► اعمال و دعاى روز مباهله ◄

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
► اعمال و دعاى روز مباهله ◄

اعمال و دعاى روز مباهله



روز بيست و چهارم بنابر اَشْهر روزى است كه مُباهَلَه كرد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله با نصاراى نجران و پيش از آنكه خواست مُباهله كند عبا بر دُوش مبارك گرفت و حضرت اميرالمؤ منين و فاطمه و حَسَن و حسين عَليهمُ السلام را داخل در زير عبا نمود و گفت پروردگارا هر پيغمبرى را اهل بيتى بوده است كه مخصوص ترين خلق بوده اند به او خداوندا اينها اهل بيت منند پس از ايشان برطرف كن شك و گناه را و پاك كن ايشان را پاك كردنى پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير در شاءن ايشان آورد پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بيرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد و حقّيّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده كردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزيه نمودند و در اين روز نيز حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در حال ركوع انگشترى خود را به سائل داد و آيه اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ در شانش نازل شد و بالجمله اين روز روز شريفى است و در آن چند عمل وارد است :


اوّل : غسل

دوّم : روزه

سوّم : دو ركعت نماز و آن مثل روز عيد غدير است در وقت و كيفيّت و ثواب و آية الكرسى كه در نماز مباهله است تا هُمْ فيها خالِدُونَ است

...

چهارم : خواندن دعاى مباهله كه شبيه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شيخ و سيّد هر دو نقل كرده اند لكن مابين روايات آن دو بزرگوار اختلاف كثير است و من اختيار مى كنم روايت شيخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روايت شده با فضيلت آن از حضرت صادق عليه السلام مى گويى :

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ بَهاَّئِكَ بِاَبْهاهُ وَكُلُّ بَهاَّئِكَ بَهِىُّ

خدايا از تو خواهم از درخشنده ترين مراتب درخشندگيت و همه مراتب آن درخشنده است

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِبَهاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَلالِكَ

خدايا از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگيت خدايا از تو خواهم از باشوكت ترين مراتب

بِاَجَلِّهِ وَكُلُّ جَلالِكَ جَليلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَلالِكَ كُلِّهِ

جلالت و تمام مراتب جلال تو شوكتمند است خدايا از تو خواهم به همه مراتب جلالت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ جَمالِكَ بِاَجْمَلِهِ وَكُلُّ جَمالِكَ جَميلٌ اَللّهُمَّ

خدايا از تو خواهم از زيباترين مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زيباست خدايا

اِنّى اَسْئَلُكَ بِجَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ

از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعايم را به اجابت رسان

لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَظَمَتِكَ بِاَعْظَمِها وَكُلُّ

چنانچه وعده ام دادى خدايا از تو خواهم از بزرگترين مراتب عظمتت و همه

عَظَمَتِكَ عَظَيمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَظَمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُكَ

مراتب آن بزرگ است خدايا از تو خواهم به همه عظمتت خدايا از تو خواهم

مِنْ نُورِكَ بِاَنْوَرِهِ وَكُلُّ نُورِكَ نَيِّرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِكَ كُلِّهِ

از تابنده ترين مراتب روشنيت و همه مراتب آن تابنده است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب روشنيت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رَحْمَتِكَ بِاَوْسَعِها وَكُلُّ رَحْمَتِكَ واسِعَةٌ

خدايا از تو خواهم از وسيع ترين مراتب رحمتت و همه رحمت تو وسيع است

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى

خدايا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدايا تو را مى خوانم همچنانكه دستورم دادى

فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ كَمالِكَ بِاَكْمَلِهِ

پس اجابت كن دعايم را چنانچه وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از كاملترين مراتب كمالت

وَكُلُّ كَمالِكَ كامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكَمالِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى

و تمام مراتب آن كامل است خدايا از تو خواهم به تمام مراتب كمالت خدايا از تو

اَسْئَلُكَ مِنْ كَلِماتِكَ بِاَتَمِّها وَكُلُّ كَلِماتِكَ تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

خواهم از تمامترين كلمات و سخنانت و تمام كلماتت تام و تمام است خدايا از تو خواهم


بِكَلِماتِكَ كُلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اَسْماَّئِكَ بِاَكْبَرِها وَكُلُّ

به كلماتت همگى خدايا از تو خواهم به بزرگترين نامهايت و همه


اَسْماَّئِكَ كَبيرَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاَسْماَّئِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ

نامهايت بزرگ است خدايا از تو خواهم به نامهايت همگى خدايا من تو را مى خوانم


كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ

چنانچه به من دستور دادى پس به اجابت رسان دعايم را چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به


عِزَّتِكَ باَعَزِّها وَكُلُّ عِزَّتِكَ عَزيزَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِزَّتِكَ كُلِّها

