آیا این تحدی است؟؟؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا این تحدی است؟؟؟

با سلام
من پستهای مربوط به تحدی را مطالعه کردم. سوالی برای من شکل گرفته.
خداوند در آیه 82 سوره نساء میفرماید:

آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند که اگر از سوی غیر خدا بود، اختلافات فراوانی در آن می یافتید.



آیا این آیه را هم میتوانیم تحدی بنامیم؟ این آیه با بحث ناسخ و منسوخ چگونه جمع میشود؟ ما در ناسخ و منسوخ صرف نظر از توجیحاتی که مفسران بیان میکنند بالاخره تناقض مشهودی میبینیم.

با تشکر



abcdefg;63927 نوشت:
آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند که اگر از سوی غیر خدا بود، اختلافات فراوانی در آن مییافتید. آیا این آیه را هم میتوانیم تحدی بنامیم؟


با سلام

تحدي يا همان مبارزه طلبي يعني اين كه خداوند در قران به صراحت مخالفان خود را به مبارزه دعوت مي كند و مي فرمايد اگر مي توانيد مثل اين ايات را بياوريد
مثلا در ايات زير:

ايه 88 سوره اسراء و 13 سوره هود و 23 بقره


علما و مفسران تحدي را در اياتي معنا مي كنند كه آيات به صراحت تعدي را نشان دهد

در مورد اين ايه هم خداوند مخالفان را به دعوت در مورد تنقاضات در قران دعوت مي كند و مي فرمايد اگر كتابي به اين جامعيت كه اين همه مطلب و موضوع را در خود جا داده است از طرف فرد غير از خداوند بود حتما در ان اختلافات فراواني بود

و نبود تنفقضات در قران حاكي از نزول قران از طرف خدايي حكيم و عليم و قادر و واحد است

به نظر نمي توان اين ايه را از ايات تحدي شمرد

abcdefg;63927 نوشت:
این آیه با بحث ناسخ و منسوخ چگونه جمع میشود؟ ما در ناسخ و منسوخ صرف نظر از توجیحاتی که مفسران بیان میکنند بالاخره تناقض مشهودی میبینیم.

با سلام

بزرگوار

اگر نظر شما در مورد ناسخ و منسوخ در قران مشخص شود و قبول كنيد كه اياتي قبلا بوده اند و سپس توسط خود خداوند انها نسخ شده اند و اين موضوع را قبول كنيد جا براي اين سوال دوم شما نمي ماند

ولي اگر اين مشكل حل نشده است نمي توان نظر در مورد رابطه اين ايات با ناسخ و منسوخ داد

شيعه معتقد است كه برخي از ايات قران توسط برخي ديكر نسخ شده است و اينها تناقض نيست

اگر بحث ناسخ و منسوخ حل شود اين سوال هم پاسخ داده مي شود

abcdefg;63927 نوشت:
آیا درباره قرآن نمی‌اندیشند که اگر از سوی غیر خدا بود، اختلافات فراوانی در آن مییافتید. آیا این آیه را هم میتوانیم تحدی بنامیم؟

با سلام به دوستان
تحدی بودن این آیه این گونه هم قابل بیان می باشد که روحيات هر انسانى دائما در تغيير است قانون تكامل در شرائط عادى در صورتى كه وضع استثنايى بوجود نيايد انسان و روحيات افكار او را هم در بر مى‏گيرد و دائما با گذشت روز و ماه و سال، زبان و فكر و سخنان انسانها را دگرگون ميسازد، اگر با دقت نگاه كنيم هرگز نوشته‏هاى يك نفر نويسنده يكسان نيست بلكه آغاز و انجام يك كتاب نيز تفاوت دارد، مخصوصا اگر كسى در كوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد حوادثى كه پايه يك انقلاب فكرى و اجتماعى و عقيده‏اى همه جانبه را پى‏ريزى كند او هر قدر بخواهد سخنان خود را يكسان و يك نواخت و عطف به سابق تحويل دهد قادر نيست، بخصوص اگر او درس نخوانده و پرورش يافته يك محيط كاملا عقب افتاده‏اى باشد.
اما قرآن كه در مدت 23 سال بر طبق احتياجات و نيازمنديهاى تربيتى مردم در شرائط و ظروف كاملا مختلف نازل شده، كتابى است كه درباره موضوعات كاملا متنوع سخن مى‏گويد و مانند كتابهاى معمولى كه تنها يک بحث اجتماعى يا سياسى يا فلسفى يا حقوقى يا تاريخى را تعقيب مى‏كند نيست، بلكه گاهى در باره توحيد و اسرار آفرينش، و زمانى درباره احكام و قوانين و آداب و سنن، وقت ديگر درباره امتهاى پيشين و سرگذشت تكان دهنده آنان، و زمانى درباره مواعظ و نصايح و عبادات و رابطه بندگان با خدا سخن مى‏گويد، و بگفته دكتر گوستاولبون قرآن كتاب آسمانى مسلمانان منحصر به تعاليم و دستورهاى مذهبى تنها نيست بلكه دستورهاى سياسى و اجتماعى مسلمانان نيز در آن درج است.
حال قرآن خود رو اینگونه معرفی می کند تا بگوید هیچ کتابی اینگونه نیست واین خصوصیات رو ندارد واگر هست بگویید ویا بیاورید.

تفسير نمونه، ج‏4، ص: 29

abcdefg;63927 نوشت:
این آیه با بحث ناسخ و منسوخ چگونه جمع میشود؟ ما در ناسخ و منسوخ صرف نظر از توجیحاتی که مفسران بیان میکنند بالاخره تناقض مشهودی میبینیم.

با سلام مجدد
بايد توجه داشت كه نسخ دو معنا دارد. 1ـ حقيقي 2ـ مجازي.
1- نسخ حقيقي يعني پديد آمدن رأي جديد: لازمة اين معنا، ضعف و جهل قانون گذار در مورد قانون است كه اين وجه با علم الهي منافات دارد،
2- ولي نسخ مجازي به اين معناست كه حكم اول از همان آغاز مقيد به زمان خاصي بوده است كه خدا به آن آگاه است هر چند مردم به آن جاهل بوده و هميشگي بودن آن را تصور مي كردند. نسخ به اين معنا هيچ اشكالي و محذوري ندارد و نه با علم خدا منافات دارد و نه با مصلحت و حكمت وي؛ زيرا مدت حكم از اول موقت و محدود بوده و سپري شدن دوران آن، به عنوان نسخ بعداً‌ اعلان مي‌شود.[1]
جواب ديگري كه مي توان داد اين است كه حكمي كه از طرف خداوند تشريع مي‌شود گاهي هدف از تشريع آن اجرا شدن آن حكم نيست، بلكه منظور ديگري در كار است مانند آزمايش و امتحان افراد و يا اتمام حجت و امثال آن و چنين نسخي مستلزم خلاف حكمت و يا عدم اطلاع نيست.[2] مثلاً در مورد آية‌ نجوا خداوند با حكم اول مي خواست مردم را بيازمايد و فضيلت اميرالمؤمنين(ع) را آشكار سازد.
توجيه سوم براي نسخ آن است كه نيازهاي انسان گاه با تغيير زمان و شرايط محيط دگرگون مي‌شود و گاه ثابت و برقرار است. يك روز دارويي براي بيمار مفيد است، ولي روز ديگر به خاطر بهبودي نسبي بيمار ممكن است اين دارو حتي زيان بار باشد، لذا دستور قطع آن را مي‌دهد. ممكن است حكمي امروز داراي آثار و فوايدي باشد، ولي فردا اين آثار را از دست بدهد در اين صورت بايد اين حكم نسخ گردد. البته اصول احكام الهي كه پايه هاي اساسي را تشكيل مي‌دهد در همه جا يكسان است تغيير در مسائل كوچك تر و دست دوم است.[3]

[1]آيت الله خويي، بيان، ترجمه محمد صادق نجمي و هاشم زاده هريسي، ج 2، ص475.
[2]همان.
[3]تفسير نمونه، ج 1، ص 391 - 392.

