اگه شیعیان راست میگویند پس این آیه؟ [تطبیق آیه سوم سوره زمر بر شیعیان]

تب‌های اولیه

219 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اگه شیعیان راست میگویند پس این آیه؟ [تطبیق آیه سوم سوره زمر بر شیعیان]

مذهب شیعه میگوید: برای رسیدن به خدا باید یک واسطه ای وجود داشته باشد که بتواند ما را به خداوند نزدیک کند.
مانند شخصی که مقام پایینی دارد و برای پذیرفته شدن درخواستش، پیش یک رئیس اداره باید کسی را واسطه کند.
خداوند این حرف را در سوره الزمر آیه 3 نقض کرده و ایشان را دروغگو و کافر نامیده است.

أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ (3)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند، (دلیلشان این بود که): اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند، خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.

دین خالص یعنی دینی که غیر از خدا کسی در آن عبادت و مدح و ثنا نمی شود و بقیه غیر از او فقط بعنوان پیرو یا تبلیغ کننده دین او میتوانند حضور داشته باشند.

آیا شیعیان غیر از خدا را اولیای خود قرار نداده اند؟
مانند اولیاء الله که اصلا چنین کلمه ای در قرآن وجود ندارد. و به فرموده خداوند کسی نمیتواند غیر از خدا ولی ما باشد:
اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ


آیا
شیعیان نمی گویند ما اینها را نمی پریستیم، فقط بخاطر این است که اینها ما را به خداوند نزدیک میکند.

آیا برای حل مشکلات به سراغ امام رضا یا امامزاده فلان یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج و غیره نمیروند. یا اینکه میگویند ما به اینها میگوییم که اینها به خدا بگویند.

پس چرا در نماز میگوییم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین

خداوندا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم
.

آیا فقط از او یاری میجویید.

اینها سوالاتی است که تا ابد نیز جوابی برای آنها نیست چون هر جوابی به مانند مخالفت با کلام خداوند میباشد.

سلام دوست گرامی
چرا تمام این سوالات جواب داره فقط کمی تأمل کنید در این مباحثی که مطرح میکنم
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. مائده آیه 35ت
رجمه آیت الله مشکینی
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خداوند پروا كنيد و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، شايد رستگار گرديد.
تفسیر نمونه
....
وسيله در مفهوم لغويش به معنى هر چيزى است كه باعث تقرب ميگردد. لازم به تذكر است كه هرگز منظور اين نيست چيزى را از شخص پيامبر يا امام مستقلا تقاضا كنند، بلكه منظور اين است با اعمال صالح يا پيروى از پيامبر و امام ، يا شفاعت آنان و يا سوگند دادن خداوند به مقام و مكتب آنها (كه خود يكنوع احترام و اهتمام به موقعيت آنها و يك نوع عبادت است ) از خداوند چيزى را بخواهند اين معنى نه بوى شرك مى دهد و نه بر خلاف آيات ديگر قرآن است و نه از عموم آيه فوق بيرون مى باشد. (دقت كنيد) قرآن و توسل از آيات ديگر قرآن نيز به خوبى استفاده ميشود كه وسيله قرار دادن مقام انسان صالحى در پيشگاه خدا و طلب چيزى از خداوند به خاطر او، به هيچوجه ممنوع نيست و منافات با توحيد ندارد، در آيه 64 سوره نساء مى خوانيم : و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جائوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما : اگر آنها هنگامى كه به خويشتن ستم كردند (و مرتكب گناهى شدند) به سراغ تو مى آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش ميكردند و تو نيز براى آنها طلب عفو مى كردى ، خدا را توبه پذير و رحيم مى يافتند. و نيز در آيه 97 سوره يوسف مى خوانيم كه : برادران يوسف از پدر تقاضا كردند كه در پيشگاه خداوند براى آنها استغفار كند و يعقوب نيز اين تقاضا را پذيرفت . در آيه 114 سوره توبه نيز موضوع استغفار ابراهيم در مورد پدرش آمده كه تاثير دعاى پيامبران را درباره ديگران تاييد ميكند و همچنين در آيات متعدد ديگر قرآن اين موضوع منعكس است .
روايات اسلامى و توسل از روايات متعددى كه از طرق شيعه و اهل تسنن در دست داريم ، نيز به خوبى استفاده ميشود كه توسل به آن معنى كه در بالا گفتيم هيچگونه اشكالى ندارد، بلكه كار خوبى محسوب ميشود، اين روايات بسيار فراوان است و در كتب زيادى نقل شده و ما به عنوان نمونه به چند قسمت از آنها كه در كتب معروف اهل تسنن مى باشد اشاره مى كنيم : 1 - در كتاب وفاء الوفاء تاليف دانشمند معروف سنى سمهودى چنين ميخوانيم كه : مدد گرفتن و شفاعت خواستن در پيشگاه خداوند از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و از مقام و شخصيت او، هم پيش از خلقت او مجاز است و هم بعد از تولد و هم بعد از رحلتش ، هم در عالم برزخ ، و هم در روز رستاخيز، سپس روايت معروف توسل آدم را به پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از عمر بن خطاب نقل كرده كه : آدم روى اطلاعى كه از آفرينش پيامبر اسلام در آينده داشت به پيشگاه خداوند چنين عرض كرد: يا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لى . خداوندا به حق محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از تو تقاضا ميكنم كه مرا ببخشى.

دوست گرامی
شما با یک آیه که معلوم نیست شأن نزول آن چیست همچین سوالی رو مطرح کردین ولی دیدین که این برداشتهای شما اشتباهه و من این رو با نص صریح قرآن نشون دادم و همچنین روایاتی در این زمینه فراوان بود که خب مجال گفتنش نیست.

Ye Mosalman;65997 نوشت:
یا شیعیان غیر از خدا را اولیای خود قرار نداده اند؟

تا ببینیم منظور شما از ولی چی باشه؟
طبق آیه ای از قرآن کریم "انَما وَلِيُكُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَ الَّذينَ امَنوا اَلَذينَ يقيمُونَ الصَلوةَ وَ يؤتونَ الزكوةَ وَ هُمْ راكِعونَ».مائده/55
خداوند خودش بعد از اینکه خودش رو ولی و سرپرست تمامی موجودات و انسان معرفی میکنه این ولایت رو ازآن پیامبر و امامان هم میدونه و اونها رو هم بعنوان ولی و سرپرست معرفی میکنه.
بله،شیعه به این اعتقاد داره نه اینکه نعوذبالله پیامبر و امامان رو در جایگاه خدا بدونه....
یک مسأله دیگه اینکه ما نباید صرفا با توجه به شیوه توسل برخی از مردم عادی که تقریبا غلط هست اصل قضیه رو زیر سوال ببریم.
مثلا شما میری حرم امام رضا (ع)، دو شیوه مطرح کردن خواسته هست:
1.اینکه شما بگی امام رضا من این رو میخوام، شما اینکارو بکن، که بعضا دیده میشه برخی مردم عادی از روی عدم آگاهی لازم اینطور میگن
2.یا نه، شما بگی : یا امام رضا از شما میخوام که واسطه بشین بین من و خدای من تا به جهت مقام و منزلت شما در نزد خدا،خئاوند عنایتی بفرماید.
کدوم شیوه درسته و با اصول دین ما سازگاری داره؟:Gig:
مطمئنا شیوه دوم و می بینید که در این شیوه امام جایگاه خدا رو نگرفته و این توسل هم معنی با شرک نیست.
به نظرتون اینها جواب سوالهای شما نیست؟؟؟
از کارشناسان محترم خواهش میکنم در صورت اشتباه اصلاح بفرمایند:Labkhand:

ye mosalman;65997 نوشت:
مذهب شیعه میگوید: برای رسیدن به خدا باید یک واسطه ای وجود داشته باشد که بتواند ما را به خداوند نزدیک کند.
مانند شخصی که مقام پایینی دارد و برای پذیرفته شدن درخواستش، پیش یک رئیس اداره باید کسی را واسطه کند.
خداوند این حرف را در سوره الزمر آیه 3 نقض کرده و ایشان را دروغگو و کافر نامیده است.

أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ (3)

آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند، (دلیلشان این بود که): اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند، خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.

دین خالص یعنی دینی که غیر از خدا کسی در آن عبادت و مدح و ثنا نمی شود و بقیه غیر از او فقط بعنوان پیرو یا تبلیغ کننده دین او میتوانند حضور داشته باشند.

آیا شیعیان غیر از خدا را اولیای خود قرار نداده اند؟
مانند اولیاء الله که اصلا چنین کلمه ای در قرآن وجود ندارد. و به فرموده خداوند کسی نمیتواند غیر از خدا ولی ما باشد:


اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ


آیا
شیعیان نمی گویند ما اینها را نمی پریستیم، فقط بخاطر این است که اینها ما را به خداوند نزدیک میکند.

آیا برای حل مشکلات به سراغ امام رضا یا امامزاده فلان یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج و غیره نمیروند. یا اینکه میگویند ما به اینها میگوییم که اینها به خدا بگویند.

پس چرا در نماز میگوییم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین

خداوندا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم
.

آیا فقط از او یاری میجویید.

اینها سوالاتی است که تا ابد نیز جوابی برای آنها نیست چون هر جوابی به مانند مخالفت با کلام خداوند میباشد.



دوست عزیز پیش از اینکه عجولانه و از سرتعصب شیعه رو کافر و دروغگو بنامید یه بار دیگه آیه ی مورد بحث رو ملاحظه بفرمایید، این بار با دقت بیشتر!...

شیعه کی گفته که برای تقرب به خدا باید حجت های خدا رو بپرستید؟! شما بجای درافتادن با عقیده ی شیعه با بی شرمی مطلب مضحکی رو در دهان شیعه می ذارین و بعد هم با آب و تاب شروع به نقدش می کنین؟! آیا این شیوه ی بحث محققانه است؟!...

کی گفته در دین خالص مدح و ثنا فقط از آن خداست؟! مدح و ثنا از آن صاحب کماله از اون جهت که صاحب کماله...

شما خودتون هم صبح و شب به زبان حال و قال از غیر خدا طلب یاری می کنین!، اینکه گفته میشه تنها از تو یاری می جوییم مراد اینه که نگاه استقلالی و شرک آمیز به یاری غیر تو نداریم...

جهت منع از ولایت غیر حق(به معنای سرپرستی) در این آیه هم همین نگاه استقلالی و شرک آمیز این افراده نه صرف ولایت غیرحق، ولایت غیر حقی که از لوازم ولایت حقه نه تنها جایزه که ضروریه، ولایت به معنای دوستی هم که روشنه، دوستی غیر حق در راستای دوستی حق، نه به هیچ وجه مذموم که نیکو و زیباست...

طرفه اینکه کفار رو هم با کافر یکی گرفتین!...

تمثیل رئیس اداره و... (هم مثل روال غالب تمثیل ها) تمثیل نارسائیه...

به عنوان یه نکته ی استطرادی، تعبیر اولیا الله هم در قرآن کریم هست، مثل این آیه ی شریفه:

أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره ی يونس، آیه ی 62)
آگاه باشيد كه اولياى خدا را نه بيمى است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

گذشته از اینکه این مطلب ربطی به بحث حاضر نداشت!، حرف اینه که آیا ولی گرفتن غیر خدا جایزه یا نه (ولایت به معنای سرپرستی)، نه اینکه خداوند ولی داره یا نداره! (به معنای دوست)...

سلام علیکم جمیعا

جناب یک مسلمان

شما و علمای شما اگر این سوال رو تونستید جواب بدید اونوقت متوجه میشید شیعه کافر و مشرک یا شما گمراه.

اما سوال

آیا سجده بر سنگ شرک نیست ؟

آیا تعظیم بر سنگ شرک نیست ؟

پس چطور به کعبه سجده میکنید ولی مشرک نشدید ؟

مگر کعبه از سنگ و چوب نیست ؟

یاحق

با سلام
این آیه در مورد گروهى است که به زعم خود ذات پاك خداوند را بزرگتر از آن مى‏دانستند كه عقل و فكر به آن راه يابد و بر اين اساس او را منزه از اين مى‏دانستند كه مستقيما او را مورد عبادت خويش قرار دهند، بنا بر اين می گفتند بايد به كسانى روى آوريم كه ربوبيت و تدبير اين عالم از سوى خداوند بر عهده آنها گذارده شده است، و آنها را واسطه ميان خود و او قرار دهيم.
آنها را به عنوان" ارباب" و خدايان بپذيريم و پرستش كنيم تا ما را به خدا نزديك كنند، آنها همان فرشتگان و جن و به طور كلى وجودات مقدس عالمند.
سپس از آنجا كه دسترسى به اين مقدسين نيز امكان‏پذير نبود تمثال و سمبلى براى آنها مى‏ساختند، و آنها را پرستش مى‏كردند، و اينها همان بتها بودند، و چون ميان اين تمثالها و وجود مقدسين يك نوع وحدت قائل بودند بتها را نيز" ارباب" و خدايان خود مى‏پنداشتند.
پس ببینید اینها بتان رو که اولیاء قرار داده اند می پرستیدند.
پرستش واسطه‏ ها، خواه فرشتگان و جن و مانند آنها باشند، و خواه پرستش بتهاى سنگى و چوبى، يك عمل بى‏اساس و دروغين است، به علاوه كفران نعمتهاى پروردگار محسوب مى‏شود، چرا كه بخشنده نعمت سزاوار پرستش است نه اين موجودات بى‏جان يا سراپا نياز.
اما شیعیان که اهل بیت رو نمی پرستند بلکه تنها واسطه می دانند.و در واقع این خداست که حاجت می دهد.

اولا:
طبق ای آیه شریفه که فرمودید:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. مائده آیه 35

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خداوند پروا كنيد و (براى تقرّب) به سوى او (از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) وسيله بجوييد و در راه او جهاد كنيد، شايد رستگار گرديد.

(از مقرّبان درگاهش و از عمل‏هاى صالح) را از کجا آوردید؟

ثانیا"
وسیله چیزی است که خداوند فرموده: به سوی او وسیله ای بجویید. یعنی وسیله هم میتواند قرآن باشد هم یک شخص زنده که میتواند وسیله ای شود تا انسان با تعالیم او سیرالی الله داشته باشد. نه اینکه انسان چنان عاشق این وسیله شود که خدا را فراموش کرده و در تمام عمر کوتاهش فقط به زیارت وسیله رفته - دعای فرج بخواند - برای او سینه بزند - زیارتش را بخواند - خواسته هایش را علیرغم فرموده خداوند که ایاک نستعین، از وسیله بخواهد که زنده نیست.
حالا اگر هم فرصتی کرد نمازی هم برای خداوند بخواهد.

ثالثا:
خداوند فرموده:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (16)
ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم.

وقتی خداوند از رگ قلب انسان به خودش نزدیکتر است چه حاجت که خواسته هایش را از شخص دیگری که آنهم مرده و از دنیای زندگان بی اطلاع است درخواست کند.

در ضمن در اسلام واسطه وجود ندارد و تنها پیامبران بودند که در هنگام حیاتشان بخاطر قرابت و نزدیکی خود با خداوند میتوانست در حق کسی دعا کنند. همانطور که بعضی از ایشان در زمان زنده بودنشان معجزاتی میکردند. ولی آیا بعد از مرگشان هم قادر به معجزه هستند.
مانند حضرت سلیمان که تا زمان مرگش اجنه در اختیارش بودند و برایش کار میکردند ولی همین که رحلت فرمودند اجنه از محل کارشان خلاص گردیدند. و یوغ اسارت از گردنشان برداشته شد.

فرمودید:
از عمر بن خطاب نقل كرده كه : آدم روى اطلاعى كه از آفرينش پيامبر اسلام در آينده داشت به پيشگاه خداوند چنين عرض كرد: يا رب اسئلك بحق محمد لما غفرت لى . خداوندا به حق محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از تو تقاضا ميكنم كه مرا ببخشى.

از کی تا حالا حضرت آدم علم غیب داشت و ما نمیدونستیم.اگر اینطور بود که میفهمید شیطان دارد فریبش میدهد. خداوند فرموده که غیب مخصوص خداست و هیچ کس علم غیب ندارند. حتی پیامبران

وَلاَ أَقُولُ لَکُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ ... (31)
من (نوح) هرگز به شما نمی گویم خزاین الهی نزد من است، و غیب هم نمی دانم...

سوره هود

در ضمن روایاتی که از اهل سنت نقل کردید هیچ کدام سندیت ندارد و جزء احادیث موضوعات بوده و از سطل زباله اهل سنت استخراج کرده اید.