عزيزترين مراتب عزتت و همه مراتب تو عزيز است خدايا از تو خواهم به همه مراتب عزتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَشِيَّتِكَ بِاَمْضاها وَكُلُّ مَشِيَّتِكَ ماضِيَةٌ

خدايا از تو خواهم به گذراترين اراده و خواستت و همه مراتب اراده تو گذراست

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَشِيَّتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ الَّتىِ

خدايا از تو خواهم به تمام مراتب اراده و خواستت خدايا از تو خواهم بدان قدرتت كه بوسيله آن بر همه چيز

اسْتَطَلْتَ بِها عَلى كُلِّشَىْءٍ وَكُلُّ قُدْرَتِكَ مُسْتَطيلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى

برترى گرفتى گرچه تمام مراتب قدرتت برترى گيرنده است خدايا از تو


اَسْئَلُكَ بِقُدْرَتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى

خواهم به تمام مراتب قدرتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى تو هم اجابتم كن چنانچه


كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عِلْمِكَ بِاَنْفَذِهِ وَكُلُّ عِلْمِكَ نافِذٌ

وعده فرمودى خدايا از تو خواهم از نافذترين مراتب دانشت با اين كه تمام مراتب دانشت نافذ است


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعِلْمِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ قَوْلِكَ بِاَرْضاهُ

خدايا از تو خواهم به مراتب دانشت همگى خدايا از تو خواهم از پسنديده ترين گفتارت


وَكُلُّ قَوْلِكَ رَضِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِقَوْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

و تمام گفتار تو پسنديده است خدايا از تو خواهم به همه گفتارت خدايا از تو خواهم

مِنْ مَساَّئِلِكَ بِاَحَبِّهاَّ وَكُلُّها اِلَيْكَ حَبيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِمَساَّئِلِكَ

به محبوبترين چيزى كه از تو درخواست شده و همه آنها پيش تو محبوب است خدايا از تو خواهم به تمام آنچه از تو

كُلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى

درخواست شده خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى


اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ وَكُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ اَللّهُمَّ

خدايا از تو خواهم به شريفترين مراتب شرفت و تمامى مراتب شرف تو شريف است خدايا


اِنّى اَسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِاَدْوَمِهِ

از تو خواهم به مراتب شرفت همگى خدايا از تو خواهم به حق بادوامترين مراتب سلطنتت


وَكُلُّ سُلطانِكَ داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى

و تمام مراتب آن دائمى است خدايا از تو خواهم به مراتب سلطنتت همگى خدايا از تو


اَسْئَلُكَ مِنْ مُلْكِكَ بِاَفْخَرِهِ وَكُلُّ مُلْكِكَ فاخِرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

خواهم به گرانمايه ترين مراتب فرمانرواييت و تمام مراتب فرمانرواييت گرانمايه است خدايا از تو خواهم


بِمُلْكِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما

به تمام مراتب فرمانرواييت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه


وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ عَلاَّئِكَ بِاَعْلا هُ وَكُلُّ عَلاَّئِكَ ع الٍ

وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت و تمام مراتب بلندى تو والا است



ادامه دارد...

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَلاَّئِكَ كُلِّهِ اَللّ- هُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ اي اتِكَ

خدايا از تو خواهم به والاترين مراتب بلنديت همگى خدايا از تو خواهم به


بِاَعْجَبِها وَكُلُّ اياتِكَ عَجيبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِاياتِكَ كُلِّها اَللّهُمَّ

شگفت ترين آيات و نشانه هايت و همه آيات تو شگفت است خدايا از تو خواهم به آياتت همگى خدايا


اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ مَنِّكَ بِاَقْدَمِهِ وَكُلُّ مَنِّكَ قَديمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

از تو خواهم به قديمترين نعمتت و همه نعمتهايت قديم است خدايا از تو خواهم


بِمَنِّكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما

به همه اقسام نعمتت خدايا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را چنانچه


وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما اَنْتَ فيهِ مِنَ الشُّؤُنِ وَالْجَبَرُوتِ

وعده فرمودى خدايا و من از تو خواهم به آنچه تو در آنى از مقامات و قدرت و عظمتت

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِكُلِّ شَاءْنٍ وَكُلِّ جَبَرُوتٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِما

خدايا از تو خواهم به حق هر مقام و هر قدرت و عظمتى كه دارى خدايا و من از تو خواهم بدانچه


تُجيبُنى بِهِ حينَ اَسْئَلُكَ يا اَللّهُ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِبَهآءِ لا اِلهَ

اجابتم كنى بدان هنگامى كه تورا خوانم اى خدا اى كه معبودى جز تو نيست از تو خواهم به درخشندگى (يا ارجمندى ) كلمه