با سلام و سپاس
اگر اشتباه نکنم تعریف نسخ و لزوم آن آنچنان که در این سایت بیان شده چنین است:


نسخ ، عبارت از «صرف نظر كردن از يك حكم شرعى پيشين ، به خاطر يك حكم شرعى پسين است ; به شرطى كه از لحاظ معنايى ميان اين دو حكم ; تنافر ، ناسازگارى بيّن و آشكار وجود داشته باشد يا بر نسخ آن اجماع يا نص معتبرى ، داشته باشيم
لزوم نسخ : نيازهاى انسان ، گاه با تغيير
زمان و شرايط محيط دگرگون مى شود و گاه ثابت و برقرار است . با توجه به قانون تكامل انسان و جامعه ـ بخصوص در هنگام شروع انقلابهاى اجتماعى و عقيدتى ـ گاه برنامه اى مفيد و سازنده و گاه ناكارامد است ; بنابراين ، لزوم دگرگونى برنامه ها در مقطعهاى مختلف زمانى ، روشن به نظر مى رسد



حال سوالاتی پیش میآید:
1) خداوند حکیم و علیم که میداند در آینده برخی آیات نازل میشود که دارای ناسازگاری بین و آشکار با برخی دیگر است چرا در آیه 82 سوره نساء این آیات را مجزا نمیکند. مثلا بفرماید: اختلافات فراوانی در آن می یافتید به جز آنان که خود نسخ کردیم.

2) ما که در طول 23 سال نزول وحی و حتی کمتر( اگر اشتباه نکنم آیه نجوا بلافصله توسط آیه بعدی خود نسخ می شود) قائل به لزوم تغییر برنامه به دلیل دگرگونی شرایط محیطی هستیم چگونه باید بپذیریم که این آیات پس از 1400 سال احتیاج به تغییر ندارند.

بسمه تعالی
با سلام و تشکر

مراد آيه اين است كه مخالفين قرآن را تشويق كند به دقت و تدبر در آيات قرآنى و اينكه در هر حكمى كه نازل مى‏شود و يا هر حكمتى كه بيان مى‏گردد و يا هر داستانى كه حكايت مى‏شود و يا هر موعظه و اندرزى كه نازل مى‏گردد، آن نازل شده جديد را به همه آياتى كه مربوط به آن است عرضه بدارند چه آيات مكى و چه مدنى، چه محكم و چه متشابه، آن گاه همه را پهلوى هم قرار دهند تا كاملا بر ايشان روشن گردد كه هيچ اختلافى بين آنها نيست.
و متوجه شوند كه آيات جديد آيات قديم را تصديق و هر يك شاهد بر آن ديگرى است، بدون اينكه هيچگونه اختلافى در آن ديده شود، نه اختلاف تناقض، به اينكه آيه‏اى، آيه ديگر را نفى كند و نه اختلاف تدافع كه با هم سازگار نباشد و نه اختلاف تفاوت به اينكه دو آيه از نظر تشابه بيان و يا متانت معنا و منظور مختلف باشند و يكى بيانى متين‏تر و ركنى محكم‏تر از ديگرى داشته باشد،" كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ ..."، كتابى است كه الفاظش شبيه به هم، هر جزء آن با جزء ديگر شبيه است.( المیزان)
این آیه تحدی نیست چرا که تحدی در یک آیه قرآن معنا ندارد اما تدبر در یک آیه ممکن است . اما این آیه بی ارتباط با موضوع تحدی قرآن هم نیست چرا که مراد از آوردن مثل سوره ای از قرآن یا بیشتر،این است که آن آورده در اتقان و هماهنگی مثل آیات قرآن باشد.
با تشکر:Gol:


abcdefg;64762 نوشت:
) خداوند حکیم و علیم که میداند در آینده برخی آیات نازل میشود که دارای ناسازگاری بین و آشکار با برخی دیگر است چرا در آیه 82 سوره نساء این آیات را مجزا نمیکند. مثلا بفرماید: اختلافات فراوانی در آن می یافتید به جز آنان که خود نسخ کردیم.

باسلام به جنابabcdefg وتشکر از کارشناسان
لازم است بدانیم که وقتی آیه ای با آیه بعد نسخ می شود دیگر اختلافی نمی ماند تا ما بحث اختلاف را مطرح کنیم اختلاف در صورتی است که دو آیه بالفعل و در زمان واحد وجود داشته باشند و با هم مخالف باشند.

abcdefg;64762 نوشت:
2) ما که در طول 23 سال نزول وحی و حتی کمتر( اگر اشتباه نکنم آیه نجوا بلافصله توسط آیه بعدی خود نسخ می شود) قائل به لزوم تغییر برنامه به دلیل دگرگونی شرایط محیطی هستیم چگونه باید بپذیریم که این آیات پس از 1400 سال احتیاج به تغییر ندارند.
.
آیاتی که باید نسخ می شدند در زمان خود رسول الله صورت گرفت و این آیات فعلی برای همه زمانهاست که کامل است.
بله اگر تمام قوانين اسلام وقرآن جنبه جزئى داشت و براى هر موضوعى حكم كاملا مشخص و جزئى تعيين كرده باشد جاى اين سؤال بود، اما با توجه به اينكه در دستورات اسلام يك سلسله اصول كلى و بسيار وسيع و گسترده وجود دارد كه مى‏تواند بر نيازهاى متغير منطبق شود، و پاسخگوى آنها باشد، ديگر جايى براى اين ايراد نيست.
فى المثل با گذشت زمان يك سلسله قراردادهاى جديد و روابط حقوقى در ميان انسانها پيدا مى‏شود كه در عصر نزول قرآن هرگز وجود نداشت مثلا در آن زمان چيزى به نام بيمه با شاخه‏هاى متعددش به هيچوجه موجود نبود و همچنين انواع شركتهايى كه در عصر و زمان ما بر حسب احتياجات روز به وجود آمده، ولى با اينحال يك اصل كلى در اسلام داريم كه در آغاز سوره مائده به عنوان لزوم وفاء به عهد و عقد (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ- اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد به قرار دادهاى خود وفا كنيد) آمده است و همه اين قراردادها را مى‏تواند زير پوشش خود قرار دهد، البته قيود و شروطى نيز به صورت كلى براى اين اصل كلى در اسلام آمده است كه آنها را نيز بايد در نظر گرفت.
بنا بر اين قانون كلى در اين زمينه ثابت است، هر چند مصداقهاى آن در تغييرند و هر روز ممكن است مصداق جديدى براى آن پيدا شود.


