غدیـــر خــُم

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
غدیـــر خــُم

تفسير ابوالفتوح رازي در ضمن كريمه «يا ايهاالرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك(المائده/71)» در بيان واقعه غدير خم تا آنكه فرمود: آنگه اشارت كرد (يعني پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم) به اميرالمومنين علي عليه السلام و او را بخواند و با خود بر آن منبر برد(منبري كه از پالان هاي شتران جمع كردند و برهم نهادند) و دو بازوي وي گرفت و او را برداشت بگردانيد و بر مردمان عرض كرد چنانكه عروس را جلوه كنند حتي راي الناس بياض ابطيهما و ساعتي خاموش مي بود.



چنين گويند كه شبلي در روز غدير نزديك يكي از معروفان شد ازعلويان و او را تهنيت كرد آنگه گفت يا سيدي تو داني تا اشارات در آن چه بود كه جدت دست پدرت گرفت و برداشت و سخن نگفت گفت ندانم گفت اشارت بود به آنكه زناني كه از جمال يوسف بيخبر بودند زبان ملامت در زليخا دراز كردند و گفتند:« امرأة العزيز تراود فتيها عن نفسه قد شغفها حبّاً انّا لنريها في ضلال مبين » او خواست تا طرفي از جمال يوسف به ايشان نمايد مهماني ساخت و آن زنان را بخواند و در خانه دودر بر دو بنشاند و يوسف را جامه هاي سفيد درپوشيد و گفت من ميخواهم تا اين دوست خود را يكبار بر شما عرض كنم براي دل من هر كدام به او مبرتي كنيد گفتند چه كنيم گفت هريك را كاردي و ترنجي بدست ميدهم چون آيد هريك پاره ترنجي ببريد و به او دهيد گفتند چنين كنيم چون از در درآمد و چشم ايشان بر جمال او افتاد خواستند كه ترنج ببرند دستها ببريدند و حيرت چون برفت گفتند حاش لله ما هذا بشر ان هذا الا ملك كريم گفت ديديد اين آنست كه شما زبان ملامت بر من دراز كرديد بسبب اين فذالكن الذي لمتنني فيه .رسول عليه السلام هم اين اشارت كرد گفت: اين آن مرد است كه اگر وقتي در حق او سخني گفتم شما را خوش ننمايد زبان ملامت دراز كرديد، امروز بنگريد تا خداي تعالي در حق او چه گفت او را چه پايه نهاد و چه منزلت داد آنگه گفت الست اولي بكم منكم بانفسكم،الخ.



هزارويك نكته/حضرت علامه حسن زاده/نكته581/ص328



با سلام و تبریک عید سعید غدیر خم:Gol:

:Gol:"الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابیطالب والائمة المعصومین (علیهم السلام)":Gol:


حول واقعۀ غدیر خم بخوانید و خودتان قضاوت کنید...:Sham:

گروهی نمی گویند: واقعۀ غدیر را نمی پذیریم و اصلاً چنین حقیقتی رخ نداده، زیرا اصل چنین واقعۀ روشنی را نمی توانند انکار کنند، اگر چه برای رسیدن به مطامع و امیال دنیائی شان از هیچ کاری دریغ نمی ورزند. چنانکه تاریخ بدان گواهی داده است.

می گویند: واقعۀ غدیر، با همۀ شئون اش اتفاق افتاده، اما محل بحث، آنجائی است که در اعتقاد شیعیان، نبی اکرم (ص) در واقعۀ غدیر، علی (ع) را بعنوان وصی و جانشین خود انتخاب کرده و فرمایش ایشان، در بیان، "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" به معنای سرپرستی و مولا و امیر بودن است.