استدعا دارم دستتان را در سطل زباله اهل سنت نکنید.

bina88;66024 نوشت:

سلام علیکم جمیعا

جناب یک مسلمان

شما و علمای شما اگر این سوال رو تونستید جواب بدید اونوقت متوجه میشید شیعه کافر و مشرک یا شما گمراه.

اما سوال

آیا سجده بر سنگ شرک نیست ؟

آیا تعظیم بر سنگ شرک نیست ؟

پس چطور به کعبه سجده میکنید ولی مشرک نشدید ؟

مگر کعبه از سنگ و چوب نیست ؟

یاحق


دوست عزیز قشنگ:

خداوند فرموده رو به کعبه نماز بخوانید. نگفته به کعبه و حجرالاسود که جزئی از کعبه است سجده کنید.

حالا اگر هم گفته بود، باید سجده میکردید همانطور که به شیطان گفت به انسان سجده کند و شیطان نکرد و جهنمی شد.

ye mosalman;65997 نوشت:
پس چرا در نماز میگوییم: ایاک نعبد و ایاک نستعین خداوندا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم. آیا فقط از او یاری میجویید. اینها سوالاتی است که تا ابد نیز جوابی برای آنها نیست چون هر جوابی به مانند مخالفت با کلام خداوند میباشد

بسم الله الرحمن الرحیم

برای این شبهه دیرینه پاسخهای مستدلی داده شده است و ندیدن شما دالّ بر نبودن پاسخ نیست

ثانیا باید ایات قران را در کنا هم بررسی کرد و نه فقط به یک آیه استناد کرد . چه اینکه اگر ظاهر گرا باشیم و عمق مطلب را غور نکنیم به دره هلاکت و گمراهی سقوط میکنیم . اگر بخواهیم طبق روش شما پیش برویم باید بگوییم آیه 35 مائده "....وابتغوا الیه الوسیله ..." معارض آیه فوق است . در حالی که بین آیات قران تعارضی وجود ندارد و و سراسر قران یک سخن و کلام را دارد. و قران نیز بر این مطلب سخت تأکید دارد" و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا" نساء،82.

بنابر این اخذ به ظاهر قران انسان را معتقد به وجود اختلاف در قران میکند در حالیکه چنین عقیده ای خلاف توحید است.


ye mosalman;65997 نوشت:
آیا شیعیان نمی گویند ما اینها را نمی پریستیم، فقط بخاطر این است که اینها ما را به خداوند نزدیک میکند. آیا برای حل مشکلات به سراغ امام رضا یا امامزاده فلان یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج و غیره نمیروند. یا اینکه میگویند ما به اینها میگوییم که اینها به خدا بگویند.


اشکال شما بر این است که معنای وسیله و توسل و درخواست شفاعت را مساوی با پرستش وقائل شدن به مقام کاملا استقلالی برای آنها فرض کرده اید.در حالی که اشتباه محض است . شیعه هیچ گاه معتقد به چنین چیزی نیست.توسل و شفاعت و درخواست از آنها همه در راستای اذن خداوند است یعنی چنانچه خداوند اذن ندهد شفاعت آنها مقبول واقع نمیشود.


نکته دیگر اینکه گفتید کلمه اولیاءالله در قران نیامده محضر شما عزیز باید عرض کنم : ایه 62 یونس ؛ "الا انّ اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛
ایه 34 انفال؛ "ان اولیاءه الاّ المتّقون؛ ضمیر "ه" در اولیاءه به خدا برمیگردد.


نکته بعدی اینکه ایه 3 زمر درباره بت پرستان است که بتها را برای تقرب به خدا پرستش میکردند و مقام ربوبی برایشان قائل بودند چرا که ارتباط با خدا را غیر ممکن میدانستند در حالیکه اصلا شیعه چنین عقیده ای درباره اولیالله ندارد. و همه کارها به اذن خدا میداند.


ر.ک. تفسیر المیزان ،محمد حسین طباطبایی ،ذیل ایه فوق.
ر.ک.ایین وهابیت، جعفر سبحانی.

آقای کارشناس پاسخگوی کلام

اولا:
پاسخ های مستدل را بفرمایید ما هم یاد بگیریم.

ثانیا:
چه تعارضی بین آیه 35 سوره مائده با ایاک نستعین وجود دارد که شما فرمودید.

اصلا این دو آیه ربطی به هم ندارند

سوره 35 فرموده باید وسیله ای برای قرب الی الله بجوییم خواه انسان زنده باشد یا قرآن یا کتابی در مورد خدا یا...

ایاک نستعین یعنی اینکه خداوندا تنها از تو یاری میجویم.

حالا شما چجوری بین این دو آیه تعارض قائل شدید. ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به نظر بنده در قرآن هیچ تعارضی وجود ندارد اگر هم شخص احساس تعارض در قرآن کند مشکل در شخصیت دینی اوست.

زمزم;66051 نوشت:

اشکال شما بر این است که معنای وسیله و توسل و درخواست شفاعت را مساوی با پرستش وقائل شدن به مقام کاملا استقلالی برای آنها فرض کرده اید.در حالی که اشتباه محض است . شیعه هیچ گاه معتقد به چنین چیزی نیست.توسل و شفاعت و درخواست از آنها همه در راستای اذن خداوند است یعنی چنانچه خداوند اذن ندهد شفاعت آنها مقبول واقع نمیشود.

نکته دیگر اینکه گفتید کلمه اولیاءالله در قران نیامده محضر شما عزیز باید عرض کنم : ایه 62 یونس ؛ "الا انّ اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛
ایه 34 انفال؛ "ان اولیاءه الاّ المتّقون؛ ضمیر "ه" در اولیاءه به خدا برمیگردد.

نکته بعدی اینکه ایه 3 زمر درباره بت پرستان است که بتها را برای تقرب به خدا پرستش میکردند و مقام ربوبی برایشان قائل بودند چرا که ارتباط با خدا را غیر ممکن میدانستند در حالیکه اصلا شیعه چنین عقیده ای درباره اولیالله ندارد. و همه کارها به اذن خدا میداند.

ر.ک. تفسیر المیزان ،محمد حسین طباطبایی ،ذیل ایه فوق.
ر.ک.ایین وهابیت، جعفر سبحانی.

اشکال شما بر این است که معنای وسیله و توسل و درخواست شفاعت را مساوی با پرستش وقائل شدن به مقام کاملا استقلالی برای آنها فرض کرده اید.در حالی که اشتباه محض است . شیعه هیچ گاه معتقد به چنین چیزی نیست.توسل و شفاعت و درخواست از آنها همه در راستای اذن خداوند است یعنی چنانچه خداوند اذن ندهد شفاعت آنها مقبول واقع نمیشود.

اولا خداوند اذن شفاعت را فقط در روز قیامت در مورد کسانی که اجازه شفاعتشان را میدهد جائز میداند نه در این دنیا آنهم اجاره به مردگان برای شفاعت زندگان.

ثانیا توسل به مرده مانند توسل به سنگ و چوب و بتان است.

نکته دیگر اینکه گفتید کلمه اولیاءالله در قران نیامده محضر شما عزیز باید عرض کنم : ایه 62 یونس ؛ "الا انّ اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛
ایه 34 انفال؛ "ان اولیاءه الاّ المتّقون؛ ضمیر "ه" در اولیاءه به خدا برمیگردد.

أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (62)
آگاه باشید! دوستان خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می شوند.

الَّذِينَ آمَنُوا وَکَانُوا يَتَّقُونَ (63)

همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز می کردند.

همانطور که می بینید اینجا اولیاء الله به معنی دوستان خداست.

وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا کَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَيَعْلَمُونَ (34)
چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اینکه از (عبادت موحدان در کنار) مسجدالحرام جلوگیری می کنند در حالی که سرپرست آن نیستند؟! سرپرست آن، فقط پرهیزکارانند، ولی بیشتر آنها نمی دانند.

این آیه هم که منظور از اولیاء سرپرستان خانه کعبه هستند

نکته بعدی اینکه ایه 3 زمر درباره بت پرستان است که بتها را برای تقرب به خدا پرستش میکردند و مقام ربوبی برایشان قائل بودند چرا که ارتباط با خدا را غیر ممکن میدانستند در حالیکه اصلا شیعه چنین عقیده ای درباره اولیالله ندارد. و همه کارها به اذن خدا میداند.

منظوراز طرح این بحث هم همین است که شما به آن رسیدید. یعنی در اینجا انسانهایی که بعنوان اولیاء الله مینامید تبدیل به بت شده اند.چون هم برایشان نذر میشود مانند نذر حضرت ابوالفضل - هم قربانی میشود. هم دورشان میگردند. مثل ضریح امام رضا و بقیه امامان - هم از ایشان حاجت می خواهند.

تمام مشخصات یا بت.

دوست عزیز شما با تطبیق آیه ی سوم سوره ی زمر شیعیان رو کافر و دروغگو خواندین!:

ye mosalman;65997 نوشت:
مذهب شیعه میگوید: برای رسیدن به خدا باید یک واسطه ای وجود داشته باشد که بتواند ما را به خداوند نزدیک کند.
مانند شخصی که مقام پایینی دارد و برای پذیرفته شدن درخواستش، پیش یک رئیس اداره باید کسی را واسطه کند.
خداوند این حرف را در سوره الزمر آیه 3 نقض کرده و ایشان را دروغگو و کافر نامیده است.

أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ (3)

آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند، (دلیلشان این بود که): اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند، خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.

دین خالص یعنی دینی که غیر از خدا کسی در آن عبادت و مدح و ثنا نمی شود و بقیه غیر از او فقط بعنوان پیرو یا تبلیغ کننده دین او میتوانند حضور داشته باشند.

آیا شیعیان غیر از خدا را اولیای خود قرار نداده اند؟
مانند اولیاء الله که اصلا چنین کلمه ای در قرآن وجود ندارد. و به فرموده خداوند کسی نمیتواند غیر از خدا ولی ما باشد:


اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ


آیا
شیعیان نمی گویند ما اینها را نمی پریستیم، فقط بخاطر این است که اینها ما را به خداوند نزدیک میکند.

آیا برای حل مشکلات به سراغ امام رضا یا امامزاده فلان یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج و غیره نمیروند. یا اینکه میگویند ما به اینها میگوییم که اینها به خدا بگویند.

پس چرا در نماز میگوییم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین

خداوندا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم
.

آیا فقط از او یاری میجویید.

اینها سوالاتی است که تا ابد نیز جوابی برای آنها نیست چون هر جوابی به مانند مخالفت با کلام خداوند میباشد.



و حقیر در نقد مطلب شما اینطور نوشتم:


seyedziya;66019 نوشت:


دوست عزیز پیش از اینکه عجولانه و از سرتعصب شیعه رو کافر و دروغگو بنامید یه بار دیگه آیه ی مورد بحث رو ملاحظه بفرمایید، این بار با دقت بیشتر!...

شیعه کی گفته که برای تقرب به خدا باید حجت های خدا رو بپرستید؟! شما بجای درافتادن با عقیده ی شیعه با بی شرمی مطلب مضحکی رو در دهان شیعه می ذارین و بعد هم با آب و تاب شروع به نقدش می کنین؟! آیا این شیوه ی بحث محققانه است؟!...

کی گفته در دین خالص مدح و ثنا فقط از آن خداست؟! مدح و ثنا از آن صاحب کماله از اون جهت که صاحب کماله...

شما خودتون هم صبح و شب به زبان حال و قال از غیر خدا طلب یاری می کنین!، اینکه گفته میشه تنها از تو یاری می جوییم مراد اینه که نگاه استقلالی و شرک آمیز به یاری غیر تو نداریم...

جهت منع از ولایت غیر حق(به معنای سرپرستی) در این آیه هم همین نگاه استقلالی و شرک آمیز این افراده نه صرف ولایت غیرحق، ولایت غیر حقی که از لوازم ولایت حقه نه تنها جایزه که ضروریه، ولایت به معنای دوستی هم که روشنه، دوستی غیر حق در راستای دوستی حق، نه به هیچ وجه مذموم که نیکو و زیباست...

طرفه اینکه کفار رو هم با کافر یکی گرفتین!...

تمثیل رئیس اداره و... (هم مثل روال غالب تمثیل ها) تمثیل نارسائیه...

به عنوان یه نکته ی استطرادی، تعبیر اولیا الله هم در قرآن کریم هست، مثل این آیه ی شریفه:

أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره ی يونس، آیه ی 62)
آگاه باشيد كه اولياى خدا را نه بيمى است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

گذشته از اینکه این مطلب ربطی به بحث حاضر نداشت!، حرف اینه که آیا ولی گرفتن غیر خدا جایزه یا نه (ولایت به معنای سرپرستی)، نه اینکه خداوند ولی داره یا نداره! (به معنای دوست)...



اما پاسخ مستقلی به نقد خودم ندیدم، با تجربه ای که از این بحث ها دارم برای اینکه این بحث مفید فایده باشه توصیه می کنم این شاخه و اون شاخه نپرید و بر روی همون مطلب خودتون در ابتدای تاپیک و نقدهای به اون تمرکز کنین، مطالب غیر از اون رو می تونین در تاپیک مستقلی طرح کنین تا راجع بهش بحث بشه، دوستان دیگه هم لطفا این مطلب رو در نظر داشته باشن، منتظر پاسخ شما به تمام محورهای نقد خودم هستم...



:Gol:با سلام به همۀ دوستان عزیز و کارشناسان محترم:Gol:

بحث توسل یکی از مباحث دامنه دار میان مسلمانان در قرون متاخره بوده است اما تلقی علمای اسلام اعم از شیعه وسنی در بسیاری از موارد یکسان است .البته در تاپیک های گذشته نیز نمونۀ همین سوالات مطرح شده و تاپیک آن هنوز قفل نشده است.
اماسوال بنده از دوست محترم «Ye Mosalman» این است که :
1-کدام یک از علمای اسلام با فهمی که از قرآن وسنت دارند با اصل توسل مخالفند وآنرا شرک می دانند؟.
2- چه کسی گفته که انسان در حیات برزخی مرده است؟وشعور ندارد؟!!!!!به علاوه اینکه در مورد شفاعت سخنتان بی مفهوم است.
4- در مورد نذر و طواف وغیره بهتر است سخن فقهای اسلام «اعم از شعه وسنی » بیان شود که چه کسی مخالف است و برای چه و دلایل فقهی او مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه بدون مبنا وسند دیگران را متهم نمود.وبدون اینکه در این امر صاحب نظر باشیم نظر بدهیم.
5- نکتۀ دیگر اینکه شما چگونه از عمل دیگران ونیتشان با خبرید؟ وعمل آنها را حمل بر شرک می کنید ؟این کار چه مبنای قرآنی و روایی دارد؟
متشکرم.:Gol:

ye mosalman;65997 نوشت:
[=times new roman]مذهب شیعه میگوید: برای رسیدن به خدا باید یک واسطه ای وجود داشته باشد که بتواند ما را به خداوند نزدیک کند.
مانند شخصی که مقام پایینی دارد و برای پذیرفته شدن درخواستش، پیش یک رئیس اداره باید کسی را واسطه کند.
خداوند این حرف را در سوره الزمر آیه 3 نقض کرده و ایشان را دروغگو و کافر نامیده است.

أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ (3)

آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند، (دلیلشان این بود که): اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند، خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.

دین خالص یعنی دینی که غیر از خدا کسی در آن عبادت و مدح و ثنا نمی شود و بقیه غیر از او فقط بعنوان پیرو یا تبلیغ کننده دین او میتوانند حضور داشته باشند.

آیا شیعیان غیر از خدا را اولیای خود قرار نداده اند؟
مانند اولیاء الله که اصلا چنین کلمه ای در قرآن وجود ندارد. و به فرموده خداوند کسی نمیتواند غیر از خدا ولی ما باشد:

[=times new roman]
اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ

[=times new roman]
آیا
[=times new roman]شیعیان [=times new roman]نمی گویند ما اینها را نمی پریستیم، فقط بخاطر این است که اینها ما را به خداوند نزدیک میکند.

آیا برای حل مشکلات به سراغ امام رضا یا امامزاده فلان یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج و غیره نمیروند. یا اینکه میگویند ما به اینها میگوییم که اینها به خدا بگویند.

پس چرا در نماز میگوییم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین

خداوندا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم
.

آیا فقط از او یاری میجویید.

اینها سوالاتی است که تا ابد نیز جوابی برای آنها نیست چون هر جوابی به مانند مخالفت با کلام خداوند میباشد.