مثال ديگر اينكه ما قانون مسلمى در اسلام داريم به نام قانون لاضرر كه به وسيله آن مى‏توان هر حكمى را كه سرچشمه ضرر و زيانى در جامعه اسلامى گردد محدود ساخت، و بسيارى از نيازها را از اين طريق بر طرف نمود.
گذشته از اين مساله لزوم حفظ نظام جامعه و وجوب مقدمه واجب و مساله تقديم اهم بر مهم نيز مى‏تواند در موارد بسيار گسترده‏اى حلال مشكلات گردد.
علاوه بر همه اينها اختياراتى كه به حكومت اسلامى از طريق ولايت فقيه واگذار شده به او امكانات وسيعى براى گشودن مشكلها در چارچوب اصول كلى اسلام مى‏دهد.
البته بيان هر يك از اين امور مخصوصا با توجه به مفتوح بودن باب اجتهاد (اجتهاد به معنى استنباط احكام الهى از مدارك اسلامى) نياز به بحث فراوانى دارد كه پرداختن به آن ما را از هدف دور مى‏سازد، ولى با اينحال آنچه در اينجا به طور اشاره آورديم مى‏تواند پاسخگوى اشكال فوق باشد.


فنا;64829 نوشت:
باسلام به جنابabcdefg وتشکر از کارشناسان
لازم است بدانیم که وقتی آیه ای با آیه بعد نسخ می شود دیگر اختلافی نمی ماند تا ما بحث اختلاف را مطرح کنیم اختلاف در صورتی است که دو آیه بالفعل و در زمان واحد وجود داشته باشند و با هم مخالف باشند.

با سلام خدمت جناب فنا و کارشناسان محترم
اگر ما آیات منسوخ شده را جزء قرآن حساب نکنیم، آنگاه فرمایش شما صحیح است. صرف اینکه به آیه ای عمل نشود دلیل برآن نیست که ما اختلاف آشکار بین آن دو آیه را نادیده بگیریم. ثانیا در آیه 82 سوره نساء هیچ استثنایی قائل نشده است و تنها فرموده اختلافات زیادی می یافتید.

از سوی دیگر میزان نفوذ آیه 82 سوره نساء تا چه حدی است؟ مثلا اگر برای فردی ( با توجه به میزان عقل و اطلاعات خودش) وجود اختلاف در قرآن اثبات شود( چه در بحث نسخ و چه درجاهای دیگر)، آیا برای او مجوز کنار گذاشتن این کتاب و بشری خواندن آن صادر می شود ؟

در مورد قسمت دوم بنده قانع شدم. البته سوالی دارم که در پستی جداگانه مطرح خواهم کرد.
با تشکر

بسمه تعالی
با سلام و تشکر

در آیه مورد بحث لفظ «كثيرا» قيد توضيحى است یعنی اگر قرآن کلام بشر بود در آن نسبت به طول زمان اختلاف كثير به وجود مى‏آمد. چرا که عقل بشر کامل نیست و نمی تواند کلامی بیاورد که هيچگونه اختلافى در آن ديده نشود، نه اختلاف تناقض، به اينكه آيه‏اى، آيه ديگر را نفى كند و نه اختلاف تدافع كه با هم سازگار نباشد و نه اختلاف تفاوت به اينكه دو آيه از نظر تشابه بيان و يا متانت معنا و منظور مختلف باشند و يكى بيانى متين‏تر و ركنى محكم‏تر از ديگرى داشته با شد.
بنابراین اگر دو آیه به نظر عقل ناقص ما متناقض به نظر رسید این در نگاه اولی و بدون تعمق و تفکر است اگر خوب بررسی شود در خواهیم یافت که تناقضی وجود ندارد. اگر کسی در این بیان شک دارد نمونه ای از دو آیه متناقض بیاورد تا عملا ثابت شود هیچ گونه تناقضی در کلام خداوند حکیم وجود ندارد.
تشکر:Gol:


با سلام
اگر اشتباه نکنم منظور شما این بود: اختلافی در قرآن وجود ندارد و اگر اختلافی در نظر کسی وجود داشته باشد این به عقل ناقص فرد برمیگردد. بنابراین همواره برای اختلافات ظاهری توجیحی وجود دارد.
در واقع این آیه نیز سرنوشت آیه های تحدی را به خود میگیرد.
یعنی باید ایمان داشته باشیم اختلافی نیست و اگر عقل ناقص ما دو فعل بر عکس در دو آیه را اختلاف برداشت نمود، مشکل از ماست و باید به دنبال توجیحی باشیم.
خوب حتما درسته دیگه.
تشکر:Gol::Gol:

بسمه تعالی
با سلام و تشکر
آیات قرآن کریم از آنجایی که کلام خداوند حکیم و خبیر است در آن هیچگونه اختلافی وجود ندارد. چرا که حکیم و خبیر بودن خداوند متعال حد و اندازه ای ندارد و هیچ قیدی آن را مقید نمی کند برخلاف انسان که عقل و آگاهی او محدود است لذا پیدایش اختلاف در کلام بشر در طول زمان امری طبیعی است.

تشکر:Gol:

مگر خود قران کم تناقض و اشتباه داره ؟؟
نمونه هایی از اشتباهات و تناقضات قران :
چند فرشته برای مریم فرستاده شده بودند؟

وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در (سوره 3 آیه 42 و 45) راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در (سوره 19 آیه 17-21) تنها از یک فرشته صحبت میکند.

الله چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز داشت
یک روز (سوره 54 آیه 19) یا چندین روز (سوره 41 آیه 16، سوره 69 آیات 6-7).

خلقت شش روز بود یا هشت روز؟
(سوره 7 آیه 54، سوره 10 آیه 3، سوره 11 آیه 7 و سوره 25 آیه 59) به روشنی اعلام میکند که الله زمین و آسمانها را در 6 روز آفرید. اما در (سوره 41 آیات 9-12) جمع روزهایی که الله بدانها اشاره میکند 8 روز است.

آفرینش سریع بود یا کند؟
الله آسمانها و زمین را در 6 روز آفریده است (سوره 7 آیه 54) و مسلمانانی که میخواهند به قرآن چهره علمی بدهند میگویند این 6 روز منظور 6 دوره است، اما (سوره 2 آیه 117) میگوید که "الله به صورت آنی خلق میکند".ایا این در تضاد با قدیر بودن الله نیست؟؟

اول زمین یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟
اول زمین و بعد آسمان (سوره 2 آیه 29)، اول آسمان و بعد زمین (سوره 79 آیه 27-30).

به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟
در مورد روش ایجاد زمین و آسمان قرآن یکجا میگوید که آنها از هم جدا بودند و بعد به هم گرویدند (سوره 41 آیه 11) اما در (سوره 21 آیه 30) میگویند که آنها ابتدا یکی بودند و بعداً از یکدیگر جدا شدند.