اِلاّ اَنْتَ يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِجَلالِ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ يا لا اِلهَ اِلاّ

((لااله الا انت )) اى كه نيست معبودى جز تو از تو خواهم به جلال و شوكت كلمه ((لا اله الا انت )) اى كه معبودى جز تو نيست


اَنْتَ اَسْئَلُكَ بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ كَما اَمَرْتَنى

از تو خواهم به كلمه ((لااله الاانت )) خدايا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت كن دعايم را

فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ رِزْقِكَ باَعَمِّهِ

چنانچه وعده ام فرمودى خدايا از تو خواهم از عمومى ترين اقسام روزيت

وَكُلُّ رِزْقِكَ عآمُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرِزْقِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ

و تمام اقسام روزى تو عمومى است خدايا از تو خواهم به تمام اقسام روزى تو خدايا از تو خواهم

مِنْ عَطآئِكَ بِاَهْنَاِهِ وَكُلُّ عَطآئِكَ هَنيئٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِعَطآئِكَ

از گواراترين عطاياى تو و تمام عطاهايت گوارا است خدايا از تو خواهم به تمام عطايايت

كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ خَيْرِكَ باَعْجَلِهِ وَكُلُّ خَيْرِكَ عاجِلٌ اَللّهُمَّ

خدايا از تو خواهم به فورى ترين خير و نيكيت و تمام نيكيهاى تو فورى است خدايا

اِنّى اَسْئَلُكَ بِخَيْرِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ فَضْلِكَ بِاَفْضَلِهِ وَكُلُّ

از تو خواهم به تمام نيكيهايت خدايا از تو خواهم به فزونترين فضل تو و همه

فَضْلِكَ فاضِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِفَضْلِكَ كُلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوكَ

فضل تو فزون است خدايا از تو خواهم به فضل تو همگى خدايا تو را خوانم


كَما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى كَما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

چنانچه دستورم دادى پس اجابتم كن چنانچه وعده ام فرمودى خدايا درود فرست بر محمد


وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلَى الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ عَلَيْهِ

و آل محمد و برانگيز مرا با داشتن ايمان به خودت و تصديق به رسولت - كه درود بر او

وَ الِهِ السَّلامُ وَالْوِلايَةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبيطالِبٍ وَالْبَرائَةِ مِنْ عَدُوِّهِ

و آلش باد - و ولايت على بن ابيطالب و بيزارى از دشمنش

وَالاْيتِمامِ بِالاْئِمَّةِ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ السَّلامُ فَاِنّى قَدْ رَضيتُ

و اقتدا به امامان از آل محمد عليهم السلام زيرا كه من خوشنودم


بِذلِكَ يا رَبِّ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ فِى الاْوَّلينَ

بدين اى پروردگار من خدايا درود فرست بر محمد بنده و رسولت در زمره اولين

وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الاْخِرينَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمَلاَءِ

و درود فرست بر محمد در زمره آخرين و درود فرست بر محمد در عالم

الاْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمُرْسَلينَ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّدا

بالا و درود فرست بر محمد در زمره مرسلين خدايا عطا كن به محمد مقام

الْوَسيلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضيلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْكَبيرَةَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى

وسيله و شرف و فضيلت و درجه بزرگ را خدايا درود فرست بر


مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى وَبارِكْ لى فيما اتَيْتَنى

محمد و آل محمد و قانع كن مرا بدانچه روزيم كرده اى و بركت ده به من در آنچه به من داده اى

وَاحْفَظْنى فى غَيْبَتى وَكُلِّ غائِبٍ هُوَ لى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

و نگهدارى كن مرا در غيبتم و هر غائبى كه مربوط به من است خدايا درود فرست بر محمد

وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلىَ الاِْيمانِ بِكَ وَالتَّصْديقِ بِرَسُولِكَ اَللّهُمَّ

و آل محمد و برانگيزم بر ايمان به خودت و تصديق به رسولت خدايا


صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَسْئَلُكَ خَيْرَ الْخَيْرِ رِضْوانَكَ وَالْجَنَّةَ

درود فرست بر محمد و آل محمد و از تو خواهم خوبترين خوبها را كه خوشنودى تو و بهشت باشد

...


وَاَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ الشَرِّ سَخَطِكَ وَالنّارِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ

و پناه برم به تو از بدترين بدها كه خشم تو و آتش دوزخ باشد خدايا درود فرست بر محمد


وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاحْفَظْنى مِنْ كُلِّ مُصيبَةٍ وَمِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ وَمِنْ كُلِّ عُقُوبَةٍ

و آل محمد و محافظت كن مرا از هر پيش آمد ناگوار و از هر گرفتارى و از هر شكنجه

وَمِنْ كُلِّ فِتْنَةٍ وَمِنْ كُلِّ بَلاَّءٍ وَمِنْ كُلِّ شَرٍّ وَمِنْ كُلِّ مَكْرُوهٍ وَمِنْ كُلِّ

و از هر فتنه و از هر بلاء و از هر بدى و از هر ناراحتى و از هر مصيبت و از هر

مُصيبَةٍ وَمِنْ كُلِّ افَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى هذِهِ

آفتى كه نازل شده يا بعد از اين از آسمان بزمين نازل شود در اين

السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّيْلَةِ وَفى هذَا الْيَومِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى هذِهِ

ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در اين


السَّنَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاقْسِمْ لى مِنْ كُلِّ سُرُورٍ

سال خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد و نصيبم كن از هر شادى

وَمِنْ كُلِّ بَهْجَةٍ وَمِنْ كُلِّ اسْتِقامَةٍ وَمِنْ كُلِّ فَرَجٍ وَمِنْ كُلِّ عافِيَةٍ وَمِنْ

و از هر خوشحالى و از هر پايدارى و از هر گشايشى و از هر تندرستى و از


كُلِّ سَلامَةٍ وَمِنْ كُلِّ كَرامَةٍ وَمِنْ كُلِّ رِزْقٍ واسِعٍ حَلالٍ طَيِّبٍ وَمِنْ

هر سلامتى و از هر كرامت و از هر روزى فراخ حلال پاكى و از

كُلِّ نِعْمَةٍ وِمَنْ كُلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى

هر نعمتى و از هر وسعتى كه نازل شده يا بعد از اين نازل شود از آسمان به زمين در

هذِهِ السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّيْلَةِ وَفى هذَا الْيَوْمِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى

اين ساعت و در اين شب و در اين روز و در اين ماه و در

هذِهِ السَّنَةِ اَللّهُمَّ اِنْ كانَتْ ذُنُوبى قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَكَ وَحالَتْ

اين سال خدايا اگر چنانچه گناهانم شرمنده كرده است چهره ام را پيش تو و حائل شد

بَيْنى وَبَيْنَكَ وَغَيَّرَتْ حالى عِنْدَكَ فَاِنّى اَسْئَلُكَ بِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى

ميان من و تو و حالم را پيش تو تغيير داده پس از تو خواهم به حق نور ذاتت كه


لا يُطْفَأُ وَبِوجْهِ مُحَمَّدٍ حَبيبِكَ الْمُصْطَفى وَبِوجْهِ وَلِيِّكَ عَلِىٍّ

خاموش نشود و به آبروى محمد مصطفى حبيب تو و به آبروى ولى تو على

الْمُرْتَضى وَبِحَقِّ اَوْلِيآئِكَ الِّذينَ انْتَجَبْتَهُمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ

مرتضى و به حق اوليائت كه برگزيدى آنها را كه درود فرستى بر محمد


وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَغْفِرَ لى ما مَضى مِنْ ذُنُوبى وَاَنْ تَعْصِمَنى فيما

و آل محمد و بيامرزى برايم گذشته هاى از گناهانم را و نگاهم دارى در


بَقِىَ مِنْ عُمْرى وَاَعُوذُ بِكَ اللّهُمَّ اَنْ اَعُودَ فى شَىْءٍ مِنْ مَعاصيكَ

آينده عمرم و پناه مى برم به تو خدايا از اينكه بازگردم به يكى از گناهان و نافرمانيهايت

اَبَداً مااَبْقَيْتَنى حَتّى تَتَوَفّانى وَاَنَا لَكَ مُطيعٌ وَاَنْتَ عَنّى راضٍ وَاَنْ

هرگز تا زنده ام (يعنى ) تا آنگاه كه مرا بميرانى و من فرمانبردار تو باشم و تو از من خوشنود باشى و


تَخْتِمَ لى عَمَلى بِاَحْسَنِهِ وَتَجْعَلَ لى ثَوابَهُ الْجَنَّةَ وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما

به انجام رسانى عمل مرا به نيكوترين آن و پاداش آنرا برايم بهشت مقرر دارى و انجام دهى درباره من آنچه را

اَنْتَ اَهْلُهُ يا اَهْلَ التَّقْوى وَيا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ

تو شايسته آنى اى اهل تقوى و اى شايسته آمرزش درود فرست بر محمد و آل

مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ

محمد و رحم كن به من به رحمت خويش اى مهربانترين مهربانان

پنجم : بخواند دعايى كه شيخ وَ سَيّد روايت كرده اند بعد از دو ركعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمينَ است و شايسته است در اين روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّى به مولاى هر مؤ من و مؤ منه امير المؤ منين عليه السلام و زيارت كردن آن حضرت و انسب خواندن زيارت جامعه است .