[=Comic Sans MS]با سلام
با تشکر از سروران عزیز که مطالب ارزنده ای ارائه دادند!
دو
[=Comic Sans MS]س[=Comic Sans MS]ت عزیز در اینکه شیعه راست میگوید شک نکنید!:Sokhan:
عدم تحقیق درست و جستجو دلیل بر نبودن نیست!؟
آن‌چه كه از بين تمامي فرقه‌هاي اسلامي ، تنها وهابي‌ها آن را قبول ندارند و به شدت با آن به مخالفت برخواسته و قائل به آن را کافر و مشرك مي‌دانند ، طلب شفاعت در دنيا است ؛
يعني اينكه فردي در همين دنيا از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ( چه در حال حيات ايشان و چه بعد از شهادت ايشان )درخواست کند روز قيامت در درگاه ربوبي نزد پروردگار عالم او را شفاعت کند و برايش ازخداوند تبارک و تعالي طلب بخشش کند ، اينچنين درخواستي نزد ابن تيميه و محمد بن عبد الوهاب و پيروانشان شرک و کفر محسوب مي شود زيرا وقتي فردي بين خود و خدايش واسطه قرار مي دهد ( و خودش مستقيما از خداوند طلب نمي کند ) و از کسي غير از خدا طلب شفاعت مي کند در حقيقت اين فرد را معبود خود قرار داده و او را شريک خداوند خوانده است . اما اگر کسي اينگونه دعا کند :‌ پروردگارا پيامبرت را در روز قيامت شفيع من گردان ( و بواسطه او گناهان مرا ببخش ) از نظر وهابيها بلا مانع است .
[=Comic Sans MS]محمد بن عبدالوهاب مي گويد : من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يدعوهم ويسألهم الشفاعة كفر إجماعاً.
[=Comic Sans MS] محمد بن عبد الوهاب - مجموعة المؤلفات ج 1 ، ص 385 ، ج 6 ، ص 9 ، 68 ، 213
[=Comic Sans MS]کسي که بين خود و خدايش واسطه قرار دهد و آن واسطه ها را بخواند و از آنها طلب شفاعت کند به اجماع مسلمين چنين فردي کافر است .:Khandidan!:
[=Comic Sans MS]در جاي ديگر مي گويد :
[=Comic Sans MS]قال النبي (صلي الله عليه و سلم) : اُعطي الشفاعة وأنا أطلبه ممّا أعطاه اللَّه . فالجواب : إنّ اللَّه أعطاه الشفاعة ونهاك عن هذا ، فقال : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً) الجن / 18 . فاذا كنت تدعو اللَّه أن يشفع نبيّه فيك فأطعه في قوله : ( فلا تدعوا مع اللَّه أحداً ).
[=Comic Sans MS]مجموعة المؤلفات ج 1 ، ص 166 .
[=Comic Sans MS]پيامبر صلي الله عليه و سلم فرموده است : خداوند به من مقام شفاعت را عطا فرموده و من طلب مي کنم شفاعتي را که خداوند به من عطا کرده است .
محمد بن عبدالوهاب مي گويد : جواب اين حديث اين است که خداوند به پيامبرش مقام شفاعت را عطا فرموده ولکن تو را ( بندگان) از درخواست چنين مطلبي ( درخواست شفاعت از پيامبر ) نهي کرده است ،
خداوند در قرآن مي فرمايد :

[=Comic Sans MS]فلا تدعوا مع اللَّه أحداً . الجن / 18 .
[=Comic Sans MS]و مساجد ويژه خداست ، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد .
[=Comic Sans MS]پس اگر از خداوند درخواست کني که پيامبرش را در روز قيامت شفيع تو گرداند ( و بواسطه او گناهان ترا ببخشد ) به دستور خداوند در اين آيه عمل کرده اي .
[=Comic Sans MS]در جاي ديگر مي گويد :
[=Comic Sans MS]الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً فضلاً لمن سأله أن يشفع له إلى اللَّه... . :Khandidan!:
[=Comic Sans MS]مجموعة المؤلفات ج1 ، ص 296 ، ج 4 ص 42 .
[=Comic Sans MS]فردي که مرده است ( کنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب کند و يا ضرري را از خودش دفع کند چه برسد به اينکه بخواهد براي کسي طلب شفاعت کند
[=Comic Sans MS]محمد بن عبد الوهاب مي گويد :
[=Comic Sans MS] قال تعالى : ( وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ‏ ) يونس: 18/10 .
[=Comic Sans MS]فأخبر انّ من جعل بينه وبين اللَّه وسائط يسألهم الشفاعة فقد عبدهم وأشرك بهم ، وذلك أنّ الشفاعة كلّها للَّه ، كما قال تعالى : ( قل للَّه الشفاعة جميعاً) الزمر : 44 .
[=Comic Sans MS]تحفه اثنا عشرية ــ عبدالعزيز دهلوي ــ ، ص 751
[=Comic Sans MS]خداوند در قرآن مي فرمايد : و به جاى خدا ، چيزهايى را مى پرستند كه نه به آنان زيان مى رساند و نه به آنان سود مى دهد .
و مى گويند : «اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند .» بگو : «آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمى داند ، آگاه مى گردانيد ؟» او پاك و برتر است از آنچه ] با وى ] شريك مى سازند .

[=Comic Sans MS]خداوند در اين آيه خبر مي دهد هرکس بين خود و خدايش واسطه قرار دهد در حقيقت آن واسطه را پرستيده و او را به عنوان شريک خدا قرار داده است ، و اين مطلب به خاطر اين است که شفاعت تماما متعلق به خداست همانطوري که خداوند در قرآن مي فرمايد : اي رسول ما بگو : «شفاعت ، يكسره از آن خداست » .
[=Comic Sans MS]« أعوذ بالله من الإفتراء و الکذب »
[=century gothic]

صدرا;66135 نوشت:
:gol:با سلام به همۀ دوستان عزیز و کارشناسان محترم:gol:

بحث توسل یکی از مباحث دامنه دار میان مسلمانان در قرون متاخره بوده است اما تلقی علمای اسلام اعم از شیعه وسنی در بسیاری از موارد یکسان است .البته در تاپیک های گذشته نیز نمونۀ همین سوالات مطرح شده و تاپیک آن هنوز قفل نشده است.
اماسوال بنده از دوست محترم «ye mosalman» این است که :

1-کدام یک از علمای اسلام با فهمی که از قرآن وسنت دارند با اصل توسل مخالفند وآنرا شرک می دانند؟.

2- چه کسی گفته که انسان در حیات برزخی مرده است؟وشعور ندارد؟!!!!!به علاوه اینکه در مورد شفاعت سخنتان بی مفهوم است.

3- در مورد نذر و طواف وغیره بهتر است سخن فقهای اسلام «اعم از شعه وسنی » بیان شود که چه کسی مخالف است و برای چه و دلایل فقهی او مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه بدون مبنا وسند دیگران را متهم نمود.وبدون اینکه در این امر صاحب نظر باشیم نظر بدهیم.

4- نکتۀ دیگر اینکه شما چگونه از عمل دیگران ونیتشان با خبرید؟ وعمل آنها را حمل بر شرک می کنید ؟این کار چه مبنای قرآنی و روایی دارد؟
متشکرم.:gol:


1-کدام یک از علمای اسلام با فهمی که از قرآن وسنت دارند با اصل توسل مخالفند وآنرا شرک می دانند؟.
تعدادمسلمانان جهان حدود 1.500.000.000 نفر است که حدودا صد میلیون آن شیعه هستند.
پس تقریبا 1.400.000.000 نفر با اصل توسل مخالفند. منجمله تمام علمای اهل سنت.

2- چه کسی گفته که انسان در حیات برزخی مرده است؟وشعور ندارد؟!!!!!به علاوه اینکه در مورد شفاعت سخنتان بی مفهوم است.

طبق فرموده قرآن شفاعت فقط مخصوص فرشتگان و پیامبران است آنهم با اجازه خداوند باری تعالی در روز قیامت:
وَکَم مِن مَلَکٍ فِي السَّماوَاتِ لاَ تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاءُ وَيَرْضَي‏ (26)
و چه بسیار فرشتگان آسمان ها که شفاعت آنها سودی نمی بخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه (شفاعت) دهد.

وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَي‏ کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَکْتُم مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَمَا نَرَي‏ مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيکُمْ شُرَکَاءُ لَقَد تَقَطَّعَ بَيْنَکُمْ وَضَلَّ عَنکُم مَاکُنتُمْ تَزْعُمُونَ (94)
و (روز قیامت به آنها گفته می شود): همه شما تنها به سوی ما بازگشت نمودید، همانگونه که روز اول شما را آفریدیم، و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سر گذاردید، و شفیعانی را که شریک در شفاعت خود می پنداشتید، با شما نمی بینیم. پیوندهای شما بریده شده است، و تمام آنچه را تکیه گاه خود تصور می کردید، از شما دور و گم شده اند.

3- در مورد نذر و طواف وغیره بهتر است سخن فقهای اسلام «اعم از شعه وسنی » بیان شود که چه کسی مخالف است و برای چه و دلایل فقهی او مورد بررسی قرار گیرد نه اینکه بدون مبنا وسند دیگران را متهم نمود.وبدون اینکه در این امر صاحب نظر باشیم نظر بدهیم.
برادر من طواف در قرآن فقط در مورد خانه کعبه دستور داده شده. اگر جای دیگری را سراغ دارید بفرمایید.
مگر اینکه تازه نازل شده باشد یا طواف کننده شیعه باشد.

4
- نکتۀ دیگر اینکه شما چگونه از عمل دیگران ونیتشان با خبرید؟ وعمل آنها را حمل بر شرک می کنید ؟این کار چه مبنای قرآنی و روایی دارد؟

آیا وقتی شما میبینید کسی دارد عمل گناهی انجام میدهد و طبق آموزه های قرآن آن را مخالف100% با احکام اسلام میبینید مانند بت پرستی - مرده پرستی - تمسک به غیر خدا-اذان و نماز متفاوت با بقیه جهان اسلام و ... خب این دیگر جای چه شک و شبهه ای در مورد عمل اشخاص و نیتشان باقی میگذارد و آیا طبق فرموده های خداوند در قرآن این شرک نیست.

[=Century Gothic]و اما دوست گرامی پاسخ

[=Century Gothic]شفاعت در قرآن :

[=Comic Sans MS]موارد بسيار زيادي در روايات نقل شده است که اصحاب رسول خدا از رسول خدا صلي الله عليه و آله ـ چه در زمان حياتشان و چه بعد از شهادت ايشان ـ طلب شفاعت نموده اند و حتي در قرآن نيز به بعضي از اين موارد (طلب شفاعت در زمان حيات ايشان) اشاره شده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي کنيم :
[=Comic Sans MS]خداوند در قرآن مي فرمايد :‌
[=Comic Sans MS]ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) . النساء / 64 .
[=Comic Sans MS]و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند ، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر ] نيز ] براى آنان طلب آمرزش مى كرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مى يافتند .:Sham:
[=Comic Sans MS]و در باره منافقين مي‌گويد :
[=Comic Sans MS] وإذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم ورأيتهم يصدون وهم مستكبرون . المنافقون / 5 .
[=Comic Sans MS]و چون بديشان گفته شود : «بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد» ، سرهاى خود را بر مى گردانند ، و آنان را مى بينى كه تكبركنان روى برمى تابند .:Sham:
[=Comic Sans MS]زماني که اعراض و رو گرداني از طلب استغفار از پيامبر را (که در حقيقت طلب شفاعت از ايشان است ) خداوند علامت نفاق مي داند پس قطعا طلب نمودن اين مطلب و ممارست بر آن علامت ايمان خواهد بود .:Sokhan:
[=Comic Sans MS]همانطوري که ملاحظه مي فرمائيد خداوند در اين دو آيه طلب استغفار از پيامبر را ( که در حقيقت همان طلب شفاعت از ايشان است ) نه تنها جايز بلکه نشانه ايمان مي داند .:Ealam:

[=Comic Sans MS]شفاعت در روايات :

[=Comic Sans MS]روايات طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم سه دسته اند :
1- طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم قبل از تولد ايشان .
2- طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حيات ايشان . 3- طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بعد از و فات ايشان .
که در اينجا متن روايات را خدمت شما ارائه مي کنيم .

طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم قبل از تولد ايشان : [=Comic Sans MS]

[=Comic Sans MS]حلبي در کتاب السيرة الحلبية به نقل از ابن اسحاق در کتاب المبدأ و قصص الأنبياء مي گو يد : شخصي بنام تبع بن حسان الحميري‌ قبل از تولد پيامبر اکرم نامه اي خطاب به حضرت نوشت که عبارت نامه به اين شرح است:Sham:
[=Comic Sans MS]أما بعد يا محمد فإني آمنت بك وبربك ورب كل شئ وبكل ما جاءك من ربك من شرائع الإسلام والإيمان وإني قلت ذلك فإن أدركتك فيها ونعمت وإن لم أدركك فاشفع لي يوم القيامة ولا تنسني… وكتب عنوان الكتاب إلى محمد بن عبد الله خاتم النبين والمرسلين ورسول رب العالمين من اتبع لأول حمير أمانة الله في يد من وقع هذا الكتاب في يده إلى أن يدفعه إلى صاحبه و دفعه إلي رأس العلماء المذکورين .
[=Comic Sans MS]اي‌ محمد من به تو و به پروردگار تو که تمامي اشياء مخلوق او يند و تحت يد قدرت او هستند و به تمامي دستوراتي از طرف خداوند به تو ابلاغ شده ايمان آوردم و به اين مطالب اقرار مي کنم پس اگر روزي دوران رسالت تو را درک کردم ( و در قيد حيات بودم ) خيلي خوب است ( که در خدمت تو باشم ) اما اگر دوران رسالت تو را درک نکردم ( و در قيد حيات نبودم ) از تو مي خواهم مرا روز قيامت شفاعت کني و در آن روز مرا فراموش نکني ... ( ابن اسحاق در ادامه مي گويد ) و اين عبارت را عنوان نامه قرار داد : اين نامه از طرف اتبع اول از طايفه حمير به محمد بن عبدالله آخرين پيغمبر و فرستاده پروردگار عالم و اين نامه را امانت قرار مي دهم در دست اين شخص تا اينکه آن را به دست صاحب اصلي آن ( يعني پيامبر اکرم ) برساند و اين نامه را به دست عالم بزرگ آن زمان داد
[=Comic Sans MS]حلبي به نقل از ابن اسحاق در ادامه مي گويد :
[=Comic Sans MS]ثم وصل الكتاب المذكور إلى النبي صلى الله عليه وسلم على يد بعض ولد العالم المذكور حين هاجر وهو بين مكة والمدينة ... و بعد قراءة الكتاب عليه صلى الله عليه وسلم قال مرحبا بتبع الأخ الصالح ثلاث مرات
[=Comic Sans MS]سپس اين نامه را يکي از فرزندان( ابي ليلي ) آن عالم در زمان مهاجرت پيامبر اکرم به مدينه در بين مکه و مدينه به دست پيامبر اکرم رساند ... و پيامبر اکرم بعد از قرائت نامه سه بار فرمودند : آفرين به « تبع » برادر صالح ما .
[=Comic Sans MS]كان بين تبع هذا أي بين قوله إنه آمن به وعلى دينه وبين مولد النبي صلى الله عليه وسلم ألف سنة
[=Comic Sans MS]حلبي به نقل از ابن اسحاق در ادامه مي گويد :
[=Comic Sans MS]بين تبع در زماني که اين نامه را نوشت و بين زمان تولد پيامبر اکرم 1000 سال فاصله بود.
( يعني تبع اين نامه را 1000 سال قبل از تولد پيامبر اکرم نوشته بود و در آن زمان از ايشان طلب شفاعت نموده بود ) .

[=Comic Sans MS]السيرة الحلبية - الحلبي - ج 2 - ص 279 – 280
[=Comic Sans MS]اگر اين کار « تبع » شرک و کفر بود بر پيامبر خدا واجب بود که اين کار را نکوهش کنند و قباحت و زشتي‌ آن را بيان فرمايند نه اينکه سه بار به « تبع » بخاطر اين کارش آفرين بگو يند و او را برادر صالح بخوانند .:Ealam:

[=Comic Sans MS]طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در زمان حيات ايشان:Sham:

[=Comic Sans MS]2- عن أنس بن مالك أنه قال : سألت النبي أن يشفع لي يوم القيامة فقال : أنا فاعل . قلت : فأين أطلبك ؟ قال اولا على الصراط ، قلت فإن لم ألقک ؟
قال : عند الميزان ، قلت فإن لم ألقک ؟
قال : عند الحوض فإني لا أخطي هذه المواضع .