آیا در بهشت بازجویی خواهد بود یا نه؟
از یکدیگر سوال نخواهند کرد (سوره 23 آیه 101)، اما همچنان در یک پرس و جوی دو جانبه شرکت خواهند کرد (سوره 52 آیه 25) و از یکدیگر سوال خواهند کرد (سوره 37 آیه 27).

آیا فرشتگان محافظ هستند؟
هیچ حافظی بجز الله وجود ندارد (سوره 2 آیه 107، سوره 29 آیه 22)، اما (سوره 41 آیه 31) فرشتگان خود میگویند "ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم." همچنین در سوره های دیگر نقش آنها بعنوان نگاهبان (سوره 13 آیه 11 و سوره 50 آیه 17-18) و محافظان (سوره 82 آیه 10) اعلام میشود.

ماجرای پرستش گوساله طلایی
اسرائیلیان قبل از اینکه موسی از کوه بازگردد آغاز به پرستش گوساله طلایی کردند (سوره 7 آیه 149)، اما تازمانی که موسی بازنگشته بود از توبه کردن سر باز زدند و به ستایش گوساله ادامه دادند (سوره 20 آیه 91). آیا هارون نیز در گناه آنان شریک بود؟ نه (سوره 20 آیه 85-90)، آری (سوره 20 آیه 92، سوره 7 آیه 151).

یونس به بیابان رسید یا نرسید؟
ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم (سوره 37 آیه 145)؛ اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی آب و گیاه می افتاد (سوره 68، آیه 49).

آیا کسانی که به زنان تهمت ناپاکی میزنند بخشیده میشوند؟
آری (سوره 24 آیه 5) نه (سوره 24 آیه 23).

در روز آخرت کارنامه خود را چگونه دریافت میکنیم؟
در روز جزا، زیانکاران کارنامه اعمال بدشان را از کجا میگیرند؟ از پشتشان (سوره 84 آیه 10) یا از دست چپشان (سوره 69 آیه 25)؟

وحی های جدید وحی های قدیم را تصدیق میکنند (سوره 2 آیه 97) یا جایگزین آنها هستند (سوره 16 آیه 101)؟

آیا تورات مثل قرآن است یا نیست؟
ادعای مسلمانان مبنی بر تحریف انجیل و تورات، از یک طرف با (سوره 2 آیه 24) و (سوره 17 آیه 88) و از طرف دیگر با (سوره 28 آیه 49) و (سوره 46 آیه 10) در تضاد است.

"پیر زن عجوزه" و شخصیت الله.
در مورد داستان لوط "ما خانواده او را نجات دادیم، بغیر از عجوزه ای که عقب ماند" (سوره 26 آیه 170-171). و باز میگوید "اما ما او و خانواده اش را حفظ کردیم، بغیر از همسرش را، او از کسانی بود که با دیگران دش شهر ماند (سوره 7 آیه 82). این دو آیه یا باهم تناقض دارند یا الله احترام چندانی به همسر پیامبر قایل نمیشود

اشکالات بیشتر در داستان قوم لوط.
جواب مردمش جز این نبود که "آنها را از قریه خود برانید که آنان مردمی هستند که از کار ما بیزاری میجویند" (سوره 7 آیه 82، سوره 27 آیه 56). مردمش به او پاسخی ندادند جز اینکه گفتند "غضب الله را برای ما بیاور اگر راست میگویی" (سوره 29 آیه 29). این دو جواب باهم یکی نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که "غیر از این جوابی ندادند" بنابر این این یک تناقض است.

آیا ابراهیم بت ها را نابود کرد؟
ماجرای ابراهیم در (سوره 19 آیه 41-49، سوره 6 آیه 74-83) بطور مشخصی با (سوره 21 آیه 51-59) متفاوت است، در حالی که در (سوره 21) ابراهیم با مردمش بطور جدی مقابله میکند و حتی بت های آنها را میشکند، در سوره 19 وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بت ها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود خفقان میگیرد و نه تنها مقابله ای نمیکند بلکه گویا منطقه را نیز ترک میگوید.

ایا این تناقضات نشانه ی این نیست که قران از طرف کسی غیر از خدا نازل شده ؟؟

با سلام،

imanjo0n;101745 نوشت:
خلقت شش روز بود یا هشت روز؟ (سوره 7 آیه 54، سوره 10 آیه 3، سوره 11 آیه 7 و سوره 25 آیه 59) به روشنی اعلام میکند که الله زمین و آسمانها را در 6 روز آفرید. اما در (سوره 41 آیات 9-12) جمع روزهایی که الله بدانها اشاره میکند 8 روز است.

ببینید این نمی تواند نشانه تناقض باشد. برای مثال اگر من بگویم که ظرف چهار روز کل تکالیفم را انجام دادم و 2 روز تکالیف ریاضی را انجام دادم معنی آن این نیست که 6 روز تمام تکلیف انجام می داده ام. بلکه منظورم اینست که از این 4 روز دو روز را به انجام تکالیف ریاضی اختصاص داده ام.
imanjo0n;101745 نوشت:
در روز آخرت کارنامه خود را چگونه دریافت میکنیم؟
در روز جزا، زیانکاران کارنامه اعمال بدشان را از کجا میگیرند؟ از پشتشان (سوره 84 آیه 10) یا از دست چپشان (سوره 69 آیه 25)؟

نمی دانم که کجای این تناقض دارد؟ آیا شما نمی توانید یک نامه را از دست چپ و از پشت سر بگیرد؟
imanjo0n;101745 نوشت:
ماجرای ابراهیم در (سوره 19 آیه 41-49، سوره 6 آیه 74-83) بطور مشخصی با (سوره 21 آیه 51-59) متفاوت است، در حالی که در (سوره 21) ابراهیم با مردمش بطور جدی مقابله میکند و حتی بت های آنها را میشکند، در سوره 19 وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بت ها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود خفقان میگیرد و نه تنها مقابله ای نمیکند بلکه گویا منطقه را نیز ترک میگوید.

اینجا هم باز تناقضی دیده نمی شود. ممکن است این دو واقعه جدا از هم باشند. ممکن است حضرت ابراهیم در ابتدا سکوت کرده و بعداً به فرمان خدا بت ها را شکسته باشد.
imanjo0n;101745 نوشت:
وحی های جدید وحی های قدیم را تصدیق میکنند (سوره 2 آیه 97) یا جایگزین آنها هستند (سوره 16 آیه 101)؟

اینجا هم دو فعل متفاوت به کار رفته و تناقض محسوب نمی شود. ممکن است منظور این باشد که اهداف وحی های قدیم و جدید یکسان است اما وحی جدید بنا به مقتضیات زمان جایگزین وحی های قدیمی باشند. کما اینکه در تغییر قبله نیز این گونه شد.
imanjo0n;101745 نوشت:
یونس به بیابان رسید یا نرسید؟
ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم (سوره 37 آیه 145)؛ اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی آب و گیاه می افتاد (سوره 68، آیه 49).

