند مأجور خواهند بود .
5- ليسوا سواء من أهل الكتاب أمة قائمة يتلون آيات الله آناء الليل و هم يسجدون .- همه اهل كتاب مساوي نيستند ؛ گروهي از آنان در دل شب ايستاده آيات خدا را تلاوت ميكنند و سجده مينمايند . سوره آل عمران (3)، آيه 113.
6- يا أهل الكتاب لم تكفرون بآيات الله و أنتم تشهدون .- اي اهل كتاب ! چرا به آيات خدا كافر ميشويد ، در حالي كه خود شاهد آن هستيد . سوره آل عمران (3)، آيه 70 .
7- سوره مائده (5 )، آيه 6
8- سوره حدید ، آیه 25
9- سوره بقره (2)، آيه 179
10- سوره بقره ، آیه 256
[=Times New Roman][=Badr]11- [=Badr]سوره حجرات (49)، آیه 13.
[=Times New Roman][=Badr]12- [=Badr]سوره بقره (2) ، آیه 126.
13- همان
14- سوره الرحمن (55) ، آیه 3 و 4


منابع : آيه اله منتظري
1- كتاب اسلام دين فطرت – ص64 -
2- كتاب اسلام دين فطرت – ص64 تا 65
3- كتاب اسلام دين فطرت – ص 33
4- كتاب اسلام دين فطرت – ص 44
5- كتاب اسلام دين فطرت – ص 64 تا 67
6- كتاب اسلام دين فطرت – ص 39 تا 43
7- كتاب اسلام دين فطرت – ص 47 تا 49
8- كتاب اسلام دين فطرت – ص 49 تا 51
9- كتاب اسلام دين فطرت – ص 54 تا 55
10- كتاب اسلام دين فطرت – ص 60 تا 62
11- کتاب حكومت ديني و حقوق انسان - ص 142 تا 143
12- کتاب حكومت ديني و حقوق انسان - ص 144
13- کتاب حكومت ديني و حقوق انسان - ص 144
14- پاسخ به پرسش هايي پيرامون مجازات هاي اسلامي و حقوق بشر - ص 86 و 87
15- پاسخ به پرسش هايي پيرامون مجازات هاي اسلامي و حقوق بشر - ص 86 و 87
16- کتاب رساله حقوق – ص 51
17- کتاب رساله حقوق – ص 32
18- كتاب رساله حقوق – ص 32 تا 41
19- كتاب رساله حقوق – ص 50

محمد صالحی – 31 / 6 / 89 [=Times New Roman]http://mahsan.parsiblog.com/

موضوع قفل شده است