[=Comic Sans MS] صحيح الترمذي : 4 / 42 ، باب ما جاء في شأن الصراط ج4، ص 621، ح2433.
[=Comic Sans MS]انس مى گويد: از پيامبر(صلى الله عليه وآله) درخواست كردم كه در قيامت درباره من شفاعت كند، وى پذيرفت و فرمود: من اين كار را انجام مى دهم.
به پيامبر(صلى الله عليه وآله)گفتم:
شما را كجا جستجو كنم؟
ابتدا فرمودند : در كنار صراط ، عرضه داشتم اگر شما را در کنار صراط ملاقات نکردم شما را در کجا مي توانم ببينم؟
فرمود ند کنار ميزان، عرضه داشتم اگر شما را در کنار ميزان ملاقات نکردم شما را در کجا مي توانم ببينم ؟
فرمود ند کنار حوض ، بدرستيکه من بغير از اين سه مکان جايي نمي روم .

[=Comic Sans MS]همانطوري که ملاحظه مي فرمائيد انس بن مالک مستقيما از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در همين دنيا طلب شفاعت نمود و از خداوند طلب نکرد حال آيا اين صحابه رسول خدا بخاطر اين عملش گناهکار و مشرک مي شود ؟!:Sokhan:
و يا اينکه (نعوذ بالله) پيامبر اکرم آيه :
‌ ( لله الشفاعة جميعا و آيه و لا تدعوا مع الله احدا )را نشنيده بودند ؟:Sham:
و به همين خاطر ( نشنيدن آيه ) انس را از طلب شفاعت نهي نکردند !!! و يا اينکه آيه را شنيده بودند ولي نعوذ بالله معناي آيه را نفهميده بودند !!!
ولي ابن تيمية و محمد بن عبد الوهاب و پيروانشان معناي آيه را فهميده بودند !!!:Ealam:
زيرا شايد در نظر وهابيها ابن تيمية و محمد بن عبد الوهاب از پيامبر و اصحابش نسبت به فهم آيات قرآن آگاهي بيشتري داشته باشند !!!:Ealam:
شما قضاوت کنيد :Sham:

[=Comic Sans MS]3- سواد بن قارب نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد و در ضمن ابياتي از ايشان طلب شفاعت نمود :
[=Comic Sans MS]وكن لى شفيعا يوم لا ذوشفاعة سواک بمغن فتيلا عن سواد بن قارب.
[=Comic Sans MS]الاصابه،ج 3،ص 182 ، ذيل ترجمه سواد بن قارب الدوسي أو السدوسي رقم 3596 ؛ الأحاديث الطوال ــ طبراني ــ ص 85 ، حديث رقم 31 ، باب حديث سواد بن قارب ؛ الدررالسنيه ــ احمد زيني دحلان ــ ، ص 27 .
[=Comic Sans MS]اى پيامبر: روز قيامت شفيع من باش. روزي که شفاعت، ديگران به حال سواد بن قارب به مقدار رشته وسط خرما، سودى نمى بخشند.
[=Comic Sans MS]در اينجا نيز رسول خدا بخلاف نظر ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب سواد بن قارب را نهي نفرمودند و به او نگفتند چرا از من طلب شفاعت مي کني ؟
چرا غير خدا را مي خواني ؟‌:Sokhan:
چرا مشرک شده اي ؟:Sokhan:
شفاعت متعلق به خداست ، نبايد غير از خدا از کسي طلب شفاعت کني ... . بنابراين از همين نهي نکردن رسول خدا و قبول کردن خواسته سواد بن قارب درمي‌ يابيم حقيقت مطلب چيزي غير از خرافاتي است که وهابيها به پيروانشان به عنوان اسلام حقيقي القاء مي کنند .:Ealam:

[=Comic Sans MS]طلب شفاعت از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم بعد از وفات ايشان

[=Comic Sans MS]4- محمد بن حبيب مي گويد :
[=Comic Sans MS] ثم لما فرغ على من غسله وأدرجه في أكفانه كشف الأزار عن وجهه ثم قال بأبي أنت وأمي طبت حيا وطبت ميتا ... بأبي أنت وأمي اذكرنا عند ربك ... .
[=Comic Sans MS]التمهيد - ابن عبد البر - ج 2 ، ص 162 ، شرح نهج البلاغة - ابن ابي الحديد - ج 13 ، ص 42 ، باب ذکر طرف من سيرة النبي عليه السلام عند موته .
[=Comic Sans MS]محمد بن حبيب مي گويد: زمانيکه علي (عليه السلام ) غسل پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم ) را به اتمام رساند و کفن بر قامت ايشان پوشاند کفن را از صورت ايشان کنار زذ و عرضه داشت :‌ پدر و مادرم فدايت پاک و پاکيزه زندگي نمودي و پاک و پاکيزه به پيشگاه خداوند شتافتي ... پدر و مادرم فدايت ما را در پيشگاه پروردگارت ياد کن ... .:Ealam:

[=Comic Sans MS]5- قالت عائشةوغيرها من أصحابه إن الناس أفحموا ودهشوا حيث ارتفعت الرنة... حتى جاء الخبر أبا بكر ... حتى دخل على رسول الله صلى الله عليه وسلم فأكب عليه وكشف عن وجهه ومسحه وقبل جبينه وخديه وجعل يبكي ويقول بأبي أنت وأمي ونفسي وأهلي طبت حيا وميتا .... اذكرنا يا محمد عند ربك
[=Comic Sans MS]تمهيد الأوائل وتلخيص الدلائل - الباقلاني - ص 488 ؛ سبل الهدي و الرشاد ج 2 ، ص 299 ، الباب الثامن و العشرون في بلوغ هذا الخطب الجسيم الي الصديق الکريم ؛ الدرر السنية في الرد علي الوهابية ــ احمد زيني دحلان ــ ص 34 ؛ مخالفة الوهابية للقرآن و السنة ــ عمر عبدالسلام ــ ص 33 .

[=Comic Sans MS]عايشه و غير او از اصحاب رسول خدا ( در جريان وفات رسول خدا )مي گويند ‌: مردم متحير و سرکشته و وحشت زده شده بودند صداي ناله ها به گوش مي رسيد ... تا اينکه خبر به ابوبکر رسيد ... ابو بکر بر پيامبر ( صلي الله عليه (و آله) و سلم ) وارد شد خود را بر روي( پيکر مطهر ) پيامبر انداخت و پارچه روي صورت پيلمبر را کنار زد و دست به صورت و پيشاني و گونه هاي ايشان کشيد و در حالي که گريه مي کرد عرضه داشت پدر و مادرم و جانم و خانواده ام فدايت پاک و پاکيزه زندگي نمودي و پاک و پاکيزه از دنيا رفتي .... اي محمد ما را در پيشگاه پروردگارت ياد کن ... .:Sokhan:

[=Comic Sans MS]6- قال العلامة ابن حجر في الجوهر المنظم وروى بعض الحفاظ عن أبي سعيد السمعاني أنه روى عن علي بن أبي طالب رضي الله عنه وكرم وجهه إنهم بعد دفنه صلى الله عليه وسلم بثلاثة أيام جاءهم أعرابي فرمى بنفسه على القبر الشريف على صاحبه أفضل الصلاة والسلام وحتى ترابه على رأسه وقال يا رسول الله قلت فسمعنا قولك و وعيت عن الله ما وعينا عنك وكان فيما أنزل الله عليك قوله تعالى ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما وقد ظلمت نفسي وجئتك مستغفرا إلى ربي فنودي من القبر الشريف إنه قد غفر لك وجاء مثل ذلك عن علي رضي الله عنه من طريق أخرى فهي تؤيد رواية السمعاني ويؤيد ذلك أيضا ما صح عنه صلى الله عليه وسلم من قوله حياتي خير لكم تحدثون وأحدث لكم ووفاتي خير لكم تعرض على أعمالكم ما رأيت من خير حمدت الله تعالى وما رأيت من شر استغفرت لكم
[=Comic Sans MS]تفسير قرطبي ج 5 ، ص 265 ، 266 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ تفسير بحر المحيط ــ أبوحيان أند لسي ــ ج 4 ، ص 180 ، باب 64 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ الدرر السنية في الرد على الوهابية - أحمد زيني دحلان - ص 21 – 22 .
[=Comic Sans MS]احمد زيني دحلان به نقل از ابن حجر در کتاب الجوهر المنظم مي گويد :
[=Comic Sans MS] بعضي از حفاظ حديث از أبي سعيد سمعاني نقل کرده اند که او از علي بن أبي طالب ( صلوات الله و سلامه عليه ) کرده است ::Sham:
سه روز از مراسم تدفين پيامبر اکرم (صلي الله عليه (و آله) و سلم ) گذشته بود فردي اعرابي نزد ما آمد ،
خودش را روي قبر پيامبر اکر م (عليه أفضل الصلاة و السلام ) انداخت و از خاک قبر بر سر خود مي ريخت و مي گفت:‌ يا رسول الله شما ( در دوران رسالتت ) مطالبي‌فرمودي و ما هم فرمايشات شما را شنيديم و همانگونه که تو از خداوند فرامين و دستورات ديني را اخذ نمودي‌ ما نيز اين فرامين و دستورات ديني را از تو فرا گرفتيم يکي از آياتي که خداوند بر تو نازل فرمود اين بود :
[=Comic Sans MS]ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما[=Comic Sans MS]( اگر مسلمانان به خود ظلم نمود ند و پيش تو آمدند و از خداوند طلب بخشش نمود ند و[=Comic Sans MS]رسول خدا نيز براي آنها از خداوند طلب بحشش نمود خداوند را تو به پذير و بخشنده مي يابند
:Sokhan:
( کنايه از اينکه خداوند آنها را مي بخشد )
حال اي رسول خدا من به نفسم ظلم کرده ام و به درگاه شما آمده ام که براي من از خداوند طلب بخشش کنيد ، پس از قبر شريف ندايي آمد که خداوند تو را بخشيد .

[=Comic Sans MS]زيني دحلان در ادامه مي گويد :
[=Comic Sans MS] مثل همين روايت از علي‌ (عليه السلام ) از طريق ديگري نيز رسيده است که آن هم اين روايت را تائيد مي کند .
و يکي ديگر از مؤيدات اين روايت ، روايت صحيحه ديگري است که از پيامبر اکرم رسيده است که ايشان فرمودند : دوران زندگي من براي شما خوب است زيرا شما با من صحبت مي کنيد و من هم با شما صحبت مي کنم ( براي شما حديث مي گويم ) و وفات من براي شما خيلي خوب است زيرا اعمال شما بر من عرضه مي شود اگر عمل خيري در ميان اعمال شما ببينم خداوند را سپاس مي گويم و اگر گناهي مشاهده کنم براي شما استغفار ميطلبم .:Sokhan:

[=Comic Sans MS]ابوحيان و نسفي ذيل همين آيه ( سوره نسا ء / 64 ) مي گويند :
[=Comic Sans MS]واستغفر لهم الرسول أي : شفع لهم الرسول في غفران ذنوبهم .... والتفت في قوله : و استغفر لهم الرسول ، ولم يجىء على ضمير الخطاب في جاؤوك تفخيماً لشأن الرسول ، وتعظيماً لاستغفاره ، وتنبيهاً على أن شفاعة من اسمه الرسول من الله تعالى بمكان ، وعلى أنَّ هذا الوصف الشريف وهو إرسال الله إياه موجب لطاعته ...
[=Comic Sans MS]تفسير بحر المحيط ــ أبوحيان أند لسي ــ ج 4 ، ص 180 ، باب 64 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء ؛ تفسير مدارک التنزيل و حقائق التأويل ــ تفسير نسفي ــ ج 1 ، ص 236 ، باب 63 ، ذيل آيه 64 سوره نسا ء .
[=Comic Sans MS]اينکه خداوند فرمود ( و رسول خدا براي آنها طلب بخشش کند ) معنايش اين است که رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) نزد پروردگار عالم براي بخشش گناهانشان آنها را شفاعت کند . ...:Ealam:
[=Comic Sans MS]
[=Comic Sans MS]

[=Comic Sans MS]خداوند در اين آيه قبل از اينکه به اينجا برسد رسولش را مورد خطاب قرار داده بود و با ايشان بصورت مخاطب صحبت مي کرد اما به اينجا (و استغفر لهم الرسول) که رسيد خطابش را به صورت صيغه غائب آورد (و رسول خدا براي آنها طلب بخشش کند):Sham:
و اين بخاطر بزرگي و علو منزلت و شأن رسول خدا و عظمت استغفار ايشان است ( يعني خداوند مي خواهد بفرمايد استغفار رسول خدا بسيار ارزشمند است و با استغفار خود شخص فرق دارد ) ، و خداوند نکته اي را مي خواهد به ما گوشزد کند و آن اينکه طلب شفاعت از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) در نزد خداوند تبارک و تعالي‌ از جايگاه ويژه اي برخوردار است ، علاوه بر اينکه اين وصف شريف يعني رسالت ايشان از طرف خدا موجب اطاعت کردن از ايشان مي شود ...

[=Comic Sans MS]جاي تعجب است که با وجود اين نقلها وهابيها چطور خود را سلفي و تابع صحابه مي خوانند ؟!!!:Ealam::Ealam:
[=Comic Sans MS]دليل ديگر ابن عبدالوهاب بر رد شفاعت اين بود که :
[=Comic Sans MS]الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً ... .
[=Comic Sans MS]فردي که مرده است ( کنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب کند و يا ضرري را از خودش دفع کند ...
[=Comic Sans MS]در اينجا بايد عرض کنيم اين نظر ابن عبدالوهاب و پيروانش نيز مانند بقيه نظراتشان مخالف با آيات قرآن و نظريات تمامي علماي اسلام است .:Ealam:
و اين در حالي است که روايات متعددي در اين زمينه از منابع معتبر اهل سنت داريم که انبياء عليهم السلام زنده هستند .
اين عبارات توجه کنيد :

[=Comic Sans MS]خداوند در قرآن مي فرمايد :
[=Comic Sans MS]وَلَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتَام بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَل-هُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ‏ى وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَايُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ . آل‏عمران: 169 – 171 .
[=Comic Sans MS]هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند * به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند * بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏گرداند، شادى مى‏كنند .
[=Comic Sans MS] در اين آيات بهره‏مندى شهيدان از نعمتهاى الهى و خوشنودى از آنچه به دست آورده‏اند دليل بر حيات و زندگى مجدّد آنان است.
[=Comic Sans MS] و اكنون اين سؤال مطرح مى‏شود كه چگونه كسانى كه در راه دين به شهادت رسيده‏اند، پس از شهادت زنده باشند ولى پيامبر كه آورنده دين و پيشوا و رهبر شهيدان است زندگى مجدّد بعد از مرگ را نداشته باشد؟
چنانچه شوکاني به اين حقيقت اذعان کرده است ::Sokhan:

[=Comic Sans MS]شوکاني در نيل الأوطار مي گويد:
[=Comic Sans MS]وَوَرَدَ النَّصّ فِي كِتَابِ اللَّهِ فِي حَقّ الشُّهَدَاءِ أَنَّهُمْ أَحْيَاء يُرْزَقُونَ وَأَنَّ الْحَيَاة فِيهِمْ مُتَعَلِّقَة بِالْجَسَدِ فَكَيْف بِالْأَنْبِيَاءِ وَالْمُرْسَلِينَ .
[=Comic Sans MS]وَقَدْ ثَبَتَ فِي الْحَدِيثِ { أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ } رَوَاهُ الْمُنْذِرِيُّ وَصَحَّحَهُ الْبَيْهَقِيُّ .
[=Comic Sans MS]نيل الأوطار ج 3 ، ص 305 ، باب صلاة‌ المخلوقات علي النبي صلي الله عليه و سلم و هو في قبره حي
[=Comic Sans MS]خداوند در قرآن صريحا در نورد شهدا مي فرمايد آنان زنده اند و روزي مي خورند ، و حياة و زندگي در شهدا مربوط به بدن و جسم آنهاست ، حال که شهدا اينگونه هستند پس انبياء و رسولان الهي چگونه اند ؟:Ealam:
(يعني آيا مي شود شهدا زنده باشند ولي انبياء و رسولان الهي که مقامشان از شهدا برتر است زنده نباشند ؟!!):Ealam:

[=Century Gothic]خداوند در اين آيه قبل از اينکه به اينجا برسد رسولش را مورد خطاب قرار داده بود و با ايشان بصورت مخاطب صحبت مي کرد اما به اينجا (و استغفر لهم الرسول) که رسيد خطابش را به صورت صيغه غائب آورد (و رسول خدا براي آنها طلب بخشش کند) و اين بخاطر بزرگي و علو منزلت و شأن رسول خدا و عظمت استغفار ايشان است ( يعني خداوند مي خواهد بفرمايد استغفار رسول خدا بسيار ارزشمند است و با استغفار خود شخص فرق دارد ) ، و خداوند نکته اي را مي خواهد به ما گوشزد کند و آن اينکه طلب شفاعت از رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) در نزد خداوند تبارک و تعالي‌ از جايگاه ويژه اي برخوردار است ، :Sokhan: علاوه بر اينکه اين وصف شريف يعني رسالت ايشان از طرف خدا موجب اطاعت کردن از ايشان مي شود ...[=Century Gothic]جاي تعجب است که با وجود اين نقلها وهابيها چطور خود را سلفي و تابع صحابه مي خوانند ؟!!!
[=Century Gothic]دليل ديگر ابن عبدالوهاب بر رد شفاعت اين بود که :
[=Century Gothic]الميت لا يملك لنفسه نفعاً ولا ضراً ... .
[=Century Gothic]فردي که مرده است ( کنايه از انبيا و صالحين ) نمي تواند هيچ نفعي را براي خودش جلب کند و يا ضرري را از خودش دفع کند ...
[=Century Gothic]در اينجا بايد عرض کنيم اين نظر ابن عبدالوهاب و پيروانش نيز مانند بقيه نظراتشان مخالف با آيات قرآن و نظريات تمامي علماي اسلام است .:Ealam:
و اين در حالي است که روايات متعددي در اين زمينه از منابع معتبر اهل سنت داريم که انبياء عليهم السلام زنده هستند . به اين عبارات توجه کنيد :

[=Century Gothic]خداوند در قرآن مي فرمايد :
[=Century Gothic]وَلَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتَام بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَل-هُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ‏ى وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَايُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ . آل‏عمران: 169 – 171 .
[=Century Gothic]هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار، بلكه زنده‏اند و نزد :Sokhan:پروردگارشان روزى داده مى‏شوند * به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند * بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏گرداند، شادى مى‏كنند .:Ealam:
[=Century Gothic] در اين آيات بهره‏مندى شهيدان از نعمتهاى الهى و خوشنودى از آنچه به دست آورده‏اند دليل بر حيات و زندگى مجدّد آنان است.
[=Century Gothic] و اكنون اين سؤال مطرح مى‏شود كه چگونه كسانى كه در راه دين به شهادت رسيده‏اند، پس از شهادت زنده باشند ولى پيامبر كه آورنده دين و پيشوا و رهبر شهيدان است زندگى مجدّد بعد از مرگ را نداشته باشد؟
چنانچه شوکاني به اين حقيقت اذعان کرده است :

[=Century Gothic]شوکاني در نيل الأوطار مي گويد:
[=Century Gothic]وَوَرَدَ النَّصّ فِي كِتَابِ اللَّهِ فِي حَقّ الشُّهَدَاءِ أَنَّهُمْ أَحْيَاء يُرْزَقُونَ وَأَنَّ الْحَيَاة فِيهِمْ مُتَعَلِّقَة بِالْجَسَدِ فَكَيْف بِالْأَنْبِيَاءِ وَالْمُرْسَلِينَ .
[=Century Gothic]وَقَدْ ثَبَتَ فِي الْحَدِيثِ { أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ } رَوَاهُ الْمُنْذِرِيُّ وَصَحَّحَهُ الْبَيْهَقِيُّ .
[=Century Gothic]نيل الأوطار ج 3 ، ص 305 ، باب صلاة‌ المخلوقات علي النبي صلي الله عليه و سلم و هو في قبره حي
[=Century Gothic]خداوند در قرآن صريحا در نورد شهدا مي فرمايد آنان زنده اند و روزي مي خورند ، و حياة و زندگي در شهدا مربوط به بدن و جسم آنهاست ، حال که شهدا اينگونه هستند پس انبياء و رسولان الهي چگونه اند ؟
(يعني آيا مي شود شهدا زنده باشند ولي انبياء و رسولان الهي که مقامشان از شهدا برتر است زنده نباشند ؟!!):Ealam:

[=Century Gothic]ابن حجر هيثمي که از شخصيت هاي بر جسته اهل سنت است ، در کتاب مجمع الزوائد ، از قول عبد الله بن مسعود نقل مي کند که پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
[=Century Gothic]حياتي خير لكم تُحدِّثون و يُحدَّث لكم، ووفاتي خير لكم، تُعرض عليّ أعمالكم، فما رأيت من خير حمدت اللّه عليه، وما رأيت من شرّ استغفرت اللّه لكم»،
[=Century Gothic]هم حيات من براي شما مايه خير است و هم وفات من . تمام اعمال شما بر من عرضه مي شود ، اگر کارهاي خوب شما را ببينم خدا را شکر مي کنم ، کارهاي بد شما را ببينم از خداي عالم براي شما طلب مغفرت مي کنم .
[=Century Gothic]بعد آقاي هيثمي مي گويد :
[=Century Gothic]رواه البزّار ورجاله رجال الصحيح.
[=Century Gothic]مجمع الزوائد: 9/24، باب «ما يحصل لأمّته من استغفاره بعد وفاته» الجامع الصغير: 1/582، كنز العمّال: 11/407.
[=Century Gothic]مسلم کتاب صحيح مسلم ، ج7 ، ص 102 نقل مي کند که نبي مکرم فرمود وقتي من رفتم به معراج ، ديدم که حضرت موسي عليه السلام در ميان قبرش نشسته و مشغول نماز است .
[=Century Gothic]مررت ـ على موسى ليلة أسرى بي عند الكثيب الأحمر وهو قائم يصلّي في قبره
[=Century Gothic]صحيح مسلم: 7/102، كتاب الفضائل، باب من فضائل موسى، والمصنّف لعبد الرزّاق الصنعاني: 3/577، والمعجم الأوسط للطبراني: 8/13، وكنز العمّال: 11/511 .
[=Century Gothic]سمهودي از شخصيت هاي برجسته اهل سنت مي گويد که پيامبر فرمود :
[=Century Gothic]علمي بعد و فاتي كعلمي في حياتي .
[=Century Gothic]آگاهى من به امور پيش از مرگ و پس از آن يكسان است .
[=Century Gothic]در ادامه مي‌گويد :
[=Century Gothic]الأنبياء أحياء في قبورهم يصلّون .
[=Century Gothic]انبيا در قبورشان زنده اند و نماز مي خوانند .
[=Century Gothic]و مطالب متعددي را از آقاي بيهقي ، ابومنصور بغدادي و ديگران مي آورد که همگي اتفاق نظر دارند بر اين که انبياء عليهم السلام در قبر زنده هستند و خداي عالم بدن پيامبران را بر خاک حرام کرده است که آن ها را بپوساند :
[=Century Gothic]إنّ اللّه حرّم على الأرض أن تأكل أجساد الأنبياء .
[=Century Gothic]خداوند خوردن بدن پيامبران را بر زمين حرام کرده است .
[=Century Gothic]وفاء الوفاء بأحوال دار المصطفي ج 4 ، ص 1349
[=Century Gothic]ابن حجر عسقلاني که از شخصيت هاي برجسته اهل سنت است ، نقل مي کند :
[=Century Gothic]إنّ الأنبياء أحياء في قبورهم يصلّون .
[=Century Gothic]تمام پيامبران در درون قبر زنده هستند و نماز مى‏خوانند .
[=Century Gothic]فتح البارى: 6/352.
[=Century Gothic]
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]قسطلاني که از شخصيت هاي مشهور اهل سنت است، در کتاب المواهب اللدنيه مي گويد :
[=Century Gothic]و لاشک أن حياة الأنبياء عليهم الصلاة و السلام ثابتة معلومة مستمرة ، و نبينا أفضلهم ، و إذا کان کذلک فينبغي أن تکون حياته
[=Century Gothic]المواهب اللدنيه ، ج3 ، ص419
[=Century Gothic]شكّى نيست كه زنده بودن پيامبران عليهم‏السلام پس از مرگ امرى ثابت و روشن، و جاودانه است، و پيامبر ما چون برتر از همه پيامبران است، زندگى او پس از مرگ كامل‏تر از سائر انبياء خواهد بود.
[=Century Gothic]شوکاني در نيل الأوطار مي‌گويد :
[=Century Gothic] وَ قَدْ ذَهَبَ جَمَاعَة مِنْ الْمُحَقِّقِينَ إلَى أَنَّ رَسُولَ اللَّه صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَيّ بَعَدَ وَفَاته ، وَأَنَّهُ يُسَرُّ بِطَاعَاتِ أُمَّته ، وَأَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُبْلَوْنَ ، مَعَ أَنَّ مُطْلَق الْإِدْرَاك كَالْعِلْمِ وَالسَّمَاع ثَابِت لِسَائِرِ الْمَوْتَى .
[=Century Gothic]نيل الأوطار ج 3 ، ص 305 ، باب صلاة‌ المخلوقات علي النبي صلي الله عليه و سلم و هو في قبره حي .
[=Century Gothic]جماعتي‌ از محققين بر اين عقيده اند که رسول خدا بعد از وفاتشان زنده اند ، و بخاطر اعمال نيک امتشان خوشحال مي‌ شوند ، و اينکه انبياء در قبرشان نمي پوسند ، علاوه بر اينکه مطلق درک مثل علم و شنيدن براي همه مرده گان ثابت و قطعي است ( چه برسد به انبياء و رسل )
[=Century Gothic]دليل ديگر محمد بن عبدالوهاب بر تحريم شفاعت آيه 18 سوره يونس بود که همانطور که ذکر شد او مي گفت خداوند در اين آيه خبر مي دهد هرکس بين خود و خدايش واسطه قرار دهد در حقيقت آن واسطه را پرستيده و او را به عنوان شريک خدا قرار داده است ، و اين مطلب به خاطر اين است که شفاعت تماما متعلق به خداست همانطوري که خداوند در قرآن مي فرمايد : اي رسول ما بگو : «شفاعت ، يكسره از آن خداست » .
[=Century Gothic]در جواب مي گوئيم اولا : :Sokhan:کسانيکه از انبيا و ائمه معصومين عليهم السلام و صالحين طلب شفاعت مي کنند آنها را نمي پرستند بلکه از آنها مي خواهند که به اذن خداوند (همانطوري که قرآن مي‌فرمايد) شفيع او باشند .
و همانطوري که ذکر شد اين عمل از قبل تولد رسول اکرم تا بعد از وفات ايشان بعنوان امري مطلوب ميان مؤمنين و اصحاب بزرگوار رسول خدا رايج بوده است بنابراين محمد بن عبدالوهاب و پيروانش با تحريم اين عمل الهي نه تنها خلاف قرآن و روايات نبوي عمل نموده اند بلکه عملا به صحابه رسول خدا ( همچون حضرت علي صلوات الله و سلامه عليه و ابوبکر و سواد بن قارب و ...) نسبت کفر و شرک داده اند .:Ealam:

[=Century Gothic]ثانيا : اين تفسير ابن عبدالوهاب از اين آيه همانند بقيه نظراتش نه تنها مخالف با نظر علما و مفسرين اهل سنت است بلکه با شأن نزول آيه نيز نمي سازد .
و از آنجائيکه امکان آوردن تمامي عبارات علماي اهل سنت نيست ما بعنوان نمونه عبارات چند تن از مفسرين اهل سنت را خدمت شما عرض مي کنيم :

[=Century Gothic]أخرج ابن أبي حاتم عن عكرمة قال : قال النضر : إذا كان يوم القيامة شفعت لي اللات والعزى ، فأنزل الله { فمن أظلم ممن افترى على الله كذباً أو كذب بآياته إنه لا يفلح المجرمون ، ويعبدون من دون الله ما لا يضرهم ولا ينفعهم ويقولون هؤلاء شفعاؤنا عند الله } .
[=Century Gothic]تـفسير الدر المنثور ـ جلال الدين سيوطي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس
[=Century Gothic]سيوطي مي گويد : ابي حاتم از عکرمه نقل کرده است که نضر بن حرث گفت زماني که روز قيامت شد بت لات و عزي مرا شفاعت مي‌ کنند بعد از اين گفته او اين آيه نازل شد .
[=Century Gothic]الضمير في ويعبدون عائد على كفار قريش الذين تقدمت محاورتهم . وما لا يضرهم ولا ينفعهم هو الأصنام ، جماد لا تقدر على نفع ولا ضر ... وكان أهل الطائف يعبدون اللات ، وأهل مكة العزى ومناة وأسافاً ونائلة وهبل .
[=Century Gothic]تـفسير البحر المحيط ـ أبوحيان أندلسي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس
[=Century Gothic]ابوحيان مي گويد :‌ضمير در يعبدون به کفار قريش برمي گردد که در قبل گفتگوي آنها را بيان کرديم . و منظور از « ما لا يضرهم ولا ينفعهم » بتها هستند که قدرت بر (ايجاد) نفع و (دفع) ضرر نداشتند ... در ادامه مي گويد اهل طائف بت لات را مي پرستيدند و اهل مکه بت عزى ومناة وأسافاً ونائلة وهبل را مي پرستيدند .
[=Century Gothic]ينكر تعالى على المشركين الذين عبدوا مع الله غيره، ظانين أن تلك الآلهة تنفعهم شفاعتُها عند الله، فأخبر تعالى أنها لا تنفع ولا تضر ولا تملك شيئا، ولا يقع شيء مما يزعمون فيها، ولا يكون هذا أبدا ...
[=Century Gothic]تـفسير ابن کثير ـ ابن کثير دمشقي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس
[=Century Gothic]خداوند مشرکين را که شريک برايش قرار داده بودند و غير خدا را مي پرستيدند انکار مي کند ، آنها گمان مي کردند شفاعت خدايان خياليشان نزد خداوند تبارک و تعالي نفعي به حالشان دارد . پس خداوند در مقابل اين گمان باطل آنها در اين آيه به آنها فرمود آن شفاعت آن بتها نه نفعي به حال شما دارد و نه ضرري را از شما دفع مي کند و نه مالک چيزي هستند و هيچ يک از گمانهاي شما در مورد بتها ابدا واقع نمي شود ...
[=Century Gothic]{ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ الله مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ } حكاية لجناية أخرى لهم وهي عطف على قوله سبحانه : { وَإِذَا تتلى عَلَيْهِمْ } [ يونس : 15 ] الآية عطف قصة على قصة ...و { مَا } إما موصولة أو موصوفة ، والمراد بها الأصنام ، ومعنى كونها لا تضر ولا تنفع أنها لا تقدر على ذلك لأنها جمادات ... وكان أهل الطائف يعبدون اللات وأهل مكة العزى ومناة وهبل وأسافا ونائلة { وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شفعاؤنا عِندَ الله } أخرج ابن أبي حاتم عن عكرمة قال : كان النضر بن الحرث يقول : إذا كان يوم القيامة شفعت لي اللات والعزى وفيه نزلت الآية .
[=Century Gothic]تـفسير الروح المعاني ـ آلوسي ـ ذيل آيه 18 سوره يونس
[=Century Gothic]آلوسي مي گويد : اين آيه از جنايت ديگر مشرکين حکايت مي‌ کند و اين جمله عطف بر آيه 15(وَإِذَا تتلى عَلَيْهِمْ) است (که آن آيه نيز در مورد مشرکين بود ) که خداوند در اين آيه اين قصه را به آن قصه عطف مي کند .
لفظ «ما» در آيه يا موصوله است و يا موصوفه و منظور از آن بتها هستند ( و به آنها اشاره دارد ) و معناي « لا تضر ولا تنفع » اين است که آنها قدرت بر شفاعت ندارند زيرا جماداتي بيش نيستند ...
در ادامه مي گويد :اهل طائف بت لات را مي پرستيدند و اهل مکه بت عزى ومناة وأسافاً ونائلة وهبل را مي پرستيدند و مي گفتند آنها شفيعان ما نزد پروردگارند . ابي حاتم از عکرمه نقل کرده است که نضر بن حرث گفت زماني که روز قيامت شد بت لات و عزي مرا شفاعت مي‌ کنند بعد از اين گفته او اين آيه نازل شد .