هر بیابانی بی آب و گیاه نیست. بعضی از بیابان ها فاقد پوشش گیاهی هستند و از شن و ماسه روان پوشیده شده اند. اما در کنار آن بیابان هایی وجود دارند که دارای پوشش گیاهی اندکی هستند و گاهی هم قبایل بیابان گرد برای دام های خود از این پوشش گیاهی استفاده می کنند.
imanjo0n;101745 نوشت:
آیا فرشتگان محافظ هستند؟
هیچ حافظی بجز الله وجود ندارد (سوره 2 آیه 107، سوره 29 آیه 22)، اما (سوره 41 آیه 31) فرشتگان خود میگویند "ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم." همچنین در سوره های دیگر نقش آنها بعنوان نگاهبان (سوره 13 آیه 11 و سوره 50 آیه 17-18) و محافظان (سوره 82 آیه 10) اعلام میشود.

در اینجا هم تناقضی دیده نمی شود. خداوند توسط فرشتگان از بندگان محافظت می کند. مثلاً اگر دولت اعلام کند که حافظ امنیت مردم است معنی آن این نیست که خود مستقیما از مردم محافظت می کند بلکه به وسیله نیروهای پلیس این کار را می کند.

بقیه شبهات نیز نیاز به بررسی بیشتر دارد. ولی به نظر نمی رسد تناقض جدی وجود داشته باشد.

imanjo0n;101745 نوشت:
وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در (سوره 3 آیه 42 و 45) راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در (سوره 19 آیه 17-21) تنها از یک فرشته صحبت میکند.

سلام بر چشمان روشن و قلبهای پاک
چون شما فرشته شناس نیستید و اصلا نمی دانید فرشته یعنی چه و حقیقتش چیست .
فرشتگان مثل موجودات مادی نیستند که تباین وجودی داشته باشند بلکه یک فرشته در عین یکی بودنش می تواند صد فرشته باشد چه اینکه فرشته در حقیقت تجلی بعد مجرد عالم وجود برای موجودات مادی است و صرفا با لحاظات مختلف می توان در آن وحدت یا کثرت را اعتبار کرد .

imanjo0n;101745 نوشت:
الله چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز داشت یک روز (سوره 54 آیه 19) یا چندین روز (سوره 41 آیه 16، سوره 69 آیات 6-7).

آیه اول بیان آغاز وزیدن باد صر صر است لذا با وصف مستمر استمرار آنرا نیز بیان کرد که این استمرار در آیه بعدی با کلمه ایام نحسات تبیین می شود
imanjo0n;101745 نوشت:
خلقت شش روز بود یا هشت روز؟ (سوره 7 آیه 54، سوره 10 آیه 3، سوره 11 آیه 7 و سوره 25 آیه 59) به روشنی اعلام میکند که الله زمین و آسمانها را در 6 روز آفرید. اما در (سوره 41 آیات 9-12) جمع روزهایی که الله بدانها اشاره میکند 8 روز است.

آیاتی که خلقت آسمانها و زمین را شش روز بیان کرده اند یک بیان جمعی اجمالی دارد و آیات سوره 41 با یک تفصیل در مورد موجودات زمینی همراه است و این تفاوت می تواند مبنای تفاوت تعداد مراحل باشد .
البته یک بیان منطقی اینجا قابل طرح است و آن این است :
اگر من به شما بگویم خانه ای و باغچه ای ساخته ام و شما بگویید در چند مرحله : من می گویم مثلا خانه را در 4 مرحله و باغچه را در 4 مرحله . شما می گویید پس در هشت مرحله ساخته ای می گویم خیر در 6 مرحله . شما می گویید چطور چهار و چهار می شود هشت . می گویم دو مرحله از آندو مشترک بوده اند یعنی دو مرحله اخیر خانه سازی با دو مرحله اولیه باغچه سازی مشترک یوده و همراه هم صورت گرفته لذا مراحل به حسب ترتیب 6 مرحله است هرچند به حسب عدد هشت مرحله می باشد .
با توجه به این جواب ممکن است یک مرحله اخیر خلقت زمین با دو مرحله خلقت موجودات زمینی همراه بوده باشند و این به معنای 6 مرحله ای بودن کل مراحل خلقت به حسب ترتیب خواهد بود

imanjo0n;101745 نوشت:
آفرینش سریع بود یا کند؟ الله آسمانها و زمین را در 6 روز آفریده است (سوره 7 آیه 54) و مسلمانانی که میخواهند به قرآن چهره علمی بدهند میگویند این 6 روز منظور 6 دوره است، اما (سوره 2 آیه 117) میگوید که "الله به صورت آنی خلق میکند".ایا این در تضاد با قدیر بودن الله نیست؟؟

خلقت بر دو نوع است :
یک : خلقت موجودات مادی که تدریجی است
دو : خلقت موجودات مجرد که آنی است
البته خلقت موجودات مادی هم به یک لحاظ آنی است و آن اینکه در پیشگاه خدای ازلی و ابدی هر مقدار زمانی، همچون چشم بر هم زدنی است .

imanjo0n;101745 نوشت:
اول زمین یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟ اول زمین و بعد آسمان (سوره 2 آیه 29)، اول آسمان و بعد زمین (سوره 79 آیه 27-30).

آیات دوم در مورد گسترش زمین است نه خلقت زمین و همانطور که گفته شد منظور از دحاها گسترش خشکی هاست . به عنوان روز دحو الارض مراجعه شود .
imanjo0n;101745 نوشت:
به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟ در مورد روش ایجاد زمین و آسمان قرآن یکجا میگوید که آنها از هم جدا بودند و بعد به هم گرویدند (سوره 41 آیه 11) اما در (سوره 21 آیه 30) میگویند که آنها ابتدا یکی بودند و بعداً از یکدیگر جدا شدند.

تعبیر" فقال لها و للارض" در سوره 2 (فصلت) در مورد اطاعت تکوینی و در عین حال آگاهانه آسمان و زمین از فرمان الهی است و اصلا در مورد نحوه خلقت آنها نیست
imanjo0n;101745 نوشت:
آیا در بهشت بازجویی خواهد بود یا نه؟ از یکدیگر سوال نخواهند کرد (سوره 23 آیه 101)، اما همچنان در یک پرس و جوی دو جانبه شرکت خواهند کرد (سوره 52 آیه 25) و از یکدیگر سوال خواهند کرد (سوره 37 آیه 27).

آیه 101 سوره 23 در مورد عدم سوال از انساب در روز قیامت است و باقی آیات در مورد گفتگوی بهشتیان و جویاشدن از احوالات زندگی دنیوی است پس موضوع دو آیه کاملا متفاوتند
imanjo0n;101745 نوشت:
آیا فرشتگان محافظ هستند؟ هیچ حافظی بجز الله وجود ندارد (سوره 2 آیه 107، سوره 29 آیه 22)، اما (سوره 41 آیه 31) فرشتگان خود میگویند "ما محافظان شما در اینجا و در آن دنیا هستیم." همچنین در سوره های دیگر نقش آنها بعنوان نگاهبان (سوره 13 آیه 11 و سوره 50 آیه 17-18) و محافظان (سوره 82 آیه 10) اعلام میشود.