اما ما (اهل سنت) می گوییم: اینکه در آن گرمای حجاز، پس از حجة الوداع، آن هنگامه ای که حجاج، به سه راهی جدائی بلاد اسلامی می رسیدند، پیامبر اکرم (ص) دستور می دهد؛ حجاج در این منطقه بمانند، حجاج پیش رفته بازگردند، و صبر کنند تا دیگر حجاج برسند، آنگاه 3 شبانه روز همه را در آن منطقۀ گرم، نگاه دارد، فرمان دهد که منبری از جهاز شتر و اسب بسازند تا بر آن منبر بلند در آمده دست علی (ع) را بلند کند و پس از اینکه از مردم بر این مطلب، اعتراف می گیرد که (الست اولی بکم من انفسکم؛ ای مردم آیا من بر نفس و جانتان بر شما اولویت و برتری ندارم؟) همه با صدای بلند تأیید و تصدیق می کنند. آنگاه بلافاصله سخن مشهور را می گوید که "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" اما منظور نبی اکرم (ص) از اینکه علی مولای شماست، بحث دوستی و محبت است. نه چیز دیگری ...

حال ای دوستان ...:Gol:

شما خود قضاوت کنید:

آیا باید پیامبر اکرم (ص) مردم را پس از حجة الوداع در آن شرایط و سختی قرار دهد که تنها بگوید: مردم علی را دوست بدارید؟ این با عقل و تدبیر قابل جمع است؟

آیا اگر صرفاً می خواست بحث دوستی و محبت علی را مطرح کند، اخذ تأیید و تصدیق برای اولویت و برتری بر جان و نفوس مردم ضرورت داشت؟

آیا برای دوستی و محبت علی (ع) لازم بود که همه را به بیعت کردن با علی (ع) ملزم کند؟ حتی زنان نیز از پشت سراپرده، دست هاشان را در ظرف آبی بگذارند که علی نهاده و بدین صورت بیعت کنند؟

در شأن نزول آیۀ "یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک فان لم تکن فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس ..." گفته اند در واقعۀ غدیر نازل شده است.

این چه امر مهمی بوده که خداوند پیامبر اکرم (ص) را با ادبیات تهدید آمیز، مورد خطاب قرار می دهد؟

این چه امر مهمی بوده که خداوند، عدم ابلاغ آن، را با عدم ابلاغ رسالت و ابطال رسالت نبی اکرم برابر می داند؟ یعنی اگر به مردم نگوئی انگار ابلاغ رسالت نکرده ای، اتمام رسالت منوط به ابلاغ این امر است؟

این چه امر مهمی بوده که نبی اکرم (ص) گو اینکه از عدم آمادگی مردم برای پذیرش ان و اعتراض ایشان و نیز بیان آن خوف داشته، که خداوند می فرماید: "والله یعصمک من الناس" خوف نداشته باش، خدا تو را حفظ می کند.

آیا ابلاغ محبت و دوستی علی (ع) به مردم نیاز به خوف و احتیاط گری داشته است؟

این چه امری بوده که پیامبر (ص) به مردم حاضر در واقعۀ غدیر می گوید: این مطلب را حاضران به غائبان بیان کنند.

در شأن نزول آیۀ شریفۀ "الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا" آمده است که پس از ابلاغ ولایت امیر مؤمنان علی (ع) و واقعۀ غدیر نازل شده است.

این چه امری بوده که با ابلاغ آن، دین الهی و اسلام محمدی کامل می شود و نعمت تمام ...

آیا محبت و دوستی علی (ع) و اولاد علی (ع) اگر چه در جای خویش از ارزش و اعتبار بی حد و اندازه ای برخوردار است و روایات بسیاری در این باب ذکر شده اما آیا می تواند، واجد اینهمه خصوصیت و ویژگی و آثار اینچنینی باشد که گوشه هائی از ان را بیان نمودیم.

اگر دوست و دشمن با انصاف در همین واقعه و حدیث شریف غدیر تأمل کند، بلاشک راه حقیقت، که همانا تبعیت از ثقلین یعنی قرآن (ثقل اکبر) و اطاعت و پیروی از امامت و ولایت علی (ع) و اولاد طاهرینش (ثقل اصغر) است، را خواهد یافت.

کما اینکه اصجاب کهف، در دوران تاریکی با تمسک و توسل به رحمت الهی راه هدایت را طلبیده و مشمول آن شدند.