رضا;66149 نوشت:
و اما دوست گرامی پاسخ

شفاعت در قرآن :

موارد بسيار زيادي در روايات نقل شده است که اصحاب رسول خدا از رسول خدا صلي الله عليه و آله ـ چه در زمان حياتشان و چه بعد از شهادت ايشان ـ طلب شفاعت نموده اند و حتي در قرآن نيز به بعضي از اين موارد (طلب شفاعت در زمان حيات ايشان) اشاره شده است که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي کنيم :
خداوند در قرآن مي فرمايد :‌
ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما ) . النساء / 64 .
و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند ، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر ] نيز ] براى آنان طلب آمرزش مى كرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مى يافتند .:sham:
و در باره منافقين مي‌گويد :
وإذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم ورأيتهم يصدون وهم مستكبرون . المنافقون / 5 .
و چون بديشان گفته شود : «بياييد تا پيامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد» ، سرهاى خود را بر مى گردانند ، و آنان را مى بينى كه تكبركنان روى برمى تابند .:sham:
زماني که اعراض و رو گرداني از طلب استغفار از پيامبر را (که در حقيقت طلب شفاعت از ايشان است ) خداوند علامت نفاق مي داند پس قطعا طلب نمودن اين مطلب و ممارست بر آن علامت ايمان خواهد بود .:sokhan:
همانطوري که ملاحظه مي فرمائيد خداوند در اين دو آيه طلب استغفار از پيامبر را ( که در حقيقت همان طلب شفاعت از ايشان است ) نه تنها جايز بلکه نشانه ايمان مي داند .:ealam:


بله قربان

اگر پستهای قبل را مطالعه فرموده بودید من هم گفتم که فقط پیامبران آنهم در زمان مرگشان اجازه دعا و طلب آمرزش از خدا برای مومنین را داشتند. این شفاعت نیست. شفاعت بعد از مرگ است. شما قرآن را از طرف خودتان ترجمه و تفسیر نکنید.

ولو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما )
وإذا قيل لهم تعالوا يستغفر لكم رسول الله لووا رؤوسهم ورأيتهم يصدون وهم مستكبرون .
حالا شما شفاعت را در این دنیا آنهم از طرف اشخاصی غیر از پیامبر و آنهم شخصی مرده طلب میکنید.

رضا;66154 نوشت:

وَلَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتَام بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَل-هُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ‏ى وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَايُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ . آل‏عمران: 169 – 171 .
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار، بلكه زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند * به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏اند شادى مى‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند * بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏گرداند، شادى مى‏كنند .
در اين آيات بهره‏مندى شهيدان از نعمتهاى الهى و خوشنودى از آنچه به دست آورده‏اند دليل بر حيات و زندگى مجدّد آنان است.
و اكنون اين سؤال مطرح مى‏شود كه چگونه كسانى كه در راه دين به شهادت رسيده‏اند، پس از شهادت زنده باشند ولى پيامبر كه آورنده دين و پيشوا و رهبر شهيدان است زندگى مجدّد بعد از مرگ را نداشته باشد؟
چنانچه شوکاني به اين حقيقت اذعان کرده است ::sokhan:

شوکاني در نيل الأوطار مي گويد:
وَوَرَدَ النَّصّ فِي كِتَابِ اللَّهِ فِي حَقّ الشُّهَدَاءِ أَنَّهُمْ أَحْيَاء يُرْزَقُونَ وَأَنَّ الْحَيَاة فِيهِمْ مُتَعَلِّقَة بِالْجَسَدِ فَكَيْف بِالْأَنْبِيَاءِ وَالْمُرْسَلِينَ .
وَقَدْ ثَبَتَ فِي الْحَدِيثِ { أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ أَحْيَاءٌ فِي قُبُورِهِمْ } رَوَاهُ الْمُنْذِرِيُّ وَصَحَّحَهُ الْبَيْهَقِيُّ .
نيل الأوطار ج 3 ، ص 305 ، باب صلاة‌ المخلوقات علي النبي صلي الله عليه و سلم و هو في قبره حي
خداوند در قرآن صريحا در نورد شهدا مي فرمايد آنان زنده اند و روزي مي خورند ، و حياة و زندگي در شهدا مربوط به بدن و جسم آنهاست ، حال که شهدا اينگونه هستند پس انبياء و رسولان الهي چگونه اند ؟:ealam:
(يعني آيا مي شود شهدا زنده باشند ولي انبياء و رسولان الهي که مقامشان از شهدا برتر است زنده نباشند ؟!!):ealam:

ببین دوست من

من میدانم و شما هم بهتر از من میدانید که اهل سنت در سالهای دور مذهبشان را از احادیث خرافی و جعلیات پاک کردند و احادیثی شسته و رفته و صحیح استخراج نمودند که نمونه اش کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم است. سپس بقیه را در سطل زباله ریختند که به آنها احادیث موضوعات میگویند.

شما به اصطلاح علمای اهل شیعه چون قدرت جوابگویی از طریق قرآن به اهل سنت را نداشتید در حوزه برای مقابله با ایشان کتابهای احادیث موضوعات را آموزش میبینید تا بتوانید جوابگوی ایشان باشید.

حالا برای اثبات نظریات غلط خود دائما دست در زباله دانی اهل سنت میکنید و احادیث موضوعات را از آنجا استخراج کرده و برای ضایع کردن اهل سنت تحویل مردم میدهید.

مطالبی که نوشتید نه ارزش خواندن داشت نه ارزش جواب دادن. تنها یک مورد را که از قرآن بود جواب میدهم چون بقیه احادیث جعلی و موضوعات هستند.

وَلَاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِى سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَتَام بَلْ أَحْيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ* فَرِحِينَ بِمَآ ءَاتَل-هُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ‏ى وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ* يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَايُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ
آل‏عمران: 169 – 171 .
هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار، بلكه زنده‏ اند و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند * به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است شادمانند، و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته ‏اند شادى می‏كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى‏شوند * بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی‏گرداند، شادى مى‏كنند .

شما که احادیث موضوعات 1000 سال پیش اهل سنت را براحتی پیدا کرده و تفسیر میکنید و تحویل میدهید ، آیا کلمه به این وضوح را در قرآن ندیدید.یا به صلاحتان نیست که ببینید.

برای راحتی شما و بقیه اونو قرمز کردم تا از قلم نیفته

برادر من شهیدان زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میگیرند اون بالا تو آسمون هفتم نه اینجا تو آسمون یکم.

نزد پروردگارشان شادمانند نه اینجا.

برای کسانی که به ایشان نپیوسته اند شادی میکنند چون میدانند که جای آنها نیز در کنار خودشان نزد پروردگارشان خواهد بود.

خواهشا دست در زباله دان اهل سنت نکنید.

سلام علیکم جمیعا

دکتر

فعلا سوال من بماند برای بعد تا دکتر این سوالات رو پاسخ بدهند و مانند همکیشان قبلی خود به سفسطه یا فرار از پاسخگوئی روی نیاورند.

شما این روایاتی که اساتید از کتب صحاح و دیگر کتب معتیرتشما می آورند رو قبول دارید یا کتب صحاح و این مطالب را رد میکنید ؟

این روایات توسل را مجاز میداند آیا شما مجاز میدانید یا خیر ؟

یاحق

Ye Mosalman

[=arial]1) تعدادمسلمانان جهان حدود 1.500.000.000 نفر است که حدودا صد میلیون آن شیعه هستند.
[=arial] پس تقریبا 1.400.000.000 نفر با اصل توسل مخالفند. منجمله تمام علمای اهل سنت.

با سلام به دوست عزیز
این نوع از ادبیات بحث به جایی منتهی نمی شود این سخن شما که تمام علمای اهل سنت مخالف توسلند کذب محض است لطفا اگر می خواهید بحث ادامه یابد مستند صحبت کنید نه اینکه متهم نمایید و مباحثی را مطرح نمایید که هیچ اصل و اساسی ندارد.
ابن تیمیه حرانی که تمام هستی وهابیت به او باز می گردد دربارۀ اصل توسل می گوید:
لفظ (التوسل) قد يراد به ثلاثة أمور، يراد به أمران متفق عليهما بين المسلمين.

أحدهما: هو أصل الإيمان والإسلام، وهو التوسل بالإيمان به وبطاعته.

والثاني: دعاؤه وشفاعته، وهذا أيضاً نافع يتوسل به من دعا له وشفع فيه باتفاق المسلمين. ومن أنكر التوسل به بأحد هذين المعنيين فهو كافر مرتد يستتاب، فإن تاب وإلا قتل مرتداً.
بنابراین کسی که با اصل توسل مخالف باشد طبق گفتۀ ابن تیمیه از دامنۀ اسلام خارج است.
در میان عامۀ مسلمانان بحث توسل امری رایج است و حتی این توسل در گروه هایی از اهل سنت به مراتب بیشتر از آنچه شیعه معتقد است رواج دارد.
لذا در صحبتها بار معنایی الفاظ را در نظر بگیرید.:Gol:

Ye Mosalman;66148 نوشت:
1-
[=arial]2)مگر کسی غیر از خدا میداند که انسان بعد از مرگ به کجا میرود و چه میکند. و کجای قرآن گفته شده که انسان در حیات برزخی زنده است و شعور دارد.
حالا طبق فرموده قرآن:
يَوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلا (52)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامی خواند، شما هم اجابت می کنید در حالی که حمد او را می گویید، می پندارید تنها مدت کوتاهی درنگ کرده اید.
[=arial]
یعنی اگر آنها در حیات برزخی زنده بودند بعد از خروج از قبرها در مورد مقدار حضورشان در قبر سوال نمی کردند.
[=arial]

باز دراین سخن راه غیر ثواب را پیمودید قرآن می فرماید بعد از مرگ در برزخ به سر می برید وشهدا وانبیاء زنده اند و کسی که خلاف تصریح قرآن عالمانه سخنی بگوید حال او مشخص است.وهابیت الان هم که مخالف این مباحث هستند نمی گویند انسان شعور ندارد بلکه می گویند رابطه ما با آنها قطع است وبین این دو سخن فاصله از زمین تا آسمان است.
آیه ای که آوردید چه ربطی به عدم سماع موتی دارد برادر عزیز؟ :Gol:

ye mosalman;66148 نوشت:
1-
3) برادر من طواف در قرآن فقط در مورد خانه کعبه دستور داده شده. اگر جای دیگری را سراغ دارید بفرمایید.
مگر اینکه تازه نازل شده باشد یا طواف کننده شیعه باشد.

4) آیا وقتی شما میبینید کسی دارد عمل گناهی انجام میدهد و طبق آموزه های قرآن آن را مخالف100% با احکام اسلام میبینید مانند بت پرستی - مرده پرستی - تمسک به غیر خدا-اذان و نماز متفاوت با بقیه جهان اسلام و ... خب این دیگر جای چه شک و شبهه ای در مورد عمل اشخاص و نیتشان باقی میگذارد و آیا طبق فرموده های خداوند در قرآن این شرک نیست.

البته کسی طواف اصلاحی با معنایی خاص خودش را در غیر خانۀ خدا جایز نمی داند و احدی از مسلمانان نیز این کار را انجام نمی دهند بلکه آنچه هست تبرک به آثار و قبور اولیای الهی است که کسی حکم به تحریم به خاطر صرف این عمل ننموده است.

در مورد سخن دوم هم باز جدل نمودید و مثل موارد بالا بدون علم ومبنا سخن گفتیدومباحث را خلط نمودید. این کلی گویی ها هیچ ارزش علمی ندارد توصیه من به شما این است که اگر با امری مخالف هستید با مبنا ومنطق بحث ومناظره سخن بگویید والا راحت ترین کار سخن بی پایه گفتن و انکار ضروریات است.
یکی از روایاتی که اهل سنت می گویند اگر یک روایت متواتر صد در صد داشته باشیم آن است حدیثی است که بخاری در اول کتابش آورده که«انما الاعمال بالنیات» ونگفتید شما چگونه نیت مردم را کشف می کنید و مرتکب بزرگترین حکم نمودن در حق مسلمانان که شرک است می شوید.
در مورد نماز که بحثی خارج از بحث است که آوردید ،شیعه تابع قرآن و عترت است شما نماز خود را طبق سنت ثابت نمایید.


ye mosalman;66159 نوشت:
ببین دوست من من میدانم و شما هم بهتر از من میدانید که اهل سنت در سالهای دور مذهبشان را از احادیث خرافی و جعلیات پاک کردند و احادیثی شسته و رفته و صحیح استخراج نمودند که نمونه اش کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم است. سپس بقیه را در سطل زباله ریختند که به آنها احادیث موضوعات میگویند.

شما به اصطلاح علمای اهل شیعه چون قدرت جوابگویی از طریق قرآن به اهل سنت را نداشتید در حوزه برای مقابله با ایشان کتابهای احادیث موضوعات را آموزش میبینید تا بتوانید جوابگوی ایشان باشید.

حالا برای اثبات نظریات غلط خود دائما دست در زباله دانی اهل سنت میکنید و احادیث موضوعات را از آنجا استخراج کرده و برای ضایع کردن اهل سنت تحویل مردم میدهید.

مطالبی که نوشتید نه ارزش خواندن داشت نه ارزش جواب دادن. تنها یک مورد را که از قرآن بود جواب میدهم چون بقیه احادیث جعلی و موضوعات هستند.

خواهشا دست در زباله دان اهل سنت نکنید.


با این سخنان ابروی حدیثی اهل سنت را بردید وتمام کتب اهل سنت را به زباله دان ریختید .ونشان دادید که یا مغرض هستید و یا به کلی دور از دنیا ی حدیثی اهل سنت چه عالمی از علمای اهل سنت از تمام فرقه ها کلامی فقهی این سخن بی اساس را معتقدند که هر آنچه که در غیر صحیحین با شد موضوعه است؟!!!!!!!!!
پس علم رجال و درایه ومعرفت حدیث برای چه وضع شده است؟
البته در بحث توسل کتاب بخاری برای ما کفایت می کند چه اینکه حیات برزخی وسماع اموات وتوسل به پیامبر «صلی الله علیه وآله » در آن موجود است.

:Gol:تذکر به دوستمان «یه مسلمان »:Gol:

برادر مسلمان موحد قبل از شما افراد بزرگوار دیگری از اهل سنت در این سایت حضور داشتند واین مباحث تکرار ادعای دوستان قبلی است .اگر طالبید به تاپیکهای آنان سری بزنیدونتیجه تلاش آنها را ببینید.
تقاضای بنده از شما این است که اگر طالب حق هستید جهت ادامۀ مباحث مستدل و عالمانه سخن بگویید اگر استناد به آیه می کنید فهم مفسرین فریقین مهم و لازم است و بدون علم به تفسیر نمی توان تفسیر به رای نمودکه پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم»فرمودند: «من قال في القرآن بغير علم فليتبوأ مقعده من النار ».
واگر بحث اعتقادی دارید سخنانتان را به یکی از علمای کلام اهل سنت استناد دهید که بار علمی داشته باشد و ارزش پاسخگویی هم در آن موجود باشد .در غیر این صورت این تاپیک ارزش علمی نخواهد داشت وپاسخگو هم رغبت پاسخ نخواهد داشت. :Gol:

متاسفانه امروز نیستم انشاالله فردا

صدرا;66161 نوشت:
Ye Mosalman

[=arial]1) تعدادمسلمانان جهان حدود 1.500.000.000 نفر است که حدودا صد میلیون آن شیعه هستند.
[=arial] پس تقریبا 1.400.000.000 نفر با اصل توسل مخالفند. منجمله تمام علمای اهل سنت.

با سلام به دوست عزیز
این نوع از ادبیات بحث به جایی منتهی نمی شود این سخن شما که تمام علمای اهل سنت مخالف توسلند کذب محض است لطفا اگر می خواهید بحث ادامه یابد مستند صحبت کنید نه اینکه متهم نمایید و مباحثی را مطرح نمایید که هیچ اصل و اساسی ندارد.
ابن تیمیه حرانی که تمام هستی وهابیت به او باز می گردد دربارۀ اصل توسل می گوید:
لفظ (التوسل) قد يراد به ثلاثة أمور، يراد به أمران متفق عليهما بين المسلمين.

أحدهما: هو أصل الإيمان والإسلام، وهو التوسل بالإيمان به وبطاعته.

والثاني: دعاؤه وشفاعته، وهذا أيضاً نافع يتوسل به من دعا له وشفع فيه باتفاق المسلمين. ومن أنكر التوسل به بأحد هذين المعنيين فهو كافر مرتد يستتاب، فإن تاب وإلا قتل مرتداً.
بنابراین کسی که با اصل توسل مخالف باشد طبق گفتۀ ابن تیمیه از دامنۀ اسلام خارج است.
در میان عامۀ مسلمانان بحث توسل امری رایج است و حتی این توسل در گروه هایی از اهل سنت به مراتب بیشتر از آنچه شیعه معتقد است رواج دارد.
لذا در صحبتها بار معنایی الفاظ را در نظر بگیرید.:Gol:



جناب صدرا

این وب سایت، وب سایت اهل سنت است که رئوس اعتقادات اهل سنت در آن نوشته شده.