این هم از بی اطلاعی شماست که نسبت خدا و فرشتگان را نمی دانید . آیات سوره 2 و 29 حافظ بودن را در خدا منحصر می کند اما بر اساس قانون اسباب که یک قانون لا یتغیر الهی است حافظ بودن خداوند در مقام ظهور و تجلی در وجود فرشتگان ظهور می یابد همچنانکه هیچ رازقی جز خدا نیست اما رازقیت او نسبت به یک کودک از طریق مادرش محقق می شود .
بهتر است توحید اسلامی را خوب بفهمید

imanjo0n;101745 نوشت:
ماجرای پرستش گوساله طلایی اسرائیلیان قبل از اینکه موسی از کوه بازگردد آغاز به پرستش گوساله طلایی کردند (سوره 7 آیه 149)، اما تازمانی که موسی بازنگشته بود از توبه کردن سر باز زدند و به ستایش گوساله ادامه دادند (سوره 20 آیه 91). آیا هارون نیز در گناه آنان شریک بود؟ نه (سوره 20 آیه 85-90)، آری (سوره 20 آیه 92، سوره 7 آیه 151).

آیات مربوطه روشن است و عدم دخالت جناب هارون بلکه نهی از منکر ایشان را نیز بیان می کند اما بخاطر نداشتن یار و یاور و احتمال جنگ و وتفرقه و خونریزی از ممانعت عملی پرهیز نمود و همین امر موجب خشم حضرت موسی ع شده است که با توضیحات هارون امر بر ایشان نیز روشن می گردد . البته از معامله ای که موسی ع بر اساس حکم الهی با بنی اسراییل کرد ( کشتن یکدیگر تا فرمان الهی ) معلوم می شود انتظار حضرت موسی ع از جناب هارون درچه حدودی بوده است .
imanjo0n;101745 نوشت:
یونس به بیابان رسید یا نرسید؟ ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم (سوره 37 آیه 145)؛ اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی آب و گیاه می افتاد (سوره 68، آیه 49).

خوب چرا بقیه آیه را نیاوردی : به صحرایی بی آب و گیاه می افتاد در حالیکه مذمت شده بود .
آیه می فرماید اگر نعمت پروردگار نبود بعنوان یک انسان مذموم به صحرا می افتاد نه اینکه نعمت خدا مانع از افتادن او در بیابان می شد . منظور از عراء ساحل دریاست . در آیه اول می فرماید ما اورا به به ساحل انداختیم در آیه یعد می فرماید اگر نعمت پروردگارت نبود به ساحل انداخته می شد بعنوان یک انسان مذموم . تفاوت معلوم است

imanjo0n;101745 نوشت:
آیا کسانی که به زنان تهمت ناپاکی میزنند بخشیده میشوند؟ آری (سوره 24 آیه 5) نه (سوره 24 آیه 23).

تفاوت دو آیه روشن است آیه دوم در مورد کسانی است که توبه نکرده اند و آیه اول بیان یک استثناء در صورت توبه و اصلاح است
imanjo0n;101745 نوشت:
در روز جزا، زیانکاران کارنامه اعمال بدشان را از کجا میگیرند؟ از پشتشان (سوره 84 آیه 10) یا از دست چپشان (سوره 69 آیه 25)؟

منظور بیان جهت دریافت کارنامه نیست که این نگاه عوامی به معارف قرآن است بلکه منظور عامل در دریافت است یعنی عامل دریافت در یکی ، بودن از اهل شمال است و عامل در گروه دیگر پشت ( کردن ) به حقایق است
imanjo0n;101745 نوشت:
وحی های جدید وحی های قدیم را تصدیق میکنند (سوره 2 آیه 97) یا جایگزین آنها هستند (سوره 16 آیه 101)؟

منظور آیه دوم نسخ احکام قرآن توسط آیات جدید آن است نه جایگزینی وحی الهی بجای وحی های قدیم . هرچند در این مورد هم تصدیق کتب قدیم با آمدن احکام جدید در قرآن منافاتی ندارد
imanjo0n;101745 نوشت:
آیا تورات مثل قرآن است یا نیست؟ ادعای مسلمانان مبنی بر تحریف انجیل و تورات، از یک طرف با (سوره 2 آیه 24) و (سوره 17 آیه 88) و از طرف دیگر با (سوره 28 آیه 49) و (سوره 46 آیه 10) در تضاد است.

منظور از تحریف تحریف کتاب الهی پس از نزول توسط مردم است در حالیکه آیه 49 از سوره 28 یا هر آیه دیگری که نام از تورات و انجیل می برد همان کتاب اصل الهی است که بر دو پیامبر بزرگ پیشین نازل شده است .
این همه بی اطلاعی نوبر است

imanjo0n;101745 نوشت:
"پیر زن عجوزه" و شخصیت الله. در مورد داستان لوط "ما خانواده او را نجات دادیم، بغیر از عجوزه ای که عقب ماند" (سوره 26 آیه 170-171). و باز میگوید "اما ما او و خانواده اش را حفظ کردیم، بغیر از همسرش را، او از کسانی بود که با دیگران دش شهر ماند (سوره 7 آیه 82). این دو آیه یا باهم تناقض دارند یا الله احترام چندانی به همسر پیامبر قایل نمیشود

تناقضی نیست . قرآن می فرماید زن لوط چون همچون سایر شهر مجرم و ناشایست بود ماند و به هلاکت رسید .
پسر نوح هم همینطور وووو
خدا با کسی رو دربایستی ندارد

imanjo0n;101745 نوشت:
اشکالات بیشتر در داستان قوم لوط. جواب مردمش جز این نبود که "آنها را از قریه خود برانید که آنان مردمی هستند که از کار ما بیزاری میجویند" (سوره 7 آیه 82، سوره 27 آیه 56). مردمش به او پاسخی ندادند جز اینکه گفتند "غضب الله را برای ما بیاور اگر راست میگویی" (سوره 29 آیه 29). این دو جواب باهم یکی نیستند و در هر دو آیه اشاره شده که "غیر از این جوابی ندادند" بنابر این این یک تناقض است.

منافاتی نیست چون جمله و ما کان جواب قومه بیانگر انحصار جواب در این جمله نیست مثل اینستکه که کسی تمام حرفهای طولانی شما را در جمله ای خلاصه کند و بگوید : حرف دشمنان اسلام جز اباطیل نیست . این معنایش این نیست که شما اینقدر حرف بی ربط نزده اید .
imanjo0n;101745 نوشت:
آیا ابراهیم بت ها را نابود کرد؟ ماجرای ابراهیم در (سوره 19 آیه 41-49، سوره 6 آیه 74-83) بطور مشخصی با (سوره 21 آیه 51-59) متفاوت است، در حالی که در (سوره 21) ابراهیم با مردمش بطور جدی مقابله میکند و حتی بت های آنها را میشکند، در سوره 19 وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بت ها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود خفقان میگیرد و نه تنها مقابله ای نمیکند بلکه گویا منطقه را نیز ترک میگوید.