اللهم عجل لولیک الفرج:Gol: والنصر والعافیه:Gol: وجعلنا من انصاره واعوانه:Gol: والممتثلین لاوامره:Gol:والسابقین الی ارادة:Sham:
باتشکر از زحمات شما وهمکاران گرامی در این سایت
توصیه حقیرانه ام این است که دوستان و عاشقان یوسف زهرا سلام الله الیها در وقت سحر در این روز بزرگ برای تعجیل در فرج امام زمان غریب و تنها دعا کنند اللهم عظم البلا را زیاد بخوانند حاجت های دنیوی
را کناربگذارید :hamdel: پروانه وار دورش بگردید خدا را به اهل بیت نبی اکرم صل الله علیه و اله قسم بدهید تا ما دلسوخته گان منتظر را با غیبت امام زمان مان بیش از این تنبیه و از دیدار اومحروم نکند

بخش هایی از دعای روز مباهله

http://sl.glitter-graphics.net/pub/1...gpr9bczcla.gif

خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادی و خرّمی، استقامت و گشایش، عافیت و سلامت و کرامت، روزی پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده یا از آسمان به زمین نازل می شود، قسمت کن.

خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و میان من و تو حایل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست می کنم به نور آبرویت که خاموش نشود و به آبروی حبیبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم و به آبروی وصیّت علّی مرتضی علیه السلام و به حق اولیائت که آنها را برگزیدی که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و هر گناه که کرده ام بیامرزی و مرا در باقی مانده عمرم حفاظت کنی.

خداوندا، من مطیع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خیر کن و ثواب آن را برایم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آنی برای من انجام ده، ای سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، ای مهربان ترینِ مهربانان.



سلیلة الزهراء;65405 نوشت:
روز بيست و چهارم بنابر اَشْهر روزى است كه مُباهَلَه كرد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِيهِ وَاله با نصاراى نجران

[="Purple"]مسجد مباهله، یادآور حقانیت اسلام و پیامبر واهل بیت علیهم السلام +عکس[/]
http://www.askdin.com/showthread.php?t=15088

فردا روز مباهله است
التماس دعا:Gol:

[=microsoft sans serif]
چهره های آسمانی


[=microsoft sans serif]


چیزی از طلوع خورشید نگذشته بود و هنوز خورشید سوزان جزیره العرب،
گرمای خویش را بر خنکای بامدادان مسلط نکرده بود؛

[=microsoft sans serif]ولی همه اهل مدینه در بیرون شهر، نگران و امیدوار، انتظار واقعه ای تازه
را می کشیدند.
[=microsoft sans serif]

آن سوتر، مسیحیان نجران نیز حاضر بودند؛ ولی نگرانی و دلهره در چهره هاشان موج می زد، از دیروز کهپس از ساعت ها بحثِ بزرگانشان با رسول خدا صلی الله علیه و آله و قانع نشدن آنها، ناچار به پیشنهادمباهله حضرت تن دادند، تا امروز، خواب برچشمانشان حرام شده بود،...
[=microsoft sans serif]
ناگهان مردی فریاد زد رسول خدا، رسول خدا صلی الله علیه و آله می آیند.
[=microsoft sans serif]

همه گردن کشیدند تا ببینند آن حضرت با چه هیئتی و به همراه چه کسانی به
مباهله آمده.خبر به بزرگ مسیحیان، «ابوحارثه»، رسید؛

[=microsoft sans serif]او نیز عصا زنان خود را به جلوی جمعیت رساند و حیرت زده
رسول خدا صلی الله علیه و آله را دید؛
[=microsoft sans serif]

در حالی که دست کودکی را در دست دارد و کودکی خردسال نیز در آغوش اوست؛ آرام و باوقار، همراه جوانی نورانی در کنار و زنی باوقار در پشت سر،
پیش می آید...

[=microsoft sans serif]با شگفتی پرسید: اینان کیستند؟
کسی پاسخ داد: آن جوان، پسر عم و داماد اوست و آن زن نیز فاطمه دختر او
و عزیزترین مردم در نزد او؛
[=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]و آن دو کودک نیز فرزندان آنها هستند... [=microsoft sans serif]

ابوحارثه بی درنگ گفت: «چهره هایی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوه ها
را از جای برکَنَد چنین خواهد کرد ؛

[=microsoft sans serif]بترسید و با آنها مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و حتی یک نصرانی در
زمین باقی نخواهد ماند...».
[=microsoft sans serif]
[=microsoft sans serif]