ما نیز در این ایام فرخندۀ عید سعید غدیر خم، به زبان اصحاب کهف، برای خویش و همۀ برادران مسلمان و موحد خود (اهل سنت) از خدا طلب نور و رحمت و هدایت می کنیم:

"رب هب لی من لدنک رحمة و هییء لنا من امرنا رشداً":Gol:

التماس دعا ...:Gol:

وهابيت به دنبال حذف غدير از منابع حديثي اهل سنت است

حجت‌الاسلام حميد ملكي مدير مدرسه علميه معصوميه (ص) در گفت‌وگو با خبرنگار آئين و انديشه باشگاه خبري فارس «توانا» با بيان اينكه طي ده سال گذشته منابع اهل سنت تحت تاثير وهابيون دستخوش تغييراتي شده است، اظهار داشت: فخررازي در كتاب تفسير خود در ضمن تفسير سوره حمد به نقش علي‌بن‌ابيطالب (ع) به عنوان امام، مولي و مقتدر اشاره كرده بود، ولي اكنون اين قسمت در كتاب حذف شده‌است.
وي افزود: شبيه همچنين موردي در حذف واژه عترتي در حديث ثقلين ديده مي‌شود كه اين‌گونه تحريفات خللي در مسئله غدير وارد نمي‌كند.
مدير مدرسه علميه معصوميه با بيان اينكه دلايل گوناگوني در رابطه با معرفي امام علي (ع) به عنوان ولي بلافصل پيامبر (ص) وجود دارد، گفت: پيامبر اكرم (ص) داراي دو نوع وحي بود؛ يكي وحي تنزيلي كه همان قرآن است كه به وسيله فرشته وحي بر پيامبر (ص) نازل مي‌شد و ديگري وحي تبييني است كه در قرآن خداوند مي‌فرمايد: «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ»، پيامبر بايستي مسايل را براي مردم تبيين و تفسير كند.

وي ادامه داد: از آنجايي كه پيامبر داراي چهار جهت؛ پيامبري، حاكمي، قاضي، مكلفي است و خداوند نيز تائيد مي‌كند كه پيامبر از جانب خودش سخني را بيان نمي‌كند، بنابراين تفسير‌ها و تبيين‌هاي پيامبر از جانب خداوند است كه از طريق وحي به ايشان ابلاغ مي‌شد.
اين مدرس جامعة‌الزهرا (س) با بيان اينكه معرفي حضرت علي (ع) به عنوان ولي مسلمانان از طرف پيامبر (ص) يك قضيه شخصي نيست؛ بلكه يك امر الهي است، خاطرنشان كرد: وقتي كه خداوند مي‌فرمايد: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛ پيامبر (ص) از اينكه با معرفي علي (ع) به عنوان جانشين بلافصل خود موجبات اعتراض مردم را فراهم كند و جنگ و خونريزي راه بيفتد از فرجام كار مي‌ترسيدند.
وي افزود:‌ در ادامه خداوند در انتهاي آيه خطاب به پيامبر (ص) يك دلگرمي مي‌دهد كه نگران نباش كه ما تو را حفظ مي‌كنيم؛ «وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ».
ملكي درباره علل فراموش واقعه غدير خم در ماجراي سقيفه ابراز داشت: از آنجايي كه مردمان آن روزگار به صورت قبيله‌اي زندگي مي‌كردند، افراد قبيله تحت تاثير رئيس قبيله بودند و در حجة‌الوداع قبايل زيادي از كشورهاي مختلف حضور داشتند.
وي ادامه داد: همه مردم مدينه نيز در حجة‌الوداع شركت نكرده بودند و از طرف ديگر هنگامي كه حضرت زهرا (س) به همراه حسنين عليهم‌السلام و امام علي(ع) به خانه مهاجران و انصار مي‌رفتند با اينكه اصل قضيه غدير را تاييد مي‌كردند ولي به دلايل تهديد‌هايي كه صورت گرفته بود و گاه به دليل فقدان سواد، درايت و بصيرت از اجرايي شدن فرمان پيامبر (ص) طفره رفتند.
اين مدرس فلسفه در حوزه علميه قم با اشاره به اينكه افرادي مانند سلمان، مقداد، ابوذر و عمار گوش به فرمان اميرالمومنين (ع) در ماجراي سقيفه به خاطر حفظ اسلام و جلوگيري از انحرافات مسلمان؛ سكوت را اختيار كردند، اذعان داشت: اميرالمؤمنين علي (ع) با اتخاذ بهترين شيوه تاكتيك كه متصل به وحي تبييني بود، اسلام را از خطر انقراض نجات داد؛ شيعه را سرپا نگه داشت كه در نهايت توانست خط مستقيم غدير را حفظ كند.