رئوس اعتقاداتی که مسلمین جهان در حال حاضر به آن پایبندند نه کتاب آقای ابن تیمیه دیوونه که احتمالا مغزی در کله نداشته و کتابهایش از کتب معتبر اهل سنت حذف شده.


http://www.ahlesonnat.com/index.php?option=com_content&view=article&id=95:roos-aqayed&catid=7:1389-04-14-11-37-56&Itemid=2

این هم نقل قول در مورد توسل از همین سایت:

توسل سه نوع است:

1. مشروع و آن توسل كردن به الله تعالي به واسطه اسماء و صفاتش يا عمل صالحي كه فرد توسل كننده انجام داده است يا به وسيله فرد صالحي است كه در قيد حيات باشد.

2. بدعي و آن توسل كردن به الله تعالي بواسطه چيزهايي كه در شرع وارد نشده است چون توسل نمودن به ذات انبياء و صالحين يا جاه و منزلت آنها يا حق آنها و يا حرمت آنها و امثال اين مسائل.

3. شركي و آن اين است كه مردگان در عبادت واسطه گرداند و آنها را به دعا بخواند و درخواست رفع حاجات و كمك و نصرت از آنها بطلبد.

پس آن یک میلیاردو چهارصد هزار نفر در حال حاضر در جهان اسلام به این که خواندید معتقدند نه کتاب آقای ابن چی چی که شما نبش قبرش کردید.

صدرا;66164 نوشت:
[/]باز دراین سخن راه غیر ثواب را پیمودید قرآن می فرماید بعد از مرگ در برزخ به سر می برید وشهدا وانبیاء زنده اند و کسی که خلاف تصریح قرآن عالمانه سخنی بگوید حال او مشخص است.وهابیت الان هم که مخالف این مباحث هستند نمی گویند انسان شعور ندارد بلکه می گویند رابطه ما با آنها قطع است وبین این دو سخن فاصله از زمین تا آسمان است.
آیه ای که آوردید چه ربطی به عدم سماع موتی دارد برادر عزیز؟ :gol:
[/right]

برادر من
برزخ انسان زمانی است که او در قبر قرار میگیرد تا زمانی که از آن برانگیخته شود. در این مدت انسان مانند شخصی که خواب است چیزی نمیشنود. پس به ایشان توسل هم نمی شود کرد.

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ (22)
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می رساند، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی.
سوره فاطر



و گذر زمان را احساس نمی نماید مانند اصحاب کهف یا در این آیه مبارکه:

َوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلا (52)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامی خواند، شما هم اجابت می کنید در حالی که حمد او را می گویید، می پندارید تنها مدت کوتاهی درنگ کرده اید.

حالا شما اگر میگویید مردگان صدای ما را میشنوند حتما شما نعوذ بالله از خدا بهتر میداند.

صدرا;66166 نوشت:
البته کسی طواف اصلاحی با معنایی خاص خودش را در غیر خانۀ خدا جایز نمی داند و احدی از مسلمانان نیز این کار را انجام نمی دهند بلکه آنچه هست تبرک به آثار و قبور اولیای الهی است که کسی حکم به تحریم به خاطر صرف این عمل ننموده است.

این تبرک به آثار و قبور اولیای الهی شما منو کشته.

چطور کسی حکم به تحریم طواف بدور قبر یک انسان ننموده است؟

تمام علمای اسلام در سراسر جهان این عمل را شرک مطلق و نمونه بارز بت پرستی میدانند.

بعد شما میگویید کسی حکم به تحریم آن نداده.

شاید منظور شما از کسی، علمای خودتان است؟

صدرا;66166 نوشت:

در مورد سخن دوم هم باز جدل نمودید و مثل موارد بالا بدون علم ومبنا سخن گفتیدومباحث را خلط نمودید. این کلی گویی ها هیچ ارزش علمی ندارد توصیه من به شما این است که اگر با امری مخالف هستید با مبنا ومنطق بحث ومناظره سخن بگویید والا راحت ترین کار سخن بی پایه گفتن و انکار ضروریات است.
یکی از روایاتی که اهل سنت می گویند اگر یک روایت متواتر صد در صد داشته باشیم آن است حدیثی است که بخاری در اول کتابش آورده که«انما الاعمال بالنیات» ونگفتید شما چگونه نیت مردم را کشف می کنید و مرتکب بزرگترین حکم نمودن در حق مسلمانان که شرک است می شوید.
در مورد نماز که بحثی خارج از بحث است که آوردید ،شیعه تابع قرآن و عترت است شما نماز خود را طبق سنت ثابت نمایید.

حالا شما قضاوت کن حرفهای بنده تا اینجا بی سند و پایه بوده یا شما.

آیا شما آیات قرآنی که برایتان در مطالب گذشته آوردم را سند نمیدانید اما مزخرفات یک دیوانه 1000 سال پیش را که بعنوان سند آوردید سند میدانید.

:Gig::Gig::Gig:

صدرا;66166 نوشت:
با این سخنان ابروی حدیثی اهل سنت را بردید وتمام کتب اهل سنت را به زباله دان ریختید .ونشان دادید که یا مغرض هستید و یا به کلی دور از دنیا ی حدیثی اهل سنت چه عالمی از علمای اهل سنت از تمام فرقه ها کلامی فقهی این سخن بی اساس را معتقدند که هر آنچه که در غیر صحیحین با شد موضوعه است؟!!!!!!!!!
پس علم رجال و درایه ومعرفت حدیث برای چه وضع شده است؟
البته در بحث توسل کتاب بخاری برای ما کفایت می کند چه اینکه حیات برزخی وسماع اموات وتوسل به پیامبر «صلی الله علیه وآله » در آن موجود است.

آبروی انسان زمانی میرود که به عقیده غلط خود تا ابد پایبند باشد. نه اینکه بیاید و فکر کند و عقایدش را از خرافات پاک کرده و چیزهایی که با قرآن و سنت و عقل انسان جور در میاید را برای خود و نسلهای بعد از خود نگهدارد.

پس علم رجال و درایه ومعرفت حدیث برای این وضع شده که همین عقاید را پاکسازی کند نه اینکه تا ابد بر درستی مزخرفات صحه بگذارد.

شما اگر سندی از بخاری در مورد سماع مردگان داری مانند بنده با ذکر نشانی در اینجا قید کن. نه اینکه فقط بگویی در صحیح بخاری چنین چیزی هست. پس من هم میگویم نیست.

صدرا;66174 نوشت:
:gol:تذکر به دوستمان «یه مسلمان »:gol:

برادر مسلمان موحد قبل از شما افراد بزرگوار دیگری از اهل سنت در این سایت حضور داشتند واین مباحث تکرار ادعای دوستان قبلی است .اگر طالبید به تاپیکهای آنان سری بزنیدونتیجه تلاش آنها را ببینید.
تقاضای بنده از شما این است که اگر طالب حق هستید جهت ادامۀ مباحث مستدل و عالمانه سخن بگویید اگر استناد به آیه می کنید فهم مفسرین فریقین مهم و لازم است و بدون علم به تفسیر نمی توان تفسیر به رای نمودکه پیامبر «صلی الله علیه وآله وسلم»فرمودند: «من قال في القرآن بغير علم فليتبوأ مقعده من النار ».

برادر موحدمن:

در مورد ایکه چه کسی مستدل و عالمانه سخن گفته عاقلان دانند.

اگر منظور شما از مراجعه به مفسرین، مفسرین خودتان است که ...

صدرا;66174 نوشت:

واگر بحث اعتقادی دارید سخنانتان را به یکی از علمای کلام اهل سنت استناد دهید که بار علمی داشته باشد و ارزش پاسخگویی هم در آن موجود باشد .در غیر این صورت این تاپیک ارزش علمی نخواهد داشت وپاسخگو هم رغبت پاسخ نخواهد داشت. :gol:

در مورد ارجای بحث به یکی از علمای اهل سنت باید خدمتتان عرض کنم بنده که یک انسان بی سواد هستم. ولی اگر یکی از علما اینجا تشریف بیاورند شما چیکار میکنید.

در مورد رغبت به جوابگویی هم باید عرض کنم اگر شما رغبت به پاسخگویی ندارید بنده هم خوشحال میشوم که اینکار را بکنید. چون صحبت با جنابعالی برای من بسیار خسته کننده و وقت گیر است.

ye mosalman;66401 نوشت:
جناب صدرا

این وب سایت، وب سایت اهل سنت است که رئوس اعتقادات اهل سنت در آن نوشته شده.

رئوس اعتقاداتی که مسلمین جهان در حال حاضر به آن پایبندند نه کتاب آقای ابن تیمیه دیوونه که احتمالا مغزی در کله نداشته و کتابهایش از کتب معتبر اهل سنت حذف شده.


http://www.ahlesonnat.com/index.php?option=com_content&view=article&id=95:roos-aqayed&catid=7:1389-04-14-11-37-56&itemid=2

این هم نقل قول در مورد توسل از همین سایت:

توسل سه نوع است:

1. مشروع و آن توسل كردن به الله تعالي به واسطه اسماء و صفاتش يا عمل صالحي كه فرد توسل كننده انجام داده است يا به وسيله فرد صالحي است كه در قيد حيات باشد.

2. بدعي و آن توسل كردن به الله تعالي بواسطه چيزهايي كه در شرع وارد نشده است چون توسل نمودن به ذات انبياء و صالحين يا جاه و منزلت آنها يا حق آنها و يا حرمت آنها و امثال اين مسائل.

3. شركي و آن اين است كه مردگان در عبادت واسطه گرداند و آنها را به دعا بخواند و درخواست رفع حاجات و كمك و نصرت از آنها بطلبد.

پس آن یک میلیاردو چهارصد هزار نفر در حال حاضر در جهان اسلام به این که خواندید معتقدند نه کتاب آقای ابن چی چی که شما نبش قبرش کردید.


با سلام به دوست گرامي
1- يکي از مشکلات آشنا نبودن با مباني اهل سنت همين مشکلي است که براي شما ايجاد شده است يعني به جاي مراجعه به کتب مرجع به سايتهايي مراجعه مي کنيد که با گرايش سلفي اند که تمام هستي خود را از ابن تيميه گرفته اندوسخنشان را به اسم اهل سنت جهان مي گذارند اين اول الکلام است.
2- در اثبات امري که مربوط به عالم اسلام است بايد نظر علماي اهل سنت بلاد از قدما تا معاصرين آورده شود نه اينکه جون سايت اهل سنت چنين مطلبي را به اسم اهل سنت نقل نمود به اسم جماعت مسلمين گذارد.
3-در تقسيم توسل چه کسي گفته توسل به ذات بدعت است آيا شما معناي بدعت را مي دانيد چيست؟آيا در صحيح بخاري نيامده که اصحاب به پيامبر توسل مي جستند؟وچه کسي گفته توسل به اولياي الهي در حيات برزخي شرک است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

4- چگونه توسل در حال حيات بدعت است ودر حال حيات برزخي شرک ؟يعني ملاک شرک عدم حيات دنيوي است؟لطفا ثابت کنيد از قرآن با تفاسير مفسرين اهل سنت و روايات.
5- شما ابن تيميه را زير سؤال برديد در حالي که به خود زحمت نداديد آدرس مبهم سايت را نگاه کنيد که يکي از منابع آن کتب ابن تيميه بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ye mosalman;66403 نوشت:
برادر من
برزخ انسان زمانی است که او در قبر قرار میگیرد تا زمانی که از آن برانگیخته شود. در این مدت انسان مانند شخصی که خواب است چیزی نمیشنود. پس به ایشان توسل هم نمی شود کرد.

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ (22)
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می رساند، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی.

سوره فاطر



و گذر زمان را احساس نمی نماید مانند اصحاب کهف یا در این آیه مبارکه:

َوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلا (52)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامی خواند، شما هم اجابت می کنید در حالی که حمد او را می گویید، می پندارید تنها مدت کوتاهی درنگ کرده اید.

حالا شما اگر میگویید مردگان صدای ما را میشنوند حتما شما نعوذ بالله از خدا بهتر میداند.

دوست عزيز يک زحمت به خود بدهيد به تفسير آيه در تفاسير اهل سنت مراجعه بفرماييد که بدانيد مراد ازنفي سماع در اينجا چيست؟نکنه تفاسيرتان هم به زباله دان ريختيد.
در مورد آيه دوم چه ربطي به نشنيدن دارد؟!!!!!!کوتاه بودن چه ربطي به نشنيدن دارد؟!!!!!!!!!!يک نگاه به گذشته خود بينداز فکر مي کني که لحظه اي بيش نبوده آيا در مدت نمي شنيدي؟فتامل

ye mosalman;66408 نوشت:
آبروی انسان زمانی میرود که به عقیده غلط خود تا ابد پایبند باشد. نه اینکه بیاید و فکر کند و عقایدش را از خرافات پاک کرده و چیزهایی که با قرآن و سنت و عقل انسان جور در میاید را برای خود و نسلهای بعد از خود نگهدارد.

پس علم رجال و درایه ومعرفت حدیث برای این وضع شده که همین عقاید را پاکسازی کند نه اینکه تا ابد بر درستی مزخرفات صحه بگذارد.

شما اگر سندی از بخاری در مورد سماع مردگان داری مانند بنده با ذکر نشانی در اینجا قید کن. نه اینکه فقط بگویی در صحیح بخاری چنین چیزی هست. پس من هم میگویم نیست.



اگر بياورم قبول مي کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[QUOTE=Ye Mosalman;66412]برادر موحدمن:

در مورد ایکه چه کسی مستدل و عالمانه سخن گفته عاقلان دانند.

اگر منظور شما از مراجعه به مفسرین، مفسرین خودتان است که ...

در مورد ارجای بحث به یکی از علمای اهل سنت باید خدمتتان عرض کنم بنده که یک انسان بی سواد هستم. ولی اگر یکی از علما اینجا تشریف بیاورند شما چیکار میکنید.

در مورد رغبت به جوابگویی هم باید عرض کنم اگر شما رغبت به پاسخگویی ندارید بنده هم خوشحال میشوم که اینکار را بکنید. چون صحبت با جنابعالی برای من بسیار خسته کننده و وقت گیر است.

برادر عزيز بنده که توفيق پاسخگويي به جنابعلي را دارم رشته تحصيلي ام در مورد اهل سنت است وهر روز باکتب آنها سروکار دارم وبه اکثر کتب منبع آنها دسترسي دارم واز اعتقادات جماعت اهل سنت با گرايشاهاي فقهي و کلامي بي بهره نيستم اما اينکه سخني گفته شود که اکثر اهل سنت با آن مخالفند انسان متحير مي شود به هرحال ما درخدمت پاسخگويي به دوستان عزيز هستيم وشماهم مختاريد.:Mohabbat:

صدرا;66436 نوشت:
[=11]

دوست عزيز يک زحمت به خود بدهيد به تفسير آيه در تفاسير اهل سنت مراجعه بفرماييد که بدانيد مراد ازنفي سماع در اينجا چيست؟نکنه تفاسيرتان هم به زباله دان ريختيد.
در مورد آيه دوم چه ربطي به نشنيدن دارد؟!!!!!!کوتاه بودن چه ربطي به نشنيدن دارد؟!!!!!!!!!!يک نگاه به گذشته خود بينداز فکر مي کني که لحظه اي بيش نبوده آيا در مدت نمي شنيدي؟فتامل

دوست عزیز مثل اینکه با پس و پیش شدن یک جمله افکار شما کاملا بهم میریزد. خب حالااصلاحش میکنم تا متوجه شوید.



وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ (22)
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می رساند، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی.
سوره فاطر

حالا شما اگر میتوانید صدای خود را به گوش مردگان برسانید، حتما نعوذ بالله چیزیهایی بلدید که خداوند بلد نیست.
------------------------------------------------
در توضیح برزخ:

و گذر زمان را احساس نمی نماید مانند اصحاب کهف یا در این آیه مبارکه:

َوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلا (52)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامی خواند، شما هم اجابت می کنید در حالی که حمد او را می گویید، می پندارید تنها مدت کوتاهی درنگ کرده اید.

پس در آن مدت زمان کوتاه نه عالم برزخی را به آن شکلی که شما تصور میکنید. میبینند نه فکر میکنند نه صدایی میشنوند.

مانند شخصی که خواب است و گذر زمان را احساس نمی کند. مانند اصحاب کهف که گذر 300 سال زمان را احساس نکردند و آن را ساعتی یا نیمی از روز پنداشتند.حال اگر 1000000 سال هم خوابیده بودند به همین شکل بود.

همینطور داستان آن مرد در قرآن که به خواب رفت و مدت زمان زیادی گذشت وقتی بیدار شد خداوند به او گفت به مرکبت نگاه کن چطور استخوان های آن را جمع آوری کرده و بر آن گوشت و پوست می پوشانیم.