[=Microsoft Sans Serif][=microsoft sans serif]روح الله حبیبیان



امروز روز مباهله بود
روز بيست و چهارم ذوالحجه روزي است که رسول خدا (ص) با مسيحيان نجران که حرفهاي او را باور نداشتند مباهله کرد؛ و حقانيت اهل بيت(ع) را نيز به اثبات رساند.
معناي لغوي و اصطلاحي مباهله
مباهله در اصل از «بَهل» به معني رها کردن و برداشتن قيد و بند از چيزي است. اما مباهله به معناي لعنت کردن يکديگر و نفرين کردن است. کيفيت مباهله به اين گونه است که افرادي که درباره مسئله مذهبي مهمي گفتگو دارند در يک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرّع کنند و از او بخواهند که دروغ گو را رسوا سازد و مجازات کند.
شرح مختصر واقعه مباهله
مباهله پيامبر با مسيحيان نجران، در روز بيست وچهارم ذي الحجّه سال دهم هجري اتفاق افتاد. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم طي نامه اي ساکنان مسيحي نجران را به آيين اسلام دعوت کرد. مردم نجران که حاضر به پذيرفتن اسلام نبودند نمايندگان خود را به مدينه فرستادند و پيامبر آنان را به امر خدا به مباهله دعوت کرد. وقتي هيئت نمايندگان نجران، وارستگي پيامبر را مشاهده کردند، از مباهله خودداري کردند. ايشان خواستند تا پيامبر اجازه دهد تحت حکومت اسلامي در آيين خود باقي بمانند.
موقعيت جغرافيايي
بخش با صفاي نجران، با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام اين نقطه، تنها نقطه مسيحي نشين حجاز بود که مردم آن به عللي از بت پرستي دست کشيده و به آيين مسيح عليه السلام گرويده بودند.
دعوت به اسلام
پيامبر اکرم، حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم در ادامه رسالت خويش و ابلاغ پيام الهي، به بسياري از ممالک و کشورها نامه نوشت يا نماينده فرستاد تا نداي حق پرستي و يکتاپرستي را به گوش جهانيان برساند. هم چنين نامه اي به اسقف نجران، «ابوحارثه»، نوشت و طي آن نامه ساکنان نجران را به آيين اسلام دعوت فرمود.
نامه حضرت محمد ـ صلي الله عليه و آله ـ به اسقف نجران
مشروح نامه پيامبر به اسقف نجران چنين بود: «به نام خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب. [اين نامه ايست] از محمد، پيامبر خدا، به اسقف نجران. خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را ستايش مي کنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا فرا مي خوانم. شما را دعوت مي کنم که از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند درآييد و اگر دعوت مرا نپذيرفتيد بايد به حکومت اسلامي ماليات (جزيه) بپردازيد [تا در برابر اين مبلغ، از جان و مال شما دفاع کند] و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود».
عکس العمل نجراني‏ها
نمايندگان پيامبر که حامل نامه دعوت به اسلام از جانب پيامبر بودند، وارد نجران شدند و نامه را به اسقف نجران دادند. او نيز شورايي تشکيل داد و با آنان به مشورت پرداخت. يکي از آنان که به عقل و درايت مشهور بود گفت: «ما بارها از پيشوايان خود شنيده ايم که روزي منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل انتقال خواهد يافت و هيچ بعيد نيست که محمد ـ که از اولاد اسماعيل است ـ همان پيامبر موعود باشد». بنابراين شورا نظر داد که گروهي به عنوان هيئت نمايندگان نجران به مدينه بروند تا از نزديک با محمد صلي الله عليه و آله وسلم تماس گرفته، دلايل نبوت او را بررسي کنند.
گفتگوي پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ با هيئت نجراني
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم در مذاکره اي که با هيئت نجراني در مدينه به انجام رسانيد آنان را به پرستش خداي واحد دعوت کرد. امّا آنان بر ادعاي خود اصرار داشتند و دليل الوهيت مسيح را، تولد عيسي عليه السلام بدون واسطه پدر مي دانستند. در اين هنگام فرشته وحي نازل شد و اين سخن خدا را بر قلب پيامبر جاري ساخت: «به درستي که مَثَل عيسي نزد خداوند مانند آدم است که خدا او را از خاک آفريد». در اين آيه، خداوند، با بيان شباهت تولد حضرت عيسي عليه السلام و حضرت آدم عليه السلام ، يادآوري مي کند که آدم را با قدرت بي پايان خود، بدون اين که داراي پدر و مادري باشد، از خاک آفريد و اگر نداشتن پدر گواه اين باشد که مسيح فرزند خداست، پس حضرت آدم براي اين منصب شايسته تر است؛ زيرا او نه پدر داشت و نه مادر. اما با وجود گفتن اين دليل، آنان قانع نشدند و خداوند به پيامبر خود، دستور مباهله داد تا حقيقت آشکار و دروغ گو رسوا شود.
