چرا فرشتگان برای مومنین استغفار می کنند؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا فرشتگان برای مومنین استغفار می کنند؟

الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (7) كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‏كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏كنند: «پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»
رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (8)
وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (9)«پروردگارا، آنان را در باغهاى جاويد كه وعده‏شان داده‏اى، با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمده‏اند، داخل كن، زيرا تو خود ارجمند و حكيمى.
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى، البتّه رحمتش كرده‏ اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.»
مگر مومنان جهنم می روند که این در این آیات این گونه برایشان دعا می کنند؟ فرشتگان می گویند خدایا مومنان را از عذاب جهنم باز بدار. مگر مومنان جهنم می روند؟
لطفا کامل توضیح بفرمایید و مجادله هم نفرمایید.

هوريا شاهويي;65619 نوشت:
الَّذينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحيمِ (7) كسانى كه عرش [خدا] را حمل مى‏كنند، و آنها كه پيرامون آنند، به سپاس پروردگارشان تسبيح مى‏گويند و به او ايمان دارند و براى كسانى كه گرويده‏اند طلب آمرزش مى‏كنند: «پروردگارا، رحمت و دانش تو بر هر چيز احاطه دارد؛ كسانى را كه توبه كرده و راه تو را دنبال كرده‏اند ببخش و آنها را از عذاب آتش نگاه دار.»