منظور از اعتزال اعتزال عقیدتی و عملی است نه اعتزال به معنای جدا شدن از آنها که منافاتی با اقدامات بت شکنانه ابراهیم ع داشته باشد
imanjo0n;101745 نوشت:
ایا این تناقضات نشانه ی این نیست که قران از طرف کسی غیر از خدا نازل شده ؟؟

آیا این کج فهمی ها نشانه آن نیست که دشمنان قرآن از داشتن درک کافی محرومند
موفق در کشف حقیقت

imanjo0n;101745 نوشت:
در روز آخرت کارنامه خود را چگونه دریافت میکنیم؟ در روز جزا، زیانکاران کارنامه اعمال بدشان را از کجا میگیرند؟ از پشتشان (سوره 84 آیه 10) یا از دست چپشان (سوره 69 آیه 25)؟


با سلام و عرض ادب
دوست عزیز در اينكه چگونه نامه اعمالشان را به پشت سرشان می دهند، و چگونه اين آيه با آياتى كه می گويد نامه اعمالشان را به دست چپشان می ‏دهند، جمع می ‏شود باید عرض کنم که:
مفسران تفسيرهاى گوناگونى ذكر كرده‏ اند:
بعضى گفته ‏اند: دست راست آنها را به گردنشان زنجير می ‏كنند، و نامه اعمالشان را به دست چپ و از پشت سر می دهند كه نشانه ذلت و سرافكندگى و شرمسارى است.
بعضى ديگر گفته‏ اند: هر دو دست آنها را مانند اسيران از پشت سر می ‏بندند و نامه اعمالشان را به دست چپشان می دهند.
بعضى ديگر گفته‏ اند: با توجه به آيه 47 سوره نساء كه می گويد مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى‏ أَدْبارِها:" پيش از آنكه صورتهايى را محو كنيم و به پشت سر بازگردانيم" اين گروه مجرمان صورتهايشان به عقب برگشته، و بايد نامه اعمالشان را شخصا بخوانند، لذا آن را به دست چپ آنها در پشت سر می دهند.
ولى مناسبتر اين است كه گفته شود اصحاب اليمين با سرافرازى و افتخار و مباهات نامه اعمالشان را به دست راست گرفته و صدا می ‏زنند: هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ:
" اى اهل محشر! بياييد و نامه اعمال ما را بگيريد و بخوانيد" (حاقه 19) اما وقتى مجرمان تبهكار نامه اعمالشان را به دست چپشان مى‏دهند آنها از شرمسارى و ذلت دست را پشت سر مى‏گيرند، تا اين سند جرم و فضاحت كمتر ديده شود، ولى چه فايده كه در آنجا چيزى پنهان شدنى نيست.
منبع:تفسير نمونه،آیت الله مکارم شیرازی،ج‏26، ص308.
.

به نام یگانه هستی بخش

[=&quot]

[=&quot]بحث تحدی قرآن در چند آیه مطرح شده است:« [=&quot]وَ إِنْ كُنْتُمْ في‏ رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقين‏» (و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پيامبر] نازل كرده‏ايم شك و ترديد داريد، (دست كم) يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را- غير خدا- براى اين كار، فرا خوانيد اگر راست مى‏گوييد) سوره بقره،آیه23.

[=&quot]

[=&quot]«أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ» (آنها مى‏گويند: «او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگى است)!» بگو: «اگر راست مى‏گوييد، شما هم ده سوره ساختگى همانند اين قرآن بياوريد و تمام كسانى را كه مى‏توانيد- غير از خدا- (براى اين كار) دعوت كنيد) سوره هود،آیه13.
[=&quot]

[=&quot]« [=&quot]قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلى‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً» (بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آان را نخواهند آورد هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.) سوره اسراء، آیه88.

[=&quot]« أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ فَلْيَأْتُواْ بحَِدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كاَنُواْ صَدِقِينَ» (يا مى‏گويند: «قرآن را به خدا افترا بسته»، ولى آنان ايمان ندارند. اگر راست مى‏گويند سخنى همانند آن بياورند) سوره طور، آیه 33-34.

[=&quot]همانطور که در این آیات مشاهده می شود، خداوند در تحدی نسبت به قرآن، انسان و جن مدعی( قدرت و توانایی) و شک کننده و منکر( حقانیت رسالت پیامبر(ص)) را امر می کند که اگر شما نسبت به قرآن ادعایی دارد، کتابی یا ده سوره یا حداقل یک سوره مانند قرآن بیاورید.
[=&quot]

[=&quot]نکته ای که درآیه 82 سوره نساء مطرح می شود، بیان یکی از شروط و ویژگی های مطرح در تحدی است. یعنی این کتاب که از جانب خداوند است، در آن هیچ اختلافی نیست در حالی که اگر از جانب غیر خدا بود می بایست در آن اختلافات زیادی مشاهده می شد، بنابراین سوره یا سوره هایی که برای تحدی می خواهید مطرح کنید در آن اختلاف نباید وجود داشته باشد.

[=&quot]خداوند این آیه سوره نساء می فرماید:« أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ كاَنَ مِنْ عِندِ غَيرِْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» (آيا درباره قرآن نمى‏انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏يافتند.)

[=&quot]تدبر در اصل از ماده" دبر" (بر وزن ابر) به معنى پشت سر و عاقبت چيزى است، بنا بر اين تدبر يعنى بررسى نتائج و عواقب و پشت و روى چيزى مى‏باشد، و تفاوت آن با" تفكر"، اين است كه تفكر مربوط به بررسى علل و خصوصيات يك موجود است، اما" تدبر" مربوط به بررسى عواقب و نتائج آن است( تفسير نمونه، ج‏4، ص: 28).

[=&quot]یعنی اگر انسان در آینده هم قرآن را مورد بررسی قرار دهد باز در آن هیچ اختلافی نمی یابد.


[=&quot]سوال: آیا وجود نسخ در قرآن به معنی وجود اختلاف در قرآن است؟
[=&quot]

[=&quot]با مراجعه به قرآن می یابیم که خداوند به وجود مساله نسخ در قرآن تصریح کرد« ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير» (هر حكمى را نسخ كنيم، و يا نسخ آن را به تأخير اندازيم، بهتر از آن، يا همانند آن را مى‏آوريم. آيا نمى‏دانستى كه خداوند بر هر چيز توانا است‏) سوره بقره، آیه 106. و از طرفی می فرماید در قرآن اختلاف نیست، از کنار هم قرار دادن این دو آیه به این نتیجه می رسیم که ، وجود آیات ناسخ و منسوخ به معنی وجود اختلاف در قرآن نیست. زیرا اختلاف در یک کتاب یا از جهل نویسنده است که مثلا نسبت به یک نکته ای قبلا علم نداشت، مطلب اشتباهی در مورد آن گفت اما اکنون متوجه شد و مطلب را به صورت دیگری بیان می کند. یا مطلبی را می دانست و فراموش کرد و در اثر فراموشی اشتباه بیان کرد بعدا در صدد تصحیح آن بر میاید که هر دو مساله در مورد خداوند منتفی است.


:Gol::Gol:

اعجاز قرآن از نظر انسجام در مضمون و اسلوب‏

افراد عاقل و خردمند و با تجربه مى‏دانند كه كسانى كه كار آنها بر دروغ و افترا، استوار باشد، بى‏اختيار در گفتار و رفتار خود دچار اختلاف و تناقض‏گويى مى‏شوند، بالاخص اگر ساليان درازى در ميان مردم زندگى كنند و در موضوعات مختلف و مسائل مهمى مانند: قانون‏گذارى، و اصول زندگى اجتماعى، و مسائل مربوط به عقايد و نظامات اخلاقى و ... كه همه بر يك سلسله قواعد دقيق استوارند، اظهارنظر كنند.
يك چنين افراد هر چه هم بخواهند، خود را از تناقض‏گويى مصون بدارند، ناخودآگاه به سوى آن كشيده مى‏شوند و اين نتيجه مستقيم انحراف از حقيقت و راستى است تا آنجا كه در مثل آمده است «دروغگو حافظه ندارد».

