آیه 15 سوره صافات مربوط به کدام داستان است؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیه 15 سوره صافات مربوط به کدام داستان است؟

لطفا داستان مربوط به این آیه یعنی 15 صافات را توضیح بدهید.

وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ

1- مقايسه و سؤال، راهى براى به فكر واداشتن افراد است. «فاستفتهم» (آفرينش انسان كجا و حفاظت از آسمان‏هاى پهناور كجا؟)
2- انجام نظرسنجى يك امر معقول و منطقى و زمينه وجود اطمينان براى هر مدير است، پيامبرصلى الله عليه وآله با اينكه نظر كافران و مشركان را مى‏دانست، دستور گرفت كه از آنان نظرخواهى نمايد. «فاستفتهم»
3- افراد مغرور و مسخره كننده را با يادآورى منشأ آفرينش خود تعديل كنيد. «طين لازب»
4- نصيحت اشرف مربيان براى افراد سنگدل مؤثّر نيست. «ذكّروا لايذكرون»
5- فاسد بودن، زمينه‏ى به فساد كشاندن ديگران مى‏شود. «يستسخرون»
6- گاهى دشمن به جاى قبول حقّ و منطق، مسخره مى‏كند. «يستسخرون»
7- دشمن در تبليغات خود سعى مى‏كند با اصرار و اطمينان سخن بگويد. «ان هذا الا سحرٌ مبين»
8 - مخالفان به اثرگزارى خارق العادّه قرآن اقرار دارند. (مشركان قرآن را سحر مى‏دانستند و سحر به كار خارق العادّه گفته مى‏شود).
9- تمسخر و به بازى گرفتن مقدّسات، مقدّمه كفر و انكار حقايق است. «يستسخرون و قالوا... سحرٌ مبين»

تفسیر نور

این معجزه چه بوده که آیه بدان اشاره کرده است؟

وَ إِذا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ (14)
وَ قالُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ (15)

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

بعضى از مفسران شان نزولى براى آيه فوق نيز آورده‏اند كه خلاصه‏اش اين است: پيامبر صلی الله علیه و آله يكى از مشركان را به نام" ركانه" در يكى از كوه‏هاى اطراف مكه در حالى كه تنها بود ملاقات كرد" ركانه" با اينكه از نيرومندترين و قوى‏ترين مردم مكه بود پيامبر صلی الله علیه و آله او را بر زمين فرو كوفت تا به او نشان دهد كه از نيروى اعجاز برخوردار است، چرا كه از طرق عادى پيروزى حريف مسلم بود، سپس بعضى از معجزات ديگر خود را به او نشان داد كه آن نيز براى هدايت او به تنهايى كافى بود، ولى او نه تنها ايمان نياورد بلكه به مكه آمد و صدا زد" يا بنى هاشم ساحروا بصاحبكم اهل الارض":" اى بنى هاشم! دوست شما آن قدر در سحر نيرومند است كه مى‏توانيد به وسيله او با تمام ساحران روى زمين مقابله كنيد" آيات فوق در باره او و مانند او نازل گرديد. (تفسیر نمونه)



وَ قَالُواْ إِنْ هَاذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِين(15صافات)
و مى‏گويند: اين چيزى جز جادويى آشكار نيست‏
تعبير آنها به" هذا" (اين) به منظور تحقير و بى‏ارزش نشان دادن معجزات و آيات الهى است، و تعبير به" سحر" به خاطر اين بوده است كه
اعمال خارق العاده پيامبر اسلام ص قابل انكار نبود، و از سوى ديگر نمى‏خواستند به عنوان يك معجزه در برابر آن تسليم شوند، تنها واژه‏اى كه مى‏توانسته شيطنت آنها را منعكس كند و هوسهاى آنها را ارضا نمايد همين واژه" سحر" بوده است، كه در عين حال اعتراف دشمن را به نفوذ عجيب و فوق العاده قرآن و معجزات پيامبر ص نشان مى‏دهد.


دليل بر اينكه غير از استبعاد پايه‏اى ديگر ندارد، اين است كه استفهام انكارى را نسبت به نياكان خود دوباره تكرار كرده‏اند، چون استبعاد وهم آدمى از زنده شدن نياكان و اجداد كه آثارشان به كلى محو شده و به جز داستانها از ايشان چيزى باقى نمانده، بيشتر و شديدتر از استبعادى است كه از زنده شدن خودش دارد. و اگر منظورشان از اين گفتار تمسك به دليل عقلى يعنى محال بودن اعاده معدوم بود، اين دليل در اعاده خودشان و اجدادشان يكسان بود و ديگر احتياج نبود كه استفهام انكارى را در باره اعاده اجداد و نياكان خود تكرار كنند.

دشمن در تبليغات خود سعى مى‏كند با اصرار و اطمينان سخن بگويد. «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» مخالفان به اثرگذارى خارق العادّه قرآن اقرار دارند. (مشركان قرآن را سحر مى‏دانستند و سحر به كار خارق العادّه گفته مى‏شود)تمسخر و به بازى گرفتن مقدّسات، مقدّمه كفر و انكار حقايق است.

موضوع قفل شده است