با سلام
در آيات قبل خوانديم كه مردم در برابر دعوت انبيا دو دسته شدند و لذا گروهى مورد مغفرت قرار مى‏گيرند و گروهى با قهر الهى رو به رو هستند.
اين آيه دعاى فرشتگان و حمايت آنان را از گروه اول بيان مى‏كند.
عرش چيست؟ در قرآن بيست مرتبه به عرش خدا اشاره شده است.
در لغت، «عَرش»، تختِ پايه بلند و «كرسىّ» تخت پايه كوتاه است.
وقتى مى‏خوانيم: «وسع كرسيّه السموات و الارض» كرسى او هستى را در بر گرفته، پس عرش او چگونه است؟
عرش يا كنايه از مركز قدرت الهى است و يا مركز صدور احكام الهى و مراد از «حاملان عرش» فرشتگانى هستند كه تعدادشان هشت نفر معرّفى شده است. «يحمل عرش ربّك فوقهم يومئذ ثمانية»
گفتنى است كه حقيقت عرش براى ما روشن نيست ولى از مجموع آيات شايد بتوان اين مسأله را دريافت كه جهان هستى داراى يك مركز است و خداوند بر آن مركز احاطه‏ى كامل دارد.
«استوى على العرش» و اجراى اراده‏ى الهى از طريق فرشتگانى است كه در اطراف اين مركز فرماندهى هستند.
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، همان علم است كه خداوند پيامبرانش را از آن آگاه كرده است. «العرش هو العلم الذّى اطلع اللّه عليه انبيائه و رسله»
در كنار كلمه عرش آياتى مطرح است كه در جمع بندى آنها انسان به مركز فرماندهى مى‏رسد نظير: «استوى على العرش» «يغشى الليل النهار... له الخلق و الامر» «يدبّر الامر» «... يفصّل الايات» «يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها» گردش شب و روز و تدبير امور و تفصيل آيات و آگاهى از تمام ذرّات هستى و آنچه از آسمان نازل مى‏شود و آنچه به آسمان بالا مى‏رود، رمز آن است كه تمام اين امور در عرش الهى واقع مى‏شود.
مرحوم علامه طباطبايى مى‏فرمايد: عرش، حقيقتى از حقايق و امرى از امور خارجى و مركز تدبير امور جهان است.
امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، مانند تخت نيست بلكه امر محدودى است كه با تدبير الهى اداره مى‏شود. «ليس العرش كهيئة السّرير و لكنه شى‏ء محدود مدبّر» ودر روايت ديگرى فرمود: عرش و كرسى، از بزرگ‏ترين درهاى عالم غيب هستند. «العرش و الكرسى بابان من اكبر ابواب الغيوب» مراد از عرش، تخت جسمى نيست، زيرا تخت روى آب بند نمى‏شود. «و كان عرشه على الماء»
بلكه مراد آن است كه روزى كه هنوز زمين و آسمان نبود و جهان يكسره آب بود، قلمرو فرماندهى خداوند بر آب بود و پس از پيدايش آسمان‏ها و زمين ستاد فرماندهى جهان هستى به آسمان‏ها منتقل شد.
1- قهر خداوند بر كفّار يكى از سنّت‏هاى الهى است. «كذلك حقّت كلمت ربّك»
2- كيفر الهى گزاف نيست بلكه بر اساس عدل و حقّ است. «حقّت كلمت ربّك»
3- مجازات و كيفر مجرمان از شئون ربوبيّت است. «حقّت كلمت ربّك»
4- عامل نابودى گذشتگان كفر بوده است. «حقّت كلمت ربّك على الذّين كفروا»
5- مؤمنين بايد به خود بنازند كه مقربان درگاه الهى همواره به آنان دعا مى‏كنند. «يحملون العرش و يستغفرون»
6- اسلام، فكر انسان را از خوراك و پوشاك و مسكن، به عرش و فرشته و تسبيح و تحميد بالا مى‏برد. «يحملون العرش - يسبّحون»
7- بى نهايت، تنها خداست، حتّى عرش الهى محدوديّت دارد. «حوله»
8- حمد و تسبيح، بارها در قرآن در كنار هم ذكر شده است و در ذكر ركوع و سجود قرين يكديگرند. «يسبّحون بحمد ربّهم»
9- آداب دعا اين است: ابتدا تسبيح و تحميد، «يسبحون بحمد ربّهم» سپس تجليل و توصيف، «وسعت كل شى‏ء رحمة و علما» آن گاه دعا. «فاغفر»
10- سنگينى مسئوليّت، شما را از تسبيح و تحميد خدا و ياد نيازمندان باز ندارد. فرشتگان حامل عرش، هم به ياد خدا هستند، «يسبّحون بحمد ربّهم» و هم محتاجان را دعا مى‏كنند. «يستغفرون للذّين آمنوا»
11- در دعا سنخيّت لازم است. فرشتگانِ اهل ايمان براى مومنان دعا مى‏كنند. «يؤمنون... يستغفرون للذّين آمنوا»
12- ايمان، رشته اتصال و ارتباط ميان عالم ملك با عالم ملكوت است. «يؤمنون به و يستغفرون للذّين آمنوا»
13- استغفار كسانى در حقّ ديگران مؤثّر است كه خود اهل ايمان باشند. «يؤمنون به و يستغفرون للذّين آمنوا»
14- ميان فرشتگان و انسان رابطه است. (امام سجّاد عليه السلام در صحيفه‏ى سجّاديه به گروه‏هايى از فرشتگان دعا و درود مى‏فرستد و) فرشتگان حامل عرش در اين آيه به انسان‏ها درود مى‏فرستند. «يستغفرون للذّين آمنوا»
15- دعا به ديگران، يك ارزش پسنديده و شناخته شده‏ى قرآنى است. «و يستغفرون للذّين آمنوا»
16- كسانى مشمول دعاى فرشتگانند كه اهل ايمان و عمل باشند. «آمنوا... اتبعوا»
17- توبه به تنهايى كافى نيست، پيروى عملى لازم است. «تابوا و اتبعوا»
18- راه نجات، در پيروى از راه خداست. «و اتبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم»

تفسیر نور

هوريا شاهويي;65619 نوشت:

رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتي‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (8)