وي در خصوص عدم پذيرش اهل سنت بر وجود ولايت تشريعي امامت، اظهار داشت: طبق سند‌هاهي كه از خود منابع اهل سنت موجود است، پيامبر اكرم (ص) در واقعه غدير پس از شهادت دادن به توحيد، ربوبيت خداوند و معاد فرمود؛ «يا ايها‌الناس من اولي‌الناس بالمومنين من‌ انفسهم»؛ چه كسي سزاوار‌تر به مومنين از من است،كه دلالت بر آيه «النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ» مي‌كند كه مردم گفتند،پيامبر.
ملكي در ادامه تصريح كرد: بعد از اين جمله، پيامبر (ص) بيان مي‌كند؛ «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» كه اين جمله ناظر به ولايت تشريعي امام است.
وي تعجب خود را از برداشت كردن معناي محبت مولا در اين عبارت پيامبر (ص) توسط اهل سنت بيان داشت و گفت: آيا پيامبر (ص) در آن هواي گرم غدير خم و در حدود 120 هزار جمعيت و با وجود قرنيه در جمله «من كنت مولاه فهذا علي مولاه» مي‌خواهد بيان كند كه هر كس مرا دوست دارد علي را دوست داشته باشد؟
مدير مدرسه علميه معصوميه (س) با بيان اينكه احمد ابن جنبل از 40 طريق و طبري نيز از 72 طريق، ابوسعيد لجستاني با 120 طريق مسئله غدير را بيان مي‌كنند، اظهار داشت: مسئله غدير جز مسلمات شيعه و سني است و حديث ثقلين و غدير از نظر حيث راويان حديث بالاترين جايگاه را دارا است.
وي ادامه داد: علامه اميني در راستاي جريان غدير بيان مي‌كند كه 110 صحابه به طور مستقيم اين حديث را روايت مي كنند و همچنين 84 نفر از تابعين نيز در روايت حديث غدير حضور دارند، چگونه ممكن است كه اهل سنت در روز روشن وجود خورشيد را منكر مي‌شوند!
مدرس جامعةالزهرا با بيان آيه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» ويژگي‌هاي امام را همسو با ويژگي پيامبر (ص) دانست و تصريح كرد: همانگونه كه پيامبر (ص) اولي‌الناس، سرپرست، داراي وحي تبييني است، امام نيز همه اين موارد را داراست.