آيه مباهله
خداوند پيش از نازل کردن آيه مباهله، در آياتي چند به چگونگي تولد عيسي عليه السلام مي پردازد و مسيحيان را با منطق عقل و استدلال روبرو مي کند و از آنان مي خواهد که عاقلانه به موضوع بنگرند. بنابراين پيامبر، در ابتدا سعي کرد با دلايل روشن و قاطع آنان را آگاه کند، اما چون استدلال موجب تنبّه آنان نشد و با لجاجت و ستيز آنان مواجه گشت، به امر الهي به مباهله پرداخت. خداوند در آيه 61 سوره آل عمران مي فرمايد: «هرگاه بعد از دانشي که به تو رسيده، کساني با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو فَمَنْ حَآجَّکَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِينَ.
بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خويشان نزديک و شما خويشان نزديک خود را فرا خوانيم سپس مباهله کنيم و لعنت ‏خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.( سوره آل عمران، آيه 61)
ديدگاه بزرگان نجران درباره مباهله
در روايات اسلامي آمده است که چون موضوع مباهله مطرح شد، نمايندگان مسيحي نجران از پيامبر مهلت خواستند تا در اين کار بينديشند و با بزرگان خود به شور بپردازند. نتيجه مشاوره آنان که از ملاحظه اي روان شناسانه سرچشمه مي گرفت اين بود که به افراد خود دستور دادند اگر مشاهده کرديد محمد با سر و صدا و جمعيت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله کنيد و نترسيد؛ زيرا در آن صورت حقيقتي در کار او نيست که متوسل به جاروجنجال شده است و اگر با نفرات بسيار محدودي از نزديکان و فرزندان خردسالش به ميعادگاه آمد، بدانيد که او پيامبر خداست و از مباهله با او بپرهيزيد که خطرناک است.
در ميعادگاه چه گذشت؟
طبق توافق قبلي، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و نمايندگان نجران براي مباهله به محل قرار رفتند. ناگاه نمايندگان نجران ديدند که پيامبر فرزندش حسين عليه السلام را در آغوش دارد، دست حسن عليه السلام را در دست گرفته و علي و زهرا عليهماالسلام همراه اويند و به آنها سفارش مي کند هرگاه من دعا کردم شما آمين بگوييد. مسيحيان، هنگامي که اين صحنه را مشاهد کردند، سخت به وحشت افتادند و از اين که پيامبر، عزيزترين و نزديک ترين کسانِ خود را به ميدان مباهله آورده بود، دريافتند که او نسبت به ادعاي خود ايمان راسخ دارد؛ زيرا در غير اين صورت، عزيزان خود را در معرض خطر آسماني و الهي قرار نمي داد. بنابراين از اقدام به مباهله خودداري کردند و حاضر به مصالحه شدند.
سخنان ابوحارثه درباره مصالحه
هنگامي که هيئت نجراني پيامبر را در اجراي مباهله مصمّم ديدند، سخت به وحشت افتادند. ابوحارثه که بزرگ ترين و داناترين آنان و اسقف اعظم نجران بود گفت: «اگر محمد بر حق نمي بود چنين بر مباهله جرئت نمي کرد. اگر با ما مباهله کند، پيش از آن که سال بر ما بگذرد يک نصراني بر روي زمين باقي نخواهد ماند». و به روايت ديگر گفت: «من چهره هايي را مي بينم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جاي خود بکند، هر آينه خواهد کَند. پس مباهله نکنيد که در آن صورت هلاک مي شويد و يک نصراني بر روي زمين نخواهد ماند».
سرانجام مباهله
ابوحارثه، بزرگ گروه، به خدمت حضرت آمد و گفت: «اي ابوالقاسم، از مباهله با ما درگذر و با ما مصالحه کن بر چيزي که قدرت بر اداي آن داشته باشيم». پس حضرت با ايشان مصالحه نمود که هرسال دوهزار حُلّه بدهند که قيمت هر حلّه چهل درهم باشد و بر آنان که اگر جنگي روي دهد، سي زره و سي نيزه و سي اسب به عاريه بدهند.
مباهله، اثبات صدق دعوت پيامبر(ص)