قرآن در موضوعات مختلفى به طور مبسوط سخن گفته، و در ميان اين همه بحث‏هاى انبوه، هرگز دچار اختلاف و تناقض نشده است.
قرآن مسايل عميق و دقيقى را مانند اثبات صانع، و صفات خدا، جهان ماوراى ماده، لزوم بعثت پيامبران و صفات آنان مطرح كرده، و در مورد احكام و وظايف عملى، سياست و كشوردارى، و نظامات اجتماعى و ارزش‏هاى اخلاقى؛ اصول و قواعدى را پايه‏گذارى نموده است.
قرآن گام فراتر نهاده، در مسائل و موضوعاتى مانند: اجرام كيهانى، تاريخ و آيين نبرد با دشمن، و موجودات آسمانى و زمينى از فرشتگان گرفته تا وزش بادها و درياها و گياهان و حيوانات و انسان و ... سخن گفته، و در تعريف مقاصد خود به انواع مثل‏ها تمسك جسته، و اوضاع وحشت‏انگيز رستاخيز و خصوصيات آن را به طور دقيق تبيين نموده است، ولى هرگز در بيان اين مسائل انبوه دچار تناقض نگرديده و كوچك‏ترين اختلاف در بيانات آن پيدا نشده است.
چه بسا قرآن يك سرگذشت را دو بار يا بيشتر به مناسبت‏هاى مختلفى تكرار مى‏كند ولى با اين حال كوچك‏ترين تناقضى در ميان آنها ديده نمى‏شود.
به عنوان نمونه داستان حضرت موسى عليه السّلام را مورد بررسى قرار دهيد. قرآن كرارا از آن گفتگو نموده، و در عين اين كه در هر بار نكته‏اى را بيان كرده كه در نقل قبلى نبوده امّا حقيقت و مغز داستان در همه يكسان است و كوچك‏ترين اختلافى در اين قسمت، ميان آنها نيست و با توجه به اين كه اين آيات تدريجا و در مدت 23 سال نازل شده اين حقيقت، روشن‏تر مى‏گردد.
توضيح اين كه: قرآن در مدت 23 سال به مناسبت‏ها و پيش آمدهاى گوناگونى نازل شده، و رويدادها و پرسش‏ها سبب شده‏اند كه آياتى درباره آنها نازل شود، كتابى كه در مدت طولانى آن هم بر اثر عوامل گوناگون تأليف و نوشته شود، اگر معجزه الهى نباشد بايد موقعى كه به صورت كتاب در آمد و آيات مختلف آن جمع و گردآورى شد، اجزاى آن با يكديگر متناسب و هماهنگ نباشند ولى ما قرآن را بر خلاف اين جريان طبيعى مى‏يابيم و نزول تدريجى سبب نشده كه آيات آن، پس از گردآورى، تناسب و ملايمت خود را از دست بدهند.
بنابراين، ما قرآن را در دو حال معجزه مى‏يابيم، موقعى كه به صورت آيات متفرق و جدا از هم نازل گرديده معجزه و مافوق قدرت بشر است. و هنگامى كه اين آيه‏ها جمع و گردآورى شد از نظر هماهنگى و تناسب و نبود اختلاف در سبك و اسلوب و مضامين، جنبه ديگرى از اعجاز به خود مى‏گيرد. و قرآن به اين قسم اعجاز طى آيه‏اى اشاره كرده و مى‏فرمايد:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً.
«آيا در قرآن تدبر و انديشه نمى‏كنند اگر از ناحيه غير خدا بود حتما در آن اختلاف‏هاى زيادى پيدا مى‏كردند».
اين آيه بشر را به يك امر فطرى رهبرى مى‏كند و آن اين كه:
كسى كه در دعوت خود به دروغ و افترا تكيه كند، بايد در ميان گفتار او اختلاف و تناقض وجود داشته باشد، امّا كوچك‏ترين اثرى از اين اختلاف، در كتاب عزيز الهى نيست و اين خود حاكى است كه اساس دعوت او را حقيقت و درستى و راستى تشكيل مى‏دهد(البیان آیه الله خویی)

سوال :
چگونه در آيات فوق آفرينش زمين را در دو روز، و كوه‏ها و بركات و غذاها در چهار روز، و در دنباله اين آيات، آفرينش آسمانها را نيز در دو روز ذكر كرده كه مجموعا هشت روز مى‏شود؟ در حالى كه در آيات فراوانى از قرآن مجيد آفرينش آسمانها و زمين مجموعا در شش روز، يا به تعبير ديگر در شش دوران، بيان شده است‏
جواب:

آنجا كه مى‏گويد" اربعة ايام" (چهار روز) منظور تتمه چهار روز است، به اين ترتيب در دو روز اول از اين چهار روز زمين آفريده شد، و در دو روز بعد ساير خصوصيات زمين، به اضافه خلقت آسمانها در دو روز مجموعا شش روز (شش دوران) مى‏شود.
توضیح:

نظير اين تعبير در زبان عرب و تعبيرات فارسى نيز وجود دارد كه فى المثل گفته مى‏شود: از اينجا تا مكه ده روز طول مى‏كشد، و تا مدينه پانزده روز، يعنى پنج روز فاصله مكه و مدينه است و ده روز فاصله اينجا تا مكه

abcdefg;63927 نوشت:
ما در ناسخ و منسوخ صرف نظر از توجیحاتی که مفسران بیان میکنند بالاخره تناقض مشهودی میبینیم.

با سلام
مرحوم معرفت در قسمت نسخ و در مقام پاسخ به شبهات می نویسد:

شبهه سوم: بودن آيات ناسخ و منسوخ در قرآن مستلزم وجود تنافى ميان برخى آيات قرآن است كه با آيه «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً» «1» سازگار نيست، زيرا اين آيه هرگونه تضاد و تنافى ميان آيات را نفى مى‏كند.
ولى بايد توجّه داشت كه وجود تنافى در صورتى است كه ظاهرى نباشد. هرگاه حكم منسوخ زمانا و ملاكا با حكم ناسخ مغايرت داشت، و هر يك در جاى خود مشتمل بر مصلحت زمانى خويش بود، در آن صورت تنافى مرتفع مى‏گردد. در حقيقت هيچ‏گونه تضادّى ميان دو حكم يادشده وجود ندارد. نهايت أمر آن‏كه مراجعه كننده بايستى جهت ياد شده را كه موجب رفع تنافى است آگاهى داشته باشد
در حقیقت تعارض و تنافي بين آنها بدوي است و مستقر نمي‌باشد چنان‌كه معارضة خاص و عام و مطلق و مقيد بد وي است و با تأمل قابل حل است
علوم قرآنى(معرفت)، ص: 269

موضوع قفل شده است