باسلام خدمت همه دوستان بخصوص اساتید محترم آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه 67سوره مائده جریان غدیر را از منابع اهل سنت نقل کرده وبه اشکالات آن پاسخ داده است ،از جمله اون اشکالات همین مطلبی است که جناب صدیق نوشته اند وبنده برای استفاده همه دوستان اون مطالب رو آوردم:
مهمترين ايرادى كه در مورد روايت غدير مى‏شود، اين است كه" مولى" از جمله به معنى دوست و يار و ياور آمده است، و معلوم نيست در اينجا به اين معنى نباشد.
پاسخ اين سخن، پيچيده نيست، زيرا هر ناظر بى‏طرفى مى‏داند تذكر و يادآورى دوستى على ع نياز به اينهمه مقدمات و تشكيلات و خطبه‏خوانى در وسط بيابان خشك و سوزان و متوقف ساختن جمعيت و گرفتن اعترافهاى پى در پى از جمعيت، ندارد، دوستى مسلمانان با يكديگر يكى از بديهى‏ترين مسائل اسلامى است كه از آغاز اسلام وجود داشته است.
و ان گهى اين مطلبى نبود كه پيغمبر ص تا آن زمان آن را تبليغ نكرده باشد، بارها آن را تبليغ كرده بود.چيزى نبود كه از ابراز آن وحشت داشته باشد تا خدا به او دلدارى تامين دهد.
مساله‏اى نبود كه خداوند با اين لحن كه" اگر ابلاغ آن را نكنى تبليغ رسالت نكرده‏اى" با پيامبرش سخن بگويد.
همه اينها گواهى مى‏دهد، مساله ما فوق يك دوستى ساده و عادى بوده كه جزء الفباى اخوت اسلامى از روز اول اسلام محسوب مى‏شده است.
به علاوه اگر منظور بيان يك دوستى ساده بود، چرا پيامبر ص قبلا از مردم اقرار مى‏گيرد
"ا لست اولى بكم من انفسكم: آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر و صاحب اختيارتر نيستم؟" «1» آيا اين جمله هيچ تناسبى با بيان يك دوستى ساده دارد؟
و نيز يك دوستى ساده جاى اين نداشت كه مردم حتى شخص عمر به على ع با اين جمله" اصبحت مولاى و مولا كل مؤمن و مؤمنه: اى على تو مولاى من و مولاى هر مرد و زن مسلمان شدى" تبريك و تهنيت بگويند و آن را يك موفقيت تازه بشمرند «2».
__________________________________________________
(1) اين جمله در روايات متعددى وارد شده است.
(2) اين قسمت از حديث را كه به حديث" تهنيت" معروف شده است بسيارى از علماى بزرگ حديث و تفسير و تاريخ از دانشمندان اهل تسنن به طرق متعدد از جمعى از صحابه مانند ابن عباس و ابو هريره و براء بن عازب و زيد بن ارقم نقل كرده‏اند و مرحوم علامه امينى در جلد اول الغدير اين حديث را از شصت دانشمند اهل سنت نقل كرده است!
تفسير نمونه، ج‏5، ص: 17
مگر على ع تا آن روز به عنوان يك مسلمان عادى كه دوستيش بر همه لازم است شناخته نشده بود، مگر دوستى مسلمانان با يكديگر چيز تازه‏اى بود كه نياز به تبريك داشته باشد آن هم در سال آخر عمر پيامبر ص.
به علاوه رابطه‏اى ميان حديث ثقلين و تعبيرات آميخته با وداع" پيامبر" ص با مساله دوستى على ع مى‏تواند وجود داشته باشد، دوستى ساده على ع با مؤمنان ايجاب نمى‏كند كه پيامبر ص او را در رديف قرآن قرار دهد «1».
آيا هر ناظر بى‏طرفى از اين تعبير نمى‏فهمد كه در اينجا مساله رهبرى مطرح است، زيرا قرآن بعد از رحلت پيامبر ص نخستين رهبر مسلمانان و بنا بر اين اهل بيت ع دومين رهبر بوده‏اند(1)
(1)-ناصر مکارم شیرازی،تفسیر نمونه ،دارالکتب الاسلامیه ،تهران ،1374،

نذری برای غدیر

نذر کن.
نذر کن روز غدیر در خیابان شیرینی پخش کنی و به مردم تبریک بگوئی.
نذر کن به عیادت بیمارن بروی. نذر کن دست بزرگ ترها را در این روز ببوسی

غدیر غنیمت است شاید که حاجت هایت در این روز روا شود

نذر کن یک جشن کوچک با حفظ موازین شرعی برگزار کنی.
نذر کن یک شعر در مدح مولا حفظ کنی.
نذر کن به دوستت یک هدیه بدهی.

شاید که با نذر تو بیماری شفا گرفت یا گرهی از کارت باز شد

نذر کن در خانه ات میهمانی بدهی.
نذر کن برای خانواده ات لباس نو بخری.
نذر کن صبح عید برای همسایه هایت حلیم بخری.