در مورد با هم بودن اعضاى يك خانواده كه همه بهشتى باشند، در جاى ديگر قرآن نيز مى‏خوانيم: «الحقنا بهم ذرّياتهم» نسل مؤمن را در بهشت به نياكانشان ملحق مى‏كنيم. انبيا و فرشتگان دعاهاى خود را با «ربّنا» و «ربّ» آغاز مى‏كردند: دعاى حضرت آدم: «ربّنا ظلمنا انفسنا»
دعاى حضرت نوح: «ربّ اغفرلى ولوالدى»
دعاى حضرت ابراهيم: «ربّ اجعل هذا بلداً آمنا»
دعاى حضرت يوسف: «ربّ قد آتيتنى من الملك»
دعاى حضرت موسى: «ربّ بما أنعمت علىّ من خير فقير»
دعاى حضرت سليمان: «ربّ أوزعنى ان اشكر نعمتك»
دعاى حضرت عيسى: «ربّنا أنزل علينا مائدة»
دعاى حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله: «ربّ أعوذ بك من همزات الشياطين» دعاى مؤمنان: «ربّنا ما خلقت هذا باطلا فقنا عذاب النار»
دعاى فرشتگان در اين آيه كه مى‏گويند: «ربّنا و ادخلهم جنّات»
1- مشمول دعاى اولياى خدا شدن، صلاحيّت لازم دارد. «ادخلهم... و من صلح»
2- نجات از دوزخ كافى نيست؛ ورود به بهشت ارزش دارد. «قهم عذاب الجحيم - ادخلهم جنات»
3- اول پاكى از بدى‏ها، سپس دريافت كمالات. «قهم - ادخلهم
4- ورود به بهشت، صلاحيّت مى‏خواهد. «ادخلهم جنات... و من صلح»
5- رابطه بدون لياقت و صلاحيّت ارزش ندارد ولى در كنار ضابطه ارزش افزوده دارد. (صلاحيّت داشتن ضابطه و قانون است و ملحق شدن به بستگان رابطه است.) «من صلح من اباءهم»
6- خداوند، قدرت بر اعطا دارد ولى عطاى او حكيمانه است. «العزيز الحكيم»
7- همجوارى و همزيستى بستگان يك نعمت الهى است. «ادخلهم و من صلح...»
8- عزّت مخصوص خداست. «انّك انت العزيز»

تفسیر نور

هوريا شاهويي;65619 نوشت:

وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ (9)«پروردگارا، آنان را در باغهاى جاويد كه وعده‏شان داده‏اى، با هر كه از پدران و همسران و فرزندانشان كه به صلاح آمده‏اند، داخل كن، زيرا تو خود ارجمند و حكيمى.
و آنان را از بديها نگاه دار، و هر كه را در آن روز از بديها حفظ كنى، البتّه رحمتش كرده‏ اى؛ و اين همان كاميابى بزرگ است.»



1- پاك بودن، هم به همت و اراده‏ى انسان نياز دارد،
«نهى النفس عن الهوى‏» و هم به دور بودن از افراد و مشاغل و مكان‏ها و افراد بد، «اعرض عنهم» ، «فلا تقعدوا معهم» و هم به لطف و امداد الهى. «و قهم السئيات»
2- رحمت الهى، تنها كاميابى مادى نيست، بيمه شدن از گناهان، يكى از آنهاست. «و من تق السّيئات يومئذ فقد رحمته»
3- رستگارى بزرگ، در صورتى است كه انسان از آفات معنوى و مادى، هر دو دور باشد. «السّيئات». (هم آفات معنوى سيّئه است. «من كسب سيئة» و هم آفات مادى. «و اِن يصبكم سيئة يفرحوا بها» چنانكه حسنه، هم مصداق دنيوى دارد و هم اُخروى. «ربّنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الآخرة حسنة» )
4- توفيق مصونيّت از گناه را بايد از خدا خواست. «و قهم السيئات»
5- رستگارى را هنر خود ندانيم بلكه لطف و رحمت او بدانيم. «فقد رحمتَه و ذلك هو الفوز العظيم»
6- رستگارى، در رفاه دنيوى نيست بلكه در تقوا است. «تق السيئات... ذلك هو الفوز العظيم»

تفسیر نور

هوريا شاهويي;65619 نوشت:
مگر مومنان جهنم می روند که این در این آیات این گونه برایشان دعا می کنند؟ فرشتگان می گویند خدایا مومنان را از عذاب جهنم باز بدار. مگر مومنان جهنم می روند؟