کلمه عالم برزخ، به معنای دنیای دیگری غیر از این دنیا و جهان آخرت نیست. کلمه عالم برزخ کلمه ای است مانند عالم رویا یا عالم غیب

حالا قابل فهم شد.

صدرا;66441 نوشت:


اگر بياورم قبول مي کنيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

:khandeh!::Nishkhand:شما بیار من قبول میکنم ولی... گشیم نبود. نگرد نیست.:Nishkhand::khandeh!:

seyedziya;66113 نوشت:
دوست عزیز شما با تطبیق آیه ی سوم سوره ی زمر شیعیان رو کافر و دروغگو خواندین!:

ye mosalman;65997 نوشت:
مذهب شیعه میگوید: برای رسیدن به خدا باید یک واسطه ای وجود داشته باشد که بتواند ما را به خداوند نزدیک کند.
مانند شخصی که مقام پایینی دارد و برای پذیرفته شدن درخواستش، پیش یک رئیس اداره باید کسی را واسطه کند.
خداوند این حرف را در سوره الزمر آیه 3 نقض کرده و ایشان را دروغگو و کافر نامیده است.

أَلاَ لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي‏ إِنَّ اللَّهَ يَحْکُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ (3)

آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند، (دلیلشان این بود که): اینها را نمی پرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند. خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند، خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمی کند.

دین خالص یعنی دینی که غیر از خدا کسی در آن عبادت و مدح و ثنا نمی شود و بقیه غیر از او فقط بعنوان پیرو یا تبلیغ کننده دین او میتوانند حضور داشته باشند.

آیا شیعیان غیر از خدا را اولیای خود قرار نداده اند؟
مانند اولیاء الله که اصلا چنین کلمه ای در قرآن وجود ندارد. و به فرموده خداوند کسی نمیتواند غیر از خدا ولی ما باشد:


اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ


آیا
شیعیان نمی گویند ما اینها را نمی پریستیم، فقط بخاطر این است که اینها ما را به خداوند نزدیک میکند.

آیا برای حل مشکلات به سراغ امام رضا یا امامزاده فلان یا قمر بنی هاشم یا باب الحوائج و غیره نمیروند. یا اینکه میگویند ما به اینها میگوییم که اینها به خدا بگویند.

پس چرا در نماز میگوییم:
ایاک نعبد و ایاک نستعین

خداوندا فقط تو را میپرستیم و فقط از تو یاری میجوییم
.

آیا فقط از او یاری میجویید.

اینها سوالاتی است که تا ابد نیز جوابی برای آنها نیست چون هر جوابی به مانند مخالفت با کلام خداوند میباشد.



و حقیر در نقد مطلب شما اینطور نوشتم:


seyedziya;66019 نوشت:


دوست عزیز پیش از اینکه عجولانه و از سرتعصب شیعه رو کافر و دروغگو بنامید یه بار دیگه آیه ی مورد بحث رو ملاحظه بفرمایید، این بار با دقت بیشتر!...

شیعه کی گفته که برای تقرب به خدا باید حجت های خدا رو بپرستید؟! شما بجای درافتادن با عقیده ی شیعه با بی شرمی مطلب مضحکی رو در دهان شیعه می ذارین و بعد هم با آب و تاب شروع به نقدش می کنین؟! آیا این شیوه ی بحث محققانه است؟!...

کی گفته در دین خالص مدح و ثنا فقط از آن خداست؟! مدح و ثنا از آن صاحب کماله از اون جهت که صاحب کماله...

شما خودتون هم صبح و شب به زبان حال و قال از غیر خدا طلب یاری می کنین!، اینکه گفته میشه تنها از تو یاری می جوییم مراد اینه که نگاه استقلالی و شرک آمیز به یاری غیر تو نداریم...

جهت منع از ولایت غیر حق(به معنای سرپرستی) در این آیه هم همین نگاه استقلالی و شرک آمیز این افراده نه صرف ولایت غیرحق، ولایت غیر حقی که از لوازم ولایت حقه نه تنها جایزه که ضروریه، ولایت به معنای دوستی هم که روشنه، دوستی غیر حق در راستای دوستی حق، نه به هیچ وجه مذموم که نیکو و زیباست...

طرفه اینکه کفار رو هم با کافر یکی گرفتین!...

تمثیل رئیس اداره و... (هم مثل روال غالب تمثیل ها) تمثیل نارسائیه...

به عنوان یه نکته ی استطرادی، تعبیر اولیا الله هم در قرآن کریم هست، مثل این آیه ی شریفه:

أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ (سوره ی يونس، آیه ی 62)
آگاه باشيد كه اولياى خدا را نه بيمى است و نه اندوهگين مى ‏شوند.

گذشته از اینکه این مطلب ربطی به بحث حاضر نداشت!، حرف اینه که آیا ولی گرفتن غیر خدا جایزه یا نه (ولایت به معنای سرپرستی)، نه اینکه خداوند ولی داره یا نداره! (به معنای دوست)...



اما پاسخ مستقلی به نقد خودم ندیدم، با تجربه ای که از این بحث ها دارم برای اینکه این بحث مفید فایده باشه توصیه می کنم این شاخه و اون شاخه نپرید و بر روی همون مطلب خودتون در ابتدای تاپیک و نقدهای به اون تمرکز کنین، مطالب غیر از اون رو می تونین در تاپیک مستقلی طرح کنین تا راجع بهش بحث بشه، دوستان دیگه هم لطفا این مطلب رو در نظر داشته باشن، منتظر پاسخ شما به تمام محورهای نقد خودم هستم...






من هم همچنان منتظر پاسخ شما به همه ی محورهای نقد خودم هستم، این تعلل ناموجه شما در پاسخ این رو القا می کنه که پاسخ در خور و متقنی ندارین...

[quote=ye mosalman;66053]ثانیا: چه تعارضی بین آیه 35 سوره مائده با ایاک نستعین وجود دارد که شما فرمودید. اصلا این دو آیه ربطی به هم ندارند سوره 35 فرموده باید وسیله ای برای قرب الی الله بجوییم خواه انسان زنده باشد یا قرآن یا کتابی در مورد خدا یا...[/quote][

با روشی که شما در پیش گرفتید و از ایه 3 زمر ممنوعیت توسل و شفاعت را نتیجه میگیرید گفتم طبق برداشت غلط شما باید قائل به تعارض شویم زیرا در ایه " وابتغوا الیه الوسیله" مومنین را به وسیله قرار دادن در پیشگاه پروردگار دعوت میکند


ادامه

اگر کمی حوصله کنید در قسمت جستجو همین سایت اگر کلمه توسل و شفاعت را کلیک کنید به راحتی استدلالهای محکم و دقیقی که دوستان اهل سنت نتوانستند آنها را نقد کنند از سوی حقیر که تمامی آنها با استناد به کتب اهل سنت میباشدو سایر دوستان بیان شده است .

نکته جالب اینکه تصاویر توسل اهل سنت به قبر امام بخاری و سایرین نیز آمده است . رجوع کنید .

[QUOTE=Ye Mosalman;66478]:khandeh!::Nishkhand:شما بیار من قبول میکنم ولی... گشیم نبود. نگرد نیست.:Nishkhand::khandeh!:

با سلام به دوست محترم اگر فرصت نمودید جواب سؤالات صفحه قبل را نیز بدهید .اما بحث توسل در صحیح بخاری:

:Gol:

حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الأَنْصَارِىُّ قَالَ حَدَّثَنِى أَبِى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُثَنَّى عَنْ ثُمَامَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَنَسٍ عَنْ أَنَسٍ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ - رضى الله عنه –

:Gol:

كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا . قَالَ فَيُسْقَوْنَ[1] .


[1] .صحیح البخاری،کتاب الاستسقاء،حدیث1007،ج1،دارالمعرفة لبنان.

زمزم;66550 نوشت:

با روشی که شما در پیش گرفتید و از ایه 3 زمر ممنوعیت توسل و شفاعت را نتیجه میگیرید گفتم طبق برداشت غلط شما باید قائل به تعارض شویم زیرا در ایه " وابتغوا الیه الوسیله" مومنین را به وسیله قرار دادن در پیشگاه پروردگار دعوت میکند
اگر کمی حوصله کنید در قسمت جستجو همین سایت اگر کلمه توسل و شفاعت را کلیک کنید به راحتی استدلالهای محکم و دقیقی که دوستان اهل سنت نتوانستند آنها را نقد کنند از سوی حقیر که تمامی آنها با استناد به کتب اهل سنت میباشدو سایر دوستان بیان شده است .

نکته جالب اینکه تصاویر توسل اهل سنت به قبر امام بخاری و سایرین نیز آمده است . رجوع کنید .

برادر محترم

من یکی دو بار در پست های اول جواب این آیه ای را که آوردید دادم.
ولی چه فایده که تکرار مکررات....

دوباره خلاصه میگم:

شما برای سیر الی الله وسیله لازم دارید.

اولین وسیله قرآن است که کلام خدا در آن است و آموزش دینداری و خداپرستی است.

دوم شخص زنده ای است که از او میتوانید چیزی یاد بگیرید و به خداوند نزدیکتر شوید.

این یعنی وسیله

حالا اگر این شخص زنده باشد میتواند برای شما نزد خداوند دعا کند و طلب آمرزش نماید. مانند پیامبر

حالا اگر مرده باشد شما نمیتوانی صدای خود را به گوشش برسانی طبق این آیه:

... وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ (22)
... و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی.
سوره فاطر

---------------------------------------------
کسانی که کتاب مد نظر شما را نوشتند انسان بودند. وحی منزل که نیاوردند. شاید اشتباه کردند. اصلا 700 سال پیش غلط کردند. خوبه.

مسلمین جهان آمدند و این احادیث را پالایش کردند. صحیح آن را استخراج نمودند و احادیث غیر صحیح یا همان موضوعات را دور ریختند.

حالا شما عمرت را گذاشتی شدی کارشناس احادیث موضوعه اهل سنت که دیگر هیچ سندیتی در جهان اسلام ندارد. و تازه به این کارت هم مباهات میکنی و تازه به من هم میگویی که در فلان جا بوسیله کتب اهل سنت فلان کس را سوسک کردم. برو بخون.

جناب آقای زمزم
در حال حاضر جهان اسلام که یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر هستند به قرآن و صحیحین اعتقاد دارند.

اگه شما سواد اینو داری که از قرآن یا صحیحین همینجا مطلبی بیاوری و توسل را آنهم به شخص مرده ثابت کنی، بسم الله.

البته این را هم بگویم که بحث من با کسانی که ذهنیت شما را دارند بجایی نمیرسد. زیرا خداوند در سوره بقره در مورد افرادی مانند شما میفرماید:

إِنَّ الَّذِينَ کفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ ءَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَيُؤْمِنُونَ (6)
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللّهُ عَلَي‏ قُلُوبِهِمْ وَعَلَي‏ سَمْعِهِمْ وَعَلَي‏ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (7)

خدا بر دل ها و گوش های آنان مهر نهاده، و بر چشم هایشان پرده ای افکنده شده، و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

Ye Mosalman;66455 نوشت:
دوست عزیز مثل اینکه با پس و پیش شدن یک جمله افکار شما کاملا بهم میریزد. خب حالااصلاحش میکنم تا متوجه شوید.

وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ (22)
و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند. خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می رساند، و تو نمی توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته اند برسانی.
سوره فاطر

حالا شما اگر میتوانید صدای خود را به گوش مردگان برسانید، حتما نعوذ بالله چیزیهایی بلدید که خداوند بلد نیست.

در مورد تفسیر این آیۀ شریفه عرض می شود:
ابن رجب حنبلی در کتاب اهوال القبوردرتوضیح این آیات می گوید:
«أما قوله : { إنك لا تسمع الموتى } وقوله : { وما أنت بمسمع من في القبور } فأن السماع يطلق ويراد به إدراك الكلام وفهمه ويراد به أيضا الإنتفاع به والإستجابة له والمراد بهذه الآيات نفي الثاني دون الأول فإنها في سياق خطاب الكفار الذين لا يستجيبون للهدى ولا للإيمان إذا دعوا إليه كما قال الله تعالى { ولقد ذرأنا لجهنم كثيرا من الجن والإنس لهم قلوب لا يفقهون بها ولهم أعين لا يبصرون بها ولهم آذان لا يسمعون بها } »[1]
ابن رجب حنبلی در توضیح آیات می گوید سماع«شنیدن »بر دو نوع است:
1-شنیدن به نحو فهمیدن
2- شنیدن به نحو انتفاء و اجابت«یعنی سخن گفتن شما برای آنها مفید باشد و از آن بهره ببرند»
وی میگوید: این آیات نحوۀ دوم را نفی می کند نه اولی را «یعنی اموات می شنوند اما آیا براین شنیدن اثری مترتب است یعنی از وعظ شما بهره ای عائد آنها می شودبه اینکه مثلا بالای قبر شخصی بروی و او را به بهشت ترغیب نمایی و یااز آتش جهنم بترسانی آیابه درد او می خورد از این جهت خیریعنی سخن گفتن ما بهره ای به حال آنها ندارد» .
این تفسیر مفسرینی است که دیدگاه سلفی دارند همچون ابن تیمیه و ابن رجب و ابن کثیر.
و اکثر مفسرین اهل سنت مراد از من فی القبور را کفار مرده دل تفسیر نموده اند که اگر خواستید بیان شود.:Gol:

اما شما با نهایت تاسف این امر را نعوذبالله به پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله »میدهید و میگویید که طبق این آیه پیامبر نمی شنود آیا این روایت را نشنیده اید که آن حضرت فرمودند: «من قال في القرآن بغير علم فليتبوأ مقعده من النار»پس بترسید از سخنی که قائلی ندارد.

[1].اهوال القبور ،ج1ص132.

Ye Mosalman;66455 نوشت:

در توضیح برزخ:
و گذر زمان را احساس نمی نماید مانند اصحاب کهف یا در این آیه مبارکه:

َوْمَ يَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلا (52)
همان روز که شما را (از قبرهایتان) فرامی خواند، شما هم اجابت می کنید در حالی که حمد او را می گویید، می پندارید تنها مدت کوتاهی درنگ کرده اید.

پس در آن مدت زمان کوتاه نه عالم برزخی را به آن شکلی که شما تصور میکنید. میبینند نه فکر میکنند نه صدایی میشنوند.
مانند شخصی که خواب است و گذر زمان را احساس نمی کند. مانند اصحاب کهف که گذر 300 سال زمان را احساس نکردند و آن را ساعتی یا نیمی از روز پنداشتند.حال اگر 1000000 سال هم خوابیده بودند به همین شکل بود.
همینطور داستان آن مرد در قرآن که به خواب رفت و مدت زمان زیادی گذشت وقتی بیدار شد خداوند به او گفت به مرکبت نگاه کن چطور استخوان های آن را جمع آوری کرده و بر آن گوشت و پوست می پوشانیم.
کلمه عالم برزخ، به معنای دنیای دیگری غیر از این دنیا و جهان آخرت نیست. کلمه عالم برزخ کلمه ای است مانند عالم رویا یا عالم غیب

حالا قابل فهم شد.

1-در پست صفحۀ قبل بیان شد عدم ادراک زمان برزخ هیچ ربطی به عدم سماع نداردچون ادراک زمان امری نسبی است وملازمه ای میان این دو نیست.
2- اصحاب کهف در خواب بودند نه اینکه مرده باشند بنابراین تخصصا خارج از محل بحثند.
3-داستان عزیر نبی یک آیت ونشانۀ الهی بوده است ونشانه لزوما عمومیت ندارد.علاوه براینکه آیه در مقام بیان عدم سماع نیست واگر شما در مورد این آیه کلام مفسرین بزرگ اهل سنت را بیاورید که دال بر عدم سماع باشد متشکرم.:Gol:

Ye Mosalman;66455 نوشت:

کلمه عالم برزخ، به معنای دنیای دیگری غیر از این دنیا و جهان آخرت نیست. کلمه عالم برزخ کلمه ای است مانند عالم رویا یا عالم غیب

Ye Mosalman;66455 نوشت:
حالا قابل فهم شد.

این کلام مجمل است آیا مرادتان این است که عالم برزخ حقیقت خارجی ندارد؟یعنی از مقولۀ خیال است؟دراین صورت این کلام را از کجا اخذ نموده اید؟ و اساساجایگاه آن در میان اهل سنت به چه مقدار است؟آیا این سخن مخالف با قرآن نیست؟
اگر عالم برزخ یعنی عالم غیب آیا می شود کسی که در عالم غیب باشدو از این عالم با خبر نباشد؟
لطفا اگر می خواهید توضیح بفرمایید با ذکر منبع بیان بنمایید که استفاده ببریم.متشکرم.:Gol:
موضوع قفل شده است