بامزه است نه؟

به نقل از وبلاگ "من هم شیعه هستم"

[=tahoma]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بخیل نباش[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]نامردی نکن!غدیر را برای خودت نگه ندار!
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از غدیر برای مردم هم بگو.
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از امیر غدیر. [/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از فرمانراویی اش. [/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از صلابتش[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]از این که می توانی به او اعتماد کنی.[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مثل یک پدر.[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مثل یک کوه
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بگو که تضمینش را خدا داده.[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بگو ردخور ندارد.
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بگو و بخیل نباش...[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بگو شاید یکی در این شهر خواست که از برکه ی غدیر جرعه ای برگیرد...[/]

به نقل از وبلاگ "من هم شیعه هستم"[/]

[=tahoma]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]شعری مختصر از عطار نیشابوری در مورد غدیر[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]چون خدا گفته است در خمّ غدیر
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]با رسول الله ز آیات منیر[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]ایّها النّاس این بود الهام او
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]زانکه از حق آمده پیغام او [/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]گفت رو کن با خلایق این ندا
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]نیست این دم خود رسولم بر شما [/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هر چه حق گفته است من خود آن کنم
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بر تو من از اسرار حقّ آسان کنم [/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]چونکه جبریل آمد و بر من بگفت
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]من بگویم با شما راز نهفت[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]این چنین گفته است قهّار جهان
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]حقّ و قیّوم خدای غیب دان [/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مرتضی والی در این ملک من است
[/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]هر که این سرّ را نداند او زنست .10[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]10- مثنوی مظهر حقّ، عطار نیشابوری[/]


[/]

[=tahoma]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] مسخره است نه؟[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]فرستاده‌ی ‌خدا ۱۲۰ هزار آدم را در یک بیابان جمع کرد، زیر آفتاب خطبه خواند، سه روز آن‌ها را آن‌جا نگه داشت و آن‌ها حاجی‌هایی بودند که باید به شهرشان برمی‌گشتند و می‌رفتند سراغ زندگیشان[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]فرستاده‌ی خدا، همو که اسوه‌ی حسنه است و عقل کامل و رحمت عالمیان فقط می‌خواست بگوید که: "علی بن ابیطالب علیه السلام را دوست دارم و شما نیز دوست بدارید"
نه چیزی بشتر و نه چیز مهم‌تری برای گفتن داشت[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مسخره است نه؟
[/]

به نقل از وبلاگ "من هم شیعه هستم"[/]

مسخره تر آن که از تمام افرادی که در آن صحرای سوزان حاضر بودند، خواست با امیر المومنین علیه السلام برای این که حتما اون را دوست خواهند داشت، بیعت کنند و او را با لقب " امیرالمومنین" خطاب نمایند!!!
عجب!!!!!!!!

انا و علی ابوان هذة الامة:Gol:

پدر ، به خودم تبریک میگم به خاطر داشتن شما
جشنتون مبارک:Kaf:

من کنت مولی فهذة علی مولی

حسان بن ثابت شاعر معروف، از پیامبر خدا اجازه خواست که به این مناسبت اشعاری بسرایدف سپس اشعار معروف خود را چنین آغاز کرد:

ینادیهم یوم الغدیر نبیهم / بخم واسمع بالرسول منادیا / فقال فمن مولاکم و نبیکم / فقالوا و لم یبدو هناک التعامیا/ الهک مولانا و انت نبینا / ولم تلق منا فی الولایه عاصیا/ فقال له قم یا علی فاننی/ رضیتک من بعدی اماما و هادیا/ فمن کنت مولاه فهذا ولیه/ فکونوا له اتباع صدق موالیا/ هناک دعا اللهم وال ولیه/ و کن للذی عادا علیا معادیا

یعنی: پیامبر آنها در روز غدیر در سرزمین خم به آنها ندا داد و چه ندا دهنده گرانقدری! فرمود مولای شما و پیامبر شما کیست؟ و آنها بدون چشم پوشی و اغماض صریحا گفتند خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی و ما از تو سرپیچی نخواهیم کرد. پیامبر به علی گفت برخیز زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب کردم و سپس فرمود هر کس من مولا و رهبر اویم، ایم مرد مولا و رهبر اوست پس شما همه از سر صدق و راستی از او پیروی کنید...»

این اشعار را جمعی از بزرگان و دانشمندان اهل تسنن نقل کرده‌اند که از میان آنها حافظ ابو نعیم اصفهانی، حافظ ابو سعید سجستانی، و خوارزمی مالکی، حافظ ابوعبدالله مرزبانی، گنجی شافعی و جلال‌الدی سیوطی، سبط بن جوزی و صدرالدین حموی را می‌توان نام برد!

موضوع قفل شده است