[=Arial Narrow]با سلام:Gol:
جناب هوریا خدمتان عرض کنم «ايمان» از نظر لغوي به معناي گرويدن، عقيده داشتن، ايمن كردن و باور داشتن است (فرهنگ معين) و از نظر اصطلاحي به معناي عقيده داشتن به ضروريات دين (اصول و فروع آن) مي‏باشد؛ يعني، انسان به يگانگي خداوند، رسالت پيامبر اكرم(ص)، امامت دوازده امام (ع) و عدالت خداوند و... قائل باشد. البته اشخاص در اين اعتقادات مختلف هستند: برخي، ايمان زباني دارند و گروهي ايمان عقلي دارند؛ يعني، به اين امور علم دارند و برخي نيز از اين دو مرحله گذشته و به ايمان قلبي رسيده‏اند كه ثمره آن باور داشتن تمامي اين مسائل است.
لذا خیلی از کسانی که ایمان دارند یعنی مومن هستند مرتکب گناهانی هم میشوند که شاید ناخواسته بوده یا عمدی بوده ولی پشیمان شده وتوبه کردن.فرشته ها هم بخاطر اینکه اینها مومنند و بخاطر بعضی گناهها جهنم نروند استغفار میکنند که استغفار آنها تاثیر زیادی دارد.

این حدیث امام صادق(علیه السلام) که فرمودند شیعه ی ما به جهنم نمیره و تا قبل از قیامت پاک میشه در زمان حیات با بیماری وسختی وبعدهم با مرگ سخت وبعد از ان هم با فشار قبر وبرزخ و... (البته این مضمون حدیثه نه عین حدیث )جعلی نیست؟

:Gol:با سلام به قاصدک عزیز ودوستان محترم:Gol:


ظاهرا مراد جنابعالی این روایت باشد«البته روایات به این مضمون باز هست» که کلینی در«كافى» با سند متّصل خود از عَمرو بن يزيد روايت مي كند كه :
قُلْتُ لِابِى عَبْدِ اللَهِ «عَلَيْهِ السَّلَام»»ُ: إنِّى سَمِعْتُكَ وَ أَنْتَ تَقُولُ‏ كُلُّ شِيعَتِنَا فِى الْجَنَّةِ عَلَى مَا كَانَ فِيهِمْ.
قَالَ: صَدَّقْتُكَ، كُلُّهُمْ وَ اللَهِ فِى الْجَنَّةِ.
قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، إنَّ الذُّنُوبَ كَثِيرَةٌ كِبَارٌ.
فَقَالَ: أَمَّا فِى الْقِيَامَةِ فَكُلُّكُمْ فِى الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِىِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِىِّ النَّبِىِّ، وَ لَكِنِّى وَ اللَهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِى الْبَرْزَخِ.
قُلْتُ: وَ مَا الْبَرْزَخُ؟
قَالَ: الْقَبْرُ مُنْذُ حِينَ مَوْتِهِ إلَى يَوْمِ الْقِيَمَةِ[1].
«عَمرو بن يزيد مي گويد: به حضرت امام صادق «عليه السّلام » عرض كردم: من شنيدم كه شما مى‏گفتيد: تمام شيعيان ما با هر كردارى كه دارند در بهشت هستند.
حضرت فرمود: اين قول تو را تصديق مي كنم، سوگند به خدا كه همه در بهشتند.
عرض كردم: فدايت شوم! گناهان، بسيار و بزرگ است.
حضرت فرمود: امّا در قيامت پس همه شما در بهشتيد بواسطه شفاعت پيامبرِ مُطاع يا به شفاعت وصىّ آن پيامبر؛ وليكن من از برزخ شما نگرانم و در هراس مى‏باشم.
عرض كردم: برزخ چيست؟
فرمود: برزخ عبارت است از عالم قبر از وقتى كه انسان مى‏ميرد تا زمانى كه قيامت بر پا مي شود.»
اما سؤال اینجا است که آبا کسی طاقت عذابهای برزخی که خود فرستاده است را دارد؟آیا برزخ یکی دو ساعت یا یکی دو روز دنیا است ؟آیا عذابهای اخروی از جنس عذابهای دنیوی هستندکه قابل تحمل باشند؟:Mohabbat:

[=&quot][1] . الكافي ج‏3 ، 243 .

بله درسته واقعا جای تامل داره خیلی سخته خدابه هممون رحم کنه ان شالله

موضوع قفل شده است