مباهله پيامبر با نصرانيان نجران، از دو جنبه نشان درستي و صداقت اوست. اوّلاً، محض پيشنهاد مباهله از جانب پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله وسلم خود گواه اين مدعاست؛ زيرا تا کسي به صداقت و حقانيّت خود ايمان راسخ نداشته باشد پا در اين ره نمي نهد. نتيجه مباهله، بسيار سخت و هولناک است و چه بسا به از بين رفتن و نابودي دروغ گو بينجامد. از طرف ديگر، پيامبر کساني را با خود به ميدان مباهله آورد که عزيزترين افراد و جگرگوشه هاي او بودند. اين خود، نشان عمق ايمان و اعتقاد پيامبر به درستي دعوتش مي باشد که با جرأت تمام، نه تنها خود، بلکه خانواده اش را در معرض خطر قرار مي دهد.
مباهله، سند عظمت اهل بيت(ع)
مفسران و محدثان شيعه و اهل تسنّن تصريح کرده اند که آيه مباهله در حق اهل بيت پيامبر نازل شده است و پيامبر تنها کساني را که همراه خود به ميعادگاه برد فرزندانش حسن و حسين و دخترش فاطمه و دامادش علي عليهم السلام بودند. بنابراين منظور از «اَبْنائَنا» در آيه منحصرا حسن و حسين عليهماالسلام هستند، همان طور که منظور از «نِساءَنا» فاطمه عليهاالسلام و منظور از «اَنْفُسَنا» تنها علي عليه السلام بوده است. اين آيه هم چنين به اين نکته لطيف اشاره دارد که علي عليه السلام در منزلت جان و نفس پيامبر است.
دو روايت در شأن اهل بيت (ع)
در کتاب عيون اخبار الرّضا درباره مجلس بحثي که مأمون در دربار خود تشکيل داده بود، چنين آمده است: امام علي بن موسي الرضا عليه السلام فرمودند: «خداوند پاکان بندگان خود را در آيه مباهله مشخص ساخته است و به دنبال نزول اين آيه، پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم ، علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را با خود به مباهله برد. اين مزيّتي است که هيچ کس در آن بر اهل بيت پيشي نگرفته و فضيلتي است که هيچ انساني به آن نرسيده و شرفي است که قبل از آن، هيچ کس از آن برخوردار نبوده است».
در کتاب غاية المرام به نقل از صحيح مسلم آمده است: روزي معاويه به سعد بن ابي وقاص گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمي‏گويي؟! گفت: از آن وقت که به ياد سه چيز افتادم که پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم درباره علي فرمود، از اين کار صرف نظر کردم. يکي آن بود که وقتي آيه مباهله نازل شد پيغمبر تنها از فاطمه و حسن و حسين و علي دعوت کرد و سپس فرمود: «اللهم هؤلاء اهلي؛ خدايا، اينها خاصّان منند»...
اعمال روز مباهله
روز بيست و چهارم ذي الحجّه، روز مباهله پيامبر با مسيحيان نجران است که در نزد مسلمانان، اهميت خاصّي دارد؛ چرا که گواه حقانيت و درستي دعوت پيامبر و عظمت شأن اهل بيت مکرّم اوست. در کتاب شريف مفاتيح الجنان، اعمال مخصوصي بدين شرح براي اين روز ذکر شده است:
اول: غسل، که نشان پالايش ظاهر از هر آلودگي و آمادگي براي آرايش جان و صفاي باطن است؛
دوم: روزه، که سبب شادابي درون است؛
سوم: دو رکعت نماز؛
چهارم: دعاي مخصوص اين روز که به دعاي مباهله معروف است و شبيه دعاي سحر ماه رمضان مي باشد.
هم چنين در اين روز خواندن زيارت اميرالمؤمنين به ويژه زيارت جامعه روايت شده است. احسان به فقرا و محرومان به تأسّي از مولي الموحدين علي عليه السلام که در رکوع نمازش به نيازمند احسان فرمود، سفارش شده است.
بخش هايي از دعاي روز مباهله
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و به من شادي و خرّمي، استقامت و گشايش، عافيت و سلامت و کرامت، روزي پاک و فراوان، و هر نعمت و وسعت که نازل شده يا از آسمان به زمين نازل مي شود، قسمت کن.
خداوندا، اگر گناهان چهره مرا نزد تو فرسوده اند و ميان من و تو حايل شده اند و حالم را نزد تو دگرگون کرده اند، از تو درخواست مي کنم به نور آبرويت که خاموش نشود و به آبروي حبيبت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله وسلم و به آبروي وصيّت علّي مرتضي عليه السلام و به حق اوليائت که آنها را برگزيدي که بر محمد و آل محمد درود بفرستي و هر گناه که کرده ام بيامرزي و مرا در باقي مانده عمرم حفاظت کني.
خداوندا، من مطيع توام، پس از من خشنود باش. عملم را ختم به خير کن و ثواب آن را برايم در بهشت مقرّر دار و آنچه خود سزاوار آني براي من انجام ده، اي سزاوار تقوا و آمرزش. رحمت فرست بر محمد و آل محمد و به رحمت خود به من رحم کن، اي مهربان ترينِ مهربانان