آیه 51 تا 56 سوره صافات به کدام شخص اشاره می کند؟ ماجرایش چه بود؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه 51 تا 56 سوره صافات به کدام شخص اشاره می کند؟ ماجرایش چه بود؟

لطفا درباره منظور آیه 51 تا 56 سوره صافات توضیح دهید

با سلام
شان نزول آیه

بعضى از مفسران شان نزولهايى براى آيات فوق نقل كرده‏اند كه مطابق آنها اين آيات اشاره به آن دو نفر مى‏كند كه در سوره كهف به عنوان يك مثال مطرح شده است آنجا كه مى‏فرمايد: وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنا لِأَحَدِهِما جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنابٍ وَ حَفَفْناهُما بِنَخْلٍ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُما زَرْعاً ..." (آيات 32 تا 43 سوره كهف).
در اين آيات آمده است كه يكى از آن دو نفر فردى بود بسيار خودخواه و مغرور و كم‏ظرفيت و منكر معاد و ديگرى مؤمن و معتقد به قيامت و سرانجام آن مرد بى‏ايمان مغرور در همين جهان نيز به مجازات الهى گرفتار شد و تمام اموال و ثروتش بر باد رفت. ولى لحن آيات مورد بحث با آيات سوره كهف چندان هماهنگ نيست و حكايت از دو داستان جداگانه مى‏كند.

اسمشان چی بود ؟ کجا زندگی می کردند؟ چه اتفاقی برایشان افتاد؟
چرا کارشناسان قرآن وارد نمی شوند و اصلا خبری از ایشان نیست؟

هوريا شاهويي;64244 نوشت:
اسمشان چی بود ؟ کجا زندگی می کردند؟ چه اتفاقی برایشان افتاد؟ چرا کارشناسان قرآن وارد نمی شوند و اصلا خبری از ایشان نیست؟

با سلام
جناب هوریا تا جایی که بنده تفاسیر رو بررسی کردم اسم اینها ومکان زندگیشان مطرح نشده بلکه کلیاتی است که در تفاسیر بیان شده و جناب رضا هم ذکر کردند یعنی:
بندگان مخلص پروردگار كه طبق آيات گذشته غرق انواع نعمتهاى معنوى و مادى بهشتند، انواع ميوه‏هاى بهشتى در يك سو و حوريان بهشتى در سوى ديگر، جامهاى شراب طهور گرداگرد آنها در حركت، و بر تختهاى بهشتى تكيه داده و با دوستان با صفا به راز و نياز مشغولند، ناگهان بعضى از آنها به فكر گذشته خود و دوستان دنيا مى‏افتد، همان دوستانى كه راه خود را جدا كردند و جاى آنها در جمع بهشتيان خالى است، مى‏خواهند بدانند سرنوشت آنها به كجا رسيد.
طبق اين تفسير دو آيه اخير از گفتار اين فرد بهشتى با رفيق دوزخيش مى‏باشد كه گفته‏ هاى او را در زمينه انكار معاد به خاطرش مى‏آورد
تفسير نمونه، ج‏19، ص: 61

بسمه تعالی
با سلام و تشکر

آیات مذکور صحنه هایی از جهان آخرت را به تصویر کشیده که در آن گفتگوهای یکی از اهل بهشت با یاران بهشتی اش را بیان می کند.آنچه در اینجا مهم است گفتگوهای شخص است که می تواند گفته ی برخی از اهل بهشت هم باشد.لذا نام فرد در این مقام خصوصیتی ندارد.
" قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ": يكى از اهل بهشت به ديگران مى‏گويد: من در دنيا رفيقى داشتم كه از بين مردم تنها او را انتخاب كرده بودم، و او تنها مرا رفيق خود گرفته بود.
" يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ: آن رفيقى كه داشتم همواره از در تعجب و استبعاد و انكار از من مى‏پرسيد: راستى تو مساله بعث براى جزا را تصديق دارى، و راستى باور دارى كه بعد از آنكه خاك و استخوان شديم، و بدنهايمان متلاشى گشت و صورتها دگرگون شد، دوباره زنده مى‏شويم تا جزا داده شويم؟ راستش من كه نمى‏توانم اين معنا را تصديق كنم، چون قابل تصديق نيست.
" قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ :همان شخص سپس رفقاى بهشتى خود را مخاطب ساخته، مى‏گويد: آيا شما به جهنم اشراف داريد و اهل جهنم را مى‏بينيد و مى‏توانيد آن رفيق مرا در جهنم پيدا كنيد و ببينيد چه حالى دارد؟

" فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ:خود آن گوينده به جهنم مشرف مى‏شود، و رفيق خود را در وسط آتش مى‏بيند.
" قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ: می گوید به خدا سوگند مى‏خورم كه نزديك بود تو مرا هم مثل خودت هلاك كنى و بدينجا ساقط سازى كه خودت سقوط كردى.( المیزان)
تشکر:Gol:

موضوع قفل شده است